آهنگساز ، محسنپور احمد با گفتوگو
مازندران از كمانچه نوازنده و پژوهشگر
است توانستن خواستن ،
موسيقي گمنام خدمتگزار
آهنگساز ، محسنپور احمد با گفتوگو
مازندران از نوازندهكمانچه و پژوهشگر
است توانستن خواستن ،
جاهد سيروس :از گفتوگو
فعل صرف از شاخص نمونهاي بايد را محسنپور احمد :درآمد
كار در چنان نابينايي ، بهرغم وي.آورد حساب به خواستن
كاري حيطه توانست كه داد خرج به تلاش و ورزيد همت خويش
و گروه سرپرستي تا نيز و پژوهشگري تا نوازندگي از را خود
درباره بخواهد كه است كسي كمتر.دهد ارتقاء آهنگسازي
به مراجعه از و كند كسب اطلاعي و خبري مازندران موسيقي
محسنپور ، .باشد بينياز مازني موسيقي شاخص چهره اين
انجام گفتوگويي وي با.شد دچار سختي بيماري به پيش چندي
.ميگذرد گرامي خوانندگان شما نظر از كه است شده
گذاشتهايد؟ پشتسر كامل طور به را نقاهت دوران آيا *
در و برگشتهام عادي وضعيت به و است خوب حالم من بله ، -
.ندارم مشكلي حاضر حال
اين به خود علاقهمندي و موسيقي كار به آغاز چگونگي از *
بگوييد؟ هنر
عنوان به سال 1350 از بعد حدودا من موسيقي كار -
براي رجبي آقاي سرپرستي به كه موسيقياي گروه در نوازنده
به نسبت من علاقهمندي.شد ميكرد ، شروع كار ساري راديو
فردي ، دروني حساسيت ميزان به برميگردد آن وجه يك هنر اين
پدرم موقع آن كه من ، كودكي دوران به آن ديگر وجه يك
خوب نسبتا را (مازندران در ني شبيه سازي) للهوا
توانستند هم ايشان علاقهمندي اين پيدايش در و مينواخت
.باشند موثر
چنين در.داديد دست از را بيناييتان زماني چه از *
كمانچه انگشتگذاري اينكه به توجه با و جسماني وضعيت
با و چگونه ، شما است همراه مشكلاتي با نيز فردبينا براي
كه آوردهايد دست به را مهارتي چنين تمرين مدت چه
باشيد؟ نداشته پرده از خارج انگشتگذاري
زمان و دادم دست از كودكي دوران در را بيناييام من -
در حدودا ميگويند كه طور آن و ندارم ياد به را آن دقيق
نسبت به كمانچه ساز پردههاي فاصله اما سهسالگي ،
اصول اگر و است خيليكمتر دارند دستهبلندي كه سازهايي
گوش كافي ، حس تمركز ، و شود رعايت درستي به گذاري انگشت
به نياز مسلماستكه باشد داشته ودقتنظروجود حساس
.نميباشد ديد
از داريد عهده رابه آن سرپرستي شما كه موسيقي گروه *
است؟ داده كارهاييانجام چه تاكنون و تشكيل زماني چه
تاكنون و شده تشكيل سال 1368 از شواش محلي موسيقي گروه -
به كه درآورد اجرا مرحله به را استهشتاثر توانسته
مازروني مونا ، بهار افتابته ، :است قرار اين از ترتيب
و تيكا دودوك تتي ، ماه بهارانه ، شوار ، سو ، اساره حال ،
ترتيب به كه بوده هم كنسرت چهار اجراي عهدهدار همچنين
شفق فرهنگسراي و ساري هلالاحمر سالن در سال 1376 كنسرت
بابلسر ، و ساري هلالاحمر سالن سال 1377 كنسرت تهران ،
.است بوده شواش گروه كارهاي از اينها
بودن شلوغ شواش گروه اجراهاي مشكلات از معتقدند برخي *
سازبندي و تنظيم اين آيا است ، قطعات اجراي هنگام سازها
نيست؟ شلوغ سازبندي كه معتقديد يا است عمدي
پيدا را خود خاص حجم كه همنوازي اين و سازبندي اين -
و آورنده پديد سليقه از بدناشي چه يا و خوب چه است ، كرده
سازهاي همنوازي كه نكنيم فراموش و ميباشد كننده تنظيم
يك كه است ممكن و ميشود تجربه بار اولين براي مازندراني
با است اميد.باشد داشته دنبال به را نارسائيهايي سري
برطرف دارد ، وجود اگر نارسائيها اين بيشتر تجربه كسب
.گردد
خواننده فقر با مازندران منطقه در كه ميرسد نظر به *
كه دارند اعتقاد بسياري چون روبهروهستيم صدا خوش
دقيق آشنايي عليرغم استفادهميكنيد شما كه خوانندگاني
شنوندگان بتواند كه صدايي از مازندراني موسيقي قطعات با
گفت ميتوان واقع درنيستند برخوردار كند مجذوب را
دانش كه ميباشند سنتي موسيقي اساتيد از برخي همانند
كنسرت با متناسب صداي از اما دارند بالايي بسيار رديفي
نيستند؟ برخوردار كاست يا
نفوذ زير را جامعه افراد همه كه خوانندهاي مطمئنا -
آن حتي نداريم ، سراغ باشد كامل تاثيرگذار و بگيرد خود
دارند برجامعه نسبي تاثيرگذاري كه خوانندگاني از دسته
وضعيت بودن گوناگون طرفي از.است محدود خيلي تعدادشان
شرق موسيقي خواننده ميكند ، ايجاب مازندران موسيقي
داشته خودش محيط روي بر را يك درجه تاثيرگذاري مازندران
مازندران ميانه محيط يا منطقه در خواننده همان اما باشد
موسيقي خواننده برعكس و داشت خواهد را درجه 2 تاثيرگذاري
مازندران ميانه منطقه يا محيط در كه مازندران ميانه
يا محيط در خواننده همان دارد را يك درجه تاثيرگذاري
درجه 2 تاثيرگذاري داراي مازندران غرب يا شرق منطقه
اينطور بدهيم تعميم جامعه كل به را اين اگر.بود خواهد
فرهنگهاي از شده تشكيل جامعه ، كل كه ميشود نتيجهگيري
در هنرپذيري چون بنابراين گوناگون ، سليقههاي و مختلف
يا شيوهها از كدام هر ميباشد مختلف جامعه سطح
اجتماعي لايههاي اين از يكي پاسخگوي هنري سليقههاي
تنظيم واقعيتها اساس بر بايد را توقعمان مابود خواهد
است ممكن ايراد اين اتفاقا بله ، همه ، از مهمتركنيم
اين مسلم قدر كجاست؟ از ايراد اين اما باشد داشته وجود
مشخص برنامه نداشتن و منسجم سياستگذاري عدم از ايراد
نشات ما موسيقي آفرينش و پژوهش آموزش ، شيوههاي براي
وزارت مثل است مهم مركز سه دست در ايران موسيقي.ميگيرد
داراي آنها از كدام هر كه صداوسيما ، و دانشگاه ارشاد ،
دنبال را خودشان مخصوص سياستهاي و هستند خودشان خاص طرح
به ناهماهنگ وضعيتي چنين با است بديهي بنابراين.ميكنند
همين به دهيد اجازه رسيد ، نخواهيم موسيقي در مطلوب وضعيت
.نماييم اكتفا مختصر
چه تاكنون و است چگونه مازندران نواحي موسيقي وضعيت *
انجام منطقه اين موسيقي مقامات جمعآوري براي كارهايي
ارائه را فعاليتهايي چه زمينه اين در شما شخص و است شده
نمودهايد؟
گردآوري ضرورت به پي كه بود سال 1355 اواسط حدودا -
و فرهنگ كل مدير به اساس همين بر.بردم مازندران موسيقي
امكانات درخواست و نوشتم مازندراننامهاي زمان آن هنر
ميگفتند كه طور آن خودشان كه چرا نشد ، موافقت كه كردم
همان با من ولي ميدادند انجام را كار اين داشتند
.دارد ادامه تاكنون كه كردم شروع را كارم محدود امكانات
تا هزارجريب كوههاي از مازندران ، جلگههاي تا گرگان از
به را مازندران جنوب مناطق تا و چالوس و نوشهر اطراف
كه را شنيدنيها همه.گشتيم دوستان از تن چند اتفاق
موسيقي اصلي ويژگيهاي همه و بود مازندران موسيقي درباره
.كرديم ضبط را آن به مربوط نغمههاي و تكهها و مازندران
حال در مازندران مقامي موسيقي از ساعت ، از 120 بيش چيزي
نوار و ريل نوار كاست ، نوار صورت به و شده ضبط حاضر
آن ساعت ساعت 6 اين 120 بين ازاست شده آرشيو ويدئو
همراه كاست نوار در 6 مشخص دستهبندي با كه شده بهگزيني
كه است شده واگذار ايران موسيقي انجمن به كتابچه يك با
مازندران موسيقي و (شماره 2)ايران نواحي موسيقي عنوان به
علاقهمندان دسترس در كه شده اينجانبمنتشر تاليف با
.است گرفته قرار
گروه قابليت مازندران محلي موسيقي نغمههاي شما نظر به *
تركيبسازي نوع اين به چگونه شما و دارند را نوازي
رسيدهايد؟
كشف بايد را قابليتها.است توانستن خواستن ميگويند -
انجام را مهمي كار چه اگر ما و آورد بوجود يا كرد
خاص تاثير گرفت صورت كه كاري مقدار همين ولي ندادهايم
اساس بر آمدند بوجود كه گروههايي حتي گذاشت ، را خودش
اين به چطور كه اين و ميكنند كار دارند شيوه همين
را ذهني تصورات كه بگويم بايد رسيدهايم تركيببنديسازي
و نموديم انتخاب را بهترين و كرديم امتحان عمل جريان در
.دارد ادامه روند اين همچنان
مازندراني خوانندگان و نوازندگان از اعم موسيقي مشكلات *
چه مازندران ارشاد كل اداره و چيست مديريتي حوزههاي در
ميدهد؟ ارائه هنرمندان به را خدماتي
و مناسب امكانات نداشتن همان مازندران هنرمندان مشكل -
در خود استعداد ساختن شكوفا و است هنر ارائه براي لازم
اين بلافاصله ميشود مديريت از صحبت وقتي موسيقي ، زمينه
صحيح برنامه مديريت ، عنصر كه ميكند خطور ذهن در فكر
مهمترين از لازم بودجه و موجود ضرورتهاي با متناسب
در كه عنصر سه اين يافتن تحقق باميشود محسوب آنها
كرد خواهد پيدا معنا مديريت هستند ، همديگر مكمل واقع
و كلي سياستگذاري كه فرهيخته و دلسوز انسان چند والا
با حال عين در و باشند داشته نميتوانند هم برنامهاي
دستشان از كاري چه ديگر هستند مواجه هم سنگاندازيها
.برميآيد
خصوصي موسسات و خصوصي آموزشگاههاي) خصوصي فعاليتهاي *
فعاليتها اين آيا دارد؟ وضعيتي چه مازندران در (موسيقي
ميگذارد؟ جاي بر مثبتي اثر
و ضعف همه با مازندران در موسيقي خصوصي آموزشگاههاي -
مجموع در است مسلم آنچه ميكنند ، دارندتلاش قوتشان
مرا قبلي نظرات موضوع ، اين اما داشت خواهند مثبتي عملكرد
موسيقي مطلوب وضعيت به رسيدن براي كه اين نميكند ، نفي
موسيقيمان آموزش براي مدون و مشخص سياستگذاري يك بايد
.گيرد صورت عاجل اقدام دانشگاه تا دبستان از
و موسيقي مراكز با ارتباطي چه تاكنون فرهنگخانه *
است؟ داشته تهران موزيسينهاي
براي شد ، تاسيس مازندران فرهنگخانه كه سال 1364 در -
دعوت تهران از را فرهنگخانه موسيقي مدرسين بار نخستين
سعيد آقايان ميآمدند تهران از كه دوستاني.كرديم
و عندليبي جمشيد سينكي ، منصور بطحائي ، جواد فرجپوري ،
شكارچي ، علياكبر همتي ، بهروز و متبسم حميد آقايان بعدها
در متاسفانه كه بودند يوسفزاده مهدي و اميد كامران
سانحه اثر در تهران به ساري مسير در برگشت ، هنگام
و ميدهند دست از را خود جان يوسفزاده آقاي اتومبيل
.ميشوند بستري بيمارستان در مدتها اميد و شكارچي آقايان
دوستان ارزنده راهنمايي از بيشتر موفقيت و تلاش براي
درويشي محمدرضا و عليزاده حسين كياني ، مجيد آقايان عزيز
جلسه ، چند طي كياني آقاي مخصوصا.برديم زيادي بهره
همچنين.كردند تدريس فرهنگخانه در عملا را موسيقي شناخت
.داشت هم آموزشي جنبه كه دهلوي استاد سخنراني برگزاري
نيز مسعوديه دكتر مرحوم سخنراني برگزاركننده ضمنا
دانشكده وارد كه هنرجوياني.است بوده مازندران فرهنگخانه
.است بوده بزرگواران اين تلاش اثر در شدهاند موسيقي
موسيقي دانشكده از حاضر حال در كه نفري هشت يا هفت تعداد
طور به يا كدامشان هر هماكنون شدهاند ، فارغالتحصيل
مشغول فرهنگخانه در يا و كردهاند داير آموزشگاه مستقل
.ميباشند تدريس
ميآمدند ، تدريس براي تهران از كه دوستاني نماند ناگفته
مازندران محلي موسيقي گونه اين و نشست بار به تلاششان
و.كرد پيدا اشاعه و ترويج مازندراني اساتيد توسط
و جدي بسيار نگرش يك با مازندران موسيقي جامعه هماكنون
برخورد مازندران ، محلي و ايران سنتي موسيقي با فرهنگي
.ميكند
چه فرهنگخانه پوشش تحت استادان يا هنرجويان از تاكنون *
كردهاند؟ كسب جهاني يا ملي موفقيتهاي كساني
همه نداشت مشخصي تكليف واقع در موسيقي كه دورهاي در -
جايگاه موسيقي سرانجام كه بودند تلاش اين در هنرمندان
واقع در فرهنگخانه خير؟ يا كرد خواهد راپيدا خود دوباره
بويژه بود ، ايران جامعه كل به مازندران استعدادهاي معرف
.فجر موسيقي بينالمللي جشنواره در
كار به آثارتان در كه شعرهايي از بعضي ميرسد نظر به *
ملموس چندان شنوندگان براي مفهومي لحاظ به ميبريد
ميكنيد استفاده واژههايي از اشعارتان در چرا.نيستند
ندارند؟ كاربردي چندان امروزه كه
در قديم واژههاي از كه است اين ما تلاش همه اتفاقا -
اجتنابناپذير واقعا كه اين مگر نكنيم ، استفاده شعر
نحوه از ايراد است ممكن كه اين بعدي مورد و باشد
خواننده ، توسط كلمات درست اداي عدم يا باشدو صدابرداري
ايرادها اين كه است اين ما تلاش همه كه اين به توجه با
دستمان از جاهايي دارد امكان حال ، هر به.نيايد بوجود
كيفيت با قسمتها همه كه است اين تلاشمان ولي شود ، خارج
كه است شعر ويژگي همه از مهمتر و گردد ضبط رسا و مطلوب
جذب سريع خيلي را نثر ما ميباشد ، متفاوت نثر ويژگي با
دقت به نياز حتما و ندارد حالتي چنين شعر اما ميكنيم
.ميباشد بيشتري
از نوع اين آيا چيست؟ فولكلوريك موسيقي به راجع نظرتان *
است؟ شده فراموش كه اين يا است جريان در هماكنون موسيقي
كه ميباشد موسيقي ايرانمتنفذترين نواحي موسيقي -
دستمايههاي از و است كرده حفظ خودرا جذابيت همچنان
اين.ميآيد حساب به امروز هنرمندان گرانبهاي بسيار
.است جريان در بلكه نشده فراموش تنها نه موسيقي
سيراب را خود تشنگان تا است جاري همچنان رودخانه اين
نميگذارد زندگي شيوههاي شگرف تغييرات اگرچه سازد
عظيمي خيل اما آيد ، بوجود راستا اين در تازهاي سرچشمه
را آن و ميشوند سيراب كهن چشمهساران همين از تشنگان از
.ميكنند حفظ نيز آينده براي
موسيقي گمنام خدمتگزار
نجوا - الف
نباشند ، شده شناخته مردم عموم براي شايد چهرهها برخي
جهدهاي و جد و تلاشها قدردان گاه همه موسيقي اهل اما
صحنه پشت در كمادعا افراد اين.هستند شبانهروزيشان
اهل صديق خدمتگزار گفت ميتوان نوعي به و فعال موسيقي
از برخي قطعا نباشد آنها تلاشهاي اگر و موسيقياند
.ميآيد پديد كار در كاستيها
از بيش حيدري عليرضا نام چهرهها اين تمامي ميان در
روز و حال از كه ميرسد ، چهرهاي گوش به خدوم افراد بقيه
از را خويش روابط و دارد خبر موسيقي اهل ناخوشي و خوشي و
موسيقي اهل همراه و يار و دوست به عادي يككارمند سطح
و شب و روز خويش كار در كه نحوي است ، به داده ارتقا
.نميشناسد غيرتعطيلي و تعطيلي
بخصوص موسيقي چهرههاي از يكي براي خاصي اتفاق گاه هر
به مددرسان و حاضر صحنه در وي ميدهد ، روي سنتي موسيقي
موسيقي ، حتي بزرگان بزرگداشت مجالس تمامي.كارهاست
و همراهيشان و استادان از دعوت نيز و ختم جلسات برپايي
سامان يكتنه وي را صحنه پشت امور از بسياري تداركات
.ميدهد
عمل آماده و بستري بيمارستان در حيدري كه امسال اوايل
و نگرفته تماس وي با كه بود موسيقي اهل كمتر شد ، جراحي
جراحي عمل از پس حيدرينباشد روزش و حال جوياي
(قلب حاذق جراح و پزشك) ماندگار دكتر توسط كه موفقيتآميز
ما.ميكند طي را نقاهت دوران منزل است ، در شده انجام
چهره اين كه اميدواريم موسيقي اهل تمامي همانند نيز
در گذشته همانند و بازيابد را خويش سلامتي خستگيناپذير
.باشد موسيقي اهل به خدمت
|