قرآن فهم مرزهاي
در بجنوردي موسوي سيدمحمد استاد آيتالله با گفتوگويي
تاويل و تفسير باب
در قرآني ، علوم پيرامون در وگو گفت و بحث :جستارگشايي
اوج به تاويل و تفسير باب در بنيادي و تئوريك مباحث
باب اين در كه نظرهايي اختلاف و بحث اين ظرائف.ميرسد
نحلهها ظهور موجب داشته ، وجود اسلامي تفكر تاريخ طول در
بحث.است شده فقهي و كلامي مختلف مذاهب حتي و مكاتب و
از گاه الهي ، كلام كه آنجا از تاويل ، و تفسير باب در
ميكند ، استفاده ناس هدايت براي استعاري بيان
چنين اساسا كه معتقدند برخي اما ميشود ، اجتنابناپذير
همه براي قرآن آيات در دلالت و وضوح و ندارد حقيقت چيزي
به نياز و دشواري مرتبه در را هيچكس و است يكسان مخاطبان
در افراطي صورت به ديگر گروهي اما.نميافكند تاويل
برداشتي و تاويل هر و گرفته قرار تفريطي نظر اين مقابل
به را آن حد و دانسته معتبر ضعيف قرينههاي با ولو را
نوع اين مقابل در.دادهاند گسترش حصر غيرقابل مرزهايي
استناد با شيعه عقلاي و علما ديدگاه تندروانه ، تلقيهاي
دارد وجود ائمه سنت و نبوي اخبار و مجيد كلامالله نص به
طريق از سنت قرينه به را آن حد تاويل ، جواز صدور ضمن كه
كه فيالعلم راسخون.مينمايند محصور فيالعلم راسخون
سلاماللهعليهم معصومين و رسولالله مقدس وجود همانا
نقل و عقل مويد كه قطعياي و متقن دلايل به است ، اجمعين
و آيات مشكلات فهم و تفسير در وصل حلقه بهترين هست ، نيز
به رجوع اساسا مساله اين مورد درهستند آن بطون معاني
عقلا زيرا.ميكند كفايت (ص)پيامبر سنت و مجيد قرآن نص
فرمايد نازل ناس هدايت براي آياتي خداوند كه نيست صحيح
چنان يا و نباشد مطلع آن واقعي معاني از خود ، جز كه
خردان كم و عوامالناس كه باشد سهل نعوذبالله و آشكار
.باشند نداشته ظاهر طريق از جز آن دقايق فهم به نيازي نيز
اصلا تفاسير تفاوت و آراء تخالف و بحث بود ، چنين اگر
داراي قرآن ، آيات برخي قطعا اما.نمييافت ظهور مجال
بر نميتواند عرفي عقل را آيات ظاهر و است معنايي بطون
بايد همه مثال براي كند چنين اگر كند ، حمل الهي منظور
اما.باشند تجسيم به قائل نعوذبالله و مجسمه فرقه پيرو
نيز ميباشند معنايي بطون اين در رسوخ به قادر كه آنان
متكي بدان و بهرهمند الهي فياض منابع از ميبايد لزوما
بر___پيام كه خاص طرقي از پرورش جز البته اين و باشند
و عصمت گوهر به آراستگي نيز و بود مستفيض بدان (ص) اكرم
آموزش و پيامبر بيت طريق از جز كه وحي مكتب در پرورش
لذا.گرديد نميتواند محقق نيست ، ميسر رسولالله مستقيم
معصوم عترت الله ، كتاب كنار در اكرم پيامبر مبنا همين بر
و مومنان هدايت تداوم و الهي فيض گسترش براي نيز را خويش
حاضر وگوي گفت در.دادند قرار تاكيد مورد بشر ، ابناء همه
آيتالله حضرت علميه حوزه برجسته استاد و دانشور با
گرفته قرار وگو گفت و بحث مورد مبحث اين بجنوردي ، موسوي
انسانساز معارف از صحيح و ژرفتر درك به اميد با.است
مبحث اين به را گرامي خوانندگان توجه عترت ، و قرآن مكتب
.ميكنيم جلب
معارف گروه
رضوي مسعود:از گو و گفت
در را خود وقت اينكه از تشكر ضمن آيتالله ، حضرت *
و تفسير درباره بحث ، نخستين عنوان به نهاديد ، ما اختيار
چه و چيست اصطلاحات اين تعريف كه بفرماييد تاويل
است؟ داشته وجود مباحثي چنين تكوين و پيدايي در ضرورتهايي
بسماللهالرحمنالرحيم ، منالشيطانالرجيم ، اعوذبالله-
از برداشتن پرده يعني.است قناع كشف معناي به تفسير
پشت از و برميدارد را پرده انسان.است پنهان كه چيزي
ميگويند را تفسير عربي ، زبان درميدهد خبر پرده
در آنچه راز گشودن براي پرده زدن كنار يعني كشفالقناع ،
معنا را كلامي ظاهر ما گاهي.است پنهان پرده درون
معنا اين بر دلالت كلام ، اين ظاهر كه ميگوييم و ميكنيم
نسبت را خاصي اراده متكلم به انسان كلام ، ظاهر در.دارد
اراده را معني اين متكلم يعني.معني يك مورد در ميدهد
.است كرده
.است خاص مواقع برخي در انسان ناگزيري به مربوط اما تاويل
مورد را كلام موارد برخي در ميبايد انسان اجبارا يعني
منان خداوند كريم ، قرآن در مثال براي.دهد قرار تاويل
"اعمي فيالاخره فهو اعمي هذه في كان من":ميفرمايد
(.است كور هم آخرت در او پس است ، كور دنيا اين در هركس)
باطن كور نابينا ، از مقصود اينجا در كه ميدانيم مسلم ما
اينجا.است تاريك دلش و بصيرت فاقد كه كسي يعني است ،
منظور نابيناست ، ظاهر چشم دو از كه را كسي خداوند
آخرت در باشد ، اعميالقلب دنيا در كه كسي بلكه نفرموده ،
و صفات كه انساني هر يعني ;ميشود وضعمحشور همين با هم
همين با هم آخرت در باشد ، كرده اكتساب دنيا در را ملكاتي
لذا.شد خواهد محشور فاضله صفات يا رذيله و فاسده صفات
.اعمي الاخره فهوفي اعمي هذه في كان من:ميفرمايد خداوند
تاويل چرا كه بگيرد خرده كسي نبايد ديگر اينجا در
و اعميالقلب كه درمييابد ضرورت به كسي هر.كردهايم
مييابيم در تاويل همين براساس ما.است منظور باطن كور
همهاش و است عقل عين كه را تعالي و تبارك خداوند مقصود
دچار خارجي عوارض اثر در كه كسي لذا است ، واسعه رحمت
.باشد همينطور هم آخرت در كه ندارد دليلي شود ، نابينايي
آيه ، اين در اساسا نميشود ، محشور نابينا آخرت در او
راحتي به مثال اين با و است قلب نابينايي منظور
و دارد وجود تاويل امر در ضرورتهايي چه كه درمييابيم
اجتنابناپذير كلامالله مورد در گاهي مساله ، اين چرا
.است تاويل اين پساست
ميفرماييد؟ توضيح بيشتر *
است روشن كاملا مساله كه جاها بعضي در تاويل درباره -
در اما ندارد ، وجود بحثي كنيم ، تاويل ناگزيريم ما همه و
آيه ظاهر به خداوند آيات مورد در بايد ما جاها اكثر
آيه پانصد حدودا ما.آياتالاحكام مثلا.كنيم اكتفا
ميبايد اينجا در و است پرداخته احكام بيان به كه داريم
كنيم عمل بايد چنين كه برميآيد آيات ظاهر از كه بگوييم
و ميدهند فتوا ميآيند فقها خوب.است حجت هم همان و
احكام متضمن كه ميدهند قرار آياتي نيز را فتوايشان مدرك
.ميدهند قرار آيات ظواهر به عمل هم را اساس و است
قرار ملاك را ظاهر بايد حتما زمينه اين در دليل چه به *
داد؟
از هم ، قرآن ظاهر.است حجت كلامي هر ظاهر اصلا چون -
ذات كه ديديم را آيه ظاهر اگر ما يعني است ، حجت جمله ،
كماكتب كتبعليكمالصيام ، ":ميفرمايد باريتعالي
حكم آيه اين ظاهر كه ميگوييم ،"قبلكم من عليالذين
ولله":ميفرمايد اگر يا و.است واجب روزه كه ميكند
ما "..سبيلا عليه استطاع من حجالبيت ، عليالناس
خداوند كه ميگوييم آيه ظاهر براساس و ميكنيم استفاده
بر بلكه است ، نكرده واجب انسانها همه بر را حج متعال
به ميبايد باشد مستطيع كه كسي كرده ، واجب مستطيع انسان
بايد ديگري جاي در اين چيست؟ مستطيع اينكه امابرود حج
.بشود معنا
كه است روشن چنان قرآن آيات از كثيري كه ميبينيم ما پس
نظر از هم قرآن آيات ظواهر و ميكنيم عمل آن ظواهر به ما
ندارند ، را اعتقاد اين كه اخباريها برخلافاست حجت ما
اطهار ائمه فقط و نيست حجت قرآن ظاهر كه معتقدند آنها
معتقديم ما آنكه حال.كنند عمل قرآن ظواهر به ميتوانند
پيامبر از كه است رواياتي ظاهر مثل قرآن ظاهر نيست ، چنين
ظواهر به همچنانكه.شده وارد (ع)اطهار ائمه و (ص)اكرم
استناد هم قرآن آيات ظاهر به ميكنيم عمل اخبارايشان
ترتيب همين به هم را كلامي ظاهرهر و ميكنيم عمل و
.ميكنيم عمل و درمييابيم
است؟ اصل يك اين آيا *
ميگويند عقلا جامعه است ، عقلا بناي اين عمدتا بله ، -
است ، حجت كلامي هر ظاهر وقتياست حجت كلامي هر ظاهر
.نيست استثنا معنا اين از هم قرآن
ضرورتي و وجه چه تفسير شما ، فرمايشات به توجه با پس *
مييابد؟
و قرآن تفسير ميتواند كسي چه اينكه تفسير باب در اما -
كسي بگويم بايد بكند؟ مفاهيم از پردهبرداري و قناع كشف
مجيد قرآن.باشد داشته وحي عالم با ارتباط كه ميتواند
تنزل كه است آن از قبل به مربوط كه -دارد وحدت عالم يك
جمعي وجود يك الهي آيات مرحله ، اين در -كثرت عالم به كند
دارد علمي مساس ،"كامل انسان" فقط مرتبه اين در كه دارند
وقتي."وحدت" عالم و مرحله در قرآن به و "محفوظ لوح" به
(ص)اكرم پيامبر گرامي وجود بر "ليلهالقدر" در قرآن كه
وارد كثرت عالم به شد ، بيان تدريجي بطور بعد و شد نازل
مرحله اين در كه است مسلم."آيات" و "سور" عالم يعني.شد
براي را كثرت عالم اين است قادر كسي چه كه دانست ميتوان
مجمل كدام يا منسوخ كدام و است ناسخ كدام كه كند مشخص ما
كسي چه چيست؟ مبين و مجمل معناي و مبين كدام و است
ذات مقصود بگويد و كند پردهبرداري ما براي ميتواند
كسي را اينها ؟...و است معنايي چه آيه يك از باريتعالي
به قرآن تنزل از وحدت ، قبل عالم در كه كند بيان ميتواند
است كامل انسان فقط آن.باشد داشته علمي مساس كثرت ، عالم
وجود و (ع)ائمهاطهار و (ص)الله رسول از عبارتند كه
ما لذا ندارند را توان اين ديگران.(س)زهرا فاطمه مبارك
نهيشده راي به تفسير از ، شديدا روايات در كه ميبينيم
عالم با كه كند تفسير را قرآن ميتواند كسي زيرا.است
قرآن ظواهر به كه است اين ما كار لذاباشد مرتبط وحي
و ميفرمايد چه قرآن ظاهر ببينيم ماموريم ما.كنيم عمل
بر عقلي ضرورت كه نيز مواردي در.دهيم قرار حجت را همان
ميكنيم تاويل هم موارد آن در ميشود ، احساس تاويل لزوم
.ندارد اشكالي موارد آن در البته و
متبادر ذهن به مرحله اين در كه سوالي آيتالله ، حضرت *
از قبل اما كجاست؟ تا كه است تاويل حد و جواز ميشود ،
كه ميكنند تصور همه معمولا سوال ، اين به پرداختن
محسوب اخباري ظواهر به افراطي توجه دليل به اخباريون ،
كرديد اشاره ديگري مسئله به حضرتعالي آنكه حال ميشوند ،
خاصي كيفيت و نميدانند حجت را قرآن ظواهر آنها كه
اگر هم مورد اين در.ميكنند مطرح را ادراكي ازارتباط
.بفرماييد توضيح است ممكن
قرآن مورد در اما ميكنند ، عمل روايات به اخباريها -
"به خوطب من" كه كند معنا كسي بايد را قرآن ميگويند مجيد
بيت اهل و است (ص)اكرم پيامبر كيست؟ "به خوطب من".باشد
بيت اهل:"البيت بمافي ادري البيت اهل" ،(ع)طهارت و عصمت
خانه در كه چيزي آن به نسبت ما از است بيشتر آگاهيشان
باشد ، بايد پيامبر نزد در كه آنچه يعنيدارد وجود
ميگويند استدلالي چنين مبناي بر لذا و آگاهند آنهابهتر
.كنيم عمل قرآن ظواهر به نميتوانيم ما
، اخباري استدلال يا شبهه اين به شيعه اصولي علماي پاسخ *
چيست؟ اجمالا
آن به شما كه را رواياتي آن كه ميگوييم پاسخ در ما -
عمل قرآن ظاهر به نميتوانيد ميگويند كه ميكنيد تمسك
تفسير از نهي روايات آن در زيرا است ، اشتباه اينها كنيد ،
.بكنيد راي به تفسير شما اينكه از شده نهي و شده قرآن
وحي عالم با ارتباط كه كند تفسير ميتواند كسي را قرآن
مسئله اما(ع)اطهار ائمه و (ص)پيامبر يعني باشد ، داشته
ميشود توجيه اينطور اصولي ، علماي نزد در ظواهر ، به عمل
و سخنها ساير مثل است كلمات از هم قرآن آيات ظاهر كه
و سنت ظاهر است ، حجت كلامي هر ظاهر كه همانطور و اخبار
كلمات ظاهر و (ع)اطهار ائمه و (ص)اكرم پيامبر كلمات
هم با انسان نفر دو كه وقتياست حجت هم عادي انسانهاي
كلام ظاهر نفر يك است ، اين طرف ارتكاز ميگويند سخن
معنا اين متكلم ، جدي اراده ميگويد و ميگيرد را ديگري
همين به ميشنود من از هرچه هم آن.است كرده اراده را
بر عقلا جامعه نظام و عقلا جامعه بناي.ميكند عمل نحو
و استناد سخن هر ظواهر بر ما كه ميچرخد اصل همين كاكل
نباشد ، حجت كلمات ظواهر باشد بنا اگر چون.كنيم عمل
مختل انسانها ميان ارتباط ميشود ، اختلال دچار جامعه
ما.ميشود مرج و هرج و ميآيد حاصل نظام اختلال ميشود ،
داشته سالم جامعه يك و مدني جامعه يك ميتوانيم وقتي
باشيم اجتماعي عدالت و انضباط و نظم حكومت واجد و باشيم
سخنهاي ظواهر به بتوانيم كه باشند قانونمدار مردم و
حجت را يكديگر كلام ظاهر و كنيم عمل و اعتماد همديگر
حجت را هيچكس كلام ظاهر ما باشد اگرقرار امابدانيم
ارتباط داشت ، نخواهد وجود جامعهاي ديگر اساسا ندانيم ،
و ميشود محو است انسان اجتماعي حيات مبناي كه ادراكي
حاصل نظام اختلال و مرگ و نيست كار در ديگر مدنيتي
معتقديم روشن ، خيلي و صريح بهطور ما اين بنابر.ميآيد
قرآن ظواهر به ميتوانند همه و است حجت قرآن ظواهر كه
را عرب لغت آداب و عرب ادبيات آداب هركس يعني.كنند عمل
وقتي باشد ، داشته عربي واژههاي به آگاهي يعني بداند ،
شفاف و روشن بهقدري قرآن چون.ميفهمد بخواند را قرآن
اين بينصيباز بخواند كسي هر كه ميكند ، بيان را مطالب
درياي اين از خودش ظرفيت قدر به و نميآيد بيرون دريا
، قرآن آبات خصوصيت اين مورد در.ميكند برداشت بيكران
عامي عامي آن از و است عجيبي امر واقعا كه بگويم بايد
يا فقيه و دانشمند و محقق آن تا بخواند قرآن اگر محض ،
وجودي ظرفيت به بسته ميتواند...و جامعهشناس يا فيلسوف
.كند استفاده وحي بيكران درياي از خودش
مجيد قرآن بيان چه اگر تاويل ، مسئله همين مورد در ولي *
بيان هذا" خداوند بيان به و است روشن و شفاف و صريح
اعراب در تفاوت يك يا كوچك وقف يك گاهي اما ،"للناس
واو يا عطف واو عنوان به واو يك كردن تاويل يا كلمات ،
تخالف گاهي و تفاوت موجب... يا استثناء يا غيرعطف
اتفاقا است ، تاويل باب در ما بحث چون.ميشود ديدگاهها
ما واو سر بر نظر اختلاف همين عمران آل سوره هفتم آيه در
نظر اختلاف اينجا در.ميشود ديده "فيالعلم راسخون" قبل
متضاد كاملا بينش دو و مكتب دو اساسا و است شديد بسيار
حجيت به توجه با خوب.است داده قرار هم مقابل در را
سخن آن ايضاح باب در تفصيل به حضرتعالي كه آيات ظواهر
مواجهه و اختلاف اين حل فرموديد ، استدلال آن بر و گفتيد
ميكند؟ پيدا وجهي چه نظرهايي اختلاف چنين با
دارد وجود دروني و باطني معاني يك قرآن ازآيات برخي در -
همان آيات اين.ميكنند تعبير "بطون سبعه" به آن از كه
لايعرفها":گفتهاند آن مورد در كه هستند چيزهايي
كساني به مختص و مربوط يعني "فيالعلم الاالراسخون
كه شده تاكيد ما روايات در.دارند علم در رسوخ كه ميشود
عليهم الله سلام اطهار هماناائمه فيالعلم راسخون
نحن":فرمودهاند ايشان كه هست احاديثي و هستند اجمعين
اين بنابر.هستيم فيالعلم راسخون ما."فيالعلم راسخون
"فيالعلم راسخون" باب در است آمده مجيد قرآن در آنچه
آن جامعه كلمه كه هستند ائمهاطهار و رسولالله معنايش
علم در راسخ ميتواند كامل انسان.است "كامل انسان" همان
قرار دسترس در را قرآن "ابطن سبعه" آن است قادر و باشد
.است كوتاه دستمان عادي ، انسانهاي ما اما.دهد
كمال زيرا باشيم ، مرحله آن در علم در راسخ نميتوانيم
كه است نرسيده مرتبه و مرحله آن به ما عقلي و روحي
به هميشه ما.برسيم و يابيم دست واقعيات آن به بتوانيم
از ميتوانيم داريم كه مزجاتي بضاعت و خودمان فهم قدر
از خوشههايي يك فقط ما.بيشتر نه و كنيم عبور مطالب سطح
معناي و خوشه آن اما.ميچينيم خودمان ظرفيت قدر به قرآن
انسان فقطبفهمد و بچيند ميتواند كامل انسان را اصلي
آيات تاويل و قرآن معاني از را اوفي نصيب ميتواند كامل
ائمهاطهار ، فيالعلم ، راسخون يا كامل انسان.ببرد
نميتوانيم ما اين بنابر.هستند زهرا فاطمه و رسولالله
به هركسي و كنيم تاويل را قرآن خواست دلمان كه هرطور
ظواهر به موظفيم ما.بكند را كار اين خودش سليقه و مذاق
.كنيم عمل قرآن
دارد ادامه
:توضيح
مديريت شاخصهاي" عنوان با (19/2/80) معارف صفحه مطلب در
بود رسيده بهچاپ جابجا مربوطه نمودارهاي "شايستهسالار
به مربوط دوم نمودار و ايران به مربوط اول نمودار كه
خوانندگان و نويسنده از پوزش ضمن لذا.ميباشد ژاپن
.ميگردد اصلاح بدينوسيله محترم
|