بخش) ايران در سياسي احزاب شناسي آسيب
دوره سه در احزاب سقوط و ظهور (دوم
ايران تاريخي
:اشاره
"ايران در سياسي احزاب آسيبشناسي" مقاله نخست شماره در
دسته ، و گروه مفهوم به حزب كه شد عنوان و مطرح حزب تعريف
زعم به و است داشته وجود شكلي به هميشه آن عام مفهوم به
نيست ، دهكده و شهر نظير اجتماعي گروه يك حزب ، يك "دوورژه"
اطراف در پراكنده اجتماعي گروههاي از مجموعي بلكه
هم به كننده هماهنگ سازمانهاي وسيله به كه است مملكت
در و ذكر حزب تعريف براي ركن چهار همچنين پيوستهاند ،
پرورش زمينههاي به سياسي احزاب تكوين و پيدايش
رشد طريق دو مقاله اين دوم بخش در.شد اشاره احزابسياسي
نظرتان از الي 1357 سال 1320 از ايران در احزاب و احزاب
.ميگذرد
انديشه گروه
شكل مشروطه نهضت از پس ايران در سياسي احزاب اولين *
اجتماعيون حزب دوره اين در مهم احزاب جمله از گرفتند ،
-حزباتفاق همچنين اعتداليون اجتماعيون و (دمكرات) عاميون
تاسيس باكو در ق._ه سال 1296 در) عدالت حزب -ترقي حزب
رهبري به 1921) كمونيست حزب -(بود غفارزاده آن رهبر و شد
اصلاحطلب حزب -سوسياليست حزب -(شد تاسيس حيدرعمواغلي
بودند...و مستقل دمكرات حزب -(مدرس رهبري به)
مشروعيت زيربناي اصول بهعنوان را مردم نقش كه نظامهايي"
هستند مسائل در عمومي مشاركت خواهان و ميدهند بها
تقويت را آنها و داده بها هم مشاركت كانالهاي به نتيجتا
ميتوانند طريق دو از هم احزاب صورت اين در مينمايند ،
.بگيرند شكل و كنند رشد
معمولا:مقننه قوه و انتخابات درون از حزب پيدايي:(الف
محافظهكارتر مييابند تشكل پارلمانها داخل در كه احزابي
سياسي مسئوليتهاي آنها اصلي اعضاي زيرا بود خواهند
را منطقيتري و معتدلانهتر گرايشهاي لذا داشتهاند
حفظ منظور به افراد اين معمولانمود خواهند دنبال
منظور به و مجلس بعدي دورههاي در خود گرايشهاي
شعارهاي و اهداف عنوان زير تبليغاتي هزينههاي صرفهجويي
مينهند ، بنا را حزب تشكيل نطفه و آمده گردهم مشتركي
مجال كه است قدرتي ساخت وجود بر منوط وضعيتي چنين البته
اين در و بدهد را سياسي زندگي در اجتماعي گروههاي مشاركت
و دوام موجب خود نوبه به هم آمده بوجود احزاب صورت
.بود خواهد نظامي چنين گسترش
معمولا:مقننه قوه و انتخابات از بيرون حزب پيدايي:(ب
گرايشهاي از ميگيرند شكل پارلمان از خارج در كه احزابي
به و بود خواهند برخوردار اصلاحطلبانه و راديكالي
آنها گرايشهاي يابند دست سياسي قدرت به كه هنگامي
ابتدا در احتمالا احزابي ، چنين اعضاي.شد خواهد معتدلتر
جمع دورهم به روزنامهاي انتشار با مشترك هدفي پي در
نميكنند دنبال را سياسي اهداف نيز آنها اكثر و ميشوند
انتخابات يا و انقلابها مانند حوادثي وقوع دنبال به اما
گروهها اين سياسي سيستم بر خود خواستههاي تحميل يا و
ساخت اگر حال.ميبخشند شكل را حزب نطفه و ميشوند سياسي
قدرت و مشروعيت و ندهد بها مردم نقش به كشور يك در قدرتي
فعاليت و سازد استوار واحد گروه يك قدرت براساس را خود
و خطرناك كشور وحدت و اثبات براي را مردم گسترده
سياسي احزاب به نسبت نظامي چنين نمايد ، تلقي تهديدآميز
ريشه كلي بطور (15)ميكند بينيازي احساس آن فعاليت و
از بعد اروپايي تحولات در بايد را جديد احزاب پيدايش
در يكسو از ميتوان را تحولات اين.كرد جستجو رنسانس
مناسبات حوزه در ديگر سوي از و اجتماعي و سياسي حوزه
تعريف و تصور رنسانس ، نمود ملاحظه اقتصادي و توليدي
محيط و طبيعت و قدرتش امكاناتش ، جايگاهش ، خودش ، از انسان
انسان درك رنسانس ، .ساخت دگرگون اساسي بطور را پيرامونش
احساس جديد انسانداد تغيير را پيرامونش جهان و خودش از
ناشناخته ، و مرموز نيروهاي طبيعت ، مقهور ديگر ميكرد
و تجربه علم ، كمك به و نيست حكومت و فئودالها و ارباب
ميتواند.بفهمد را جهان ميتواند تفكر همه ، از بالاتر
بر حاكم قوانين و ببرد پي ناشناخته رمز و راز و اسرار به
.كند كشف را طبيعت
پيدايش فئوداليسم ، فروپاشي علمي ، انقلاب صنعتي ، انقلاب
پيشرفته ، تسليحات مدرن ، ارتش راهآهن ، .جديد كشورهاي
مجموعه كلام يك در و مالي منابع بوروكراسي ، تلگراف ،
موجب داد رخ اروپا در بعد به رنسانس از كه تحولاتي
و يكسو از توانمندي اين.گرديد مدرن دولتهاي توانمندي
از دفاع ضرورت ديگر ، سوي از اقتصاد و توليد عرصه تحولات
گروهها ، طبقات ، اجتماعي و سياسي اقتصادي ، منافع و مصالح
مبارزات طريق از رقيب اجتماعي لايههاي و اقشار
جهت در مبارزه.ساخت اجتنابناپذير را گروهي و دستهجمعي
كار ، شرايط بهبود كار ، ساعت كاهش صنفي ، و حقوقي تامين
بهبود كلام يك در و مدني حقوق گسترش دستمزدها ، افزايش
قالب در سياسي حركتهاي به دادن شكل ضرورت زندگي ، سطح
.بود ساخته گريزناپذير را يافته سازمان تشكلهاي و احزاب
منافع سياسي ، انديشههاي و آراء پيشبرد و دفاع بعلاوه
تشكلهاي و احزاب چارچوب در نيز مليتي و زباني قومي ، خاص
مبارزاتاجتماعي ديگر ، سخن به.ميگرفت صورت مدرن سياسي
يكي فراگير ، سياسي سازمانهاي و احزاب قالب در دستهجمعي
تداوم امروز به تا كه تحولي.بود مدرن جهان ويژگيهاي از
را غرب اجتماعي و سياسي جديد فرماسيون يا شاكله و دارد
(16).ميدهد تشكيل
(13201357) ايران در احزاب
رژيمهاي حاكميت نوع و حكومتي ساختار نظر از ايران جامعه
مشروطه نهضت.[اسلامي 1357 انقلاب از بعد] جمهوري نظام
مردمي نهادهاي تاسيس با اگرچه قاجار ، حكومت اواخر در
تضعيف را شاه و دربار قدرت احزاب ، و پارلمان مانند جديد
اين اما ساخت ، ممكن را سياست نهاد در مردم حضور و كرد
شد پادشاهي كهن نظام فروپاشي موجب كه بود اسلامي انقلاب
حكومت و دمكراسي ساختاري ، و بنيادي تغييرات ايجاد با و
.بخشيد نويد ايران در را مردمي
توده كه است نهادهايي تاسيس دمكراسي بارز مشخصههاي از
سياسي ، عرصههاي در مستمر و دائم حضور آنها طريق از مردم
مردميترين جمله از احزاب.باشند داشته اجتماعي و فرهنگي
شكل مردم توده ميان از كه هستند اجتماعي نهادهاي
نقش حكومت و مردم توده بين حدفاصل عنوان به و ميگيرند
سياسي ساختار در مردم حضور و سياسي مشاركت در مهمي بسيار
.دارند
دوره درسه احزاب سقوط و ظهور شاهد ايران سياسي تاريخ
شكل مشروطه نهضت از پس ايران در سياسي احزاب اولين
اجتماعيون حزب دوره اين در مهم احزاب جمله از گرفتند ،
-حزباتفاق همچنين اعتداليون اجتماعيون و (دمكرات) عاميون
تاسيس باكو در ق._ه سال 1296 در) عدالت حزب -ترقي حزب
رهبري به 1921) كمونيست حزب -(بود غفارزاده آن رهبر و شد
اصلاحطلب حزب -سوسياليست حزب -(شد تاسيس حيدرعمواغلي
از پسبودند...و مستقل دمكرات حزب- (مدرس رهبري به)
درسال 1304 رضاشاه رسيدن سلطنت به و قاجار حكومت انقراض
فراواني نشيبهاي و فراز دچار احزاب حيات و بقاء (ش_ه)
به مقتدر سياسي نظام يك ايجاد براي رضاشاه.گرديد
و تشكيل با و نهاد بنيان را خود حكومت استبدادي شيوهاي
به حكومت و دولت از خارج سياسي گروههاي و احزاب فعاليت
سلطنت به و رضاشاه سقوط از بعد اما.ميكرد مبارزه شدت
باز فضاي ايجاد و سال 1320 در پهلوي شاه محمدرضا رسيدن
اما شدند ، ظاهر ايران سياسي صحنه در بسياري احزاب سياسي
در.گرديد نوسان دچار احزاب حيات و بقاء هم دوران اين در
تاسيس حزب حدود 98 تا 1357 سالهاي 1320 بين فاصله
پايدار و اصيل احزاب بصورت هيچكدام اما گرديدند
!دهند ادامه خود فعاليت به و بمانند باقي نتوانستند
يعني بيستم قرن واقعه بزرگترين وقوع با درسال 1357 ،
اولين براي ديني تفكر با جمهوري حكومت اسلامي ، انقلاب
اما گرفت ، اختيار در را حاكميت ايران سياسي تاريخ در بار
است جامعهشناختي پژوهش و بحث قابل ميان اين در كه آنچه
دوران مانند جمهوي نظام دوران در احزاب ناپايداري دلايل
احزاب انتخابات ، زمان در اگرچه !است پادشاهي نظام حاكميت
به فوق احزاب اما ميكنند موجوديت اعلام اسما گوناگوني
و آموزشگاهها كميتهها ، داراي كه پايدار احزاب صورت
فاقد عملا و نيستند باشند ، كشور سطح در حزبي نشريات
در احزاب اكثر ديگر عبارت به ميباشند ويژگيهايي چنين
دولتي يا فصلي احزاب فوقالذكر ، سهگانه دورههاي
توده ميان از پايدار و اصيل احزاب كه صورتي در بودهاند ،
.ميباشد احزاب بقاء حافظ مردم حمايت و برخاسته مردم
اجتنابناپذير ضرورت يك ايران سياسي نظام در احزاب تشكيل
ايران سياسي نظام آيا اما.است انكار غيرقابل حقيقتي و
حقيقي و اصيل احزاب تشكيل براي مناسبي بستر كلان سطح در
ايران سياسي فرهنگ حاضر حال در آيا كرد؟ خواهد فراهم
كه كارآمد نهادي عنوان به را احزاب پذيرش توانايي
سازد ، ممكن را سياسي صحنههاي در مردم منظم حضور ميتواند
دارد؟
پديدههاي درمطالعه هرمنوتيك مكتب دانشمندان زعم به
بعد به بايد پديدهها كيفي و ذهني بعد بر علاوه اجتماعي
سيال دليل به اجتماعي پديدههاي چون كرد ، توجه نيز زمان
علل يافتن امروزبدنبال اگر.دارند گذشته در ريشه بودنشان
و ظهور پيشينه به بايد هستيم ايران در احزاب ناپايداري
تاريخي فرهنگي ، موانع از بسياري تا كرد توجه احزاب سقوط
و نهاد هرگروه ، مانند احزاب.شود شناخته آن اجتماعي و
و [اجتماعي ساخت ]عين ديالكتيك نتيجه در اجتماعي پديده
سالهاي بين فاصله.ميآيند بوجود [اجتماعي فرهنگ] ذهن
ايران در سياسي احزاب تكثر و شكوفائي دوران تا 1357 1320
بسياري تفاوتهاي داراي ايدئولوژيكي لحاظ امابه ميباشد
.بودند
احزاب ايدئولوژيكي و فكري جريانهاي
آرمان و انديشه حزب ، يك قالب در افراد تجمع اصلي عامل
اين بنابر ميشود ناميده ايدئولوژي كه است واحدي
و باورها انديشهها ، متجانس بيش و كم مجموعه ايدئولوژي"
را گروههايي يا فرد كه دانش بروراي است آرمانهايي
حركت به هيجاني -عاطفي بعدي داشتن جهت به مخصوصا
(17)".ميآورد
تفاوت ميشود همديگر از احزاب تمايز باعث كه آنچه
و تحزب انديشه مساله اين خود است ، آنها بين ايدئولوژيكي
از بعد ايران سياسي گروههاي.ميآورد بوجود را تكثر
فكري جريان چهار به ايدئولوژيكي لحاظ از شهريور 1320 ،
(ناسيوناليستي ، 3 جريان (چپ ، 2 جريان (ميشود1 تقسيم
.فاشيستي جريان (مذهبي ، 4 جريان
چپ احزاب
ايران در شهريور 1320 از قبل ماركسيستي و چپ فكري جريان
قالب در شهريور 1320 از بعد كه آنچه اما بود ، گرفته شكل
شده آزاد زندانيان درآمد ، توده حزب نام به فراگير حزب يك
افكار كه اراني تقي رهبري به نفر معروف 53 گروه
كه چپ احزاب نماد و سمبل توده حزب.بود داشتند ماركسيستي
اصلي مروج داشت ايران سياسي صحنه در طولاني حيات
حزب آذربايجان ، دمكرات فرقه.بود ماركسيستي ايدئولوژي
ملكي ، خليل رهبري به توده حزب انشعابيون كردستان ، دمكرات
.داشتند قرار فكري جريان اين زمره در...و رنجبران حزب
و روشنفكران بررسي و نقد مورد ابتدا از فكري جريان اين
مكتب اين نقايص شدن آشكار با و گرفت قرار احزاب فعالين
جدايي ضمن كه شدند جدا توده حزب از آن افراد از بسياري
اين نقايص جمله از.ميكردند مطرح را برآن وارد ايرادات
وارد ماركسيستي تئوري ماهيت و ذات به عام بطور كه جريان
و كارگري انقلاب وقوع ماركس ، تئوري دانستن جهانشمول است ،
و اجتماعي طبقات نابودي سرمايهداري ، خودبخودي نابودي
.است...و بيطبقه جامعه ايجاد
قرار نظر تجديد مورد را نظرياتش خود ، حيات طول در ماركس
لزوم عدم و ماركسيسم نبودن جهانشمول جمله از.داد
پرولتاريارا ديكتاتوري طريق از سوسياليسم به جبرگذار
تحقق به معتقد توده حزب اما.است كرده عنوان بارها
نظريات در شده مطرح پنجگانه مراحل از گذار با سوسياليسم
مطالعه با انگلس و ماركس" كه بود حالي در اين بود ، ماركس
اجتماعي تكاملگرايان و مونتسكيو و اسميت آدام آثار
يك چين تا آفريقا شمال از كه شدند متوجه گمپلويچ مانند
شيوه آنرا ميتوان كه داشته وجود توليدي شيوه و نظام
براي انگلس و ماركس اين بنابر (18)".ناميد آسيايي توليد
در شرقي كشورهاي زبان يادگيري صدد در شرق اوضاع مطالعه
عدم دلائل اما.آموخت را فارسي زبان انگلس و آمدند
هماهنگ ايران ، در توده حزب قالب در ماركسيسم موفقيت
و دين ايران ، اجتماعي -فرهنگي ساخت با ماركس تئوري نبودن
...و حزبي درون انشعابات شوروي ، به مفرط وابستگي مذهب ،
توده حزب اعضاي از بسياري گفت بتوان بياغراق شايد.بود
معناي به را ماركسيسم [حزب نخبگان معدودي از غير به ]
را ماركس نظريات تكاملي روند و بودند نكرده درك علمي
بعدها ماركس كه نظرهايي تجديد از و نميدادند قرار مدنظر
خود سخنراني در ماركس "بودند بياطلاع داد خود نظرات در
نهادها ، به بايستي:ميگويد سال 1872 در آمستردام در
ما.داشت توجه مختلف سرزمينهاي سنتهاي و رسوم و آداب
انگليس و آمريكا مثل هستند كشورهايي كه نميكنيم انكار
مسالمتآميز راههاي طريق از دارند اميد درآن كارگران كه
خود عمر آخر دهه در ماركس اين بنابر.برسند خود اهداف به
انقلاب طريق از سوسياليسم به جبرگذار كه بود شده معتقد
بعضي در ميتواند پرولتاريا ديكتاتوري خونين و مسلحانه
انتقالي و درگذار شرايط از بعضي در و كشورها از
(19)".شود انجام مسالمتآميز
روشنگرانهاي بطور نفر گروه 53 اعضاي از يكي علوي بزرگ
او ميكند ، اشاره آن به و بود پيبرده مسئله اين به
ايراني كمونيست نفر يك عمل طرز و نقشه":مينويسد
كمونيست يك اگر و گردد طرح ايران مقتضيات روي ميبايست
يا و آلمان كمونيست حزب برنامه ايران در بخواهد ايراني
صنايع كارگران آن در كه را دنيا صنعتي كشورهاي از يكي
تلقي خود برنامه هستند برجايي پا قدرت و منظم تشكيلات
چنين و است كوفتن ديوار سربه او تفكر طرز و عمل اين كند
.مينامند[فتنهانگيز ] پرووكاتور سياسي ، زبان در را شخصي
(20)
بود ، كمينفرم عضو و شوروي به وابسته حزبي توده حزب
بررسي و نقد هيچگونه اجازه استالينيستي اختناق جو همچنين
از انتقاد صورت در.نميداد را ماركسيسم از انتقاد و
شوروي مالي حمايت از نتيجه در ميشد ، اخراج كمينفرم
انشعابيون سرنوشت مشابه سرنوشتي دچار و ميگشت محروم
خود بود؟ جهانشمول تئوري يك ماركس تئوري آيا.ميشد
ميكرد سعي" كه ميخالوفسكي به پاسخ در سوال اين به ماركس
اروپاي در سرمايهداري ريشههاي مورد در ماركس طرح تا
بگيرد نتيجه و سازد مبدل تاريخي فرا نظريهاي به را غربي
كه تاريخي وضعيت هرگونه عليرغم ملتي ، هر آن برمبناي كه
كه نامهاي در ماركس ميپيمايد را راه اين ضرورتا دارد ،
ميكند تاكيد و ميداند مردود را وي كوشش مينويسد او به
ترسيم غربي اروپاي و انگلستان به نگاه با فقط صحنه آن كه
(21)".است شده
اوضاع با ماركس نظريه تطبيق درصدد محققان از برخي
به ايران تاريخ از درمرحلهاي و برآمدند ايران اجتماعي
نظام وجود به ديگر عدهاي اما قائلاند ، فئوداليسم وجود
اقتصاد" اين بنابر معتقدند مالكي بزرگ فئودالييا شبه
و سست خصوصي مالكيت.است نبوده فئودالي هرگز ايران سياسي
كه داشت قرار تيولداري گوناگون اشكال برپايه و ناپايدار
افراد به ديواني -نظامي امتياز يك عنوان به ملك درآن
پذيرفته اشرافي حق يك عنوان به اينكه نه ميشد ، واگذار
ميتوانست خصوصي مالكيت ديگر ، دلايل و دلايل اين به.شود
از مهمي بخش دولت خود يابد ، تمركز و بماند پايدار
نداشت وجود منوري نظام ;داشت تملك در را زراعي زمينهاي
سرواژ.ميدادند تشكيل را شهري اجتماعي طبقه يك مالكان و
فروش و خريد زمين با كه زمين به دهقان كامل وابستگي]
و محصول سهم پرداخت مورد در جز و نداشت وجود [ميشود
سنتي نظام نوع هيچ استثمار ، گوناگون عوامل به ماليات
نسبتا شهرستان ، و شهر ;نداشت وجود دهقاني تعهدات و حقوق
در و بود تخصصي امري و گسترده تجارت بودند ، متعدد و وسيع
عنوان به هم و مبادله وسيله عنوان به پولهم شهري بخش
(22)".داشت بارزي نقش ارزشي ذخيره
اولين در.داشت دوگانهاي برخورد دين مورد در توده حزب
صراحتا را اسلام دين به التزام و تاييد خود مرامنامه
شريعتي".پرداخت مذهب و دين انكار به بعدها ولي كرد مطرح
كه ميكند ادعا ايراني فرهنگ در اسلام اهميت بر تاكيد در
به تودهها ، مذهبي احساسات به توده حزب بياعتنايي
شريعتي همچنين.است انجاميده حزب اين از آنها رويگرداني
را ماركسيستي روشهاي و مفاهيم بيشتر كه ميافزايد
برخلاف كشور اين زيرا بست كار به ايران مورد در نميتوان
اصلاح جنبش رنسانس ، و رفته آسيايي توليد شيوه به اروپا ،
به فئوداليسم از گذار و صنعتي انقلاب روشنفكري ، دين ،
در ملكالشعراءبهار.است نكرده تجربه را سرمايهداري
بذر آيا:ميگويد سوسياليست حزب از غيرمستقيم انتقاد
عقب محيط يزرع لم زمين در ميتوان را سوسياليستي
هيچ صنعتي ، سرمايهدار هيچ كه ايران همچون ماندهاي
.پاشيد ندارد ، صنعتي كارگر هيچ بنابراين و كارخانهدار
استدلال -اسفند 1305 10-آينده مجله مقالات از يكي در
پا ايران در نميتوانند سوسياليستي احزاب كه است شده
متوسط طبقه ندارد ، وجود شهري كارگر طبقه زيرا بگيرند ،
طبقات بر هنوز زميندار بالاي طبقه و است كوچك حرفهاي
ساختار كه هنگامي تا بنابراين.دارند تسلط روستايي پايين
از شدن صنعتي روند نتيجه در فئودالي اجتماعي -اقتصادي
با (23)".است زود سوسياليست احزاب براي فعاليت نرود ميان
ساير ميان در حزب دوامترين با توده حزب اينكه به توجه
اما داشت ايران سياسي تاريخ در طولاني حضوري و بود احزاب
.بماند باقي پايدار و اصيل حزب صورت به نتوانست
(تكانتپه)ثابتي منوچهر
دارد ادامه
|