(دوم بخش) ارتباطات انتقادي تئوريهاي
فمينيسم انتقاديتئوريهاي بررسي
:اشاره
مفاهيم و فمينيسم نظريههاي مقاله ، اين نخست بخش در
نظام مردسالاري ، جنسيت ، مانند محققان موردتوجه كليدي
جهان درك براي دانايي متعدد راههاي گفتمان ، مردسالاري
بررسي دنبال به بخش ، اين در.گرفت قرار ارزيابي مورد
تئوري بهنام آن از كه آنچه فمينيسم ، تئوريهاي انتقادي
.ميگيرد قرار بررسي و بحث مورد ميشود ، ياد خاموش گروه
انديشه و فرهنگ گروه
گفتماني نظام تا كردند تلاش فمينيستها مرحله ، دومين در
تجربهها معاني ، بتواند كه طوري به كنند ، اصلاح را غالب
شامل ديگر اجتماعي گروههاي موازات به را زنان علايق و
كه شدند علاقهمند مسئله اين به فمينيسم محققان.شود
خاصي شده برنامهريزي تعليمي روشهاي و راهبردها آموزش ،
و دختران براي مطلوب و برابر طور به را آن بايد كه دارد
تئوريپردازي ، در نظر تجديد مرحله طي در.كند ارائه پسران
ارتباطي ديدگاههاي تا كردند تلاش فمينيسم محققان
طوري به دهند ، توسعه عمومي زبان از فراتر را معنيداري
سنتي طور به زنان آن در كه ارتباطي فعاليتهاي انواع كه
ارتباط در را تناسبها و شده شامل را دارند مشاركت
اعطاي براي و روابط به توجه و مشاركت ثبت براي حرفهاي
با برابر كه طوري به كردن تربيت و خانهداري به ارزش
ارتقا درآمدزاست ، توليدي فعاليتهاي به شده داده ارزش
.دهد
تئوريهاي از دسته يك واقع در فمينيسم تئوري مجموع ، در
دارد ، توجه نابرابريها و قدرت جنسيت ، به كه است مرتبط
به زبان روي خاصي طور به فمينيسم ، ارتباطي تئوريسينهاي
را مردانه علايق و تجربهها تصاوير ، كه ابزاري عنوان
زنانه علايق و تجربهها تصاوير ، كه حالي در - كرد ، غالب
بلندمدت اهداف از يكيدارند تمركز -است گرفته ناديده را
صورتي به را تغييرها كه است اين فمينيسم تئوريپردازي
.شود ايجاد همه براي عادلانهتر جامعهاي كه كند هدايت
اجتماعي و دانشگاهي نظام در مسلما فمينيسم تئوريهاي
مطالعات گرفتن قدرت وجود با.كردند نفوذ و شده توانمند
كه است شده وارد نقدهايي تئوريها اين بر فمينيسم ،
:از عبارتند
تئوري بر نقد يك:مردان و زنان بين شكاف ايجاد -1
جنسها ، بين مضاعف تضاد بر تمركزش كه است اين فمينيسم
زنان بين تفاوتهاي و كرده تقويت را بياعتمادي استعداد
حاميان از ليندياپانتام ، .ميبخشد استحكام را مردان و
/مردانه وجهي دو تقسيمهاي در متمركز ارزش فمينيسم ، اهداف
خاطر پاتنام.ميبرد سوال زير را مونث /مذكر زنانه ،
بسيار تاثيرات جنسيت ، بر تاكيد گونه اين كه ميكند نشان
بر علاوه.ميكند ايجاد مردم ارتباط و فكر ، عمل بر ديگري
ممكن زنان و مردان بين كلي تفاوتهاي به شديد توجه اين ،
و جنسها بين موجود شباهتهاي ماندن ناشناخته باعث است
.شود جنس هر در گوناگونيها
ميدهند پاسخ فمينيسم محققان از بعضي نقد ، اين برابر در
آماده براي مدت دركوتاه جنسيتي تفاوتهاي بر تاكيد كه
كاملا ما هنوز.است ضروري مدت طولاني در آنها كردن
پس ميشناسيم ، متفاوت اجتماعي ، زندگي در را جنسيت
يك جنسيت كه برسيم نكته اين به اطمينان با مانميتوانيم
نشان خاطر فمينيسم محققان از بعضي بنابراين ، .نيست مسئله
است اين تئوري يك برايارزيابي كليدي معيار يك ميكنند ،
شايستگي به و دقيق طور به را آنپديدهها آيا ببينيم كه
جنسيتيدر نابرابريهاي از نتيجهگيري در.ميكند توصيف
خاص ، طور به ارتباطات ، در و كل ، در اجتماعي ، زندگي
نابرابريهاي آنها كه دارند ادعا فمينيسم تئوريسينهاي
.ميكنند توصيف دقيق طور به را مردان و زنان بين موجود
:جنسيتي تفاوتهاي جلوهدادن غيرعادي و كردن غلو - 2
ميشود گفته كه است اين فمينيسم از وجديتر دوم انتقاد
مثال براي.ميدهد جلوه اغراقآميز را جنسها بين تفاوت
تفاوتهاي كه ميدارند اظهار هوس ، وكيمبرلي كانري دانيل
با منطبق و هستند ناچيز خيلي واقعا اجتماعي كنش در جنسي
ديگري ارتباطي محققاننيستند همگاني شرايط و اوضاع
در اندكي خيلي تفاوت مردان و زنان كه دارند عقيده
اين اگرمديريتدارند و ديگران كمك به تمايل خودنمايي ،
خيلي تفاوت واقعا مردان و زنان اگر -است صحيح ادعاها
و دقيق غير اظهاراتش در فمينيسم تئوري پس -دارند اندكي
.است گمراه دراهدافش
تفاوتهاي كه نيستند موافق محققان همه اين ، وجود با
جزيي ميكنند بيان فمينيسم منتقدان كه همانطور جنسيتي ،
روابط مطالعه صرف را طولاني دوران كه بريهم ، شارون.هستند
احتمالا جنسيت كه ميدارد كرد ، اظهار جنسي
پشتيبان.دارد شخصي روابط بر منفردي تاثيرفوقالعاده
در را مسلمي تفاوتهاي كه است زيادي مطالعات بريهم ادعاي
بحران مردان ، و زنان ديدگاه ستيزهجويي و برخورد چگونگي
در تعامل از مناسبي وسبكهاي عشق از نمايشهايي روابط ،
كه دارند توافق حقوقدانان.ميكند گزارش كار ، شرايط
و ميشوند گرفته كار به روابط در جنسيتي پوياييهاي
در موجود تفاوتهاي شناخت بدون نميتواند روابط اينكه
بنابراين ، .شود درك ومردان زنان ارتباط و احساس طرزفكر ،
تفاوتهاي بودن مهم و واقعي درباره محققان حاضر ، حال در
...دارند نظر اختلاف هم با جنسيتي
(سركوبشده)خاموش گروه تئوري
دلواپسيهاي از بسياري با (شده سركوب)خاموش گروه تئوري
اين تفاوتهاي اما.است مشترك كل در فمينيسم ، تئوريهاي
روي تمركز يكي (1):است طرح قابل ويژگياش دو در تئوري
كردن مشخص بنابراين ، و ، زبان گفتاري تجربههاي چگونگي
توجه (2)و است شده شناخته اجتماعي نظر از چقدر اينكه
خط در كه را گروههايي غالب ، گفتمان كه شيوهاي به زياد
خاموش يا ميكند ، سركوب نيستند ، جامعه غالب فكري
مردانه گرايش كه ميكند ادعا خاموش گروه تئوري.مينمايد
.ميگيرد ناديده و كرده سركوب را زنان تجربههاي غرب ،
به دادهاند شكل تئوري اين به كه وايدههايي بررسيها
:است زير شرح
مردانه جهتگيري
بار اولين براي مردمشناس ، دو آردنر ، شرلي و آردنر ادوين
زنان تجربههاي بود معتقد كه دادند توسعه را نظريه اين
مردانه تجربههاي و مسايل از كه جهتگيريهايي بوسيله
درتعداد تامل با آردنر ادوين.شود مي سركوب ميكند حمايت
به مردمشناسان كه كرد مشاهده فرهنگها مطالعات از زيادي
كرد مشاهده وي.دارند تمايل مردان مسايل جهت در سوگيري
فهم و توصيف براي مردمشناسان تحقيقهاي از بسياري كه
.بود متكي مردان با مصاحبه به كاملا فرهنگ ، اثرات چگونگي
يك فهم براي آنها كه اتهام اين نيز ، ديگر مردمشناسان
وجود بانكردند انكار را هستند متكي مردان به فرهنگ ،
دادند جلوه موجه توضيح اين با را اينسوگيري آنها اين ،
بر متكي مصلحتي رفتار بريك تمركز دليل به زنان كه
براي زيادي جذبه كه ديگري موضوعهاي و روابط احساسات ،
ندارد ، فرهنگ يك عيني واقعيتهاي ارزيابي در مردمشناسان
زنان كه آردنرپذيرفت.دارند مصاحبه براي بيشتري تفاوت
مردمشناسان كه "علمي اطلاعات" از خارج اطلاعاتي و مسائل
او اين ، باوجود.ميدهند ارائه ميكنند ، جستوجو معمولا
نوع همانند زنان مسائل و ادراك كه ميكند خاطرنشان
ما كه ميدهد تذكر آردنر.دارد ريشه فرهنگشان در مردان ،
نيمي تنها ديدگاههاي بر كه فرهنگ از توصيفي هر به بايد
.باشيم مشكوك دارد اتكا اعضايش از
دنبال را مسئله اين بازبيني ، براي آردنر ادوين كه وقتي
در مردانه جهتگيري كه رسيد نتيجه اين به ميكرد ،
درك ابتدا در او آنچه به نسبت مردمشناسانه تحقيقهاي
كه نيستند تنها مردان.است بوده عميقتر بود ، كرده
همچنين بلكه ميكنند ، نظر تبادل فرهنگي زندگي درباره
.است داشته مردانه جهتگيري يك نيز فرهنگها خود زبان
اتفاق دليل اين به مسئله اين كه ميكند استدلال آردنر
سلطه عمومي زندگي بر كلي طور به مردان كه است افتاده
.كردهاند خلق را فرهنگي معاني و زبان نتيجه ودر داشته ،
خاموش تجربه /خاموش زبان
طريق از شوهرش ، و همدانشگاهي همكاري با آردنر شرلي
بينشهاي زبان ، در مردانه جهتگيري از چالشهايي ترسيم
گسترش شناسانه ، مردم تحقيقهاي شناخت درباره را اساسياي
معانيشان و كلمات كه هنگامي كرد ، نشان خاطر او.داد
آنها اعضاي نميكنند ، منعكس را ازگروهها بعضي تجربههاي
چگونه مردم.ميكنند عمل ساختگي خودشان ، كردن آشكار براي
كرده توصيف ندارد شهرتي هيچ راكه تجربهاي ميتوانند
زنان كه ميكند بيان آردنر شرلي بشناسند؟ درستي يابه
براينشان كمتري تمايل آنها بلكه نميشوند ، سركوب هميشه
عمومي مسائل زيرا.دارند معيني زمينه در خودشان دادن
شده داده ترويج زبانشان و مردان توسط عمدتا اجتماعي
گفتمان در مشاركت براي كمتري توانايي كلي طور به وزنان
.ميكنند احساس عمومي
گروه تئوريسينهاي همه بدانيم ، كه است مهم نكته اين
سركوب براي آگاهانه نيستندكهمردان معتقد اين خاموشبه
مردان كه نميكنند ادعا محققان اكثرشدهاند همدست زنان
تجربهها آگاهانه و داده ارائه تصاويرشان از جهاني عمدا
بحث مورد تئوري اين آنچهميكنند پنهان را زنان وتصاوير
با را جهان داريم تمايل همه ما كه است اين ميدهد قرار
در.ببينيم خودمان علايق و تجربهها تصاوير ، از شرايطي
آنچه ارائه براي را اصطلاحاتي مايلهستيم نتيجه
...دهيم توسعه...ميآوريم حساب به معنيدار و ميشناسيم
سازي تصوير در مردان قدرت
طريق از ارتباطات ، استراليايي محقق يك اسپندر ، ديل
گروه تئوري به تصويرسازي ، در مردان قدرت برجستهكردن
كه شيوههايي ساختن روشن براي اسپندر.بخشيد توسعه خاموش
زايمان مثال از كند ، سركوب را تجربه ميتواند زبان
انعطافپذيري ميكند ، خاطرنشان او.ميكند استفاده
و خوشحالي بر تاكيد با مردانه ، ديدگاه يك از زايمان
اين با اسپندر چه اگر.ميشود توصيف تجربه اين زيبايي
شاديآفرين و معجزهآسا تجربهاي زايمان كه است موافق
دليل به.ميداند نيز سخت شدت به عمل يك را آن است ، اما
زايمان انعطافپذيري فيزيكي رنج معرض در مردان اينكه
كه زباني در زايمان بودن فرسا طاقت نگرفتهاند ، قرار
ميگيرد قرار استفاده مورد تجربه اين توصيف براي
.است نشده رمزگذاري
تصويرسازي در مردان قدرت اسپندر و آردنرها نظر در
اين كه كساني.است واقعيت ساخت قدرت با برابر تجربهها ،
تصويرسازي تجربهشان كردن برجسته طريق از را جهان
ميكنند تلقي مهم آنها آنچه و داشته مصونيت ميكنند ،
نيستند شده شناخته كه كساني تجربههاي و مييابد شهرت
تلقي مهم آنها نكردن تصويرسازي با يا شده فراموش
داراي فرهنگي زندگي در كه گروههايي نتيجه ، در.نميشوند
يا تعريف براي واژگاني داشتن از هستند ، حاشيهاي پايگاه
.محرومند تجربههايشان بيان
از تازه شناخت تصويرسازي ، در مردان قدرت از دقيق مثال يك
مزاحمت اصطلاح دهه 1970 ، از از پيش.است "جنسي مزاحمت"
از بيشتر ، هم شايد و زن هزاراننميشد استفاده جنسي
نهادهاي و كار محل در ناشايسته و ناخوشايند برخورد
هيچ دربردارنده زبانما اما ميبردند ، رنج آموزشي
.نبود ميافتاد ، اتفاق آنها براي آنچه توصيف براي اصطلاحي
خطرناك عواقب و تحقير كهفساد ، واژگاني بدون
هيچ قربانيان كند ، توصيف را ناخواسته جنسي سوءاستفاده
آنچه توصيف براي شدهاي شناخته امكان و اجتماعي راه
.نداشتند اختيار در ميافتاد اتفاق
در را اجتماعي واقعيت اين جنسي مزاحمت اصطلاح كردن وضع
داد زباني آنها به و قرارداده توجه مورد آنها تجربههاي
بيان را جنسي ناخوشايند برخورد عليه مبارزه از منظور تا
.كنند
ميرسد نظر به كه معتقدند ارتباطات محققان از تعدادي
نهادها و موجود گفتمانهاي تسلط طريق از جنسي مزاحمت
نشان انتقادنگر ، محقق يك استرين ، مري.است آمده بوجود
فهم اين گفتمان ، مردانه نظام دانشگاه ، در چگونه است داده
است طبيعي و قبول مورد ناخواسته ، جنسي برخورد كه را
را كنندهاي توجيه روشهاي نيز كلير روبين.بخشيد تداوم
جلوه اهميت كم براي آنها از سازمانها در كه كرد معرفي
صورت انتقادهاي دادن شكل تغيير يا دادن نشان كوچك دادن ،
قرباني ، كه طوري به ميشد ، استفاده جنسي مزاحمت از گرفته
.ميگرديد معرفي مقصر عنوان به متجاوز ، فرد نه
غالب گفتمانهاي با مبارزه
است ، انتقادي تئوري يك خاموش ، گروه تئوري كه آنجا از
تئوري ، اين از بخشي در.ميباشد اجتماعي تغيير ايجاد هدفش
تصويرسازي قدرت كه ميشود درخواست زنان از تغيير اين
معانيشان كننده منعكس كه روشهايي در را تجربههايشان
نمايش براي نميتوانند زنان چون.بخشند نمود است
ابداع مردان توسط كه باشند متكي زباني به تجربههايشان
انعكاس براي را واژگاني بايد آنها بنابرايناست شده
.كنند خلق زندگيهايشان ابعاد و نشيبها و فراز
غير شايد كاملتر و جديد زبان يك خلق ايده ابتدا ، در
يك نپلوپ ، جوليا اين ، وجود با.برسد نظر به واقعي
يك زبان ، كه ميكند تاكيد نفوذ ، با انتقادگراي تئوريسين
ديگر و او.است معاني و لغات از متحولي و پويا سيستم
در غالب گفتمان كه دارند عقيده خاموش ، گروه تئوريسينهاي
ادامه به او وجود ، اين با.است مردانه كاملا جوامع اغلب
يك خلق كه ميكند اظهار او.ندارد اعتقاد مسئله اين
است گفتمان مردانه نظام اصلاح نيازمند عادلانهتر جامعه
زنان تصاوير و ارزشها دانش ، علايق ، تجربهها ، كاملا تا
.دهد اهميت آنها به و شده شامل را
براي زباني ثبت و توسعه براي چندي نظاممند تلاشهاي
رايج انگليسي در هنوز كه گرفته صورت زنان تجربههاي
ثبت براي را كامل زباني الاين ، سوزت.است نشده منعكس
"لادن" را آن او كه كرد ابداع زنان علايق و تجربهها
بلند كار يك به پائولوتريچلر و كرامري كرايس.ناميد
در.زدند دست فمينيسم واژهنامه خلق براي پروازانهاي
مثالي تجربه يك عنوان به "زايمان" اصطلاح واژهنامه اين
....است شده تعريف زنان خاص
آزاده خليل: ترجمه / وود.جولياتي:نوشته
دارد ادامه
|