درجادههاي رانندگي چندحادثه به نگاهي
مرگبار حوادث مهم عامل
غيرمجاز سرعت كشور
است رانندگي
آسمان در پرنده رنگارنگ زبالههاي
!...اسپيدكمر
باشيم مهربانتر آزادي زيباي بادرياچه
درجادههاي رانندگي چندحادثه به نگاهي
مرگبار حوادث مهم غيرمجازعامل سرعت كشور
است رانندگي
و تصادف تاسفآور صحنههاي نوروزيبا سفر جريان در
اندكي با كه حوادثي.شدم روبهرو جاده در رانندگي حادثه
و رانندگي و راهنمايي قوانين مقرراتو مراعات دقت ،
قابل حد از بيش و سرسامآور سرعت خوددارياز بخصوص
بيرويه سرعت مهار ميرسدكه نظر به.پيشگيريبود
اعمال مستلزم ما خيابانهاي جادههاو در خودرو
مطمئن سرعت با عادت حداقل تا سنگينباشد مجازاتهاي
بر مقدم اما.آيد در فرهنگ يك صورت به ما درجامعه راندن
وارگانهارانندگان سازمانها ، نهادها بايد اينها
اين كنندو قوانين و مقررات بهرعايت موظف را خودروها
درميان"رانت" نوعي به هم قضيه اين در كه نباشد طور
:ميگذرانم شما نظر از را پيشگفته يادداشتهاي.باشد
:چالوس -كرج جاده فروردين 1380 2
كه ماشين ده حدود از سبقت قصد به رنگ سفيد دي.آر پيكان
سبقت با و شتابان ميگذارند ، سر پشت را آهستگيپيچها به
ميانه در اما.ميتازد پيش به ديوانهوار وسرعت غيرمجاز
پليس خودرو راننده.ميشود رودررو انتظامي خودرو با راه
ميدهد فرمان كوه سمت به را ماشين تصادف از اجتناب براي
تصادف.ميشود حكمفرما هراس لحظهاي.ميگذرد دي.آر و
كدام ويراني و مرگ سفير تا":ميگويد همسفرم.بود حتمي
".باشد بيگناه خانواده
:چالوس - كرج فروردين 1380جاده 2
ديد پتويياز واسطه به كه جسدي بر قديمي ماشيني باربند
سرنشينان.ميزند تلخ لبخند شدهاست ، پوشيده همگان
به.ميكنند فكر دارند پيش در چه آن به هراس با مبهوت ،
شده خرد طرفترموتوري آن.برود زندان به بايد پدركه
كه ميكند صحنهتصادفمشخص وضعيت.است حادثه معرف
مخالف خط در ممنوع عبور و نافرجام سبقتي با موتورسوار
ساخته گرفتار را خانوادهاي و رسانده هلاكت به را خود
موتور دو "شهر يا جادهايم در":ميگويد همسفرم.است
سبقت پژو 405 طرف ازدو سبقتيناگهاني سواربا
!ميگذرند و پيچيده او جلوي سريع درحركتي ميگيرندو
:چالوس -كرج فروردين 1380جاده 2
متوقف سرپيچ در غيرمجاز سبقت علت به رنگ قرمز داتسون
بعد لحظاتي.جريمهاست برگ منتظردريافت راننده و شده
سبقت باند از خروج جاييبراي كه بيآن داتسون راننده
آور سرسام سرعتي با و ميگيرد سبقت تونل در باشد داشته
آيا":ميگويد همسفرمميراند تونل دهانه سمت به
ميتواند هم از كيلومترهادور انتظامي نيروهاي استقرار
از گذر قصد كه باشد انساني هزاران امنيت حفظ ضامن
؟"دارند را جادهها
:شيراز -تهران جاده فروردين 1380 5
بهصورت جاده كناره در آنها بسياريكهتمامي تصادفات
كه بيآن ميآزارد را رهگذر هر فكر شده ، متلاشي ماشينهاي
به بيتوجه كه رانندگاني به باشد كوچكي تلنگر بتواندحتي
بيكوچكترين ميگذرند شتاب به جاده از عبور قوانين
.برونشهري وجادههاي شهر خيابانهاي تشخيص در تفاوتي
كل 980 پليسدر مستقر پاسگاههاي":ميگويد همسفرم
نمي پاسخگو تا 6پست حدود 5 با شيراز تا تهران كيلومتر
".باشد
:فروردين 1380 18
نيروي رانندگي و راهنمايي بلندپايه مسئولان از يكي
گواهينامه ابطال قانون تصويب و تنظيم از خبر انتظامي
به ما كه ميپرسم خودم از من و ميدهد خاطي رانندگان
قانون؟ اجراي ياضمانت داريم بيشترنياز تصويبقوانين
طي رانندگي صحيحقوانين اجراي بر مستمر نظارت عدم
خيابانهاي بر را آمده ، در نمايش به مرج و سالهاهرج
رانندگي در تبحر نام به كردن خلاف.است كرده حاكم شهرها
!است مباهات مايه
رعايت نقليهاز وسيله يك خطرات تمام با موتورسيكلت
.است مبرا انتظامي مامورين حضور حتيدر قوانين تمامي
از چه ندارند عبور براي امنيتي گونه هيچ پياده عابران
محترم نظر چهاز و عبور مناسب مكانهايي نظرتامين
.رانندگان توسط شدن شمرده
ريشخند مورد رادارند ، قوانين رعايت قصد كه رانندگاني
به آرامش برگرداندن براي... و ميگيرند آزارقرار و
در قوانين احياي و امنيت برقراري و پياده سوارهو
و ملاحظه بدون و مستمر نظارتي به پيادهرو خيابانو
تا گرفته اصلي خيابانهاي از است ، نياز چشمپوشي
حركت نباشد ، عبور قابل ممنوعي ورود هيچ:معابر فرعيترين
پيادهخلاف عابر گذرگاه در نكردن توقف و خطوط روي بر
هر.برخوردشود بشدت حركت مخالف جهت به ورود با باشد ،
مورد رانندگي عصبانيتدر بيصبريو بر مبني حركتي
عنوان تحت آزاررانندگان استهزاءو گيرد ، قرار بررسي
هيچرانندهاي بالاخره و متوقفگردد رانندگي در تبحر
خلاف به مجاز نشانآن يا دولتيو مقدسخدمات لباس با
.نباشد
پوستي سعيده
آسمان در پرنده رنگارنگ زبالههاي
!...اسپيدكمر
راهي بود ، آمده فراهم كه فرصتي در فروردين سيويكم جمعه
توسط كه پراكنده زبالههاي ديدن هميشه مثل.كوهشدم
به را دلم شده تلمبار رويهم كنار و گوشه در كوه راهيان
جلد خانواده ، نوشابه قوطي نايلوني ، كيسههاي.آورد درد
كنسرو ، خالي قوطي قلمي ، باطري كپسول ، و قرص پلاستيكي
را تهران شمال زيباي طبيعت جاي جاي...و پفك خالي بسته
باد وزش با كه لحظهاي در "اسپيدكمر" در.است كرده اشغال
با ناگهان بودم ، پرنده چند پرواز تماشاي سرگرم شديد ،
رنگي شيء چند پرندگان كنار در.شدم روبهرو عجيبي صحنه
باد كه بعد لحظاتي !بودند درآمده پرواز به آسمان در هم
صخرهها در هم رنگارنگ و بال سبك پرندگان اين كرد ، فروكش
كه بودند مختلف رنگهاي در پلاستيكي كيسه چند آمدند ، فرود
گوياي صحنه اين.بود كنده زمين از را آنها شديد باد وزش
فرار براي ظاهرا كه است كوه راهيان از بعضي بيمبالاتي
شهر شمالي دامنههاي به را خود تهران هواي آلودگي از
نيز را برگشتي غيرقابل و سنگين زيانهاي اما ميرسانند ،
مسالهاي شيرپلا پناهگاه در ولي.ميكنند تحميل طبيعت به
تحمل غيرقابل وضعيت بود ، شده مردم تاسف و چندش باعث كه
آيا پناهگاه ، متولياناست پناهگاه اين توالتهاي
پناهگاهخراباند اين توالتهاي مدتهاست ، كه نميدانند
روبهرو آيادارند تحملي غيرقابل وضع بهداشتي لحاظ از و
دامان در تفريح براي كه خارجي ميهمانان از بعضي شدن
زيان به چندشآور صحنههاي اين با ميآيند كوه به طبيعت
نيست؟ ما فرهنگ و حيثيت
ياد جاويد ابراهيم
باشيم مهربانتر آزادي زيباي بادرياچه
به آنچه و گذرانيدم آزادي درياچه اطراف را سيزدهبدر روز
:ميرسانم مسئولين خصوصا همگان اطلاع به رسيد نظرم
تفريحگاه است آزادي استاديوم مجاور كه آزادي درياچه
و است مانده دور خيليها نظر از استكه جالبي بسيار
اين از و بروند فرصت اولين در نديدهاند كه آنها براي
.ببرند لذت منظره
آب آن لبههاي از مرتب كه ظريف امواج با وسيع درياچه يك
ميشود مشاهده آن ساحل در طبيعتيكه با و بيرونزده
است آن اطراف كه وسعتي وبا دهد مي انسان به خاصي آرامش
بينندهاي هر كه جالبيدارد چشمانداز ودرختان سبزهها
نميشود ، سير آن ديدن از انسان و كند مي جلب خود به را
مورد جاها ساير مانند هم مجموعه متاسفانهاين ولي
مهربان اينقدر طبيعت وگرچه است شده واقع بسياري بيمهري
ما استفاده مناظربراي اين نيز عطوفت و مهرباني وبا است
سزاوارنيست سال ، چندين از بعد حال است شده بنا
اينقدر ميكنند يا كرده ازآنجااستفاده كه انسانهايي
.باشند نامهربان
روا اينجا در كه كملطفيهايي تعدادبيشمارياز اينك
:ميرسانم عزيزهمشهري خوانندگان عرض به است شده داشته
.. و تومان شد 1000 بعد و بود تومان پاركينگ 500 ورودي -1
حتي مراجعهكنندگان شود آن هزينههاي خرج اگر كه.
نميرسدصرف نظر به ولي !بدهند هم بيشتر حاضرند
.شود آن پاركينگهاي نگهداريحتي
يا هستند خاكي همه ميشوند ختم درياچه به كه راههايي -2
وزيدن يا كوچكترينعبور با و رفته بين از آنها آسفالت
.صورتميريزد سرو زياديدر خاك باد
پلكانهاي رديف يك فقط هم آن و شده بندي هم سر پلهها -3
.هستند رفتن بين حالاز در همه و كهنه و قديمي
آن خودروي وگياهان گلكارينشده -ندارد وجود چمنكاري -4
وجود پراكنده صورت به كه است داده آن به طبيعي جلوهاي
.ميشوند له پا زير مرتبا كه دارد
پلهها طرف دو ميخورد ، چشم به جا همه زبالهدر وفور -5
درختان بالاي پيادهروها ، سبزهها ، درياچه ، ، حاشيه
داخل كمان ، تيرو ميدان اطراف خصوصا ،(بادآورده پلاستيك)
.است شده پر جا همه و همه بيرونو آب ،
خراب كرايهاي دوچرخههاي ولي ندارد پيستدوچرخه -6
پول و ميشوند آنها سوار زور به بچهها پيداست كه هستند
.ميپردازند زيادي
و دادهاند يكشركت به را آشغالها و محيط پاكسازي -7
ديگري كس به دارد اندكي درآمد كه تيروكمانرا ميدان
بنابراين ديگر ، شخص رابه ماهي صيد و واگذاركردهاند
در و ديگريميداند عهده به كس هر را آن نگهداشتن تميز
.ميماند برجاي طرف هر پرآشغالدر و كثيف محيطهاي نتيجه
بچهها توسط قبل مدتها از پايهها لامپهايروي كليه -8
و تعويضنشدهاند و تعمير است سال چندين شدهو شكسته
و شود مي روشن تعدادي كار مقاطعه شركت فقطاطرافدفتر
.خاموشند بقيه
به وآب ريختهاند فرو درياچه كنار آسفالتي لبههاي -9
.است آمده داخلپيادهروها
و گل ميكنيد نگاه جا هر چمنكاري گلكاريو جاي به -10
.ميبينيد پلاستيك و آشغال لاي ،
محل يا سطل يك بگرديد را آن ساحل و درياچه سراسر -11
. نميبينيد را ريختنزباله
در را سفيد ماهي قزلآلاو ماهي پرورش ماهيگيريو -12
سكوهاي و دادهاند ديگرياجاره شخص به درياچه اين
!هستند ولو درياچه روي قديمي تورهاي و ماهيگيري
داشت ، زيادي دل درد نمودم ، صحبت پاكسازي مسئول يك با -13
نامه بايد كوچكي كار هر براي.است دولتي اينجا:گفت وي
آن دستور تا ميكشد طول ماه چندين نامه هر بنويسمو
اداره خودش درآمد با وبايد ندارد درآمد طرفي واز بيايد
.داد نخواهد و نداده آن به بودجهاي هم شهرداري و شود
بايد ندارد طبيعيدرآمد و قشنگ پارك اين واقعا اگر
تا برسند آن عوضبه در و باشد هم درآمدزا كه كاريكرد
شوند ، جلب هم خارجي توريست بلكه توريستهايداخلي تنها نه
اگر حال.ميشود ديده كشورها تمام در كه همانگونه
گوشزد آن مسئولين به و شوند آن خرج داردبايد درآمد
در مجموعه اين مسئولان آيا.بيتفاوتيدرآيند از كه كرد
.هستند مشكلات اين جريان
رستگار محمدجعفر دكتر
|