كارگردان "اميني احمد"با گفتوگو
سر بالاي كه چتري
;"دونفر براي چتري"فيلم
نيست هيچكس
جوان سينماگران با گفتوگو
ويديويي شبكه در مستند فيلمهاي
شويم بازيگر چگونه
سينما هفتهنامه سردبير موسوي غلامرضا سيد
مطلوب ايران سينماي كنوني
شرايط:جهان
نيست
كارگردان "اميني احمد"با گفتوگو
سر بالاي كه چتري
;"دونفر براي چتري"فيلم
نيست هيچكس
نتيجهاي به خواستهايد "دونفر براي چتري" در ظاهرا *
مثلث اين كه هرچند.يابيد دست عاشقانه مثلث يك از منطقي
اين نهايت در امامينمايد رنگ كم بسيار رمانتيكاش وجه
دراماتيك ابهامي با آميخته و معلق فضاي يك در مقوله
.ميگذارد باقي تعليق يك در را مخاطب و ميپذيرد پايان
اصلي شخصيت واقع در.است بوده عمد يك پاياني معلق فضاي -
عملي راهحلي چون ميآيد بهنظر كه ميرسد نقطهاي به
داشته سهم آمدنش بوجود در خودش كه بنبستي از خروج براي
ميآيد بر دستش از كه كاري تنها بنابراين ;ندارد وجود
با را "مينو و سمن يا" و كند ترك را صحنه كه است اين
.بگذارد تنها ميآيد ، پيش برايشان كه مشكلاتي
معناي به عاشقانهاي مثلث فيلم اين در كه است اين واقعيت
مثلثي چنين يك گفتيد ، شما كه همانطور نميشود ، مطرح رايج
از پوششي زير در است شده سعي و است كمرنگ خيلي
شوهر" و "ياسمن" داستان بخصوص ديگر فرعي داستانهاي
و مرسوم روال به مثلث اين واقع در.بشود پوشيده "قبلياش
رابطه يك بيشتر بلكه نيست ، فيلمها از بعضي متداول
شوهري و زن بين.ميكند مطرح را سهنفر اين بين ناهنجار
ميآيد نظر به كه خانوادهاي و ظاهرآرامشان پس در كه
بحران يك كه ميبينيم مرتبه يك ندارند هم با مشكلي هيچ
.ميكند سرباز كه نهفته عظيمي
از ميكنند ، برقرار باهم "مينو و ياسمن" كه هم رابطهاي
با ديگر سوي از و سودجويي انگيزه و اساس با طرف يك
اين روابط چون بنابراين ;است دوستانه تاحدودي انگيزهاي
معناي به عاشقانه صرفا و است ناهنجار هم با سهنفر
نيست ، ميان در عشقي حقيقت در و نيست فيلمها نوع اين مرسوم
محسوب عشقي مثلث يك پس است ، توافق يك بيشتر بلكه
.نميگردد
رويكرد و نگاه يك "دانشور احسان" به "ياسمن" بالاخره *
.است نشده رو زياد نگاه اين فيلم در اما دارد ، عاشقانه
يا و است شوهرش عاشق "مينو" كه بگوييم ميتوانيم نه ما -
اين عاشق "احسان" اينكه نه و است "احسان" عاشق "ياسمن"
خيلي مقدار سهگانه رابطه اين در هرحال به.است زن دو
دركار آدمها طرف از ديگر نقطهنظرهايي و حسابگري زيادي
يك تا است ناهنجار عاشقانه مثلث يك گفتم كه همانطور است ،
.متداول و مرسوم مثلث
پيدا داستان روند در مصداقي فيلم عنوان نميكنيد فكر *
مرد اين كه ميرود گمان عنوان به توجه با نميكند؟
فيلم در اما شود ، زن دو هر براي تكيهگاه يك ميتواند
دوم ازدواج كه نشد مشخص داشت كه مبهمي پايان با بالاخره
نه؟ يا گرفت صورت "ياسمن" با مرد
ما يعني داشتهايد ، فيلم عنوان از مطلق برداشت يك شما -
سردونفر بالاي چتري كه نگفتهايم فيلم در مطلق بهطور
عملي اتفاق اين كه ميبينيم فيلم نماهاي از يكي در است ،
خيس ميمانند چتر بيرون كه زن دو اين از كدام هر و نيست
مرد اين كه نگفتهايم قاطع بهطور بنابراين ميشوند ،
در ;زن دو اين سر بالاي باشد چتري بهعنوان است قرار
چيزي چنين اساسا كه ميرسيم نتيجه اين به هم پايان
از اگر بنابراين.افتاد نخواهد اتفاق و است غيرممكن
نام اگر اما.است بيمناسبت عنوان اين بنگريم شما ديدگاه
بررسي مورد را آن بايد كه بگيريم موردي بهعنوان را فيلم
كه همانطور است ، قبولي قابل نام صورت اين در داد ، قرار
دونفرند ، فقط قصه قطب دو در كه ميبينيم هم پايان در
"مينو و ياسمن" ميمانند باقي نفر دو فقط قطب هر در يعني
.ديگر قطبي در "بچهاش و احسان" و
تحليلي رويكرد اما است ، مختلفي جهتگيريهاي داراي فيلم *
بهطوريكه ميكند ، توجه جلب بيشتر شخصيتها برروي آن
شما خود نظر خواند ، روانشناسانه درام يك را آن ميتوان
چيست؟ باره اين در
"دونفر براي چتري"است شخصيت بر متكي فيلم نوع اصولا -
وجههاي از يكي آن در كه است فيلمهايي از دسته آن جزء
شخصيت سه بايد و شخصيتهاست روانشناسي واهدافاش اصلي
و تجزيه و حلاجي هستند ، فيلم مولفههاي كه را اصلياش
از حالا ببرد ، جلو را قصهاش طريق اين از و كند تحليل
روابط تحليل و تجزيه يا نفر سه اين رابطه بسط طريق
گروه آن طبيعي ، در بهطور بنابراين.هم با آنها متقابل
را آدمي اعمال انگيزههاي ميكنند سعي كه فيلمهاييست از
ريشهيابي را واكنشهايشان و كنشها انگيزه كنند ، پيدا
حيطه در را ما فيلمنامه و قصه ضرورتهاي بههرحال ;كنند
.است داده قرار شخصيتها روانشناسي
مطرح فيلم برجسته عنصر بهعنوان را مطلب اين البته *
ميزند ، سري هم وحشت سينماي ژانر به فيلم اين حتي كردم ،
"ياسمن و مينو" حال و گذشته به نقبي با شما اميني آقاي
و ماديت و آرامش و ثروت با ارتباط در ديدگاه دو تقابل به
است؟ بوده مدنظرتان تمي چنين آيا پرداختهايد ، معنويت
نباشد ، من موردنظر چيزي چنين صريح و مستقيم اگربهطور -
شخصيتها روانكاوي و قصه ضرورتهاي بههرحال ولي
داريم ما.ميآورد پيش را مقايسهاي چنين يك خواهناخواه
چيزهايي به نوعي "مينوهاي" يا "مينو" اگر ميكنيم ، مطرح
ميرسند؟ هم دروني آرامش به آيا برسند هست موردنظرشان كه
نهفته "ياسمن" يعني "مينو" مقابل نقطه در سئوال اين جواب
به "مينو" كه مالي امكانات تمام ظاهرا كه ميبينيم.است
آرامش آن اما است ، برخوردار آن از "ياسمن" است ، آن دنبال
فرار زندگي اين از دارد و نياورده دست به زندگي در را
;ميبرد پناه ديگر نيمبند زندگي يك به و ميكند
يعني مطرحميشود قصههايي چنين يك وقتي بنابراين
و ناهنجار زيادهطلبي و ماديات درگير آدمها كه قصههايي
مطرح را تقابلهايي چنين يك خواهناخواه هستند ، نابجا
.ميبرد پيش به و ميكند
فيلم دراواخر اما است موافق موضوع با "مينو" واقع در *
شده برطرف نيازهايش از بعضي اينكه وجود با كه ميبينيم
پرداخت را بدهيهايش كرده ، تهيه آروزداشت كه پيانويي)
داده دست از را خود آرامش اينها مقابل در اما ،(كرده
لجاجت روي از هم آن ميكند اتاق برهمزدن به اقدام و است
.بود موافق آن با قبلا كه موضوعي با
ولي يافته دست ميخواست كه چيزهايي آن به بله ، -
را خانوادهاش واقع در است ، داده دست از را خانوادهاش
جنبه كه آروزهايش و خواستهها به تا است كرده قرباني
.برسد دارند مادي
زن ، يك مادي كمبودهاي و ناكاميها به پرداختن براي چرا *
قرار كارخود دستمايه را دادگستري وكيل يك خانواده زندگي
برگشت چكهايش وكيل يك زن كه نيست بعيد آيا دادهايد؟
بخورد؟
يك است ممكن دارد ، مناسبي اقتصادي موقعيت كه هركسي -
زندگي ظاهر به اگر.باشد داشته هم مالي مشكلات رشته
واقع در ندارد ، زيادي مشكلات كه ميبينيم بنگريم ، "مينو"
را بنا اما است ، برخوردار هم متعادل و نرمال زندگي يك از
به و است زيادهطلب زن يك زن اين كه گذاشتهايم براين
اشاره جا چند در ما اينكه ديگر نيست ، قانع دارد كه آنچه
زمينه در خطركردن دنبال به جواني در "مينو" كه ميكنيم
ريسكهاي همين دارد احتمال بنابراين است ، بوده اقتصادي
شوهر و "مينو" براي اقتصادي مشكلات مقدار يك اقتصادي
.باشد آورده همراه به وكيلاش
خوبي بهره ترانه ، و موسيقي از "غريبانه" فيلم در شما *
از يكي "غريبانه" فيلم ترانه كه بهطوري بردهايد
در اما شده ، تلقي ايران سينماي ترانههاي ماندگارترين
بلكه ندارد ، جايي ترانه تنها نه "دونفر براي چتري"
چرا؟.دارد كمرنگي نقش هم موسيقي
فرق ديگري فيلم با هرفيلم فضاي و هوا و حال بههرحال ، -
و حال دارد ، را خود خاص هواي و حال و فضا هرفيلم ميكند ،
استفاده و موسيقي از نوع آن "غريبانه" فيلم فضاي و هوا
آنترانه من كه زماني آن ضمنا ميطلبيد ، را ترانه از
اولين جزء فيلم اين گذاشتم ، "غريبانه" فيلم روي را
استفاده ترانه از مجددا سالها از بعد كه بود فيلمهايي
رويشان بر ديگر فيلم چندين "غريبانه" از بعد ميكرد ،
است ، شده عادي كمي روند اين كه هم حالا و گذاشتند ترانه
يك از استفاده داشت كه ويژگيهايي با "غريبانه" هرحال به
حال با زيادي تناسب كه بود ضرورت يك و ميطلبيد را ترانه
"دونفر براي چتري" در اما داشت ، فيلم خاص فضاي و هوا و
ترانه كه كردم فكر و نداشت ضرورتي ترانه از استفاده
از چرا اينكه اما.نميكند فيلم به هم كمكي آن ، برروي
اين موسيقي ميكنم فكر شده ، استفاده كم اينجا در موسيقي
از بيشتر احتياجي و است كافي برايش هست كه همانطور فيلم
.نداشت موسيقي به اين
خطي روايت يك فيلم داستاني روايت كه ميرسد بهنظر *
اوليه ، عناصر كردن طي از پس كلاسيك روايت در.است كلاسيك
فرود و نتيجه يك به آخر در گرهگشايي ، و بحران اوج از پس
روايت اين از پاياني نقطههاي در شما اما مييابيم ، دست
به مبهم و باز روايتي در را فيلم و بريدهايد كلاسيك خطي
شيوههاي در بيشتر ويژگي اين البته كه بردهايد پايان
روايت نوع اين از رگههايي آيا ;ميرود بهكار مدرن پست
داشتهايد؟ مدنظر فيلم در را انديشه و
را خودم يعني نميكردم ، فكر خاصي انديشه هيچنوع به من -
در فيلم پايانبندي يا روايت نوع كه نميكردم ملزم
روايت حاليكه در.بگنجد خاصي انديشه يا خاص مكتب محدوده
كه شخص سوم راوي يك با است ، كلاسيك خطي روايت يك فيلم
شخصيت چون البته.ميكند دنبال را آدمها ضرورت برحسب
سراغ به او طريق از ما بيشتر است ، "احسان" ما اصلي
داريم هم را جاهايي اما ميرويم ، مختلف آدمهاي و صحنهها
،(مينو و ياسمن بين صحنههاي مثل) ندارد ، حضور "احسان" كه
پايانش ميگوييد اينكه اما.نميكند تغيير ما راوي ولي
در كه سالهاست مبهم پايان كه بگويم است ، بايد مبهم
كار ديگر و ميشود ديده ادبيات و سينما و تئاتر حوزههاي
در كه است دهه دو يكي واقع در.نيست نوگرايانهاي چندان
و باز پايان با خارجي و ايراني فيلمهاي كلاسيكترين
پايانبندي اين كه گفت نميشود و روبهروييم غيرقطعي
حالا است ، شده عادي خيلي پايانبندي اين.است پستمدرني
آنقدر گفت ميشود حتي راوي ، هرنوع و بياني شيوه هر با
يك به تبديل پايان نوع اين خود كه شده استفاده آن از
.است شده كلاسيك پايانبندي
است بوده اين غيرقطعي و باز پايان اين از شما قصد شايد *
كنيد؟ فيلم آدمهاي سرگذشت خوديار ظن از را مخاطب كه
از.است اين شكلاش عاليترين و بهترين طبيعتا بله ، -
اندازهاي به ما زندگي نوع و سرشت حاضر حال در طرفي
براي قطعي پايانهاي ميشود سختي به كه است شده پيچيده
طريق از كه حوادثي به كنيد نگاه شما.كرد پيدا مسايل
و تعمق با اگر ميگيريم ، قرار آنها جريان در روزنامهها
پايان يك حوادث اين معمولا كنيد نگاه حوادث اين به تامل
ماجرا كه برسد نظر به است ممكن مقطعي يك در ندارند ، قطعي
يا و سرقت جنايي ، ماجرا ، اين حالا است ، يافته پايان
نقطه اين اما نميكند ، فرقي باشد غيره و اخلاقي مسايل
مثال برايتان.است شروع نقطه يك واقع در ظاهري پاياني
كشته ، را همسرش مردي" كه خواندم روزنامهاي در من:ميزنم
جانب از مرد اعدام پاي در اما داشت ، هم بچه تا سه
استدلال.برگشت زندگي به و شد بخشيده همسرش خانواده
را پدرشان كودك سه اين اگر كه بود اين هم همسرش خانواده
مرد اين حالا ميشود ، بدتر آنها وضعيت بدهند دست از هم
و ميكند زندگي بچههايش با ميرود كرده پيدا نجات كه
.ماجراست اين براي قطعي پايان يك اين كه ميرسد بهنظر
يك اين كه گفت ميشود نگرانه آينده بررسي يك با اما
كه مشكلاتي براي است ، شروع نوع يك واقع در و نيست پايان
بچههايش و برود او اگر ميآيد ، پيش آينده در مرد براي
قتل جريان در حتما بعدها بچهها اين كند ، بزرگ را
پدر بين تعارضاتي و ميگيرند قرار پدرشان بهدست مادرشان
مشكلات كند ازدواج بخواهد مرد اگر.ميآيد پيش بچهها و
مشكلات بلكه ندارد تمامي ماجرا خلاصه و ميآيد پيش ديگري
از سنگيني سايه كه زندگياش و مرد براي بحرانهايي و
.ميآيد پيش دارد قتل آن با ارتباط در گذشته
در حتي فعلي زندگي پيچيده سرشت گفتم كه همانطور بنابراين
حالا است ، پيچيده بسيار هم ايران مثل سادهتر جامعه يك
يك براي راهي ديگر كه غربي صنعتيتر كشورهاي به برسد چه
شده تمام و قطعي پايان يك به تا نميگذارند باقي مولف
كه هرلحظه ندارد ، وجود بستهاي پايان من بهنظر.برسد
سامان يك به خانواده اين يا نفر دو اين زندگي كنيم ، فكر
و آيندهنگري و كنجكاوي كمي با و رسيده مشخص نقطه و
هستند ما كنترل از دور كه عاملي صدها دادن دخالت
و نيست پاياني هم خيلي پايان نقطه آن كه ميبينيم
بعدي رويدادهاي و مشكلات بر آغازين نقطه يك ميتواند
.باشد
"ياسمن قبلي شوهر و مينو ياسمن ، " گذشته زندگي در وقتي *
با آميخته و يافته انحراف عشق يك انعكاس شويم ، كنجكاو
نظر ;ميآيد چشم به بسيار دارد هم ساديسمي جنبه كه جنون
داريد؟ مورد اين در خاصي
و مينمايد روانپريش آدمي ظاهر در "ياسمن" قبلي شوهر -
كه شود ، داده شخصيت اين مورد در هم توضيحاتي است شده سعي
آمده فيلم در جنبي اطلاعات و ديالوگ صورت به توضيحات اين
.شود برطرف و زدوده او از "بودن رواني بيمار" شبهه اين تا
بسازيم ، قرباني يك او از كه بوده اين ما تلاش واقع در
فرد اين كه ديگر عواملي و فقر اجتماعي ، مناسبات قرباني
و شرايط اين و است نداشته برآنها كنترلي هيچ مطلق بهطور
حركات و رفتار قرباني او شدهاند ، تحميل او برروي عوامل
.است ديگر عامل دهها و "خالهاش و ياسمن" نادرست
يك باشد ، رواني بيمار يك آنچه از بيشتر او بنابراين
حالا و آمدهاند فرود براو عوامل دسته يك كه است قرباني
جنگيدن كردن ، مقابله شدن ، روبهرو توان مختلفي دلايل به
او توانايي عدم و نداشته را مشكلات اين با آمدن كنار و
باعث خواهناخواه سختيها ، اين با سازگاري و مشكلات حل در
از را ناهنجار و غيرمنتظره عكسالعملهاي اين كه است شده
.دهد بروز خودش
ناخواسته كه شرايطي بروز و عشق از سرخوردگي اين با پس *
و شخصيت اين به منفي نگرش يك است ، شده تحميل او بر
نداريد؟ رفتارش و عملكرد
نداشتهايم ، او به منفي نگرش قصد كلي بهطور دقيقا ، -
آن به خاص عوامل و شرايط قرباني يك عنون به بلكه
.پرداختهايم
شكريپور مختار:از گفتوگو
جوان سينماگران با گفتوگو
در پيام اهميت ايران سينماي كارگردان درخشنده پوران
.دانست فيلمها اين قطع از مهمتر را كوتاه فيلمهاي
:كرد تاكيد تهران استان دفاتر جوان فيلمسازان جمع در وي
ولي شده نااميدي و ياس نوعي دچار امروز جوان نسل اگرچه
با حرفهايشان و گويا بسيار جوان فيلمسازان كوتاه فيلمهاي
و فيلمنامه موضوعي انتخاب وي.است صميميت و صداقت
و خوب جوان فيلمسازان سوي از را جامعه با آن هماهنگي
.كرد بيان سازنده
جوانان اختيار در هماكنون كه فرصتهايي:افزود درخشنده
فيلمهاي موفقيت خوشبختانه و است مطلوب بسيار گرفته قرار
فيلمساز جوانان كه ميدهد نشان بينالمللي عرصه در كوتاه
.كردند استفاده بهينه بهصورت فرصت اين از
قايقي" ،"گور به زنده" كوتاه فيلم چهار جلسه اين در
همچنين.درآمد بهنمايش "مرخصي" و "اسكناس" ،"ساخت خواهم
جوان فيلمسازان سئوالات به جلسه اين در درخشنده پوران
.گفت پاسخ
ويديويي شبكه در مستند فيلمهاي
تصويري رسانههاي موسسه ويديويي شبكه وارد مستند فيلمهاي
.ميشوند
تهيهكنندگان انجمن مديره هيات رئيس كريمي ، رزاق مرتضي
كه قولي به توجه با:گفت مطلب اين بيان با مستند سينماي
اختصاص با مستند سينماي از حمايت زمينه در داد آقاي
رايت خريد براي بودجه اين دادند ، توماني ميليون صد بودجه
مي گرفته نظر در تصويري رسانههاي موسسه توسط ويديويي
رايت براي هم تومان ميليون اين 20 بر علاوه و شود
.است شده گرفته نظر در فيلمخانهاي
شويم بازيگر چگونه
به ورود پي در كافي بدوناطلاع و سرشيفتگي از كه كساني
رسيدن براي را بهايي هر حاضرند اغلب و هستند سينما عرصه
ناميده "سينما عشق" كنايه به كنند پرداخت منظور اين به
و زرق فريفته و ظواهر شيفته معمولا عده اين.ميشوند
همين به و هستند سينما بازيگران محبوبيت و شهرت و برق
مورد سينما چندم درجه عناصر از برخي توسط هم دليل
.ميشوند سرخورده نهايت در و ميگيرند قرار سوءاستفاده
مهمترين "شويم بازيگر چگونه" كتاب نويسنده اعتقاد به
شناخت دارند ، نياز آن به بازيگري علاقهمندان كه چيزي
از يكي.است بازيگري مورد در عميق بينش به رسيدن و مقوله
اين.است تحقيق و مطالعه بينش اين به دستيابي راههاي
علاقهمندان براي را بازيگري عرصه به ورود راههاي كتاب
سينماي مطرح بازيگران نظرات از بهرهگيري با هنر اين به
شهاب نوشته" شويم بازيگر چگونه كتابميدهد ارائه ايران
نشرافكار سوي از تومان بهاي 900 با صفحه در 113 "شهرزاد
.است شده منتشر
سينما هفتهنامه سردبير موسوي غلامرضا سيد
مطلوب ايران سينماي كنوني
شرايط:جهان
نيست
جهان سينما هفتهنامه سردبير موسوي ، غلامرضا سيد
تيزر پخش عدم و ايران سينماي فعلي وضعيت درباره
داراي هميشه سينما:گفت تلويزيون از سينمايي فيلمهاي
و اقتصادي شرايط به بستگي اين و است فرودهايي و اوج
يك كه ميشود باعث اينها مجموعه ;دارد رواني و فرهنگي
مطلوب خيلي الان سينماي فعلي شرايط.بيايد پيش خاص شرايط
ميبرندو نام آن از بحران واژه از دوستان از بعضي نيست ،
;است بحران داراي هم زندهاي موجود هر معتقدند ، بعضيها
به.ميشود رفع كه است خاصي وضعيت كه معتقدند هم بعضي
جمله از متعددي مسايل است ، مقطعي بحران اين من اعتقاد
باعث فرهنگ وزات و تلويزيون اختلاف مثل فرهنگي اختلافات
.برود ايران سينماي چشم به آن دود كه شده
فرهنگي انقلاب عالي شوراي كه آن عليرغم:داد ادامه وي
تفارق باشد ، داشته بايد كه عملكردي خلاف بر داريم ،
كه چيزي و ميزنند را خودشان ساز كدام هر و داريم فرهنگي
.است كشور اين هنر و فرهنگ است ، شده فراموش وسط اين در
مردم ميان در هنر و فرهنگ:كرد اضافه موسوي غلامرضا سيد
هنر ، و فرهنگ با متاسفانه ولي دارد ، را خودش اصلي جايگاه
دودآن كه اين از فارغ ;ميكنند برخورد سياسي سياسيون ،
فرهنگي مشكل نيستند ، هر متوجه و رفت خواهد خودشان چشم به
.برگردد نظام به آن مشكلات كه ميشود باعث
ارشاد و فرهنگ وزارت ظاهرا و قانونا:داد ادامه وي
آدمها همه ميكنيم ، مشاهده ولي است ، فرهنگ متولي اسلامي
لاي چوب اصطلاح به و ميگيرند تصميم موضوع اين مورد در
.ميگذارند چرخ
و بشقاب و كاسه براي كه زماني:گفت جهان سينما سردبير
تبليغات جهت استاندارد نشان ارائه تنها نمكي ، پفك
را فيلم ميگويند سينما مورد در چرا است ، كافي تلويزيوني
معناست؟مگر چه به اين ببينيم؟ ما تا بياوريد بايد
ميكند؟ تعيين تلويزيون خود هم را نمكي پفك استاندارد
كنار را ايران سينماي تلويزيون شرايطي در:افزود موسوي
كه ميرفت پيش طوري سال دو طي ايران سينماي كه گذاشت
فروش يعني ;بسازد سينما سالن خصوصي بخش ميشد باعث
"كتاني كفشهاي با دختري" و "زن دو" ،"قرمز" فيلمهاي
بخش و كنند پيدا گرايش سينما سوي به مردم بود شده باعث
ساخت طرف به و بداند سودآور كاري را سينما كار خصوصي
دولت ، هفته به مانده هفته دو يكي تلويزيون اما ;برود سالن
.كرد قطع را فيلمها اين
بررسي مجلس و دولت هيات در موضوع اين بايد:داد ادامه وي
تلويزيون عكسالعملهاي اين از كه فرهنگي خسارت شود ، چون
جبرانناپذير خورد ، خواهد مملكت به فرهنگ ، و سينما عليه
دنيا در رفيعي جايگاه الان كه ايران سينماي و بود خواهد
.ديد خواهد است ، لطمه كرده پيدا
ماهواره كانال كه 300 هستيم جايي در ما:كرد تاكيد موسوي
فيلم ما براي دنيا ، جاي هيچ در كسي و است دريافت قابل
;بسازد فيلم ايران براي بايد ايراني فيلمساز و نميسازد
عملا كه برسد جايي به درگيريها اين كه هستم نگران من
بيشترين تلويزيون رهگذر اين از ;باشيم نداشته سينمايي ما
سينماي توليدات نهايي مصرفكننده چون داد ، خواهد را ضرر
در كه افرادي از بسياري.است تلويزيون خود ايران
.كردهاند شروع سينما با ميكنند كار تلويزيون
در تهيهكنندگان اتحاديه مركزي شوراي:داد ادامه وي
كه كردهاند اعلام لاريجاني دكتر به سرگشاده نامهاي
يا محدوديت با كه فيلمهايي كارگردانان و تهيهكنندگان
با مناظره به حاضر هستند ، مواجه تيزر پخش ممنوعيت
قضاوت مردم هستند ، تا سيما و صدا نظر مورد كارشناسان
.كنند
|