روبهرو صعبالعلاج بيماريهاي با چگونه
شويم؟
و نامنتظره ناگهاني ، شكستهاي محظورات ، و موانع برابر در *
را ما طرحهاي اجراي كه نشدهاي پيشبيني پيچيدگيهاي
باشيم داشته پذيرا و آرام روحيهاي بايد ميكنند مختل
انديشه اين به نه و داد پرورش خود در بايد را ترس نه *
را ناراحتيها و مشكلات ما براي سرنوشت كه آويخت نادرست
است ممكن كه احتمالاتي وجود با برعكس است ، كرده ذخيره
و اصلي وهدف كرد سركوب را ترس قبل از بايد آيند پيش
در ميدهد امكان انسان به زيرا پرورشداد را خود اوليه
باشد مقابله آماده و مجهز شرايطي هر
جسماني آسيبهاي درمعرض دائمي بهصورت انسانها تمامي
در كه است بهگونهاي انسان بدن مكانيسم اصولا هستند ،
ميباشد صدمه درمعرض ضربه يا و آسيب بر نيامدن فائق صورت
يا و نقليه وسايل با تصادم تا گرفته ناگهاني لغزيدن از
كاستن در ميتوانند...و گوناگون بيماريهاي به ابتلا
بديهي. موثرباشند عميقا روحي و جسمي توانايي و قدرت
قابل ميتواند فردي هر براي و است عمومي فوق خطرات است
صبح روز يك فرمائيد تصور مثال ، بهعنوان باشد ، پيشبيني
درد خود بدن اعضاي از يكي در ميشويد بيدار خواب از كه
نيست مايل انسان معمول طبقاحساسكنيد را بيسابقهاي
كه است طبيعي باشد پذيرا را ناخوشايند افكار امر بدو در
سنگين غذاي شب اينكه مانند مينمائيد توجيه را مذكور درد
از پس خوشبختانه عاديست ، سرماخوردگي يك يا و خوردهام
هم ضعيفي بسيار درصد يابيد ، مي بهبود كاملا روز چند
موثر سرپايي معالجات و نكند رها را شما درد دارد ، احتمال
جديتر بهطور خانواده اصرار با و بالاجبار نشود ، واقع
از بسياري در ميآوريد ، روي...و عكسبرداري و آزمايش به
بين از را شك و شبهه زمينههاي دقيقتر بررسيهاي موارد
.مييابد نجات نگراني از مرحله اين در بيمار و ميبرد
بررسيهاي و نميآيد بهدست مطلوب نتايج گاه معالاسف
را صعبالعلاج بيماري يكنوع وجود از خبر احتمالا نهايي
گرامي خواننده شما جهت مسير اين طي البته.ميدهند
بيماريها علائم از بالايي بسيار درصد و است فرضي كاملا
عزيز هموطنان از بعضي متاسفانه لكن.نيستند نگرانكننده
ناگواري و تلخي تمامي با را خود بيماري واقعيت ما
.پذيرفتهاند
از يافتن آگاهي چگونگي درمورد ساله ص ، 55 - نيره خانم
گردن و كتف ناحيه در كه بود مدتي":گويد خودمي بيماري
آنرا درد خياطي به اشتغال دليل به و ميكردم درد احساس
ميهماني يك در اينكه تا مينمودم..و آرتروز به تعبير
كه خانم چند صحبتهاي به ناخودآگاه استماع ضمن عروسي
و شدم حساس خود بيماري علائم به راجع بودند نشسته نزديكم
طبي مختلف آزمايشهاي انجام دنبال به روز همان فرداي از
اس-ام بيماري به كه دريافتم متاسفانه و رفتم
عنوان هيچ به نمودم ، آغاز را معالجه و شدهام دچار
اين به خود تحليلهاي در زيرا ندادم دست از را روحيهام
بنابراين باشد اينگونه بايد سرنوشتم كه رسيدم نتيجه
امروز و ندادم خود زندگي برنامههاي در تغييري كمترين
از پذيرايي به قادر كه بهصورتياست بيماريام
با ميآيد منزلم به ميهماني كه زماني و نيستم ميهمانانم
براي و بيايد آشپزخانه به من همراه ميخواهم وي از لبخند
با توام و طبيعي قدري به را خواهش اين و بريزد چاي خود
متوجه امر بدو در ميهمان كه ميگويم طنزآميز جملات
"نميشود ناتوانيام
در بهتدريج كه اتفاقاتي با":است معتقد ص -نيره خانم
بدتر بسيار ميتوانست اينكه و لبخند با ميدهد روي جسمم
به جديت با حاضر حال در و مينمايم برخورد باشد اين از
".ميدهم ادامه معالجه
رابطه اين در "شويم؟ مسلط خود بر چگونه" كتاب در ژاگو پل
:مينويسد
و نامنتظره ناگهاني ، شكستهاي محظورات ، و موانع برابر در"
را ما طرحهاي اجراي كه نشدهاي پيشبيني پيچيدگيهاي
باشيم داشته پذيرا و آرام روحيهاي بايد ميكنند مختل
ميخواهند گويي كه ميآيند پيش پيدرپي اغلب عوامل اين
اگر اما كنند ، آزمايش را فرد هر تاثيرپذيري و مقاومت
اين باشد كرده رشد و يافته پرورش كافي حد به تمركز نيروي
انرژي عمق و گردانند تيره را ذهن روشني نميتوانند عوامل
كندي با نه و زياد شتاب با نه روح.دهند قرار هدف را ما
تا ميگيرد كار به را خود نيروهاي تمام طولاني وقفه و
(1)."بيابد مقابله براي تاكتيكي حل راه
از ناشي اضطرابهاي رفع در بيمار شخص اهتمام با ارتباط در
:مينمايد اظهار عهم - رضا آقاي كسالت وجود
در كه نمود پيشرفت بهگونهاي بيماريام پيش سال چند"
كشور عازم اطباء توصيه بنابه نبود معالجه قابل ايران
و دادند انجام مختلفي آزمايشهاي هم آنجا شدم انگلستان
نوع از كه دارد وجود ريههايم در متعددي غدد گرديد مشخص
تاحدودي پزشكان آنرا انجام كه جراحي روز ميباشند بدخيم
منتظر و نمودند تعيين ميدانستند مال و وقت اتلاف و عبث
مراكز به راجع سوالي پزشكم از فرصت اين در شدم ، نوبت
كه نمود حيرت سخت كه نمودم لندن موزههاي بخصوص ديدني
نيست زندگانيم به اميدي چه اگر اينكه و زدم را دلم حرف
ديدني نقاط از فوت از قبل دارم كه فرصتي در دارم قصد لكن
بيان از پس تاثر با انگليسي پزشككنم بازديد لندن شهر
مخفي را خود احساسات مينمود سعي درحاليكه نشاني چند
قول دو هر بيا":گفت و گرفت محكم را دستانم دارد نگاه
از و "بنماييم كامل سلامتي حصول تا را خود سعي كه بدهيم
:عميافزايند-رضا آقاي ".شد خوشحال بسيار روحيهام
از سرطانيرا غده پنج و شدم جراحي بعد روز چند"
كردم ، آغاز را درماني شيمي بلافاصله نمودند خارج ريههايم
را مژههايم و ابروان حتي نمود ريزش موهايم تمام ناگهان
اين اتفاقا نباختم ، را روحيهام هرگز لكن دادم دست از
.بود مسلمانان عزاداري روزهاي و محرم ماه با مصادف ايام
اجازه و مينمودم شركت سوگواري مجالس در فعالانه
بودم مطمئن زيرا بيايد سراغم به انزوا و تنهايي نميدادم
مدت اين در.ميشوم ناخوشايند افكار گرفتار تنهايي در
ديدار فرهنگي مراكز از و گذاشتم پا زير را لندن شهر
چهره تغيير به نسبت ميكردم سعي شيميدرماني ضمن نمودم ،
نتيجه اتفاقا بمانم ، بيتفاوت كاملا موضوع اصل و خود
ناباوري كمال در پزشكم و شد اعلام مثبت شيميدرماني
حدود كه امروز تا ،"رستهام مرگ از فعلا" كه نمود اظهار
و ميدهم ادامه را خود اجتماعي زندگي ميگذرد سال 7
".است نشده مشاهده مجددا سرطان بيماري از اثري خوشبختانه
در "روانشناسي در خيال و واقعيت" كتاب در آيسنك ج _ه
با مواجهه هنگام بخصوص رنجوري روان و اضطراب با رابطه
:مينويسد جسمي مشكلات
كه است اضطراب شان خميرمايه رنجوريها روان شايعترين"
با اغلب اضطراب اين.ميشود همراه افسردگي با غالبا
كه اينست در آن اصلي ويژگي اما دارد پيوند واقعي چيزهاي
دور غالبا اضطراب ندارد ، تناسبي امر واقعي جنبههاي با
همچون آشفتگي مختصري آن در كه ميكند ايجاد را باطلي
با شخص شدن سازگار از مانع خود كه مينمايد عظيم اضطرابي
اضطراب خود نوبه به نيز اين و ميشود معيني موقعيت
كوبندهاي درهم بسيار هيجان اضطراب ميكند ، ايجاد بيشتري
و رنجآور بينهايت يافتن شدت هنگام در كه باشد ميتواند
خودكشي به دست مردم از بسياري چنانكه است تحملناپذير
روان هم افسردگي بيماري شوند ، رها آن رنج از تا ميزنند
همراه اضطراب با معمولا كه است ديگري شايع بسيار رنجوري
اما است هيجاني افراطي واكنش يك اضطراب مانند و است
به ترسهايش و پيشامدهاست نگران كه مضطرب بيمار برخلاف
و مينگرد را گذشته افسرده ، بيمار ميشود ، مربوط آينده
خستگي با اوقات بيشتر نشانهها اين.ميخورد را گذشته غم
(2)"ميشوند همراه شديد فرسودگي و
و افسردگي و اضطراب معضل دو از بيمار شدن دور بنابراين
در اساسي نقشي خداوند به وتوكل اعتمادبهنفس روحيه تقويت
تغيير افراد سرنوشت بسا چه و مينمايند ايفا بهبودي روند
روشنايي از دورنمايي مشاهده و آينده به اميدواري ميكند ،
بيماري شخص هر حيات افق در ميتواند زندگي به بازگشت و
اين به كسالت اوج دوره در كه اينست مهم باشد داشته وجود
تحرك و برخاستن فكر در و بينديشيم تابناك و روشن افق
.باشيم
از پس مجدد فعايت انديشه با رابطه در (الف) ژيلا خانم
:مينمايد اظهار نقاهت دوره گذراندن
دچار قم -سلفچگان جاده در سال 1379 ماه فروردين دوم"
اعضاي از نفر چهار همراه به و گشتم خودرو سانحه
مجروح و مصدوم بوديم نوروزي تعطيلات عازم كه خانوادهام
ميگردد ، معلق بار چند و ميشود منحرف مسير از خودرو.شدم
خارج آهنپارهها ميان از زحمت با را سرنشينان
لكن نبود ميانمان در فوتشدهاي خوشبختانه و مينمايند
:ميافزايند (الف) ژيلا خانم ".شديم مجروح سختي به همگي
افتاده بستر در بيحركت گوشتي تكه همانند ماه سه حدود"
من به ويتامين بخصوص مختلف داروهاي مرتب و بودم
و بود شده متورم ضربه و فشار اثر در صورتم ميخوراندند ،
معتقد پزشكان مينمود ، حركت كندي به دستهايم از يكي
خود سلامتي مرور به بايد و شدهام مغزي ضربه دچار بودند
برخيزم بستر از توانستم اينكه محض به اما. بازيابم را
از ناشي وروحي جسمي صدمات بر تا نمودم جزم را خود عزم
بود كرده پيدا دوبيني حالت چشمانم.آيم نايل فوق اتفاق
اجازه با است ، نشده مداوا و دارد ادامه امروزهم تا كه
نظر با و نمودم نامنويسي بدنسازي كلاس در معالج پزشك
و بدني آرام تمرينات به بود مشكلم جريان در كه مربي
دچار و بود كند بسيار حركاتم ابتدا پرداختم ، ورزشي
آن ضمن و افزودم حركتها تعداد بر بهتدريج ميشدم سرگيجه
به قبلا كه را شنا و نمودم آغاز هم را آب با فيزيوتراپي
كوتاه بسيار مسافتهاي در و زياد زحمت با ميدانستم خوبي
ميشدم ، اميدوارتر ميگذشت روزكه هر ميدادم انجام
تا پايم و دست حركات و يافت بهبود صورتم تورم بهتدريج
روز در ساعت دو حدود امروز.گرفت خود به طبيعي وضع حدودي
به را روحيهام آنكه ضمن مينمايم ورزش كامل طور به
مينمايم ، تقويت آينده به اميدواري و نفس به اعتماد وسيله
نميتوانند ورزش ، سالن به وارد تازه افراد حاضر حال در
گاه و بودم رنجور و ضعيف حد چه تا زماني كه نمايد تصور
"مينمايند تصور كلاس مربي تسلطم دليل به مرا
شويم مسلط خود بر چگونه كتاب از ديگر بخشي در ژاگو پل
:مينويسد
موانع وقتي و بنازد خود كامل ايمني نميتواندبه كس هيچ"
خودرا جاي منفعل خوشبيني آنگاه ميشوند سبز راه سر بر
روحيه تمام منشا ما نظر به.ميدهد نوميدانه بدبيني به
آن موارد متاسفانه كه باختگيها خود و دادنها دست از
دشمنيهاي احتمال از گريختن و پيشبيني عدم است فراوان
پرورش خود در بايد را ترس نه است ، سرنوشت مقدور همواره
ما براي سرنوشت كه آويخت نادرست انديشه اين به نه و داد
وجود با برعكس است ، كرده ذخيره را ناراحتيها و مشكلات
را ترس قبل از بايد آيند پيش است ممكن كه احتمالاتي
بهعنوان و پرورش را خود اوليه و اصلي وهدف كرد سركوب
امكان انسان به زيرا.داد قرار خود در شخصيتي نيروي
".باشد مقابله آماده و مجهز شرايطي هر در ميدهد
و بيماري اصولا هموطنانمان جهت هيچگاه كه اميد اين با
جهت تدابيري به ناگزير كه ننمايد پيشامد سانحهاي يا
بسر روح و جسم سلامتي نهايت در همواره و بينديشند مقابله
خاص كه ناتوانيهايي و بودن بشر حكم به معالوصف.برند
كه معضلاتي چنين با رويارويي هنگام بايد ميباشد بشر
منطقي و واقعبينانه و داشت آمادگي هستند كمين در همواره
هيجان و شتابزدگي روحيه ، دادن كف از بسا چه نمود ، برخورد
نخواهند جبران قابل سهولت به كه ميشوند پيامدهايي موجب
.بود
معصومهطاهري
:پانوشتها
ژاگو ، پل تاليف شويم ، مسلط برخود چگونه كتاب از نقل به -1
.صفحات 116117 خلاصه مهربان ، 1377 ، ايرج ترجمه
ترجمه آيسنك ، ج. _ه روانشناسي ، در خيال و واقعيت كتاب -2
110 صفحات 109 براهني ، 1365 ،
|