!...همشهري سلام
خريد جنون
سالمندان خانه در افراد با ديدار
كرد سقوط تهران در آموزشي هواپيماي
شدند كشته سال 2000 در روزنامهنگار 24
شد منتشر هفتم هنر
شد مطرح قضائيه قوه رئيس به نامهاي طي
براي ايران مهندسين اسلامي انجمن درخواست
سحابي مهندس از پزشكان معاينه
قضائيه قوه رئيس به باقي كوچك دختر نامه
اجتماعي تامين سازمان پاسخگويي سال 1380
است
!...همشهري سلام
تهران در ترافيك مشكلات بر مروري
همه اين كه نميكنيم سوال خود از چرا عزيز همشهري *
از هريك چرا ميگيرد ، ريشه ما خود از دليل چه به بينظمي
به تنها ما چرا ميدانيم ، بينظمي اين مسئول را ديگري ما
چهطور و رسيدن چگونه به اما ميكنيم فكر مقصد و مبدا
.نميكنيم فكر رفتن
آن از واحدي كه بلندي برج پنجره از است ، ميش و گرگ هوا
ميانديشم روزي به ميكنم ، نگاه را بيرون دارد نام خانه
چرا نسيت معلوم كه ماشينها بوق صداي با رفتهرفته كه
ذهن به و دارند را جا به مانده شب سكوت شكستن در اصرار
...خستگي...هياهو يعني روز كه ميكنند تحميل را باور اين
در لقمهاي پرشتاب ميخوانم ، پرشتاب را نمازبيحوصلگي
پلهها از و ميدهم فرو آب با آنرا و ميفشارم گلويم
را اتوبوس نكنم را شتاب اگراين ميدانم ميشوم ، سرازير
مواجه جمعيت از انبوهي با بعد دقايقي و ميدهم دست از
پا اما است آرام آزادي ميدان تا شهرك مسير از !شد خواهم
بر سرما حجم كه اتوبوسها پردود فضاي با ميدان به گذاشتن
ايستگاه سر به.ميزدايد را آرامش اين ميافزايد آن غلظت
تعداد به شايد كه ديگر خانم چند و من.ميرسم.. خط
انتظار به صف در مردان از انبوهي با نرسيم دست انگشت
منتظر و خالي ديگر خطوط اتوبوسهاي ايستادهايم ، اتوبوس
ماندن روشن در اصرار دليلي چه به نيست معلوم كه نوبت
از ساعاتي دودآلود فضاي اين در خود اينكه نه مگر.دارند
به را خود سلامتي نميدانند شايد ميگذرانند ، را خود وقت
قسمت در ميرسد ، راه از..خط اتوبوس !گذاشتهاند حراج
به هرچند ميشوند سوار آقايان اما نميشود باز خانمها
ما و ميكند حركت اتوبوس.ميگيرند جا اتوبوس در سختي
چه اينجا ما صبح موقع اين راستي كه سوال اين طرح با زنان
كارمان محل به بايد هم ما آنكه نه مگر ميكنيم؟ كار
هم خانمها ديگر حالا.كرد سوار را ما بعدي اتوبوس برويم؟
اگزوز از كه دودي بوي ميشويم ، اتوبوس سوار سختي به
تحمل غيرقابل را اتوبوس داخل هواي ميرسد مشام به اتوبوس
هم يكبار براي است پنجشنبه فردا ميگويم خود به.ميكند
يكروز هم يكروز رفت خواهم كار سر به خودرويم با شده كه
!!است
محل به خودروشخصي با آنكه اعتماد به (پنجشنبه) ديگر روز
هوا ، -ميدهم انجام را كارهايم آرامي به رفت خواهم كار
داراي اگر كه همت شهيد اتوبان مسير تا است ، شده روشن
نظر به -هستيم حركت در ميآيد عجيب نظر به نباشد ترافيك
به بهموقع چون دارم خوبي حس است ، مشكل بدون مسير
آن از نه ميايستم اتوبوس صف در نه !رسيد خواهم كارهايم
تكسوار حالا !ميخوردم تاخير كارت نه و ميماندم جاي
فكر اين اما !بود من بهدست آن كنترل كه بودم خودرويي
من و شد سنگينتر هرثانيه ترافيك بار نياورد ، دوام زياد
با ميكنم ، مزهمزه را تاخير دلشوره ثانيهاش هر براي
مجاورم خط خودرو سبقت ناگاهشاهد ترافيك بار شدن سبكتر
ميكنم ، تجسم ذهنم در را تصادفي تصور لحظهاي كه ميشدم
گوش به آزاردهنده چنان خودرو آن بوق نابهنجار صداي
از واحدي ياد به.نميشنوم هيچ ميكردم حس كه ميرسيد
ضمن كه ميافتم ادراك و احساس عنوان با خود دانشگاه دروس
خصوص در بحث به گوش ساختمان درباره مفصل توصيف و تعريف
...و طنين و بسامد دسيبل ، چون خصوصياتي و شنوايي آستانه
ساختمان اين به كمي ما اگر":ميگويم خود به.ميپردازد
كه هم خود دلسوزي براي حداقل داشتيم آشنايي شنوايي ظريف
به.".نميآوريم در را بوق از ناشي نابهنجار صداي شده
از باز بالا مدل خودرو همان كه ميروم جلو به رو كندي
يك تصور بار اين كه ميگيرد سبقت چنان ديگر خودروهاي
ميكند ، راننده تداعي همه ذهن در را جبرانناپذيري تصادف
بوق روي را خود دست نميشود ، كارراضي اين به نظر مورد
خودرو راننده آن شايسته شايد كه الفاظي با و ميگذارد
خطاب مورد را خود جلويي خودرو راننده !نبود بالا مدل
وضع اين مشاهده با را رانندگان ديگر طبع به.ميدهد قرار
بر تا ميكرد زدن بوق به وادار شد سنگينتر ترافيك كه
باز كمي راه بعد دقيقه حدود32 !شود باز راه خود فرض
سر بر جلوتر كمي اما !كم بوق صداهاي البته و ميشود
زدن دور براي راهي بوق با داشت سعي ديگري خودرو چهارراهي
را سرم نياوردم ، تحمل ديگر.كند كسب خودروها ديگر از را
آقايمحترم":ميگويم و ميكنم بيرون خودرو شيشه از
چراغ بلكه.نيست بوق آن زبان اما دارد زبان شما خودرو
"دارم مهمي قرار من...شده ديرم خانم":ميگويد:"راهنماست
مثل نميكند شما به كمكي زدن بوق حال هر به":ميگويم
با و آرامي به اينكه تا بكنيد چيزي طلب دادزدن با اينكه
ما همه علاوه به بكنيد را خود طلبخواسته شايسته كلامي
لبخندي با عزيز همشهري آن "...چه و كاري چه.داريم قرار
ميكند خواهش خود ، راهنماي چراغ علامت با شنيده حرف از
بيشتري تعمق به مرا موارد اين.بدهند راه او به تا
جا مشكلاين آيا كجاست؟ در مشكل راستي به كه واداشت
هم آن است گرفته فرهنگمصرفگراييشكل ما در كه نيست
عمدتا ما كشور در خودروسازي صنعت هنوز كه دليل اين به
فرهنگ كه روست همين از شايد و مونتاژاست شكل به
اما ، نيفتادهاست جا ما ابزاردر نوع اين از استفاده
و سازنده خود كشور در ما اگر بهراستي آيا است اين پرسش
بايد شايد نداشتيم؟ ترافيك مشكل اصليبوديم كننده توليد
نكته اما نيست ما كشور خاص ترافيكمسلما مشكل!نه گفت
خود ميباشدنه ابزار از استفادهدرست سر بر اصلي
و باشد نقليهعمومي وسيله ابزار اين چه حال...ابزار
.خصوصي چه
دوست يك خانه به رفتن من براي است يكشنبه روز ديگر
كاريم تعطيلي روز اين از و باشد آرامبخش ميتواند
طي را اتوبوسمسير با نه گرفتم تصميم اما كنم استفاده
.شخصي خودرو با نه و كنم
صحبتهاي شنونده تنها كه ميانسالياست مرد تاكسي راننده
اجناس گراني به هوا از صحبتهاييكه خودميباشد ، مسافران
تومان نشده 50 هنوزعيد":گفت يكي شد ، كشيده عيد از بعد
".است مسيررفته روي
شد خواهد چه عيد از برسدبعد دادمان به خدا":گفت ديگري
".شاهديم ديگر اجناس گراني روي را اثرش حالا از
دارد اجناس ديگر به ربطي چه كرايه آقا ، ":گفت بعد نفر
گران كرايهها رفتن بالا از پيش ايناجناس از خيلي
:گفت راننده به خطاب طبعي شوخ لحن با ديگري."ميشود
".ميباشد تاكسي آقايانراننده شما سر زير همهاش"
ما جاي شما چون ميگوييد ، درست":گفت تاكسي راننده
و ترمز لنت يا و پلاتين و شمع ميخواهيد وقتي نيستيدكه
يا و تعمير را ماشين وسايل دست اين از ميدانم چه..
اگرتصادفي بپردازيد ، هزينه بايستي چهقدر كنيد تعويض
بابت هزينه بايد قدر چه نباشي هم مقصر اگر حال كنيم
خوابيدن مدت در كه ضررمالي حال بپردازيد صافكاري و نقاشي
حين همين در...بماند ميشويم متقبل درتعميرگاه ماشين
جلوتر كمي راننده "داريد نگه بغل همين آقا":گفت مسافري
كجا":گفت تندي لحن با مسافر.شود رد راه ازچهار تا رفت
شما محترم آقاي:گفت راننده "...جا همين ميرويگفتم
شما كه جا هر نميتوانم كه ميگفتيدمن زودتر بايد
چراغ باشم داشته فرصت بايد..دارم نگه جا همان گفتيد
مسافر "شويد پياده شما بايستمو كنار تا بزنم؟ راهنما
راننده".باشي بلد را كارت بايد رانندهاي تو":گفت
:گفت ديگر مسافر گرفت ، بالا بحث و ديگريزد حرف تاكسي
".بگويد خودش براي بگذار داريم كار..برو آقا"
از ريخته هم به اعصابي با راننده و رفت معترض مسافر
حرف خود ظن از كس هر كه اين و كرد صحبت مسافر بيانصافي
درست قرمز ، راه چهار سر ديگري مسافر بين اين در ميزند
پياده من آقا":گفت راننده به چراغ شدن هنگامسبز به
داد ، راننده كرايهخودبه بابت توماني هزار يك و ميشوم
چهار بعداز خيابان كنار را بسيارماشين زحمت با راننده
شد معطل مسافر خرد پول كردن فراهم براي و پارككرد راه
"؟...خردت پول كو رانندهاي؟ تو ":گفت معترضي لحن با وي
باشم؟ داشته خرد پول بايد قدر چه من مگر":گفت راننده
"نداشتم خرد":گفت مسافر "ميدهيد توماني هزار چرا شما
هم من رانميدهيدكه خود كرايه زودتر چرا":گفت
نشده سبز چراغ كه موقع همان كنم خرد را شما كرايه زودتر
لحن...گفت ناسزايي مسافر "...ميكردي را كار اين بود
فشار تحت را راننده ندانسته رفت كه مسافري بيادبانه
جلوي از عابري ناغافل وقتي و دارد قرار بيشتري عصبي
.شود او با برخورد به منجر بود نزديك كه شد رد او ماشين
به جديد مسافر گفت ، عابر آن به تندي ناسزاي تاكسي راننده
كه نيست شما شان در محترم راننده آقاي كه گرفت ايراد او
...ببريد بكار را الفاظ اينگونه
هر ما ميداني هيچ همشهري ، سلام..ميكنم زمزمه ذهنم در
براي بلكه !خودمان براي نه اما هستيم اخلاق معلم يك
پشت در كه موقعيت يك در جديد مسافر همين كه چرا..ديگري
كه خواست راننده از بوديم ايستاده سبكي نسبت به ترافيك
شد مواجه راننده مخالفت با وقتي و شود پياده چپ سمت از
كه زماني آيا" ميگويم خود به"دارم عجله من آقا":گفت
نوع هر از ديگر مسافركشهاي حتي يا و تاكسي رانندگان
و ميكنند پياده و سوار مسافر ميرسد نظر به كه هرجا
نوع اين از برگرفته ميشوند ترافيك يا تصادف عامل گاه
عزيز همشهري ما !نيست؟ مسافران غيرمنطقي خواستههاي
از شدن پياده حتي و شدن سوار موقع..داريم عجله هميشه
ما.نميكند فرقي تاكسي چه و باشد اتوبوس چه خودرو يك
كوچكترين نكردن رعايت در داريم عجله هميشه عزيز همشهري
جالب و نميكنيم و كنيم رعايت را آن ميتوانيم كه اصولي
!ميشويم متذكر را اصول همين يكديگر به كه است اين توجه
از قانون به احترام براي بايد كه راننده مقام در چه حال
مقام در چه و كنيم اجتناب مسافر نامعقول خواسته قبول
كه هرطور كه ندهيم راننده به را اجازه اين كه مسافر
خود مسافر عنوان به اگر.كند پياده و سوار را ما بخواهد
را مسافر جابهجايي كه بگذاريم خودرويي جايراننده را
هر در كه ميرسيم موضوع اين به شك بدون دارد عهده به
و راهنمائي قواعد به آشنايي چون ايستاد نميشود جائي
ايستادن مثل تابلوهايي مقابل در كه ميكند اقتضا رانندگي
رعايت را چهارراهها سر بر بيمورد ايستادن يا و ممنوع
دارد انتظار است ايستاده كه هرجا مسافر اما.نمائيم
هرگز بايستد جلوتر اگر و دارد نگه نقطه همان در خودرو
مقام در عزيز ، همشهريرفتننميشود جلو به حاضر مسافر
نصب به رعايت عدم صورت در ميبيني باشي كه هم راننده
اجبار به كه رانندگي و راهنمايي افسر حتي يا و تابلوها
يا سوار مسافر تا ميكند رهنمود جلوتر سمت به را خودروها
در را اين نميشدي حاضر هرگز نشوي جريمه كنند پياده
!بخواهي راننده از هستي مسافر يك كه زماني
از خارج كه ميبريم بسر شهري در ما مگر !عزيز همشهري
قبول بايد ، گرچه ميكنيم رفتار اجتماعي قوانين و قواعد
چند مشكلاتي با هستيم كه هم مسافر يك مقام در وقتي داشت
را مبدا و مقصد تنها ما كه چرا.بود خواهيم مواجه
رفتن راه قاعده ميرويم پياده را مسيري وقتي ميشناسيم
كه !پيادهرو؟ كدام اما ميباشد پيادهرو از استفاده
گرچه ميكند غافلگير را شما سوار موتور يك حضور ناگاه
يا و- ميخوريم جا كمتر روزها اين و كردهايم عادت
ما بله...شده طراحي شهروندي هر وسيله به كه پيادهرويي
دارد قرار خانهاي مقابل در كه پيادهرويي !عزيز همشهري
تازه ساختمان چون و شده عريض عقبنشيني علت به كه
به حالا كه درخت يك يا و آب يا لولهگاز است شده بازسازي
شاهد را ميكند اندام عرض پيادهرو در نامناسب شكلي
همشهري خيلي بايد باشد تاريك كمي هوا اگر و باشيم
شايد و نروي سكندري و نكند گير پايت تا باشي سربهزيري
يا و سرت بالاي ببيني كه باشي هوا سربه بايد قدر آن
همين ناگاه روي جلوي كه وصف اين با !ميگذرد چه مقابلت
رد آن از نفر يك سختي به كه ميشود باريك چنان پيادهرو
.ميشود
همه اين كه نميكنيم سوال خود از چرا عزيز همشهري
از هريك چرا ميگيرد ، ريشه ما خود از دليل چه به بينظمي
به تنها ما چرا ميدانيم ، بينظمي اين مسئول را ديگري ما
چهطور و رسيدن چگونه به اما ميكنيم فكر مقصد و مبدا
و پرسيدهايم را سوال اين هم شايدنميكنيم فكر رفتن
افسر توسط شدن جريمه هنگام به كه سوالي همان مثل درست
كه حالي در كردهايم ايشان از رانندگي و راهنمايي
چون چرا اين برابر در و شدهايم جريمه چرا نميدانيم
نيز باشدما سوالمان خور در كه نميشنويم پاسخي
هرچند و ميگذريم قوانين و قواعد اين كنار از بيتفاوت
كه هستيم مستند بهطور تلويزيوني برنامه شاهد كه گاه
تهيه شديد تصادفات به منجر بينظميهاي همين از بعضا
ما و مييابيم اندرز و نصيحت از سرشار آنرا تنها است شده
همين مردم اين" بگوئيم و دهيم تكان تاسف سر تنها شايد هم
ايراني يعني هستيم ما خود اينمردم مردم؟ كدام. "جوريند
خود از آيا عزيز همشهري.باشيم كه شهري هر از حال
بله شك بدون -چيست سوالات اين پاسخ كه پرسيدهايم
شاهد تا بگذاريم احترام خود به است كافي تنها -ميدانيم
براي ندانيم اينكه مگر.باشيم خود به ديگران احترام
.برويم بايد وسيلهاي نوع چه با خويشتن مفهوم به رسيدن
كهنداني فخرالسادات
خريد جنون
سال پايان خريدهاي به جامعهشناختي نگاهي
معلوم بشر زندگي تاريخ در مبادله يا خريد اولين تاريخ
زندگي با چنان امروزه فروش ، آن ديگر روي و خريد.نيست
ضروري و لاينفك جزء را آن كه است شده عجين بشر اجتماعي
و آغاز به راجع كمتر رو اين از.است ساخته جمعي حيات
.ميشود بحث خريد كاركردهاي بويژه و پيامدها انگيزهها ،
آغازين دورههاي در اوليه بشر مردمشناسان ، تحقيقات طبق
معناي و خريد پديده از شناختي گونه هيچ جمعي زندگي
صورت اختراعي چنين حقيقت در و نداشته مبادله آن ، كليتر
امر تسهيل منظور به بشر.است بوده نگرفته خود به تحقق
است بوده آن فاقد خود آنچه تامين و خويش اجتماعي زندگي
به است داشته اختيار در را امكاني چنين (ديگري) همسايه و
شده نائل فروش و خريد فن اختراع درستتر عبارت به يا كشف
در جنس)كالا برابر در كالا صورت به آغاز در مبادله.است
تهاتر به آن از كه است ميگرفته صورت (ديگر جنس برابر
و پيچيدهتر با همراه تاريخ طول در.ميشود برده نام
اقتصاد نظام پيشرفت بويژه و اجتماعي نظام مدونترشدن
ورود باپول پيدايش:مييابد دست نيز جديدي كشف به بشر
بهخود شتاباني سرعت تحولات روند انسان زندگي متن به پول
معياري.ميشود آغاز تاريخ در جديدي دوران و ميگيرد
و كالا تعويض به نياز بدون (مبادله)فروش و خريد براي
كالا كه شخصي يافتن به نياز ديگرميگردد فراهم خدمات
به متقابل احتياج با همزمان را فرد نياز مورد خدمت يا
درعين.ميگردد رفع اوست ، اختيار در كه خدمتي يا كالا
صاحبنظران برخي كه كرد اضافه بلافاصلهبايد و حال
و پيامدها سبب اجتماعي زندگي به پول ورود كه دارند عقيده
تنگدستي ، جملهفقر ، از است شده بشر براي گوناگوني مفاسد
نداشتنها ساده تعريف يك در...و نابرابري طبقاتي ، فاصله
شاخص كه ميشود ختم پول يعني مبادله معيار نداشتن به
.هست نيز مالكيتآور ابزار و است خريد قدرت
ومعاصر اخير دوران به متعلق خاص معناي در كردن خريد
كه تمدني دورانجديد به بشر ورود با.است بشر حيات
كهكشان تافلر ، الوين سوم موج:همچون مختلفي تعابير
همبستگي بر مبتني جامعه لوهان ، مك مارشال الكتروني
مصرف مرحله به شده وارد جامعه دوركيم ، اميل ارگانيك
با است ، آمده مرحله اين توصيف در همگي و روستو انبوه
پيچيدهتر ، تخصصيو كار تقسيم مانند شاخصهايي
گسترش اقتصادي ، و اجتماعي نظامهاي شدن عقلانيتر
مشخص...و انبوه مصرف آن تبع به و ارتباطات ، توليد
بسيار مرحله اين در افراد متقابل وابستگي.ميگردد
مختلف دلايل به افراد كه است قبلي دورههاي از گستردهتر
تا نسبي خودكفايي نيز و دسترسي و نيازها محدويت جمله از
اين.بودهاند خويش نيازهاي ساختن مرتفع به قادر حدودي
از برخي كه است يافته افزايش حدي به متقابل بستگي
مبادله تئوري اساس بر را اجتماعي زندگي همه صاحبنظران
.كردهاند تحليل
با امروزي جوامع در "خريد" كاركردهاي و انگيزهها شكل ،
خريد ماهيت -1;جمله از است كرده بارزي تفاوتهاي گذشته
ضروري نيازهاي رفع خاطر به اغلب خريدها گذشته در كردن ،
كردنها خريد امروزه كه حالي در است ميگرفته صورت
براي گذشتهخريد در.است كرده پيدا گوناگوني كاركردهاي
امروزه ولي ميگرفت صورت اساسي نيازهاي ساختن مرتفع
مهم نكته و يافتهاند ويژهاي جايگاه نيز ثانويه نيازهاي
و تبليغات زيرا است ، جديد تمدن در نيازها اين سهم
بشر نيازهاي از بخش اين تعميق ايجاد جهت در ارتباطات
پيدايش و انساني ارزشهاي تغيير.ميكنند تلاش
اثبات جهت در همچشمي و چشم و مصرفزدگي چون پديدههايي
.است زده دامن موضوع به بالاتر اجتماعي اعتبار
در خريد قبلي دورههاي در.خريد مكان و زمان تنوع -2
مكانهاي يا بازار نظير ويژهاي مكانهاي در و خاصي روزهاي
امروزه.است ميگرفته مانندهفتهبازارهاصورت معين
يا كالا خريد براي محلي ميتواند شهر يك جاي همه تقريبا
...و محلي مغازههاي پاساژها ، خيابانها ، شود ، تصور خدمت
مختلف جوامع توسعه فرايند درخريد قابل كالاهاي تنوع -3
يك ميشوداز عرضه بازار به كه جديدي خدمات يا كالا هر
بر حال عين در داده افزايش را خريداران انتخاب قدرت سو
...ميافزايد نيستند آن تهيه به قادر كه كساني مشكل
ديگر امروزه.خريد ابزار و شيوهها شدن پيچيدهتر -4
.نيست موارد همه در كردن خريد جهت حضوري مراجعه به نيازي
جملهاند آن از...و رايانهاي و پستي و تلفني خريدهاي
و اعتباري كارتهاي پيدايش با نيز پول پرداخت نيز و
.است شده پول طريق از خريد مكمل..و مختلف بنهاي
اساسي تفاوتهاي از يكي شايدخريد اجتماعي اعتبار -5
شاخص كردن خريد كه باشد اين امروزي جوامع آمدهدر پيش
.ميشود تلقي فرد اجتماعي و اقتصادي وضعيت
جوامع توسعه و رشد مراحل بحث در شد اشاره پيشتر همچنانكه
ميدانند انبوه مصرف مرحله به رسيدن را مراحل از يكي
.است انبوهتر كردن خريد معرف كه (روستو رشد مراحل نظريه)
شرايطي چنين در.نميرسد مصرف به عموما خريد همه زيرا
يا تشويق كردن خريد به گوناگون فشارهاي تحت افراد كه است
طرق از تبليغات به فوق سطور در ميشوند مجبور حتي
به آن تبديل نيز و جمعي بوسيلهارتباطات بويژه گوناگون
ديگر سوي از اجتماعي هنجار و سو يك از اجتماعي عادت يك
اين شد اشاره ميكند وارد افراد بر زيادي هنجاري فشار كه
مانند اجتماعي رسم يك وسيله به كه هنگامي هنجاري فشار
.بود خواهد زيادتري فشار بار داراي شود همراهي نوروز
زندگي در كه ميشود ناشي آنجايي از شده اشاره فشار اين
ميشوند رتبهبندي مختلف معيارهاي براساس افراد اجتماعي
براساس و ميشود ياد اجتماعي منزلت به آن از كه
(خريد) اقتصادي قدرت شغل ، سواد ، مانند شاخصهايي
.ميشود اندازهگيري
موقعيت جمله از (متغير) شاخص چند معرف بيشتر خريد و خريد
بيشتر تاثيرگذاري قدرت درآمدتر ، پر شغل بهتر ، اقتصادي
نشانه -باشد كه چيزي هر -كردن خريد اينرو از.ميباشد
.است بالاتر اجتماعي منزلت
خريد" و "كردن خريد" مفهوم دو بين است لازم اينجا در
خواه) معيني هدف با كردن خريد.شويم قائل تفاوت "رفتن
ولي ميگيرد صورت (ثانويه نياز براي يا ضروري نياز براي
آن باشد ، بهويژه داشته مختلفي اهداف است ممكن رفتن خريد
نگيرد صورت خريدي هرگز رفتن خريد جريان در است ممكن كه
از فرار براي يا و سرگرمي و تفريح نوعي انگيزه با بلكه
صورت بالاتر خريد قدرت نمايش منظور به يا و مشغلهها
و كالا فروشندگان علاقه مورد هم چندان كه عملي) گيرد
مراكز خيابانها ، در نفر هزاران روز هر (نيست خدمات
و بازارها و زنجيرهاي فروشگاههاي خدماتي ، و تجاري
اين از عمدهاي بخش اما هستند ، وآمد رفت در پاساژها
.ندارند كردن خريد قصد افراد
و گوناگون جاذبههاي دليل به فوق تجارتي مراكز امروزه
توريستها بازديد براي مكاني جذاب ، طراحيهاي از استفاده
مدد بالا فرايند توسعه به خود كه است شده گردشگران و
.است رسانده
.است آن درماني روان جنبه خريد كاركردهاي از ديگر يكي
از برخي خريد اجتماعي اعتبار و نياز تامين بر علاوه
رواني تخليه و تشويشها براسترسها ، غلبه براي افراد
.ميكنند خريد به اقدام
جزء شهرها در ويژه به امروزه رفتن خريد و كردن خريد
يا زمان به متعلق پديده اين گرچه.است زندگي لاينفك
از روزهايي و سال از مواقعي در اما نيست خاصي زمانهاي
خود اوج نقطه به و ميشود "همهگير" چشمگيري طور به هفته
و اوائل ايران ، در نوروز شدن نزديك و سال پايان ميرسد ،
و مذهبي و ملي اعياد ساير سال ، روزهاي طول در هفته اواخر
از كشورها ساير مسيحيدر نو سال آغاز روزهاي يا
.است اينگونه
و سخت بسيار امروزي زندگي از خريد پديده حذف تصور
ويژگيهاي رابا جديد جوامع زيرا است ، غيرمحتمل
...و صنعت تمدن فراغت ، تمدن سرعت ، تمدن همچون گوناگوني
ويژگيها اين بارزترين از شايد اما ميسازند ، مشخص
و شهريها ندار ، و دارا افراد.باشد"خريد اپيدمي"
اندازه در البته خريداند ، به مجبور همگي...و روستائيان
جزاير در توكيو ، بورس در نابرابر ، بسيار كيفيتهاي و
و ملتها دولتها ، جا همه در و بختياري عشاير در گوام ،
ميكنند ، خريد به اقدام بارها و بارها روزه همه افراد
بشر.است شده امروزي زندگي عين "خريد پديده" بنابراين
ميپردازد خدماتي و كالاها انبوه مصرف به آنچنان امروزي
برخي را فرايند اين و ميباشد خريد فرايند محصول كه
بخشي كردن مصرف سپس و خريد جنون عنوان تحت صاحبنظران
.كردهاند نامگذاري ازآن
نقدي اسدالله
سينا بوعلي دانشگاه اجتماعي علوم گروه علمي هيات عضو
: منابع
ترجمه -توسعه پيشگامان.(1984).سيرز دادلي و ماير -1
انتشارات:تهران -(1368) ياسري علي و هدايتي علياصغر
.سمت
-شناسي جامعه نظريههاي.(1371) غلامعباس ، توسلي ، -2
.سمت انتشارات:تهران
سالمندان خانه در افراد با ديدار
ممكن ميكند ، زندگي سالمندان خانه در كه فردي با ملاقات
شاهد خانواده ، اعضاي براي.باشد دلخراش اي تجربه است
به بوده ، خوب بسيار روزي كه فردي ذهني قوه كه اين بودن
كه شكاياتي شنيدن همچنين است ، دردناك بسيار ميرود ، زوال
متحمل فرد كه است روحي و جسمي مشكلات از حاكي بيشتر
آنها مورد در واقعا آسايشگاه ساكن كه مسائلي يا ميشود ،
سالخورده ، افراد افسردگي عمق به پيبردن و ميكند شكايت
كنندههاي ملاقات مورد در تحقيق.است دردناك بسيار
زيادي ، دلايل به اينان ، از بسياري كرد ، مشخص خانوادگي
.ميبرند لذت خود ملاقاتهاي از نيمي از كمتر از فقط
را زير نكات سالمندان خانه ساكنان روحيه بهبود منظور به
:بسپريد خاطر به
در ;كنيد يادآوري آنان به را مسن افراد تواناييهاي *
كارهاي يا و ماهيگيري آشپزي ، همچون تخصصي ، زمينههاي
.نماييد مشورت آنها با هنري ،
قصد اگر ;كنيد فراهم آنها ، تصميمگيري براي موقعيتي *
آنها بگذاريد برويد ، بيرون نهار صرف يا گردش براي داريد
بپرسيد آنان از.بگيرند تصميم نظر مورد محل مورد در
هديهاي خريدن مورد در يا و كنند تن بر لباسي چه مايلند
.بخواهيد راهنمايي آنها از خانواده ، اعضاي از يكي براي
سالخورده ، افراد كردن صحبت هنگام ;باشيد خوبي شنونده *
خوب هم باز شنيدهايد ، هم قبلا را حكايتها آن اگر حتي
يا قضاوت آنها ، صحبتهاي مورد در باشيد ، صبور كنيد ، گوش
توجه است ، نهفته كلمات پشت كه احساساتي به نكنيد ، بحث
بدون بشنويد ، دلسوز شنوندهاي عنوان به را شكايات.كنيد
كاري آنها مورد در حتما بدانيد ، ملزم را خود كه اين
.دهيد انجام
كه شخصي ;كنيد يادآوري آنان به را پير افراد خاطرات *
ممكن است ، افتاده اتفاقي چه پيش دقيقه پنج ميكند فراموش
او ازباشد داشته دور گذشتههاي از واضحي خاطرات است
بخواند ، شما با همراه را قديمي ترانههاي بخواهيد
افرادي طور چه برادرانش و خواهران بگويد برايتان
دست به كودكياش ، دوران تولدهاي جشن از يا بودهاند
برايتان همسرش با ملاقات اولين يا و شغلش اولين آوردن
.كند صحبت
از مجموعهاي ;برسانيد انجام به هم با را برنامهاي *
را عكس آلبومهاي يا روزنامهها و كتابها مختلف عكسهاي
تزئين به هم با بيارائيد ، را گلها.كنيد جمعآوري هم با
انجام ساده بافتنيهاي يا دوختني بپردازيد ، كريسمس درخت
.نماييد مرتب را پازل يك هم در قطعات يا و دهيد
ترتيب بدين ;كنيد ضبط نوار روي را پير افراد صداي *
فرزندانشان به را آنان زندگي شفاهي تاريخچه ميتوانيد
كه موقعيتي خاطر به سالمندان اينصورت ، در دهيد ، انتقال
زندگيشان ، خوب نكات برخي مورد در تفكر و زندگي مرور براي
قدرداني و تشكر شما از كردهايد ، فراهم آنان براي
است ممكن ميشود ، پرسيده شما توسط كه سئوالاتي.ميكنند
آنها به كه موفقيتهايي آنان ، زندگي تحول نقاط و تصميمها
منتقل ديگران به ميتواند كه معرفتي و دانش مينازند ،
را بوده آن شاهد يا و كرده تجربه خود كه اتفاقاتي و شود
.باشد شامل
زندگي از آنان تجربههاي ;برانگيزيد را آنان احساسات *
مورد در و بپوشيد روشن رنگ لباسهاي دهيد ، افزايش را
و مصور تقويمهاي و كتاب كنيد ، صحبت رنگها ، اين مزيت
خاص تزئينات براساس را اتاقشان ببريد ، همراه به را مزين
بنوازيد ، را آنان دلخواه موسيقي قطعات بيارائيد ، فصل هر
به را آنها از بعضي و كرده استفاده خوشبو عطرهاي از
سالمندان ، خانه پرسنل كه صورتي درنماييد هديه سالمندان
مضر را آنها علاقه مورد غذاي خوردن درماني ، لحاط از
از مهمتر كنيد ، تهيه برايشان را آن حتما نميدانند ،
در را دستانشان گرفته ، آغوش در را آنان كه اين همه
آنها ، به تسلي و دلداري نيت به و بفشريد گرمي به دستتان
.بزنيد سر گهگاهي
افراد ;بريد همراه به خود با ملاقات ، هنگام را بچهها *
ميشوند ، خوشحال بسيار بچهها ديدن از معمولا سالخورده ،
را بچهها اگر.باشند خودشان نتيجههاي نوه ، اگر خصوص به
تهيه برايشان نيز آنانرا سرگرمي وسايل ميبريد ، خود با
.كنيد
از دور به سالمندان خانه در كه كسي براي شما ، ملاقاتهاي
ميكند ، زندگي گذشتهاش ، زندگي افراد و آشنا مكانهاي
راهبردها ، اين از استفاده با نيز شما خود.است مهم بسيار
.برد خواهيد بيشتري لذت ملاقاتهايتان ، از
اراك دانشگاه / صالحي مينو / "انساني توسعه":منبع
كرد سقوط تهران در آموزشي هواپيماي
تهران ، در آموزشي هواپيماي يك سقوط اثر در:اجتماعي گروه
.شد كشته خلباني دانشجوي يك و خلبان مربي يك
حادثه اين كشوري هواپيمايي سازمان عمومي روابط گزارش به
قلعه فرودگاه حوالي در ديروز ساعت 40/12
.داد روي مرغي
شد متلاشي بونانزا نوع از آموزشي هواپيماي سانحه اين در
كيومرث و سپرد جان دم در خلباني دانشجوي كيايي مهدي و
به انتقال از بعد بود شده زخمي كه نيز خلبان مربي شوشيان
.درگذشت بيمارستان
آن نهايي گزارش و است بررسي دست در حادثه اين وقوع علل
.شد خواهد اعلام متعاقبا
شدند كشته سال 2000 در روزنامهنگار 24
جريان در و سال 2000 در روزنامهنگار اجتماعي24 گروه
.دادند دست از را خود مطبوعاتي ، جان فعاليتهاي
كميته نيويورك ، از فرانسه خبرگزاري گزارش به
جمعه روز كه گزارشي در روزنامهنگاران از حمايت
نفر خبرنگار 16 اين 24 از كرد خاطرنشان يافت انتشار
آنان نابودي فرمان كه كساني اكثر و رسيده قتل به
.هستند آزاد هنوز دادهاند را
به روزنامهنگاران قتل مساله" ميافزايد گزارش اين
بندرت قاتلان و شده فصل و حل فعالي گونه به ندرت
روسيه و كلمبيا در بويژه پديده اين.ميشوند بازداشت
."ميخورد چشم به
در سال 2000 در روزنامهنگار سه گزارش ، اين اساس بر
شمار ترتيب بدين كه رسيدهاند قتل به كلمبيا
سال طي 10 كشور دراين رسيده قتل به روزنامهنگاران
و روسيه در روزنامهنگار سه.ميرسد نفر به 34 گذشته
.دادهاند جان سيرالئون در نيز نفر سه
شده زنداني روزنامهنگاران گزارش ، شمار اين برپايه
در زنداني نفر از 87 و يافته كاهش اندكي سال 2000 در
.است كرده تنزل نفر به 81 سال 1999
شد منتشر هفتم هنر
در متنوع مطالبي با هنرهفتم سينمايي ماهنامه شماره دهمين
با تنهايي در سفري.شد منتشر موسيقي و تئاتر سينما ، باره
نامدار ، ارسلان امير هستند چيز يك دنبال به همه سندباد ،
جهان ، روز سينماي خودش ، روايت به تفضلي ابوالقاسم
جشنواره آنجلوپولوس ، با گفتوگو نجواها ، و دروغها
مطالب جمله از تئاتر در لمپنيسم رواج خطر و چكتاوريان
.است هفتم هنر شماره اين
شد مطرح قضائيه قوه رئيس به نامهاي طي
براي ايران مهندسين اسلامي انجمن درخواست
سحابي مهندس از پزشكان معاينه
به نامهاي طي ايران مهندسين اسلامي انجمن:اجتماعي گروه
اعتماد مورد پزشكان ملاقات اجازه خواست قضائيه قوه رئيس
اين از بخشي در.كند صادر را سحابي عزتالله مهندس با
مهندس آقاي داريد استحضار كه طوري به:است آمده نامه
مهندسين اسلامي انجمن بنيانگذاران از يكي سحابي عزتالله
نامعلومي نقطه در و دستگير قبل ماه سه را سال 1336 در
قطع بستگانش و وكيل ، خانواده با را وي ارتباط و بازداشت
بيش سحابي مهندس آقاي: است آمده نامه ادامه در.كردهاند
و عروق تنگي بيماري علت به و ميگذرد عمرش از سال از 70
در است گرفته انجام ايشان روي بر كه قلب باز جراحي عمل
راه كه نيز آرتروز عارضه از.ميبرد بسر نقاهت دوران
تحت و است رنج در دائما است كرده مشكل برايشان را رفتن
.ميباشد درمان
مراقبت و مداوا به نياز بيماري چنين ميفرماييد تصديق
و درمان اين چگونه زندان در نيست معلوم كه دارد ، دائم
!ميشود اعمال مراقبت
حكم به مهندسين اسلامي انجمن: است آمده نامه پايان در
اجازه دارد تقاضا حريت و انسانيت اسلام ، ايمان ، وجدان ،
اعتماد مورد معالج پزشكان بار يك براي حداقل فرماييد
عندالاقتضا و كنند معاينه نامبرده از ايشان خانواده
پرونده قانون مطابق و نمايند صادر را لازم پزشكي دستورات
و علني صورت به عمومي دادگاههاي در متهمين ساير و ايشان
.شود رسيدگي منصفه هيات و وكيل حضور با
قضائيه قوه رئيس به باقي كوچك دختر نامه
باقي عمادالدين كوچك دختر باقي مينا:اجتماعي گروه
رئيس به سرگشاده نامهاي ارسال با زنداني روزنامهنگار
.شد عيد ايام در پدرش مرخصي خواستار قضائيه قوه
ميتوانيد شما:است نوشته خود نامه از بخشي در باقي دختر
سالي هايتان خانواده نزد در و خانههايتان در نو سال در
.بگيريد جشن دغدغه از بدور را نو
طريق از نيز را پدر صداي شنيدن كه است صورتي در اينها
و كردهاند دريغ خواهرانم و من از ماه از 6 بيش تلفن
نميشد لذت به هم را پدر بوي كه را كوتاهي ملاقاتهاي
.گرفتهاند ازما كرد استشمام
اجتماعي تامين سازمان پاسخگويي سال 1380
است
طي اجتماعي تامين سازمان نو سال آستانه در:اجتماعي گروه
و مستمريبگيران و بازنشستگان بيمهشدگان ، به خطاب پيامي
مهمترين بر تاكيد با سازمان اين پوشش تحت كارفرمايان
مديران راسخ عزم بر سال 1380 در اجتماعي تامين جهتگيري
جلب و خدمات كيفي و كمي سطح ارتقاي در سازمان كاركنان و
.كرد تاكيد سازمان پوشش تحت جامعه بيشتر رضايتمندي
و چالشها بزرگترين اجتماعي تامين سازمان پيام در
و خدمات كيفيت ارتقاي شامل سال 1380 در راهبردها
سراسر در آنها سوابق سامان بخش در بيمهشدگان رضايتمندي
آمده و اعلام درمان بخش در خدمات كيفيت بهبود نيز و كشور
جز هدف اين تحقق درمان مهم بخش در سازمان ، بهگمان:است
تامين مديريتي ، راهبردهاي و روشها مجدد مهندسي راه از
لازم ، كار و تامينساز متخصص ، و كارآمد انساني نيروي
رشد ،(مصوب) جديد درمانگاههاي و بيمارستانها راهاندازي
دفتر و درمان مديريتهاي ساختار در بازبيني تعرفهها ،
توسعه كه آن بر افزون.نيست شدني...و پزشكي اسناد
كارفرمايان ، با همهجانبه تعامل رسانهاي ، اطلاعرساني
ملي حساسيت و آگاهي گسترش مستمريبگيران ، و بيمهشدگان
سازماني ، مشاركتهاي توسعه اجتماعي ، تامين زمينه در
بازسازي و نوسازي كاري ، وجدان و اخلاق تعهد ، ارتقاي
مهمترين جزو سازمان كاركنان رفتار و آگاهيها باورها ،
سياستهاي و برنامهها سازي شفاف براي فرهنگي راهبردهاي
.ميباشد سال 1380 در اجتماعي تامين سازمان اجرايي
|