- روح پنهان لايههاي جستجوگر ;ايراني هنر
هنر اجتماعي بسترهاي ( بخش واپسين )
انتخاباتي نظام سه در رئيسجمهور انتخاب
( پاياني بخش )
- روح پنهان لايههاي جستجوگر ;ايراني هنر
هنر اجتماعي بسترهاي ( بخش واپسين )
در كه آژند يعقوب دكتر با گفتوگو بخش نخستين در :درآمد
;ايراني هنر" عنوان زير فرهنگ صفحه در تاريخ 80/3/10
چگونگي درباره رسيد ، چاپ به "روح پنهان لايههاي جستجوگر
پوزش ضمن اينك.آمد ميان به سخن ايراني هنر شكل و محتوا
ادامهگفتوگو ، چاپ در وقفه دليل به گرامي خوانندگان از
.ميخوانيم را مطللب بخش واپسين
انديشه و فرهنگ گروه
بيشتري هنري آفرينههاي اسلامي ، دوره در ايراني هنر از *
توجه با كه بفرماييداست بازمانده باستاني دوره به نسبت
چه تاثير زير اسلامي ايران هنر هنري ، آثار اين غناي به
است؟ گرفته قرار (ديگر اقوام و ملتها) هنري جريانهاي
نظر از) دارد طلبي تنوع طبع كلا اسلامي -ايراني هنر -
نيز خود و ميپذيرد تاثير عمده جريان دو از و (صوري
ژئوپولتيكي ، و حساس جغرافياي دليل به.ميگذارد تاثير
نگه را نفيس عناصر و اشياء و ميكند تكاني خانه همواره
اندازي چشم اين.مينهد وا بنجلرا عناصر و ميدارد
چين با پيش قرنها از ايران.اسلامي -ايراني هنر از است
دو ، اين بازرگاني و تجاري روابط.دارد تنگاتنگ رابطهاي
تجارت و هنر.ميدهد پرورش نيز را هنري و فرهنگي روابط
سو دو از تاثرات و تاثير.ميشوند هم ملازم بارز طرزي به
ايران نقشمايههاي و عناصر از بسياري تعامل اين در.است
براي را چيني صورتگران ساماني اميرميشود ردوبدل چين و
در چين صورتگري.ميخواند فرا دمنه و كليله نقشاندازي
به ازآن شاعران و ميشود بدل مشخص آموزهاي به ايران
بديلي همچون آنرا گاه و ميدارند صحبت نقاشي الگوي عنوان
ادبيات در.(نظامي مثل) مينهند رومي نقاشي دربرابر
مردمان از كنايه چين آرايش چين ، نگارستان چين ، لقب فارسي
و ميكند رخنه سفالي ظروف در مابي چيني.ميشود زيباروي
به مغولان ورود.مييابد درخور شهرتي فغفوري منقوش ظروف
مغولان كنار در.ميبخشد شتاب را مابي چيني ايران
بعد به زمان اين از و ميشوند ايران وارد چيني هنرمندان
.ميكند رخنه ايران هنر در چيني هنر عناصر و نقشمايهها
مرغ ، و گل ،(ابرچيني) تاي ققنوس ، اژدها ، نيلوفر ، نقش
سياه يا چيني مركب نقاشي و جامهها و چهرهها درناها ،
وارد چيني هنر از جملگي بامبو ، گياه شاخدار ، اسب قلم ،
ذهن كه نميآيد بر چندي ولي.ميشوند ايران هنري آثار
دگرگون وظيفه آنها.ميافتد بهكار ايراني هنرمندان خلاق
بنمايههاي با را آنها وفق و نقشمايهها اين كردن
متفاوت گرايشهاي كه طوري ميگيرند عهده بر خويش فرهنگي
فاصله و سربرميكشد نقشمايهها و عناصر اين درون از
تعامل اينميآيد پديد ايراني هنر و چيني هنر بين فاحشي
.ميماند پايدار صفوي دوره اول نيمه تا
از متفاوت ازاقليمي ديگر تاثير يك دوره اين دوم نيمه از
در ناتوراليسم كه است ديريغرب از يعني ميرسد ، راه
نظم.است قرارگرفته اروپايي هنرمند فكري دنياي بسط خدمت
نگرش اينميآورد سرفرود جديد تحولات برابر در هنري كهن
فني ابداعات و علمي دستاوردهاي مدد به طبيعت بر جديد
عرصههاي در نو دگرگونيهاي سياست ، و ثروت و تجارت جديد ،
ماوراهاي از را هنر پول ، اقتدار ديگر سوي از و اجتماعي
.مياندازد تحول خط در و ميكشد خاك حضيض به افلاك
غربي ممالك به سياست و بازرگاني و تجارت راه از ايران
بعد ، به صفويان زمان از ايران روابط اصلادارد پيوستگي
چشم ايراني هنرمنداست شدن بينالمللي حال در دمبهدم
مستقيم سفرميگشايد غرب هنر افتاده دور پناهگاههاي به
و اروپايي چاپي هنري آثار ورود اروپايي ، سرزمينهاي به
هنرمندان مختلف ، راههاي از ايران به غربي هنرمندان
محدوده و ميخواند فرا همسويي و همياري به را ايراني
بهتدريج ازآنها شماري.ميكند دگرگون را آنها زيباشناسي
به و مينهند وا را جهان از ماورايي و ذهني ادراكهاي
را "ذهن" جاي "عين".ميكنند بسنده آن از بصري ادراكهاي
ملموس واقعيت.ميرسد راه از ملموس واقعيت ميگيرد ،
به را نگرش طرز اين نيز هنرمندان پيرامون اجتماعي -سياسي
علمي نظر و نقد تحولات اين كنار در.ميكند تحميل آنها
و سياسي نظام با اعتراض از عنصري.ميرسد راه از نيز
تازهاي شكل هنري آثار.ميشود هنري آثار وارد اجتماعي
افكار و جمعي روح پيدايش همه از بالاتر.ميگيرند خود به
مساله.ميگشايد هنرمند روي پيش را جديدي عصر عمومي ،
دست و دربار درون از و ميبازد رنگ بهتدريج "حمايت"
مردم و ميشود منتقل اجتماعي هاي پايگاه به درباريان
هنر آموزش.ميكنند باز پايي جاي هنرها در بازار و كوچه
استحاله هنر شاگردي -استاد شيوه و مينشيند صدر در
.ميگيرد آنرا جاي آكادميك آموزشي شيوه و مييابد
مستولي هنرمندان اذهان بر سنتستيزي و فردگرايي بهتدريج
البته.ميپوشاند فرو را هنري آثار بيحد تنوعي و ميشود
حرف همچنان هنرمندايراني ديد طرز تاثيرپذيري اين در
متمركز مساله اين در ايراني هنرمند تلاش.ميزند را اول
و غني كارمايهاي جديد ، تكان و جنبش اين از كه ميشود
.ميآورد پديد و آورد پديد خود فرهنگ با متناسب
با ايران انديشگي و اجتماعي تاريخ !آژند دكتر آقاي *
و ابهامات هنوز آن ، برروي گرفته انجام كار همه آن وجود
ازروي ميتوانيم شما نظر به آيا.دارد ناگفتههايي
هنري يادمانهاي و آفرينهها بررسي با و هنري تحولات
فكري و اجتماعي بسترهاي از مشخص طرحي به زمين ، ايران
موجود خلاهاي بتوانيم طريق اين از تا برسيم ايراني تمدن
پركنيم؟ را تاريخي
بنيانهاي و هنر انسانها تمدن در اصلا.است طبيعي خوب ، -
زير همواره هنرها و داشتهاند تنگاتنگ رابطهاي اقتصادي
صرف بدون داشت امكان مگراست بوده پول اقتدار سيطره
چه و مذهبي چه معماري ، سترگ آثار كلان ، هزينههاي
مالي وضع كه مكاني و زمان هر در آورد؟ پديد غيرمذهبي ،
مثال يك.است شده شكوفا نيز هنرها بوده ، شكوفا حكومت
اساسي هدف دو خود چپاولهاي و يورشها در تيمور:ميزنم
پيشهوران هنرمندانو شكار اول:است ميكرده دنبال را
مالي بنيانهاي چاپيدن دوم و ايران مختلف ايالات و شهرها
و ماوراءالنهر به اينها تمامي گسيل و سرزمينها اين
معماري در هنري ، عظيم پروژههاي طوريكه سمرقند ، تختگاهش
تيمور حيات ايام همان از غيره ، و كتابآرايي در بعدها و
مالي وضع گذاشت زمين را سرش تيمور وقتيشد شروع
طوري هنرها انساني نيروي و شده شكوفا طوري او امپراتوري
اوج به تيموريان درروزگار را هنرها كه بود گشته تنظيم
چنين.بخشيد بهبود را آنها نامردمي وجه و رساند خود كمال
غربي سرزمينهاي در رنسانس از پس كلان صورت به البته كنشي
چپاول به بعد به هفدهم سده از اروپائيان.نمود چهره نيز
آفريقا آمريكا ، كهن تمدنهاي جمله از جهان ديگر سرزمينهاي
بنيه و بردند غارت به را آنها موجودي و پرداخته آسيا و
فراهم را خويش علمي و هنري پرهزينه پروژههاي مالي
و تجارت.ميطلبيد مالي بنيه هنري و علمي تحولات.آوردند
بود عواملي از اروپايي ممالك استعماري روند و بازرگاني
و علمي تحولات از عالمي و كرد تقويت را مالي بنيه اين كه
عاملي نيز اجتماعي بسترهاي.گشود آنها پيشروي را هنري
در چنان هنرها گاهي.هست و بوده هنرها تحولات در قاطع
سندي كه كرده سمتگيري جوامع اخلاقي و اجتماعي تعهد مسير
غالب.است شده آنها اجتماعي تحولات تفسير براي از گويا
.سربركشيدهاند اجتماعي بسترهاي اين از هنري مكتبهاي
از بازتابي هميشه هنرها صورت و شكل و درونمايه
ذهنگرايي.است بوده اجتماعي پايگاههاي خواستههاي
از گروههايي يا و جامعه ذهنگرايي از حاكي هنرمندان ،
روياو و احساسات با و نگرند برون اگر.است جامعهشان
.ميطلبد اينطور جامعهشان دارند ، سروكار صورتگرايي
در.نيست مطمحنظر مطلقيتي گفتهها ، اين بيان در البته
.گذاشت مغفول نبايد را نسبيت انسانها ، به مربوط علوم
طبقات مختلف رويكردهاي انساني ، شرايط اجتماعي ، ضرورتهاي
را هنرها كه هستند معيارهايي از جملگي هنرها به اجتماعي
.ميدهند قرار و ميدادند قرار تاثير تحت
ارشاد رضا محمد: از گو و گفت
انتخاباتي نظام سه در رئيسجمهور انتخاب
( پاياني بخش )
نظام رياستجمهوري انتخابات براي ايرلند ترجيحي نظام
مثل رايدادن نحوه اينجا در.است (AVS) جايگزيني
انتخاب به محدود رايدهنده كه تفاوت اين با سريلانكاست
بيشتري تفاوت از آراء شمارش روش اما.نيست نفر سه
منتخب ، كانديداهاي همه حذف بهجاي اينجا در.است برخوردار
در:كه ميشود عمل بدينترتيب پيشگام ، نفر دو مگر
شماره 1 انتخابهاي شمارش از پس كانديدايي صورتيكه
ريخته بهصندوق آراء مجموع مطلق اكثريت به رايدهندگان
او و مييابد خاتمه آراء شمارش كار يابد ، دست شده
چنين اگر اما.ميگردد معرفي برنده كانديداي بهعنوان
را آراء مطلق اكثريت رقيب كانديداهاي از هيچيك و نشد
انتخاب بهعنوان) كانديدا كمطرفدارترين نياورد ، بهدست
و ميشود حذف آراء شمارش دور از (رايدهندگان اول
راي اوراق روي بر رايدهندگان (شماره 2) دوم انتخابهاي
است ، نموده مشخص رايدهنده كه بهترتيبي او ، به متعلق
مرحله اين در بازميگردد تقسيم كانديداها ساير ميان
شمارش كار يافت دست آراء مطلق اكثريت به كانديدايي اگر
معرفي رئيسجمهور بهعنوان او و ميگردد متوقف آراء
كمطرفدارترين حذف) كار اين نشد چنين اگر اما ميشود ،
از يكي بالاخره اينكه تا ميشود تكرار همينطور (كانديدا
همه اينكه يا برسد آراء مطلق اكثريت به كانديداها
.گردند شمارش اولويتها
ب ، الف ، كانديداي چهار رياستجمهوري انتخابات يك در:مثال
مجموع 000/000/1 از.ميپردازند بهرقابت هم با ت پ ،
زير ، نتايج انتخابات ، اين در شده ريخته صندوق به صحيح راي
:است آمده بهدست رايدهندگان ، اول انتخاب بهعنوان
000/260- ب 000/390- الف
000/180- ت 000/170- پ
آراء مطلق اكثريت نامزدي هيچ ميشود ، ملاحظه كه همانطور
رقابت دور از (پ) كانديداي لذا.است نياورده بهدست را
شمارش او به متعلق راي اوراق در دوم انتخابهاي و حذف
:ميآيد بهدست زير نتايج كه ميگردد
000/120- الف
000/20- ت 000/30- ب
افزوده رايدهندگان شماره 1 انتخابهاي به نتايج اين
به راي با 000/510 (الف) كانديداي نتيجه در.ميشود
رئيسجمهور بهعنوان و مييابد دست آراء مطلق اكثريت
اين در (الف) كانديداي فرضا اگر حال.ميگردد معرفي
بهدست راي تنها 000/100 راي بهجاي 000/120 مرحله
شمارش دور از (ت) كانديداي ميبايستي ناگزير ميآورد ،
او به متعلق راي اوراق در دوم انتخابهاي و شود حذف آراء
.شود تقسيم باقيمانده كانديدهاي ميان
ايرلند ، در ديديم ، سريلانكا مورد در آنچه برخلاف
وضعيت از رايدهندگان اول انتخاب بهعنوان كه كانديدايي
تقسيم و شمارش در است ممكن است ، بوده برخوردار بدي
كند پيدا رتبه ارتقاء اندازه آن تا آنها بعدي انتخابهاي
اين.برسد رياستجمهوري بهمقام و ببرد را انتخابات كه
اين سال 1990 انتخابات در نمونه بهعنوان كه بود وضعي
كه "Mary Robinson رابينسون مري" خانم و آمد بوجود كشور
برخوردار خوبي وضعيت از رايدهندگان اول انتخابهاي در
از بسياري بعدي انتخابهاي بهعنوان اينكه بهجهت نبود ،
و پيروزي به موفق بود ، شده گرفته نظر در رايدهندگان
.شد رياستجمهوري مسند بر زدن تكيه
انتخاباتي نظامهاي از دسته اين توجه قابل امتيازات از
در كه هدفي همان انتخابات برگزاري يكبار با كه ايناست
رئيسجمهور دستيابي يعني ميشد ، دنبال دوري دو نظام
رايدهندگان ، آراء از حداقل 50درصد حمايت به منتخب
انتخابات دوبار باشد لازم اينكه بدون ميآيد ، بهدست
و شود تحمل آن اجرايي مشكلات و هزينهها و شود برگزار
حاضر راي صندوق پاي در دوبار كه باشد ناگزير رايدهنده
آراء كه است اين ترجيحي نظامهاي ديگر مهم امتياز.شود
واحد فردي انتخاب براي را همگروه و همفكر كانديداهايي
كه كانديداهاي به نظامها اين در.ميكند جمع هم بهدور
كه ميشود داده امكان دارند شدن انتخاب براي كمتري بخت
كار خود طرفدار رايدهندگان دوم انتخابهاي طريق از
در.نمايند تسهيل را ديگر مهم كانديداي يك شدن انتخاب
كسب بهدنبال تنها نه كه ميشوند مجبور كانديداها اينجا
جلب بهفكر بلكه باشند ، رايدهندگان اول انتخابهاي
را آنها كه رايدهندگاني آن از بعد و دوم انتخابهاي
.باشند هم ندارند ، قبول خود اصلي انتخاب بهعنوان
منافع جامعنگري با ناگزيرند كانديداها وضعيتي چنين در
به مختص محدود موضوعات بر و بگيرند نظر در را گروهها همه
.نشوند متمركز خاص گروههاي منافع يا جامعه از بخشهايي
انتخابي را ترجيحي نظامهاي كه شده باعث ويژگي همين
و گروهها از متشكل و پارچه چند جوامع براي مناسب
نژادي و قومي تنوع داراي كه جوامعي و مختلف ديدگاههاي
.نمايند معرفي هستند
كه دانست اين در بايد را ترجيحي نظامهاي عيب مهمترين
است ، پايين آگاهي و سواد سطح كه يافته توسعه كمتر درجوامع
رايگيري نظام طرزكار بهدرستي نميتوانند رايدهندگان
اولويتبندي به قادر ديگر طرف از و كنند ، درك را ترجيحي
اينكه براي مثال بهعنوان.نيستند رقيب كانديداهاي صحيح
راي حق از شكل بهترين به بتواند سريلانكايي رايدهنده
كانديداي دو بتواند است لازم نمايد ، استفاده خود ترجيحي
مقامات بهعلاوه.بزند حدس قبل از را انتخابات در پيشگام
باره چند شمارش مشكل با گاه نيز انتخابات كننده برگزار
و هزينه وقت ، صرف محتاج خود اين ميشوند ، كه مواجه آراء
.است زياد دقت
مختاري مهدي
|