رشيد درگذشت سالگرد پنجاهمين مناسبت به
ايران ادبيات در طليعهنوآفريني ياسمي
زمين
دوم ، نفر نشد شناخته نفراول :راست از نشسته رديف
اسدي ، :ايستاده /دشتي تاگور ، بهار ، ملكالشعراء
نفيسي ، سعيد آشتياني ، اقبال ياسمي ، رشيد
ميكده سعيدي ، محمد فلسفي ، نصرالله
و فضل و شعر گرانبهاي تابناك گوهر چندين ميان در :اشاره
را دارفاني ديگري از پس يكي معاصر دهه چند در كه ادب
باز جهان اين از را خود بخش فروغ پرتو و گفتند وداع
ارزش و تابش ياسمي رشيد پيوستند حق بهرحمت و گرفته
.داشت ديگري
شاعري و شعر به منحصر ياسمي رشيد كمالات و هنر سرمايه
و تاريخ استاد بود ، هم زبردست نويسندهاي او بلكه نبود
رشته كه تاريخ و ادبي فنون بر علاوه و بود نيز جغرافيا
نيز كلام و فلسفه و منطق علوم از ميشد محسوب او تخصصي
اندازهاي به را شرقي عرفان و فلسفه مخصوصا.داشت بهره
كرده تحصيل قديم فضلاي نزد نيازبود فاضل اديبان براي كه
.بود
مدتي هم را ونحل ملل معرفت فن و مذاهب و اديبات تاريخ
تصحيح در.ميكرد تدريس منقول و معقول و ادبي دانشكده در
و تحقيق اهليت قديم گويندگان احوال شرح و دواوين
زبانهاي به كردي و فارسي زبانهاي جز به.داشت اظهارنظر
پهلوي زبان.داشت كامل تسلط نيز عربي انگليسي ، فرانسه ،
"هرتسفلد" پروفسور از بهار ملكالشعراء همراه به هم را
" مانند را پهلوي رساله چندين و بود آموخته آلماني
اندرز و دربارسپندان به آذر اندرز و " ارداويرافنامه
.است كرده ترجمه فرانسه به زبان اين از ارشنزداناك
ابن احوال در تنكابني طاهر ميرزا مرحوم نزد سالها وي
ملا محضر در روزگاري و كرد مطالعه نصير خواجه سينا ،
.بود مشغول عرفان اسرار كشف به كيوان عباسعلي
خانان خان به ملقب وليخان محمد فرزند ياسمي رشيد غلامرضا
با 24 قمريمصادف جماديالثاني 1314 در 28 (ميرپنج)
و كرد اصلا و شد متولد كرمانشاه در شمسي آبانماه 1275
گوران سرزمين در نسل ازچندين اجدادش.بود گوران طايفه از
اين بزرگ نياي و داشتند سكونت كرمانشاه غرب در واقع
گوران طايفه مركز گهواره در كه است خان ياسم ملك خاندان
داشت را سامان و صفحه آن حكومت و گرديد عقار و ضياع صاحب
.بود سفره صاحب و نيك مردان از و
ذوقي و لطيف طبعي و بود گوران مقتدر روساي از پدررشيد
وي.داشت مهارت غزل در و ميكرد خوب نقاشي.داشت سرشار
مادر طرف از رشيد.گفت وداع را دارفاني قمري سال 1322 در
نويسنده خسروي ميرزايي محمدباقر شاهزاده مرحوم نواده
كوشش به كه دارد شعري ديوان كه است طغراه و شمس داستان
.است رسيده چاپ به رشيد
ميان در سالياني طي از پس ساله هشت هوشمند كودك اين
تحصيل ادامه براي كرمانشاهان دبستانهاي در تحصيل و عشاير
سن دبيرستان در را متوسطه دوره در 1292 و شتافت تهران به
رياست سمت به رشيد آن از بعد مدتي.برد پايان به لوئي
محيط.كرد خدمت كرمانشاهان فرهنگ اداره در دبيرستان ،
تناسبي رشيد بيآرام و بزرگ روح با كرمانشاهان شهرستان
ملكالشعراء همكاري به و آمد تهران به بازهم او.نداشت
ادبي و مطبوعاتي خدمات نفيسي سعيد و اقبال عباس بهار ،
و اديبان شمار در كه نگذشت ديري و نهاد آغاز را خود
.درآمد پايتخت بنام شاعران
و داشت اشتغال نيز دولتي خدمات به رشيد مدت اين تمام در
خدمت دارايي و فرهنگ هاي وزارتخانه در مدتي جمله آن از
تهران دانشگاه تاسيس آغاز همان از سال 1312 از و ميكرد
و ادبيات دانشكده در اسلام تاريخ كرسي استادي سمت به
فرهنگستان عضويت بعدها و گرديد انتخاب عالي دانشسراي
عضويت به هياتي جزو سال 1322 دريافت نيز را ايران
مسافرت هند به ابراهيمپورداود و حكمت علياصغر آقايان
يادگار "هند خاطرات" و "هند و ايران" چكامههاي و كرد
.است سفر اين
اجتماعات تالار در كه هنگامي اسفند 1327 روز 11 در
در حافظ افكار و عقايد تاثير" درباره ادبيات دانشكده
ميگفت سخن دانشجويان و استادان از جمعي حضور در "گوته
در معالجه ماه يك از پسگرديد مبتلا سكته عارضه به
.بود ديار آن به رشيد سفر دومين اين و رفت اروپا به تهران
و بازگشت تهران به پاريس در اقامت سال دو از بعد
.بربست جهان اين از چشم ارديبهشت 1330 در 18 سرانجام
تجدد لزوم انديشه كه بود گويندگاني نخستين از ياسمي رشيد
به تازهاي رنگ كه كوشيد و پذيرفت فارسي شعر در را
تجدد لزوم به نسبت او انديشه از بخشي.بدهد خود گفتههاي
است نوشته معاصر ادبيات كتاب مقدمه در كه فارسي شعر در
وقتي است ، اجتماعي احوال آئينه ادبيات":است قرار بدين
سلف تقليد جز و باشد ركود حال در تمدني و بگذرد قرنها كه
و گشت خواهد فاسد و راكد هم ادبيات طبعا نكند كاري
زينت و پيرايه چندان قديم زمينههاي روي در ذوق صاحبان
از بعضي چنانكه "باز نشناسيش ببيني تو گر" كه ميبندند
ساده ذوق با فقط نه قاجاريه و زنديه و صفويه عهد آثار
نميتوان هم فكري و عقلي تامل با بلكه نيست فهم قابل
در تجدد تابع ادبيات در تجدد.يافت برايش محصلي معناي
نديده سلف كه ديد چيزها شاعر وقت هر است زندگاني محيط
و بودند نكرده استماع نياكان كه شنيد چيزها و بودند
زمان آن داشته غفلت آن در پيشينيان كه كرد ادراك لطايفي
ميتوان ادبي نهضت و جديد سبك و تازه شعر اميد كه است
".داشت
وضع اول جهاني جنگ كه ميكند اشاره رشيد اينجا در
اجتماعي زندگي و تمدن و كرد رو و زير را جهان اجتماعي
شمسي سال 1316 در فوق سطور چند هريافت تحول نيز ايران
نوين راهي او افكار منتها بود يافته انتشار رشيد قلم به
.گذارد غيره و نيمايوشيج مانند جوان شاعران روياروي در
گويندگاني زمره در و نيست كهن سبكهاي متعصب مقلد رشيد
از و شده ناميده "شاعران بيداري عصر" آنها عصر كه است
راه در سخنگويي به اطلاع و علم با كه است كساني نخستين
نيست تازهاي كاملا سبك او آثار ولي است كوشيده تازهاي
سخن به را امروز شعر كه است زنجيري حلقههاي از يكي بلكه
.ميپيوندد ديروز
هم مقابل در جا همه عامل دو او شعر در و شاعر وجود در
را او خارجي ادبيات به او آشنايي طرف يك از.دارد جلوه
در او تتبع ديگر طرف از و ميكشاند سبك در تجددي سوي به
قديم سبكهاي از تقليد در او پايبندي فارسي قديم متون
او آثار در جا همه سبك انتخاب در كشمكش اين و است فارسي
.است پديدار
دست نو راه ايجاد براي رشيد گفت ميتوان شاعري آغاز در
سخن قالب و صورت زمينه در زد ، مختلفي آزمايشهاي به
"گوسفند و پشم" ،(مستزاد مثنوي) "گل و پروانه"
از نمونهاي (مستزاد مثنوي) "تاك و گوزن" ،(ذوقافيتين)
.بود نوآفريني و تازهجويي در شاعر تفنن اين
جديد افكار بيان در او كوشش وجود با شاعر جواني درآثار
اشعار درندارد امتيازي گذشته شاعران زبان از او زبان
ميان حدفاصل كه سبكي.است يافته را خود سبك رشيد بعدي
هم را او بايد راه اين در.است امروز شعر و كهن ادبيات
ايرج ، بهار ، ) بيداري عصر ديگر شاعر سه زبان هم و شيوه
.شمرد (پروين
معمول قالبهاي كليه از خود افكار بيان براي رشيد البته
ابتكار جنبه بيشتر كه نوعي شايد.است كرده استفاده شعري
است نوعي كرده حفظ را رشيد رنگ هنوز نيز امروز و داشته
در دراينباره و است ناميده "منقطعات" را آن خود كه
:مينويسد بهمن 1312 در خود "اشعار منتخبات" مقدمه
را آن ضعيف اين و ندارد سابقه فارسي شعر طرز اين چون"
مانند شعر مختلفه اقسام از و كرده ابداع پيش سال چند
نامي هنوز و دارد بهره بند تركيب و قطعه و مسمط و قصيده
مرعي آن قسمتهاي در كه انقطاعي لحاظ از ننهادهام برآن
لفظ ميشود مطالب انفكاك و قافيه تجديد موجب و شده
".نيست تناسب از خارج "منقطعات"
شدم نويسنده و شاعر چگونه نام به مقالهاي از بخشي در
مجله پرسش دنبال به و سال 1323 در و اميد مجله در كه
ميرسيد چاپ به عصر معروف نويسندگان و شاعران از اميد
:ميگويد خود صفحهاي چند نوشتار انتهاي در ياسمي رشيد
براي را تنكابني طاهر ميرزا مرحوم اجل استاد سالها"
و افكندم زحمت به نصير خواجه و سينا ابن اقوال دريافتن
و جستم قمشهاي آقاي فاضل دانشمند از را اسفار رموز كشف
كيوان عباسعلي ملا حاج مرحوم محضر از را عرفاني اسرار
كسب هرتسفلد پروفسور از را پهلوي زبان و نمودم استكشاف
تاريخ و انگليسي زبان در خود نواقص رفع به ضمن در و كردم
دوش بر جديد باري پيوسته و پرداختم ادبي فنون ساير و
:امروز كه جائي به تا نهادم لطيف ذوق آن نحيف
مينگرم قفا به حسرت سر ز و ميروم
يا كردهام ظلم خود به نه يا بوده صحيح من عمل نميدانم
و نبوده من با اختيار كه است محقق مقدار اين ولي نه
".است نداشته امكان برايم ايستادن
در ظهيرالدوله آرامگاه در ياسمي رشيد غلامرضا مرحوم
آرامگاه از ديدار صورت درآرميده شميران گلابدره منطقه
:مينمايد توجه جلب ذيل شعر ايشان
گذشتيم صحرا اين از آسا نسيم
گذشتيم بيپروا و رفتار سبك
جان پاره صد آهوان ناف چو
گذشتيم جا هر از و بيفكنديم
همت دامان بر نيست غباري
گذشتيم بالا بسي صحرا اين از
زيباست زشت هر كنون ما چشم به
گذشتيم زيبا هر و زشت هر از چو
امروز و ديروز از كوشش پاي به
گذشتيم فردا از و كرديم گذر
دهر سودابه بر از گريزان
گذشتيم آذرها از سياوشوار
خراميم ناپيدا كوي در كنون
گذشتيم پيدا صورت اين از چو
نشاني و نام مجو ما از رشيد
گذشتيم عنقا منزل سر از كه
مانده جا به بسياري تاليفات ياسمي رشيد استاد مرحوم از
:است قرار بدين آنها از برخي كه است
تصحيح و تاليف
يمين ابن احوال-
ساوجي سلمان احوال-
ادبي تاريخ چهارم جلد ترجمه بر ذيل).معاصر ادبيات-
تهران 1316 ،(براون ادوارد تاليف ايران
تاريخ كليات وسيله به افكار پرورش-
فرهنگ وزارت تهران ، (دوره) ايران ، مختصر تاريخ-
(خطابه و وعظ موسسه تهران ، ) نحل و ملل تاريخ-
اخلاق قانون-
او تاريخي و نژادي پيوستگي و كرد-
دبيرستانها براي فارسي زبان دستور كتاب تاليف در مشاركت-
دبيرستانها براي فارسي كتابهاي تاليف در مشاركت-
ياسمي رشيد اشعار منتخبات-
رياحي امين محمد دكتر مقدمه با ياسمي ، رشيد ديوان-
سيستاني فرخي گزيده اشعار-
سلمان سعد مسعود گزيده اشعار-
طوسي اسدي اندرزنامه-
كرمانشاهي خسروي ميرزا محمدباقر ديوان-
سلمان سعد مسعود ديوان-
اصفهاني هاتف ديوان-
جامي ابسال و سلامان-
عريان باباطاهر دوبيتيهاي بر مقدمه-
فردوسي نصايح-
ترجمه
چاپهاي) اول 1320 چاپ كارنگي ، ديل.دوستيابي آئين-
(است شده متعدد
اول جلد گدار ، آندره از ايران ، آثار-
طوس به قصرشيرين از-
دانماركي كريستنسن از ساسانيان ، زمان در ايران-
داده نمايش تهران در بار چند) منظوم ترجمه انوش ، تئاتر-
(است نرسيده چاپ به هنوز ولي شده ،
از چهارم مجلد براون ، ادوارد تاليف ايران ، ادبيات تاريخ-
حاضر عصر تا صفويه عصر آغاز
مينورسكي ولاديمير از نادرشاه ، تاريخچه-
آلبرماله از هجدهم ، قرن عمومي تاريخ-
هارلدلمب از چنگيزخان ، -
بورژه پول از ،(شاگرد) ديسيپل-
دومونتگمري كنت رمان-
دوسگور كنتس از فليسي ، -
مارگوليوث اسلام ، از تاريخ در ايران مقام -
حكيم اپيكتتوس نصايح-
ياسمي جمشيد
|