بدانند بايد زنان كه رازهايي
بايد زندگي مورد در زني هر رازهاييكه" كتاب بر نگرشي
اول قسمت - "بداند
شامل "بداند بايد زني هر كه زندگي مورد در رازهايي" كتاب
و مشكلات يا سوالات به پاسخگويي براي راز ، ده يا اصل ده
زنان ، عليالخصوص هركس ، راه سر است ممكن كه است موانعي
عنوان با زندگي اصول اين نامگذاري علت.باشد داشته وجود
در روشن اصولي همه اينها كه است بوده اين "راز"
گذر آنها به نسبت بيتوجه و ساده آنقدر اما زندگيهستند ،
ناديده نتيجه مشكلات در واماندن گهگاه كه ميشود
به پرداختن با.آنهاست بودن پنهان گويي و آنها انگاشتن
شماست ، دست در همواره كليد كه فهميد خواهيد اصل ده اين
نخوردن صيقل درست دليل به قفل در آن چرخاندن گاهي اما
شما راز ده اين از خلاصهاي اكنوناست دشوار دندهها ،
اما آشناييد آن با كه.برد خواهد ديگر دنيايي به را
!ميكنيد غريبي احساس
داريد ، نياز بودن خوشحال براي آنچه هر":عنوان با اول راز
.است پرداخته زندگي مهم اصول از يكي به " شماست درون
و اشاره است ، بوده نويسنده توجه مورد فصل اين در آنچه
اين.است آدمي وجود و درون از زندگي ، شكلگيري بر تاكيد
شما به خودتان ، از غير كس هيچ" كه "امرسون رالف" گفته
اين به بيشتر نويسنده كه است شده باعث "نميدهد آرامش
شخصي زندگي به نگريستن عميقتر كمي با.بپردازد موضوع
شادمانيهاي از ميزان چه تاكنون كه شد خواهيد متوجه خود ،
.ميدانستهايد ديگران به وابسته را خود
زماني:ميگويد نويسنده !شادمانيها بودن شرطي يعني اين
شما وجود از بيرون چيزي داريد ، توقع روز ، هر گذران در كه
درماندگي سمت به را خودتان كند ، خرسند را شما تا دهد رخ
كه ميكنيد وقايعي قرباني را خودتان.ميدهيد سوق شكست و
رضايت و سعادت براي صورت بدين و نبودهاند كنترل قابل
مهم ، اين تشريح در وي.ميشويد ديگران به متكي خودتان ،
وادار را شما ملموس ، و روشن مثالهايي به پرداختن با
بيابيد خود زندگي در را قبيل اين از مثالهايي تا ميكند
شگرفي تغييرات شاهد تا باشيد داشته درست نگرشي بار اين و
و ميكند تامل به وادار را شما نويسنده گفتارهاي.باشيد
.آورد خواهيد ايمان گفتهها اين به عميق تفكري با
خوشحال اگر":جمله از گفتههايش ، در نويسنده بيان سادگي
روي شما ضمير در كه است چيزي دليل به هستيد ، ناراحت يا
اصل اين تامل بدون و ناگهاني شكلگيري موجب حتي "ميدهد
همه كه ميخوانيم فصل اين ادامه در.شد خواهد شما ذهن در
به كه ميآيد چيزهايي به چسبيدن از ما رنجهاي و دردها
جهتي متمركز را خود توجه ما.ميكنند تغيير هميشه ناچار
در چيزي هيچ كه است اصل اين در نكته.كردهايم اشتباه
شما هوشمند باطني ضمير از قدرتتر با هرگز بيرون ، دنياي
از زندگي.ميسازيد را خودتان بهشت خودتان شما.نيست
بلكه نميكنند ، كاري وقايع.ميگيرد شكل شما بيروني ضمير
.ميكند ايجاد را واكنشها و تحريكات آن كه شماست ضمير اين
.هستيد برزندگيتان تاثيرگذاري قدرت عظيمترين داراي شما
ناراحتتان يا خوشحال شما اجازه بدون نميتواند چيزي هيچ
كه است اين شما عيب تنها:ميگويد تاكيد با نويسنده.كند
گمشده شما و نيست شما در ايرادي و عيب هيچ نميكنيد درك
مطالب اين از كدام هر توضيح و تاييد براي.نداريد مهمي
.است كرده ذكر را سادهاي مثالهاي
تعالي و رشد شما ، براي زندگي از هدف" عنوان با دوم راز
.ميشود آغاز "است ممكن بشري شكل بهترين به
هدفهايش و زندگي چگونگي به بيشتر نويسنده فصل اين در
زندگي ، هدف كه ميكند اشاره جا يك در وي.است پرداخته
و شجاعت صبوري ، ما به سرنوشت حوادث.انسانهاست ساختن
چگونه چيزي ، چه كه ندانيم وقتي ميبخشد ، نفس به اعتماد
به است ممكن نباشد ، روشن برايمان آن هدف و كند عمل بايد
در دارد ، وجود مشكلات حتما آنجا كه بزنيم رقم نادرستي
هدف نشناختن با.ندارد وجود هم مشكل يك حتي كه حالي
خواهيم آن نتايج و تجربه به نسبت غلطي داوري كارهايمان ،
بصورت كه دارند وجود بايدهايي ما ، زندگيهاي در.داشت
مقصود.درميآيند زندگي ، در موفقيت ارزيابي براي پايهاي
خوب نبايد زندگي ، در چيز همه.نيست درخشيدن فقط زندگي از
را سختيها بايد كنيم ، تجربه را مبارزات بايد ما.باشد
نويسنده.هستيم اينجا گرفتن ياد براي كه چرا كنيم ، تحمل
بر را زندگيتان و خودتان اينكه جاي به:ميگويد ادامه در
بايدباشيد ، ميكنيد فكر كه تصويري به چقدر اينكه مبناي
براساس خود ارزيابي به شروع كنيد ، محاكمه هستيد ، نزديك
روز هر از كار اين با.نماييد ميكنيد ، رشد چقدر اينكه
از هدف كه كنيد فكر اگر.ميسازيد بزرگ روز يك زندگيتان ،
براساس هرگاه است ، امور تكميل و دادن انجام زندگي ،
درماندگي احساس باشند ، نگرفته شكل امور آن نقشهتان ،
كه است درسي كلاس زندگي كه دريابيد وقتي اما كرد ، خواهيد
بشري شكل بهترين سمت به تعالي معناي به موفقيت آن در
ديدگاهي از را تجربههايتان و خودتان آنگاه است ، ممكن
هر كه كنيد عهد خود با.ميكنيد ارزيابي متفاوت ، كاملا
يادگيري.كنيد رشد ميتوانيد ، كه بشري شكل بهترين به روز
به نگريستن به شروع اينكه يعني خودتان ، به عشقورزي
بدون نميتوانيد شما.كردهايد الهي چشمان با خودتان
معمولا كردن رشد و كنيد رشد بودهايد ، كه جايي از رهايي
آسان رهايي كه ميدهد توضيح نويسنده.نيست آساني تجربه
انديشههاي از بايد ما اما.ميكند ناراحت را ما و نيست
اين ساده و روشن مثالهايي هم باز و يابيم رهايي غلط
.مينمايد واضحتر را مطالب
در تغيير به نياز و تغيير مورد در كتاب ، اين سوم راز
در بزرگ اصلي ميتواند راز اين عنوان.ميگويد سخن زندگي
از پس است ، اجتناب غيرقابل تغيير":بگيرد قرار زندگي
زندگي جريان به را آن و بكشيد دست برابرش در مقاومت
".كنيد واگذار
زندگي در مهم اصل اين دادن قرار چگونگي فصل ، اين توضيحات
در چيزي هيچ كه ميشود گفته فصل اين در.ميدهد نشان را
تغيير در پيوسته چيز همه و نميماند پايدار و ثابت زندگي
اطمينان ، يك تا ميدهيم انجام بتوانيم كه كاري هر ما.است
با ادامه در.كنيم خلق كنترل قدرت احساس يك و امنيت
شما كه است جايي محدوده ، اينميشويد آشنا آسايش محدوده
رخ تغييراتي وقتي هستيد ، آشنا آن با آنچه بودهايد
واكنش عصبانيت ، حتي و مقاومت ناراحتي با غالبا ميدهد ،
را خودتان تا ميكنيد صرف انرژي چقدر شما.ميدهيم نشان
چيزها ميكنيم تلاش وقتي داريد؟ نگه "آرامش محدوده" در
را وضعيتهايي فرم غالبا كنيم ، حفظ هستند كه همانطور را
برايمان كه را تحولي امكانات و ميداريم نگاه نبايد ، كه
داشتن نگه ثابت در كردن سعي.ميكنيم رد است ، آمده فراهم
.است كشيدن زجر براي روش بهترين قايق ، ندادن حركت و زندگي
با ما اكثراست تعالي و رشد لازمه تغيير كه دانست بايد
با كه است اين بهخاطر اين و ميرويم پيش "شرطي رشد" يك
جلوي و بمانيم "آرامش محدوده در" كه ميگذاريم قرار خود
ميآرائيم پر با را بالهايمان ما ، همه.بايستيم تغيير هر
.بياندازيم آنها روي را خود سنگيني كه نميكنيم جرات اما
آماده چه شما ، .كنيم تجربه را تغيير بايد كردن ، رشد براي
كامل ، بودن زنده براي ميدهند ، رخ نباشيدتغييرات چه باشيد
آشيانه از بيرون پيوسته بايد كامل هوشياري و بودن انسان
يا شما.است شده اشاره تغيير نوع دو به فصل اين در.بود
تغيير به مجبور اينكه يا و ميپذيريد را تغيير خودتان
وجود رشد و تغيير عدم براي سومي انتخاب هيچ و ميشويد
رشد مامور قاطعانه جهان.نيست اختياري نكردن ، رشد.ندارد
فصل ، اين ادامه دربخوريد زمين شما كه نميگذارد و شماست
تغيير وجود لزوم بيانگر بزرگان از قولهايي نقل و مثالها
تغييرات برابر در شما بازدارنده شما مغز.است زندگي در
-ميدهد1 ارائه شما به دليل چهار بابت اين از و است
اطمينان عدم -نامناسب 4 وقت -نفس 3 به اعتماد عدم -ترس 2
برابر در چگونه كه ميگيريد ياد فصل اين در.تصميم به
چيزي ببينيم اينكه جاي به است بهتر شويد تسليم تغييرات ،
كه بگيريم ياد ميشود ، كشيده ما پاي زير از قاليچه مثل
خواسته شما از غالبا تغييرات در !برقصيم متحرك فرشي روي
فضاي.كنيد عبور پل ، بدون پرتگاه يك روي از كه ميشود
حال عين در اما است ، عظيم قدرت يك جاي چيز دو بين خالي
روبهرو ترسها بزرگترين با را شما ميتواند كه است جايي
رهايي چگونگي با فصل اين در.است بيزار خلا از دنيا.كند
نميكند ، شما به ديگرخدمتي كه آنچه از اگر.ميشويد آشنا
شما.ميكنيد دريافت را زندگي جديد هديههاي شويد ، رها
براي فضايي تا دهيد حركت نمادين طور به را انرژي بايد
جديدي چيزهاي چگونه كه بگيريد ياد.كنيد ايجاد جديد چيز
دست قديمي چيزهاي از بايد منظور اين به.كنيد دريافت را
.بكشيد
و شما براي طرحي.بسازيد نعمت براي فضايي بايد شما
كه است آن از بزرگتر خيلي كه دارد وجود زندگيتان
و شويد رها كمي بتوانيد فقط اگر.بكنيد را تصورش بتوانيد
به ببرند خود با را شما كه بدهيد اجازه جريانها به
از كشيدن دست براي.يافت خواهيد دست بزرگي سعادتهاي
طبيعت كه برسيم باور اين به بايد تغييرات با مقابله
.است تغيير زندگي ،
هستند درسهايي موانع ، همه" عنوان با چهارم راز ادامه ، در
"بياموزيم آنها از و بداريم گرامي را آنها مبدل ، لباس در
از كدام هر كه ميدهد توضيح و ميپردازد زندگي انواع به
فكر حتي شايد.ميگيرند قرار ما راه سر منظوري به آنها
صورت اشتباهي شما كه است اين بيانگر موانع وجود كه كنيد
دائمي پيكار در كه ميشود موجب تفكر طرز اين و دادهايد
پنهاني درسهاي موانع همه در.كنيد زندگي سرنوشتتان با
و درست برخورد طريق از فقط آنها يافتن كه دارد وجود
.است امكانپذير مناسب واكنش
را قوت نداشتيم ، مشكل زندگي در اگر كه بدانيم بايد
ياد را پريدن نداشت ، وجود مبارزهاي اگر و نميآموختيم
به مربوط ميآموزيم زندگي در كه آنچه همه.نميگرفتيم
ياد بدي به آنها از همواره كه است مشكلاتي و موانع همين
درسهاي مهمترين كه بيانديشيد صادقانه خود با.ميكنيم
اجبار دليل به جز اين آيا آموختهايد؟ چگونه را زندگي
همه است؟ بوده مشكلات با شدن مواجه و كشيدن سختي براي
در اما داشت خواهند چشمگيري رشد سختيها ، وجود با انسانها
در عمر تمام كه كنيد فكر كسي به.نميآموزند چيزي خوشيها
هرگز فردي چنين آيا.است كرده زندگي رفاه و ثروت
ياد را دلسوزي يا وفاداري مقاومت ، صبوري ، است ، نتوانسته
شما نظر به آيا پس.است بسيار مثالها اينگونه از بگيرد؟
احترام آنها به موانع ، كردن نفرين جاي به نيست بهتر
و بحث به موردش در چهارم راز كه است چيزي اين بگذاريم؟
موانع نهاني رازهاي از پرده زيبا چه و است پرداخته تفصيل
روي ازآنچه اگر:ميگويد ادامه در نويسنده.است برداشته
حال در شگفتآور چيزي كه بدانيد هستيد ، بيزار ميدهد ،
.كرد خواهد عوض را زندگي كه مهمي چيز است ، دادن روي
جايي دهنده نشان.ميگيرند قرار شما راه سر كه موانعي
مجبور را شما و نداشتهايد كامل تسلط شما كه هستند
شما زندگي اساسي روزهاي.برخيزيد خواب از كه ميكنند
داده روي اتفاقي آنها در كه بود خواهند روزهايي قطعا
.است
نگاهي با كه ميكنند وادار را شما كه هستند موانع اين
در بگريزيم ، چالشها از اگر.بنگريد حقايق بر عميقتر ،
سادهاي مثالهاي.گرفتهايم را خودمان رشد جلوي فقط واقع
حقيقت اين بودهايد مواجه آنها با بارها خودتان حتي كه
واقعا آيا داريد؟ زندگي در هدفي آيا.ميكند روشن را
به بنگيريد ، درست است چنين اگر هستيد؟ رشد به مايل
از پرده و ببيند را موانع عمق تا دهيد قدرت نگاهتان
و چنين چرا بگوييد و بنشينيد اينكه.بردارد مهمش درسهاي
بگيريم ياد بايد.كرد نخواهد كمكي شما به ميشود ، چنان
تا دستيابيم دارند ، وجود موانع در كه اهدافي به كه
كه نيستند دشمناني موانع ، .كنيم دريافت را آنها هديههاي
شعور ، و عقل كه مبدل لباس با هستند دوستاني اما.شوند حذف
موانع كنيد ، نگاه خود زندگي به.ميكنند ما تقديم
.كرد نخواهند رها را شما مهمي ، درس دادن ياد بدون هيچوقت
پيش مشكل يك از كه است شده هرگز آيا كه كنيد قضاوت حالا
يابيد؟ رهايي درسي ، آموختن از
كه چرا !ميكنيم طلب را موانع وجود كه هستيم ما خود اين
اين آنها ، يافتن حضور محض به اما.داريم يادگيري به نياز
معني به موانع ، به گذاشتن احترام.ميكنيم فراموش را
.بود ممنون تجربهها از بايد.نيست آنها داشتن دوست
آغاز "كاستنارا كارلوس" از سخني با را پنجم راز نويسنده
و ميكنيم بيچاره را خودمان يا ما ، ":ميگويد كه ميكند
".است همان كار مقدار ميسازيم ، قوي را خودمان يا
راز عنوان هستيد؟ سحرآميز قدرتي داراي كه ميدانستيد آيا
خلق را حقيقت از شما تجربه شما ، ذهن":است اين پنجم
".بسازيد دوستتان را خود ذهن كه بگيريد ياد پس ميكند ،
اين در.ميگويد سخن شما ذهن قدرت از پيوسته راز اين و
قدرت و ذهنتان سحرآميز عملكرد چگونگي مورد در فصل
طريق از شما ذهن:كه ميخوانيد.ميخوانيد آن شگفتآور
نظر به كه چيزهايي از بسياري.ميكند عمل طرحريزي قدرت
ذهن از طرحهايي فقط باشند ، واقعيت ما ، زندگي در ميرسد
.هستند غيرشفاف
تفكر طرز و ذهن از ناشي ميگيرند ، شكل كه اتفاقهايي همه
.دارد ذهني جنبه واقعيتها ، از ما تجارب.هستند شما
اين تفاصيل.كرد خواهيد تجربه كنيد فكر كه هرگونه
.ميكشاند عميق باورهاي اين به را شما سادگي به شناختها ،
بودن درست تا ميگردد مدارك دنبال به هميشه شما ، ذهن
اين در.كند ثابت ميانديشيدهايد ، بدان كه را موضوعي
كه است هماني جهان دارد ، خلاقيت فكر ، :كه ميخوانيد فصل
ذهن.ميكنيد فكر كه هستيد آنگونه شما و ميبينيد شما
شما كردن خوشحال براي كه نيرويي مقدار همان از شما
استفاده نيز كردنتان ناخشنود براي ميكند ، استفاده
نه كند ، كار شما براي ذهنتان كه كنيد كاري پس.مينمايد
و باشيد آگاه ميدهد انجام ذهنتان آنچه از.شما برضد
اين در.كنيد انتخاب است ، سودمندتر برايتان كه را چيزي
بزرگترين مورد در متحير چشماني و بسيار شگفتي با بحث ،
اين كه ميفهميد ناباوري كمال در و ميخوانيد دشمنتان
است اين براي.است حقيقت يك اينشماست ذهن همان دشمن ،
به.شويد دوست ذهنتان با شما تا دارد تاكيد نويسنده كه
بيشتري منفي افكار از انسانها ، اكثر مثل نيز ، شما من نظر
ياد فصل اين در پس.هستيد برخوردار مثبت ، افكار به نسبت
.بخشيد بهبود و كرده كنترل را افكارتان كه بگيريد
"دوآنجلس باربارا":نويسنده
صادقي عاطفه:ترجمه و تحقيق
|