;دوم ايرانكابينه سياست با هفته يك
همكاري
نظريه به رويكرد
سازمانهاي كار و ساز بر تحليلي يادداشت
سياسي مشاركت اجتماعيكردن غيردولتي
;دوم ايرانكابينه سياست با هفته يك
نظريههمكاري به رويكرد
:اشاره
نمايندگان بحثهاي ميشود ، تهيه گزارش اين كه زماني
پايان هنوز جمهور ، رئيس پيشنهادي وزيران درباره مجلس
جبهه عضو نمايندگان بهويژه نمايندگان كشاكش.است نيافته
بحث اين درون از كه كابينهاي هر ميدهد ، نشان خرداد دوم
تفاوتخواهد گذشته دورههاي با لاجرم ، بيايد بيرون ها
كه برميگيرد در را گوناگوني وجوه تفاوت ، اين.داشت
دروني روابط و جديد كابينه با مجلس رابطه آنها مهمترين
وضع اين به اشارهاي گزارش اين هدفاست خرداد دوم جبهه
حول عمدتا كه ايران در اخير هفته دو رخدادهاي.است تازه
درون جناحهاي روابط بر گرفت ، شكل جديد كابينه تشكيل
جدي تاثيري مجريه و مقننه قواي روابط آن تبع به و مجلس
.گذاشت خواهد
كلي عنوان ذيل پيش چندي تا كه مجلس نمايندگان
در ميشدند ، دستهبندي محافظهكاران و اصلاحطلبان
نشان خود از گرايشعمومي سه دستكم اخير هفتههاي
برگزيدند را ابهام و سكوت استراتژي محافظهكاران ، .دادند
پيشنهادي كابينه مخالف و موافق گروه دو به اصلاحطلبان و
.شدند تقسيم خاتمي محمد سيد
و سابقه شخصيت ، كه بود اين كابينه مخالفان استدلال
مطالبات و انتظارات با پيشنهادي برخيوزيران برنامه
به خود ادعاي اثبات براي گروه اين.ندارد همخواني مردم
و ميكردند استناد جمهوري رياست انتخابات در مردم آراء
برنامههايي اجراي خواستار رايدهندگان بودند ، مدعي
تركيب علت به اخير سال چهار در جمهور رئيس كه هستند
.دهد انجام است نتوانسته كابينه ناهمخوان
اما نشد شكافته درستي به هرگز ادعا مورد برنامههاي اين
خواستار آنان كه نمايندگانبرميآيد گفتههاي فحواي از
و سياسي محدودههاي شدن بازتر و اصلاحات گرفتن سرعت
در خرداد دوم جبهه فعالان موضعگيري نحوه.هستند فرهنگي
"فساد مظاهر با مقابله" براي قضائيه قوه اخير تصميم برابر
و طرح اين با مخالفت ميدهد نشان كه است قرينهاي
.دارند يكمنشا كابينه در گسترده تغييرات تقاضاي
فراكسيون كه خاتمي پيشنهادي استدلالموافقانكابينه
و منطق از داشت ، آميختهاي قرار آن كانون در مشاركت
در فراكسيونمشاركت.منديبود گلايه
خوانده مجلس تريبون از ظهريكشنبه از بعد كه بيانيهاي
اصلاحات كنديروند از را خود نارضايتي شد ، ابتدا
وزيران همه خواستبه نمايندگان از آنگاه كرد ، اعلام
.دهند راي خاتمي پيشنهادي
بود جهت اين از فراكسيونمشاركت مندانهدعوت گلايه لحن
گروه صدر در فراكسيونهمواره اين اعضاي كه
حداكثري تغييرات وكوشيدهاند داشته قرار دگرگونيخواهان
ميبينندكه وضعي در را خود اكنون سازنداما رامحقق
.دهند رضايت حداقلي تغييرات ناگزيرندبه
كهنشان است فراكسيونمشاركتاين منطقيفراخوان وجه
تفسيري ارائه ميكوشدبا مجلس ، متنفذ جناح اين دهد مي
سادهانگاري از ايران ، پرهيز در قدرت مناسبات از تازه
.بياموزد خود پيرو فعالان به را
احتمالاجبهه و فراكسيونمشاركت تازه نگاه براساس
يا و رقيبان با بيپايان جنگ عرضه قدرت صحنه مشاركت ،
وحدت و وفاق بلكه;همكيشاننيست با پايدار وحدت
سياستبه در گاهي كه هستند اخلاقي -فرهنگي واژههايي
.ميدارند باز هدف از سياسترا اهل گاهي و ميآيند كار
اشكال است ، مطالعه و استناد قابل سياست ، فرهنگ در آنچه
سياست اهل كه همكاري گوناگون اشكال.است همكاري گوناگون
مصالحه ، همزيستي ائتلاف ، از عبارتند شناختهاند تاكنون
.اينها مشابه پديده چند احتمالا و مسالمتآميز
تعداد وتعيين انتخابات از پس كه است ائتلافحالتي
حالتدر اينميشود مطرح گروهها و احزاب نمايندگان
كرسيهاي نسبي اكثريت كهحزبي ميآيد كار مواقعيبه
ناگزير مطلق اكثريت كسب براي اما دارد دست در را مجلس
كابينه از همپيمان ، حزب.شود همپيمان ديگر احزاب با است
براي مصالحه.ميدهد راي غالب حزب به و ميگيرد سهميه
كاستن براي مسالمتآميز همزيستي و رقيب احزاب كردن نزديك
همه در.ميآيد كار به يكديگر عليه خصم احزاب فشارهاي از
اين همه جاي به ايران سياسيون انقلاب ، از پس سالهاي
نظريه حاميان.اند كرده استفاده "وحدت" واژه از اصطلاحات
جناحهاي كه معنوي و مادي عناصر به توجه بدون وحدت ،
يكديگر برابر در را آنها يا و ميكند دور هم از را سياسي
دشمنان گاهي و رقيبان كردن متحد پي در ميدهد ، قرار
.برميآيند
حالشكلگيري در ايران سياسي فضاي در روزها اين آنچه
شقوق از يكي گزينش و همكاري نظريه به آوردن روي است ،
كه سازندگي كارگزاران و مشاركت جبههاست همكاري
-ايران در تجدد مساله به نگاهشان بويژه -آنها هماننديهاي
معمولا است ، ايران سياسي گروههاي و احزاب ساير از بيش
.هستند نشده اعلام ائتلافهاي پي در
رابطه خرداد دوم جبهه تشكلهاي ساير با حزب دو اين
زمان ، گذشت از بهرهگيري با درصددند و دارند مصالحهاي
اصول آن در كه دهند سامان را بزرگ و عمومي منظومهاي
توجه مورد توامان مردمسالاري فرهنگي و اقتصادي سياسي ،
ايران در فرهنگ و اقتصاد سياست ، تعارضهاي و گيرند قرار
اقتصاد زدن پيوند در كارگزاران تجربه.دهند كاهش را
جبهه كادرهاي ممارست و جهاني جديد مناسبات با ايران
پيش براي آنها اصلي سلاح سياست كردن عمومي در مشاركت
.است استراتژي اين بردن
نوع از محافظهكاران مجموعه با اصلاحطلبان مجموعه رابطه
هم با مصالحه طيفتوان دو اين.است مسالمتآميز همزيستي
همزيستي مانده آنها روي پيش كه راهي تنها و ندارند را
يك براساس طرفين همكاري ، شيوه اين درمسالمتآميزاست
شده اعلام معيارهاي چارچوب در البته و شرافتمندانه پيمان
را تخاصم محدودههاي ميشوند ، متعهد محاسبه ، قابل و
.نگهدارند ثابت يادستكم دهند كاهش
نيز آينده دولت با مجلس روابط بر لاجرم رابطه ، شكل اين
جرياني يا حزب وقتيهيچ زيرا.گذاشت خواهد عميق تاثيري
مجلس با دولت باشد ، نداشته دست در را مجلس مطلق اكثريت
فضايي چنين در.بود خواهد روبهرو شونده دگرگون و سيال
و ائتلاف نوع از همكاري بر لزوما مجلس و دولت رابطه
گروههاي دوري و نزديكي ميزان.بود خواهد هموار مصالحه
مواضع در احتمالي دگرگونيهاي و اصلاحطلبان جبهه عضو
جديد رابطه اصلي عناصر محافظهكاران ، جبهه اعضاي برخي
.بود خواهند
جناح و سويي از دولت و مجلس اصلاحطلب شاخه رابطه اما
مراتب به رابطهاي ديگر ، سوي از مجلس محافظهكار
زيراجناح.بود خواهد اخير سال يك از پيچيدهتر
ضعف پاي پابه روز به روز مجلس اقليت يا محافظهكار
برنامهريزي و سازماندهي كيفيت لحاظ به مقدارياش
.ميشود همبستهتر
جبهه از بخشهايي با مصالحه توان همبسته گروه اين
با همزمان بهطور است ممكن و دارد نيز را اصلاحطلبان
با و مسالمتآميز همزيستي رابطه اصلاحطلبان عمومي جريان
ناگزير همكاري) مصالحه رابطه اصلاحطلبان از شاخههايي
را وزيراني رابطهاي چنين.كند برقرار (منفعت هم گروههاي
به ناراضي اصلاحطلبان و راستگرايان خواست بدون كه
و پرسش خطر معرض در تواند مي كنند ، جلوس وزارت كرسيهاي
.دهد قرار استيضاح
سازمانهاي كار و ساز بر تحليلي يادداشت
سياسي مشاركت اجتماعيكردن
غيردولتي
هاشمي اعظم
رابطه اولاست استوار پايه سه بر سياسي رابطه
حكومتكنندگان جدال دوم حكومتشوندگان ، و حكومتكنندگان
سوم ديگران ، حذف يا مهار و قدرت بقاي براي يكديگر با
.سياست نردبان از صعود براي حكومتشوندگان رقابتي رابطه
خارج شهروندان به مستقيما نوع دو رابطه ، نوع سه اين از
به ساماندادن و سر براي لزوما و ميشود مربوط قدرت از
در بتوانند بايد شهروندان.دارند نياز ابزارهايي به آن
نتواند دولت فائقه قدرت كه كنند برقرار روابطي خود ميان
ميان جدال كه بينديشند چارهاي و كند ستم آنها به
شهروندان ستمكاري به اجتماعي هرم در صعود براي خودشان
.نشود منجر يكديگر عليه
آن به هدف اين تحقق براي امروز بشر كه ابزاري مطمئنترين
گاهي كه است (NG.O) غيردولتي سازمانهاي يافته ، دست
است اين سوم بخش از مراد.ميشود ناميده سوم بخش اصطلاحا
و بيابزار شهروندان ميان غيردولتي سازمانهاي كه
زورگويي به ميل و مقتدرند نوعا كه دولتها و بيپناه
.ميكنند عمل ضربهگير عنوان به و ميشوند واسطه دارند ،
نقش مقدمه فيالواقع كه غيردولتي سازمانهاي ديگر كاركرد
مربوط اجتماعي مشاركت در آنان سهم به آنهاست واسطهگري
غيردولتي سازمانهاي شكلگيري فلسفه حيث ، اين از.ميشود
بايد جامعه افراد كه است اين غيرانتفاعي نهادهاي يا
حول و عامه مصلحت باب در دولت ، دخالت از فارغ بتوانند
.سازند برقرار ارتباط يكديگر با مشترك منافع محور
را مردم از گروههايي بتوانند بايد شهروندان فيالمثل
سلاحهاي توليد محيطزيست ، انهدام به اعتراض براي
و كودكان و زنان به ستم بيسوادي ، و فقر گسترش هستهاي ،
.كنند بسيج اينها نظاير
خيريه ، جمعيتهاي صنفي ، اتحاديههاي مسكن ، تعاونيهاي
ديگر نمونههاي فكري ، و ادبي انجمنهاي هنري ، گروههاي
قابل و مشخص حقوق پيگيري با كه غيردولتياند سازمانهاي
حكومت با آنان قهرآلود شدن روبهرو از خود اعضاي محاسبه
.ميكنند جلوگيري
از اجتماعي و سياسي حقوق اعمال حق و آزاديها از دفاع
را غيردولتي سازمانهاي وجود ضرورت كه است مواردي ديگر
حال در درجوامع كه آنچه اما.ميسازد نمايان بيشتر
غيردولتي سازمانهاي نقش اهميت بر ايران ، جمله از گذار
عموميكردن و اجتماعي به جوامع اين نياز ميافزايد ،
شدن تودهاي آفات از جلوگيري حال عين در و سياسي مشاركت
.است سياست
مستلزم نوسازي برنامههاي گذار ، تحقق حال در كشورهاي در
نهادهاي طريق از گاهي كه است مردم گسترده پشتيباني
مييابد تحقق شوراها و قانونگذاري مجالس مانند دمكراتيك
و خيابانها در مردم تودهاي و انبوه حضور با گاه و
.خود دلخواه مورد برنامه و فرد از حمايت در شعار سردادن
يعني دمكراسي عارضه كه دارد وجود خطر اين دوم مورد در
غلبه است برابري و آزادي كه آن مركزي هسته بر "آشفتگي"
خود مطالبات پيگيري براي مردم تودههاي وقتي زيرا كند ،
سياسي منازعه ميدان به خودجوش و سازماننيافته بهصورت
خواستههاي كه دارد وجود خطر اين همواره ميشوند ، وارد
از را آنان و شود تبديل ويرانگر سيلي به آنان بحق
بحران با را جامعه و دولت و محروم حقوقشان به دستيابي
.كند روبرو بينظمي
ويرانگر وضع اين از جلوگيري براي كه راهي مطمئنترين
تشكلهاي معبر به مطالبات داد ، سوقدادن پيشنهاد ميتوان
چنين وجود با.است غيردولتي سازمانهاي يا مدني
ملموس و عيني صورت به مردم نيازهاي اولا سازمانهايي
بهتر كمشمارند ، آن اعضاي كه نهادي زيرا ميشود ، شناسايي
اين اينكه دوم كند ، توجه اعضا خواستههاي به ميتواند
ميشود ، منتقل حاكمان به عقلانيت از بستري بر خواستهها
اين آغاز در كه رابطهاي نوع سه هر شود چنين اگر و
.شد خواهد پرمنفعت و كمتعارض شد ، اشاره آن به نوشتار
|