مقدم سامان ساخته پارتي فيلم به نگاهي
سينمايي تفاهم سوء يك
اينترنت در ايراني سينماگران و سينما
ندارد سينما نوشهر
بازي بهانه به هاپكينز آنتوني با گفتوگو
نياز اسكار جايزه برنده هانيبال فيلم در
!واقعيت از فرار براي
نقاشي هنر در ابزار آگاهانه انتخاب
منتشر"هنر فصلنامه" شماره ششمين و چهل
شد
مقدم سامان ساخته پارتي فيلم به نگاهي
سينمايي تفاهم سوء يك
تنها نه آن جوان كارگردان ادعاي يا باور رغم به پارتي *
- تاكيد خاطر به كه نيست بيپرده و صريح و سياسي فيلمي
دليل به تبليغاتي ، اثري ، شعار بر فيلمساز - عمدي اغلب
به و تجاري فيلمي ، گيشهپسند مولفههاي از بهرهگيري
به و اجتماعي مسايل عرصه در كمدانشي يا بيتجربگي خاطر
در روزنامهنگاري كار پيچيدگيهاي از ناآگاهي ويژه
جناحي اثري پرالتهاب ، زمانهاي
اصلاحات به مثبت چندان نه نگاهي با است درآمده كار از
/مقدم سامان:فيلمنامه نويسنده و كارگردان.پارتي
:صداگذار و صدابردار.بدخشاني بهرام:مديرفيلمبرداري
كارن:موسيقي/موييني محمدرضا:تدوين/خانزادي اسحاق
محمدرضا:چهرهپردازي /صفري پروين:صحنه طراحي /همايونفر
/نيكرفتار علي:عكاس/شوقي عباس:ويژه جلوههاي /قومي
علي تهراني ، هديه:بازيگران/شايسته مرتضي:تهيهكننده
سعيد شنگله ، اسماعيل گودرزي ، سروش خيامي ، مهدي مصفا ،
.. و ناجي خسرو بحرالعلومي ، سيدابراهيم قومي ، محمد بزرگي ،
به نشريهاش در مطلبي چاپ دليل به جواني روزنامهنگار
با دارند سعي روزنامهنگار دوستان و همسر.ميافتد زندان
زندان از محاكمه روز تا را او دادگاه ، سنگين وثيقه تهيه
.كنند آزاد
دومين باره در پارتي فيلم كارگردان و نويسنده مقدم سامان
يا جناحي فيلمي پارتي": ميگويد سينمايياش تجربه
بيپرده و صريح كه سياسي است فيلمي بلكه نيست ، تبليغاتي
جوان نسل زندگي از برشي انتخاب با و رفته موضوع سراغ به
و اجتماعي حوزههاي در روابطشان و آنها خصوصي زندگي به
ادعاي يا باور رغم به پارتي اما."ميپردازد سياسي
بيپرده و صريح و سياسي فيلمي تنها نه آن جوان كارگردان
شعار بر فيلمساز - عمدي اغلب - تاكيد خاطر به كه نيست
مولفههاي از بهرهگيري دليل به تبليغاتي ، اثري
حركات با همراه شبانه مجالس راهاندازي - گيشهپسند
يا بيتجربگي خاطر به و تجاري فيلمي -.. و موزون
از ناآگاهي ويژه به و اجتماعي مسايل عرصه در كمدانشي
پرالتهاب ، زمانهاي در روزنامهنگاري كار پيچيدگيهاي
به مثبت چندان نه نگاهي با است درآمده كار از جناحي اثري
.اصلاحات
بناي براي را سنگ كه آنهايي به تقديم" شعار با فيلم
سيلي با و آغاز "مقبره براي نه ميكشند ، دوش به آزادي
دنبال جوان روزنامهنگار"حقي امين" به ناشناس فردي زدن
عنوان به او خصوصي زندگي به پرداختن با آنگاه و ميشود
.ميرسد پايان به خانوادگي ملودرام يك
را جوان روزنامهنگار تلاش حتي فيلم كارگردان و نويسنده
مورد مسايل مهمترين جزو روزها اين كه حقيقت ، افشاي براي
خانوادگي درگيريهاي و شخصي اختلاف يك به است ، مردم توجه
شده گرفته كار به خشونتهاي و مخالفتها و ميزند پيوند
.ميدهد نشان جاهطلبي از ناشي و شخصي كاملا را گروهي
و دغدغهها از شده تحريف چهرهاي ارائه با هرحال به او
- ياناخواسته خواسته - نوانديش سردبير يك ديدگاههاي
.ميسازد خدشهدار را مطبوعات عرصه در اصلاحطلبي جريان
شده ، عنوان سياسي فيلم تعريف در كه مولفهاي صريحترين
موضوع ، ابعاد بتواند بايد داستان روايتي فرآيند كه است آن
.دهد نشان وضوح به را رخداد دلايل و انگيزهها
بايد سياسي فيلم ":ميگويد زمينه اين در "كاستاكاوراس"
زندگي آنها با ما كه را سياسي مكانيسمهاي كه باشد فيلمي
انگيزش باعث كه مكانيسمهايي.بدهد نشان ميكنيم ،
و كند ايجاد سياسي مباحثات شود ، سياسي عكسالعملهاي
بگويم ميخواهم مقدمات اين با.بيافريند سياسي جنجالهاي
مردمي و محبوب آنقدر.باشد مردمي بايد سياسي فيلم يك
خودكار بهطور جنجالها و مباحثات ها ، واكنش اين كه باشد
كدام در را مولفهاي چنين."باشند دامنهدار و گسترده
.گرفت سراغ ميتوان پارتي از صحنهاي چه در يا و فصل
هفتهنامه مديرمسئول و جوان روزنامهنگار "حقي امين"
برادر نوشتههاي دست از مطلبي چاپ دليل به "آزادي نداي"
بازداشت ناشناس گروهي توسط "حقي حسين" يعني خود شهيد
و ميگيرد قرار گروه اين شتم و ضرب مورد او.ميشود
ميپرسند او از نوشتهها اين چاپ علت بر مبني پرسشهايي
چشم را حقي امين.نيست كننده قانع آنان براي درنهايت كه
و ميكنند رها تهران بزرگراههاي از يكي حوالي در بسته
و دستگيري ميگويد همسرش به خانه به بازگشت از پس او
.است بوده ناشناس گروهي كار او ، كردن ارشاد جديد شيوه
به تن سوي 40 از شكايت اقامه با حقي امين بعد مدتي
پرداخت 12 دادگاه و ميشود زندان راهي و احضار دادگاه
امين همسر.ميكند تعيين او آزادي شرط را وثيقه ميليون
او از و ميرود امين عموي "حقي اكبر" سراغ پول تهيه براي
انتخابات نامزد را خود كه او اماميكند كمك درخواست
آزادي به حاضر و ميداند مجرم را برادرزادهاش است ، كرده
براي اورا منزل پول تامين براي امين دوستان.نيست او
از سرانجام امين.ميگذارند جوانان اختيار در پارتي
صحنههاي ديدن و خانه به آمدن از پس و ميشود آزاد زندان
اين اصلي عامل كه را آزاد و ميشود برآشفته آواز و رقص
ادامه در.ميدهد قرار سرزنش مورد سيلي بازدن است كار
خط به را نامهاي آنگاه و ميكند خودكشي آزاد ماجرا
عموي حقي اكبر كه نوشته آن در كه ميدهند امين به آزاد
دستنوشتههاي و وصيتنامه و ميآيد منزل به روزي امين
سوءاستفاده آنها از و ميگيرد آزاد از را حقي حسين شهيد
و دادگاه جريانات اين تمامي حقيقت در و ميكند
نيز شاكي نفر آن 40 و بوده حقي اكبر كار پروندهسازي
هنگامي فيلم پايان در.بودهاند حقي اكبر شركت كارگران
آزمايش نتيجه دريافت از پس همسرش همراه به امين كه
موتورسوار دو شليك با ميشوند خارج بيمارستان از بارداري
.ميشود كشته
و شخصيتها تحليل در و داستان منطقي روايت در پارتي
- شخصيتها است ، ناموفق آنان عملكرد و تحول روند بررسي
واكنشهايشان و كنش براي و بيهويتاند - امين جز
كردار دليل همين به و نميشود ارائه منطقي پسزمينهاي
از صرفنظر پارتياست برانگيز سئوال تماشاگر براي آنان
و تدوين كمك به كه پايكوبي و رقص صحنههاي مناسب پرداخت
تبيين در است ، آمده فراهم موسيقي و نور و رنگ درست تلفيق
به رسيدن پي در كه واقعي آدمهايي تصوير و اجتماعي مسايل
اساسا و بگذرند حوادث كوران از بايد خود طبيعي خواستهاي
دچار سياسي سينماي تبيين در كه سينما تعريف در نه اگر
.است شده سوءتفاهم
شيدفر علي
اينترنت در ايراني سينماگران و سينما
شبكه طريق از ايراني فيلمهاي قرمز ، و سبز هاي رنگ با
به هاليوود فيلمهاي در شده غرق ديدگان برابر در اينترنت
كه باشند هنري درباره اطلاعاتي تاگوياي درميآيند نمايش
به متفاوت جهاني جشنوارههاي در را آن بايد همواره
شايد(Cinemair an.Com)"ايران سينما" سايت.شمارآورد
و گردآوري به كه باشد اينترنتي سايت نخستين خود نوع در
اين.ميپردازد ايراني فيلمهاي درباره اطلاعات ارايه
اطلاعاتي سينمايي ، اخبار نظير گوناگوني بخشهاي از سايت
و بازيگران و كارگردانان برجستهترين و فيلمها خصوص در
سينما و فيلم مورد در تحليلي و انتقادي مقالات نيز
.است برخوردار
از را ايراني فيلمهاي اخبار آخرين "ايران سينما" سايت
.ميكند ارايه رسانهها ديگر و جهان و ايران مطبوعات طريق
كسب و جشنوارهها در شركتكننده فيلمهاي اخبار اين
از پس نشريات انتقادي و پژوهشي مقالات همچنين و جوايز
از.ميشود شامل را جهان سينماهاي در فيلمها اين نمايش
رامينويسند مقالاتي باره اين در كه نشرياتي جمله
لسآنجلس" و "تريبيون شيكاگو" ،"تايمز تهران" ميتوان
.برد نام را "تايمز
نشريات برخورد نوع است توجه قابل بين اين در كه چيزي
ميرسد نظر به چنين زيرا است ايران سينماي با آمريكايي
.ميكند اعتراف سينما عرصه در ايران برتري به آمريكا كه
بازيگران ، درباره اطلاعاتي به دستيابي امكان سايت ، اين
و ايران سينماي صنعت دستاندركاران و كارگردانان
فراهم اينترنت كاربران براي را آنان كارهاي مهمترين
عباس درباره مقالاتي ميتوان مثال عنوان به.ميكند
موضوعاتي وهمچنين آنان فيلمهاي مخملباف ، ومحسن كيارستمي
.كرد مطالعه را...و انقلاب از پس ايران سينماي مانند
در ويژه باشگاه يك كمك به همچنين "ايران سينما" سايت
دوستداران براي را بررسي و بحث زمينه اينترنت
آن ، از گذشته.ميكند فراهم ايران سينماي به وعلاقهمندان
براي ميتوانند اينترنت سايت اين از استفادهكنندگان
عكس گالري از ايران سينماي صنعت با بيشتر چه هر آشنايي
حين هنرپيشگان و كارگردانان از تصاويري شامل كه سايت اين
عمل به ديدن است جشنوارهها و فيلمها در كار ، انجام
.آورند
انتقادي مقالات از برخورداري دليل به سايت اين
بسيار و غني فيلمها نوع اين ترويج براي موفقيتآميز
.است حرفهاي
السفير:منبع
علياحمديانكيسمي:ترجمه
ندارد سينما نوشهر
:گفت اسلامي شوراي مجلس در چالوس و نوشهر مردم نماينده
مديران برخي تنگنظري و بودجه تخصيص به توجه عدم دليل به
از نوشهر هنري فرهنگي مجتمع احداث مازندران استان اجرايي
ميليون اختصاص 600 رغم به و.است شده متوقف قبل سال 7
ساختمان ساخت رهبري ، معظم مقام دفتر محل از اعتبار ريال
شهرستان:گفت وي.است مواجه ركود با همچنان مجتمع اين
فاقد هنوز متاسفانه جمعيت نفر هزار از 125 بيش با نوشهر
.است سينما
بازي بهانه به هاپكينز آنتوني با گفتوگو
نياز اسكار جايزه برنده هانيبال فيلم در
!واقعيت از فرار براي
بازيگر و انگليسي مطرح هنرپيشه "هاپكينز آنتوني" ;اشاره
سال در بازمانده و نيكسون برهها ، سكوت چون فيلمهايي
در تا 63 سالهاي 1961 بين.شد متولد "ولز" در 1937
سال و پرداخت تحصيل به لندن نمايشي هنرهاي سلطنتي آكادمي
سال.آمد صحنه به "سزار جوليوس" نمايش اجراي براي بعد
در بازي با پيزاوتول و هيپورن كاترين با همراه 1968
اين و شد وارد سينما عرصه به "زمستان در شيري" فيلم
از 40 بيش امروز به تا كه نامهاي كار براي بود سرآغازي
نامزد بار تاكنون 4 او.دارد قبول قابل سينمايي اثر
فيلم در بازي براي را جايزه اين و بوده اسكار دريافت
در بازي او كار آخرين.است كرده دريافت "برهها سكوت"
به برهها سكوت فيلم دنباله واقع در كه است هانيبال فيلم
او با مناسبت همين به امپاير سينمايي مجله.ميآيد شمار
:ميخوانيد را آن ترجمه كه داده انجام گفتوگويي
چه بار ، دومين براي لكتر هانيبال نقش در بازي از *
دارد؟ احساسي
خوب خيلي است برگشته سال ده از پس هانيبال كه خوشحالم-
بازي براي بينظيري شخصيت او.است آمده دوباره كه است
.است
.است ماندني ياد به هم بينندگان براي او *
نگاه هانيبال مثل كه ميخواهند من از هميشه مردم بله -
هرت هرت صداي زبانم با و ميدرانم را چشمانم هم من.كنم
آنها كه ميشود باعث هميشه اين و درميآورم را آدمخورها
.بخندند
داشتيد؟ ترديد و اكراه دوم قسمت در بازي براي آيا *
و است خوبي بسيار فيلم (برهها سكوت)اول قسمت -
.كنم خراب را آن سبك و ساخت بد دنباله يك با نميخواستم
كه ديدم.درميآمد آب از خوبي فيلم بايد هم دوم فيلم
كردم احساس و داشتم دوست هم را فيلمنامهاست جالب كتاب
.بود خواهد موفق كه
در هم نقصهايي و وقفهها گويا !رفت پيش چگونه پروژه *
!است؟ بوده كار
برهها سكوت براي دنباله يك درباره همه كه بود سالها خب-
را آن نروم ، دوربين مقابل تا كه گفتم من و ميكردند صحبت
شنيديم كه بود پيش سال دو يكي حدود بعد.كرد نخواهم باور
جاناتان دلايلي به است ، اما كتاب نوشتن مشغول هريس تام
نسازد را فيلم كه گرفت تصميم (سكوتبرهها كارگردان) دمي
شنيدم وقتي اما.نكردم فكر دربارهاش چندان ديگر هم من و
گفتم خودم با دارد ، را آن ساخت قصد (اسكات)رايدلي كه
عهده بر را استرلبنگ نقش كه گفت فاستر جودي بعد.شد عالي
اسامي (تهيهكننده ديلارنتيز ، )دينو وقتيگرفت نخواهد
به بود گرفته نظر در نقش اين براي كه را زني هنرپيشههاي
.بود مور جوليان ميزد چشم تو خيلي كه اسمي داد نشان من
نام وقتي اما ندارم ، قدرتي هيچ هنرپيشهها انتخاب در من
نقش اين براي او من نظر به كه گفتم بلافاصله شد ، برده او
كه گفت و زد تلفن من به رايدلي بعد روز چند.است بهترين
كرديم آغاز را كار ترتيب اين به.است كرده انتخاب را او
.رفتيم جلو سرعت به و
آماده لكتر هانيبال مثل نقشي براي را خود چگونه *
ميكنيد؟
يك و ميكنم حفظ را جملات ميخوانم را فيلمنامهاي هيچ ، -
بايد است آسان.ميروم صحنه سر به خودم خانه از راست
آمد درخواهد كار از واقعي صورت اين در چون.باشد اينطور
اين منظورم.بود خواهد بشري ترديد و بشري رفتار شبيه و
(1993) روز بازمانده فيلم براي من مثال عنوان به كه است
.بگيرم ياد را بودن خدمتكار تا نرفتم روستا به ماه دو
!است روزمره واقعيت از گريز نوعي لكتر نقش ايفاي پس *
يك.است واقعيت از فرار براي نياز واقع در هنرپيشگي-
خوب فيلمهاي بيشتر.است ديوانگي نوعي يا دلمشغولي
اينگونه برهها سكوت.هستند وسواس و دلمشغولي همين نتيجه
رابطه نوعي را آن لكتر هانيبال كه ميكنم فكر من و بود
.ميديد كلاريس با عاشقانه
دوست را لكتر هستيد ناچار هنرپيشه يك عنوان به آيا *
باشيد؟ داشته
دوست ميكنيد ، بازي را نقشش كه را كسي هر بايد شما بله -
اين كار بدترين منفي نقش يك ايفاي هنگامباشيد داشته
يكبار مندهيد قرار قضاوت مورد را نقش اين شخصيت كه است
يك مانند را او نقش شما اگر.كردم بازي را هيتلر نقش
هنرپيشههاي گاهي كه طور آن كنيد ، بازي متحرك مرده
اين به حتما ميكنند ، بازي را نازيها نقش تلويزيوني
را آن و كرده جدا نقش از را خودش بازيگر كه است دليل
.ميكند قضاوت
است؟ بوده كدام داشتهايد حال به تا كه نقشي بهترين *
.دارم دوست بيشتر همه از را نيكسون و لكتر هانيبال -
بسياري منفي و شيطاني نقشهاي اينكه خاطر به مردم آيا *
ميترسند؟ شما از كردهايد ، بازي
.ميترسند من از مردم كه گفت من به بار يك جنيفر همسرم-
من با سردي به آنها ولي ميروم ، افراد استقبال به گاهي
اين گفت همسرم اما.ميرنجاند مرا اين ميكنند برخورد
نشان دارند تو از كه تصويري به آنها كه است عكسالعملي
اين نقشهاي من كه باشد دليل همين به شايد.ميدهند
درك را انزوايشان ميتوانم.ميكنم بازي را منفي آدمهاي
.كنم
منزوي را خودتان مشهور هنرپيشه يك عنوان به حتي پس *
ميدانيد؟
اما دارم دوست را تنهايي.نيستم تنها هستم ، تكرو من -
كه شده داده من به فرصت اين.دارم را گوشهنشيني آمادگي
يا عشق به و هستند منزوي كه كنم بازي را شخصيتهايي نقش
نيكسون ، لكتر ، مانند.نميدهند نشان باز روي زندگي
بارها زندگي در منروز بازمانده فيلم خدمتكار و هيتلر
خوشبختانه اماهميناواخر تا حتي داشتهام احساسي چنين
.باشم داشته خوبي زندگي نهايت در توانستهام
آذرين فرهاد ترجمه
نقاشي هنر در ابزار آگاهانه انتخاب
درباره حسيني مهدي و نامي غلامحسين با وگو گفت
پاياني بخش ايران مدرن نقاشي پايهگذاران
و نامي غلامحسين با وگو گفت اول بخش گذشته ، هفته :اشاره
نقاشي گذاران پايه آثار بررسي زمينه در كه حسيني مهدي
بود ، از شده انجام (كاظمي و نيا ، سپهري پزشك)ايران مدرن
.گيريم مي پي را بحث اين ادامه اينكگذشت نظرتان
هنري گروه
دارد ديگر نقاش دو آن با سپهري محتوايي و اساسي فرق يك *
اين اشتراك نقطه.پزشكنيا با كاظمي و سپهري فرقي يك و
نقاشي در بزرگ ويرانگريهاي به رويكردشان در هنرمند سه
.ميگيرد نشات جا همين از درست هم تفاوتشان و است غرب
چيست؟ در نگفتم ، و گفتم كه تفاوتهايي آن شما نظر به
در.دارد وجود بله ميفرماييد ، كه تفاوتهايي:حسيني
و بيروني آشكار ، بيان از نوعي پزشكنيا آثار مجموعه
بيان درقالبهاي را آن ما كه ميشود ديده تهاجمي
ما روحيه به توجه با اصولا.ميكنيم مشاهده اكسپرسيون
كمتر تهاجمي بيان و نگاه تصويريمان ، فرهنگ در ايرانيها
و بود قالب اين در پزشكنيا گفت ميتوان.ميشود ديده
را ربط و خط اين ميشود آثارش مجموعه از و كرد حركت
آقاي كه همانطور سپهري ، و كاظمي درمورد اما و دريافت
استفاده اروپايي ابزار از كه است درست كردند ، اشاره نامي
دارد ، وجود درآثارشان كه روحيهاي و نگاه نوع اما كردند ،
.دارد ويژگي چند شرقي نگاه من اعتقاد به.است شرقي قويا
كارشان مبناي و هستند ذهنگرا اصولا شرقيها اينكه يكي
با شما يعنياست سوبژكتيو دنياي كه عيني ، دنياي نه
عينيتگراي نگاه اما ميشويد ، روبهرو درخت يك با عينيت
از ديگر يكي.ميشود دروني و ذهني خيلي.نيست آن در غربي
يعني.آنهاست برانگيزي تامل در شرقيها كار ويژگيهاي
را ما ميگيريم ، قرار شرقي نقاشي تابلوهاي مقابل ما وقتي
آثار مورد در اتفاق اين.ميكنند دعوت دروني تامل يك به
ممكن.كاظمي مورد در همينطور.ميشود تجربه هم سپهري
نباشد ، هاشور خط ازهزار بيشتر كاظمي آخر طراحيهاي است
را او كه ميگشايد ، بيننده مقابل در را بيكراني وسعت اما
كه است اين شرقي آثار ديگر ويژگي.واميدارد تامل به
كه غربيهاست كار برخلاف اين و واميدارد تفكر به را آدم
يكصد اين در كه بماند البته.واميدارد تحرك به را انسان
شرقي نگاه از خيلي غربيها اينكه به توجه با اخير ، سال
.ميشود ديده هم آنها دركار وجهه اين تاثيرپذيرفتند ،
مسائل اين به توجه بدون انسان موارد از برخي در متاسفانه
است روغن رنگ كه اين ميگويد و ميگيرد اثرقرار مقابل در
نميكند ، ايجاد من ذهن در خاصي خاطره و شده بزرگ ابعادش و
كه صورتي در.است شده دور ما تصويري فرهنگ از پس
ما تصويري فرهنگ ادامه در درست آثار اين و نيست اينطور
بسيار آن به گذشته در ما بزرگان كه مورديميكنند حركت
به اگراست زمان مساله نيز ، عزيزان اين و كردهاند توجه
به چقدر كه ميشويد متوجه كنيد ، توجه ما سنتي نگارگري
نگاره يك به وقتي طوريكه به.بودهاند حساس زمان مساله
لحاظ ويژگيهاي به توجه با كه است محال ميكنيم ، نگاه
.شود گرفته اشتباه ديگري مكتب با درآن شده
حيات كجاي از واقعيت ، در منفي ، فضاي اصطلاح به همه اين *
ميشود؟ ناشي سپهري شخصي
"ذن" آيين مطالعه به را عمرش از دوره يك سپهري:نامي
نوع يك سپهري البته بود قوي بسيار تاثير اين.پرداخت
اگر را او.خلاء اين با رويارويي براي داشت قبلي آمادگي
بجا و درست چقدر كه ميفهميد ميشناخت ، ازنزديك كسي
كاملا سپهري روحيه با اينكه براي.ذن طرف به شد كشيده
.داشت مناسبت
مطالعه به او تمايل از قبل خلاء با رويارويي اين يعني *
داشت؟ وجود او در ذن آيين در
شد ، كشيده ذن طرف به وقتي اما داشت ، وجود بله:نامي
آيين در روحياش حالت اين خوب چقدر اينكه از زده هيجان
اينجاي خط يك بايد كه شد محرز برايش ديگر شده ، بيان ذن
.نگهدارد خالي را بوم بقيه و بگذارد تابلو
آشنا باذن سپهري وقتي چرا كه ميآيد پيش سوال اين *
نميآورد؟ روي ژاپني پردازي نماد به ميشود ،
تحت هم من خود و است خلاء كوير.كوير خاطر به:نامي
دربعضي كه كردهام ، حس را خاليها آن ابيانه ، ديدن تاثير
و خالي افق آن با كوير را سپهريميبينيد كارهايم از
جذب كه هم بعد.بود آورده وجود به سكوتهايش و سرابها
تلفيق حقيقت در هم با دوتا اين ميشود ، دور شرق فرهنگ
باشكوه و زيبا بسيار دركارهاي خالي فضاي آن و ميشوند
.ميآيد وجود به سپهري
فلسفي داستان آن ياد بيشتر سپهري كارهاي با برخورد در *
محتوياتي آن و خالي كارتن آن و ميافتم "كوچولو شازده"
كه گفت ميشود آيا بنابراين.نميبينند بزرگها آدم كه
آن مثبت ارزشهاي تا نيامده ، او تابلوهاي در چيزها خيلي
.شود آشكار منفي فضاهاي
دور شرق اصطلاح در خلوت فضاهاي اين به ببينيد:حسيني
مطرح ظرف خود غربيها درنگاه.ميگويند "متعالي خالي"
ميگويند غربيها.ظرف خالي درون شرقيها نگاه در و است
شرقيها اما بهوجودآورده ، آن سقف و ديوارها را اتاق اين
را اتاق كه است اتاق درون خلوت فضاي اين كه معتقدند
كارهاي به شرقيها نگاه با بايد بنابراين.است ساخته
سكوت در ميگويند شرقيها اينكه ديگر مورد.نگريست سپهري
مسلم.بشنويم را آن باشيم قادر بايد ما كه هست ، آوايي
كه است بعيد امروز كمحوصله و هيجانزده انسان كه است
نگاه در.بشنود را آن آواي تا كند تامل سكوت در و بنشيند
يك.ميشود تجربه زياد اما موارد اين دور شرق فلسفه و
كس هر اينكه آن و داشت دور نظر از نبايد البته را مساله
لكه چند دادن قرار و دور شرق به نگاه با تنها نميتواند
و فعال را فضا آن كمرنگ ، افق خط يك و پرده در سطحي
به معني داراي خلوت فضاي يك عنوان وبه كند قابلپذيرش
تا دارد لازم شهود و تجربه امر اين.كند منتقل بيننده
لكه چند گذاشتن با باشد قادر كه را عميق بيان آن بتواند
منتقل بيننده به را ذهنيت نوع يك گسترده ، فضاي اين در
است جهت اين از و نميشوند فرايند اين متوجه برخي.كند
به كنيد توجه.هستند بيشتر او پيروان از سپهري مقلدان كه
شرق از متاثر كه "هارتونگ هانس" خلوت و گسترده فضاهاي
يك وراي از تاثيرگذار ساده ، روابط و فضاها همين اما.است
تا كرده ، عبور پربار و شده شناخته آشكار ، كاملا ذهنيت
.است طور اين نيز سپهري مورد در.است رسيده ظهور منصه به
يك به شده خلاصه عنصر چند با است توانسته چگونه اينكه
.برسد واقعيت از شاخصي و عميق بيان
رجوع همزمان دغدغه از او چرا چطور؟ ، نيا پزشك مورد در *
دست آن ، از رهايي حال عين در و غرب نقاشي زباني منابع به
باشد؟ داشته شخصي كاملا سبكي بازتوانست و نكشيد
با و كرد تجربه را غرب كامل آگاهي با نيا پزشك:نامي
پديدههايي قدرت با و كرد فكر خودش سرزمين به عشق نهايت
حساس ، بسيار فردي اوداد نشان و گرفت خودش اقليم از را
بيماري ، علت به ديگر طرفي از و بود عصبي و درونگرا
بيماري دچار اگر.بدهد ادامه راهش به ديگران مثل نتوانست
درخشانترين از يكي ميكرد ، كار و ميماند سرپا و نميشد
ديگران براي را راه ميتوانست كه بود ما زمانه نقاشان
عصبي ، حالات و دروني حساسيتهاي همان دليل به.كند باز
.نشد شناخته خوب خودش دوران در حتي كه نشد ، مطرح نهتنها
فعالو مردمي ، بسيار مرد كه ضياءپور مرحوم برخلاف درست
او.ميكرد بحث و ميشد درگير همه با و بود اكتيوي
ما و ميكرد بيان را خودش حسيات فقط و بود منزوي كاملا
آن تا.است قوي حسي نظر از كارهايش چقدر كه ميبينيم
نميخورد بهچشم كارهايش در مشكلي هيچ كرد ، كار كه زماني
اين بوده ، ضعيف رنگپردازي نظر از گويند مي اينكه و
.ماست شخصي استنباطهاي
نميشد ، بيمار پزشكنيا اگر ميكنيد فكر حسيني آقاي *
ميرسيدند؟ كجا به تكاملي روند يك در كارهايش
بسا چهكرد قطعي قضاوت باره اين در نميشود:حسيني
و داشتهاند كارشان در درخشاني و اوج نقاط كه هنرمنداني
.است كرده پيدا نزولي سير آثارشان در بعدا درخششها اين
كه ميگوييم و ميكنيم دور نظر از را منفي موارد ما حالا
ميكرد ، پيدا ادامه پزشكنيا مرحوم خداكار خواست به اگر
بيان كه ميشد هنرمنداني از يكي و مييافت بيشتري قوام
طور به كه مواردي حتي و ميرساند اوج به را اكسپرسيون
انسجام ميتوانست ميكنند ، مطرح او رنگگذاري در مثال
متفقالقولاند ، آن بر همه كه چيزي اما.كند پيدا بيشتري
ديدگاه در گاهي كه پزشكنياست ، طراحي توان و انرژي آن
،(روبهرو از) "غزال" يك در گاهي و شده خلاصه او اجتماعي
سپهري مورد در.ميكند آشكار را او طراحي قدرت كاملا كه
داريم ، روحي متفاوت گرايشهاي ما كه همانطور كاظمي و
نزديك اكسپرسيون و برونگرا بيان يك به هم پزشكنيا كار
.ميدرخشد خوش هم قالب همان در و ميشود
اينكه به كرديد اشاره صحبتهايتان اوايل در نامي آقاي *
سه اين مورد در.نكردهايم دروني را مدرنيسم هنوز ما
ميگوييد؟ چه هنرمند
وقتي.است بسته موضوع همين به نفر سه اين ارزش:نامي
منظورم بلكه.نيست همه منظورم نكردهايم ، دروني ميگويم
يا و ميكني صحبت آنها با وقتي كه است ، نقاشان از بسياري
و آتليه در كدام هر كه ميشوي متوجه ميبيني ، را كارشان
و كردهاند باز غرب نقاشي به دريچهاي خودشان اتاق
اتفاق همين.است نگرفته قرار بررسي و نقد مورد كارشان
آن مگر ما ، نقاشان از بسياري ميگيريم نتيجه كه ميافتد
و درست دريافت و درك به مدرنيسم از استثناست ، كه دسته
آنقدر هم ، بزرگ هنرمند سه اين مورد در.نرسيدهاند قطعي
و كند نقد را كارشان كسي نبوده لازم كه داشتهاند ، صداقت
به كه شدهاند آگاه و رسيدهاند خودآگاهي يك به خودشان
چه و بگيرند غرب از بايد را چيزي چه و ميكنند نگاه كجا
در و رفتند بيرون خودشان كشور از آنها سه هر.نه را چيزي
.تركيه ژاپن ، فرانسه ، در.كردند تحصيل بايد كه جاهايي
به كه هم وقتي و گرفتند فرا آنجا را درست اصول اينها
.كردند انتخاب را ابزارشان آگاهانه خيلي آمدند ، ايران
است آب روي ما امروز نقاشان از بسياري پاي اما ، متاسفانه
غافل اما ميكنند ، تجربه را پرواز دارند.خشكي روي نه و
.است خطرناك چقدر پريدن بيبال اينكه از
همه اين دليل كاظمي ، مرحوم مورد در بالاخره اما و *
در ميتوان آيا و بود چه "سنگ و گل" مضمون روي پافشاري
كه گفت "گلشيري هوشنگ" ياد زنده حرف مصداق مورد ، اين
دارند؟ اوج يك فقط ما هنرمندان
اوج يك ايراني هنرمند كه نميپذيرم را اين من:حسيني
انجام به كه فعاليتي و كاظمي شخصيت درباره بهويژه.دارد
كه درخشاني پرترههاي همان در ميتوانست او.است رسانده
و شود متوقف كرد ، نقاشي جواديپور و هدايت از مثال براي
در توانست مي حتي او.ببرد پناه پرترهسازي امن مامن به
بهارستان ميدان نزديك كه "عباسي رضا" تالار نمايشگاه آن
در بود ، داده ارائه را ش"كور بوف" مجموعه آن در و بود
.نشد طور اين بازهم كه بماند ، باقي فرم و خط و رنگ قالب
و بافت عنصر كه پرداخت آثار مجموعه يك به كه هم بعد
و گل دوره اين.است اهميت حائز آنها در نمايي برجسته
هم همين به كاظمي اينكه جالب و ميكشد طول سال سنگ20
ميكند ، انتخاب را تم يك هنرمند وقتي.نميكند قناعت
آمده ايشان اگر.دارد را ابزار حكم برايش تم آن درواقع
بود ، گرفته كارش موضوع عنوان به را "آب و ساقه" تم و بود
يك اينجا آب؟ و ساقه چرا كه ميآمد پيش سوال اين هم باز
ذهنيتاش بيان براي ريتم مجموعه يك از و آمده هنرمند
متقابل نيروهاي از تجسمي كار در ما.است كرده استفاده
كلاس سر ما كه روز نخستين در مثال براي.ميكنيم استفاده
خود با سياه زغال يك و سفيد كاغذ يك ميشويم ، حاضر
اتفاق يك كه است كنتراستها مجموعه از يعني.ميبريم
كاظمي مرحوم دراماتيك زمينه در حتي.ميدهد رخ تجسمي
و سخت كه سنگ كنار در دارد لطيفي جنس كه گل از و آمده
فضايي بهانه بدين و كرده استفاده است خشن و پايدار
تسري هم ديگري فضاهاي و عوامل به ميتواند كه آفريده
و برميانگيزند را دراماتيك كنشهاي همين كه كند ، پيدا
.ميشود آفريده ساده مفاهيمي تقابلشان در
منتشر"هنر فصلنامه" شماره ششمين و چهل
شد
و هنر ويژه(جديد دوره)هنر فصلنامه شماره ششمين و چهل
.است شده منتشر متافيزيك
و مجيد قرآن از بياناتي با سخن ابتداي در نشريه اين
عشق راز" شامل ادبيات بخشهاي در و شده آغاز نهجالبلاغه
،"نيستان به نيستان از" ،"نظامي مثنوي در مجنون و ليلي
"مسلمانان و مسيحيان يونانيان ، انديشه در هنر و متافيزيك"
در ،"هنر در متافيزيك و فيزيك نسبت" شامل ، تئاتر بخش ،
هنر در ماوراءالطبيعه تجلي ماندالا ، " شامل تجسمي بخش
،"اسلامي -ايراني نگارگري در معنويت روح" ،"هند ديني
،"مقدس هنر در زمان" و "ايراني نگارههاي در نماد سيماي"
،"كيهاني صداهاي بازتاب موسيقي ، " شامل موسيقي بخش در
و سينما" شامل سينما بخش در ،"ماوراءالطبيعه و موسيقي"
و "برگمن اينگمار آثار در متافيزيك" ،"متافيزيك
انضمام به "فضايي اديسه در متافيزيكي نشانهجوييهاي"
فصلنامه".است رسيده چاپ به نمايه و هنر رويدادهايجهان
هنري امور معاونت هنري تحقيقات و مطالعات مركز توسط "هنر
.مييابد انتشار اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت
|