در "كرايي" ممنوع شكار منطقه با آشنايي
سبز هميشه زيستگاه كرايي ، خوزستان
و دشت و كوه خانواده ، نوشابه بطريهاي
غيرقابل بطريهاي !پوشاندهاند را خيابان
ايران طبيعت جديد دشمنان بازيافت
!كنيم تر را "جهان نصف" خشكيده چشم
سهيم سبز طبيعت توسعه در را جوانان
كنيم
در "كرايي" ممنوع شكار منطقه با آشنايي
سبز هميشه كرايي ، زيستگاه خوزستان
مناطق با ما ميهن مردم بيشتر هرچه آگاهي و آشنايي;درآمد
زيستگاههاي ويژه به ارزشمند طبيعي ذخيرهگاههاي و
جمعي همكاريهاي به گياهي ، كمياب گونههاي و حياتوحش
يا و حيوانات قاچاق شكار با مقابله و مناطق اين حفظ براي
ساخت براي زيستبومها به حقوقي و حقيقي اشخاص دستاندازي
مراقبت جهت در را جمعي رفتار و ميكند جلوگيري وساز
در.ميبخشد بهبود كشورمان محيطزيست منابع از همهجانبه
زيستگاه و طبيعي ذخيرهگاههاي بومها ، زيست معرفي ادامه
درباره كه را كوتاهي گزارش بخش اين در ايران وحش حيات
حفاظت كل اداره عمومي روابط توسط "كرايي" منطقه
از است شده ارسال همشهري براي خوزستان استان محيطزيست
.ميگذرانيم نظرتان
خاص شرايط و موقعيت داشتن علت به ايران ما كشور
و متنوع بسيار زيستگاههاي و مناطق داراي جغرافيايي
از يكي علت همين به و ميباشد حياتوحش براي متفاوتي
و زيستي تنوع لحاظ از جهان مناطق متنوعترين و جالبترين
از يكي كرايي ممنوع شكار منطقه.ميرود شمار به وحش حيات
براساس.است خوزستان استان ديدني و جاذب زيستگاههاي اين
تنوع از منطقه اين پيش ساليان در آمده بهدست اطلاعات
ملاحظهاي قابل جمعيت و بوده برخوردار مناسبي حياتوحش
بز و كل ميش ، قوچ ، پلنگ ، جمله از پستانداران گونههاي از
خسارات دچار بيرويه شكار اثر بر كه داشته وجود آن در
حفاظت سازمان توسط.است گرفته قرار نابودي خطر در و شده
شكار منطقه عنوان به منطقه اين سال 1376 از محيطزيست
حفاظت كل اداره توسط ويژه صورت به و معرفي ممنوع
گرفته قرار كنترل و حفاظت مورد خوزستان استان محيطزيست
زيستگاه ، اين از مراقبت سال چند گذشت از پس خوشبختانه كه
آن در تيهو و كبك و ميش و قوچ از توجهي قابل جمعيت
.است گرديده سرشماري و مشاهده
در 30 هكتار هزار وسعت 30 با كرايي ممنوع شكار منطقه
كوه ارتفاعات شامل و واقع شوشتر شهرستان شرق كيلومتري
كوهستاني است منطقهاي مكان اين.ميباشد (شه كوه) سياه
منطقه ايندارد ارتفاع دريا سطح از متر از 600 بيش كه
بودن مرتفع علت به و داشته قرار خشك نيمه و خشك اقليم در
استان مناطق ساير به نسبت خوزستان شمال در گرفتن قرار و
ازنظر.است برخوردار بالايي نسبتا بارندگي ميزان از
و معتدل زمستانهاي و گرم تابستانهاي داراي اقليمي
.ميباشد مطبوعي
انواع آن در كه است ، مرتعي گياهي پوشش داراي منطقهكرايي
يافت چتريان و گرامينه لگومينوز ، كاسني ، تيره گياهان
...و انجير بادام ، كلخنك ، بنه ، درختچههاي همچنين ميشود ،
به مشرف منطقه اين از هكتار هزار حدود 2 و ميشود ديده
حفاظت كل اداره سوي از كه گرديده واقع كرايي روستاي
اين.است گرديده قرق روستا همكاري و استان محيطزيست
قوچ ماواي و مامن خود متنوع گياهي پوشش با شده قرق منطقه
ممنوع شكار منطقه اين پستانداران از.است موجود ميشهاي و
كفتار ، معمولي ، روباه شغال ، گرگ ، وحشي ، ميش و قوچ ميتوان
گنجشك ، و چكاوك انواع پرندگان از و كاراكال و تشي خرگوش ،
.برد نام را كوهي سرخ ودم تيهو كبك ، شكاري ، پرندگان
آگاما ، مار ، انواع به ميتوان نيز منطقه خزندگان جمله از
يك عنوان به كرايي.نمود اشاره لاكپشت و صحرايي بزمجه
طبيعي جاذبههاي و زيبايي بر افزون خدادادي ، طبيعي پديده
و بوده زيستبومي و گردشگري اقتصادي ، منافع برگيرنده در
تلاش و توجه نيازمند آن زيستمحيطي حيات توسعه و تداوم
و همكاري روحيه وجود.است لازم اعتبارات اختصاص و پيگير
مهم زيستگاه اين حفظ جهت كرايي روستاي اهالي در مشاركت
توجه و همكاري با ميباشد منطقه اين ويژه خصوصيات از كه
شده حفاظت منطقه عنوان به ميتواند ذيربط مسئولان ساير
ارزشمند قابليتهاي اولا تا شود اعلام و منظور كرايي
و گردد نمايان و شكوفا پيش از بيش آن خدادادي و طبيعي
اين از مردمي حفاظت الگوي لازم مطالعات انجام با نيز
ساير در مديريتيجديد الگوي عنوان به منطقه
.يابد گسترش و بسط كشور حتي و استان زيستبومهاي
و دشت و كوه خانواده ، نوشابه بطريهاي
غيرقابل بطريهاي !پوشاندهاند
را خيابان
ايران جديدطبيعت دشمنان بازيافت
مصرف بازار وارد كه است سال از 50 كمتر پلاستيكي محصولات
و موثر تسهيلات آغاز در فراوردهها اين.شدهاند ايران
كالاهاي توليد و ساخت كالاها ، بستهبندي در چشمگيري
.شد آنها از خوبي استقبال و كردهاند ايجاد بادوام
الياف از "بشوروبپوش" اصطلاح به پيراهنهاي نخستين
.شد روبهرو مردم استقبال با و بود شده تهيه پلاستيكي
پوستهاي روي بر مواد اين احتمالي زيانهاي از آگاهي عدم
با اكنون.بود افزوده پيراهنها قبيل اين رونق بر حساس ،
مصرف بازار در پلاستيكي محصولات رواج از دهه شدن 5 سپري
بيش محيطزيست آلودگي در فراوردهها قبيل اين نقش ايران ،
مسيرهاي و جادهها سوي دو در.است شده آشكار پيش از
و پوشاندهاند را زمين نايلوني كيسههاي انبوه گوناگون ،
آزاردهندهاي بازتاب نورخورشيد تابش تاثير تحت دوردست از
اين از زيادي تعداد اقليمي انفعالات و فعل براثر.دارند
سال مدت 400 به حداقل و ميگيرند قرار زيرخاك كيسهها
اين در و بجنگد آنها با مواد اين تجزيه براي بايد طبيعت
خاك عقيمسازي در مخربي بسيار نقش پلاستيكها طولاني مدت
مفيد فعاليتهاي وسيعي حوزه در و دارند
سالهاي در.ميكنند متوقف خاك در را ميكروارگانيزمها
پلاستيكي محصولات بازيافت و جمعآوري براي اميدهايي اخير
اين مخرب و آلاينده گسترش از حدودي تا و است شده ايجاد
ورود با اميد اين اما است كرده جلوگيري طبيعت در محصولات
بستهبندي صورت به پلاستيكي جديد محصولات برخي
طبق.است شده ياس به تبديل خانواده به موسوم نوشابههاي
به موسوم نوشابه عرضه براي كه بطريهايي كارشناسان نظر
بازيافت قابل كه است موادي نوع از ميشود توليد خانواده
جمعآوري راه از كه افرادي حتي يعني نميباشد ،
شيشه و فلز پلاستيكي ، كالاهاي كاغذ ، مثل زبالههايي
جمعآوري را خانواده بطريهاي ميكنند ، معاش امرار
بطريها قبيل اين كه شاهديم اغلب دليل همين به نميكنند ،
رها خيابانها حاشيه در و كوچهها شهرها ، داخل در
تهران شمال ارتفاعات و كوهستاني دامنههاي در و شدهاند
ميشويم روبهرو بطريها قبيل اين از پرشماري تعداد با
در.اند آلودهكرده را زلالدرهها آب بستر متاسفانه كه
را بطريها قبيل اين عرضهكنندگان دولت كشورها از بسياري
محتواي مصرف از پس را آنها كه است كرده موظف مقررات طبق
ترتيب اين به.كنند خريداري كنندگان مصرف از بطري ،
نوشابه پلاستيكي قوطيهاي تحويل بابت مصرفكنندگان
اهرم اين و ميكنند دريافت مبلغي فروشندگان به خانواده ،
اثر بطريها قبيل اين جمعآوري براي تشويقي
كننده نگران ابعاد به توجه با.دارد فوقالعادهاي
لازم ايران ، محيطزيست در بطريها قبيل اين آلودهسازي
توسط آنها بازگرداندن براي ممكن تدبيرهاي است
قبيل اين كنندگان توليد يا.شود گرفته بكار مصرفكنندگان
بازيافت قابل پليمري تركيبات با ديگري ظروف نوشابهها ،
طبيعت.دهند قرار استفاده مورد فعلي بطريهاي جاي به
را كمتوجهيها قبيل اين تاوان نبايد ايران كمنظير
.بپردازد
دشتبان يحيي
!كنيم تر را "جهان نصف" خشكيده چشم
حيات سمبل و عامل كه اين بر علاوه هميشه زايندهرود ،
تازگي ، طراوت ، از نمادي بوده ، اصفهانيها و اصفهان
مردم و شهر اين براي نيز ، زندگي به اميد و نشاط سرزندگي ،
.است آمده حساب به آن
پرآب ، نهچندان رودي عنوان به سال ، ساليان كه زايندهرود
صنعتي و كشاورزي امور براي مفيد و كارساز بسيار ولي
از جلوهاي آن ، مسير محدوده ساكنان شرب آب تامين و منطقه
شكلي به اكنون بوده ، اصفهان اجتماعي و اقتصادي حيات
شدن خشك روند هرچند !است خشكيده غمانگيز و باورنكردني
و كمآبي بارندگيها ، شديد كاهش از جدا نيز ، رود اين
نيست ديگر درشت و ريز مسائل برخي و كشور عمومي خشكسالي
هميشه رود سرچشمههاياين در بيآبي بحران به حتي كه
و بيدار ايرانيان براي ولي است ، شده منجر نيز زاينده
به تماشاي اصفهان ، خوشذوق و زحمتكش مردم بهويژه آگاه
عامل تدريجي مرگ بر نظارت و زايندهرود افتادن نفس نفس
از پر فضايي در زندگي و خود ديار و شهر طراوت و زيبايي
عنوان به اصفهان ، زيرا !نيست پذيرفتني نااميدي ، و دلسردي
و موزه همچون جهان ، زيباي و تاريخي شهرهاي معدود از يكي
كهن و تاريخي منحصربفرد آثار از بيبديل نمايشگاهي
و دنيا هنردوستان همه چشم كه اسلامي و فرهنگي
كرده خيره را جهان فرهنگي ميراثهاي حفظ به علاقهمندان
ديدنيهاي.دارد ويژهاي و جداگانه كتاب و حساب است ،
و شهر اين جهاني موقعيت و اصفهان وشوقانگيز مجذوبكننده
هنردوستان هنرمندان ، تحسين و تعجب از سرشار نگاه و توجه
استثنايي ، گنجينه و موزه اين به دنيا همه جهانگردان و
و استان اين و كشور مسئولين كه دارد و داشته را ارزش اين
جاري زايندهرود در بايد كه حياتي مايع و آب به شهر ،
برحفظ و كنند نگاه تاريخي بناي و اثر يك مانند نيز ، باشد
حركت و آب بودن جاري چون گمارند ، همت آن از حراست و
هم آبنما صورت به و وجب يك عمق به اگر حتي- آن شكوهمند
شهر به را زيبايي چشمانداز ظاهر ، در حداقل -باشد
سيماي از را مرگ رنگ و برميگرداند اصفهان ، خاطرهانگيز
فرسايش از همه ، از مهمتر و ميكند پاك زايندهرود زيباي
روي بر مستقر زيباي و تاريخي پلهاي تدريجي تخريب و
.كرد خواهد جلوگيري رودخانه ،
مطمئنا خود جهان ، نصف ديار متوليان و كشور مسئولين
اصفهانيهاي و ايرانيان از بسياري براي ميدانندكه
-آن باير و خشك نه البته -زايندهرود ومتعهد ، هنرمند
حاشيه دلانگيز سبز فضاهاي و پاركها باغها ، با همراه
از آن خروج تا غرب ، در -شهر به آن ورودي مبدا از آن ،
براي منبعي و زيبا و آباد اصفهان سمبل شرق ، در -شهر
سالم وري بهره و شادكامي با همراه زندگي تفرج ، تفريح ،
جهانگردهاي برخلاف درست است ، بوده الهي نعمت اين از مردم
و مطالعه ديدن ، براي صرفا آنان ، از بسياري كه خارجي
ميآيند شهر اين به تاريخي و باستاني آثار درباره پژوهش
بسيار زيبا و پرآب رودخانههاي خود ، كشورهاي در و
زايندهرود بودن زنده و زيبايي از مطمئنا ديدهاند ، ولي
لذت تنگناها ، و مشكلات اوج در ما مردم بهجت و نشاط و
.برد خواهند
غلامي هوشنگ
سهيم سبز طبيعت توسعه در را جوانان
كنيم
با است ، جمعي وظيفه يك محيطزيست حفظ اينكه به توجه با
فكر ميتواند انسان كه است كامل و سالم محيطزيست وجود
روزافزون پيشرفت و علم توسعه راه در را خود وانديشه
انسان آن در شد سالم محيطزيست وقتي چون بندد بهكار
هر در انساني هر و كرد خواهد زندگي سالم فكر با سالم
.باشد داشته آن حفظ به كمكي ميتواند مكاني و شغلي موقعيت
مشاهدات و تجربه طريق از آمده بهعمل بررسيهاي با
جمله از ايران غرب يعني ما زيستي منطقه در ميشود معلوم
عمر دراز ساليان و كند رشد خوب ميتواند كه درختاني
است (تاك) مو درخت و گردو درخت نرود بين از و باشد داشته
نظر از هم و ميباشد منطقه نفع به اقتصادي نظر از هم كه
حتي منطقه اين در (تاك) مو درخت.است موثر محيطزيست حفظ
آن ثمر و ميشود كاشته ديم بهصورت كمآب جاهاي اكثر در
در آن گوناگون انواع كه آفت كم و مناسب و است خوب بسيار
داشته وجود مناسب آب كه نقاطي در و دارد وجود حاضر حال
تابستان و سرد و پربرف زمستان به توجه با گردو درخت باشد
حتي و شد خواهد برخوردار خوبي بسيار رشد از گرم نسبتا
.دارند سال صد از بيشتر عمري موجود گردوي درختان از بعضي
دروس از قسمتي اينكه به توجه با و اطلاعات اين وجود با
برگ و ساقه و ريشه بررسي راهنمايي دوره تجربي علوم
علوم دبير اينجانب تحصيلي سال اول از سال هر است درختان
كار اين به را مدرسه از خارج فعاليتهاي از يكي تجربي
يك در ميشود توصيه دانشآموز هر به. ميدهم اختصاص
هر و بكارد گردو يك ديگر گلدان در و انگور دانه گلدان
دانشآموز نتيجه در ميشود بازديد آنها از يكبار ماه
آگاهي برگ و ساقه رشد و ريشهزدن نحوه و چگونگي از خود
حاصل دانشآموز خود بهار فصل در طرفي از و مييابد كامل
ديگر جاي يا مزرعه يا حياط باغچه در را خود دسترنج
با شده متحمل آنرا زحمت دانشآموز خود چون و ميكارد
افراد تجربه از راستا اين در و مينگرد آن رشد به علاقه
بودن بهتر براي كشاورزي مروجين و مهندسين و فن اهل و مسن
و مييابد اطلاعاتي كود و خاك نوع از و گرفته بهره كارش
ديگران به را اطلاعات اين خودشان بحثهاي در دانشآموزان
براي را خوب مواظبت و خوب رشد دليل و ميكنند منتقل
از دانشآموز انگيزه اين ايجاد با.ميدهند توضيح يكديگر
و كرده كمكي محيطزيست به و كرده كسب اطلاعاتي رشدونمو
آگاهي نهال يك نگهداري و كاشت زحمت از كه دانشآموزي
كوچك ساقه يك حتي شكستن به حاضر وقت هيچ باشد كرده پيدا
و پرورش و آموزش وزارت به حال. بود نخواهد درخت يك از
كه ميكنيم پيشنهاد را برنامهاي محيطزيست حفظ سازمان
كشور از منطقه هر اقليمي موقعيت به توجه با هرسال طول در
به و بكارند نهال دو نفر هر حداقل بتوانند دانشآموزان
با و ميشود كاشته نهال ميليون چندين سال در ترتيب اين
حفظ و نگهداري در خانوادهها تمامي كار اين تداوم
به.شد خواهند سهيم مختلف طرق به درختان بخصوص محيطزيست
.باشيم داشته سالمتري محيطزيست كه روز آن اميد
سنقر - تجربي دبيرعلوم - نجفي محمدرضا
|