قانع و صبور زحمتكش ، عاشقاني ;باغبانان
شهر از پايينتر
شد بازجويي شمسالواعظين
شد احضار دادگاه به صابر هدي همسر
محاكمه امروز رسالت روزنامه مسئول مدير
ميشود
فرودگاه در پروازها لغو موجب طوفان وزش
شد زاهدان
صورت رانندگي و راهنمايي سوي از
در خودرو و 800 هزار از 6 بيش گرفتتوقيف
تهران
ايران در پرواز استاندارد ارتقاي ايكائو
كرد تاييد را
شد منتشر كوردستان
قانع و صبور زحمتكش ، عاشقاني ;باغبانان
جان به شكل يك و ساده لباسهايي با ميكنم نگاهشان دور از
را بذرها و ميكاوند آنرا افتادهاند ، خشك زمين قطعهاي
نميدانم.وعلاقهاي عشق چه با ميدهند جاي آن در تكتك
در كه كوشا و زحمتكش افراد اين به تاكنون شما آيا
دقت مينمايند فعاليت بيصدا و آرام هميشه اطرافتان
كنار بوستانها ، عمومي ، معابر خيابانها ، در كردهايد؟
به رسيدگي حال در دائما.. و ادارات محوطه ميدانها ،
زيباست خود" كه خداوندي.هستند خداوند مخلوقات زيباترين
برخورد اثر در دستهايشان (1)"دارد دوست را زيباييها و
و متورم اكثرا باغباني ابزارهاي و كود و خاك با مداوم
كه است زيبايي گلهاي لطافت به روحشان اما شدهاند ، خشن
.مينمايند آبياري و مينشانند خاك در
و دارد محصولي و بازده شغلي هر وسيع دنياي اين در اصولا
معيوب و ناقص ميتواند بازده مختلف دلايل به بنا گاه
منجر... و فني انساني ، محيطي ، شرايط از مجموعهاي شود ،
قرار عام استفاده مورد كه ميشود محصولي توليد به
نقصان دچار توليد فاكتورهاي از يكي چنانچه گاه و ميگيرد
همواره و ميگذارد تاثير محصول كل بر شود مشكل يا و
كه است جالب اما.دارد وجود... و اهمال اشتباه ، درصدي
و مثبت را باغبانان توليد و زحمت دستاورد هميشه شما
بازده كه ميافتد اتفاق كمتر و ميكنيد مشاهده مطلوب
عشق بر است دليلي همين و شود اشكال يا و نقصان دچار آنها
هم كنار را رنگارنگ گلهاي.دارند كه شغلي به وافرشان
ميدهند قرار رنگ سبز بوته چند آن فواصل در و ميچينند
دقت با.باشد اعصاب جهت تمددي و بيننده براي استراحتي كه
دائما را گياهان و مينمايند خارج زمين از را هرز علفهاي
.ميدهند نجات مضر انگلهاي آسيب از
و رسيدگي سرگرم آنچنان و ندارند توجهي خود اطراف به نوعا
.ميبرند ازياد را زمان گذر كه هستند وظايفشان انجام
.ميروم كنارشان به و شمرده مغتنم را وقت استراحت زمان
صبورشان دستان ميان در لذت با را چاي استكانهاي
تعريف مشغول ظاهرا و ميزنند گپ يكديگر با و گرفتهاند
بعيد كه نشستهاند زمين روي طوري هستند ، خوش خاطرهاي
خود تخت روي بر آرامش و راحتي اين با سلطاني هيچ ميدانم
اين به نسبت شديدا لحظه يك سختي ، و تكلف بدون باشد نشسته
ميآورم ياد به و ميكنم حسادت احساس آنها راحت وضعيت
پيشنهاد همسرم به منزل وسايل بعضي تعويض براي پيش مدتي
ما همه" ميگويم خود با و ميشوم شرمنده و خجل دادهام ،
فاصله حد چه تا لكن هستيم سرزمين يك و دنيا يك در ساكن
مردم از بسياري متفاوتند ، چقدر ايدهآلهايمان "داريم
كه زماني ميكنند تصور و ميروند ماديات بهدنبال سالها
كنار در خيال راحتي با يافتند دست خود دلخواه مال به
و ميگذرانند خوش دارند دوستشان كه افرادي يا و خانواده
بهگونهاي سرنوشت اما ميبرند ، را خود مال لذت بهقولي
اين به رسيدن شاهد هرگز من حداقل ميزند رقم هميشه ديگر
اگر معمولا نبودهام ، افراد اين براي راحت كاملا نقطه
قادر و گذاشتهاند مصنوعي دندان باشند نداشته روحي مشكل
ناراحتي دليل به يا و نيستند خود دلخواه غذاهاي خوردن به
و مال گردآوري جهت خوردن حرص از ناشي كه روده و معده
بايد عمر آخر تا و دارند سختي غذايي رژيم بوده منال
امانشان آرتوروز يا و گردن و كمر ديسك يا و كنند احتياط
قابل باز باشد جسمي تنها مشكلات اگر البته.بريده را
به عاطفي و فكري فاصلههاي دارد امكان لكن است ، تحمل
هر كه باشد شده زياد قدري به ثروت ناگهاني انباشتن دليل
از همه دهد روي خانواده افراد ميان روحي درگيريهاي روز
تا دويده سالها ميكند احساس كه پدر و متوقعند يكديگر
تدارك خانوادهاش و خود راحتي جهت را زندگي و خانه اين
معتقد و است گلهمند فرزندانش بيوفايي از شديدا ببيند
و ميخواهند را او مال و پول تنها خانوادهاش" است
مدفون خاك خروارها زير و گور در زنده را او حتي حاضرند
كنارشان شدند ، حضورم متوجه كه بودم افكار اين در "نمايند
آنها مانند دقيقه چند حداقل هستم مايل مينشينم ، خاك روي
اما ميكنم سعي خيلي بخشم تسلي را حسادتم و باشم راحت
به را دلم بيشتر نمايم احساس آنها مانند نميتوانم هرگز
بهصورت بايد ميكنم فكر و كردهام دلخوش راحتي اين
با را صحبتدهم تغيير را خود ريشهاي و بنيادي
.ميكنم آغاز مسنترينشان
چند دارد؟ اشتغال باغباني به است سال چند كجاست؟ اهل"
مشكلات به سخن ميدهند ، توضيحي كدام هر "... و دارد؟ بچه
الحمدلله" ميگويند يكصدا دستهجمعي ميرسد كه زندگي
و هيچگله آنها ميمانم متحير من و."نداريم خاصي مشكل
سرسامآور مخارج از اجناس ، بالاي قيمت از !ندارند شكايتي
كه اجارهخانههايي فرزندان ، تحصيل مخارج درمان ، و دوا
. غيره و كم حقوق بالاخره و مييابند افزايش تصاعدي
نميدانيم هستيم سالم كه اندازه همين خانم" ميگويند
با و كنيم كار ، ميتوانيم باشيم شكرگزار چگونه را خداوند
خاصي بيماري خوشبختانه باشيم ، دمساز گياهان و گلها
كه است نعمتي و تفضل بالاترين روح و جسم سلامتي نداريم ،
ميشود رفع هم مشكلات داشته ، ارزاني ما به خداوند
خداوند و نداريم كسري و كم اندك حقوق همين با.بحمدالله
از "ميباشد خانوادهمان و ما نگهدار و حافظ همواره
و ميشوم شرمنده كلي كردم مطرح را آخري سئوال اين اينكه
:ميگويم خود با
اين به و "فوقالعادهاي استغناي چه و بلندي روحهاي چه"
باشند داشته بايد كه آنچه آنها واقعا كه ميرسم نتيجه
والا روحي آنها ميشوم ، واقف خود سئوال ضعف به و دارند
عرض در ، شايد آورد بهدست نميتوان قيمتي باهيچ كه دارند
دست آنچناني ثروتهاي به باشند قادر انسانها بعضي چندسال
و ثروت و مال" فرموده هم خداوند كه همانگونه يابند ،
(2)"مينمايم ارزاني شما به كنيد طلب آنچه هر زياد فرزند
و دلار ميلياردها با كه است ميان اين در شدهاي گم اما
اين كه است احساسي همين آن و نميآيد بهدست... و ريال
آنها چاي. ميكنند حس نمور خاك روي بر زحمتكش انسانهاي
و خوش طعم مطمئنا اما است داخلي ارزانقيمت نوع از اگرچه
و خارجي صددرصد و يك درجه چاي با قياس قابل آن استثنايي
ميدهد حيات طعم آنها چاي نيست ، ثروتمندان بعضي گرانقيمت
بهدنبالش سخت بسياري كه طعمي همان زندگي ، خوش ، طعم
كه ميفهمانند نگاهشان با نميآورند ، بهدست اما هستند
كافي را استراحت و بپردازند كار به مجددا مايلند
آرزو دل در و ميشوم بلند كنارشان از حسرت با ميدانند
آنها مانند لحظه يك تنها باشم داشته توفيق مينمايم
شكر و ببرم لذت نموده عطا خداوند آنچه از باشم ، مستغني
به نيازهايم حد در و بپرهيزم زيادهخواهي از نمايم ،
دامنه قدر هر دريافتم زيرا بيشتر ، نه كنم فكر ماديات
آن بهدنبال همه كه گمشدهاي دهم توسعه را نيازهايم
همچنين خداوند از و ميشود دور بيشتر دسترسم از هستند
را سعادت كليد كه نباشم روزي شاهد زندگي در ميخواهم
پيدا آنرا مرگ رسيدن لحظه تا كه نمايم گم بهگونهاي
با را فضا كه شهرمان صبور باغبانان مانند بالعكس نكنم ،
چشمنوازي با و مينمايند آبياري و ميآرايند زيبا گلهاي
ميروند روح زشتيهاي و پليديها و بديها جنگ به بينندگان
و عشق و پاكي و خوبي بذر بتوانم نوشتههايم با حداقل
كه شغلي در شما راستي.بپرورانم خوانندگان دل در را اميد
شايد نمودهايد؟ فكر ديگران تسلي و نمودن شاد جهت هستيد
بنابراين باشيد ما دلسوز و پير باغبانان مانند هم شما
و نمودهايد پيدا را واقعي زندگي كه سعادتتان به خوش
دير نپرداختهايد ، نكته اين به امروز تا چنانچه احيانا
هرگونه ايجاد به قادر است زنده انسان زمانيكه ، تا نشده
رفتار و ايدهآلهايش و آرمانها زندگي ، در تحولي و تغيير
.ميباشد خود خلقيات و
طاهري معصومه
:پانوشت
نعمته اثر انيري يحب و الجمال يحب و جميل انالله - 1
مضمون - 2/ (بحار 10/89) (ع) اميرالمومنين.عبده علي
كريم قرآن توبه ، مباركه سوره و 85 آيات 55
شهر از پايينتر
بلند قهوهاي كوههاي و آسمان آبي به شهر بالاي اگر
را سخاوتش كه خداست زمين در جايي شهر پايين باشد ، نزديك
عريان مهرباناند ، هم با نزديكي فرط از كه خانههايي
و تنگ كوچههاي شلوغي در خدا زمين كه قدر آن.كردهاند
.است شده گم صدا و سر پر آدمهاي
برهم ، و درهم كوچههاي كه است جايي شهر ، از پايينتر
را خويش تنهايي شكلهاي كه است آدمهايي وحدت موجب
شكل كه دارد مردهايي شهر از پايينتر.كردهاند فراموش
.هستند هم
تنها آدم جفت ظرافت از كه دارد زنهايي شهر از پايينتر
خانههاي در بيادعا كه دارند يادگار به را خندههايش
.ميسازند جاري كوچكشان
بيبهانه كه دارد كودكاني شهر از پايينتر
دويدن براي پاهايشان قوت به افسانهاي اسباببازيهاي
.دلخوشاند
بركت پر لحظات اگر كه دارد جواناني شهر از پايينتر
توقفهاي با ندهد ، بار آوردن در نان وقت به جوانيشان
.ميماند آينده نظاره به كوچهها سر طولاني
در پيچ كوچه دهها با كه است كوچهاي شهر از پايينتر در
خيابان كه پهن كوچه صدها با و ميرسد شوش به پيچ
بالاي به ديگر كوچه هزاران با و شهر مركز به مينامند
!...شهر
به نزديك قدر آن خانهها است ، غريب نامش كه كوچه اين در
كوچه.كرد جدا هم از نميتوان را همسايهها كه هستند هم
كدام از نميفهمي ميشوي آن وارد وقتي.است ته و بيسر
كه كوچه وارد.بروي بايد طرف كدام به و آمدهاي طرف
در با ديگر ، خانههاي مثل است سيماني اول خانه ميشوي
آويزان سفيد گلهاي با قهوهاي پرده پشتش كه زدهاي زنگ
.كردهاند
دارد ، طبقه سه وجبي چند خانه كه ميفهمي تازه حياط داخل
!تو در تو
يك و رختخواب دست چند با كه است اتاقي اول طبقه
.شده اشغال است ، زدن جوش حال در كه باكتري علاءالدين
.است بوده كارگرونظافتچي جواني در كه پيرزن يك براي اتاقي
تشكيل تا كرده كمك خوب ذاتا زنهاي به بار چند پيرزن
.دهند زندگي و خانه
خيابان در را مسافرخانهاي اتاقهاي سالي ميان در پيرزن
انعام او به شخصيت با آدمهاي و ميكرده تميز فردوسي
كردن كار قوت پاهايش اگر هم هنوز پيرزنميدادهاند
.ميكند كارگري باشد ، داشته
!ساكتاند پيرزن روزهاي اكنون
را مرگ ناز ميزند ، زل خويش تنهايي به پيرزن كه روزهايي
.دريابد را او مرگ تاميكشد
پنجره پشت تصوير ميرسد ، دوم طبقه به كه شكل آهني پلكان
.ميسازد را پيرزن محزون و كوچك
را پيرزن ميتوانيم.برويم بالا را پلهها آرام اگر
تو اتاق دو پلهها بالاي.ببيند را مرگ خواب تا بگذاريم
آن زينت برترين عليل مردي كه اتاقهايي.دارد وجود تو در
يادگارهاي گذشته روزهاي از مرد خسته چهره در.است
.است مانده باقي فراواني
تكرار از مرد.ميآورد خاطر به را ديروز كه نشانههايي
انتظار مرد.ميكند خستهاش هم امروز است ، هراسان ديروز
را مرد ميتواند و دارد نام فردا كه روزي انتظار ميكشد ،
.كند رها سالهاش چند رخوت از
به را خانم طلا.هيكلمند و قوي است ، بوده كشاورز مرد
و ريز.دارد بچه خانم 7 طلا از.ميگيرند او براي زني
پاهايش اولش ، دختر ازدواج از بعد پسر ، دو و دختر درشت ، 5
از.نميدهد جواب ميكنند ، كه درمان دوا ميشود ، كرخت
فلج مرد عمل بعداز.ميآيد تهران به معالجه براي ايلام
هنوز كه بچه و 7 زمين و ميماند خانم طلا.ميشود
.است رفته باد بر پدر درد با كودكيشان نميدانند
جوان زن درميآورند ، حرف ده در.ميگيرد كارگر خانم طلا
...و
شده نحيف و لاغر كه را مرد.ميفروشد را زمين خانم طلا
در شهر از پايينتر.ميآيد تهران به و ميگيرد كول به
پيرزني همسايه است ، زده زنگ كه قهوهاي در با خانهاي
تو در تو اتاقهاي در.ميكشد را مرگ انتظار كه ميشود
.نميرسد متر به 10 جمعا كه دوم طبقه
ميرسانند شب به را روز بچههايش و خانم طلا افليج ، مرد
.بكاهند زندگيشان روزهاي از زحمت به تا
و ميكند كمك منزل كارهاي در معلمي خانم به خانم طلا
آدامس و شكلات تا وليعصر ميدان ميرود تعطيل روزهاي
.بفروشد
شوهر به خدا با خانمهاي كمك با خانم طلا بزرگ دختر دو
.رفتهاند
صبح تا شبها.است شده شهرداري كارگر هم سالهاش پسر 18
جان آبي خنكاي با شهر وسط در را پاركي گرفته دود درختان
مشمول ميگيرد ، تومان هزار ماهي 20 پسرك.ميبخشد تازه
ميدهند را تومان هزار ميكند100 كار پنهاني و است خدمت
.ميگذرانند را روزها نيز تومان هزار با 10 و اتاق كرايه
اول سال بزرگتر دختر.ميروند مدرسه به نيز كوچك بچههاي
كارگري به هفته در روز سه كه جواني دختر.است دبيرستان
.ميرود
چرا.بگيرد ديپلم ميخواهد.ميكند شكر را خدا جوان دختر
ديپلم گرفتن از بعد است گفته او به خانمها از يكي كه
و پيرزن.شود استخدام جايي در منشي عنوان به ميتواند
شهر از پايينتر خانهاي در افليج مرد شلوغ خانواده
از قدر اين آنها براي امروزميكشند را فردا انتظار
فردا به را جايش تا ميرود خاطره بدون كه است ، رفته دست
خانم طلا كودكانبدهد است مرگ به نزديكتر قدمي كه
.ميگذارند جا مدرسه در را كودكانهشان هياهوي
همراهي آنها با كه است شب شام دغدغه تنها خانه در
.ميكند
خانهاي شهر از پايينتر در افليج مرد خانواده و پيرزن
.زندهاند هنوز كه كنند ثابت تا كردهاند پر سكوت با را
و شلوغي از ميپرسمتنها شهرشان درباره آنها از وقتي
مردي ياد به تنها ميپرسم سياست از وقتي.ميگويند فقر
عكس و ميخندد قشنگ كوچك دختر تعبير به كه ميافتند
ميگويد كوچك دختر.چسباندهاند ديوار به را تبليغاتياش
.دارم دوست را ميخندد قشنگ كه مردي آن من
.ميخندد دخترك است ، جمهور رئيس ميگويم ،
...است خانهاي شهر از پايينتر در
مرانلو زهرا
شد بازجويي شمسالواعظين
ماشاءالله مدافع وكيل نيكبخت ، صالح:اجتماعي گروه
ايسنا ، سياسي خبرنگار با تلفني گفتگوي در شمسالواعظين ،
وي ، از تحقيقات انجام و خود موكل ديروز احضار پيرامون
از تحقيقات و ، احضار(تيرماه هفدهم يكشنبه) موكلم ، :گفت
تحقيقات ، تكميل عدم علت به نيز نهايت در.شد انجام وي
.گرديد موكول آينده روزهاي به آن ، ادامه
چه پيرامون شده ، ياد تحقيقات كه اين درباره همچنين وي
علت به:ساخت خاطرنشان است ، گرفته انجام محورهايي
هرگونه ارائه آن ، از پايان تا تحقيقات ، اين علنينبودن
.معذورم اينباره ، در پاسخ
شد احضار دادگاه به صابر هدي همسر
به دادگاه به خود احضار از صابر هدي همسر:اجتماعي گروه
:گفت ايسنا ، با تماسي طي صابر فريده.داد خبر مطلع عنوان
بايد آن مبناي بر كه است شده ابلاغ من به احضاريهاي
عنوان به انقلاب دادگاه شعبه 26 در صبح ساعت 10 دوشنبه
.يابم حضور مطلع
محاكمه امروز رسالت روزنامه مسئول مدير
ميشود
رسالت روزنامه مسئول مدير نبوي سيدمرتضي:اجتماعي گروه
ويژه قضايي مجتمع شعبه 1408 در دوشنبه روز ساعت 30/8
منصفه هيات اعضاي حضور با و علني صورت به دولت كاركنان
كشور ، وزارت نبوي ، مرتضي شاكيانميشود محاكمه
فرماندار زيست ، محيط حفاظت سازمان رئيس مدعيالعموم ،
كردستان استاندار و خصوصي شاكي چند غرب ، اسلامآباد
.هستند
فرودگاه در پروازها لغو موجب طوفان وزش
شد زاهدان
اطلاعات مركز يكشنبه روز گزارش به:اجتماعي گروه
پروازهاي لغو باعث طوفان وزش زاهدان فرودگاه پرواز
.شد فرودگاه اين در ديروز
به زاهدان از ديروز ظهر و صبح بود قرار اساس اين بر
.شود انجام پرواز دو بالعكس و تهران
گذشته ساعت طي 24 خاك و گرد با همراه طوفان وزش
.است فراگرفته را بلوچستان و سيستان استان شمال
اين وزش سرعت بلوچستان و سيستان هواشناسي مركز
و ساعت در كيلومتر را 80 زاهدان و زابل در طوفان
.كرد اعلام جنوبي شمالي را آن سمت
سال سه خشكسالي به توجه با زابل در طوفان وزش
حركت باعث هامون درياچه خشكيدن و منطقه در اخير
ارتباطي محورهاي در رانندگان ديد كاهش روان ، شنهاي
سكنه براي تنفسي و بهداشتي فراوان مشكلات ايجاد و
.شد خطه اين روستايي و شهري
و شديد طوفان علت به كرد اعلام هم زابل راه پليس
در كه رانندگاني از متر مسافت 200 تا ديد كاهش
هستند تردد در نهبندان و زاهدان به زابل محورهاي
قوانين رعايت و مطمئن سرعت با ميشود خواسته
حركت خودروها روشنايي از استفاده و رانندگي و راهنمايي
.كنند
زاهدان و زابل در طوفان وزش ميگويند منابعمحلي
باعث سكنه از بسياري ماندن خانه در بر علاوه
روان ، ريگ و بادي ماسههاي از رودخانهها پركردن
تلفني خطوط در اختلال و درخت اصله چند شدن شكسته
.است شده
صورت رانندگي و راهنمايي سوي از
در خودرو و 800 از 6هزار بيش گرفتتوقيف
تهران
بزرگ ، تهران رانندگي و راهنمايي ماموران:اجتماعي گروه
تا ،"ساكن تخلفات به رسيدگي" ويژه طرح اجراي ادامه در
را متخلف خودرو و 824 هزار شنبه 6 روز پايان
.كردند توقيف
گزارشي در انتظامي ، نيروي رانندگي و راهنمايي معاون دفتر
و 231 هزار با 6:كرد اعلام اسلامي جمهوري خبرگزاري به
و پاركينگ در موقت توقيف صورت به خودروها اين از دستگاه
.است شده برخورد پلاك ، فك صورت به ديگر دستگاه 539
اينكه بر مبني ايرنا خبرنگار سئوال اين خصوص در دفتر اين
.نداد پاسخي چيست ، توقيفها اين قانوني مستند
عبور كردن روان هدف با "ساكن تخلفات به رسيدگي" ويژه طرح
از 21 تهران ، شهر تقاطع و ميدان يازده حريم در مرور و
.است شده گذارده اجرا مرحله به سالجاري ماه خرداد
همراه عمومي استقبال با طرح اين رسيده گزارشهاي براساس
نيز تهراني شهروندان نظرهاي برخي حال عين در.است بوده
منظور به كه ماموران بعضي تند رفتار كه است آن از حاكي
كه خودروهايي رانندگان با ميگيرد ، صورت طرح دقيق اجراي
.است شده موجب را آنان اعتراض ميشوند ، شناخته متخلف
ايران در پرواز استاندارد ارتقاي ايكائو
كرد تاييد را
نمايندگان دفتر:تهران - ايران دانشجويان خبرگزاري
كانادا مونترال در مستقر ايكائو كشوري هواپيمايي سازمان
هواپيمايي پرواز استاندارد معاونت به نامهاي ارسال با
پرواز استاندارد درجه ارتقاء و موفقيت تبريك ضمن كشوري
را اروپايي و آمريكايي آسيايي ، كشورهاي به نسبت ايران
.است كرده اعلام كشوري هواپيمايي سازمان به رسما
ايكائو هواپيمايي سازمان نمايندگي دفتر رئيس مهدوي آقاي
ايكائو يادداشت ماده 16 براساس:است آورده مذكور نامه در
.شد خواهد منتشر و چاپ ايكائو توسط بازرسي گزارش خلاصه
تبريك درخور جهاني مجامع طرف از ايران موفقيت ابلاغ اين
به ايكائو عضو كشور آن 187 موجب به و است دولت و ملت به
وجود با را ايران در پرواز امنيت بودن بالا رسمي شكل
.ميكنند دريافت ناوگان سن بودن بالا
شد منتشر كوردستان
كردي فارسي ، فصلنامه شماره نخستين:اجتماعي گروه
.شد منتشر سياسي و اجتماعي فرهنگي ، روش با كوردستان
تهران ، در كرد انستيتوي اولين چون مطالبي فصلنامه اين در
قرن فارس ، و كرد گفتمان آمدهاند ، وان به مست كه اسبهايي
هزاره در كردها تعاريف ، و تعارض و ما هويت ناسيوناليزم ،
عراق ، كردستان به نگاهي هويت ، و كردي مطبوعات سوم ،
چاپ به فارسي زبان به..و كرمانشان ، كردي راديو تاريخچه
.است رسيده
.ميباشد كردي زبان به نشريه اين مطالب از نيمي همچنين
.ميباشد كردستان فرهنگي انستيتوي نشريه ، اين امتياز صاحب
|