دموكراسي با رويارويي در شدن جهاني
جهاني اقتصاد چارچوب در رشد
دموكراسي با رويارويي در شدن جهاني
نويسنده بهانه كبك ، در آمريكا قاره سران كنفرانس :اشاره
از آمريكا كنفرانس اين در.است جهاني بحث به پرداختن در
تا را آن مكزيك ولي كرده حمايت آزاد تجارت و اقتصاد
زير مطلب از نويسنده غرض.است برده زيرسوال اندازهاي
در آن فردي مولفههاي و اقتصادي ليبراليسم پيگيري در
معتقد نويسنده.ميشود خلاصه دمكراتيك ارزشهاي با تقابل
حاكميت و دموكراسي تحقق امكان گرسنه ، شكم با است
.ندارد وجود آن ارزشهاي
انديشه گروه
قاره سران كنفرانس به معترضان كه جديدي شعارهاي ميان از
جهاني" با مخالفت در شعارهايي كردند ، مطرح كبك در آمريكا
تمام "دموكراسي زيان به" كه بود "بازارها ديكتاتوري شدن
دارد را دموكراسي از حفاظت ادعاي كه شعارهايي ميشود ، يا
."ميشود پايمال بازار آزادي توسط" و
به پاسخ در اينكنفرانس در آمريكا ، رئيسجمهور بوش جرج
تحكيم به تجارت و بازار آزادي" كه گفت شعارها اين
رئيسجمهور فاكس وينسنت كه درحالي ،"ميانجامد دموكراسي
:كرد تصريح و موافقت شعارها اين از برخي محتواي با مكزيك
دارد ، وجود تنگدستي و فراوان نابرابري كه جامعهاي در"
مورد در باشدواين داشته وجود نميتواند واقعي دموكراسي
:افزود وي ".ميكند صدق لاتين آمريكاي مناطق از بسياري
قرار بازار نيروهاي چتر زير نميدهيم اجازه خود به ما"
".گيريم
شعارهايشان ، از برخي در جهانگرايي به معترضان درواقع ،
طبق شدن جهاني مطرح چالشهاي به نسبت را عميقي آگاهي
سرنوشتي ميان ، آن از كه دادهاند نشان غرب ، سياسي نمونه
.شود آن دچار است ممكن غرب دموكراسي كه است
دفاع سنگر در ميزان يك به آن ، مخالفان و هواخواهان اما
مهمترين از يكي كه است آشكار.ايستادهاند دموكراسي از
دموكراسي چارچوب گسترش شدن ، جهاني كنوني نظام نشانههاي
امر اين.شود جهاني واحد تمدن برپايي تكيهگاه تا است
به سازمانهايش و نهادها با دموكراسي كه داد رخ هنگامي
از حتي-جهان نقاط از بسياري در و شد تبديل جذاب نظامي
.شد واقع تقليد مورد -غرب دشمنان سوي
ميان همراهي بيانگر كه گذشته سده دو تجربه براساس
جهاني هواداران كه است طبيعي بود ، ليبراليسم و دموكراسي
گسترش براي را جهاني اقتصاد ليبرال نظام برپايي شدن ،
نظام ، اين كه آن بهويژه.بدانند ضروري دموكراسي چهارچوب
دنبالهروي ، براي و موفقتر نظامي كرد ثابت اساسا ،
.است وسوسهانگيزتر
و دموكراسي كه معتقدند شدن جهاني مخالفان برابر ، در
پتانسيل مهاركننده فراگرد و تعادل بدون بازار ، آزادي
.خواهدشد منجر آنها ميان رويارويي به حتما تجارت ، آزادي
توجه اساسي هدف بهعنوان وي آسايش و فرد به دموكراسي
كالا بهعنوان فرد با بازار اقتصاد اصول برعكس ، .ميكند
يا آموزش سطح يا فرهنگ يا ضرورت علت به كه ميكند برخورد
افزون.شد بينياز آن از ميتوان جسماني توان يا مهارت
و ميكند تاكيد شهروندان برابر حقوق بر دموكراسي آن ، بر
نابرابري و اختلاف براساس بازار اقتصاد اصول برعكس ، اما
اساسي نيازهاي تامين قدرت از را مردم از وبرخي دارد قرار
براي را آنان توان امر ، اين و ميكند محروم شان اقتصادي
.ميدهد كاهش سياسيشان ، حقوق از كامل استفاده
و مييابد تحكيم ثبات ، با همگام دموكراسي آن ، بر علاوه
دارد ، تكيه (شهروندان) افراد ميان اتحاد بر اصولا
و خودخواهي تشويق مبناي بر آزاد اقتصاد اصول كه درحالي
تشويق را فردي ائتلافهاي و شده اداره رقيب فردي مراكز
كالاها سرمايهها ، ندارد ، نيز ثبات حال همان در نميكند ،
.ميدهد سوق دارد وجود تقاضا كه جايي به را اشخاص و
بورس طريق از دستاوردهايش و درآمدها مهمترين درنتيجه ،
.مييابد تحقق بيثبات بازيهاي
موجود تضاد سبب به كه ميگويند جهانگرايي مخالفان
يكي ناگزير به ليبراليسم ، و دموكراسي از يك هر درمحتواي
جهانگرايي".مييابد بروز ديگري زيان به مفهوم دو از
-دموكراسي بر تا داد اجازه بازار اقتصاد مفهوم به عملا
و فقر افزايش آن ، نتيجه كه يابد غلبه -آن زيان به و
افزايش سياسي ، بيثباتي و اجتماعي همبستگي فقدان بيكاري ،
.بود محيطزيست تخريب و ناامني و جنايت
حرمان شرايط در كه داد نشان آشكارا تاريخي تجربه درواقع ،
فقر ، ساخت برپا دموكراتيك نميتوانجامعهاي تنگدستي و
و گذشته در نه جامعهاي ، هيچ و است دموكراسي دشمن بدترين
بدبختي ، و تنگدستي اوضاع در نميتواند آينده يا حال در نه
.بخشد تحقق را ثبات
رشد و شد موفق گذشته قرن دو در غربي جوامع در دموكراسي
سبب به و ليبرالي اقتصاد نظامهاي سايه در امر اين.يافت
كه گرفت انجام بينالمللي عمومي شرايط از بهرهبردارياش
.برند سر به اقتصادي ، رفاه در داد امكان شهروندانشان به
گاه و كشورها ديگر استعمار براثر گاه شده ، ياد رفاه
دادن پيوند با زماني و ديگران منابع بر چيرگي براثر
اقتصاد در كه داد رخ حياتي شريانهاي با ديگران اقتصاد
اين تكرار امكان معتقدند برخي.ميشود سرريز نظام اين
.دارد وجود نيز شدن جهاني سايه در مساله
غربي جوامع دولتهاي اگر كه است ضروري واقعيت اين ذكر
دموكراسي ميان تعادل حفظ نقش "توازن حفظكننده" بهعنوان
غربي كشورهاي اقتصاد نميكردند ، ايفا را ليبراليسم و
"رفاه" ازجمله دستاوردهايي به اجتماعي عرصه در نميتوانست
طي.يابد دست دموكراتيك موفقيتهاي به يا و شود نايل
چهارچوب در دولت دخالت براثر و بيست و نوزده سدههاي
اصل نتوانست بازار اقتصاد اصول اجتماعي ، رفاه دولت ايجاد
.كند اجرا را اصلح بقاي
بنيطرف عزيزي يوسف:ترجمه
جهاني اقتصاد چارچوب در رشد
(پاياني بخش) - نظريه سه نقد
افكار كردن قرنطينه عصر كه ميدهد مختلفنشان ديدگاههاي
سرمايهداري اما كند ، پيدا ادامه شايد رسانهها توسط
اما.نيست پيشرفت قابل ديگران حقوق رعايت بدون جهاني
سنجيده فعاليت يك به جنوب كشورهاي خود وقتي تا اساسا
غرب اگرچه و بود نخواهد آگاهانه حياتشان نكنند اقدام
توسط اما شد ، خواهد آنها مشاركت از سطحي قبول به ناچار
و اساسي اقدامي از خود جهاني اهرمهاي ديگر و رسانهها
بررسي زيرا.كرد خواهد جلوگيري آنها توسط سرنوشتساز
آنهايي كه ميفهماند ما به را اين تاريخ مرموز حركت آهنگ
مسلما كه باشند داشته آگاهي خويش اهداف از كه موفقترند
شناخته بايد نيز عمل ابزار و شخصي توانايي آگاهي اين در
آماده نابرابري با مبارزه براي بايد جنوب كشورهاي.شود
هزينههاي كاهش طريق از آن سرمايه كه مبارزهاي.شوند
.باشد شده فراهم نظامي
جنوب كشورهاي برنامهريزان امروز كه سوالي راستا اين در
قواعد" ميتوان چگونه كه است اين دهند پاسخ آن به بايد
نحوي به جنوب كشورهاي مشاركت رابا "بينالمللي بازي
آنها حقوق روز به روز شدن پايمال از كه داد تغيير
بر بيرون و درون از كه فشارهايي برابر در و شود جلوگيري
دست سنجيدهاي و معقول تعالي به ميشود وارد نظامها اين
يافت؟
زمينه اين در مقطعي و گسسته تلاش هيچ كه است بديهي
جهاني سرمايهداري خزنده رشد برابر در توانست نخواهد
.باشد توانمند و مداوم بايد كوشش و سعي بلكه كند ، مقاومت
يك خصوص در كه است توسعه حال در كشورهاي بر اين بنابر
تبيين كار اين براي.كنند تصميمگيري اجرايي برنامه
ابزارها و راهها هزينهترين كم انتخاب و نظر مورد اهداف
محدود سطح دليل به.است ضروري آنها به رسيدن براي
دستيابي براي است لازم توسعه حال در كشورهاي تاثيرگذاري
قويتر ، چانهزني نيروي از برخورداري و بيشتر قدرت به
در زيرا.گيرد صورت كشورها اين بين در جمعي اقداماتي
بينالمللي روابط دانش بر حاكم زبان بايد "اتحادها عصر"
.كرد موضع اتخاذ آن اساس بر و فهميد را
چگونگي مورد در خود بررسيهاي در نيز جيكبسون و كاكس
بررسي را گوناگوني گزينههاي بينالمللي نظام تغيير
و انقلابي تغيير گزينه":معتقدند آنها.ميكنند
نيست ، تصور قابل آساني به بينالمللي نظام خشونتآميز
حد آن تا فقط آن آثار كه هستهاي جنگ يك طريق از مگر
هر بقاي سان بدين و بشريت بقاي كه است پيشبيني قابل
واسط حد آنها ".مينمايد نامشخص را بينالمللي نظام
مصالحه درخواست" را "خشونتآميز انقلاب" و "گزيني درون"
بر ازكنترل بيشتري سهم اختصاص را آن و كرده ذكر "تاريخي
".ميكنند تعبير سوم جهان كشورهاي به واقعي منافع
ميكند ، ضمانت را تمدن يك ماندگاري آنچه دادكه توضيح بايد
انديشههاي بر مبتني اهداف اثر بر كه است روحي فضاي
جنوب كشورهاي كه فرصتي.ميآيد پديد ديني و ملي فرهنگي ،
كه است اين برخوردارند آن از كهنشان تمدنهاي احياي براي
عناصر ادغام از شده آن دچار كه قوممداري دليل به غرب
حالي در اين و ميزند سرباز ديگر فرهنگهاي با خود فرهنگي
در اما باشد ذاتي نبوغ داراي چند هر تمدني هر كه است
فرهنگي مطلوب عناصر كسب و برخورد از و رفته فرو خود درون
كشورهاي امارفت خواهد زوال به رو زند سرباز ديگران
اين هستند ، كهن تمدني و فرهنگ داراي آنها اغلب كه جنوب
از روشن طور به جهاني فضاي اين در كه دارند را فرصت
غرب تمدن مطلوب عناصر و يافته آگاهي فعاليتهايشان اهداف
فرهنگ هم و بروند پيش زمان مطابق هم تا گيرند وام را
اين در تودهها همياري مسلما.كنند نوسازي را خودشان
.كرد خواهد شكوفا را خلاقانه فعاليتهاي ميان
نبايد برابري ايجاد در بينالمللي نهادهاي نقش البته
بردن ميان از چارههاي از يكي زيرا.شود فراموش
عادلانه طور به ملتها و كشورها همه كه است اين نابرابري
داشته دسترسي بينالمللي سازمانهاي خدمات و اعتبارات به
و راي حق و شود اجرا و وضع يكسان همه براي قوانين باشند ،
تجاوز از تا باشد برابر جهاني نهادهاي در كشورها عضويت
.شود جلوگيري ضعيف كشورهاي به غني كشورهاي
بحث مورد موضوع از جمعبندي يك در و اينها همه با
.بود اميدوار جهان آينده به شرايط ، درك صورت در ميتوان
به بازگشت طالب و معنويتگرا جنبشهاي ظهور هماكنون
زواياي از پيراموني استقلالطلب كشورهاي آگاهي خويشتن ،
قدرتهاي و اسلامي كشورهاي نزديكي بينالمللي ، نظام پنهان
اتحاديههاي تشكيل و كره چين ، ژاپن ، مثل جهان منطقهاي
اميدوار چشمانداز اروپا ، اتحاديه مثل منطقهاي
حركت و تكقطبي جهان سدهاي خصوصشكستن در را كنندهاي
ميتوان كه طوري بهميدهد دست به دولتها كثرت سوي به
:است معتقد كه ژاپن ، وزير نخست ،"ابوچي كيزو" سخن اين
درك صورت در كه ، صورت اين به را "آسياست قرن آينده ، قرن"
تغيير "است پيرامون كشورهاي قرن آينده ، قرن" واقعيتها
.دانست جهانيگرايي پادزهر را منطقهگرايي و داده
|