اخير كارگري هاي اعتراض به نگاهي
عمل تا
حرف;كارگران از هواداري
آزادي نان ، دولت ، يادداشت
آيينهاي مراسم و آيينها به نگاهي با
تركمن
اخير كارگري هاي اعتراض به نگاهي
عمل حرفتا;كارگران از هواداري
جنانصفت صادق محمد
چند شده بيكار كارگران يافته سازمان گردهماييهاي
هفتههاي در تعطيلي آستانه در يا شده تعطيل كارخانه
اقتصادي و سياسي مناسبات در نويي شرايط دهنده نشان گذشته
خرداد از پس ايران در شده پديدار سياسي آزادي.است كشور
و احزاب ميان سياسي رقابتهاي و مبارزات تشديد و 1376
بعضا اعتراضهاي بروز براي روزنهاي سياسي گروههاي
بيكار كارگران تجمع.است كرده فراهم كارگري يافته سازمان
و حرفها شد موجب گذشته هفتههاي در كارخانه چند شده
سياسي افراد و گروهها احزاب ، سوي از متفاوتي حديثهاي
اين هدفبندد نقش روزنامهها صفحه بر پديده اين به نسبت
وجهان ايران در بيكاري پديده درباره تازه كندوكاوي گزارش
.است اشتغال معضل حل مناسب الگوهاي و
نيستند تنها
نشان جهان كشورهاي در كارگري رويدادهاي و اخبار بررسي
تمام مساله يك كشورها همه در كارگران تنگناهاي كه ميدهد
از شماري در كارگران نارضايتي از گوشهاي.است ناشدني
:است زير شرح به كشورها
زاواستا اتومبيلسازي كارخانه كارگران از نفر هزار 4-
و زده اعتراض به دست يوگسلاوي كراگويواتس شهر در
كارخانه ، اين كارگران.كردند مسدود را شهر اين خيابانهاي
حمله مورد را صربستان دارايي وزير و خصوصيسازي وزير
.آوردند بار به عمدهاي خسارتهاي و داده قرار
به طرحي ارائه به اعتراض در استراليايي كارگر هزاران -
پارلمان مقابل در كارگران خسارت جبران با ارتباط در مجلس
و كارخانهها كارگران از نفر هزارانكردند تظاهرات
ورود مانع ايالتي ، پارلمان مقابل در تجمع با شركتها
در سعي گسترده تجهيزات با پليس.شدند مجلس به نمايندگان
عبور براي معبري ايجاد و تظاهركنندگان كردن پراكنده
.داشت را پارلمان صحن به نمايندگان
براي نيجريه شعبه شل نفت شركت ارشد كاركنان اتحاديه -
شركت اين كاركنان حقوق افزايش زمينه در خود تقاضاي اعمال
.خواند فرا اعتصاب به را
اين نيست معلوم گفت ، باره اين در شل كمپاني سخنگوي
.داشت خواهد توليد بر تاثيري چه اعتصاب
شهر چند و جاكارتا در اندونزي كارگران از تن هزاران -
خواستار اعتراضآميز ، تظاهرات برپايي با كشور اين ديگر
زمان در دريافتيها كاهش عدم و خود معيشتي شرايط بهبود
هزاران كردن پراكنده براي اندونزي پليسشدند بازنشستگي
تظاهرات دولتي فرمان يك به اعتراض در كه خشمگين كارگر
.كرد شليك اشكآور وگاز تيرهوايي ميكردند ،
كارگران حامي
كه روزهايي در هستند؟ ايران كارگران واقعي حامي كساني چه
مجلس نزديكي در كارخانه چند ناراضي و شده بيكار كارگران
و نهادها افراد ، برخي عليه و له شعارهايي و كرده تجمع
كشور صنفي و سياسي گروههاي و نهادها ميدادند ، دستگاهها
و ديدگاهها كدام هر و نمانده بيتفاوت پديده اين به نسبت
گذشته روزهاي در آنچه به نگاهي.كردند آشكار را مواضعي
:است آموزنده واقعيت يك گوياي شد منعكس روزنامهها در
احزاب ، همه تقريبا و هستند زياد كارگران طرفداران
.كردند قلمداد كارگران حامي را خود سياسي افراد و گروهها
گروههاي و افراد برخي كار ، اسلامي شوراي كارگر ، خانه
بعضا كه دولت منتقد روزنامههاي كشور ، راستگراي سياسي
سياسي گروههاي از بخشي ميشود ، مديريت افراطيون توسط
در را خود گذشته هفتههاي در...و خرداد دوم جبهه درون
.دادند جا كارگران حاميان صف
واقعي حامي و نماينده صنفي ، تشكلهاي و احزاب اين آيا
هستند؟ كارگران
كه است اين واقعيت:ميگويد سياسي اقتصاد كارشناس يك
.نيست شده شناخته چندان ايران در طبقاتي منافع مفهوم
طبقاتي منافع مفهوم از كاربردي و علمي دقيق ، تعريف فقدان
و صنفي تشكلهاي و گروهها از بسياري كه است شده موجب
طبقهاي با مخالفت يا حمايت به مفهوم اين درك بدون سياسي
اينان.بدانند را خود تصميم پيامدهاي بيآنكه برخيزند
صورت به را كارگران از حمايت خاص ، منافع به دستيابي براي
.دادهاند قرار خود كار دستور در شعاري
ايران در سياسي ناشناخته و پيچيده شرايط:ميافزايد وي
سخنراني ، صورت به كارگران از طرفداري كه است شده موجب
و گفتوگو يا و ندارند اجرايي ضمانت كه بيانيههايي صدور
كسي بيآنكه شود ، تبديل رويه يك به رسانهها با مصاحبه
.چيست كارگران از حمايت براي حاميان اين ابزار بفهمد
كارگري تشكلهاي
عمده تشكل دو كار اسلامي شوراي عالي كانون و كارگر خانه
از گذشته ماههاي و هفتهها در كه هستند كارگران به مربوط
فقدان علت به اماكردهاند حمايت ناراضي كارگران تجمع
به است نتوانسته حمايتها اين قانوني ، كارهاي سازو
اينكه علاوه به.شود تبديل موثر و اجرايي دستورالعملهاي
را كارگر تعداد چه بسيج توان تشكلها اين نيست معلوم
.ميروند شمار به آنها درصد چند نماينده و دارند
كه اين وجود با:ميگويد ايران سياسي اقتصاد كارشناس يك
انقلاب عمر درازاي به سابقهاي كارگري تشكلهاي برخي
تاسيس انقلاب دوره خاص ضرورتهاي اساس بر و دارند اسلامي
آنها اعضاي تعداد از دقيقي آمار هيچ هنوز اما شدهاند ،
.است نيافته انتشار
پاسخ هستند؟ تشكلها اين عضو ايراني كارگران همه آيا
اقتصادي كارشناس اين.ندارد وجود پرسش اين براي دقيقي
موثر اعضاي از برخي گفتارهاي و رفتارها:ميگويد
اخيرنشان سالهاي در كشور كارگري تشكلهاي
هنوز ايراني كارگران.آنهاست در تضادها برخي وجود دهنده
چنداني شناخت كشور در كارگري تشكلهاي ماهيت درباره
طبقه منافع از كارگري تشكلهاي كه باشد قرار اگر.ندارند
است ممكن مسير اين در كه بدانند بايد كنند ، حمايت كارگر
اين آياكنند برخورد ديگر طبقات و قشرها منافع با
دارند؟ را آمادگي اين تشكلها
دولت
اين منافع و كارگر طبقه مدافع بايد و ميتواند دولت آيا
سياسي آگاه ناظران و اقتصادي كارشناسان باشد؟ طبقه
اجتماعي گروههاي همه از حمايت وظيفه نوين دولت ميگويند ،
امنيت آزاد ، كار و كسب شرايط بايد و دارد برعهده را
علت همين كند ، به فراهم ملت همه براي را اجتماعي و سياسي
بر را كارگران منافع ندارد حق كارگري مسائل بررسي هنگام
.دهد ترجيح ملي منافع
حفظ كارفرمايان و كارگران ميانجي عنوان به دولت وظيفه
درون كارگراندر منافع از دفاع.است گروه دو هر منافع
مختلف عرصههاي در دولت تصميمهاي با مقابله و دولت هيات
يك بيشتر است ، كاري محيطهاي به مربوط آن از بخشي كه
بهطور.مشكل واقعي حل براي راهكاري تا است سياسي اقدام
است موظف دولت توسعه ، سوم برنامه قانون طبق مثال ،
خصوصي بخش به را خود مديريت و مالكيت تحت صنعتي واحدهاي
از بخشي احتمالا جريانواگذاريها ، در اگر.كند واگذار
به ندارد حق مربوطه وزير ميشود ، خدشهدار كارگران منافع
مخالفت دولت هيات تصميم اين با كارگران از حمايت بهانه
اطلاعرساني و گروهي رسانههاي عرصه به را آن و كرده
و علاقه با كابينه عضو يك شخصي علاقه كه شرايطي در.بكشد
بايد دولتي مسئولان ميشود ، پديدار ناسازگاري دولت تصميم
و گرفته ناديده دولت تصميمهاي نفع به را خود شخصي علاقه
اقشار كليه از حمايت وظيفه دولتشوند خارج كابينه از يا
بدنه از بخشي يا دولت هيات كه صورتي در.دارد برعهده را
دستمزدها كه كنند اقدامي كارگران منافع از دفاع در آن
شود ، تورم نرخ تشديد به منجر و كرده پيدا شديد افزايش
.است پذيرفته صورت دولت خواسته خلاف اقدامي
غيرواقعي حاميان
و هفتهها در كارگري اعتراضهاي و تجمعها جريان در
راستگراي سياسي گروههاي و احزاب افراد ، برخي پيش روزهاي
منافع از صوري حمايت با تا كردند پيدا مناسبي فرصت كشور ،
روزنامههاي.كنند تازه مشكلي درگير را دولت كارگران
عهده به را حمايت اين نشر وظيفه نيز جناح اين به وابسته
.گرفتند
با ايران كارگر طبقه منافع ميگويند ، اقتصادي كارشناسان
دو در كه كشور راستگراي گروههاي و احزاب اكثريت منافع
كردهاند دفاع سنتي بازرگانان منافع از گذشته دهه
جمهوري رياست انتخابات جريان در كارگران.است ناسازگار
مادي منافع و كشور سياسي جريانهاي كه دادند نشان اخير
بنابر.ندادند راي آنها به و ميشناسند خوبي به را آنها
سياسي گروههاي و احزاب اين عيني ، و تاريخي دلايل به اين
.باشند كارگران واقعي حامي نميتوانند
اقتصادي رشد
جامعه جمله از امروزي ، جامعههاي همه در كارگر ، طبقه
طبقههاي جزو خود منافع به آگاهي ميزان نظر از ايراني
صنعتي محيطهاي در كار مناسبات و شرايط.هستند پيشگام
ايجاد براي بيشتري توانايي كارگران كه است گونهاي
اين امادارند را خود منافع از دفاع و واقعي تشكلهاي
اقتصادي كارشناسان ميشود؟ پديدار شرايط كدام در اتفاق
رشد به دستيابي توانايي كشوري كه زماني تا معتقدند ،
هيچ مادي رفاه باشد ، نداشته را بالا و شتابان اقتصادي
بنابر.نمييابد افزايش كارگران جمله از اجتماعي گروه
سياست شرايط كه هستند افرداي كارگران واقعي حاميان اين ،
فرهنگي و اجتماعي و اقتصادي شرايط كشور ، خارجي و داخلي
دستيابي توانايي ملي اقتصاد تا ميدهند آرايش گونهاي را
هنگامي مساله اين.كند پيدا را شتابان و بالا رشدهاي به
سرمايهگذاري رشد نرخ تشديد براي شرايط كه ميافتد اتفاق
در 22:ميگويد اقتصادي كارشناس يك.شود پديدار كشور در
سالانه متوسط بهطور ايران اقتصاد رشد نرخ گذشته سال
.است بوده درصد از 2 بيشتر جمعيت رشد و درصد يك حدود
اين بنابر.است روندي چنين طبيعي نتيجه فقر تشديد
كه هستند افرادي كارگران واقعي حاميان كرد ادعا ميتوان
فراهم اقتصادي رشد براي را شرايط مناسب اقتصادي تفكر با
.ميكنند
آزادي نان ، دولت ، يادداشت
تا بشر از مانده جاي به آثار و متون كهنترين از
در جهان سياستمداران وگفتههاي نوشتهها تازهترين
آنها همه.است نشده گسسته هرگز ادعا يك رشته اخير ، روزهاي
اصرار به و هستند كه آنها همه و رفتهاند و آمدهاند كه
دارم برنامهاي:دارند واحد شعار يك بمانند ميخواهند
.بشر سعادت براي
ايجاد براي انساني شعار شريفترين اين مدعيان و واضعان
گوناگوني برنامههاي كردهاند وعده كه فاضلهاي مدينه
منشور در بابل اسطورهاي پادشاه حمورابي.راآزمودهاند
را عدالت "من":نگاشت اينگونه خلق به خطاب خود حكومت
.كرد خواهم جهانگستر
و كار دانش ، آموزش را "شاه":گفتند باستان هنديهاي
حكيم حتيافلاطون.شود عدالتگستر او تا ميدهيم پيكار
مجالي و بود كرده محاصرهاش سوفسطائيان شكاكيت درياي كه
"شاه" و "من" به معطوف گستري عدالت كارايي در كه داشت
به را فيلسوف و فرزانه قيد تنها و نكرد چنين كند ، ترديد
هم را جامعه تا سپرد او به را همگان امور و افزود شاه
.مادي تامين وهم كند معنوي هدايت
در شايد و ستودنياند خود جاي در كه تلاشها اين اما
را مبناهايي تدريج به بودهاند ، هم مترقي خود زمان
خصلت.ميدهد پس را آنها تاوان امروز بشر كه پيريختند
است حكومت و دولت قدرت به معطوف كه روشها اين همه مشترك
ميسپارد ، خاصه كوچك گروه به را عامه امور فتق و رتق و
و استبداد)اقتدار گوناگون اشكال آنها درون از كه است اين
كه نگرش اين از برآمده آمريت.ميكند سربلند (ديكتاتوري
به لاجرم شود جامعه امور همه عهدهدار ميبايست حكومت
تعيينكننده نان ، تامين متصدي حكومت كه ميشود منجر آنجا
در و زندگي شيوه دهنده پيشنهاد فرهنگ ، الگوساز آزادي ، حد
.ميشود تفكر دهنده سامان نهايت
-حاكمان بدسيرتي نه -خود لوازم و ذات به بنا حكومتي چنين
.ميكند پيدا تمايل جباريت سوي به
اين با مقابله براي بشر (بعد به قرن 17)اخير سدههاي در
اين از برخي.است زده دست سترگي كوششهاي به جباريت
.ماندهاند ناكام ديگر برخي و نشستهاند بار به كوششها
جباريت ، از رهايي براي بشري كوششهاي بخش كاميابترين
متنفذ افراد يا و كوچك گروههاي از اقتصادي قدرت انتقال
كه اقتصادي آزادي نظريه واضعان.است بوده جامعه سوي به
كردند استدلال اينگونه بودند انديشه اين مناديان نخستين
هستند بزرگي و كرامت درجستوجوي واقعا انسانها اگر كه
يانهادي شخصي وقتي كه كنند غفلت نبايد نكته اين از
ادعاي ناخواسته شود ، مردم روزي و رزق عهدهدار
دولت وقتي.ميدهد سوق جباريت سوي به را او خدايگانياش
بر نظارت اش وظيفه بلكه نباشد ، مردم آب و نان متصدي
"فرد" هر باشد ، عمومي امنيت و نظم ايجاد و شهروندان روابط
خير كه را آنچه خود سرنوشت كننده تعيين عنصر عنوان به
خير جمع و جويد مي اجتماعي نظم قواعد چارچوب در داند مي
در را جامعه خير لاجرم شود مي حاصل گونه بدين كه افراد
انسان رهايي اي جامعه چنين خير بزرگترين.داشت خواهد پي
مردمان روي پيش كه راهي پس;است مهذب غير قدرت جور از
است ، شخصي زندگي مادي بنيانهاي تقويت ابتدا ميماند باقي
راهي يافتن سوم و دولت اقتصادي اقتدار از كاستن دوم
فضايي چنين در.است دولت با برابر شرايط در همكاري براي
را آنچه است ناگزير مردم ، نماينده و وكيل عنوان به دولت
و دهد انجام ميخواهند او از سياسي آراء قالب در موكلان
.بردارد مردم مالياتهاي محل از را خود اجرت
صدري محمود
آيينهاي مراسم و آيينها به نگاهي با
تركمن
تركمن عروس لباس
زيست مردماني گلستان استان شمال و شرق غرب ، در:درآمد
و پرتلاش صبور ، آرام ، ميهماننواز ، محجوب ، ميكنند
است مردمان اين بارز ويژگيهاي از يكرنگي و اخوت.سختكار
و ادب با خاص قومي ويژگيهاي و رسوم و آداب داشتن با و
فارسيزبان هموطنان ساير كنار در تواضع دركمال و احترام
و قاليبافي دامداري ، مزرعه ، در كار.ميكنند زندگي خود
.است آنها مردان و زنان پسران ، دختران ، اصلي حرفه صيادي
مختلف اقوام ميان در كه قومي است ، تركمن قوم از سخن
اين نفري هزار و600 ميليون يك جمعيت از گلستان ، استان
از كه مطلبيدارد را جمعيت بيشترين درصد با40 استان
از برخي و فرهنگي قومي ، پيشينه به اشارهاي با ميآيد پي
.است شده نگاشته ايران تركمنهاي جشنهاي
و خراسان گلستان ، استانهاي در كه زدهاند تخمين مورخان
ميليون نيم و يك تا يك بلوچستان و سيستان نواحي از بخشي
و طوايف داراي تركمنها.ميكنند زندگي تركمن ايراني
با طايفهاي و تيره هر كه هستند مختلف تيرههاي
ريشه.ميباشند رسوم و آداب و پوشش گويش ، در تفاوتهايي
"اوغوزخان" نام به فردي به اسلام درصدر تركمنها اصل و
بعداز نيز آنها تقسيمبندي و طوايف شكلگيري و برميگردد
.است گرفته صورت اوغوزخان
به كه بودند طايفه تركمنها24 موجود اطلاعات براساس
بسياري و شدند تلفيق ديگر اقوام در طوايف اين زمان مرور
هشت مورخان اظهارات بنابه.رفتهاند بين از نيز آنها از
چهار تعداد اين از كه ماندهاند باقي طايفه از 24 طايفه
قوم مختلف طوايف جمعيت.ميكنند زندگي ايران در آن طايفه
ايران ، پاكستان ، افغانستان ، مركزي ، آسياي در تركمن
.است پراكنده و گسترده عراق و تركيه سوريه ،
و"گوكلان" ،"يموت" ،"تكه" طايفه ايرانچهار در
گوكلانها گنبد ، حوالي در تكه طايفه.دارد وجود "نخورها"
طايفه دو داراي يموتها داغ ، گلي و كلاله تپه ، مراوه در
و گنبد بين اتابايها كه "جعفرباي" و "اتاباي" بزرگ
بندر خزر ، درياي حاشيه در درغرب جعفرباي طايفه و آققلا
راز در هم نخور طايفه و بناور و تپه گميشان تركمن ،
.هستند ساكن بجنورد جنگلان
با تركمني زبان.ميگويند سخن تركمني زبان به تركمنها
شفاهي ادبيات داراي تركمنها.است همريشه تركي زبان
محاورهها ، در امروز به تا و گشته سينه به سينه كه هستند
و مرثيهسرايي فرزندان ، براي تركمن زنان لالايي در
.است مشاهده قابل عروسيها
به آنها پايبندي و اعتقاد تركمنها ، ويژگيهاي از يكي
قوم گرچه است ، گذشتگان از مانده بجا مراسم و رسوم و آداب
حاكم تحولات و تغيير از ايراني اقوام ساير همانند تركمن
اين آثار كه طوري به نبوده بينصيب تكنولوژي عصر در
اما است رويت قابل نيز امروزي جوان نسل در دگرگوني
رسيده ارث به پيشينيان از كه ارزشي بنيانهاي و اعتقاد
تركمنها.است مرسوم تركمن خانوادههاي ميان در همچنان
و جالب بسيار كه دارند زندگي در خاصي مراسمهاي و آئين
.است ديدني
با دارد رواج مختلف مناسبتهاي به كه متعددي جشنهاي
.ميشود برگزار تركمنها ميان در ويژهاي رسوم و آداب
عزا و جشن مراسم و آيينها چگونگي به پرداختن از قبل
آن به تركمن رسوم و آداب كه محوري ركن چهار به است لازم
زندگي در دقيق صورت به اركان اين.شود اشاره است وابسته
.است داشته زيادي نقش قوم اين
و تاريخ كننده بيان تركمن قالي نقشههاي تركمن ، قالي -1
تركمني گمنام زنان و هنرمندان تلاش حاصل و قوم اين زندگي
قالي تركمنها اصلي مشخصههاي از يكي رو اين از.است
.دارد شهرت بسيار كه است آنها
تركمن همدم و يار اسب تاريخ طول تمام در تركمن ، اسب -2
نگ آدم آت":ميگويد تركمني ضربالمثلي.است بوده
پرنده يك براي بال مثل تركمن براي اسب يعني "دير قاناتي
زندگي در تركمن كه است آمده تركمن گذشتگان زندگي در.است
.است نگذشته خود اسب از اما گذشته خود فرزند از
تركمنها زندگي اصالت ديگر ركن فراغي ، قلي مختوم -3
است "فراغي مختومقلي" تركمن بزرگ انديشمند و عارف شاعر ،
در تولدش سالگرد هشتمين و شصت و دويست جاري سال در كه
آرامگاه محل در گلستان استان تپه مراوه آقتغاي روستاي
.شد گرفته جشن شاعر اين
دارد "مختومقلي ديوان" نام به اشعاري مجموعه عارف اين
است محمدي شريعت و اسلامي مفاهيم قرآن ، از گرفته نشات كه
ترجمه طريق از را مردم پيش نيم و قرن دو نامي شاعر اين.
.بود كرده دعوت يكپارچگي و وحدت به تركمني زبان به قرآن
فراوان آخرت از ترس و نصيحت اندرز ، و پند ديوان اين در
از تركمنها ميان در شاعر اين افكار.است شده بيان
.است برخوردار فراواني محبوبيت
مثلي است قوم اين موسيقي تركمنها زندگي ديگر ركن -4
بيري بار ، تاجي ايكي نگ تركمن" ميگويد كه دارد وجود
سر بر تاج دو تركمن اينكه يعني "قوشاتار بيري مختومقلي
توانسته كه منبعي تنها.تار دو ديگري مختومقلي يكي دارد
تار دو كند حفظ را تركمني رسوم و آداب و فرهنگ اصالت ،
.است تركمن
سرور و جشن متعدد آيينهاي
گذر در زندگي اينكه بر مبني دارد وجود ازبكي ضربالمثل
را اطراف رودخانههاي همه آب جيحون جيحون ، آب همانند است
به و ميبرد خود يكجابا مردم وشاديهاي غمها همانند
پژوهشگر و محقق جرجاني موسي.اورالميريزد درياچه
شدهاي شناخته چهره وكشور گلستان استان در كه تركمن
:است نظر اين بر تركمن قوم مرسوم زمينهجشنهاي در است
طولانيترين اما است بسيار تركمنها ميان در جشنهايشاد
به پرداختن از قبلاست عروسي مراسم قوم اين شادي جشن
تركمنها ميان كهدر ديگر جشن چند ويژهبه مراسم اين
.ميشود اشاره است مرسوم
كودك تولد جشن
درخانوادهاي اگر.است همراه خاصي ويژگي يك با جشن اين
بدنيا خانواده همان در فرزنديكه اولين باشد متوفي فرد
پدري چنانچه.ميكند منتسب خود به را متوفي اسم ميآيد
نام مرحومشده مادري اگر و پسر فرزند اولين مردهباشد
اين به.ميگذارند او روي بر را دختر نخستينفرزند
كه فرزندي.ميگويند كوچك زن بزرگ و كودكانبزرگمرد
را پدر اسم كه وكودكي اجه دارد همراه به را مادر نام
هر در واقع در.كاكامينامند يا داده است كرده زنده
آمدن دنيا به بادارد وجود وداده اجه تركمني خانواده
شركت تولد درجشن وخويشان دوستان اقوام ، همه كودك اين
كوچك و زنرفت بزرگ و مرد بزرگ ميگويند آنها. ميكنند
بسيار علاقه نورس فرزند اين به و آمد زن كوچك و مرد
.ميگذارند ويژهاي احترام او به دارندو
آش آق جشن
كه همانطور.است "ص"اكرم پيامبر با شدن سن هم جشن
.اتفاقافتاد سالگي سن 63 در"ص"خدا رسول رحلت ميدانيم
سن اين وقتيبه مرد چه و زن چه تركمنها هريكاز
ضيافت ميگيرند ، جشن "ص" سنرسولالله تبرك به برسند
.ميكنند برپا شادماني و ميدهند
تركمن قالي يافتن پايان جشن
همه چونميبافند جهيزيه قالي خانه در تركمن دختران
هستند سهيم قالي اين دربافت خويشان و اقوام همسايهها ،
برپا شادماني جشن بزنند قيچي خواستند را قالي كه روزي
جهيزيه عمده بخش كه است علت اين به جشن اين.ميشود
.است قاليتركمن دختران
عروسي جشن
به كه است عروسي آئين به مربوط تركمنها جشن مهمترين
در.است همراه شنيدني و ديدني مقدمات با و مفصل صورت
روز شبانه هفت عزا مراسم همانند عروسي جشن زمانهايقديم
طول روز الي 4 حاضر 3 درحال ميانجاميد ، اما طول به
.ميكشد
يكسالتا آن مقدمات دامادي عروسيو جشن برقراري براي
سنت تركمنها ميان در.برد مي زمان ماه دو وحداقل ماه 6
به مراسمي خواستگاري ابتدابراي كه است اين بر
.ميشود گفته"آتماق خبر" آن به كه دارند "خبرگيري"نام
الي 8دختر درابتدا 7 پسر كهخانواده است گونه اين
آنها از يكي يكي و نظرميگيرند در خود فرزند براي را
مهيا شرايط و بدهند جواب كدام هر كه ميكنند خبرگيري
از كه است صورت اين به خبرگيري.ميروند سراغش به باشد
آيا كه ميگيرند خبر خانوادهدختر خويشان و نزديكان
آيا بشويد؟ ما خويشاوند و كنيد وصلت ما با هستيد مايل
خبر از پس ندارد؟ ديگر خواستگاري يا نامزد دختر اين
نيستدر كسي نشان دختر كه اين از ومطمئنشدن گرفتن
تركمني زبان در كه ميگيرند رخصت رسمي صورت به دوم مرحله
اجازه براي.ميگويند گرفتن اجازه يعني"آلماق" آن به
و شهر در دختر منزل به پسر خانواده از كوچكي هيات گرفتن
اجازه رسمي صورت به و ميروند آنها سكونت محل روستاي يا
.ميكنند مطرح را خواستگاري
عروس پدر با انتخاب همه قديم زمانهاي در كه نماند ناگفته
گرچه.نداشتند انتخاب تركمنحق پسر و ودختر بود داماد و
روحيه كه گلستان استان صحراي تركمن از بخشي در شيوه اين
شرايط در ميشوداما گذشتهرعايت همانند دارند عشايري
حق همسر انتخاب و گزينش در ودخترميتوانند پسر حاضر
.باشند داشته دخالت
ميزان تعيين به نوبت اجازهگرفتن مرحله ازاتمام پس
ميشود ، گفته "كسشمك مال" تركمني زبان به كه مهريه
تركمنيك دختر هر مهريه ميزان متوسط صورت به. ميرسيم
خانوادهدختر به نقد صورت به كه است تومان ميليون
و شهرها از بعضي در است ممكن البته ميشود پرداخت
تنظيم.باشد هم بيشتر نقدي مهريه ميزان اين روستاها
آنها به كه تركمن قبيله هر ريشسفيدان توسط مهريه
توجه جالب.ميگيرد ميشود ، صورت گفته"ياشاوليها"
بايد مهريه ارزش برابر سه تا دو دختر خانواده كه است
.بفرستند دخترخود توسط خانوادهپسر به تهيهو جهيزيه
"گنشتتوي" مرحله مهريهبه شدنميزان مشخص از پس
در.ميرسيم عروسي مراسم برگزاري براي عمومي مشورت يعني
جهت عمومي مشورت دوستانبراي و اقوام مراسمهمه اين
.ميشوند دعوت عروسي برگزاريمراسم
عروسي بعديجشن مرحله"ماق دوزدادش" يا شيرينيخوري
و خواهران.ميشود خورده عروسي شيريني آن در استكه
مخصوص وكلوچههاي ميكنند شيرينيتهيه داماد مادر
"آلماق گلين"آخر مرحله.برند مي عروس خانه به و ميپزند
است ، شده مشخص عروسي روز اكنون.است عروسآوردن يعني
تركمن عروس كه است آن نوبت و رسيده پايان به كارها تمام
.بياورند را
عروسي:ميافزايد تركمن محقق اين آئينعروسي مورد در
داماد خانواده عروسي از قبل روز يكاست برپا روز سه
در آن به كه ميبرند عروس براي مخصوص لباس انگشتريو
روز فرداي.ميشود گفته "ماق داق يوزيك" تركمني زبان
آوردنحركت عروس براي جمعي دسته صورت به همه عروسي
از يكي توسط نكاح عروسيعقد روز عصر و غروب.ميكنند
عروس دست عقد مراسم از بعد.ميشود انجام تركمن روحانيون
"الدشدرمك" آن به كه ميگذارند هم رادر داماد و
گوسفند دل ميكنند گوسفنديقرباني آن از پس.ميگويند
به نزديك تركمن زنان از يكي توسط و تقسيم نيم دو به
و عروس به زندگي در شدن همدل براي و شده كباب داماد
آن آورنده به كبابداماد آوردن از پس و ميدهند داماد
.ميدهد هديه
اصطلاحات بردن كار به عروسي مراسم ديدني و جالب نكات از
ميكنند ميهمانيشركت اين در كه خويشاونداني.است خاص
قاتنا دان اوزاق" ميگويند داماد و عروس به تبريك براي
يا باشد مستدام شما ارتباط ميكنم آرزو يعني"شادانگز
چنين سخنهم اين درجواب.بكشد درازا به وصلت اين پيوند
چنينسعادتي يعني "نصيبتاوليسن سيزده"ميشود شنيده
ميگويد ميشود واردجشن هم كه هر.بشود هم شما نصيب
گذشته در عروسي درجشن.باشد مبارك يعني "بولسين قوتلي"
ضمن اكنون اما ميشد ، اجرا كمانچه و دوتار سنتي موسيقي
همراه شادي و رقص با هم جاز موسيقي سنتي موسيقي اين وجود
ديدن به عروس خانواده عروسي مراسم از پس فرداي.است شده
و جشن به هم روز همان درميروند داماد خانواده
.ميپردازند شادي و پايكوبي
به را جديد نوعروس عروس خانواده روز همان ظهر از بعد در
روز يك دختر قديم زمان در.برميگردانند خود پدري خانه
و ميماند پدر خانه در سال دو الي يك مدت به عروسي از پس
شرايط در اما ميگرفت ياد را خانهداري مخصوص كارهاي
منزل به سپس و ميماند پدر خانه در روز يك تنها فعلي
.ميگردد باز شوهرش
لي پسرك منيره:از گزارش
گلستان استان در همشهري خبرنگار
|