قرآن به هرمنوتيك رويكرد
مقدس متون و ديني علوم باب در جديد مباحث :گشايي جستار
مكتبهاي و فكري سنتهاي اساسا.نهاد ارج بايد راهمواره
و نصوص عنوان به امروزه كه فقهي مذاهب و تفسيري
خود ، زمان در ميشوند ، شناخته بيخدشه رهاوردهاي
فضاي در و بوده قدسي مفاهيم و متون جديدبه رويكردهاي
اين با.شدهاند متقدممتولد نگرههاي با تلازم و نقد
بدل مالوف وعادتي مكرر سنتي به تازه سخن بهتدريج حال
و ميتازد بدان تازه پرسشهاي و نيازها كه آنجا تا ميشود
و نيازها اين با همراهي به قادر سنت اگر.ميطلبد چالش
و تحديد يا نباشد ، اگر ميشود ، طبعاتجديد باشد ، پرسشها
هر.است فرهنگ و انديشه قانونمندي اين.شد خواهد فنا يا
مجموعه و دارد را خود خاص زبان و پرسشها نيازها ، عصري
.ميدهد شكل را دوره يك فرهنگ مسائل اين
تفسيري ، سنت سه در ديرينه سابقهاي از كه تاويل بحث
بازنگري نيازمند امروزه بوده ، برخوردار ما ادبي و عرفاني
بسيار كلاسيكما متون در تاويل ظرفيتاست مجدد تبيين و
معهذا است ، سخته و دقيق غايت به آن قواعد و بالاست
از خاصه بعد ، ادوار وانحطاط تعصب و اخباريگري ظاهرگرايي ،
را آن امكانات و داده كاهش را آن مجال سو ، اين به صفويه
فكري سنت با اخير ، آشنايي دهههاي در.است ساخته محدود
تحت و علميتر محتوايي و صورت با را تاويل مفهوم غرب ،
بر جدي تاثيري و ساخته مجددامطرح"هرمنوتيك" عنوان
حتي.است داشته ادبي نقد و مقدس متون تفسير ديني ، نگاه
توجه لذا ساخته ، متاثر نيز را كلاسيك بازخوانيمتون
منشا هرمنوتيك ، .است اجتنابناپذير ضرورتي بدان شايسته
براي جدي قواعدي حامل و لايه چند متون از علمي تصوري
اين اعتبار و قدسيت به خدشهاي كه بيآن فكرياست تكثر
متون و سنت بنياد بر كه تازهاست ضرورتي.آيد وارد متون
بدان بسياري متفكران و متالهان و گرفته شكل كلاسيك
دقيقتر فهم ملاحظاتيبراي حاضر ، متن.دادهاند پروبال
.است قراني آيات و الهي وحي فهم پيرامون در مساله اين
معارف گروه
امكانها به توجه با قرآن ، مقدس كتاب به رجوع حاضر ، درعصر
قرآني آيات از بسياري ظاهر ارتباط عدم و جديد شرطهاي و
مواجه مشكلاتعديدهاي با را روشنفكر متدينين زمان ، با
تتبع و تفكر به را تحقيق ارباب كه مسالهاي.است كرده
و توقعات و پرسشها از بسياري كه است اين واميدارد
و نوين وتئوريهاي زمان اقتضاي از مدرن عصر غرضها ، در
ومطابق جديد رويكرد كه است شده پيدا آنان براي جديد تمدن
آيات ظاهر اما.ميدانند ضرور را قرآن به زمان فرهنگ
ديگر سوي از و نميباشد انتظارات آن پاسخگوي قرآني
ورودبه از كتاب ، عالمان و دين فحول و اوتاد از بسياري
ارباب دست و نموده محرم و ممنوع را قرآني متن ماوراي
هر.بستهاند تاويلي و هرمنوتيكي پژوهي قرآن از را تاويل
وتوجه قرآن به توجه و تفسير قرآنپژوهان ، اصناف از گروه
توجيه نوعي به كنونيرا عصر در بشر زندگي به قرآن
.كردهاند
قرآن به وجداني رويكرد كه است اين بر سعي وجيزه ، اين در
قرار تحقيق مورد مقاله يك حدحوصله در را جديد عصر در
.دهيم
منطقي حجت و دليل از كه است رويكردي آن وجداني رويكرد
آن ، بداهترد شدت از كه بهطوري افتد نزديكترمفهوم
كسي مانند.باشد داشته منتقد نافرهيختگي و جهل بر دلالت
منكر خود سر بالاي در را عالمتاب آفتاب روشن روز در كه
نكرده انكار خود بينايي جز را چيز كسيهيچ چنين.باشد
در مولوي خويشتنميباشد دليل خود ، آفتاب كه چرا است ،
:است سروده نيكو چه نمط اين
است خود مداح خورشيد مادح
است نامرمد و روشن چشمم دو كه
است خود ذم جهان خورشيد ذم
است بد و تاريك و كور چشمم دو كه
درك ازاستدلال نزديكتر مفاهيم ، وجداني ، يافتههاي در
خود مخاطبين با وجداني خطابهاي با نيز قرآن خود.ميشود
بر شيئي برتري و مزيت بيان در آيات ، دربعضي.ميگويد سخن
نابينا و نور با ظلمت سنجش بر سوالي بهصورت ديگر ، شيء
يستوي هل"است كرده اشاره جاهل و عالم و بينا با
هل""والبصير؟ يستويالاعمي هل" "النور؟ و الظلمات
سوالات ، كه "لايعلمون؟ الذين و يعلمون يستويالذين
.است معلوم آن پاسخ و استدلال روشنتراز آن فهم و وجداني
و شده متوسل وجداني شيوه به عرفاني مباحث در مولوي
به غيركاربرديميداند و نارسا عرصه دراين را استدلال
يك صورت امروزهبه مورد اين در مولوي گفته كه طوري
:كهميگويد است ، آنجا درآمده معروف كليشه
بود چوبين استدلاليان پاي
بود بيتمكين سخت چوبين پاي
وضعيت و امكانها و شرطها و زمان اقتضائات و تئوريها
شيوه به زمان با قرآن ارتباط كه ميكند حكم كنوني خاص
را زمان مردم اثرپذيري و اقبال و گرديده مطرح وجداني
قرآن با ارتباط در امروزه مختلفي پرسشهاي.دارد الزام
بيداري و تحقيق و تتبع به احتياج آن پاسخ كه است مطرح
از را امر زمام كنوني شرايط.دارد انصاف رعايت و وجدان
جسارت با و ربوده ديني امور در متعسرين متعصبينو كف
و زمان معضلات به پاسخگويي و گفتوگو به را قرآن تمام
.ميكند دعوت مردمان عصري انتظارات
و مابانه مقدس و عصبيت روي از نميتوان امروزه
تئوريهاي.گفت سخن مردم با قدسي امور در حرمتطلبانه
توقعات به را مردم مجرب ، اصول و آزموده روشهاي و برجسته
و زور قدرتو با امروزه.است واداشته جسورانه و بيپرده
آنچه.ساخت مقدساتمتوجه سوي به را مردم نميتوان خشونت
محاوره و ديالوگ يك كه است اين دارد ضرورت اكنون هم كه
گردد برقرار جامعه و قرآن بين غيرتعصبي و منطقي و وجداني
جامعه فرهنگ الاباتوسلبه نميشود محقق امر واين
سوالاز نوع هر و قرآن از زمان مردم انتظارات و وتوقعات
معمول جامعه پيشفرضهاي و موافقپيشفهمها قرآن
.ميگردد
تبار آلماني الاهيدان دانشمند مسيحي متكلمين از
رابطه تا كاربرد بسياربه سعي تيليش پل بهنام آمريكايي
رابطه ايجاد طريق از مقدس ، باكتاب را متجدد و مدني جامعه
و زمانه فرهنگ وسيله به مقدس كتاب و مردم بين متقابل
متداول روانشناسي و هنر و علم و فلسفه و زمان مردم زبان
هنوز سوالاتيكه به كه بود معتقد او.نمايد عصربرقرار
و باور و دانش.داد پاسخ نميتوان است نرسيده آن زمان
توجه با.ميطلبد مقتضي پاسخ و سوالميسازد زمان تجربه
زمان ، شروط و امكان وكلا فرهنگ و علوم عقيدهتيليش ، به
به رويكردي نوع هر فلذا ميسازد غرض و توقع انتظارو
و توقع با شخص اينكه.بود خواهد غرض و انتظار با متن ،
چرا است وجداني مساله يك خود ميگشايد را كتابي انتظار ،
نميتواند بازنمايد هدفي و مقصود براي را كتاب كس هر كه
غير شخص يك يا مجنون يا جاهل اينكه مگر بيغرضباشد
دست به را كتاب قرائت ، بدونمنظور كتاب ، جهت در قاصدي
قول به.باشد نداشته آن از پرسشي و معرفتي غرض و گيرد
:مولوي
بود فن آن كتاب از مقصود گرچه
ميشود هم كني بالش تواش گر
غرض ، و انتظار و توقع قرآن ، مقدس كتاب به رجوع در هرگاه
زمان اقتضاي و معاصر فرهنگ از حاصل پيشفهمهاي موافق
آن به رجوع بدون كه معنياست بدين اولا ميشود مطرح
داشتن ثانيا.نميگردد حاصل انتظار و غرض آن كتاب ،
يافتهشخص مقومات و مقدمات بر مبتنياست انتظار
بلكه است ، نشده حاصل كتاب خود از يافته آن كه رجوعكننده
.اوست شخصي يافته و تجربه
متن ، آن كه است لازم ميشود مطرح متن از فهم بحث كه آنجا
باب بهناچار ، غرضمندانه ، رويكرد باباشد چندپذير
شخص وتوقع انتظار متن ، فهم در زيرا ميگردد مفتوح تاويل
و انتظار با ديگري ، فرد يك اگر كه دارد مستقيم دخالت
جداگانهاي مفهوم بكاود ، را متن همان ديگر خواسته و پرسش
ميرود خاركن يك كه است اين مانند.آورد دست به ميتواند
.نمييابد آن در چيزي (خاركني)خود شغل راستاي كوهدر به
كوه همان روانه كه معدنشناس يك كوه ، از رجعت هنگام در
خاركن آن است؟ خبر چه كوه در:ميپرسد خاركن از است ،
كوه ، اين در كه برگرد:بگويد خود ، شغل راستاي و درك موافق
گزاره به شناس معدن اين اگر !نميشود پيدا متاعي هيچ
مغبونگشته مسلما ورزد ، اعتنا شخص آن غرضمندانه
.افتاد خواهد محروم خود خواهش و مقتضيغرض وازحصهوسهم
درستنكرده دركي هم مقصود غرضمنداز دو اين كه بسا چه
.برخيزند خصمانه احتجاج به هم با و
داشتن قرآني ، مقدس متن از لازمهفهم فوق موارد بنابر
آن به ميتوان قرآن ظاهر وراي از كه است انتظار نوع يك
زمان مردم فرهنگ و زبان قرآنبا ظاهر گفتورنه پاسخ
و منطقهاي نشانهاي و نام حتي.است منطبق نزولخود
آن موجود امكانات و جغرافيايي وجو قبيلهاي خاصيتهاي
به ظاهرگرايانه رويكرداست آمده تقرير به زمانومكان
منقطع زمانه مردم احوال و زمان از را قرآن ارتباط متن
.ميگردد منتفي متن ، از خواننده فهم مساله و ميسازد
و گذشته و وتاريخ زمان و مكان به مقيد قرآن متن ظاهر
تاريخي گزاره يك فقط كه است متعددي قيود بند تخته
لايتغيركه ذاتي جنبههاي برخي اضافه به باشد ميتواند
.نميگردد تاريخ و زمان معروض
متن انسان ، بهخصوص ، پديدهها بودن ذاتي معتقدينبه
و گذشته كه ميكنند لايتغيرمتوجه ذاتيان بر را مقدس
در طبقه اين.نميدهد قرار خود معروض را آن زمان ، آينده
تغييرناپذيري و ثابت برذات كه دارند ذاتگرانام اصطلاح
متوجه را آسماني پيام و وحي و بوده قابل انسان وجود در
.ميدانند آن
كاوش و بازخواني بگذريم ذاتگراييكه گراييو ظاهر از
به ظاهر عدولاز به احتياج اغلب زمان ، با متن وارتباط
معني اغلب روش اين در كه دارد هرمنوتيكي رويكرد يا باطن ،
رجحان آن ظاهر بر استعاري و كنايي مجازيو و پنهاني
نامفهوم متن ، از مستقل فهم شيوه اين غير در ميكند ، پيدا
متون ظاهرگرايانه ، رويكرد در.بود خواهد اعتبار فاقد و
زمان از و افتاده بينصيب خلف ، اقتضاي و امكان از سلف
فراشد و اثرگذاري و كارايي از بالتبع و ماند خواهد دور
ذات شامل كه ذاتي موارد همان جز به.افتاد فروخواهد عصر
به نسبت مابقي ، شد ، خواهد هستي و آدمي ناپذيروجود تغيير
مرتبطبه غير اين البته.شد بيارتباطخواهد حال زمان
.نيست متن ، بودن غيرصحيح و نادرستي معني به بودن زمان
شامليت و متن نمودن روزآمد و كردن عصري براي عليايحال
كه نيازمنديم هرمنوتيكي رويكرد به زمانها همه آنبر
به حقيقي معني از و آن باطن به متن ظاهر بدينوسيلهاز
.نماييم عدول آن وكنايي مجازي معني
شرايط به مقيد و وابسته قدري به مقدس ، متون برخي
است خود جغرافياي و زمان خاص احوال اوضاعو و پيراموني
و شده خارج مطالعه و تحقيق عرصه از تاويل ، بدون كه
خواهد معني بي آن از رهجويي و خواهي مصلحت و طلبي رهنمود
.شد
است شده برده نام اشخاصي و ابنيه و قبايل از قرآن در
و "ابولهب" ،"ذوالقرنين" ،"فرعون" ،"ثمود" ،"عاد" مثل
باقي آن از اثري نام ، هيچ همان جز اكنون كه..و زنش
از عدول و متن از خواننده فهم داشتن منظور بدون.نيست
تاريخي گزاره يك فقط عنوانها و نام اين باطن ، به ظاهر
اينكه مگر ندارد هدايتگري و فردي و اجتماعي ارزش و بوده
بطنخود در مكاناست و زمان فراسوي كه واحدي پيام يك
.باشد داشته امروزيان براي زمان مردم فهم ارتباطبا در
.درمييابيم باطن به ظاهر از عدول با را پيام اين
مورد را نگرش نوع دو هستي ، به نگاه در تحقيق ، ارباب
گزاره و موجود واقعيت درك نگرش ، يك.دادهاند قرار بررسي
مستقيما خود واقعيت ، نگرش ، اين در كه است آن از كردن
هدف به توجهي هيچ و ميگيرد قرار كاوشگر مقصود و منظور
نماينده واقعيت اين اينكه و آن وراي مدلولهاي و پيدايش
مورد مستقلا واقعيت لذا.نميشود است ، پنهاني راز چه
تمام آن از صادقانه گزاره كه ميشود واقع تفحص و بررسي
و شناسايي و واقعيت به تقرب اينگونه.ميباشد محقق منظور
است شناسانه معرفت و علمي نگرش همان آن ، از كردن گزاره
غير ، بر دال پديدهاي عنوان به واقعيت ، روش ، اين در كه
حقيقتي ملموس ، پديدههاي از يعني.نميآيد حساب به
و نميگردند غيب متوجه شهود از و نميجويند فراسويانه ،
فهم لذا نميكنند توجه مستقل جريان يك بهعنوان فهم ، به
آن از صادقانه گزارش و آن درك وسيله درست واقعيت ، آن
رويكردي چنين در پديده ، آن از مستقل فهم است ، واقعيت
و پديدهها از طلبيدن مدلول و غيبجويي.ندارد اعتباري
پديده از مستقل فهمي سوي به را انسان پيوسته متون ،
.مينمايد تبيين برغير دليلي را واقعيت و ساخته متوجه
آن و است "نهايي امور" جستوجوي در آدمي تيليش ، عقيده به
همسطح ما باشندبا موجود اگر كه چرا نيستند "موجود"امور
و "قصوي غايت" نميتواند ما همسطح موجود و ميشدند
همه عقيده ، بنابراينباشد ما براي دلبستگينهايي
و دلبستگي و "جويي نهايت".هستند نمادين عالم پديدههاي
آن برابر در غيرمشروط و محض تسليم نوعي با قصوي ، غايت
.است همراه آن پاي در چيز همه نمودن قرباني و نهايي امر
بودن كه است وجود محض بلكه ندارد تيليشوجود نظر از خدا
.ميسازد ممكن را وجودها همه
و بشري محسوسات و دنيايي مدركات تمام اساس اين بر
و هنري و فلسفي و ادبي آثار و متون و عالم پديدههاي
نهايي امور با كه هستند سمبل و نماد همه و همه كلامي
نمادها همه":ميگويد نماد تعريف در تيليش.دارند شراكت
بدان كه امري آن درواقعيت و كرده اشاره خود ماوراي به
تذكر تاكيد به تيليش."شريكند و سهيم ميكنند اشاره
به كردن اشاره" نمادين ، ويژگي نبايداين" كه ميدهد
معاني صرفابر را نمادها و فراموش را "خود ماوراي
.نماييم حمل ظاهريشان
آن در جويي نهايت به را ما قرآن ، به هرمنوتيكي رويكرد
غير و نهفته و رمزي و پنهاني معناي كه ميسازد متوجه
و نهايت سوي به راهي ضمني يا ثانوي يا مجازي و مستقيم
.است قصوي غايت
است انديشه كوشش تاويل من ، عقيده به":ميگويد ريكور پل
سطوح و ميگشايد ظاهري معناي در را پنهان معناي رمز كه
."ميسازد آشكار اللفظي تحت دلالت در را ضمني دلالت
را يافتن كه ميگويد سخن بخشيدن معني و يافتن از نيچه ،
او.ميكند معني غرور و هنر را بخشيدن معنا و علم ،
در بايد "بخشيدن معنا" و"يافتن" دو هر اين":ميگويد
آن بخشيدنبه معني كه باشد يافتن بايد ابتدا باشد جريان
ما كه) ديگران و بيابند بايد كساني پس.گردد يافتهمحقق
."بدهيم معني بدان بايد (باشيم
مقوله اين در پيشتر ، خيلي نيز مسلمان دانشمندان ميان از
فرهيختگان اجله از غزالي.است شده گفته سخن محققانه
خود ، فرد به منحصر ژرفانديشي و تعمق به كه است اسلامي
است نموده مبادرت تاويل بحث به مناسب ، زمينهسازي يك با
كارگيري به از را وجودشناسي و كاوي متن خاصي ، ظرافت با و
.است دانسته ناچار تاويل
به ناچار موارد برخي در اسلامي فرق تمامي وي ، عقيده به
را خود اعتقاد وجود ، براي شرايطي تبيين با او.تاويلند
تاويل ارباب:ميگويد غزالي.است داشته ابراز تاويل به
و شريعت درفهم مسلماني هر ;نمود تكفير نميتوان را
.دارد احتياج تاويل به ديني متون
دارد ادامه
ايجي نبوي حبيب دكتر
|