تاريخ گذرگاه در فارسي استوار زبان
باشيم مهربانتر تاريخي ميراثهاي با
بودم توليدكننده روزگاري روزي ،
آشنايي خوش بوي چو..
تاريخ گذرگاه در فارسي استوار زبان
نشيبهاي و فراز با تاريخ طول در فارسي استوار زبان
ايران خاص موقعيت علت به زيرا است ، بوده روبهرو فراواني
و شرق از متفاوت هجوماقوام با ادوارمختلف در زمين ،
سپاهيان موارد دربعضي و نموده مقابله جنوب و شمال و غرب
همراه را وتحولاتي خودتغيير با كردهو مهاجمغلبه
.داشتهاند
تضميني ، و تربيت گونه بدونهيچ فرومايه ، مردم وقتي
پا پشت مكارم همه به طبعا گيرند ، دست در را امور زمام
رواجانواع ميشمرند ، مباح رذايلرا همه و ميزنند
به بياعتنايي و ارتشاء دزدي ، تزوير ، دروغو از مفاسد
قسري و جبري نتيجه امور ، اين نظاير فاضلهو ملكات
حمله با كه اوضاعي ثمره و نتيجه بدتريناست وضعي چنين
سقوط اين و است فكري و انحطاطعقلي آمد ، پيش مغول اقوام
و نامحسوس مغول دوره آغاز در عقلي فكريو وحشتانگيز
كه چنان.است آشكارتر و روزبهروزمحسوستر آن از بعد
و فكري ابتذال برسيم مغولان استيلاي دوره اواخر به چون
(1).ميبينيم قوت نهايت در را عقلي
در شديد آميختگي موجب گوناگون ادوار در اقوام هجوم حاصل
طرف اين به نهم قرن از.گرديد فارسي زبان وگفتار نوشتار
آن و شد فارسي زبان و ادب دامنگير كممايگي و سستگويي
زبان واقع در و رفت كار به جا همه فارسي ، آميخته زبان
زبان همين از نيز گفتوگو يقينادر و بوده همگان مكتوب
.است شده استفاده
و است عامي و نكرده تحصيل مردم زبان كه عاميانه زبان
گفتوگوو زبان در كه غلط نيمه يا غلط لغتهاي شامل
غلطهاي داراي اين بر علاوه ديدهشود ، ادبينبايد
تاريخ طول در استكه مواردي از يكي و هست دستورينيز
بدون همگان و شده گرفته ناديده كشور ، اين نشيب و پرفراز
.ميبرند كار به توجه
و مواجهه هنگام كه كلماتي و گفتار بهخصوص گفتار زبان
و كلمات ميكنيم ، استفاده آنها از يكديگر با شدن روبهرو
تاريخيباقي انحطاط دوران ميرسداز نظر به كه عباراتي
گفتاري زبان اقواممهاجم ، ادوارتسلط ميراث و مانده
.است بوده زبون و مغلوب ضعيف ، افراد
هم اغلب كه عادي مردم بر علاوه نيز كنوني روزگار در
روشنفكرانو تحصيلكردگان ، هستند ، متاسفانه باسواد
گرفتن نظر در بدون سخيف ، كلمات همان از نيز افرادمتجدد
استفاده مذموم ، صورتعادتي به و مفهومآنها و معنا
مواجهه هنگام ، افرادمتفاوت بسياريموارد درميكنند
نوكرم ، شما ، قربان:مانند كلماتي و عبارات واحوالپرسي ،
نظاير و بشوم فدايت بوسم ، دست خاكپاتم ، غلامتم ، چاكرم ،
.ميبرند كار به اينها
زبان تداول در كه عباراتي و كلمات مفهوم كه دارد جا حالا
استبا استخراجشده دهخدا لغتنامه از و محاورهاست
:نماييد توجه بينشكافي و دقت
كمان معني به فارسيان درمحاوره -پادشاه خاص نديم:قربان
.دان
.شدن بلاگردان -گرديدن كسي بگرد:شدن قربان
.زيردست -فرمانبردار -خوب خدمتكار -چاكر:نوكر
.مزدور -گماشته -خدمتكار -خادم-ملازم -نوكر:چاكر
وحرفهوي پيشه كه كسي -مستخدم -نوكرماب:پيشه چاكر
.باشد محتشمان و منعمان خدمتكاري و نوكري
عشق وي با مرديكه يا پسري -پسر و بنده مطلق:غلام
بنده و نوكر -ورزند
(2).افتاده فرو -ذليل فرد:خاكپا
روابط لازمهبرقراري وكاربردكلمات الفاظ بيان در دقت
داوري معيارهاي از يكي چون است ، افراد كليه با حسنه
افراد اغلب.است مقابل طرفهاي گفتار زبانو اشخاص ،
است حشو مصاديق از كه كلام تكيه از گفتوگو هنگام
هنگام در كه است آن اصلح حال هر بهميكنند استفاده
و حشو از را خود گفتار يكديگر ، با شدن روبهرو مصافحهو
كلام محتواي و زباني جنبههاي گردانيمو زوائدپاك
انديشه راهاز اين در و دهيم قرار بررسي مورد خودرا
پالايشنموده خويشرا وگفتار سودبريم ارزشمند والاو
متكلفانهو نابخردانه ، سخيف ، كلمات از استفاده جاي به و
و عبارات از است ، ريا و تملق حاوي واژههاييكه
تا بريم سود ايراني اسلاميو استوار ، و زيبا تعبيرهاي
وارتباطو وظاهرسازيداشته تملق از خالي پاك ، گفتاري
به چه اگر.نماييم برقرار صادقانه و بيريا مراودهاي
.است زندگي كارو لازمه كلمات گونه اين كاربرد قولدوستي
ديگران با شدن روبهرو هنگام ميگردد پيشنهاد حال هر به
ديدارشما از:مانند كلماتي و عبارات از واحوالپرسي ،
شكر باشيد ، پايدار باشيد ، خوشحالم ، زنده يا خرسندم (تو)
نگهدارتباد ، الحمدالله ، باشيد ، خدا سلامت خدا ،
آنها ونظاير شما بر درود ، را خدا سپاس سپاسگزارم ،
.گردد استفاده
كشوراست يك قوانين درحكم زبان ، درست يك اصول و قواعد
.ورزيد زبانخودداري در ومرج هرج از بنابراينبايستي
كمال با را ارجمند ميراث اين كه ايرانياناست همه وظيفه
فساد و خلل بكوشيمتا و بسپارند خود اخلاف به امانت
.نيابد راه حصين حص بدين
مهرياري حجتالله
انتشارات -صفا ذبيحالله دكتر -ايران ادبيات تاريخ -1
. صفحه 83 -سوم جلد -1372-تهران -دهم چاپ -فردوس
.جلدهاي 4 ، 5 ، 6 ، 101214 -دهخدا نامه لغت -2
باشيم مهربانتر تاريخي ميراثهاي با
كه شيراز از ديداري تا داد دست فرصتي نوروز ايام در
تصور.باشم داشته دربردارد ، را ايران تمدن تاريخ اسناد
تمدن شناسنامه عنوان به پاسارگارد و جمشيد تخت از بازديد
پس سرانجام.بود آورده بوجود من در وجدي ايراني و ايران
واقع جمشيد تخت راه مسير در طولاني راه يكروز از
منظره ورود ابتداي در.رسيديم شيراز مرودشت درنزديكي
خاطر به ميوه پوست و تنقلات پاكت انواع از زباله انبوه
انبوه با.كرد متحيرم مراقب ، و زباله سطل وجود عدم
داشت وجود ورودي خيابان طرف دو در كه زيبايي كاجهاي
و گشت به.ميكرد متاسف را انسان زباله همه آن پراكندگي
و ميوه آب دستفروشان انبوه از داغي دربازارچه گذار
به مربوط كتاب و نشريات فروش غرفههاي كنار در فالوده
و مراقب وجود عدم.پرداختم جمشيد تخت تاريخي آثار
و سوال به وادار را كس هر مجموعه ، در مطلع راهنمايان
نوشته خط چند معابر در گاهي و ميكرد يكديگر از پرسش
دنيا تمام در.باستان هنرمندان عظمت بر بود كوتاه توضيحي
سوي از خدشهاي قديمي اينچنين آثاري به كه است براين رسم
شادي بچههاي جمشيد تخت در ولي نشود وارد بازديدكنندگان
و شده سوار ديده صدمه و سنگي لبههاي بر كه ميديدم را
را بازي پارك حكم برايشان آنجا گويا مشغولند ، بازي به
از بسياري آنجا تاريخي مجموعه اهميت از اطلاع عدم.داشت
.واميداشت گذرا نگاهي به تنها را هموطن كنندگان بازديد
مردم براي را زمان آن هنرمندان زحمات راهنماياني ، ايكاش
و باسواد دستهاي چه ميدانستيم تا ميكردند بازگو
مجموعه.پرداختهاند آثار اينگونه خلق به قدرتمندي
براي و بود ما مردم اقتدار نشانه زماني كه پاسارگاد
متحمل بسياري زحمات زمان آن سختكوش مردمان آن اعتلاي
به رو و شده رها توجهي و مراقبت بيهيچ بياباني در شدند ،
.است ايراني هر تكاليف از آثار اين ميرودحفظ زوال
را هنري نهايت توانستند پشتكار و تلاش با ما نياكان
.بودند نياموخته كلاسي هيچ در كه دهند ارائه
است باستان ايرانيان هنرهاي عجيبترين از رستم نقش بناي
كوه دل در اينچنين آثاري خلق به هنرمندانه ظرافت با كه
و بيتوجهي اثر در نيز مجموعه اين اكنون.بپردازند سنگي
وجود.نميباشد هم كوچك پارك يك حد در تنها شدن رها
شرمساري باعث تاريخي مراكز اينگونه در زباله بازهم انبوه
.ميباشد حاضر مهمانان ويژه به بازديدكنندگان
دست به آسان فرهنگيرا ارزشمند هاي ميراث و تمدن ما
وظيفه.دهيم قرار بيمهري مورد آسان اينگونه كه نياورديم
رعايت مراكز اينگونه از بازديد در كه است هموطنان همه
به چشمي گوشه نيز محترم مسئولين و بنمايند را اصولي
بخش تامين به قادر خود كه كشورمان تاريخي مراكز اينگونه
.باشند داشته هستند خود هزينههاي از زيادي
چلابي سيما
بودم توليدكننده روزگاري روزي ،
بهخصوص صنعت ، بخش توليدكنندگان از گروهي كه روزگاري در
رونق و اشتغال اساس خود نوبه به كه كوچك توليدكنندگان
فعاليتهاي موج برابر در ميدهند ، تشكيل را كشور اقتصادي
عزلت غربتو كنج به زيرزميني آسان درآمدهاي و دلالي
زندان كنج به ناخواسته ، ورشكستگي دليل به يا و شده رانده
اقتصادي مشكلات و مسائل جوي و جست در افتادهاند ، بايد
به كه آن تلخ و ناگوار پيامدهاي و گراني و بيكاري كشور ،
مهاجرتهاي و اعتياد و وجنايت جرم و طلاق افزايش صورت
نمايانده را خود بيگانه سرزمينهاي به جوانان روزافزون
و داشت عنايت كوچك توليدكنندگان ناگفته دردهاي به است ،
خود انرژي و عمر و جواني صرف و دل باخون كه آناني به
نوسانات لهيب در اما كردند ، پايهگذاري را كوچك صنايع
سوختند دلالي -تجاري شبكههاي فعال حضور از ناشي اقتصادي
به اقتصادي مشكلات حل كليد تا نمود توجه شدند ، خاكستر و
قديمي توليدكنندگان از و قديمي پيشهور يك من.آيد دست
شهره من كارگاه محصولات روزگاري.هستم تهران در سماور
كه چرا ميكرديم ، كار علاقه و عشق با ما.بود عام و خاص
هم ميگرفت ، قرار مردم سفره كنار ما ، كارگاه صنايع
هزينه كارگاه اين.زيبايي هم و ميداشت بايد استحكام
و كرد تامين خوبي به را نفره دوازده -ده گروه يك زندگي
را نوساناتي تحمل ما رونق ، دوران در.بود ما افتخار مايه
كه طور همان داشتيم ، اما ميشد دامنگيرمان وبيش كم كه
براثر كوچك صنايع دستاندركاران و توليدكنندگان از خيلي
نيز ما رفتند ، برباد اقتصادي ، نوسانات و تورم تندبادهاي
خود تا كرديم ، تلاش چه هر كه عجبا و رفتيم بحران كام به
سيل نزولي ، پولهاي بدهيها ، ارقام دهيم ، نجات را
كارگاه گردابي همچون نيافته انجام تعهدات و طلبكاران
بيكار عينتهيدستي در و برد فرو خود در را ما كوچك
.مانديم
در و ورشكستگي و بيكاري ساله دوره 13 يك از پس حالا و
پزشكي ، علوم رشته در تحصيل عليرغم فرزندم تنها كه شرايطي
در بدهي علت به خودش سادگي و ديگران نادرستي دليل به
تن و من نجات خاطر به واقع در استو افتاده زندان گوشه
و رفت تلخ تجربه يك سراغ به خانوادهاش و بيمارم
هنوز گذاشتند ، اجرا به را او وديعه چك رندانه فرصتطلبان
را سماورها بهترين.كنيم داير را كارگاهم آمادهام ، هم
عاشق توليدكنندهها ، ما.بدهم تحويل خوب محصول.بسازم
كه كساني همه از عرصه ، اين به رسيدن براي توليد و كار
مساعدت تقاضاي است بالنده وجودشان در انسانيت هنوز
.ميكنيم
الف - ع
آشنايي خوش بوي چو..
نوشتههاي برگيرنده در كه نامه صدها هفته هر:اشاره
براي و روزنامه به است همشهري عزيز خوانندگان شما ارسالي
به توجه با.ميرسد ما دست به آزاد سخنگاه صفحه
وجود ما براي ارسالي مطالب همه درج امكان محدوديتها ،
گوناگون دلايل به نيز نامهها و مطالب از پارهاي.ندارد
گلهمندي و ابهام هرگونه رفع براي.نيست درج قابل
مطالب از استفاده به موفق كه عزيزي خوانندگان احتمالي
پاسخ ضمن ستون همين در پس اين از نميشويم ، آنها ارسالي
به ارسالي مطالب درباره را ضروري نكات نامهها ، به
پيوندهاي طريق اين از اميدواريم.ميرسانيم شما اطلاع
مستحكمتر ووفادارش عزيز خوانندگان با همشهري متقابل
.شود
* * *
اهر -قاسمي طومار آقاي
.ندارد تابلو "اهر" بيمارستان تنها كه نوشتيم شما قول از
هنوز مطلب آن درج از پس ماه خودتان 10 قول به بازهم حالا
مشكل اين اميدواريم.ميباشد تابلو فاقد بيمارستان هم
.شود برطرف زودتر هرچه
طباطبايي علامه دانشگاه دانشجوي -داغستاني سعيد آقاي
گونههاي انقراض و زيست محيط آلودگي كه مورد اين در
ما كشور و جهان سراسر در گياهي و جانوري از اعم زيستي
اما.نظريم هم شما با يافته نگرانكنندهاي ابعاد
تشكلهاي روزافزون افزايش كردهايد اشاره كه همانطور
زمينه ، اين در مردم بيشتر هرچه شدن آگاه و محيطي زيست
زمان گذشت با كه است آورده پديد را اميدواريهايي
.شود گرفته كار به محيطزيست حفظ براي بيشتري تلاشهاي
آزادشهر -يزد -حسني فهيمه خانم
:شما توجه حسن از تشكر با
ديدني مراكز درباره گوناگونيرا مطالب ميتوانيد -1
امكان صورت در و مقاله يا نامه صورت به اجتماعي ، مشكلات
كار اين و بفرستيد "آزاد سخنگاه" صفحه براي عكس با همراه
و تمرين با.است مطبوعات با شما همكاري براي مقدمهاي
تحصيل روزنامهنگاري رشته در ميتوانيد مطالعه و پشتكار
.درآييد ما همكاران زمره در آينده در و كنيد
ميتوانيد همشهري روزنامه اشتراك شرايط از آگاهي براي -2
بگيريد تماس يزد شهر در روزنامه سرپرستي دفتر با
سعيديه شهرك -زنجان -رستگار حسن آقاي
آرزوي برايتان هم ما شما ، محبتآميز پيام از سپاس با
:داريم موفقيت و سلامتي
كشور هواي پيشبيني نقشه تهيه بخش به را شما پيشنهاد -1
.شديم يادآور نيز را انتقادي موارد و كرديم ارائه
گفته وقتي هوا ، وضع اعلام هنگام كه بدانيد نيست بد ضمنا
برميگيرد در را استان چند خزر ، درياي كرانههاي ميشود
سعي حال عين درنيست استانها يكايك نام ذكر به نيازي و
بهگونهاي كشور هواي وضعيت اعلام نقشه كه است اين بر
هموطنان در تبعيض احساس و گلهمندي كه شود عرضه و تهيه
.نكند ايجاد ما
بخش به را متقاطع كلمات جدول مورد در شما پيشنهاد -2
.كرديم ارائه مربوطه
نامههاي به پاسخ ستون ميكنيد ، ملاحظه كه همانطور -3
حداقل اميدواريم ، و كردهايم داير دوباره را خوانندگان
ارجمند خوانندگان پاسخگوي طريق اين از يكبار روز هر 15
.باشيم همشهري
جديد فيلمهاي معرفي هنگام شما نظر مورد موسسه -4
اعلام نشريات در آگهي درج طريق از را مراتب ويديويي
شما مفيد نقد و راهنماييها از هم باز اميدواريم.ميكند
.باشيم برخوردار
تهران - محمدزاده مرتضي آقاي
:شادكاميآرزومنديم و تندرستي شما براي نيز ما تشكر ، با
براي.است شده داير همشهري روزنامه در شعر صفحه اكنون -1
مركزي دفتر نشاني به ميتوانيد خودتان پيشنهادات رساندن
گروهادب با -ميشود درج آخر صفحه در هميشه كه -همشهري
.كنيد مكاتبه شعر صفحه هنر و
.داديم تحويل شعر صفحه مسئول به را شما ارسالي شعر -2
|