نفت صنعت شدن ملي جنبش شكست هاي زمينه
ايران
مدرن جهان در جشن
نفت صنعت شدن ملي جنبش شكست هاي زمينه
ايران
آخر بخش - ايران نفت صنعت شدن ملي جنبش
:اشاره
جنبش" درباره دانشگاه استادهاي با گفتوگو نخست شماره در
جنبش ، بسترهاي و زمينهها ،"ايران نفت صنعت شدن ملي
گذشت ، نظرتان از جنبش در روحانيت نقش و ويژگيها مهمترين
مصدق ، دكتر و جنبش قبال در توده حزب موضع شماره اين در
شدن ملي جنبش ميان شباهتهاي توده ، حزب با مصدق رفتار
و جنبش شكست علل كنوني ، اصلاحات جنبش با نفت صنعت
.ميگذرد نظرتان از زمينه اين در درسهايي
انديشه گروه
دكتر نفتو شدن ملي قبالنهضت در توده موضعحزب *
بود؟ چه مصدق
سياست رهبري با توده حزب مخالفت سابقه:نادرپور دكتر-
.برميگردد دهه1320 آغازين سالهاي به نفت شدن ملي جنبش
رادمنش سال 1323 ، دكتر كهدر است قرار اين از ماجرا
كرد اعلام علنا چهاردهم مجلس در توده حزب فراكسيون رهبر
خارجيان به نفت زمينه در امتيازي هرگونه دادن با حزب كه
شورويتقاضاي دولت بعد ، ماه ازيك كمتر.است مخالف
گيلان ، آذربايجان ، استانهاي شامل ايران ، شمال نفت امتياز
استدلال اين با مصدقكرد خراسانرا شمال و مازندران
استقلال شدن خدشهدار باعث امتياز هرگونه واگذاري كه
واحدهاي ماده وحتي ورزيد مخالفت امر اين با كشورميشود ،
ندارد حق دولتي هيچ مضمونكه اين كردبه طرح مجلس در
دوليا به امتيازي مجلس ، در نهايي تصويب و بحث از پيش
به آذر 1323 طرحدر 11 اينواگذاركند اشخاصخارجي
تظاهراتي سرخ ارتش نيروهاي حمايت با حزبرسيد تصويب
نمايندگان.انداخت راه به وقت نخستوزير ساعد محمد عليه
دكتر طرح با سرانجام تزلزلفراوان از پس مجلس در حزب
.كردند مخالفت نيز مصدق
قضيه اين در ريشه مصدق با حزب واقعمخالفتهايبعدي در
و ملي سياستمداري را مصدق قبلا كه حزب.دارد
بازي دوزه دو به را او اينك بود ، خوانده ضدامپرياليست
.ميكرد متهم
و داشت فراگير سازماني و ساختاريمنسجم حزب كلي طور به
تير در كه بهطوري.ميشد بيشتر روز هر آن گسترش و رشد
احزاب موتلفه جبهه" ايران حزب ائتلافبا در ماه 1325
كابينه در سال همان درمرداد و داد تشكيل را"آزاديخواه
و بهداري ، فرهنگ وزارت پست سه و كرد شركت قوامالسلطنه ،
پس حزب گسترش و پيشرفت روند.آورد بهدست را هنر پيشهو
حزب و شد متوقف شاه جان به قصدنافرجام سوء از
رزمآرا ، وزيري نخست با.گرديد اعلام غيرقانوني
كار روي با نهايت در و يافت كاهش حزب به نسبت سختگيريها
بيشتر حزب عمل فضايبازسياسيآزادي گسترش و مصدق آمدن
حزب دوباره شدن بانيرومند.يافت تجديدحيات حزب و شد
موضع مصدق قبال در حزب رهبران سالهاي 13321330 در توده
يك طرفدار باتجربهتر ، اعضايكردند اتخاذ دوگانهاي
زبان آنهابه.بودند ملي جبهه با ضمني ائتلاف
بورژوازيدرحال نماينده را مصدق و ملي ماركسيستيجبهه
يك راستاي در كه ميكردند امپرياليسمارزيابي با جنگ
رهبران كه آن حالميكند تلاش دموكراتيكملي انقلاب
نشانده دست مصدقرا مركزي كميته در جوانترحزب
امپرياليسمآمريكا وابستهبه بورژوازيكمپرادورو
بودند ملي جبهه طرفدارروياروييبا آنها.ميدانستند
به را انگليسيها توافقبا به نيل مصدقبراي وتلاشهاي
تابستان در حتي.ميكردند محكوم عيار تمام سازش عنوان
حزب.بود آمريكايي مقامات با مذاكره سرگرم مصدق كه 1330
كشته آن 25 نتيجه كه انداخت راه به اعتراضاتگستردهاي
بقايي سرلشكر مصدق كه شد باعث امر ، اينبود زخمي و 250
.كند بركنار كار از را شهرباني رئيس
اين منظور واقع در بود؟ چگونه توده حزب با مصدق رفتار *
سياستي چه مصدق دكتر توده ، حزب عملكرد مقابل در كه است
گرفت؟ پيش در را
دست كردن كوتاه براي امر بادي در مصدق:نادرپور دكتر -
به سياست حوزه از شاه كردن بيرون و ايران نفت از انگليس
حزب سركوب طرفي از.بود نيازمند گروهها همه پشتيباني
مصدق اين بنابر.بود ناسازگار مصدق منشي دموكرات با توده
يا متقابل نيروي يك عنوان به توده حزب از ميكرد سعي
واقع ، درنمايد استفاده مخالفانش برابر در كننده خنثي
باعث آن گذاشتن آزاد و توده حزب مقابل در مصدق ملايمت
عمل انگلستان نفع به خود خصمانه فعاليتهاي با حزب تا شد
را مصدق سالهاي 321331 در مخصوصا حزب تبليغاتنمايد
مستقيم عامل حتي و پير سياستمدار فئودال ، زمينداري
دكتر مشوق را آمريكا حزب حتي.ميكردند معرفي آمريكا
از ناشي حزب اعتقاد به كه ميدانست نفت كردن ملي در مصدق
.بود لندن و واشنگتن ميان نفتي رقابت
چه اقتصادي نظر از حزب فعاليتهاي ترتيب ، بدين *
داشت؟ مصدق دولت براي پيامدهايي
در نفوذ علت به حزب اقتصادي زمينه در:نادرپور دكتر -
جمله از انداخت راه به متعددي اعتصابهاي كارگري محيطهاي
مهرماه 1331 ، در 11 راهآهن كارگران اعتصاب به ميتوان
اعتصاب و ارديبهشت 1332 در دخانيات كارگران اعتصاب
توجه با.نمود اشاره تيرماه 1332 در كورهپزخانه كارگران
عديده مشكلات و نفت درآمد از مصدق دولت محروميت به
با.بود مصدق دولت به محكمي ضربه اعتصابات اين اقتصادي ،
قرضه ، اوراق خريد در تنها نه حزب نيز قرضه اوراق انتشار
ارزيابي عوامفريبانه اقدامي را آن بلكه ننمود مشاركت
داشت را عمومي افكار به موضوع اين القاء در سعي و ميكرد
وام دريافت براي را زمينه ميخواهد كار اين با مصدق كه
.نمايد فراهم اسارتبار پيشنهادات قبول و آمريكا از
آمريكا انگلستان ، )ايران سياست در درگير قدرتهاي برخورد *
بود؟ چگونه نفت صنعت شدن ملي جنبش قبال در (شوروي اتحاد و
سرايت از انگليس ترس و اقتصادي منافع:مقصودي دكتر -
سلطه تحت كشورهاي ديگر به ايران مردم حقطلبانه مطالبات
اين خصمانه واكنش موجب خاورميانه منطقه سطح در بويژه
.شد جنبش قبال در كشور
و نفت خاورميانه ، " كتاب نويسنده "شوادران بنجامين"
سياسي ، خصمانه اقدامات از وسيعي طيف از "بزرگ قدرتهاي
.ميبرد نام اقتصادي و نظامي حقوقي ،
شوراي در شكايت طرح تا لاهه دادگاه به ايران از شكايت از
تا قبرس به چترباز هنگ اعزام از متحد ، ملل سازمان امنيت
باش آماده و آبادان سمت به موريس سلطنتي رزمناو حركت
و ايران نفت تحريم نيز و عراق در بريتانيا ارتش يگانهاي
از خارجي متخصصان و كاركنان فراخواني اقتصادي ، محاصره
رهبران چهره تخريب علاوه به تجاري تحريم و نفت صنعت
بخشي مذهبي و ملي نيروهاي بين شكاف و تفرقه ايجاد و نهضت
اوج كه ميشود ارزيابي انگليسيها سوي از اقدامات اين از
كودتا طريق از جنبش سركوب و مصدق دولت براندازي در آن
.است مشاهده قابل
خارجي روابط تاريخ محققين از برخي آمريكا ، مورد در اما و
گاوين" ،"گراهام رابرت" ،"گازيورسكي.ج.مارك" نظير ايران
ملي نهضت شكست ارزيابي در "آر ، كدي.نيكي" خانم و "همبلي
ايالات دوگانه نقش به تا 1332 سالهاي 1330 بين ايران
كه باورند اين بر پژوهشگران اين.دارند اشاره متحده
مصدق دولت حيات ادامه و ايران نفت صنعت شدن ملي اصولا
.شد انگليس قبال در آمريكاييها سياست وجهالمصالحه
نظام سنخ به حد از بيش اتكاي دارند ، اعتقاد محققين اين
اطمينان و اعتماد ويژه به فرامرزي حمايتهاي و بينالملل
حقوق از دفاع در آمريكا متحده ايالات نقش به حد از بيش
و ايران نفت شركت فعاليتهاي قبال در ايران ملت حقه
ايران ملي منافع و مصالح ديگر بار يك گرديد ، موجب انگليس
تاكيد عده اين.گردد قرباني بيگانه قدرتهاي پيشپاي
ملت آرزوهاي و آمال سركوب مصدق ، دولت سرنگوني دارند
به شاه محمدرضا توسط بلامنازع ديكتاتوري استقرار و ايران
نسبت متحده ايالات منفي ازمواضع ناشي قرن ربع يك مدت
(781906) مشروطيت ساله دوران 72 دولت سالارترين مردم به
.است
را تقسيمبندي اين نيز "گازيورسكي" همچنانكه مشخص طور به
سه در متحده ايالات مواضع مختصر طور به ميدهد ، انجام
دولت حمايت ;اول مرحله.است ارزيابي و تامل قابل مرحله
;دوم مرحله.مصدق دولت و نفت صنعت شدن ملي از "ترومن"
فيمابين مشكلات فصل و حل در آمريكا ميانجيگرانه تلاشهاي
مرحله نهايتا و پنجاه -پنجاه اساس بر انگليس و ايران
كار روي با (سال 1332 اوايل) سال 1952 اواخر از كه سوم
در انگلستان با همراهي ميشود ، آغاز "آيزنهاور" آمدن
سالار مردم و قانوني دولت براندازي و سازماندهي طراحي ،
.كودتاست يك طريق از مصدق
چيست؟ رابطه اين در شما نظر نادرپور آقاي *
آغاز از گفت ، ميتوان انگلستان مورد در:نادرپور دكتر -
هاي رابط انگليس ، سفارت توجه همه مصدق نخستوزيري
بود اين بر معطوف سياستمداران و دربار و شاه ايرانياش ،
.كنند بركنار را مصدق چگونه كه
را انگلستان ارزي درآمد عمده منبع يك نفت صنعت كردن ملي
نفت شركت سهام درصد زيرا 50 بود ، داده قرار تهديد مورد
در مصدق.بود بريتانيا دولت به متعلق انگليس و ايران
امپرياليسم مضرات تجسم ايران و انگليس نفت شركت وجود
شدن ملي نهضت انگليسيها آنكه حال.ميديد را اقتصادي
مصدق رفتار درك از آنها.ميدانستند اصالت فاقد را نفت
به باوررا اين و بودند عاجز بود ، ايراني فرهنگ تجلي كه
به را ايرانيان بايد كه بودند قبولانده خود عمومي افكار
.كرد تنبيه وانگليس ايران نفت شركت اموال مصادره خاطر
و مذاكرات رشته يك راستاي در ازآنكه پس بنابراين ،
مراجعه جمله آن از و ديپلماتيك و حقوقي اقدامات پارهاي
سابق وضعيت اعاده به موفق داوري بينالمللي ديوان به
به تهديد حتي و زده ايران اقتصادي تحريم به دست نشدند ،
.نظامينمودند اقدام
دولت و نفت صنعت شدن ملي نهضت شكست زمينههاي و علل *
است؟ بوده چه مصدق دكتر سالار مردم
عناصر و عوامل نهضت شروع در همچنانكه:مقصودي دكتر -
طيف نيز نهضت شكست در بودهاند ، تاثيرگذار متعددي
شناسايي مورد ميتوان را زمينهها و عوامل از گستردهاي
.داد قرار بحث و
و كاشاني آيتالله بويژه نهضت رهبران ميان اختلاف بروز
و شقاق و ملي و مذهبي نيروهاي هرم راس در مصدق دكتر
و مكي حسين بقايي ، مظفر نظير مليون ميان دودستگي
جنبش اين شكست زمينههاي مهمترين زمره در حائريزاده
.ميشود ارزيابي
مداراي و مصالحه سياست جنبش ، با متناسب تشكيلات وجود عدم
بسيج عدم وابسته ، و مسلح و برانداز نيروهاي با مصدق
در انفعال بروز و كودتا روزهاي در بويژه تودهها
تودهايها ، پيش از بيش رشد و نفوذ بهواسطه مردم تودههاي
تحريم از حاصله وضعيت و اعتصاب و بيثباتي و مرج و هرج
حكومت امنيتي -اقتصادي كارآيي نفت ، فروش عدم و اقتصادي
.داد قرار جدي چراي و چون مورد را مصدق
از بخشي دربار ، شاه ، فعاليتهاي كه برد نبايد ياد از
كشور داخل در بيگانگان سياست به وابسته عناصر ارتش ،
در علم و رشيديان برادران زاهدي ، اشرف ، چون عناصري بويژه
بهسزايي نقش جنبش ، كردن ساقط و مصدق دولت براندازي
.است داشته
و آمريكا توافق در نيز جنبش شكست خارجي عامل مهمترين
كه است نهفته آژاكس طرح طريق از كودتا انجام به انگليس
ژنرال ايران ، در آمريكا سفير "هندرسن لويي" چون افرادي
ايران ، درCIA عمليات رهبر "روزولت كرميت" شوارتسكف ،
وزيرامور "فاستردالس" وCIA سازمان رئيس "دالس آلن"
عدم بهعلاوه.كردهاند ايفا كارساز نقشي وقت ، خارجه
ملي جنبش و مصدق دولت از حمايت در شورويها مناسب اقدامات
.افزود جنبش شكست عوامل مجموعه به بايد را نفت صنعت شدن
چه گرفت ميتوان نفت صنعت كردن ملي جنبش از كه درسهايي *
ميباشند؟
آن عواقب و جنبش از كه درسهايي بين از:زرگر دكتر -
نظر به كه است مهمتر همه از مورد دو گرفت ، ميتوان
لازمه درس آن از سياسي نخبگان خصوصا و ايرانيان ميرسد
:نگرفتهاند فرا را
كه اجتماعي و سياسي تشكيلات به نهضت رهبري توجه عدم -1
تحكيم براي و اصلاحات پيشبرد براي و لزوم موقع در بتواند
از نهضت رهبريآورد فراهم را كافي پشتيباني حكومت
ولي داشت قرار مصدق دكتر يدبلامنازع در ارديبهشت 1330
و نزديك ارتباط بر متكي مورد اين در وي سياست و استراتژي
او كه داشت اعتقاد مصدق دكتر.بود مردم با صادقانه
در را خود لذا و بوده ملت اقشار تمامي سخنگوي و نماينده
گروهي ائتلافات يا و فرقهاي -حزبي درگيريهاي ماوراء
ايجاد پي در او اين بنابربود داده قرار (ملي جبهه حتي)
كه برنيامد گسترده حزبي تشكيلات يك تحكيم و تشكيل و
پشتيباني خود حكومت تحكيم براي بحراني مواقع در بتواند
اين به شكست از پس مصدق خود البتهآورد فراهم را لازم
از يكي اجتماعي و سياسي تشكيلات نداشتن كه كرد اذعان امر
و طلبانه استقلال اهداف پيشبرد در ايران ملت شكست علل
موضوع اين ميبايست لذا.است بوده اش ملي حاكميت تامين
مهم براين كه شود درسي ايران امروز سياسي نخبگان براي
اجتماعي و سياسي تشكيلات ايجاد جهت در و همتگمارند
.كنند حركت موثر و فراگير
مشروطيت دوران ميراث كه سياسي تشتت و فرقهگرايي -2
كردن ملي نهضت دوران در پيچيدهتر بهگونهاي بود ، ايران
ملي تضعيفحكومت باعث موثري نحو به و كرد بروز نفت صنعت
-سياسي تفرقه اين براي متاسفانه.گرديد مصدق دكتر
قانعكنندهاي راهحل و توضيح هنوز ايران جامعه اجتماعي
زمانيكه تا ايران ملي نهضت دوران طول در.است نشده داده
روشنفكرانبرضد و نهضت در كننده شركت روحانيون
بود موفق و پيروز نهضت بودند ، متحد انگليس امپرياليسم
گرفت ، اوج مزمن گروهگرايي و حادتر اختلافات زمانيكه ولي
شكست نهضت و شد واقع موثر داخلي عوامل و بيگانه توطئه
شكست موجب كه اصلي عوامل همان.است ثابت چيز يك.خورد
رگههايي و كردند خودنمايي نيز نهضت اين در شد مشروطيت
و.دارد ادامه نيز هنوز سياسي تفرقه و گروهگرايي اين از
اين.ميشود گرايي گروه موجب سياسي تفرقه كه است بديهي
شكست از ميبايست ايران سياسي نخبگان كه است عمدهاي درس
.برآيند آن حل پي در و بياموزند ملي نهضت
است؟ لاينحل گروهگرايي و سياسي تفرقه اين آيا *
آمريكايي پژوهشگر رمضاني ، روحالله آقاي:زرگر دكتر -
نوعي محصول امر اين واقع در:كه است معتقد ايرانيالاصل
عمل و انديشه در اصولي لاينحل ظاهرا و اساسي مساله
در خود نوبه به نيز اين.است ايران سياسي -اجتماعي
"ايراني تمدن" ميان عميقتر و ديرينه تعارض و رويارويي
فرهنگي جهاني ، ازفرهنگ منظور.دارد ريشه "جهاني فرهنگ" و
ديدگاهي "علم روح و پيشرفته تكنولوژي" مبناي بر كه است
اجتماعي ، روابط با دنيايي برخورد زندگي ، از تعقلگرا
براين ديگر چيز هر از بيش و عمومي امور در جويي عدالت
"دولت -ملت" سياستي هر اوليه واحد كه است استوار اعتقاد
.ميباشد
ايران جامعه در هنوز كه آنجا از است معتقد او اين بنابر
در كه اساسي مسائل اين براي همگان معقول و مطلوب پاسخ
نيز ايران روشنفكران و نشده ارائه است مطرح ايران جامعه
و تفرقه دچار دنيايي و ديني موازين و معيارها برحسب
و تهاجم برابر در ايرانيان زمانيكه تا و شدهاند انشعاب
مطلوب و مناسب راهحلهاي امروز جهان واقعيتهاي و ارزشها
خواهد ادامه فرقهگرايي و سياسي تفرقه نيابند ، را عامه
خود مطلوب اهداف به ديگري از پس يكي نهضتها و داشت
.شد خواهد باز بيگانه توطئه براي راه و رسيد نخواهند
اكرمي الميرا: گو و گفت
مدرن جهان در جشن
ناصر دكتر با گفتوگو در نظم به بازگشت و خروج ;جشن
(بخش واپسين) فكوهي
انقلابي ، جشنهاي ميشود آفريده هويت يك جشني هر در
ملتهاست آمدن بوجود آنها نتيجه كه هستند جشنهايي
ناصر دكتر با گفتوگو بخش دومين و نخستين در :اشاره
در جشن انسانشناختي ابعاد درباره انسانشناس ، ;فكوهي
جمله از جشن كارهاي و ساز از برخي به گوناگون ، فرهنگهاي
بخش واپسين در اينك.رفت اشاره گذار مرحلههاي و تعليق
مدرن جهان در جشن نوين شكلهاي نيز و بحث دنباله گفتوگو ،
.است شده گذاشته بررسي به
دارد؟ را بينظمي و آشوب به ميلبازگشت انسان چرا ولي *
انسان يعني.است گذشته به فرافكني نوع يك اين نظرم به -
به ميشود ، يافته سازمان اجتماعي حالت يك وارد زمانيكه
برايش و طبيعتميرسد به نسبت خاص ومزاياي رفاه نوع يك
يا برگردد طبيعي بهحالت كه وجوددارد خطرهميشه اين
برايش رفاه و مزايا اين كه بازگردد زماني به عبارتي به
و ترسناك تصوير يك صورت به او براي بازگشت اين.نبود
بدل را ترسناك تصوير اين اساس براين و ميآيد در جهنمي
حالت ، اين.ميكند بوده ، زندگانيش آغاز در كه حالتي يك به
انساني جوامع در البته.است بوده آشوب و بينظمي حالت
حالت طرف به كه فرافكني يعني داريم ، هم را مساله اين عكس
طرف به جوامع برخي در گرفته ، صورت اوليه بينظمي و آشوب
يك در انسان كه حالتي همان اوليهيعني زيباي حالت يك
را بعداخوشبختياش ميبرده ، و سر خوشبختياوليهبه
هم با دو اين بعدها البته.است شده كشيده داده ، دست از
.شدهاند تركيب
به كه داريم اوليه بينظمي حالت يك ما فرهنگها ، در
.ميرود دست از خوشبختي آن سپس و ميرسد خوشبختي
تكرار جشنها در كه را گذشته از تصاوير اين ما بنابراين
واقعيت به كه بگذاريم حساب اين به نبايد لزوما ميشود ،
اسطورهشناسي مكاتب از برخي در نمونه براي.برسيم مشخصي
در بايد حتما كه بود اين بر عقيده مولر ماكس مكتب مانند
ميخواست اساس اين بر و برسيم قبلي موجوديت يك به اسطوره
يعني هستند ، زبان بيماري نتيجه اسطورهها كه كند ثابت
و داشتهاند وجود زبان در كه بودهاند واقعي تصاويري
اين دنبال به ديگر گروهي.شدهاند ايده به تبديل بعدها
واقعياتي در ريشه حتما اسطورهها كنند ثابت كه رفتهاند
.گرفتهاند متفاوتي شكل يا رفته ميان از كه داشتهاند
به نيست ، چيزي چنين لزوما ولي باشد اين كه است ممكن
آيين ، يك وجود مناسك و اسطوره در نبايد ما ديگر عبارت
است ، مطرح جشن و اسطوره در كه شكلي به را واقعيت و سنت
است بوده ممكن زيادي تغييرات متفاوت زمانهاي بين.ببينيم
پژوهش به باره اين در كه كساني از يكي و دهد رخ
ببيند تا كوشيده كه بوده استروس لوي زده ، دست دامنهداري
تمام در استروس لوي.است بوده اسطورهها در منطقي چه
يك بلافصل و ظاهري معناي بين كه ميدهد نشان كارهايش
زيادي بسيار تفاوت هست ، آن پشت در كه ساختي و اسطوره
معناي به بلافصل معناي يك از نميتوانيم ما و دارد وجود
طريق از استروس لوي را كار اين و ببريم پي اسطوره واقعي
گردآوري با استروس.است داده انجام تطبيقي اسطورهشناسي
كوشيد هم با آنها تطبيق و گوناگون ملتهاي و اقوام اساطير
.ببرد پي آنها پس در نهفته معناي به تا
جديدي هويت چه شخصيتي ، و زماني مكاني ، تعليق با جشنها *
از برخاسته تنهايي به هويت اين آيا ميبخشند انسان به
حاصل يا است جشن در كننده شخصشركت فردي كاملا روابط
ديگران؟ با او احساسات پيوند
در رويا در.كنيم مقايسه رويا با را جشن ميتوانيم ما -
دوگانگي نوع يك هستيم خواب در كه حال عين در موارد ، برخي
تجربه را واقعيت يك خواب در هم يعني ميگذرد ، ذهنمان در
واقع در.ميبينيم خواب داريم كه آگاهيم هم و ميكنيم
.واقعيت در يا هستيم رويا در ميدانيم كه است اين بحث
يك براساس.ميافتد اتفاق تعليق كه است لحظهاي اين
ولي است پروانه يك ميديد خواب كه آدمي ;چيني اسطوره
يا است پروانه يك ميبيند خواب كه است آدمي كه نميدانست
در بنابراين است؟ آدم يك ميبيند خواب كه است پروانهاي
.دارد وجود واقعيت اينجاتعليق
.دارد وجود آن در هم آگاهي خود نوعي كه است ، تعليقي جشن
تعليق جشن در چه اگر فرد كه داشت توجه نكته اين به بايد
ولي ميكند تجربه را سازماني و شخصيتي و مكاني زماني ،
گفت ميتوان واقع در يعني.است واقف مسئله اين به خودش
در خلسه مانند جشن اشكال ناخودآگاهترين در حتي كه
ميدهد ، رخ واقعيت از كامل خروج صورت به كه شمني آيينهاي
در و ميشناسد تجربه ابتداي در را واقعيت نوعي به فرد
به دوباره ميشود خارج خلسه حالت از كه تجربه از لحظهاي
ممكن جشنها اكثر ولي است جشن حاد شكل اين.ميرسد واقعيت
.باشد مطلق بيخودي خود از كه نرسند حاد شكل آن به است
از تقليدي باشد ، بيخودي خود حالتاز آنكه از بيشتر جشن
تئاتريجشن و نمايش عنصر با اينجا در ما باز.است آن
نوع يك نظم ، از خروج از تقليد نوع يك جشن.روبهروييم
.آن خود نه است مكان و زمان وتعليق واژگوني از تقليد
.است واقف مسئله اين به است ، جشن داخل در كه عنصري پس
اين جشنها از بعضي در كه است اين افتاده كه اتفاقي حال
مناسكي صورت به زماني و مكاني تعليق به نسبت خودآگاهي
شدهاند بدل نمادين رفتارهاي از گروهي به يعني.درميآيد
تغيير را مكان و زمان كه ميداند فرد كه حال عين در و
شده ، تعيين پيش از مكانيسم يك براساس را آن ولي ميدهد
آرايشها ، و دكورها از استفاده مثلاميدهد انجام
...و رقصها
با ارتباطي چه فرد جشن ، نمايشي فضاي يا تئاتر در *
ميكند؟ پيدا ديگر پرسوناژهاي و شخصيتها
.است هويت تمرين نوع يك جشن.است هويت تجديد بيشتر جشن -
نفي مشخص كاركرد يك با شخصيت و مكان زمان ، كه حال عين در
اول درجه در.شوند بازسازي بتوانند اينكه براي ميشوند ،
در بعد درجه در و شدهاند خارج نظم از كه افرادي ذهن در
در خاص معنايي واقع در جشن ، از پس روز.جشن از پس روز
مراسم از پس روز مانند جشن از بعد روز در.دارد خودش
زماني.روبهروييم شگفت پديدهاي با ما ، سوري چهارشنبه
چيزي است ، شده تمام تئاتر رسيدهو پايان به خوشي كه است
ميدهد اوليه آشوب از آگاهي نوع يك ما به مانده باقي كه
سوخته ، پاي يك:قبيل از كننده مشمئز بينظمي نوع يك يا
كرد ، نظافت بايد جشن از بعد روز..و ريخته هم به اتاقهاي
را آشوبي يا تئائر كرد؟ تميز بايد را چيزي چه.كرد تميز
.انقلاب جشن از پس روز مثل درست.است كرده ايجاد جشن كه
خيابانهاي با هستيم؟ روبهرو چيزي چه با انقلاب از پس ما
....و ريخته هم به اوضاع سوخته ، ادارات سوخته ،
انقلابهايقرن.كرديد اشاره جالبي نكته به دكتر آقاي *
ذهن در ايدهآل آرزويي و سودا كدام هر كه بيستم و نوزده
نوين اشكال عنوان به ميتوانند داشتند ، انقلابي مردمان
شوند؟ مطرح مدرن دنياي در جشن از
مطرح را نكته اين ميتوانيم جشن نمادگرايي در !بله -
كنيم ، بيان درست را خودمان تفسير باشيم خواسته اگر.سازيم
حالت از كه است تمريني واقع در انقلاب كه بگوييم بايد
بحث اجتماعي شورش درباره قبلا ما.ميشود خارج تمرين
بينظمي از خروج نوع يك اجتماعي شورش كه گفتيم و كرديم
و كند تثبيت و ايجاد را نظم ميخواهد حقيقت در و است
صحنه مثل درست ;است مسئله اين اوج به انقلابرفتن
جشن در مثال براي.ميشود نزديك واقعيت به كه تئاتري
واقع ، كهدر درايران پادشاه و نوروزي مير جابجايي
ميرنوروزي مثال براي اگر است ، بوده سلطنت موقت واژگوني
واقعي واژگوني يا انقلاب نشود ، تركجايگاهش به حاضر
و جشن عنصر مدرن انقلابهاي تمام واقع در ;است گرفته صورت
خود انقلاب چه و فرانسه انقلاب چه داشتهاند خود در را
و نشاط نوعي به مردماست جشن روزهاي تظاهرات روزهاي. ما
.دارند عميقي بسيار خوشي و شادي
نيز ميكنند حمل تظاهرات در كه تصويرهايي حتي و *
.باشد اسطورهاي و آييني تصاوير از جلوهاي ميتواند
زيادي بسيار نمادهاي انقلابي فرايند داخل در. صددرصد -
و قيد اينكه دليل به است شادي جو عمومي ، جو ولي داريد
برداشته كرده ، ايجاد سيستمسركوبگر يك در كه بندهايي
قيد كه است اين در عادي جشن با انقلاب جشن تفاوت.ميشود
اجتماع ، نظر از قبول قابل و كوچك اجتماعي بندهاي و
در تئاترگونه جشن با ما و هستند ثابت و شدهاند پذيرفته
ميدهيم انجام ازآنها بازيگوشانه و موقت خروج يك واقع
در كه حالي در. بازميگرديم آنها به كه آگاهيم اما
كه هستند سنگين آنقدر بندها و قيد آن انقلابي فرايند
اتفاق واقعي صورت به واژگوني و نميشوند پذيرفته ديگر
يك جشني هر در كه است اين ما بحث هرحال به. ميافتد
كه هستند جشنهايي انقلابي ، جشنهاي.ميشود آفريده هويت
آمدن پديد اينجا در. ملتهاست آمدن بوجود آنها نتيجه
انتهاي در و ميشود برپا جشني.ميبينيد بهدقت را هويت
كه ميبينيم ما كه است اين.ميشود آفريده ملت يك جشن ،
.ميشود آفريده باز يا شده زاييده هويت يك جشن داخل در
را بودن ايراني نوعي به هرسال ، نوروز جشن در نيز ما
سال جشن با كشورها از بسياري و ميكنيم تجربه دوباره
نوشدگي تجربه اين به باشد ، ملي جشنهاي همان كه نوشان ،
چرا دارند معنايي چنين نيز انقلابي جشنهاي.ميآورند روي
تجديد فرهنگي ، و سياسي جديد هويت يك با ميخواهند كه
صورت به جشن كه بگوييم ميتوانيم اين بنابر.كنند ميثاق
.ميكند هويت ايجاد آگاهانه
لايههاي شدن پيچيدهتر موازات در و خود تحول در جشنها *
يا و ميدهند دست از را خود كاركردهاي از برخي فرهنگي ،
تا ديگر برخي برعكس و رفته بين از كاملا جشنها از برخي
ميان از در عواملي چه شما نظر به.ماندهاند امروز به
است؟ موثر جشن يك مانايي و تحول و رفتن
كه دارد بستگي نكته اين به جشن رفتن بين از يا ماندن -
اگر.كند تجديد را اجتماعي نمادگرايي اندازه چه تا جشن
را هويتي بازيابي فرايند يا بازآفريني اين قدرت جشني
در جشن كه است اين دوم نكته.ميماند پايدار باشد ، داشته
نظم از معقولي شكل به بايد دارد ، كاركردي چنين اينكه عين
جشن از پس روز در كه چيزي آن واقع در ;يعني شود خارج
فرايند ديگر عبارت به.باشد پذيرفتن قابل هستيم ، آن شاهد
جشن بينظمي همان و ميگيرد شكل جشن داخل در كه تخريب
غير در گردد ، ممكن آن اجتماعي جبران كه باشد حدي در است ،
زيادي بسيار مناسك ما. نميماند پايدار جشن صورت اين
در كه جشنهايي نمونه براي.رفتهاند بين از كه داشتهايم
است ، معروف "پتلاچ" عنوان زير آفريقا بومي قبايل از برخي
درآنها و بوده پرهزينه فوقالعاده كه هستند جشنهايي
جشنها اين.است ميگرفته صورت اقتصادي و مالي شديد تخريب
در امروزه آن هزينههاي كه چرا رفتهاند بين از امروز
شكل به و بزرگ جشنهاي يا.نيست تحمل قابل جديد جهان
ايران در گذشته سال بيست ده ، در كه گسترده خانوادههاي
گسترده ، خانواده رفتن ميان از دليل به امروزه داشت ، رواج
قدرت جشنها اين آنكه دليل به چرا؟.ندارد چنداني رونق
امروزه ما چون دادهاند دست از را نمادينشان بازآفريني
هزينه آنكه دوم و نداريم خانوادگي گسترده تجمع و خانواده
.است زياد ميآورند ، پديد كه تخريبي يعني بالاست ، آنها
جشنها اين به بايد كه فضايي و پول صرف ديگر عبارت به
هم جشنها از برخي است ، زياد بسيار شود ، داده اختصاص
برخي در كه نمادگرايي مثل ميكنند ، مانع ايجاد درجامعه
حال در كشورهاي در عروسي جشنهاي.داريم عروسي جشنهاي از
پتلاچ جشنهاي به شبيه جشنهايي عشيرهاي جوامع يا توسعه
امروزه مثلا جشنها اين.پرهزينهاند بسيار كه چرا هستند
نشان را خود بودن زيانآور مدرن جوامع و ما جامعه در
آنها انجام پولصرف تومان ميليونها بايد كه چرا ميدهند
است درست.شود تخريب بايد پول مقدار اين واقع در و شود
در كه ميكند ايجاد را نمادگرايي تخريبنوعي اين كه
پيدا تداوم چراديگر واقع در اما است زوج يك زايش اينجا
كاركردش و جشن ميان تناسبي گونه هيچ اينكه براي نميكند؟
.ندارد وجود
جالب بحث اين از تا مايليم دكتر آقاي پايان ، در *
و جشنها كه دانستيم ما.بگيريم نتيجهاي وسودمند
بلكه نيستند گذشته به متعلق پديدههاي تنها اسطورهها
دارند انساني فرهنگ مجموعه در بيدرنگي حضور نيز امروزه
است اين من پاياني پرسش.شدهاند تركيب نوين اشكال با و
باستانيترين از را انسانها كه عواملي يا عامل آن كه
و ميكشانده جشنها اين برپايي به امروزه به تا دوران
انقلابهاي تا گرفته آييني جشنهاي از است ، ميكرده ترغيب
در جشن تازه و متنوع واشكال جديد ارجيهاي و اخير سده
است؟ بوده چه مدرن جوامع
در انسانها پيوند با رابطه در ميتوانيم كه چيزي آن-
يك بگوييم ، جشنها ، برگزاري در مختلف دورانهاي اين طول
.است بهنجاري و نرماليته از خروج براي زيستشناختي تمايل
طبيعت؟ به بازگشت يعني *
.نميدهد رخ وقت هيچ كهدرواقع طبيعتي به بازگشتبله -
آرمان ، و انديشه اين ساخت زير و نهاد در روي هر به *
تضاد ارزشي و اخلاقي بيان به يا فرهنگ و طبيعت تضاد همان
چون شده تصوير خوب طبيعت اينجا در.ميبينيم را بد و خوب
فرويدي بيان به و ميكند اعمال را غرايزش آزادانه انسان
و نيست برابرش در آن قوانين و جامعه نام به واقعيتي اصل
آزادانه اعمال محدوديت سبب كه چرا شده تصوير فرهنگبد
.ميشود غرايز
اين ولي است نرماليته از خروج غريزي تمايل يك اين -
سركوبگرانه طيف يك در و دارد متعددي تعاريف نرماليته
زندگاني در كه عادي سركوب يكي.ميگيرد قرار متفاوتي
ماركوزهاي -فرويدي مفهوم در سركوبي وديگري هست روزانه
.واپسزدگي يعني آن
بالاتر نيروي طرف از "خود" سركوب واقع در واپسزدگي
اين.دارد نگه اجتماع در را او ميخواهد كه است اجتماعي
و است تداوم در بالا درجات تا پايين درجات از سركوب
حالت يا وبندها قيد اين از داردكه وجود حس اين هميشه
و نابهنجار حالت يك بسوي و شويم خارج بهنجار و نرمال
موقت صورت به كه است مكانيسمي واقع در جشن.برويم آشوب
در سركوب روند اين در اما.ميسازد فراهم را اينامكان
جشن ايناست متفاوت جشن پيامد آن ، روانشناختي مفهوم
نرماليته از خروج ساده تمرين يا تكرار نوع يك ميتواند
تخريب را نرماليته كه برود پيش آنقدر ميتواند يا و باشد
معناي به اينجا در انقلاب و برسد انقلاب به و كند
يعنينرماليته.است نرماليته يا موجود نظم كامل واژگوني
.ميگيرد را اوليه نرماليته جاي واقع در جشن
و مهمترين راميتوان ، انقلاب تعريف اين با پس *
دانست؟ مدرنيته اسطوره و جشن بزرگترين
سو يك از كه بوده اين در تناقضشان انقلابها.بله-
و واندوه رنج هم و داشتهاند خودشان در بزرگي دستاوردهاي
است هنگامي بزرگ شادي آن.داشتهاند پي در زيادي تخريب
بشويم ، مجبور كه است وقتي بزرگ غم و ميدهد رخ انقلاب كه
.سازيم بدل نرماليته به را انقلاب
.كرديد شركت گفتوگو اين در كه شما از سپاس با *
ارشاد رضا محمد:از وگو گفت
|