طبيعت و انسان زايش جشن نوروز
محصل راشد محمدرضا دكتر با وگو گفت در
كلي روح شادماني كه است پديدههايي شمار در نوروز :درآمد
.دارد پي در را آن برجسته اجزاي از يك هر روان و جهان
به مربوط مراسم و مقدس زمانهاي با ارتباط در ايام اين
پيله" جان كام كه است ازلي خوش خاطرههاي كرد ياد آن ،
آن ابدي آرزومند را آنان و داشته شيرين را "بابايان
سرسبزي و سبزهها رستن خاطره.است كرده خاطرهها
يادآوري و سرما رنج از آسودگي و طبيعت اعتدال بوستانها ،
معنوي و مادي نيروهاي و خويشتن با را بشر كه خوشي روزهاي
.است كرده آشنا خويش
كره مردمان دغدغههاي نخستين از ايام اين داشتن نكو
شيوهاي به قومي هراست خاص سنتي و اعتقاد هر با خاكي
روزها اين در پايكوبي و شادماني به فرد به منحصر
صفا به دل طبيعت دگرگوني همراه نيز ايرانيان.ميپردازد
آماده را خود گذشته زنگار زدودن با و ميسپارند پاكي و
.ميكنند طبيعت جديد عرصه به ورود
استاد ;محصل راشد محمدرضا دكتر حاضر گفتوگوي در
رايج ايراني سنتهاي برخي تبيين به مشهد ، فردوسي دانشگاه
را 5 راشد دكتر علمي كارنامه.ميپردازد نوروز ايام در
.ميدهد تشكيل تحقيقاتي طرح و مقاله از 50 بيش و كتاب
گونهاي به را بهار آمدن ملتها ، از بسياري امروزه *
اين در و ميگيرند جشن -سنتي و اعتقادي غالبا -خاص
ميكنند ، آشكار مختلف صورتهاي به را خود شادماني جشنها ،
.بفرماييد جشنها اين برپايي چگونگي به اشارهاي
گونههاي به را خود آسايش و شادماني مختلف اقوام -
آيينهايي و سرودهاميكنند ابراز نوروز ايام در متفاوت
دارند ، گياهان سرسبزي ذكر و بهار فصل بزرگداشت در كه
و سنتها اين.است بنيادين تقدسي و كهن اصلي وجود بيانگر
ابتداي از كه ، چرا دارد ، پذيرفتني توجيهي شادمانيها اين
خود به را انسان انديشه مرگ و زندگي مهم ، امر دو زندگي
حيات و مرگ اين صورت عينيترين انسان و ميداشته مشغول
رو اين از.است مييافته و ميديده گياهان در را مجدد
زندگي نوشدن نشان است طبيعت نوزايي زمان كه را بهار
نو روز اين و كرده هماهنگ طبيعت با را خوداست ميگرفته
.است شمرده نو روزگار را
عمومي رسوم و آداب و سنتها بهويژه آيينها مجموعه *
بردن ميان از و اندوهها فراموشي به جشنها اين در مردم
به ميكند ، كمك طبيعت با شدن هماهنگ و فرسودگي آثار
كه است معاني اين گواه مذهبي و آييني نمايشهاي گونهاي
ديگر ، حقيقتي كننده بازگو آيينها ، و باورها تحليل با
اين.ميباشد آن دانستن دوگونه و زمان دوگانگي يعني
چيست؟ از برخاسته دوگانگي
و هستند مقدس كه زمانهايي از است عبارت دوگانگي اين -
شكلي به و كرده نيايش بايد آنها بقاي و دوام براي
به و معمولي زمانهاي ديگر و بود آن شكرگزار و ستايشگر
موجب بيشتر و ميشوند زندگي امور صرف كه نامقدس اعتباري
.است روان رنج و تن فرسايش
مردم براي بخش شادي آور نشاط مراسم و آيينها برگزاري
بوده مقدس زمانهاي به نسبت سپاسداري نوعي كهن ، دنياي
ازلي خاطرههاي كردن زنده با را آن بخشيدن افزوني و است
جشنهاي مراسم ، نوع اين جمله از.ميداشتهاند چشم
از پوزشخواهي جهت در است كوششي هم ، كه بوده نوروزي
است تلاشي هم ، و داده روي معمولي زمانهاي در كه خطاهايي
يادآوري و ايماني زمانهاي افزوني و بخشي تداوم براي
.كهن خاطرههاي
كه است سوري گهنبار نوروزي ، جشنهاي درآمد پيش و مقدمه *
چه جشن اين است ، مطرح چهارشنبهسوري شكل به امروزه
دارد؟ ايراني كهن جشنهاي در جايگاهي
به كه است (Surx) ميانه فارسي از سرخ معني به سوري -
را آن بايد آييني مراسم اعتبار به و لغوي معني اقتضاي
.دانست آتش جشن
اسفند روز 26 شامگاه جشن ، اين زمان ساسانيان دوران در
تا ميافروختند آتش بامها بر روز اين در.است بوده
سرخ شرارههاي نشان به خانواده هر از نيكوكار روانهاي
را خود دودمان برميخاسته آن از كه دودسياهي و شعلهزن
ساكنان اگركنند پرواز خود خانههاي سوي به و بشناسند
فراهم بهخوبي را روشن روانهاي اين اقامت شرايط خانه
در -است ماه فروردين ششم كه -بزرگ تانوروز ميكردند
كه بودند محبتي و مهر شاهد و ميماندند خويش خانواده
.ميكنند ابراز يكديگر به نسبت خانوار اعضاي
برشماريد؟ نيز را شرايط آن لطفا *
پاكيزگي و خانه بودن شرطهاتميز اين عمدهترين از -
طلب در چيز هر از پيش كه است خانواده افراد باطن و ظاهر
ديوارها بايد.دارد تاثير آسماني ميهمانان اين جذب و
برپا آن در نوروزي مراسم كه اتاقي بويژه و باشد سفيد
بايد خانه صاحب نيز.باشد برخوردار خاص درخششي از ميشود
با و باشند خشنود آسماني ميهمانان تا باشد ساكن منزل در
و چراغ برافروختن.گردند سبب را نعمت و بركت خود حضور
و نور دنياي نشان جشن ، هنگام در خصوص به زياد روشني
.است پروردگار تجسمي جلوههاي مهمترين به توجه نماينده
برقرار خانواده اعضاي ميان در صفا و صلح بايد علاوه به
خانه و دل خانه در را غم بدارند ، دوست را همديگر و باشد
به و ميشوند دلتنگ آسماني مهمانان وگرنه ندهند ، راه گل
ميشود گرفته باز نعمتها نتيجه در بازميگردند ، خويش جاي
.برميبندد رخت خانه از بركت و
كه است نوروز و بهار روز اولين آتش جشن از پس روز چهار *
و سابقه به اشارهاي.دارد خاص مراسمي و عام حكمتي
بفرماييد؟ آن تاريخچه
نخستين":مينويسد "التفهيم" كتاب در بيروني ابوريحان -
كه زيرا كردند نام نو روز ماه ، فروردين از است روز
".است نو سال پيشاني
با كه يافت توفيق زردشت روز اين در":ميگويند زرتشتيان
كرد عروج هوا به روز اين در كيخسرو و كند مناجات خداوند
قسمت را سعادت زمين كره ساكنان براي روز اين در و
اميد روز را روز اين ايرانيان كه اينجاست از و ميكنند
".نهادند نام
را نو سال ابتداي روز ايراني بزرگ حماسهسراي فردوسي ،
را آن كه او پادشاهي ودر ميداند جمشيد نشستن تخت بر روز
:ميگويد ميكند معرفي رعيت آسودگيخاطر باعث
او تخت آن بر شد انجمن جهان (..)
او بخت از مانده فرو شگفتي
افشاندند گوهر بر جمشيد به
(...)خواندند نو روز را روز آن مر
روزگار آن از فرخ جشن چنين (..)
.يادگار خسروان آن از ماند بما
نوعي از هم اينك و دارد قديم سابقهاي كه نوروزي سفره *
از نمادي حقيقت در است ، برخوردار اعتقادي و سنتي تقدس
اين شكرگزاري از گونهاي و ميآيد شمار به زمين سفره
سفره اين بر نشان دادن قرار و آنها يادكرد يا نعمتها
سفره اين در مقدس كتاب وجود دلايل به اشارهاياست
.بفرماييد
به كل كه است تقدس ومنشا ايمان منبع مقدس كتاب -
و تشكر تبرك ، براي اينك و ميكند نگهباني را همپيوسته
خوانده آن از آيهاي يا سوره سال ابتداي در استعاذه
زعفران با غالبا كه قند محلول از قطرهاي وچند ميشود
بركت كامي ، شيرين نشان شده ، نوشته قرآني واژهاي آن به
.ميشود نوشيده تقدس و خواهي
نوروز ايام از پيش كه است شيوههايي از سبزهاندازي *
حضور دلايل ميشوند ، مشغول آن به ايراني خانوادههاي همه
كنيد؟ بيان سفره اين در را سبزه
سفره بر آن دادن قرار و نوروز از پيش رويانيدن سبزه -
كه غلات برداشت و كاشت جهت در است تفالي بيشتر نوروزي
و رويش از است نمادي ديگر سوي از.است مردم غالب غذاي
ظرف سه سبزهها اين تعداد گاه.آرزوخواهي جهت در سرسبزي
به گذشتگان رويانيدن سبزه از كهن بازماندهاي كه است
آن سبز رنگ.است نيك كردار و نيك گفتار نيك ، انديشه نشان
شمرده نعمت و بركت وموجب بوده ايرانيان مذهبي و ملي رنگ
.است ميشده
دارد؟ خاص جايگاهي سفره اين در نيز نان آيا *
با گاه و است نوروزي سفره بخش زينت كه نان بله ، -
سنتي ارزشهاي از خود كه آن مانند يا كنجد دانههاي
و نعمت يادكرد از نشان ميشود ، نگار و نقش است ، برخوردار
به و بود خانه صاحبان بهره سال طول در كه دارد بركتي
.است گرفته قرار سفره بر آينده در آن تداوم آرزوي
.بكاويد را آن ريشه ميآورند ، كوزه سفره اين سر بر هنوز *
دختران بهوسيله غالبا كه كوزهاي دور گذشتههاي در -
نشان به ميشده پر سرچشمه از يا آسياب زير از نورسيده
ميشد ، گذاشته نوروزي سفره بر حيات مايه و زندگي جريان
نميشود ، رعايت رايج سنت يك عنوان به ديگر امروزه اما
آنها بر كه سفالي كوزههاي يا كوچك تنگهاي گاه البته
سفره روي سبزكردهاند ، آن غير يا عدس جو ، گندم ،
.باشد كهن سنت همان بازمانده بايد كه ميگذارند
بفرماييد؟ سفره اين محتويات ديگر به اشارهاي *
فروغ دنياي رهآورد و نور نشانه كه لاله يا شمعدان -
روانهاي جايگاه از نمادي است روشني جهان و بيپايان
.است روشن
باشد سفرهنوروزي هفتشين بازماندهاياز است ممكن ;شير
.ندارد جايي سفره در هفتسين جانشيني با اينك كه
گذاشته سفره بر زخم چشم دفع و استعاذه براي غالبا ;سپند
.ميشود ريخته آتش بر نيز نيت همين به و ميشود
جلوهگاه كه آينهاي است ، آينه حكم در انسان دل ;آينه
از است تفالي نوروزي سفره بر آينه گذاشتناست حق صفات
.درون صفاي و پاكيدل از نشانهاي و پروردگار لطف
است اقتصادي مبادلات واسطه و مردم بين ارتباط وسيله ;سكه
لطف جذب و جلب و شهريور امشاسپند سپاسداري نشان كه
.است دادوستدها بخش رونق و فلزات نگهبان ايزد اين ومرحمت
كه است گندم جوانه.است گياهي نعمتهاي بهترين از ;سمنو
كه است زادگاني آدمي و آدم آرزوي و افراد كليه روزي
.جاويدند زندگاني خواستاران پيوسته
.است زايش ونماد عشق نشان ملتها بيشتر بين در ;سيب
يك عنوان به را آن زمان طول در اعتقاد اين سنتي تداوم
.است داده قرار نظر مورد باروري نماد
زمان ، دورترين از انگيزش بر احساس و خوش بوي با ;سنجد
بوده انساني طبيعي احساسات برانگيزاننده و نشانهدلدادگي
.است
قرار آب ظرف در كه است زمين گوي از نشانهاي ;نارنج
در را خورشيد حركت و كيهان گشتن مجموعا و ميگيرد
.است ميكرده مجسم فلكي برج دوازده
بيشتر در كه است پاييزي ميوههاي ازعمدهترين ;انار
طبيعي زايش و سرسبزي نشان برگهايش.دارد تقدس جنبه اديان
پذير ، باروري نورسيدگان هيئت نمايشگر ظاهريش شكل و است
نمادين جنبههاي بر علاوه فراوانش ودانههاي سرخ رنگ
نعمت وفور و سرزندگي نماينده و شادماني و نشاط جلوهگر
.است
دريافت نشانه به و است اسپندارمذ ويژه گل اين ;بيدمشك گل
.است ميشده گذاشته سفره بر امشاسپند اين مرحمت جلب و لطف
بر است افلاك نماد كه آبي ظرف در خورشيد نشان به ;ماهي
آستانه در آسمان ، خورشيد كه چنان آن ميگيرد قرار سفره
-آناهيتا اصلي نمادهاي از را ماهي است ، حوت برج در نو سال
.دانستهاند -باروريها ونگهبان آبها بانوي ايزد
|