سيد دكتر شهيد از اي نشده منتشر متن
از انسان پيدايش (پاياني بخش) بهشتي محمد
قرآن ديدگاه
قبلي ، ادامهبحث در
اين در ما چطور كه شود دانسته تا زنم مي مثالي شما براي
ميگذاريم كلكسيون يك بدهيم ، قطعي جواب نميتوانيم مساله
ماشين كلكسيون:دارند طبيعتشناسان كه كلكسيونهايي كنار
كمك ما به چيني باستانشناس.باستان چين ميرويم چاپ
و مصر قديمي خيلي چاپ وسيلههاي آن از دانه يك و ميكند
قالب يك شبيه است چيزي ;ميگذارد ما اختيار در را چين
و است مهر يك مثل كه دارد را اثر اين كه ناهموار سنگي
شكل بزنند كاغذ روي و بمالند رنگي ماده يك آن روي وقتي
كه چاپي دستگاه اولين ميشود اين.ميكند منعكس را خودش
و رفته فرو چاپ دستگاه اين سطح.ميشناسيم تاكنون
پيدا را صافي سنگهاي قطعه ميآييم جلوتر.است ناهموار
با بعد و ميشود نوشته خاصي مركب با آنها روي كه ميكنيم
و ميآيد وجود به آن در صافي فرورفتگيهاي دارويي كمك
از بعد.داشت وجود پيش سال تا 200 كه سنگي چاپ ميشود
كه صفحههايي.ميرسيم چوبي حروف با دستگاههايي به مدتي
و ميچيدند هم كنار در آن روي را شده تراشيده چوبي حروف
كه نبود لازم و بود راحتتر كار اين.ميكردند حروفچيني
پيدا خوب خطاط يك.برويم خوب خطاطهاي سراغ به هميشه
را حروف بعد و مينوشت را قشنگ حروف بار يك كه ميكرديم
حروف با ماشين به ميرسيم بعد.ميكرديم جور و جفت هم با
آن از تكامل ، نظر از هم ، سربي حروف با ماشين.سربي
كه خودكاري پيشرفته ماشينهاي تا شده شروع دستي ماشينهاي
ماشين نوع چهل - سي بايد مورد اين در يعني.هست امروز
.كنيم رديف كلكسيون آن در رفته پيش تدريج به كه پيشرفته
ماشينهاي به برسيم تا...افست ماشينهاي به ميرسيم بعد
تكاملي ترتيب تاريخي ، ترتيب برحسب ماشينها اين.چاپ موجي
قبلي ماشين شكم از بعدي ماشين اين آيا اما.دارند هم
بستر يك در قبلي ماشينهاي آن يعني است؟ شده متولد
هم بعدي در آن اندامهاي بالاخره كه رفته پيش طوري تكاملي
فرضيه در كه دومي و اول دليل مثال ، اين در دارد؟ وجود
اولا ، يعني ، هست اينجا ميكردم استناد آن به تكامل
بعد است ، ساده ماشين يك اول.است تاريخي اينها تكامل
برحسب ماشينها اين يعني.ميشود پيچيدهتر و پيچيدهتر
دليل.ميروند پيش پيچيدگي سمت به سادگي از تاريخي ترتيب
شريك همه الگو و طرح كلي و اصل در يعني.هست هم دوم
ميخواهند كه را چيزي بايد اينها همه در مثلا ، .هستند
روچاپ از ميكنند چاپ وقتي تا كنند نصب وارونه بشود چاپ
اصول از بسياري در و مشتركند ، همهشان اصل اين در.شود
در و فسيلها در كه كلي تشابه همان يعني.ديگر كلي
و روزافزون تشابه ، اين و هست هم اينجا مييافتند موجودات
ماشينهاي بين مشابهت وجوه يعنياست تكامل به رو
و او بين تا است زيادتر خيلي بعدي ماشين با پيشرفتهتر
ماشين آن كه گفت ميشود آيا بالاخره ولي.ماشين نخستين
ماشين اين خواستند وقتي يعني آمده ، وجود به اين شكم از
در را اجزايش و كردند تكهتكه را يكي آن آمدند بسازند را
در چاپ ماشين خالق انسان ;نه اينكه يا بردند؟ كار به اين
بوده انسان خود اين حقيقت در) خودش تكاملي مرحله اولين
به ساده ، چاپ ماشين آن به رسيد فكرش (كرده پيدا تكامل كه
، بود دستگاه نبود ، ماشين اصلا كه ساده چاپ دستگاه آن
توانايي هرقدر جلو ، رفت جلو ، رفت جلو ، رفت جلو رفت بعد
بدون آورد وجود به را كاملتري ماشين شد بيشتر خلاقيتش
اگراين باشد؟ زايانده قبلي شكم از را ماشين اين اينكه
انديشه و فكر در تكامل نشانه باشد تكاملي نشانه ماشينها
بدين.است انسان ، يعني ماشينها ، اين آفريدگار خلاقيت و
فكر زاييده جديد ماشينهاي سازنده بكر وفكر علم كه معنا
خود اما ;تكاملي مرحله يك با است قبلي ماشينهاي سازنده
.نيامدهاند وجود به يكديگر شكم از اينها
ميخواهيم.نيست حتما تكامل بگوييم نميخواهيم ما
داريم طبيعتشناسي در كه دلائلي و اين ادله ، اين بگوييم
شكم از ميشود ;باشد تكامل ميشود هست ، حتما نميگويد
ميشود اندازه همين.باشد نيامده ميشود و باشد آمده هم
بگوييم ميخواهيم ما.بگوييم نميخواهيم اين از بيش ;گفت
اين با قبلي ، موجود شكم از كاملتر بعدي موجود پيدايش
اين آيا..نيست قطعي اثبات قابل شد ، گفته كه دلايلي
ميمون آخرين شكم از انسان نخستين كه كند اثبات ميتواند
در الان نميگوييم ما است؟ آمده وجود به يافته تكامل
نفي من منظور.ندارد وجود تكاملي جنبههاي خودمان زمان
.بود قطعيت
انسان من چون ماشين مثال در.خالق تكامل به راجع اما
ماشين ميكند ، پيدا تكامل تدريجي من خالقيت چون و هستم
نشانه تدريج جا همه ولي.ميدهم تكامل تدريجا هم را
در تدريج از ناشي تدريج اوقات گاهي.نيست من تكامل
معلومات خيلي كه جنابعالي.ميزنم مثالي.است قابليت
كتاب يك ميآيد اول كلاس به كه بچهاي براي چرا داريد
اثر آخرين نميتوانيد شما چون مينويسيد؟ فارسي ساده
را آن درك توانايي او چون يا بنويسيد او براي را ادبي
را درسي مطلب سال هر از.بخواند نميتواند او چون ندارد؟
وابسته است ممكن كه همانطور تدريج پس.ميدهيد تكامل
ظرفيت در تكامل به ميتواند خالق ، در تكامل به باشد
.است دومي اين خدا مورد در.باشد وابسته هم مخلوق
روايات ، منهاي عهدين ، منهاي قرآن ، منهاي دين ، منهاي پس ،
طبيعي علمي ديد از بخواهيم ما اگر ديني ، فكر هر منهاي
به نتيجهگيريهايي چه چيزهايي چه گفتهاند تكامل بپرسيم
قطعي نتيجهگيري مقدار يك كه است اين پاسخ ميآوريم ، دست
اين.ميآوريم دست به قطعي غير نتيجهگيري مقدار يك و
آمده ، بيرون ناقصتر شكم از كاملتر موجود كه مساله
از آمده ، ناقصتر از بعد كاملتر اينكه اما.است غيرقطعي
و دين نصوص سراغ برويم حالا.است قطعي تاريخي ترتيب نظر
صريح دلالت قرآن آيات.قرآن ديدگاه از انسان پيدايش سراغ
و زمين آفرينش از پس آفريدگارجهان -كه 1 دارد اين بر
ميشناسيم ما آسمانيكه زمينيو موجودات همه و آسمان
"آدم" نام به آفريد موجودي(آنها وغير وجانوران گياه از)
.است صريح كاملا قرآن دلالت اينجا تا.
قاطع نص و صراحت از اينجاصحبت) -ظهور قرآن آيات -2
گل از آدم اين پيكر كه دارد اين در فراوان -(است مشكل
.است نبوده زنده موجود يك مولود او و شد ساخته ولاي
كهاين است اين است اصلي توجه مورد آيات اين در آنچه -3
الهي بارقه از خودش ، از قبل موجودات برخلافهمه موجود ،
;بود برخوردار الهيتعبيرشده روح آنبه از كه خاصي
خوب و زيبا و زشت شناخت قدرت او به عمل ميدان در كه روحي
شده داده دو ، آن از يكي انتخاب آزاديدر داشتن با بد ، و
قرآن وآيات قرآن آيا كه كنيد سوال من از اگر.است
نه ، يا بگويد را انسان پيكر طبيعي سرگذشت واقعاخواسته
.نيست صدد اين در اصلا قرآن.نه ميگويم صراحت با
آفرينش در قرآن آيات اصلا آيا كه كنيد سوال من از اگر
تاريخ يعني;باشد طبيعي تاريخ رقيب ميخواهد انسان ،
او ، عين يا حالا -بگويد چيزي هم قرآن و بگويد چيزي طبيعي
قرآن جاي هيچ !ميگويمنه -او مخالف يا او ، موافق يا
آگاهي دادن طبيعت ، براي نظر از را پيدايشانسان سرگذشت
ما خود عهده به را كار اين قرآناست نگفته ما ، به
دو صورت اشاره ، به صورت به كه مواردي همه.است گذاشته
آفرينشانسان درباره آيه ، چند صورت به يا آيه ، سه و آيه
:بكند نتيجهگيري يك ميخواهد آمده ، همه قرآن در وآدم
اختصاصي امكان تودو به آفريدگارتو خداي انسان ، اي
امكان شر ، و خير شناخت و شدن آگاه امكان ;داد
اين برابر در !باش مواظب.انتخاب و واختيار تصميمگرفتن
مراقب.انتظاراتيهست تو از دادهاند تو به كه امكاناتي
تو به كه امكاناتي و نعم اين روزيحساب يك!باش
در زمينهآدم در آياتيكه تمام.ميگيرند پس دادهاند
به ناظر كه جا دو يكي مگر ;است اين ناظربه آمده قرآن
وقتي اين ، بنابراست اشاره يك هم آن و است ديگر نكته يك
ديدگاهمطرح اين رااز مطلب نويسندهاي يا گوينده يك
باره اين در بود خوب كه گفت او به ميشود ميكند ، آيا
پيكر پيدايش زمينه دقيقتريدر و ارزندهتر اطلاعات
اين اصلا ميگذاشتي؟ ما اختيار در انسان خود انسانو
اينجا در نوشتن صحيح و گفتن سخن صحيح.است بلاغت خلاف
جهت در كه بگويند نحوي به را مقدمهها كه است اين
درآن دخالت كه چيزهايي طرح.باشد نظر مورد نتيجهگيري
به چگونه هم بشر اينكهبيجاست اصلا ندارد نتيجهگيري
جوربه هر.نتيجهندارد اين تاثيريدر آمده وجود
به طبيعي ، بهصورت.موتاسيون با جهش ، با ;باشد وجودآمده
كه است اين مهم.ندارد نتيجه اين تاثيريدر الهي ، صورت
.شد پيدا امتياز يك با هستي عالم سراسر در موجود اين
هست فيلسوفي و طبيعي ، محيطي اجتماعي ، انساني ، عالم كدام
باشد؟ گفته اسلام بيشترياز چيز امتياز اين درباره كه
درصدد قرآن آيات اصلا كه كنند توجه دوستان كه است اين
و نفي و علمي پيچيده نكتههاي قبولاين و رد يا بيان
بايد فقط !همين.است ديگري چيز درصدد.نيست آنها اثبات
قبيل اين از مطلبي بيان درصدد كه اين قرآن ، بدون ببينيم
.ميآيد در جور بيشتر چيز چه عباراتشبا باشد ،
و كلي نام.است معين شخصي نام قرآن در " آدم" نام -4
.نيست نوعي
عنوان با قرآن در زمين ، كره برروي انسانهايموجود -5
گفتوگو خطابو مورد بنيآدم ;زادها آدمي آدم ، زادههاي
.گرفتهاند قرار
از كه جانداري موجود شخصي ، آدم اين پيدايش از قبل آيا -6
داشته وجود باشد او شبيه حيواني وكارهاي قامت و قد نظر
;يافت نميتوان روشني مطلب باره اين در قرآن نه؟در يا
زمينه اين در يي(اشارهها نه و)ايهامها آيه درچند ولي
.هست
كه موجوداتي بودن از صراحت با نيز روايات از برخي از
سخن ما ، آدم از ناميد ، قبل آدم را آنها ميتوان
.ميگويند
خلقت كتاب در سحابي دكتر آقاي جناب ارزندهمان دوست
زمينه اين در سومي فرضيه كه را ، فرضيهديگر يك انسان
مومن انسان يك تلاش نظر ايشاناز كار.كردند دنبال است ،
مخصوصاشخصايشان -باشد تقدير مورد بايد همواره وعالم
احترام مورد عملي و ايماني ارزشهايعالي خاطر به بايد
علمي نقادي منافاتيبا هيچ واحترام تقدير ولي -باشند
و فكري بررسيهاي ميدان رادر سومي فرضيه ايشان.ندارد
.است خاص آدماسم ايشانگفتهاند.آوردهاند علمي
آنها كه آمده قرآن در هم بشر و انسان اما ;ميكنيم قبول
حسب بر بگويند ميخواهند ايشان.نيست خاص اسم مسلما
نسل به ميگفت ، پيدايشنسل تكامل قانون همانكه
كه پيدايشانساني به منجرشد تكامل مسير در موجودات
آدم از قبل يعني.نبود برخوردار روحالهي هنوزاز
و آمد بوجود تكامل بستر در الهي روح از نابرخوردار انسان
موقع مادردر دررحم انسان جنين در كه بعد ، همانطور
آن در جنين به مربوط آيات و شود مي دميده الهي روح معيني
احسن فتباركالله آخر خلقا انشاناه ثم":ميگويد مرحله
الهي روح مرحله آن در وميگويد (مومنون (14 ،"الخالقين
جهشدر يك صورت به الهيو خاص اراده به آمد ، جنين در
كاملبوجود بستر در كه نسلانسان شاخههاي اين از يكي
پس.آدم شد و شد الهيبرخوردار روح از بار يك آمده ،
از تكاملتوانست بستر در كه است خاصي انسان نامآن آدم
زمين روي انسانهايفعلي ما.برخورداربشود الهي روح
در جهشي صفات طوركه همين و هستيم آدم آن فرزندان
دانه يك اين نسل در ميماند ، توارثباقي به بعد نسلهاي
الهي روح برخوردارياز بسترتكامل در انسانهم
.ماند باقي همچنان
اين) آمده قرآن در كه جا هر"الانسان" ميگويند ايشان
لام و الف كه را"ال" اين آدم ، يعني (موردنظر انسان
.است ايشان نظريه خلاصه اين گرفتهاند اشاره
و شكل كه قبلابودند انسانهايي ايشان ، بنابهنظر
روح از ولي بود آدم مثلهمين حركاتعاديشان قيافهو
نسلبا اين شاخههاي از يكي بعدنبودند برخوردار الهي
قابل ايشان نظريه حال هر بهكرد پيدا تكامل كه جهش يك
.است بحث
پيدايش كه دارد اين فراواندر ظهور انسان خلقت روايات
در.است بوده امثالآن يا نما انسان يك نسل از آدم
كنيم اشاره آن به بارهميتوانيم اين در كه آياتي ميان
خلقه آدم ، كمثل عندالله عيسي مثل ان":است كريمه آيه اين
مساله دليل مسيحيانبه."فيكون كن قالله ثم تراب من
فرزند او گفتند پدر ، عليهالسلامبدون پيدايشعيسي
سراغ او براي بشر از معيني پدر كه وحالا خداست مستقيم
او پدر اين بنابر -نميشود بابا بدون هم آدم و -نداريم
كه مسيحيتاست سخن ايناللهاست عيسيابن خداستپس
عيسيبن بايد را عيسي ; نه گفت قرآنهمميگويد الان
يك پدر دخالت بدون مريم بارداري منتها;ناميد مريم
فوقالعاده امر يك ;استثنايياست امر يك;است معجزه
شما و من براي فوقالعاده ، چيزهاي اين ولي است ،
مسيحياندر با اينكه براي.خدا براي نه است فوقالعاده
دارند ، از قبول هم آنها خود كه استدلاليكنيد باره اين
است ، بودن الله ابن بر قرار اگر چيست؟ آدم بپرسيد آنها
اينكه براي;عيسي حق نه باشد خدا پسر كه است آدم حق
قال ثم تراب خلقهمن" آدم داشت ، ولي اقلامادري عيسي
".فيكون كن له
روشنگر كتاب يك عنوان به جا همه را قرآن بخواهيم اگر
جا يك و بدانيم روشنگر را آن جا يك اينكه كنيم ، نه قبول
معني اين علما هم امروز حتي بپيچانيمكه را آنقدرآن
آن در است ، توقعي چه ديگر ، بفهمند آن از زحمت به را
انمثل" بگويد نبوده حرفها اين از بحثي اصلا كه زمان
من خلقه" يعني "تراب من خلقه آدم كمثل عندالله عيسي
مادر داشت ، پدر!ميليونساله بسترچند يك در "تراب
و ساله چندميليون بستر يك يعني"تراب من خلقه" و داشت هم
انصافا نميچسبدو اين.بود الهياش روح در اعجازش
هم [سحابي]ايشان خدمت.درنميآيد جور قرآن فهم آهنگ با
با مقابل درجهت كه آياتي پيرامون و نشستيم صحبت به مفصل
به كه علاقهاي با...گفتيم سخن بودند سوالكرده ايشان
لذتي اصلا و بحثدارم اين به كه علاقهاي و دارم ايشان
يك راستي سحابيبه دكتر -روحاني مرد ديداراين از كه
;ايمانزاست و ايمانآور او با انس راستي به;است روحاني
معاشرت او با وقتي كهانسان آنهاست از راستي به
من -تقويتميكند انسان در را روحي ملكات و صفا ميكند
خيلي ايشان گفتهام هم جليل مرد اين خود به مكرر
در مكرر.دارند لطف من به نسبت هم خيلي متواضعندو
خودم از قبل را ايشان زور ، با حتي جلساتنتوانستهام ،
مشتاقم بسيار كه گفتهام هم ايشان به ببرم بيرون جلسه از
علمي ، مساله يك حل خاطر به نه;بنشينيم سخن به هم با كه
با عالم انسان يك با انس از كه روحاني لذت خاطر به بلكه
خدمت روزيدر يك اميدوارم..برم مي شما چون ايماني
جلسه چند همان در ولي.كنيم تمام را بحث و بنشينيم ايشان
مسلم عالم يك شايسته كه انصافي روح آن كه كردم احساس من
را ايشان هست تنهايي عالم و تنهايي مسلم و عالم مسلم و
با كه بحثي از مقدار اين آرامدر آرام واميداشتكه
.بفرمايند تجديدنظري رفتيم پيش ايشان
كه فرزنداني و بچهها كه كردهاند سوال دوستان از يكي
تكثير چگونه.آمدند چگونهبوجود بودند حوا و آدم از
كنم عرض بايد ازدواجكردند؟ يكديگر با آنها آيا و شدند
ولي نميآيد دست بارهبه اين صريحيدر مطلب قرآن از
وبث" ميگويد نساءخواندم سوره از اول كه آيهاي همان
و آدم اين از " يعني;"نساء و كثيرا رجالا منهما
دخالت پيدايش اين در ديگري كس كه است اين ظاهرش"همسرش
گرچهنه) بالايي درصد يك بنابراينبا.است نداشته
فرزندان ميفهميمكه طور اين قرآن ميگويماز(قطعي
چرا.نداشت هم اشكالي ;كردند ازدواج يكديگر با آدم
محارم ازدواج منع قانون اين كه اين نداشت؟براي اشكالي
شما.باشد رفته پيش جامعه كه است وقتي يكديگردر با
مي دگرگون اجتماعي شرايط برحسب قوانين ميفرماييد خودتان
از يكي هم اين.شود مي دگرگون محيطي برحسبشرايط.شود
.است ضروري و لازم دگرگونيهاي آن
فرزندان ازدواج درباره هست رواياتي ولي:[حاضران از يكي]
... و جن اولاد با آدم
حدكه همان لااقلدردارم انتظار من:[بهشتي دكتر]
دليلغيرقطعي ، حجت از قطعيرا خودماندليل اصول در
هميشهمعيارها دوستان جداميكنيم ، ظني حجت از را قطعي
خيلي متنا روايات اين كه داريد توجه شماكنند حفظ را
دريك ما.است برهم و هم در بسيار سندا اما است قاطع
چه كنيم استناد آنها به نميتوانيم فقهيهم فردي بحث
اعتقادي ، درمباحث ميدانيد شما اعتقادي ، بحث يك در رسد
.نيست حجت صحيح واحد خبر و حديث
.است مختلف اينها سند ولي:[حاضران از يكي]
از!بروجرديرا آقاي كند رحمت خدا:[بهشتي دكتر]
ايشان كه بود اين ما سازندگي ايشاندر درس امتيازات
برميگرداندند ما تنظيمسنديبراي با حديثرا گاهي 50
نه نيست ، بيشتر حديث اينها 5 كه ميگفتند حديث ، و به 5
.است متواتر حديث اينكه 50
|