فرهنگها گفتوگوي و اقوام
موضوع چندين تمدنها وگوي گفت و قوميت مبحث در :درآمد
وگوي گفت مفهوم و قوميت رابطه نخست.است بررسي قابل
و قوميتها مساله يافتن اهميت دلايل دوم ، ;تمدنها
قومي مطالعات شكوفايي سبب اخير سالهاي در كه گرايشهايي
اشكال و قوميت مفهوم ريشهشناسي سوم ، ;است شده جهان در
و بيست قرن در قومي گرايشهاي چهارم ، آينده و ;آن مختلف
عمدتا مفهومي كه قرن اين در قوميت مديريت چگونگي و يكم
از صرفا ميشود مطرح گفتار اين در آنچه.است سياسي
روشن اما است پرداخته موضوع به سياسي انسانشناسي ديدگاه
از آنرا ميتوان قوميت موضوع اهميت دليل به كه است
.كرد بررسي نيز ديگري متفاوت بسيار ديدگاههاي
انسانشناس ;فكوهي ناصر دكتر
تمدنها وگوي گفت و قوميت رابطه
مفهوم است ، مطرح تمدنها وگوي گفت در كه مفهومي نخستين
و انسانشناسان از بسياري سوي از امروز كه است "تمدن"
تلاش و ميآيد حساب به شده منسوخ مفهومي جامعهشناسان
واقع در.شود استفاده "فرهنگ" مفهوم از آن جاي به ميشود
كه ميشود اطلاق اجتماعي يافتگي سازمان از شكلي به تمدن ،
مفهوم.است شده ظاهر انساني ازجوامع خاص گروهي در تنها
در يا مدينه ، از "تمدن" واژه ريشه در كه همانگونه تمدن
ريشه از وcivitas لاتين ريشه ازCivilizationواژه
سازمانيافتگي نوع يك است ، مشخص Polisيوناني و قديميتر
.است شده ظاهر خاص زماني در و "شهر" قالب در كه
به بود اجتماعي كار تقسيم توسعه و رشد شهرها ، ظهور دليل
چيزي كه كساني از توليدكنندگان قدم ، نخستين در كه صورتي
و سو يك از كشاورزان:ميشدند جدا نميكردند ، توليد
قشر ، دو اين به البته.ديگر سوي از روحانيون و جنگجويان
اضافه نيز را تجار و پيشهوران از مركب سومي قشر بايد
باقي روستاها در كه كشاورزان جز به اقشار اين همه.كرد
غير اقشار.شدند ساكن آنها در و ساخته را شهرها ماندند ،
:بودند اجتماعي كاركردهاي داراي نيز توليدكننده
ديگر شهرهاي به حمله ويا شهر از دفاع مسئوليت جنگجويان ،
مراسم و مناسك اجراي وظيفه روحانيون ;داشتند عهده بر را
اشياء و تجهيزات ساخت مسئول پيشهوران ;آييني و ديني
بردوش را كالاها مبادله تجار و بودند شهرها در نياز مورد
هم تركيب يكديگر با شهري اقشار اين گاه البته.داشتند
اين در خاصي روابط و فضا يك اقشار اين مجموعه.ميشدند
همين و ميشد اطلاق شهر آن به كه آوردند وجود به را فضا
شروع دليل همين به.بودند نيز تمدنها سرمنشا شهرها ،
يعني آنها ، سياسي سازمان و شهرها پيدايش آغاز با تمدنها
در پيش سال هزار تا 7 حدود 6 در.بود همزمان دولتها ،
در تمدنها اين و شدند ظاهر تمدنها نخستين مصر و سومر
.بودند نيز دولتها -شهر قالب در دولتها نخستين حال عين
خود درون را خاص فضاهايي هميشه ، تقريبا اوليه دولتهاي
بازار اين اطراف در و بازار كاخ ، معبد ، :داشتند
و برج و حصارها با مجموعه اين كه پيشهوران مغازههاي
شهر ، پيراموني فضاهاي سپس و ميشدند محافظت باروهايي
فضاي يا شهري فضاي.ميگرفتند قرار مزارع و روستاها
برابر در كه بود سياسي اما توليدي غير فضايي ،"تمدني"
.ميگرفت قرار شهرها از بيرون غيرسياسي اما توليدي فضاي
بود جهان از نقاط از برخي خاص يافتگي سازمان از شكل اين
.بود شده ظاهر متفاوت زمانهايي در هم نقاط آن در حتي و
آفريقا نظير جهان ديگر نقاط از بسياري در كه حالي در
.نشد ظاهر مدرن ، دوران تا شكلي ، چنين اصولا
كه است جهانشمول و عام پديدهاي فرهنگ تمدن ، خلاف بر اما
و تمدني اشكالميخورد چشم به انساني جوامع همه در
يكديگر بر لزوما و بودهاند متفاوت بسيار فرهنگي اشكال
ما امروز كه شناختي و تاريخي تجربهنداشتهاند انطباق
كه ميكنند حكم ما به داريم پديدهها از گروه دو اين از
ارزشها و محتواها بر قالبها و شكلها اساس بر صرفا
يك با ما باستان ، ايران تمدن در مثال براي.نكنيم قضاوت
چشم به آن در مكتوب آثار كه هستيم روبهرو شفاهي فرهنگ
در ايران مكتوب آثار.هستند اندك بسيار يا نميخورند
برخورد از پس يعني)اسلام از پس دوران به همواره واقع
در اين و آمدهاند وجود به (سامي مكتوب تمدن يك با ايران
چون فيلسوفاني باستان ، ايران تمدن با همزمان كه است حالي
و هرودوت چون تاريخداناني و هراكليت ارسطو ، افلاطون ،
با.ميكردند توليد مكتوب متن صفحه هزار هزاران گزنفون
تمدن كه رسيد نتيجه اين به نميتوان اينجا در وصف اين
در يوناني مكتوب تمدن از كمتري معاني و بار ايراني شفاهي
است روشن كاملا نكته اين چند هر.است ميكرده حمل خود
واقعيتهاي از برداشتهايشان و جهانبيني در دو اين كه
.بودهاند متفاوت بسيار خود بيان در و بيروني
آغاز همان از بايد بگوييم فرهنگها وگوي گفت از سخن اگر
و اجزا از مركب فرهنگها اين كه باشيم نكته اين متوجه
اين خلال از بايد وگو گفت امر كه هستند متفاوتي قالبهاي
محدوديتهاي و الزامات با را خود و بگيرد انجام قالبها
مهمترين از يكي.كند هماهنگ قالبها آن مشخصات از ناشي
اجتماعي حيات در اهميتش دليل به قالبهاكه اين
قومي قالب.است قوم كند ، تسهيل را گفتوگو امر ميتواند
رقابت براي تاريخي ، عرصهاي موارد از بسياري چنددر هر
به اما است ، بوده بزرگ جنگهاي حتي و تشنج و تعارض و
و صلح براي هم اندازه همان به ميتواند ما باور
.باشد گفتوگومفيد
قومي مطالعات شكوفايي
اجتماعي مطالعات زياد بسيار رشد شاهد ما اخير سالهاي در
ميتوان را امر اين كه هستيم قوميتها زمينه در تاريخي و
به كه دانست اخير قرن دو طول در مهم گرايش چندين از ناشي
گرايشها اين عمدهترين.داشتهاند رشد پيوستهاي صورت
:هستند زير موارد
شكل ميتوان را ملي دولتهاي:ملي دولتهاي تشكيل -1
دموكراتيك انقلابهاي با كه كرد تعريف دولت از جديدي
در فرانسه انقلاب يعني قرن 19 ابتداي و قرن 18 اواخر
دولتهاي.شدند ظاهر اروپايي انقلابهاي ساير سپس و 1789
"ملت" كه آوردند وجود به جديد مفهوم يك و موجوديت يك ملي ،
ملت موضوع به خاص طور به ديگري بحث در ما.گرفت نام
ملت كه كنيم اشاره صرفا بايد اينجا در اما ميپردازيم
يك در كه كرد تعريف انساني بزرگ مجموعه يك ميتوان را
.ميشود اداره سياسي مديريت يك زير در جغرافيايي پهنه
تعيين انساني مجموعه آن سوي از خود سياسي مديريت اين
وجود به خاصي مكانيسمهاي ملي دولت در واقع درميشود
در و داده تشكيل را سياسي مديريت بتوانند كه ميآيند
ملي ، دولتهاي بنابراين.دهند تغيير را آن نياز صورت
دولتهاي برخلاف را ، خودشان مشروعيت كه هستند دولتهايي
آن بلكه نميگيرند خوني اشرافيت از و بالا از باستاني ،
نه را خود آنها.ميكنند اخذ مردم از و پايين از را
مردم مامور و نماينده بلكه خدا ، سايه و نماينده
و ارزش ملت مفهوم به دولتها ، اين شدن زميني.ميشمارند
تدريج به را دموكراتيك مكانيسمهاي و ميدهد خاصي اعتبار
.ميرساند تثبيت به
.رسيد انجام به پيدرپي موج چندين در ملي دولتهاي تشكيل
دموكراتيك انقلابهاي عنوان با كه بود موجي اول ، موج
.ميشد مشاهده قرن 19 اوايل و قرن 18 اواخر در اروپايي
قرن از كه اروپايي مطلقه دولتهاي قدرت سقوط با موج اين
ممكن بودند ، شده سابق فئودالي قدرتهاي جايگزين تا 18 16
سابقه 200 با امروز كه آورد وجود به را دولتهايي و شد
دولتهاي ثروتمندترين و صنعتيترين خود ، دموكراسي ساله
.هستند جهان
سقوط دنبال به و اول جهاني جنگ از پس دوم ، موج
خلا و (هابسبورگها) مجار اتريش و عثماني امپراتوريهاي
زيادي تعداد پيدايش سبب اروپا شرق در آن از ناشي سياسي
.شد ملي دولت
كه آمد وجود به زماني و دوم جهاني جنگ از پس سوم ، موج
آنها نظامي تضعيف دليل به استعماري امپراتوريهاي قدرت
عمده بخش كه بود موج اين در و ريخت فرو جنگ طول در
كه دولتهايي.آمدند وجود به كنوني توسعه حال در كشورهاي
و ميرسد سال از 50 كمتر به آنها در دموكراسي عمر امروز
دموكراتيك مكانيسمهاي تثبيت و ساختي مشكلهاي با همگي
كمونيسم سقوط از پس چهارم ، موج بالاخره و هستند روبهرو
تعداد اروپا ، شرق و شوروي در ميلادي ، دهه 90 ابتداي در
جنوب در خصوص به را كوچك ملي دولتهاي از زيادي بسيار
.آورد وجود به سابق شرق بلوك و روسيه
ملي دولتهاي تشكيل پيدرپي امواج ظهور با آنچه بنابراين
فزاينده ناهماهنگيهاي و انطباق عدم ميكنيم ، مشاهده
سبب كه است ملي خطكشيهاي و قومي واقعيتهاي ميان
ملي دولتهاي درون تنش و تعارض پتانسيلهاي افزايش
رسميت به ملي دولت يك قالب در كوچك قوم يك وقتي.ميشود
چنين كه ميكنند احساس نيز اقوام ساير ميشود ، شناخته
جدايي به نتيجهگرايش در.است ممكن آنها براي فرايندي
گرايشي اين و ميشود تقويت آنها در خواهي استقلال و طلبي
.ميشود ملي انسجام گرفتن شكل از مانع طبعا كه است
چه هر قومي مطالعات به كه مهمي گرايش دومين:مهاجرت -2
چند طول در كه است مهاجرتهايي است زده دامن پيش از بيش
مهاجرتي امواج.داشتهاند افزايش روبه دائما اخير قرن
و فرهنگها آنها ، همراه به بلكه انسانها فقط نه
.ميكنند منتقل ديگر نقاطي به نقاطي از را ذهنيتهايشان
سال در آمريكا كشف زمينه اين در حادثه مهمترين شايد
به گستردهاي امكانات چنان جديد قاره.باشد 1492
مهاجرت امواج بهزودي كه داد ثروت افزايش براي اروپائيان
به امواج اين از بزرگي بخش.شد آغاز آن سوي به گستردهاي
به برده عنوان به كه ميشد مربوط سياهپوستاني انتقال
مهاجرت امواج حال درهمين.ميشدند برده آمريكا
سوي به بعدي قرون در و آمريكا سوي به اروپائيان
دنبال به نيز آسيائيانافتاد راه به اقيانوسيه
امواج گذشته اين از و شدند جديد قاره روانه اروپائيان
چه هر آسيا در چه و اروپا چهدر قارهاي درون مهاجرتي
مردم مهاجرت اروپا ، در مثال براي.يافتند افزايش بيشتر
مهاجرت آسيا در افتادو اتفاق اروپا شمال طرف به جنوب
و كامبوج ويتنام ، مثل كشورهايي و جنوب سوي به چينيها
گستردهتراز بازهم امواجي دوم ، جهاني جنگ از پس.لائوس
به آمريكا و اروپايي كشورهاي طرف به سابق مستعمرات طرف
اين به مسلمان و عرب اقوام از تن ميليونها و افتاد راه
طرح كه حالي در و جنگ از پس حتي اروپائيان.رفتند كشورها
به خود بود ، شده شروع مارشال طرح به موسوم اروپا بازسازي
را خارجي كارگران محل در و ميرفتند پيشين مستعمرات سراغ
در كار نيروي شديد كمبود بتوانند تا ميكردند استخدام
مهاجر ميليونها ترتيب اين بهكنند جبران را كشورهايشان
با آنها سوم و دوم نسلهاي امروز كه شدند وارد اروپا به
.هستند روبهرو كشورها اين در بيشماري مشكلات
به آن تاريخي سابقه كه است حركتي شدن جهاني:شدن جهاني -3
اروپا ، در صنعتي انقلاب وقوع با.ميرسد پيش قرن يا 3 2
كه يافت دست ثروت و قدرت از انباشتي چنان به قاره اين
.برود جهان فتح به و بگذارد سر پشت را خود مرزهاي توانست
را جهان تمام توانست استعمار فرايند خلال از حركت ، اين
رفته اروپا زمان ، همين از و درآورد اروپا سلطه زير به
.كرد تحميل جهان نقاط ساير به را خود فرهنگي الگوهاي رفته
مثبت بسيار عناصر هم خود درون كه است فرآيندي شدن ، جهاني
اين بودن مثبت.ميكند حمل منفيرا بسيار عناصر هم و
ارزشمندي ازدستاوردهاي بزرگي گروه انتقال دليل به فرآيند
علم ، :دانست بشري زندگي مشترك حاصل را آنها بايد كه است
آزاديهاي چون مكانيسمهايي و مفاهيم و هنر فلسفه ،
اين جمله از دموكراتيك سياسي نظامهاي و دموكراتيك
بايد را جهان سراسر به آنها انتقال كه هستند دستاوردها
منفي عناصر شدن ، جهاني وجود اين با.كرد تلقي مثبت امري
و يكسانسازي فرآيند آنها مهمترين كه دارد نيز بسياري
غلبه با فرهنگ يك شدن ، جهاني با.است فرهنگي شبيهسازي
نتيجه در و برميدارد ميان از را ديگر فرهنگهاي خود
دليل همين به.باشد فرهنگي فقر ميتواند فرآيند اين حاصل
نيز را مخالفتها از بزرگي موج خود مقابل در شدن جهاني
يافته توسعه كشورهاي درون چه كه است آورده وجود به
درون چه و (هابرماس يورگن و بورديو پير چون كساني)
در قوميت اهميتروبهروييم آن با توسعه حال در كشورهاي
بسيار قالبهاي از يكي صورت به كه روست آن از رابطه اين
مقاومتهاي.ميكند عمل شدن جهاني برابر در مقاومت موثر
و جهاني الگوهاي برابر در محلي الگوهاي قالب در كه قومي
سبب ميگيرند انجام ملي ، الگوهاي در الگوها اين تبلور
سالهاي در قوميت و قوم مطالعه به علاقهمندي كه است شده
.يابد افزايش اخير
دارد ادامه
|