شويم؟انسان هماهنگ زندگي شتاب با چگونه
زندگي شتاب و
اينترنت كردن محدود:كماليپور يحيي دكتر
جهاني حركتهاي در مردم
شدن سهيم مانع
ميشود
بايد هم مخالفان:انتظامي نيروي فرمانده
باشند برخوردار امنيت از
توسعه ساليانه آخرينگزارش اساس بر
در انساني توسعه هاي متحدشاخص ملل انساني
است يافته ايرانارتقاء
حريق طعمه تهران "بابائيان" بنزين پمپ
شد
امتياز لغو حكم تجديدنظر دادگاه توسط
شد نقض آبان نشريه
شد محاكمه رسالت روزنامه مديرمسئول
شويم؟انسان هماهنگ زندگي شتاب با چگونه
زندگي شتاب و
.است گذشته بشر از ناپايدارتر امروزي انسان زندگي
روزمره زندگي در بودن موقتي جديد معناي همان ناپايداري
نتيجه بيثباتي احساس و حالت از ناپايداري مفهوم.است
هميشه فلاسفه ، و متفكران هوشمند ، انسانهاي همه.ميشود
معناي اين به.بودهاند آگاه انسان زندگي بودن موقتي به
.است بوده زندگي از بخشي همواره ناپايداري مفهوم وسيع ،
بودن ، گذرا و موقتي به هميشه نيز ما ادبيات و فرهنگ در
همه از ما سنج نكته سخنوران و است شده گوناگوني اشارات
الهام را زندگي كوتاهي و عمرگذرا طبيعت ، آثار و رويدادها
.گذاشتهاند يادگار به را نغزي نظم و نثر آثار و گرفته
مفهوم و زندگي به نسبت ما احساس كنوني ، دنياي در اما
.دارد بسيار تفاوت گذشتگان با عمر گذشت سرعت و ناپايداري
مفهوم ميتوان.است شده شديدتر بيثباتي احساس امروزه
گوناگون انواع گردش و جابجايي آهنگ همچون را ناپايداري
هريك اين بر علاوه.بگيريم نظر در فرد يك زندگي در روابط
ويژهاي مختصات داراي ميتوان آهنگ ، اين برحسب را ما از
از كندتر افراد از زندگيبرخي در جابجايي آهنگ.دانست
در نسبتا اكنون و گذشته مردمان.است ديگر كسان
يافتن دوام به روابطشان و كرده زندگي آهنگ كند ناپايداري
ناپايداري حالت در آينده مردم اما.دارد و داشته گرايش
كوتاه روابط مدت حالت اين در.كرد خواهند زندگي آهنگ تند
زندگي در.است سريع روابط تجديد يا جابجايي و ميشود
ساختارهاي و افكار مردم ، مكانها ، و چيزها آينده مردمان
.ميشوند فرسوده بيشتر سرعت با همگي زماني
اطمينان ، قابل شرايط در الزاما اجتماعي ، تغييرات همه
تغييرات تاثير تحت كه انسانهايي.نميشوند اعمال و اعلام
اجتماعي ، موقعيت منابع ، منافع ، به نسبت قرارميگيرند ،
اضطراب دچار خود سرنوشت و احترام رفاه ، سلامتي ، بهداشت ،
قدر هرميآيد پديد آنها ذهن در زيادي سوالات و ميشوند
افراد در تعارض زمينه شود ، بيشتر اطمينان عدم موارد
.مييابد افزايش
تندرستي و زندگي آهنگ
وضع با افراد ، زندگي آهنگ يعني زندگي ، در تغيير شتاب
موارد تمام در.دارد نزديكي بسيار پيوندهاي آنها تندرستي
تاييد جسمي ، سلامت در تعادل عدم بروز و تغيير بين ارتباط
مستلزم كه زندگي سبك در دگرگوني بين بستگي.است شده
است ، شده ثابت بيماري با ميباشد بسيار كشاكش و سازگاري
فرد مستقيم كنترل و نظارت تحت تغييرات اين آنكه از اعم
باشند خوشايند وي براي تغييرات اين خواه و نباشد يا باشد
.نباشند خواه و
كه تغيير الزامات و بدن تدافعي امكانات بين كه است واضح
شرايط دردارد وجود رابطه ميكند ، تحميل فرد بر جامعه
ولي ميبرد بسر پويا تعادل حالت يك در انسان بدن معمول ،
و سيل برابر در بدن عمومي و تدافعي سيستمهاي است ممكن
غدد و عصبي سيستمهاي طريق از كه كند الزاماتتغيير هجوم
.كنند مقاومت نتوانند ميشود ، وارد جسم به ريز درون
هر تغيير و ميپردازد را آن ما جسم كه دارد بهايي تغيير
ميپردازيم كه بهايي باشد ريشهايتر و عميقتر قدر
تغيير سريعتر هرچه انسان پيرامون محيط.است سنگينتر
اتخاذ منظور به فرد باشد ، داشته بيشتري تازگي و يابد
بيشتر بررسي و اطلاعات داشتن به موثر و عاقلانه تصميمات
.دارد نياز
زماني فشردگي جبران
كرده خود ذات جزء را آن و پذيرفته را شتاب اصل كه شخصي
جهان چيزهادر كه دريافته خود خرد و جان با كه كسي است ،
را زمان فشردگي ميكنند ، حركت تندتري سرعت با او پيرامون
كه كسي چنين.ميكند جبران طريقي به ناآگاهانه و خودبخود
كه شخصي از شود ، كوتاهتر وضعيتها زمان دارد انتظار
آن انتظار معمول بطور و است شده منجمد زمانياش انتظارات
كمتر شود ، كوتاهتر پيوسته وضعيتها زمان كه ندارد را
.ميكند بيريشگي و بيپناهي احساس
تاكنون كه است رواني مهم متغيرهاي از يكي زندگي آهنگ
كه گذشته اعصار در است ، نشده مبذول آن به لازم توجه
اين از انسانها ميگرفت ، صورت كندي به جوامع در تغيير
شخص يك عمر طول تمام در زندگي آهنگ.بودند بيخبر متغير
اين چيز ، همه شدن پرشتاب اما كند تغيير كم خيلي بود ممكن
گرفتن سرعت با دقيقا زيرا.ميسازد دگرگون بكلي را اصل
تكنولوژيكي و علمي تغييرات زياد سرعت كه است زندگي آهنگ
بخش.ميشود احساس و منعكس نيز فرد زندگي در اجتماعي و
برابر در مخالفت و تعارض يا جذب از انسان رفتار اعظم
ميكند ، تحميل فرد بر كه گروه يك يا جامعه زندگي آهنگ
.ميگيرد سرچشمه
گيري سوي واكنش
كه ميشود واكنشي باعث محركها ، در تغيير انسان ، مورد در
واكنش.ميگويند سويگيري واكنش آن ، به تجربي روانشناسان
بسيار و پيچيده جسماني اعمال مجموعه يك از سويگيري
.است شگفتانگيزي چيز سويگيري واكنش.ميشود ساخته وسيعي
در تازگي ميزان كه وقتي و ميشود آن درگير جسم تمام
تغييرات معناي به امر اين كه يابد افزايش پيرامون محيط
سويگيري واكنش ميزان افزايش اين همراه به كه است بسيار
فشار جسم بر كار اين احتمالا.ميشود زياد پيوسته
.ميآيد وارد برجسم كه است سنگيني بار اينميآورد
همين معادل كنيد ، گرانبار تازگي از را پيرامون محيط اگر
كه آدمهايي يعني.داشت خواهيم مضطرب رنجورهاي روان مقدار
ترشح آدرنالين زيادي ميزان به پيوسته سيستمهايشان
از حالت اين كه ميشوند جسمي تغييرات دچار و ميكند
سويگيري واكنش.است سويگيري واكنش معمول ويژگيهاي
يا حادثه يك كه ميآورد وارد فشار خيلي وقتي مخصوصا
مقابله شده ، پذيرفته جهانبيني كل با تازه و جديد واقعيت
.نمايد
شتاب و سالخوردگان
كندتر و كندتر جسمشان در زندگي آهنگ كه سالخوردگان
حركت تندتر كهجهان مينمايد چنين نظرشان به ميشود ،
پرشتابتر برابر سالخوردگاندر كه نيست ترديدي.ميكند
براساس.ميدهند نشان شديدتري مخالفت و واكنش تغيير ، شدن
آدم سال و سن چه هر كه كرد ثابت ميتوان رياضي اصول
اشخاص براي زمان.ميشود محافظهكارتر شخص رود ، بالاتر
از پنجاهسالهاي پدر وقتي.ميگذرد تندتر خيلي سالخورده
تا كند صبر ديگر سال سه كه ميخواهد پانزدهسالهاش پسر
فقط 6 روز فاصله1095 اين شود ، خويش براي اتومبيلي صاحب
از 20 بيش سال سه اين اما.ميدهد تشكيل را پدر عمر درصد
فكر سالخوردگان بههرحال.دربرميگيرد را پسر عمر درصد
دلايل.است كم بسيار فرصتها و است پرشتاب جهان ميكنند
پديد تغييرات آهنگ در كه شتابي هر باشد ، هرچه امر اين
بيشتري زمانيوضعيتهاي فاصله يك در كه شود باعث و آيد
اشخاص ادراك نظر در شوند ، وارد تجربه گذرگاه حيطه به
.ميكند جلوه وبزرگتر درشتتر سالخورده
اين سالخوردگان شود ، تندتر درجامعه تغييرات آهنگ هرچه
.كرد خواهند حس بيشتري شدت با را تفاوتها و تغييرات
پناه خود خلوت كنج در ميمانند ، عقب قافله از نيز اينان
جهان با را خود پيوندهاي همه امكان حد سر تا ميبرند ،
سرانجام و ميكنند قطع است حركت درحال بهسرعت كه خارج
.ميبرند پناه نباتي زندگي يك به مرگ هنگام تا
شتاب و زماني انتظارات
بين در بيدليل ظاهرا تعارضها از بسياري علت شايد
بتوان را شوهرها و زن بين و بچهها و والدين بين نسلها
آهنگ شدن پرشتاب برابر در اينان متفاوت واكنشهاي به
نيز فرهنگها بين منازعات و اختلاف دانست ، مربوط زندگي
.ميكند تبعيت قاعدهاي چنين از
گاه زندگي آهنگ پرشتابشدن چرا كه مطلب اين درك براي
و لازم ميشود ناآراميهايي بروز باعث گاه و گسست باعث
ادراك.ببريم پي زماني انتظارات مفهوم به كه است مهم
.دارد مستقيم پيوند وي دروني ريتمهاي با زمان از انسان
پيدا ربط وي فرهنگ به زمان برابر در واكنشهايش اما
يك ايجاد به ميشود مربوط موضوع اين از بخشي.ميكند
و رويدادها مورد در كودك وجود در انتظارات سلسله
از كه زماني انتظارات روابط مدت نيز و فرايندها
فرا كودكي دوران از و متفاوتند ديگر جامعه تا جامعهاي
در ميدوانند ، ريشه وجودمان در عميقا و ميشوند گرفته
به پايه و بن از ميشود دگرگون زندگي آهنگ هنگاميكه
.درميآيند لرزه
پرشتاب محيط در تصميمگيري
كند اخذ عمل قابل و صحيح تصميم بتواند فردي اينكه براي
و بشناسد را تصميم در تعيينكننده موارد و عوامل بايستي
از متفاوت ، گزينههاي تعيين و شرايط تحليل و تجزيه از پس
آنگاه كند انتخاب را گزينه يا حل راه بهترين آنها بين
كه است حالتي در مراحل اين طي.بزند وعمل اقدام به دست
.باشد داشته را فوق گامهاي بررسي براي كافي فرصت انسان
طي از پس كه باشد نداشته فرصت يا نتواند فردي درصورتيكه
به توجه با نمايد ، تصميم اخذ به اقدام گفته ، پيش مراحل
تصميم اتخاذ بينشي بهصورت خود ، گذشته تجربيات و دانش
تغيير و تازگي با مدام جامعه درحالتيكه ولي.ميكند
با كه را او روزمره رفتارهاي و كارها تمام روبهروست ،
ناگهان فردميكند بياعتبار است شده فراهم رنج و درد
نهتنها قديمي و عادي كارهاي اين كه ميبرد پي وحشت با
در.ميافزايند آنها شدت بر بلكه نميكنند حل را مشكلاتش
قابل هنوز كه جديدي تصميمات بايستي فرد هر شرايط اين
تازگي آنكه كلام خلاصه.نمايد اتخاذ نيستند ، برنامهريزي
ترازو شاهين و ميكند مخدوش را تصميمگيري تركيب شتاب و
دارند ، سنگين بهاي كه تصميمگيريها ترين مشكل سمت به را
.ميكشاند
انطباقپذيري
گزينههاي موضوعي و حالت هر براي پرشتاب ، جوامع در
نيز متفاوت گزينههاي همين آن بر علاوه دارد وجود متفاوت
و افراد بنابراين هستند تبديل و تغيير حال در مرتبا
در.بزنند دست پيدرپي گزينشهاي به مجبورند سازمانها
كه وقتي فرد. است دوام لازمه انطباقيافتن شرايطي چنين
انتخاب را بديلي بگيرد قرار فراوان بديلهاي برابر در
.باشد داشته را سازگاري بيشترين ارزشهايش با كه ميكند
درك كه شخصي اندازه از بيش گزينشهاي يافتن تعميق با
درماندهتر بهروز روز باشد نداشته خود ارزشهاي از روشني
.ميشود
ناچار فرد ميشود پرشتاب زندگي آهنگ كه درحالتي بنابراين
ارزشهايش ابتدا و نمايد ايجاد خود در را لازم آمادگي است
با آنگاه كند تعيين را آنها حدود امكان تاحد و مشخص را
انتخاب را مهم گزينههاي اساسي ، ارزشهاي و شرايط به توجه
.كند
با را خود بيشتري موفقيت با كودكانمان ميخواهيم اگر
تحريف و شكل تغيير اين به دهندبايد انطباق سريع تغييرات
آموزشي مطالب و آموزشها اينكه يعني.داد پايان زمان
و باشد داشته تطبيق روز تغييرات و باشتاب حتيالامكان
ناشناخته زمانهاي و گذشته به متكي هميشه آموزشي مطالب
احتمالات و امكانات به نسبت را كودكانمان بايد.نباشد
تا.كنيم تقويت را آنان آينده حس بايد.كنيم حساس فردا
.گردد امكانپذير برايشان موقعيتها و فرصتها از استفاده
كهميزان ميشود حاصل زماني فقط موفق يافتن انطباق
و كم نهچندان محيط در تازگي و تغيير مقدار يعني تحريك
كه شود موقعيتي گرفتار فرد وقتي.باشد زياد چندان نه
تازگي از مشحون يا و نامنظم و سريع بسيار آن تغييرات
قادر ديگر وي و ميگذارد كاهش روبه وي پيشبيني دقت باشد
بايد خردمندانهاش رفتار كه مستدل و درست بررسيهاي به
.بود نخواهد باشد ، آنها بر مبتني
زندگي شتاب با هماهنگي
و آوريم بهدست روشنتري درك مشكلات و مسائل از وقتي
كنيم ، كنترل هوشمندانهتر را اساسي فرايندهاي از برخي
براي مناسبي امكان و فرصت به را بحران ميتوانيم آنگاه
به نهتنها كه كنيم كمك انسانها به و نماييم تبديل خود
سوار تغيير امواج سرير بر بلكه دهند ، ادامه خود بقاء
بر كه كنند احساس تازه بهگونهاي كنند ، رشد شوند ،
.باشند مسلط خويش سرنوشت
كنيم متوقف را تغيير كه نيست آن سر بر مساله بنابراين ،
اختيار تحت را آن بايد بلكه كرد ، چنين نميتوان البته كه
تن سريع تغييرات به زندگي از بخشهايي در ما اگردرآورد
ثبات مناطق ديگر جاهاي در آگاهانه ميتوانيم دردهيم ،
درموضوعات كه است معني بدان ثبات مناطق.بياوريم بهوجود
كند برقرار نسبي ثبات است فرد خود با اختيار كه مباحثي و
.نياورد بهوجود ناخواسته تغييرات خودش و
تندتر گذشته مردمان از بخواهند آينده مردمان چنانچه
نرمش و انعطاف حالت آنها از بيشتر بسيار بايد كنند زندگي
تمام از بهرهمندي خواستار امروزي انسانهاي.باشند داشته
بيآنكه.هستند تكنولوژي دستاوردهاي آخرين و وفور مزاياي
و حاضر قرن در بشر.بپذيرند را دقيقي مسئوليت بخواهند
عدم و بلاتكليفيها ميان در حيات ادامه براي آينده
و سبك كه است آن بهتر سريع ، تغييرات و قطعيتها
.كند سفر فارغالبال
صنعتي مرحله به انتقال كار در كه كشورهايي تمام براي
حركت آينده ، مردم ميان در و هستند فراصنعتي يا پيشرفته
محدوديتهاي از آزادي معناي به و زندگي شيوه يك كردن
متنعمتر و مرفه آيندهاي به نهادن گام و گذشته بيمورد
.است
"مهرياري حجتالله"
اينترنت كردن محدود:كماليپور يحيي دكتر
جهاني حركتهاي در مردم
شدن سهيم مانع
ميشود
علوم بخش پوررئيس كمالي يحيي:اجتماعي گروه
:گفت دانشگاهپوردوآمريكا ارتباطات
تعهدي اين و هستند مردم مدافعحقوق روزنامهنگاران
.كنند پيگيري بايد و پذيرفتهاند كه است
جهاني و عنوانارتباطات تحت دوشنبه روز كه وي
روزنامهنگاران صنفي انجمن ديجيتاليدر عصر در شدن
رگهاي روزنامهنگاران:افزود ميگفت ، سخن ايران
.هستند پويا جامعه يك حياتي
شدن فراهم ضرورت بر سخنانش در كماليپور پروفسور
جوامعدرحال در روزنامهنگاران پوياي فعاليت زمينه
.كرد تاكيد توسعه
از ارتباطات علوم رشته در را خود دكتراي كه وي
ما:داشت اظهار كرده دريافت آمريكا ميسوري دانشگاه
صورت به روزنامهها اكثر و شدهايم ديجيتالي عصر وارد
قرار افراد دسترس در اينترنت طريق واز ديجيتالي
.ميگيرند
روزنامهها كهآيا كرد مطرح را پرسش اين كماليپور
و ماند؟ خواهند باقي ديجيتالي عصر در فعلي ، صورت به
ولي ماندگارند ، فعلي شكل به روزنامهها:داد پاسخ
وب و ميشود كوتاهتر خبرها و شده كمتر آنها صفحات
.ميدهند ارائه را مشروحتري اطلاعات سايتها
جهاني بحث به اشاره با ارتباطات علوم استاد اين
شد ، نخواهد متوقف كه است حركتي شدن جهاني:گفت شدن
واقعيت يك نخواهيم وچه بخواهيم ما چه روند اين
حركت در را خود جايگاه ما كه دارد ضرورت و است
به ميتوانيم چگونه ببينيم و كنيم پيدا شدن جهاني
.بپيونديم آن
ابا شدن جهاني حركت به پيوستن از كه كساني به وي
انتقاد ميدانند خودي فرهنگ براي مضر را آن و دارند
مابيدي و دارد تاريخي ريشه ما فرهنگ:گفت و كرد
است غني ما بلرزيم ، فرهنگ بادها ازاين كه نيستيم
.بترسيم شدن جهاني از نبايد و
كه ميدهد اجازه شدن جهاني:كرد تصريح كماليپور
براي اعتبار كسب ضمن و باشيم داشته جهاني حضور
خارج در رسانهها توسط كه را منفي تصويري كشورمان ،
.كنيم اصلاح شده ، ساخته ايران پيرامون
محدود بحث به اشاره با ارتباطات علوم استاد اين
اينترنت محدودكردن:تاكيدكرد ايران در اينترنت كردن
مردم از را خوب امكانات كه چرا نيست صحيحي راه
جهاني حركتهاي در آنها شدن ومانعسهيم ميگيرد
.ميشود
بايد هم مخالفان:انتظامي نيروي فرمانده
باشند برخوردار
امنيت از
همه:گفت كشور انتظامي نيروي فرمانده:اجتماعي گروه
.باشند برخوردار امنيت از بايد ايران ملت آحاد
در دوشنبه قاليباف باقر محمد سردار:ايرنا گزارش به
:بندرعباسافزود در هرمزگان انتظامي صبحگاه آيين
ايجاد زيرا بخواهيم همه براي را امنيت برقراري
اگر حتي:گفت وي.است مردم اوليه حقوق از امنيت ،
زندگيشان محيط در مخالفين براي را امنيت بگويم
آنهايي فقط:گفت او.نگفتهام گزافي حرف برقراركنيم
به كه مجرميني يا و دارند نظام با دشمني سر كه
.باشند برخوردار امنيت از نبايد آنها جرمهستند دنبال
من:افزود انتظامي نيروي كاركنان به خطاب قاليباف
ملموس امنيت عزيز مردم براي داريم وظيفه شما و
يك نيست ذهنيت يا ذهني امر يك امنيت كنيم ، برقرار
وي.كنند حس را آن بايد مردم همه كه است ملموس امر
ترك را ماشينشان و خانه مردم كه موقعي:گفت
وقت آن و است ملموس طبيعتا بود امنيت اگر ميكنند
وي.دادهايم انجام را خودمان وظيفه شما و من
بايد درك ، قابل و ملموس امنيت برقراري براي:افزود
عوامل با يكسان برخورد و پيگيري قاطعيت ، عامل سه
انتظامي نيروي براي:ويافزود.باشيم داشته ناامني
امكاناتو تجهيزات ، انساني ، نيروي آموزش مقتدر ،
خوب معيشت و دلسوزي فرماندهي ، خوب ، انضباط لوازم ،
قاليباف ، سخنان از پيش آيين اين در.است ضروري
وضعيت از گزارشي هرمزگان انتظامي فرمانده هاشمي سردار
.داد ارائه استان اين انتظامي
كه هرمزگان انتظامي ماموران تن دو از آيين اين در
تلاش گرانقيمت خودرو دستگاه باند 17 كشف زمينه در
.شد تقدير بودند ، داده نشان خود از زيادي
بيرجند در ناجا آموزشي مراكز فرمانده مشاور ديگر سوي از
مواد قاچاقچيان و اشرار با مبارزه براي لازم نيروي:گفت
.است شده تامين كشور شرق مرزي مناطق در مخدر
توسعه ساليانه آخرينگزارش اساس بر
در انساني توسعه هاي
متحدشاخص ملل انساني
است يافته ايرانارتقاء
عمران برنامه انساني توسعه گزارش اساس بر: اجتماعي گروه
جايگاه از ايران اسلامي جمهوري سال 2001 ، براي متحد ملل
ميان 162 در رتبه 90 به ميلادي گذشته سال گزارش در 97
مقياس يك انساني توسعه شاخص.است يافته ارتقاء جهان كشور
در نام ثبت ميزان و سرانه درآمد زندگي به اميد شامل مركب
در.است بزرگسالان باسوادي و پرورش و آموزش مختلف سطوح
را دوم جايگاه استراليا و نخست جايگاه نروژ حاضر ، گزارش
رد با ملل گزارش ، سازمان اين در.اند داده اختصاص خود به
زندگي روز در دلار يك با كه مردمي كه استدلال اين
كرد كنند ، اعلام استفاده رايانه از نميتوانند ميكنند ،
در فقر كاهش به چشمگيري طور به ميتواند جديد فناوريهاي
ملل سازمان انساني توسعه ساليانه گزارش.كند كمك جهان
اندك ، دولتي بودجه تخصيص ميكند خاطرنشان متحد
كشورهاي فكري مالكيت نابرابر حقوق و بازار ناهنجاريهاي
به.ميكند محروم پيشرفته فناوري مزاياي از را سوم جهان
منابع اختصاص خواهان گزارش اين فرانسه ، خبرگزاري گزارش
و بينالمللي سطح در توسعه و پژوهش به بيشتر مالي
براي فناوريپيشرفته محصولات و داروها متغير قيمتگذاري
مالوك مارك.است شده غني و فقير كشورهاي در استفاده
گزارش اين ناشر كه ملل سازمان توسعه برنامه مدير براون
را جنوب كشورهاي كه دارد وجود قدرتمندي نيروهاي گفت است ،
ميدهد ، سوق مشكلات حل براي فناوريقديمي از استفاده به
سياستگذاري چارچوب در فناوريميتواند كه حالي در
.شود گرفته كار به توسعه براي دولتي هوشيارانه
حريق طعمه تهران "بابائيان" بنزين پمپ
شد
در كميل خيابان در پمپبنزين جايگاه يك:اجتماعي گروه
يك از بنزين تخليه هنگام به ديروز بعدازظهر تهران غرب
.شد حريق طعمه تانكر
يك از بنزين تخليه هنگام به آتشسوزي ايرنا گزارش به
رخ پمپبنزين جايگاه ذخيره مخزن به ليتري هزار تانكر 28
.يافت گسترش سرعت به و داد
مقابل خيابان و جايگاه سطح در بنزين آتشسوزي ، دنبال به
در آتش شعلههاي.گرفت بر در را جايگاه آتش و شد جاري آن
همه حركت يك و تجهيزات با آتشنشانان كه بود پيشروي حال
داخل به آن نفوذ از و كردند مهار را سركش شعلههاي جانبه
فرماندهي ستاد افسر "كريمي"كردند جلوگيري همجوار اماكن
هدايت را حريق اطفاي عمليات نزديك از كه نشاني آتش
آن ، گسترش و آتشسوزي اين جريان در:گفت ميكرد ،
اقدام با كه كرد سرايت مسكوني منزل چند به آتش شعلههاي
.شد اطفا آتشنشانان موقع به و فوري
اين علت بررسي حال در آتشنشاني سازمان كارشناسان
.هستند آتشسوزي
امتياز لغو حكم تجديدنظر دادگاه توسط
شد نقض آبان نشريه
مديرمسئول عليپور محمدحسن محكوميت راي:اجتماعي گروه
تهران عمومي دادگاه شعبه 1413 توسط كه آبان هفتهنامه
دادگاه شعبه 34 توسط تجديدنظر مرحله در بود ، شده صادر
تومان هزار به 300 و گرديد نقض تهران استان تجديدنظر
.شد تبديل نقدي جزاي
كه تهران استان تجديدنظر دادگاه سوي از صادره دادنامه در
آمده شد ، ابلاغ عليپور مدافع وكيل سلطاني عبدالفتاح به
ارتكاب علت به محكوميت مورد در عليه محكوم اعتراض:است
كه همانطوري زيرا ميدهد ، تشخيص وارد را اكاذيب نشر جرم
قانون ماده 727 صراحت طبق داشتهاند بيان محترم وكيل
گذشت قابل جرايم از اكاذيب نشر بزه اسلامي ، مجازات
قابل خصوصي شاكي شكايت بدون بنابراين ، .است گرديده محسوب
حوزه محترم رئيس به تفويضشده تعقيب اختيار و نيست تعقيب
بوده جرايم عمومي حقوق حفظ و الهي جنبه به مربوط قضائي
يك كيفري بند و كيفري دادرسي آئين قانون ماده 3 در كه
نشر كه حالي در.است شده تصريح مذكور قانون ماده 4
كيفري دادرسي آئين قانون ماده 4 بند 3 مصداق اكاذيب
با و ميشود تعقيب شاكي شكايت با كه است جرمي و ميباشد
اعتراض پذيرش با عليهذا.شد خواهد موقوف تعقيب وي گذشت
ماده 257آئيننامه ب شق بند 1 استناد به قسمت اين در
راي عنه معترض دادنامه نقض با كيفري دادرسي
.ميگردد صادر عليپور محمدحسن آقاي برائت
سوي از صادره دادنامه در نظام عليه تبليغ اتهام خصوص در
استناد:است آمده تهران استان تجديدنظر دادگاه شعبه 34
كه است مفهوم اين بيانگر اسلامي مجازات قانون ماده 22 به
رعايت مقام در كيفر تعيين مرحله در بدوي محترم دادگاه
منصفه هيات اعضاءمكرم كه كمااين است بوده مخففه كيفيات
بديهي و دادهاند تشخيص تخفيف سزاوار عليهرا محكوم نيز
اسلامي مجازات قانون ماده 22 به استناد صورت در كه است
از كمتر اصلي مجازات يا است بوده مكلف بدوي محترم دادگاه
و كند تعيين اسلامي مجازات قانون ماده 500 در مقرر حداقل
به متناسبتر كه ديگري كيفر به را اصلي كيفر كه اين يا
مجازات قانون ماده 500 منطوق.نمايد تبديل است متهم حال
نتيجه در.ميباشد يكسال تا ماه سه از حبس بيانگر اسلامي
وصف با است قانوني كيفر حداقل كه حبس يكسال كيفر تعيين
آن تغيير سپس و اسلامي مجازات قانون ماده 22 به استناد
و (است قانوني حداقل از بيشتر باز كه) حبس ماه شش به
در كه دادگاه اصولا.است غيرقانوني نقدي جزاي پرداخت
مخفف كيفر يك صرفا تخفيف ضوابط رعايت با است تخفيف مقام
.ميدارد مقرر
چنين نظر تجديد دادگاه سوي از صادره دادنامه ادامه در
كه نقدي جزاي ريال ميليون سه پرداخت كيفر صرفا:است آمده
وصول قانون ماده 3 بند 2 در مذكور نقدي جزاي كيفر حداكثر
است ، به معين مورد در آن مصرف و دولت درآمدهاي از برخي
ماه شش كيفر و ميگردد تعيين عليه محكوم مجازات عنوان
پروانه انتشار لغو نيز و نقدي جزاي كيفر مابقي و حبس
غيرقانونيبودن لحاظ به بدوي دادنامه از آبان نامه هفته
.ميگردد حذف
(تهران عمومي شعبه 1413) بدوي دادگاه كه است گفتني
هرگونه از محروميت سال تحمل 5 به را عليپور محمدحسن
و حبس ماه شش و اكاذيب نشر مورد در مطبوعاتي فعاليتهاي
عليه تبليغ مورد در نقدي جزاي ريال ميليون ده پرداخت
محكوم آبان هفتهنامه انتشار پروانه لغو به نيز و نظام
.بود نموده
شد محاكمه رسالت روزنامه مديرمسئول
از شكايت فقره به 15 رسيدگي محاكمه جلسه:اجتماعي گروه
دوشنبه ديروز رسالت روزنامه مسئول مدير
شعبه در خبرنگاران از جمعي و منصفه هيات اعضاي حضور با
برگزار صارمي محمدرضا قاضي رياست به مطبوعات دادگاه 1408
.شد
شكايت فقره كرد15 اعلام جلسه اين ابتداي در صارمي قاضي
فقره شامل 6 رسالت روزنامه مديرمسئول نبوي مرتضي آقاي از
همچنين و كشور وزارت حقوقي كل اداره سوي از شكايت
و اصفهان تهران ، فرمانداريهاي سوي از شكاياتي
سازمان حقوقي اداره كردستان ، استانداري و غرب اسلامآباد
هدي آقايان و تهران استان دادگستري محيطزيست ، حفاظت
.است عليجاني رضا و زيدآبادي احمد رحماني ، تقي صابر ،
و رسيدگي مطرحشده شكايات از مورد به 13 جلسه اين در
آنكه دليل به صابر وهدي عليجاني رضا شكايات به رسيدگي
اول دوشنبه روز بعدي جلسه به بودند ، زندان در افراد اين
.شد موكول مرداد
|