اجتماعي سازي بنيان بر مقدمهاي
رياض عبدالمهدي دكتر:ترجمه/بور ويويان:نويسنده
بسر آن در كه زمانهاي و عصر ويژگيهاي از يكي: اشاره
اجتماعي پديدههاي به گوناگون نگرشهاي وجود ميبريم ،
رويكردهاي و فلسفي مكاتب صورت به اغلب نگرشها اين.است
اين از پارهاي.مييابند نشر و يافته سازمان اجتماعي
با كه دارند انسان تاريخي انديشه در ريشه نظريهها
پيدا طرح فرصت دوباره كمكردنهايي و اضافه و اصلاحات
جديد دستاوردهاي و نگرشها حاصل ديگر برخي و كردهاند
سريع سرعت و ارتباطات تكنولوژي وجود.است فلسفي و علمي
عنوان فعلي دنياي تا شده موجب دانستهها انتقال در
هر دهكدهاي ، چنين در.بگيرد خود به را "جهاني دهكده"
مقابل در ما.بود خواهد همه دسترس در سرعت به جديدي نظر
اجتماعي زندگي و انسان به نسبت جديد نگرشهاي و نگاهها
رويكرد اين برابر در باشيم؟ما داشته بايد موضعي چه او
را خود اينكه يا.باشيم داشته ميتوانيم حالت سه جديد
كامل طور به را آن كافي نقد بدون و بدانيم آن تسليم
به اينكه يا.كنيم پياده اجتماعي زندگي در و بپذيريم
از بخشهايي اگرچه كنيم رد كاملا را آن غربيبودن لحاظ
جوانب علمي و دقيق طور به اينكه يا و يابيم مستدل را آن
درست نقد يك با و داده قرار تحليل و تجزيه مورد را آن
به اعتقاد با.بسازيم خود براي آن از را مناسبي كاربرد
مختلف جنبههاي و اصول كه زير ترجمه سوم ، حالت
.ميشود گرامي خوانندگان تقديم است ، اجتماعي بنيانسازي
انديشه گروه
چيست؟ اجتماعي بنيانسازي *
در اجتماعي علوم دانشجويان گذشته ، سال پانزده طول در
از شماري تدريجي پيدايش شاهد شمالي آمريكاي و انگليس
موجود عنوان به انسان مطالعه در جايگزين رويكردهاي
گوناگوني عناوين با رويكردها اين.بودهاند اجتماعي
،"گفتمان واكاوي" ،"انتقادي روانشناسي" مانند
اما ، گشتهاند پديدار "پساساختارگرايي" و "بنيانفكني"
است چيزي هستند مشترك آن در رويكردها بيشتراين كه آنچه
ياد "اجتماعي بنيانسازي" عنوان به آن از امروزه كه
نظري ديدگاه يك ميتوان را اجتماعي بنيانسازي.ميكنند
در كه است جديدي رويكردهاي همه مبناي كم و بيش كه دانست
در همچنين و اجتماعي روانشناسي و روانشناسي در حاضر حال
انساني ، و اجتماعي علوم معرفتي نظامهاي ديگر
.ميدهند ارائه را انتقادي و بنيادي جايگزينهاي
بنيانسازي" عنوان در پژوهشهايي و نوشتهها نوع چه
ممكن ديگران كه است آشكار چرا؟ و ميگيرد قرار "اجتماعي
مرزبندي چنين اما ;نباشند موافق مرزبندي اين با است
عنوان به بتواند كه ميدهد ارائه خواننده به را چارچوبي
.رود كار به اجتماعي بنيانسازي رويكرد درك براي شاخصي
يك عنوان به اجتماعي بنيانسازي ديد ، خواهيم كه چنان آن
نظام چند از را خودش تاثيرات اجتماعي ، علوم به رويكرد
و ميگيرد زبانشناسي و جامعهشناسي فلسفه ، شامل معرفتي
.است معرفتي چند طبيعت داراي بنابراين
دارد؟ وجود اجتماعي بنيانسازي براي تعريفي آيا *
را آنها كه باشد نويسندگاني همه مناسب كه واحدي توصيف
اين به اين.ندارد وجود ميناميم ، اجتماعي بنيانسازي
است ممكن گوناگون نويسندگان چه اگر كه است دليل
كه ويژگي يك واقعا اما باشند ، داشته مشتركي ويژگيهاي
را آنها همه آنچه.ندارد وجود باشد ، مشترك آنها همه بين
روش كه چيزي) "خانوادگي شباهت" نوع يك ميدهد ، ربط هم به
يك اعضاي (.بود منظورش "نازي مجموعههاي" از (1973)
هم با خانوادگي ويژگيهاي در شباهت نوع نظر از خانواده
نظر از است ممكن خانواده يك دختر و مادر.هستند متفاوت
پسر و پدر كه حالي در باشند ، داشته شباهت هم با بيني
بنابراين ، .باشند شبيه هم با گوش يا چشم نظر از است ممكن
شبيه هم با ويژگي يك در تنها خانواده يك اعضاي است ممكن
را آنها كافي شونده تكرار و مشترك ويژگيهاي اما نباشند ،
من كه است الگويي اين.ميدهد نشان خانواده يك به متعلق
ويژگي يك.گرفت خواهم كار به اجتماعي بنيانسازي براي
ندارد ، وجود اجتماعي بنيانسازي دادن نشان براي واحد
از يكي داراي كه را رويكردي هر است ممكن ما بلكه
در را (جرجن ، 1985 از برگرفته)است زير كليدي پيشفرضهاي
اينها ديگر ، سخن بهدهيم قرار اجتماعي بنيانسازي گروه
ناميده اجتماعي بنيانساز كسي اگر كه هستند ويژگيهايي
.باشد داشته باور آنها به كاملا بايد شود
شده فرض پيش از دانش به نسبت انتقادي موضع يك داشتن -1
نسبت انتقادي موضعي ما كه دارد اصرار اجتماعي بنيانسازي
شامل)دنيا درك و فهم شده فرض پيش از روشهاي و راهها به
دعوت را ما رويكرد اين.باشيم داشته (ميشود نيز خودمان
جهان از ما مشاهدات كه باشيم باور اين منتقد كه ميكند
نمايان ما براي مساله بدون را جهان اين طبيعت هستي ،
ديدگاه اين كشيدن چالش به دعوت را ما همچنين و ميسازد
بيطرفانه و عيني مشاهده پايه بر مرسوم دانش كه ميكند
در رويكرد اين اين ، بنابر.است شده بنيانگذاري جهان از
كه است سنتي علم در تجربهگرايي و مثبتگرايي با تقابل
فكر ما كه آنچه و مشاهده با جهان طبيعت دارد باور
به اجتماعي سازي بنيان.ميشود آشكار دارد ، وجود ميكنيم
جهان اينكه درباره فرضياتمان به نسبت كه ميدهد هشدار ما
است معني بدين اين.باشيم بدگمان ميآيد ، نظر به چگونه
آنها طريق از انسان عنوان به ما كه دستهبنديهايي كه
واقعي تقسيمبنديهاي با ضرورت به ميكنيم فهم را جهان
برخي ما اينكه دليل به تنها مثال ، براي.ندارد همخواني
"پاپ" را ديگر برخي و "كلاسيك" را موسيقي انواع از
چيزي كه كنيم فرض بايد ما كه نيست معنا آن به ميانگاريم
دستهبندي گونه اين به را آن كه است موسيقي خود طبيعت در
.ميكند
فرهنگي و تاريخي ويژگي -2
درك را جهان آنها طريق از معمولا ما كه راههايي
از ميبريم كار به كه مفاهيمي و دستهبنديها و ميكنيم
بر را جهان فردي اينكه.هستند ويژه فرهنگي و تاريخي نظر
و شهري زندگي پاپ ، و كلاسيك موسيقي مرد ، و زن مبناي
او كه دارد بستگي كند فهم غير و آينده و گذشته روستايي ،
مثال ، براي.ميكند زندگي جهان در زماني چه در و كجا در
شده بسياري تغييرات دستخوش قرنها طول در "بچگي" مفهوم
است ، ميشده فرض "طبيعي" بچهها براي انجامش آنچه.است
انتظار والدين از آنچه گونه همان به است ، كرده تغيير
تنها نسبي طور به.دهند انجام بچههايشان براي كه ميرود
عنوان به بچهها به نگاه كه است اخير زمانهاي در
به ميتوانيم حتي ما.است كرده تغيير كوچك بزرگسالان
براي والدين به توصيه كه بنگريم اخير ساله پنجاه تغييرات
.است كرده تغيير چگونه فرزندانشان پرورش
تاريخي نظر از درك و فهم روشهاي همه كه معناست بدان اين
ويژه راهها و روشها اين تنها نههستند نسبي فرهنگي و
آن محصول بلكه هستند ، تاريخي خاص دورههاي و فرهنگها
موجود اقتصادي و اجتماعي ترتيبات وابسته و تاريخ و فرهنگ
ويژه نوع اين ، بنابر.هستند زمان آن در فرهنگ آن در
نبايد ما و است فرهنگ آن محصول فرهنگ هر در موجود دانش
نظر از)بهتر الزاما ما درك و فهم راههاي كه كنيم فرض
.است ديگر راههاي از (حقيقت به بودن نزديكتر
ميماند پايدار اجتماعي فرايندهاي وسيله به دانش -3
طبيعت از آن فهم معمول راههاي و جهان از ما دانش اگر
كجا از پس نميآيد ، دست به هست واقعا كه گونه آن جهان
اين مردم كه است اين اجتماعي بنيانسازي پاسخ ميآيد؟
تعامل طريق از.ميسازند خود بين در را فهم و دانش
مختلف گونههاي اجتماعي زندگي جريان در مردم بين روزانه
تعاملهاي انواع همه اين ، بنابرميشود ساخته دانش
شديد علاقه مورد زباني ، تعامل بهويژه و اجتماعي
جريان در مردم بين رخدادهاي.است اجتماعي بنيانسازان
طول در كه ميشود ديده تمرينهايي عنوان به روزمره زندگي
اين بنابر.ميشوند ساخته ما دانش مشترك گونههاي آن
و تاريخي نظر از البته كه)"حقيقت" عنوان به ما آنچه
راههاي يعني ميآوريم حساب به (ميكند تغيير فرهنگي
عيني مشاهده از نه محصولي جهان فهم فعلي شده پذيرفته
است اجتماعي فرايندهاي و تعاملها ماحصل بلكه است ، جهان
.هستند مشغول آن به دائم مردم كه
هستند هم با اجتماعي كاركرد و دانش -4
حاصل وگو گفت و تعامل طريق از كه فهم و درك نوع اين
بنابر و باشد داشته گوناگوني صورتهاي ميتواند ميشود
دنيا از گوناگون "اجتماعي ساختهاي" از ميتوانيم ما اين
كاركرد يك خودش همراه به متفاوت ساخت هر اما.كنيم صحبت
جرم اعتياد اگر مثال ، براي.دارد را انسان از متفاوت
اگر اما.است زندان آن به متداول پاسخ شود ، شناخته
اجتماعي كاركرد صورت آن در شود ، شناخته بيماري اعتياد
.بود خواهد روانشناسي و پزشكي درمانهاي ارائه آن با مناسب
كاركرد از الگوهايي جهان بنيانسازي يا توصيف بنابراين ،
را ديگري الگوهاي و شناخت خواهد رسميت به را اجتماعي
.گذاشت خواهد كنار
روانشناسي با جنبههايي چه از اجتماعي بنيانسازي
است؟ متفاوت
در كه اجتماعي بنيانسازي ويژگي چهار به دقت به ما اگر
طور به ويژگيها اين كه ديد خواهيم كنيم ، توجه بالاآمد
در سنتي اجتماعي روانشناسي و روانشناسي بيشتر با كامل
.دارد را مجدد تاكيد ارزش بنابراين و است تضاد
(Anti-essentialism) ماهيتگرايي ضد -1
نيز مردم و ما شامل كه اجتماعي ، دنياي كه اين دليل به
لذاميتواند است ، اجتماعي فرآيندهاي محصول ميشود ،
در "ماهيتي"هيچ.باشد داشته شده تعيين پيش از طبيعتي
هستند آنچه را آنها كه ندارد وجود انسانها و اشياء درون
مانند روانشناسي مكتبهاي از برخي اگرچهكند پديدار
از ديگر برخي هستند ، موافق موضوع اين با رفتارگرايي
روان واكاوي و نظريهسازهاي مانند روانشناسي مكتبهاي
.است پيش از محتوايي داراي شخص كه استوارند پايه اين بر
.است مهم ميشود ارائه اينجا در كه نظريهاي بر تاكيد
بودن خاص مورد در اجتماعي سازي بنيان بحث در گاهي افراد
كه گونهاي به ميشوند اشتباه دچار تاريخي و فرهنگي
طبيعت"بحث در "محيط تاثير" همانند را اجتماعي بنيانسازي
فقط اجتماعي بنيانسازي اما.ميبينند "محيط تاثير و فرد
روانشناسي روي تاثيري فرهنگي محيط بگوييم كه نيست اين
شامل )محيط مامحصول ماهيت و طبيعت اينكه حتي يا دارد فرد
ديدگاه اين دو هر.زيستي عوامل تا است (اجتماعي محيط
و تعريف قابل طبيعتي داراي را شخص چون هستند ماهيتگرا
يا و باشد زيستي ماهيت و طبيعت اين چه ميدانند كشف قابل
بنيانسازي را ديدگاه دو اين نميتوان وبنابراين محيطي
.آورد حساب به اجتماعي
(Anti- realism) واقعيتگرايي ضد -2
نتيجه ما دانش كه است نظر اين مخالف اجتماعي بنيانسازي
گونههاي ما كه گفت ميتوان بلكه است ، واقعيت درك مستقيم
(جامعه يا فرهنگ يك عنوان به)واقعيت از را خودمان
وفرهنگي تاريخي نسبيت بايد چون اساس ، اين بر.ميسازيم
دار مساله "حقيقت"مفهوم لذا بپذيريم ، را دانش انواع همه
.ميشود
وجود عيني واقعيت نام به چيزي اجتماعي ، بنيانسازي در
يا دريچه يك از دنيا به نگاه از ناشي دانشي هر.ندارد
.است ديگري علاقه يا علاقه يك خدمت ودر است ديگري دريچه
انسان ، طبيعت درباره مردم ، درباره حقيقت)حقيقت جستوجوي
.است بوده اجتماعي علم اساس آغاز از (جامعه درباره
از متفاوت كاملا الگوي يك اجتماعي بنيانسازي بنابراين ،
.ميدهد ارائه اجتماعي علم معناي
دانش وفرهنگي تاريخي خاص جنبه -3
اين است ، خاص فرهنگي و تاريخي نظر دانشاز انواع همه اگر
اجتماعي علوم وسيله به شده توليد دانش شامل بايد موضوع
روانشناسي وتوضيحات نظريهها ترتيب ، اين به.گردد نيز
را آنها نميتوان و ميشوند فرهنگ و زمان به محدود
انسان طبيعت مورد در هميشه براي و يكبار توصيفهايي
روانشناسي و روانشناسي معرفتي نظامهاي بنابراين ، .دانست
و انسانها "واقعي"طبيعت كشف دنبال به نميتوانند اجتماعي
توجه بايد نظامها اين آن ، جاي به.باشند اجتماعي زندگي
زندگي موجود گونههاي پديدارشدن تاريخي مطالعه به را خود
مطالعه همچنين كنندو هدايت اجتماعي و روانشناختي
.شدهاند آنها آمدن وجود به باعث كه اجتماعي تمرينهاي
كه را جامعهاي چگونه انسانها اينكه پيچيده موضوع البته
تاثير آن از خود و ميكنند خلق ميكنند زندگي آن در
.شد خواهد بحث ميپذيرند ،
انديشه براي پيششرطي زبان ، -4
بلكه نيست ، عيني واقعيت از ناشي دنيا از ما درك راههاي
دنيايي به ما.است حال و گذشته از ديگر افراد از متاثر
كه دستهبنديهايي و مفهومي چارچوبهاي كه ميشويم متولد
موجود ميشود ، گرفته كار به ما فرهنگ در مردم وسيله به
به و يادگيري گسترش با ودستهبنديهاي مفاهيم اين.است
ميشود فراگرفته افراد همه وسيله به زبان كارگيري
و فرهنگ داراي افراد وسيله به روزمره طور به وبنابراين
شيوه كه است معني بدين اين.ميشود توليد باز مشترك زبان
معنايي چارچوب كه مفاهيمي و دستهبنديها مردم ، كردن فكر
به ميبرند كار به كه زباني ميكند ، با ايجاد آنها براي
انديشهاي براي شرط پيش يك زبان بنابراين ، .ميآيد وجود
بر پياژه همانند روانشناسان از بعضي.ميفهميم ما كه است
بچه در زبان فراگيري از قبل انديشه كه بودند باور اين
فرض اين حداقل سنتي روانشناسي بيشتر و ميآيد بوجود
اينكه تا است انديشه مستقيم بيان زبان كه دارند را پنهان
.باشد آن شرط پيش
دارد ادامه
|