شعر كزازي جلالالدين دكتر ديدگاه بر نقدي
!است زبان شعر امروز ،
شاعران خودكشي
فلسطين شعر
مدينه زخم نمايش از استقبال
شعر كزازي جلالالدين دكتر ديدگاه بر نقدي
!است شعرزبان امروز ،
:اشاره
بازتابهاي شعر درباره كزازي جلالالدين آقاي ديدگاه
آن باره در بسياري منفي و مثبت نظريات و داشت گوناگوني
ميرسانيم چاپ به را نقدها اين از يكي.رسيد دستمان به
جا ، ضيق.گفت بسيار سخن ، باره اين در ميتوان طبيعتا كه
خوانندگان همه از كه ميگيرد را اين از بيش پرداختن مجال
اين كه نيز استوار كوروش آقاي از ميطلبيم پوزش گرامي
.سپاسگزاريم فرستادهاند ، را مطلب
شماره نهم سال تير 1380 دوشنبه 25 همشهري روزنامه در
به كزازي دكتر آقاي از (مقاله نه )گفتاري 2451 ،
تشخص به اشاره گفتار توضيح در كه وجود اين با.رسيد چاپ
مورد در كوتاهي توضيح به مجبور حقير اين شده ، امروز شعر
.شدم كزازي آقاي نظريات
هنوز ايشان.است نامفهوم و كهنه زباني كزازي دكتر زبان
از":مثال عنوان به ميكنند سير هفتم تا چهار قرون در
بسندگي به نميتواند امروز [شعر يعني] شعر اين كه آنجاست
شخص نيست معلوم كه ".بگيرد پيوند دوست شعر با رسايي و
مخاطب و برايتوضيح را جملهاي چنين منظوري چه به ايشان
سادهتر نميشد آيا.است برده بهكار امروز شعر نداشتن
مخصوصا و "آئين سنگ" ،"سترون" كلمات يا و ؟!زد حرف
خوانندگان ، كه هستند كلماتي "آوند" و "خويش در فرومرده"
ميكنند ، مطالعه روزنامه بيشتر كه خوانندگاني عليالخصوص
.نميكنند برقرار نثر و كلمات اين با پيوندي هيچ
به اگراست زبان شعر امروز ، شعر كزازي آقاي نظر برخلاف
بوده زبان گستره شكستن شاعران هدف بنگريم ادبيات تاريخ
و دامغاني منوچهري شعر راحتي به شعر خوانندگان آيا.است
ظهور سعدي كه هنگامي تا يا و ميفهمند را... و مولوي يا
حتي.رساند كمال به را سعدي شعر كه حافظ سپس و كرد
بزرگان اين اشعار روي بر سالها نيز فارسي زبان استادان
خوانندگان ، تا نمودند تحرير زيادي كتابهاي و كاركردهاند
دكتر آقاي جناب چگونه پس.بفهمند را بزرگان اين شعر
با و برداشته رو از شمشير كوتاه ، گفتار يك با كزازي
.افتادهاند امروز شعر جان به ديرفهم زباني
.نكردهاند مشخص امروز شعر با را خود تكليف ايشان طرفي از
- نو شعر شاعران آيا هستند؟ امروز شعر شاعر كساني چه
و غزلها حتي يا... و گفتاري - حركت - آزاد - نيمايي
معاصر شاعران و استادان از كه... و قطعهها و قصيدهها
ديگر طرف از.ميدانند امروز شعر ميرسد چاپ به كشور
در بنيادين و ساختاري تنگناي و دشواري از ايشان منظور
به پل كلمه از استفاده با فقط ميشود آيا چيست؟ شعر
كاركرد عدم با سپس و داد نظر دوسويه ارتباط عدم عنوان
.خواند ناخودآگاه و فردي شعر را امروز شعر زبان ، نقشي
خارجي وجود داراي را "شخصي زبان" يا و "فردي زبان" ايشان
و زبانشناسان و استادان كه هنگامي چرا پس.نميدانند
ابتدا ميرانند ، سخن.. حافظ يا و سعدي شعر از اديبان
همه اين پس ميگويند؟ سخن... و حافظ و سعدي زبان از
شعر مورد در زباني تشخص باره در كتاب و مقاله و گفتوگو
چيست؟ نشانه امروز
ايشان چيست؟ شعر اصلا ميشود سوال دكتر آقاي جناب از
شلاق با كنند ، مشخص شعر با را خود تكليف اينكه از قبل
شعر اين جان به امروز شعر پذيرش عدم كوبنده هميشه
.افتادهاند
فارسي ادب و فاخر زبان به كه كزازي آقاي گفتار خاتمه در
هنري اثر" جمله با را خود زبان مينمايند نگارش و تكلم
... آخر الي و "ميپزند يكديگر با دل و سر كه است آشي
.ميدهند تنزل بازاري و كوچه زباني به را خود فاخر زبان
يا است آش منظور آيا نيست مفهوم موخره اين از منظور
دل يا سر يعني عضوها از يكي بودن بههرحال كه كلهپاچه؟
.است زياد
فارسي ادبيات بزرگ استادان تمام اميدوارم پايان در
پرداخته امروز شعر در كندوكاو به كوتاه جمله چند بهجاي
درست راه به ميروند ، گمراهي سوي به اگر را جوانان و
.دهند سوق ادبي
شاعران خودكشي
نوشتههاي كه كردند اعلام دانشگاهي پژوهشگران
خودكشي به اقدام كه مختلف مليتهاي شاعران
را ما كه است زباني الگوهاي و كلمات كردهاند ، حاوي
.ميكند هدايت آنان نهايي سرنوشت به
اينپژوهشگران واشنگتن ، از رويتر خبرگزاري گزارش به
رايانهاي ، 156 برنامه يك از بهرهگيري با
زده خودكشي به دست نهايت در كه را شاعر شعر 9 قطعه
و تجزيه را شاعران ديگر قطعه همراه 135 به اند ،
كه داد نشان بررسي اين كه نتيجهاي.كردند تحليل
كه كششداشتند كلماتي سوي به اول دسته شاعران
.بود خود با ذهني درگيري و مردم از آنان گريز بيانگر
كه تگزاس دانشگاه روانشناسي استاد "پنبيكر جيمز"
فارغ "استيرمن ويلتسي شانون"دركنار را اينپژوهش
:، گفت است داده انجام پنسيلوانيا دانشگاه التحصيل
توانستيم كه بود اين تحقيق اين در ما كليدي يافته
مطالعه مورد با را افراد ذهني بهداشت نماهاي
تميز يكديگر از گيرند ، بكارمي آنها كه زباني قراردادن
ميكنيم ، استفاده ما كه كلماتي:افزود وي.دهيم
نميرسند ، نظر به مهم كه كلماتي از دسته آن بويژه
و ميانديشيم ، چه هستيم ، كه ما كه مورد اين در
.ميگويند چيزها بسيار ميكنيم ، برخورد جهان با چگونه
"مديسين سوماتيك سايكو" نشريه در كه بررسي اين در
اينپژوهشگران است رسيده چاپ به(تني روان پزشكي)
"كرين هارت" ،(1914- 1972) " من بري جان" آثار
آدم" ،(1895 1925) "اسنين سرگئي" ،(1932 1899)
،(1914 1965) "جارل رندال" ،(1833 1870) "الگوردن
"پلت سيلويا" ،(1893 1930) "ماياكوفسكي ولاديمير"
"سكستون آن" و (1884 1933) "تيزديل سارا" ،(1932 1963)
دادند ، خاتمه خود زندگي به همگي كه را (1928 1974)
اين آثار بررسي اين در.است گرفته قرار بررسي مورد
طول مليت ، نظر از كه شاعراني با ممكن حد تا شاعران
مقايسه مورد بودند برابر آنها با جنسيت و آموزش مدت
.گرفت قرار
،(1822 1888) "آرنولد ماتيو" شامل مقايسه گروه
- 1918) "كليمر جويس" ،(متولد 1919) "فرلينگتي لارنس"
"لوئل رابرت" ،(1923- 1997) "لورتوف دنيز" ،(1886
،(1891- 1938) "ماندلستام اوسيپ" ،(1917 1997)
متولد) "ريچ آدرين" ،( 1890 1960) "پاسترناك بوريس"
.ميشد (1892 1950) "مالي وينسنت سن ادنا" و (1929
بردارد در بزرگي پيام كوتاه ، كلمه يك
ارتباط و انزوا هويت ، مسايل:گفت همچنين "پنبيكر"
وي.ميشود مشخص ضميرها از استفاده در ديگران با
افرادي.است "من" كلمه كلمات ، گوياترين از يكي:افزود
به هستند افسرده يا و دارند خودكشي به گرايش كه
در و ميكنند استفاده"من" از زيادي بسيار ميزان
.ميشود ديده ديگران به كمتري اشاره آنان گفتار
از طوركلي به داشتند خودكشي به گرايش كه شاعراني
"شنيدن" و "مشاركت" ،"گفتن" آفرينمثل ارتباط كلمات
شد منجر آنان خودساخته مرگ به كه زماني طول در را
گريز خودكشي شاعران كه است حالي در اين.دادند كاهش
.داشتند كلمات اين از بيشتر استفاده به گرايش
با ارتباط در بيشتر كه كلماتي از اول دسته شاعران
كه است شگفتي جاي اما بودند برده بهره بود مرگ
مثل منفي احساسات حاوي كلمات از استفاده ميزان
گروه هردو در "عشق" مثل مثبت احساسات يا "انزجار"
روانشناسي استاد اين.نبود برخوردار مهمي اختلاف از
معلولي و علت دادن ارتباط نوع يك امر اين:گفت
زياد "من" از اگر بگوييم كه معنا اين به نيست ،
بلكه كرد خواهيد خودكشي ترتيب بدين كرديد استفاده
.است تر بزرگ ريسك يك نشاندهنده تنها امر اين
فلسطين شعر
چون شاعراني و دارد شهرت مقاومت شعر به فلسطين شعر
پركار و فعال عرصه اين در درويش محمود و القاسم سميح
خوانندگاني امروزه دست اين از شعرشاعراني.بودهاند
شاعران كنار در جدي حضوري است توانسته و دارد جهاني
.باشد داشته بزرگ
خوانندگان تقديم را شعرها اين از چندنمونه شماره اين در
.است مبارزه و مقاومت گوياي كه ميكنيم
زندان
درويش محمود
طرف بني عزيزي يوسف:ترجمه
خانهام نشاني
خوراكم وعده و
است كرده تغيير
توتونم مقدار
ظاهرم و رخسارهام جامهام ، رنگ
ماه حتي و
است كرده تغيير
است عزيز برايم اينجا
شده وسيعتر و شيرينتر
عطرآگين ;خاك بوي
شكرين ;طبيعت طعم
هستم كهنهام خانه بام بر گويي تو
نويني اختر و
است گشته ميخكوب چشمهايم در
فلسطيني انديشه
درويش محمود
پژمان آرش: ترجمه
گونههايت خال و فلسطينيست چشمانت
تو نام فلسطينيست
تو پوشش تو ، انديشه فلسطينيست
تو اندام تو ، پاهاي
تو ، صداي تو واژههاي فلسطينيست
ميكني زندگي فلسطيني
.مرد خواهي فلسطيني و
تبعيد
جبران سالم
پژمان آرش: ترجمه
مرز درون ميكشد تن آفتاب ،
ميشوند خاموش توپها
را بامداديش آواز چكاوكي ،
"كرم تل" در ميدهد سر
"كيبوتس" پرندگان با
تنها استري
ميرود پيش جبهه سوي آن به
نيست نگهبان سربازان از باكيش و
آواره فرزند اين من ، براي اما
!وطن مادر اي
من چشمهاي و تو آسمان ميان
كشيدهاند ديواري
ميكند تيره را چشمانداز كه
بازجويي
درويش محمود
پژمان آرش: ترجمه
بنويس ،
عربم ، من
شمارهام 50000
دارم فرزند هشت
.داشت خواهم را نهمينش تابستان و
خشمگيني؟
بنويس ،
عربم ، من
.ميتراشم سنگ كارگرم دوستان با
ميفشارم را صخرهها
آورم ، دست به گردهيينان تا
كتابي و
.فرزندم هشت براي
نميخواهم ترحم اما
.نميكنم سرخم شما پيش و
خشمگيني؟
بنويس ،
عربم ، من
عنواني بدون هستم نامي
پرآشوب درجهان قدمي ثابت و
است اعماق در ريشههايم
اعصار سوي آن و
.زمان سوي آن
.گاوآهنم فرزند من
كشاورز فروتن تبار از
ميكنم زندگي كلبهاي در
ني و ساقه از
.براق سياه:موهايم رنگ
.قهوهيي:چشمهايم رنگ
.ميخراشد را متجاوز دستهاي عربيم عقال
.روغن و است آويشن من محبوب غذاي و
بنويس همه از بالاتر لطفا و
ندارم نفرتي هيچكس از
نميدزدم ، را كسي مال و
هنگاميكه اما
ميآيد لب به جانم گرسنگي از
ميخورم را غارتگرانم تن گوشت
كن ، حذر
گرسنگيم از كن حذر
.خشمم و
زندان از نامهاي
القاسم سميح
پژمان آرش: ترجمه
!مادر
!مادر ميكشم درد
ميگيرد فرا اشك را چشمانت كه
ميكوبد را درخانه دوستي هنگاميكه
.ميپرسد من از و
!مادر دارم ايمان
زندگي جلال كه
ميشود زاده من زندان در
است اين من ايمان و
من ديدارگر آخرين كه
.بود نخواهد كور گوشكي سياه
.بيايد روز كه ، بايد بيايد روز كه بايد
دندانهايم با
زياد توفيق
طرف بني عزيزي يوسف:ترجمه
دندانهايم ، با
كرد خواهم حفظ را ميهنم خاك از وجب هر
دندانهايم ، با
رگهايم تكتك از اگر حتي
شوم آويخته دار به
بود نخواهم راضي وطن جز چيزي به
ماندهام من
زنبقهاي و شبنمها به ديوارخانهام ، به كه محبتي اسير
دارم مهربان
- حتي - ماندهام من
انداخت نخواهند پاي از مرا هم صليبها همه
دندانهايم با
كرد خواهم حفظ را ميهنم خاك از وجب هر
مدينه زخم نمايش از استقبال
در همچنان مدينه زخم موفق اجراي سال ششمين:هنري گروه
عمومي روابط گزارش به.دارد ادامه (بهمن) ورزش فرهنگسراي
آستانه مسافر حسين از كاري نمايش اين الملل ، بين امور و
ساعت روزه همه كه ميباشد متوسلي مهدي نويسندگي و
.ميرود صحنه روي به آويني شهيد تالار در 30/18
است (س) زهرا فاطمه رنج و درد از روايتي مدينه زخم نمايش
با و رفته صحنه روي به فاطميه نخست دهه مناسبت به كه
در نمايش اين.است شده مواجه شهروندان چشمگير استقبال
و دارد ادامه جاري ماه مرداد پايان تا ورزش فرهنگسراي
ميدان به نمايش اين تماشاي براي ميتوانند علاقمندان
.كنند مراجعه بهمن فرهنگسراي بهمن ،
|