بيينال هفتمين برگزاري از گزارشي
بالندگي ;مشهد كشوردر معاصر سفالگران
مدرن هنر با سفالهمگام هنر
شانگهاي درجشنواره ايران سينماي
لرها شناسي تبار
بيينال هفتمين برگزاري از گزارشي
بالندگي ;مشهد كشوردر معاصر سفالگران
مدرن هنر با سفالهمگام هنر
;اشاره
فرهنگ بارز نمودهاي از يكي ايران در سفالگري هنر شك بدون
بروز اسلامي غني محتواي با كه است ايراني ديرپاي تمدن و
دستان كه است معجزهاي حقيقت در ايران سفال.ميكند
ممكن شكل زيباترين به را آن پرور هنر خاك ايراني ، هنرمند
ملي شاخصههاي ديگر مانند ديرينه هنر اين.ميكند ارايه
خود به تاريخ طول در را بسياري فرازهاي و نشيب ايراني ،
پختگي به تا چشيده را فراواني گرمهاي و سرد است ، ديده
.است رسيده تاريخ
كشور معاصر سفالگران بيينال هفتمين برگزاري با همزمان
سراميك و سفال دوسالانه نمايشگاه قالب در كه مشهد در
شده برگزار (ع)رضا امام هنري -فرهنگي مجتمع محل در ايران
.ميگذرد نظرتان از كه شده تهيه گزارشي است ،
هنر قدمت سال هزار ده از نشان باستانشناسي ، كاوشهاي
پيدايش كه كوزهگري چرخ اختراع و ميدهد ايران سفالگري
در شگرفي تحول ميرسد ، ميلاد از پيش سال هزار چهار به آن
ايراني هنرمند دست به ابزار اين.كرد ايجاد هنر اين عرصه
فرهنگ اين اعتقاد و احساس انديشه ، كه شد آثاري خلق موجب
سفالينههاي بر كه نقشهايي.ميدهد نشان را كهن
عظيم گستره حكايتگر است ، رسيده ما دست به ايرانزمين
برقراري براي ديرباز از كه است ايراني تمدن و فرهنگ
بهره نحو بهترين به ابزاري هر از گفتوگو و ارتباط
نقشهاي بر چنان ايراني شكننده و حساس ذوق.است ميبرده
با روزگار آن هنرمند گويي كه ميكند خودنمايي سفالينهها
.است سروده شعر كرده ، خلق كه نقشهايي
سوم قرن اوائل و دوم قرن اواخر حدود در اسلام از پس سفال
تا 8 قرون 6 حدود در و ميكند آغاز را خود شكوفايي هجري ،
خود بالندگي و زيبايي اوج به تزئينات و شكل نظر از هجري
عصر در هنر اين كارشناسان برخي نظر براساس و ميرسد
.ميشود مواجه ركود با صفويان
:ميگويد ايران سفال قدمت درباره قانبيگي مهدي استاد
قابل و پويا شكل به البته ايران سفال ديرينگي من نظر به"
اين در كه است مسلم و ميرسد پيش سال هزار به 10 مصرف
اين.است ديده خود به را گونهگوني دورههاي سفال ، مدت ،
گاه.است بوده بسياري فرازهاي و نشيب با توام دورانها ،
آن سقوط كه صفوي دوره سفال مانند ميرسد هنري حضيض به
تا كه است رسيده شكوفايي اوج به گاه و است محسوس كاملا
اين البته است ، بوده جايگاه اين در همواره صفويان از پيش
خاص درخشش دنيا ، در ايران سفال كه است حدي تا سرافرازي
آن از كشورمان فرهنگي شناسنامه عنوان به و دارد را خود
".ميشود ياد
هنرهاي و صنايع در نوين جنبشي آغازگر ايران ، در سفال
تاثير ميلاد ، از قبل پنجم سده از حتي و است بوده مختلف
اين كه است ، گذاشته جهان صنايع و تجسمي هنرهاي بر شگرفي
پديدهاي ارزشمندترين باستانشناسان ، ديد از تاثيرگذاري
.است شده يافت حال به تا كه است
و مختلف اقوام وجود واسطه به ايران":ميگويد قانبيگي
وجود آنان آئينهاي و تكنيكها روشها ، در كه انواعي
در كه است سفال انواع در محسوسي بسيار تنوع داراي دارد
نقش سفال هنر در كه است قوم اين انديشههاي نمود حقيقت
.است بسته
تفكري با بزند ، بتواند را امروز حرف كه سفالگري شيوه
بدان بشري دانش كه تكنيكهايي قالب در جديد بياني و مدرن
معدودي افراد ايران ، در لااقل كه است روشي باشد ، رسيده
حد در را آن كه سفال از تلقي اين.يازيدهاند دست بدان
در زيرا.است تحقيرآميز بسيار كنيم ، محدود كاسه و كوزه
بوده همراه صنايعي و كاشي معماري ، با سفال تاريخ ، طول
القا ديگران به خود با را بسياري عظمت و شكوه كه است
.است ميكرده
اين پيشگامان از يكي عنوان به انوشفر محمدمهدي استاد
را سفالگري نوين شيوههاي آموزش كه زماني":ميگويد عرصه
يا 12 ما 10 كلاس نخستين كرديم ، شروع يا 63 سال 62 در
، 500 از 400 بيش ايران كل در امروز اما داشت هنرآموز
براي البته كه هستند مختلف مراحل در آموزش مشغول نفر
دو يكي به نياز انجام حال در فعاليتهاي نتيجه نماياندن
."داريم است ، انجام حال در كه مستمر تلاش دهه
چه است ، بوده همراه معماري با همواره ايران در سفالگري
منارههايي حتي و ديگر فرمهاي صورت به چه كاشي ، صورت به
.ميشود ديده كشور اين جاي جاي در كه
من نظر به":ميگويد باره اين در امداديان يعقوب استاد
جنبه نخست.است جنبه داراي 3 كشورها هنر تاريخ در سفال
قابل معماري در كه دكوراتيو صبغه دوم مذهبي ، و آئيني
در ايرانيها كه مصرفي جنبه نهايت در و است بوده استفاده
مانند.نبودهاند غافل سفال هنري نمودهاي از نيز بخش اين
خود كه ديد ميتوان ايران نقاط بقيه و املش در كه آثاري
جنبه.هستند خود خاص فرم و شكل و تاريخ داستان ، داراي
برآن ميتوان بيشتري تاكيد امروز كه هنر اين دكوراتيو
در اهميتي حائز نقش كه است معماري در سفال كاربرد داشت ،
".بگيرد عهده به ميتواند را صنعت اين
سفال بالندگي
و مدرن هنر پابهپاي را سفال هنر توامان ، كاربرد اين
در كه سنتي حركتهاي و ميرساند بالندگي به نوين معماري
سوي به جديد روشهاي و نو تفكر با را دارد وجود هنر اين
در سفال هنر به نگرش نوع اين.ميكند هدايت مدرن هنر
قاجار دوره اواخر تا و ميشود قطع ازتاريخ برههاي
نحوي به ايران معماري در سفالگري و كاري كاشي غالبا
منقطع ارتباط اين آن از پس ايامي در اما است داشته حضور
بهطور كه مساجد دربعضي حتي كه اين جالب نكته و ميگردد
مدت اين در است ، بوده همراه هنر اين با آنها ساخت سنتي ،
.ميشود پردازيها ذوق گونه اين فاقد
سفال نشيب دوره عنوان به صفويه دور به اشاره با قانبيگي
.شد جدا سفال از صفويه دوران در هنر جوهره":ميگويد
درآن ميتوان را زماني شاخصههاي و فرهنگ روح البته
در نقيصه اين بودن محسوس دلايل از يكي شايد كرد ، مشاهده
سفال.باشد پيشين دورههاي در سفال بالندگي صفويان ، عصر
پشت را درخشندهاي بسيار دوران و 4 قرون 3 در ايران
ابداع و خلاقيت صفويه ، دوره از متاسفانه و است سرگذاشته
گذشته نمونهكارهاي از بيشتر و نيست نمايان هنر اين در
اين در را تاملي قابل و جديد اتفاق و ميشود كپيبرداري
".نميبينيم هنر
و نقوش تركيببندي فرم ، بلكه نيست ، لعاب و گل تنها سفال
عصر دردارد بيشتري اهميت كه است درآن نقوش مفهوم
ابزار يك موازات به كه شد بيروح سفال چنان آن صفويان
كارهاي در نگرش نوع اين حتي ميشود گرفته كار به مصرفي
و تقليد چنان آن و ميشود مشاهده نيز سفال تزئيني
كاشيهاي از حتي كه يافت راه هنر اين به گرتهبرداري
.كرد درك را هنري برجسته ويژگيهاي نميتوان دوره آن معرق
اميدواري موجب سفالگري ، هنر در كنوني نوآوريهاي
نميتواند كه است شده هنري رشته اين هنرمندان و استادان
امداديان.باشد موجه دليلي و زمينه گونه هيچ بدون
هنرمندان شناخت به ميتوان دلايل اين جمله از":ميگويد
سابقه.كرد اشاره سفال توانمنديهاي از ديگر رشتههاي
فرهنگي سرشار روح و زياد نبوغ داراي كه هنر اين ديرينه
حرفهاي آن با كه ميكند تبديل پديدهاي به را آن است
مستقيم ارتباط ديگر سوي از.كرد بيان ميتوان را زيادي
را رغبتي مختلف اشكال به آن دادن شكل و خاك با هنر اين
اين البته ميكند ، ايجاد آن به گرايش براي جوانان در
".ميكند سپري را خود آغازين دورههاي فرآيند
شده ايجاد نقش آن در كه سفالهايي اولين محققان ، گفته به
كه خصوصياتي جمله از و ميباشد ايران به مربوط است
انسانرا كه است اين برشمرد ايراني سفال براي ميتوان
در كه فرمهايي.ميكند پويا را او و كرده ازركودرها
گونهگوني اين و است متنوع بسيار دارد وجود سفال نوع اين
متفاوت آئينهاي و اعتقادات با مختلف اقوام حضور دليل به
به كمتر سفال به سمبليك نگرش جهان ديگر نقاط درميباشد
.شد متصور نميتوان آن براي آئيني كاربرد و ميخورد چشم
اسلام از بعد و قبل ايران سفال تفاوت در قانبيگي
كرده رشد ديگر جهت يك از سفال اسلام ، از بعد":ميگويد
از قبل سفال.است نكرده تفاوتي كيفيت لحاظ از ولي است
خيلي.است دوران آن تاريخ گوياي كه دارد مختصاتي اسلام
از بعد سفال و است قوي خيلي فرم لحاظ به است ، متنوع
ميتوان و است امتياز داراي لعاب و رنگ لحاظ از اسلام
با رنگ و لعاب نظر از را اسلام از بعد ايران سفال گفت ،
".كرد مقايسه نميشود دنيا جاي هيچ
كارگاههاي راهاندازي با تهران فرهنگسراهاي حاضر حال در
كه آن دليل به اما پرداختهاند سفالگري آموزش به مختلف
هستند ، آزمايشي كوره فاقد فرهنگسراها اين بيشتر
.باشند موفق كاملا راه اين در نتوانستهاند
زمينه ، اين در را انگيزه بيشترين":امداديانميگويد
با جوانان اين كه شود فراهم محملي بايستي و دارند جوانان
و آفرينش به امكانات دغدغه بدون و كنند زندگي سفال
از سفال به ما نگرش كه صورتي در "يابند دست هنري خلاقيت
در را گستردهاي بسيار افقهاي شود ، عوض صادرات به مصرف
هنر اين بالندگي و رشد بخش نويد كه داشت خواهيم رو پيش
و اروپا موزههاي به سري اگر حاضر حال در.بود خواهد
نيشابور سفالهاي از قطعه دو دستكم بزنيم ، آمريكا
.است باستان ايران سفالگري افتخار كه ديد خواهيم
سفالهاي ارايه با بيينال اين در كه پرشوري جوانان حضور
ايران سفالگري دوام و اعتلا در را نخستين گامهاي خود ،
كه ديرپا هنر اين بقاي براي است اميدي مايه برداشتهاند ،
در را ايران سفال نام بارديگر گذشته از پوياتر ميتواند
.كند سفال نمايشگاه هر طنينانداز جهان جاي جاي
ميربهرسي سيدحسين
مشهد در همشهري خبرنگار
شانگهاي درجشنواره ايران سينماي
جشنواره پنجمين در شركتكننده ايراني فيلم دو
استقبال مورد شانگهايچين ، فيلم بينالمللي
.گرفت قرار تماشاگران
و فيلمسازان از برخي حضور عدم بهرغم جشنواره اين
شهرشرقي گذشتهدراين هفته جهان ، مشهور فيلمهاي
.يافت گشايش چين
در كه جشنواره دراين:حاكيست دريافتي گزارشهاي
از 160 بيش است ، شده شانگهايآغاز فيلم هنر مركز
.شد خواهد داده نمايش فيلم
شده ، داده شركت جشنواره دراين كه فيلمايراني دو
كودك"و طالبي علي محمد كارگرداني به "باد و بيد"
در كه است كريمي مير رضا سيد كارگرداني به "وسرباز
.كردهاند شركت پانوراما بخش
عمل به استقبال نمايش ، نخست درنوبت فيلم ازهردو
تشويق مورد تماشاگران سوي از نمايش ، پايان در و آمد
باردرسينماهاي دو تاكنون باد و بيد فيلمگرفت قرار
در است ، قرار و شده داده نمايش شانگهاي گوناگون
به "شانگهاي فيلم مركز"و "شان تيان" سينماي دو
.شود گذاشته نمايش
سينماي باردر يك سرباز و كودك فيلم همچنين
و "بي هو"سينماهاي در دوبار شانو تيان
گزارش ، همين به بنا.است شده داده نمايش "گوتاي"
اين برپايي مدت در منطقه و كشور از 40 بيش فيلمهاي
داشت ، خواهد ادامه جاري ماه خرداد تا 27 كه جشنواره
.ميشود داده نمايش اينشهر سينماهاي در
فيلمسازي استوديو از 1200 بيش از فيلم مجموعا 376
شركت جشنواره دراين جهان منطقه و كشور از 40
اين برپايي مدت در كه ميرود وانتظار كردهاند
.كنند ديدن آن از نفر هزار جشنواره ، 300
كه ميباشد "كامل ماه" فيلم فيلمها ازجملهاين
جشنواره ، داوراين ميانهفت از.است شده توليد درچين
.آسياميباشند از نفر سه اروپاو از داور چهار
درسال 1993 كه شانگهاي فيلم بينالمللي جشنواره
در خود نوع در فيلم جشنواره تنها كرد ، كار به آغاز
در فيلم المللي بين جشنواره گروه دو از يكي و چين
.است آسيا
ژوئن ماه در سال هر پس اين از جشنواره اين
.شد خواهد برگزار
لرها شناسي تبار
فراوان تنوع داراي و پرجمعيت اقوام ازجمله:درآمد
لرها پرشمار وگويشهاي زياد پراكندگي و ايلي و طايفهاي
به سپس و كنوني لرستان در ايران لرهاي اعظم بخش.هستند
.هستند ساكن ايران مناطق و شهرها بقيه در پراكنده شكلهاي
از بخشي و قومي خاستگاههاي به دارد اشاره زير مقاله
عبدالحسين از.ايران در قوم اين جغرافيايي پراكندگي
و دانشنامهنويسي پيشگامان از بايد را او كه حميديان
دانست ، زمين ايران عشيرههاي و قومها در پژوهش بويژه
.است رسيده چاپ به بسياري كتابهاي تاكنون
بسر ايران غربي جنوب در كه هستند ايراني لرهاتيرهاي
و فعلي لرستان ساكنان) خاص شعبه چهار به و ميبرند
وجه.ميشوند تقسيم بختياري و كهگيلويه ممسني ، ،(پشتكوه
لري گويش اختصاصي صفت آنهاست ، زبان لرها ميان مشترك
پارسي زبان تحتتاثير اصولا منطقه اين كه آنست بيانگر
نفوذ تحت منطقه در را لري زبانشناسان ، .است گرفته قرار
.دادهاند قرار فارسي زبان
منطقه به را لرها زبانشناسان:قومشناسي نظر از لرها
اصلي لرهاي محلي ، روايات آنكه وحال ميدانند مربوط فارس
گفته به بنا.آمدهاند مانرود از كه ميداند قبايلي را
آنرا كه است دهكدهاي مانرود ولايت در گزيده تاريخ مولف
زبان به را آن كه دارد وجود حدودبندي آن در و كردخوانند
خوانند لر را آن كه است موضعي بند آن در و نامند كول لري
سبب بدان است ، برخاسته موضع آن از ايشان اصل چون و
.گفتهاند لر ايشانرا
نيست ، برخي ، آنانرا معلوم بهدرستي لرها منشا و اصل..
اول نيمه در كه ميدانند ايراني اصلي نژاد از قسمتي
اين به خزر درياي شرق ناحيه از ميلاد از قبل اول هزاره
و دارد وجود نيز عرب خون آنان در ولي كردند مهاجرت منطقه
در خوزستان ناحيه از عرب قبايل نفوذ نتيجه در امر اين
.است گرفته صورت مغرب در عراق و جنوب
شامل اول گروه:ميشود تقسيم شاخه دو به لري گويش...
و است بختياري و كهگيلويه ممسني ، يعني بزرگ لر گويشهاي
نظر از اول گروه.است كوچك لر گويشهاي شامل دوم گروه
نظر از:دارد ويژهاي تفاوتهاي فارسي زبان با مقايسه
.ميشود(UM)يا(OM )به تبديل كلمه آخر در AM ام آواشناسي
دو يا پول ، پيل مانند ، ميشود ، (ي) به تبديل (و) همچنين
يا (ددر) دختر مانند ميشود"د" به قلب "ت" و "خ" صداي
كه لرستان فيلي لرهاي لهجه يعني لري لهجههاي از دوم
استانداري جزو اكنون و بوده پشتكوه و خرمآباد آن مركز
زبان با تفاوتي چندان اصولا گفت بايد است ، شده ايلام
.ندارد فارسي
و ايرانيان ميان هجري نخستين سدههاي در كه جنگهايي در
و فارس اقوام ساير مانند لرها داد ، بغدادرخ خلفاي
سلسلههاي با را خود همبستگي و شدند نبرد وارد خوزستان
مستحكم حسنويه و كاكويه بويه ، آل صفاريان ، مانند ايراني
.كردند
زبده و شرفنامه" كتاب و مستوفي حمدالله گزيده تاريخ از
تا هجري سال 300 در شول حكمرانان كه برميآيد "التواريخ
.داشتند فرمانروايي لرستان از نيمي بر مغول دوره از قبل
پيشواي.بودند نجمالدين به ملقب فرمانروايان اين
كه بود ماكان سيفالدين نام به شخصي احتمالا كهكيلويه
.داشتند نفوذ لرستان منطقه بر ساسانيان روزگار در اجدادش
لر طوايف بقيه.بود روزبهاني طايفه از سيف خانواده
را بزرگ لر كه چنانميشد اداره لر شاهزادگان بهوسيله
اداره منصور او برادر را كوچك لر و بدر نام به فردي
را خود رقيب هجري سال 580 در كوچك لر موسس منصور.ميكرد
كوچك لر و بزرگ لر فرمانروايي دوران در.برداشت ميان از
و مردم آسايش در لر اتابكان و بود آبادان سخت لرستان
بناهاي و كوشيدند خويش فرمانروايي قلمرو آباداني
.برافراشتند عامالمنفعهاي
تابع حدي تا اتابكان تيموريان و مغول حكومت ميان درفاصله
تيمورلنگ هجري و 795 سالهاي 788 در.بودند مظفر آل
لر فرمانروايان با اما غارت و ويران را كوچك لر سرزمين
.كرد رفتار مهرباني با بزرگ
تحكيم به موفق تنها كوچك لر اتابكان صفويه روزگار در
و افزودند خود خاك بر حتي شدند خود موقعيت و موجوديت
سال در شاهورديخان يعني لرستان اتابك چهارمين بيستو
لر سلسلهاتابكان و كشته عباس شاه دست قبه - _ه 1006
خاندان همين از بعدها و منقرض ترتيب اين به كوچك
محدوده در والي بهعنوان شاهورديخان پسرعمه حسينخان
ادامه حكومت به او جانشينان و يافت فرمانروايي پشتكوه
.دادند
والي اصفهان ، به افغان حمله مقارن يعني صفويه بعداز
از دفاع در بود ، فيلي خان عليمردان كه كوچك لرستان
ايران قواي كل فرماندهي به بعد چندي و كوشيد سخت اصفهان
يكي تاختند لرستان به افغانها چون كه آوردهاند.رسيد
براي و اسير را مهاجم افغانهاي سامان اين فرمانروايان از
انقراض از پس.كرد دريافت پول افغان محمود از آنها آزادي
و پرداخت فعاليت به بختياري خان عليمردان افشاريه سلسله
دو ، اين ميان اختلاف بروز با اما كرد همكاري كريمخان با
.شد كشته عليمردانخان
در كه بود زند توشمال طايفه از و لك اصلا زند كريمخان
قاجار روزگار در وي.بودند شده مستقر فعلي لرستان حوالي
انجام(تهران در) مركزي قدرت كردن متمركز براي اقداماتي
.بخشيد لرستان موقعيت در بيشتري تاثير كه داد
تا هجري سالهاي550 ميان سلسله اين:بزرگ لر اتابكان
آن پايتخت و راندند فرمان لرستان جنوب و شرق در ق-_ه 827
ابوطاهر سلسله اين فرمانرواي نخستين.بود (ايذه) مالمير
آنها ، آخرين يعني اتابك پانزدهمين و فرزندمحمد علي فرزند
ابراهيم سلطان كه بود پشنگ بن كاووس ابن غياثالدين
ترتيب بدين.كرد بركنار را او تيموري شاهرخ فرزند
انقراض از پس و يافت پايان بزرگ لر اتابكان فرمانروايي
.يافتند فرمانروايي بختياري طوايف روساي سلسله اين
لر قوم شاخههاي
بروجرد ، خرمآباد ، شهرستانهاي در لرستان استان در
لر قوم از مختلفي گروههاي و قبايل سكونت محل اليگودرز ،
.ميباشد
لر قوم تيرههاي و طوايف سكونت محل خرمآباد ديرباز از
شهرستان مناطق از يكي در را لر قوم منشا.است بوده
اين لرهاي اما پنداشتهاند ، رود ماديان نام به خرمآباد ،
شهر بوميان خرمآباديها ، :هستند قرار بدين شهرستان
خرمآباديها.مينامند خرمآبادي اصطلاح به را خرمآباد
اعضاي از آنها بيشتر بلكه نيستند ، خاصي قوم يا قبيله از
ترك را خود قبيله رفته رفته كه هستند لرستان مختلف ايلات
.كردهاند سكونت شهر اين در و
از يكي به نحوي به خرمآباد شهرستان لرهاي:قبايل و ايلات
ايلات سكونت محل ديرباز از لرستان.وابستهاند لر ايلات
در پيش دهه چندين از قبيلهاي نظام.است بوده متعدد
كوچكتري اجزاي به ايل هر چهگشت دگرگوني دستخوش لرستان
.است شده تجزيه
شاخههاي سكونت محل كهن روزگاران از بروجرد شهرستان در
اين در.است چنين نيز هماكنون و بوده لر قوم مختلف
از ميبرند سر به لر گوناگون طوايف و گروهها شهرستان
از يا لر قوم مختلف شعب از كه بروجرديها:جمله
و فرهنگ زمان گذشت با كه ميباشند لر غير خانوادههاي
زمره در نتيجه در و گرفتهاند فرا را (بروجردي) لري زبان
.درآمدهاند لر قوم
خرمآباد شهرستان طوايف شعب از طوايف اين:لرستاني طوايف
بروجرد اطراف روستاهاي در سيلاخور مناطق در كه ميباشند
كاكاوند ، پيرانوند ، جودكي ، ساكي ، :جمله از گرفتهاند ، جا
كشوري ، پاپي ، پيرحياتي ، لك ، زيودار ، احمدي ، يار دالوند ،
.ديناروند رحمت ، كاند امير ، كرزبر ، سادات ،
ميزيستند ، سامان اين در قديم از طوايف اين:محلي طوايف
گروه گودرزي ، طايفه و اشترنيان در روزبهاني طايفه چون
.هداوند لشني ، طوايف زندي ، طايفه از عبارتند دوم
ميباشند بختياري لنگ چهار ازشاخه عمدتا:بختياري طوايف
بختياري طوايف.گرفتهاند جا درود نواحي و سيلاخور در
منطقه اين به ناصرالدينشاه و محمدشاه روزگار در ظاهرا
.آمدند
هفت و لنگ چهار بختياري لرهاي شهرستان ، اين در:اليگودرز
.ميبرند بسر لنگ
محال چهار و بختياري استان
روزگار از پيش تا معروفند بختياري نام به امروز كه مردمي
اما بودند شناخته بزرگ لر عنوان تحت رفته هم روي صفويان
شهرت بختياري به نامعلومي دلايل به بعد به پس ازآن
افشاريه ، يا صفويه زمان از احتمالا همچنين.يافتند
.شدند تقسيم لنگ چهار و لنگ هفت گروه دو به بختياريها
اصفهان شهر
اصفهان شهر با تاكنون كهن روزگاران از بختياري لرهاي
شهر اين به آنان از تعدادي زمان گذشت با و داشته سروكار
تبعيد سامان اين به سلاطين از برخي بهوسيله يا كوچيده
:طايفهاند شش طوايف اين و شدند
فراواني گروههاي آنان و بختياري الوار قديمي طايفه -1
لنبان ، :ميزيستند اصفهان محله سه در منحصرا كه بودند
(شياس) شيس جوزدان ،
معتمدالدوله منوچهر اواخر كه بختياري جديد طايفه -2
گروه نموده ، تناسل و توالد حال به تا و آورد رهينه
.دادند تشكيل را فراواني
لرنشين ، محله سه اصفهان به بختياري مردانخان علي حمله با
از اصفهان محله از 24 مراد باغ محله و بيدآباد لنبان ،
.ماندند مصون غارت
بويراحمد و كهگيلويه استان
يكي تاكنون آريائيان ورود آغاز از بويراحمد و كهگيلويه
منطقه اين قبايل نيز اكنون هم و بود لرنشين مناطق از
چون قبايلي از سامان اين لرهاي هستند ، لر قوم از همگي
(بايوئي) باوي و بهمني طيبي ، زياري ، دشمن چرام ، بويراحمد ،
.شدهاند تشكيل
خود است كهگيلويه استان ايل بزرگترين كه بويراحمد ايل
آن از نامي اكنون كه بود جالي ايل شاخههاي از يكي نخست
.نيست ميان در
نام به اصلي گروه چهار از ممسني لرهاي:ممسني شهرستان
.است شده تشكيل زياري دشمن و (جاويد) جاوي بكش ، رستم ،
از يكي تاكنون گذشته روزگاران از خوزستان:خوزستان استان
-شششهرستان 1 در هماكنون بوده ، لرنشين عمده مناطق
-شوشتر 6 -دزفول 5 -مسجدسليمان 4 -بهبهان 3 -ذه 2_اي
يا هستند لرنشين كامل بهطور يا استان اين رامهرمز ،
ميدهند ، تشكيل را آنها جمعيت اكثريت لرها اينكه
اقتصادي رونق موجب نفت استخراج كه زماني از اين علاوهبر
از فراواني گروههاي گشت ، اهواز و آبادان شهر شكوفايي و
بهبهان و بوشهر كهگيلويه ، مناطق لرهاي نيز و بختياريها
از عمدتا خوزستان لرهاي.شدند ماندگار شهر دو اين در
دانست بايد.شدهاند تشكيل لراويكهگيلويه و بختياريها
بهسر خوزستان در ديگر لرهاي از بيش بختياري لرهاي كه
دزفول ، ايذه ، شهرستان از عبارتست مناطق اين و ميبرند
.رامهرمز و مسجدسليمان شوشتر ،
و بهبهان شهرستانهاي در لرها اين:كهگيلويهايها
از بيش لراويها ميان اين در كه بهسرميبرند رامهرمز
از شاخه دو.ميبرند بهسر مناطق اين در ايلات ديگر
شهرستان در (طيبي) طيوي و بهمني ايلات يعني لراويها
و (شيرعالي) شيرالي طوايف از.گشتهاند ماندگار بهبهان
تيرههاي و رامهرمز در كه بودند لراويها از يوسفي
بهبهان ، شهرستانهاي در كهگيلويه ايلات اغلب از مختلفي
.ميبرند بهسر دزفول و مسجدسليمان رامهرمز ،
شبانكارهاند ، منطقه از كه شعباني طايفه:هنديجان لرهاي
.ميباشند خدري طايفه بهمئي ، طايفه داودي ، حيات طايفه
در بهويژه خوزستان در دور گذشتههاي از:لرستانيها
شهر اين از را لر نام برخي كه لور شهر در انديمشك نزديكي
طايفه:از عبارتند طوايف اين.ميزيستند ميدانند ، ماخوذ
راه دركناره قطب قلعه لرهاي عمله ، بهاروند ، قلاوند ،
.دزفولي لرهاي انديمشك نزديكي در تهران -خوزستان
از برخي كه هستند پارسي قوم از شاخهاي لرها:فارس استان
شدند ، ماندگار فارس استان در آريائيان ورود آغاز از آنها
بودند فرمانروا لرهاي از كه زنديه روزگار از حال اين با
عليا ، خضرك طشك ، آباده در بهويژه فارس مختلف مناطق در
قاجار آغامحمدخان اينكه تا گزيدند سكونت غيره و كربال
.كرد تبعيد نقاط ديگر به را فارس لرهاي از عدهاي
-اينرو 1 از بود فارس مهاجرپذير مهم مراكز از يكي شيراز
فارس مختلف نقاط از رفته رفته تاكنون قديم از كه لرهايي
شولستان كوهمره ، اردكان ، نواحي بيضا ، كامفيروز ، چون
بويراحمد و كهگيلويه و بوشهر استانهاي از نيز و (ممسني)
دست از شهر اين در خودرا هويت كمكم و آمدند شيراز به
به لرستان از زند كريمخان روزگار از كه لرهايي -دادند 2
كه كردند حفظ را خود هويت هنوز و آمدند فارس استان
در كه لرهايي -سلگي 3 و چگني زند ، فيلي ، لك ، از عبارتند
كوچيدند ، شيراز به قاجاريه دوره در يعني گذشته قرن دو
چوگيها ، -ازجمله 1 و كهكيلويه و ممسني از بيشتر
به پيش دهه چندين از كه لرهايي و سپهوند دهبزرگيها ،
:ميشوند خانوار چندهزار شامل كوچيدند شيراز
-ا 5_بيض دهستان -دان 4_سپي ان_رست_شه -روز 3_كامفي -2
...و آبادهطشك-جان 7_هماي ان__دهست-گه6_اردان_چه رحد_س
در ديرباز از كه است لر قوم شاخههاي از يكي شوليها
.ميبرند بهسر شولستان
و طوايف -قشقايي به وابسته لر تيرههاي و طوايف
و ميدهند تشكيل را قشقايي ايل از مهمي قسمت لر تيرههاي
.پيوستند قشقايي ايل به قاجاريه روزگار رفتهدر رفته
ممسني ، عمدتاازطوايف قشقايي ايل به وابسته لرهاي اغلب
از تعدادي حال اين با هستند بويراحمد و كهگيلويه
به زند روزگار در لرستانكه طوايف از برخي و بختياريها
.ميروند بهشمار قشقايي ايل جزو كوچاندهشدند فارس
كه چنان نيست يكسان قشقاييها ميان در لر طوايف پراكندگي
ساير از بيش كشكولي و شوري دره طوايف ميان لر طوايف
.است قشقايي طوايف
از كوچك كشكولي:كوچك كشكولي ميان در لر وطوايف تيرهها
بر علاوه.لرهاست از آن تيره هفت كه شده تشكيل 13طايفه
.ميدانند زند طايفه از را خود طايفه كلانتراناين اين
وكوچك بزرگ كشكولي طايفه:بزرگ كشكولي به وابسته لرهاي
.شدند جدا هم از سرانجام كه بودند طايفه يك اصل در
طايفهزنديه از را خود نيز طايفه كلانتراناين
تيره طايفهاز 36 اين.آمد فارس به آنها جد كه ميدانند
لر تيرههاي اغلب.هستند لر آن تيره كه 15 شده تشكيل
اراضي كه هستند ممسنيها بزرگاز كشكولي طايفه ميان
.آمد در كشكوليها تصرف به آنها
اين در ر_ل رههاي__تي:شوري دره طايفه به وابسته رهاي_ل
لك -2(لويه_كهگي)و_ل ادات_س -از1 است عبارت طايفه
طيب -5(ممسني) جاويد -4(سني_مم)دا_ون -رستان3__ل)
دره كلانترانطايفه براين علاوه و نجفي-6(كهگيلويه)لو
از بيش عمله درطايفه.هستند بختياريها از اصلا شوري
.ميبرند بهسر لر 9تيره
حميديان عبدالحسين
.است موجود روزنامه دردفتر منابع *
|