گفتوگو در مرداد نبايدهاي 28 و بايدها
دكتر و اميني دكتر
اطهري ، دكتر با
خرداد دوم ملي ، جنبش
(پاياني بخش)نادرپور
اشتراكات و تمايزات
رضاخان مجسمه سقوط مرداد 1336 ، 26 سپه ميدان
شكست ايننبود نفت كردن ملي شكست صرفا ملي نهضت شكست
شد موجب
و بيگانگان از استقلال كسب براي را اميدشان مردم
بدهند دست از مدتها دموكراسيتا
است؟ موثرتربوده مصدق دولت سقوط در كشور كدام نقش *
ملاك را عاميانه ضربالمثل و گفته اين اگر:اميني دكتر
صورت درآن "كرد تمام آنكه كرد كه را كار" كه دهيم قرار
عقبتر به اگر ولي !متحده ايالات كه است اين پاسخ
صورت آن در كنيم ، شروع روياروئيها نخستين از برگرديمو
انگلستان مبارزه ، طول لحاظ به چه و قدرت لحاظ به چه
زيرا.ميگيرد برعهده زمينه اين در را مهمتري مسئوليت
دشمن اقتصادي حيث از چه و سياسي لحاظ به چه كه نيست شكي
ميتوان.بود انگلستان دولت ملي جبهه و مصدق يك شماره
ميكرد بازي را بيطرف نقش آمريكا ، نهضت اواخر تا كه گفت
نيست شكي بودولي مصدق سوي به دلش موارد بعضي در حتي و
ولي كرد وارد كشور رااين ضربه كشندهترين و آخرين كه
.است انگلستان بردوش اصلي گناه همچنان
اين و داشت انفعالي موضع جنبش اين برابر در شوروي چرا *
تاثير نهضت شكست و كودتا موفقيت در حد چه تا موضعگيري
گذاشت؟
يعني عواملش و شوروي دولت من نظر به:اميني دكتر
دكتر رسمي غير و رسمي زعامت ايام بيشتر در تودهايها ،
است ، روشن هم دليلشداشتند عناد و كينه سر او با مصدق
ضربه و انداخت خطر به را شوروي منافع منفي موازنه سياست
سياست اين سايه در زيرا.خورد انتخابات از شوروي را اول
داده كشور آن به بود ، شوروي ساله چند خواسته كه شمال نفت
حسن نوع هر دورنماي هم مصدق ليبرالي جهتگيريهاي.نشد
پيشينه.ميكرد نفي را شوروي دولت با همبستگي يا و رابطه
شوروي مصدق ، ايران در كه داشت آن از حكايت هم مصدق روش و
بر حاكم گفتمان.داشت خواهد را جايگاه كمترين
سوي به مردم ، ) ويژه به ايران روز آن چپ روزنامههاي
تا آنان نزد در كه ميدهد نشان بهروشني (وچلنگر آينده
امپرياليسم رياكار مهره عنوان به مصدق روزها ، آخرين
.است دروغ و فريب حديثهايش و حرف تمام كه ميشد شناخته
مصدق تخريب در تلاشي هيچ از ايران در مزدورانش و شوروي
.نكردند فروگذار
.بفرمائيد ارائه توضيحاتي جنبش اين دستاوردهاي درباره *
آن سياسي رهبري و جنبش كارنامه بررسي در:نادرپور دكتر
، اقتصادي و سياسي محدوديتهاي عليرغم گفت بايد
و بهترين او.نيست انكار قابل مصدق دولت دستاوردهاي
حكومت در دولتها ساير با مقايسه در را دولت سالمترين
از را ايران بود درصدد شدن ملي جنبش.آورد پديد مشروطه
براي مصدق.برهاند خارجي قدرتهاي و غرب به وابستگي مدار
و داخلي استبداد با توامان مبارزه دموكراسي ، به نيل
نخستين او.بود قرارداده خود همت راوجهه خارجي استعمار
بيگانه سفراي با برداشت ، ملي حاكميت تحقق براي را گام
و ميكرد رفتار آزاد و مستقل واقعا كشور يك رهبر مانند
.نميداد آنها به را ايران امور در دخالت مجال هيچوجه به
انگليس دولت اقتدار مظهر كه را نفت شركت شد موفق مصدق
.نمايد كشور از خروج به وادار بود
طلبي استقلال و ملي حقارت احساس او چشمانداز يك از
نفت مسئله در.ميكرد بيان را اجتماعي مختلف گروههاي
ملي با او.بود شده جريحهدار ايران ملي غرور و حاكميت
.بخشيد نفس به اعتماد ايراني و ايران به نفت صنعت كردن
كرده پايمردي آن خاطر به مصدق كه آنچه همه كودتا از بعد
از كه ايرانرفت ميان از يكسره بود ، آورده دست به و
آمريكا چتر زير به بود شده خارج انگليس نفت شركت سلطه
.نبود نفت كردن ملي شكست صرفا ملي نهضت شكست.رفت فرو
از استقلال كسب براي را اميدشان مردم شد موجب شكست اين
مجددا و بدهند دست از مدتها دموكراسيتا و بيگانگان
مشروطيت از بعد كه شديدي و مزمن ترسي بيگانه زمينههاي
براي راه نتيجه در.گردد تقويت بود ، كرده رسوخ اذهان در
با.شد هموار آن شكل مخوفترين در استبداد مجدد ظهور
با بتوانند يارانش و مصدق كه امكان اين كودتا وقوع
سياسي توسعه روند در را آنها ايرانيان ساختن جامعهپذير
.رفت ميان از گردانند دخيل
شده بيدار نيروهاي فزاينده خصومت براي آغازي مصدق سقوط
در ايراني دوستان ميهن و بود آمريكا به نسبت ايراني
.كرد دشمن آمريكا با را اجتماعي طبقات تمامي
دوم از پس ودوران ملي نهضت دوران در اصلاحي جريان دو *
و بايدها چيست؟ دو اين تفاوت كرد ، شناسايي ميتوان خرداد
است؟ كدام آن نبايدهاي
موجود نظم چارچوب در جنبشها اين دو هر:اطهري دكتر
و دارد وجود مستقر نظم يك كه معني بدين است ، گرفته صورت
يعني.ميگيرد صورت دروني تغييرات سيستم اين داخل در
زميندار اشرافيت طبقاتي موضع از يكي گرچه جنبش دو رهبران
عليه نميخواستند هرگز بود ، روحانيون ميان از ديگري و
سوگند رضاشاه به من":ميگفت مصدق.كنند كار مستقر نظم
جمهوري دنبال به من كه گفتم دوم پهلوي به اما نكردم ياد
حسين دكتر مثل افرادي كه بود غافل اين از نبايد ".نيستم
پاره خواستار كه رسيدند جايي به (وقت خارجه وزير) فاطمي
دور در كودتا كه زماني حتيبودند شده تعهدات اين از شدن
وقت هيچ و كرد تندي سخنراني فاطمي دكتر خورد ، شكست اول
.شد تيرباران هم درآخر و نگذشت او از شاه
مسئله روي دو هر كه است دراين خصوصيت و شباهت دومين
دنياي جنبش دو رهبران وضمنا ميكنند كار اصلاحات و رفرم
يا و پرداختهاند تحصيل به آنجا در و ميشناسند را غرب
.كردهاند فرهنگي كارهاي آن در
عملي اما شد عنوان گرچه مصدق دوران رفرمدر آن البته
انتخابات مورد در كودتا دليل به مصدق زمان در نشد ،
هر.نشد پيدا فرصتي دموكراتيزاسيون مورد در و شهرداريها
با و نشدند روبهرو مخالفت با منطقهاي سطح در جنبش دو
شاهد هم خرداد جنبش 2 مورد در.شدند مواجه استقبال
وجود هم تفاوتهايي جنبش دو اين بين منتها هستيم اصلاحات
نحوي به ميكرد عنوان ملي جبهه كه اصلاحاتيدارد
كه ميكرد دنبال را اجتماعي متفاوت حوزههاي شدن غيرديني
جنبش 2 در اما.ميكرد نگران را زمان آن اسلامگرايان
بحث مسئله اين درباره ديني روشنفكران عنوان تحت خرداد
را متفاوتي طيفهاي خرداد جنبش 2 اينكه ميكنند ، ضمن
نقش و دارند حضور طيف اين در هم روحانيون كه دربرميگيرد
كه ميشد مطرح زمان آن در اگر.ميكنند ايفا را مهمي
مطرح امروزه اما نيست ، سازش قابل مدرنيته با اسلام
سازش قابل مدرنيته و اسلام دموكراسي ، و اسلام كه ميشود
بر مبتني دموكراسي بحث زمان آن اگر و هستند هم با
امروز ولي بود مطرح اجتماعي متفاوت حوزههاي شدن غيرديني
دنبال و پيگيري ديني دموكراسي بحث كه ميكنيد مشاهده
.ميشود
اساسي مسئله كه است اين شد قائل ميتوان كه ديگري تفاوت
در بود خارجي عامل يك با مبارزه مصدق دولت براي اولويت و
اولويت ، خرداد جنبش 2 چارچوب در و امروز ايران در حاليكه
بعد و است كشور داخل در دموكراسي و مدني جامعه به توجه
تشنجزدايي و تمدنها گوي و گفت مانند مسايلي اينها از
روي اولويت امروزه بنابراين.ميشود مطرح كشور از درخارج
خارجي سياست كه است اين بر اعتقاد چون است داخلي مسائل
به نسبت عكسالعمل نوع هر براي و است داخلي سياست ادامه
را تحولاتي و تغيير خودمان درون از بايد بيروني محيط
از خارج در ما حرفهاي كه كند باور دنيا تا ايجادكنيم
.است دوستانه هم خودمان مرزهاي
ايران ، داخلي امور در مداخلهگر كشورهاي زمان آن در
كه است متحده ايالات امروز.بودند آمريكا و انگليس
افكار با نحوي به دنيا اينكه عليرغم اوضاع ، تغيير عليرغم
نيروهاي فشار تحت ايشان كه دموكراسي نوع با و خاتمي آقاي
ميكنند ، دنبال خود اعتقاد براساس و داخلي اجتماعي
را خود بيروني موضع ايشان اينكه عليرغم و آشناست
هم ، باز داده قرار تشنجزدايي و تمدنها گفتوگوي
اين حتيميكند تمديد سال پنج براي را ايران تحريمهاي
صراحت به ميتوانم من كه است شكلي به فشارها و تحريمها
گروگانگيري خاطر به را ايرانيان هرگز آنها كه بگويم
خانم سخنراني در مسئله اين نبخشيدندو آمريكا سفارت
به انگلستان اگر موقعيت آن در.ميشود مطرح هم آلبرايت
ايالات اينجا در كرد ، نابود را ايران ناقص دموكراسي نحوي
نوعي به و دارد برعهده را مسئله اين رهبري كه است متحده
مانع فرامرزي قوانين و فرامرزي اقدامات با كه ميكند سعي
به را ويرانگري ضربه نحوي به و شود ايران اقتصادي توسعه
در بزند ، ايران دموكراسي به نتيجه در و ايران اقتصاد
خود اقدامات تحتالشعاع نيز را ايران جديد نسل نتيجه
.ميدهد قرار
مدرني متوسط طبقه موقع آن كه است اين ديگر مهم تفاوت
و مشروطيت جنبش محصور روشنفكرانش كه داشت وجود
امروز حاليكه در.بودند كشور از خارج دانشگاههاي
برعهده ايران در را ديني دموكراسي حركتهاي كه نيروهايي
در دموكراتيزاسيون پيكان نوك كه هستند زنان يكي ، دارند
از ميتواند كه ديگري و هستند جوانان دومي هستند ، ايران
هم اينجا در كه است اين باشد ، جنبش دو مشترك ويژگيهاي
آن در اگر.ميكند ايفا را خاصي نقش مدرن متوسط طبقه
ولي بودند شده ايزوله اسلامگرايان نحوي به زمان
در دموكراتيزاسيون پديده در را ويژهاي نقش هماكنون
پي در ديني روشنفكران چارچوب در و ميكنند بازي داخل
.سنت نقد با البته هستند ايران در سنت بر مبتني دموكراسي
دولت ، و دين بين شكاف است ممكن نباشد حواسمان اگر گرچه
مدرن نهادهاي ميان شكاف و مدرن متوسط طبقه بين شكاف
اين.آورد بوجود داخلي صحنه در ايران براي را مشكلاتي
حاكمه هيات اعضاي تمام تا ميطلبد را لازم هوشياري مسئله
مدني جامعه مدني ، جامعه ايران ، توسعه چون مسايلي روي بر
براي و باشند داشته نظر اجماع تمدنها ، گفتوگوي جهاني ،
بايد مورد در اما.كنند تلاش ايران ملي منافع به دستيابي
اين نبايدها نفت صنعت شدن ملي جنبش زمان در ;نبايدها و
اين و ميشد ايجاد نبايد دولت و دين ميان شكاف كه بود
با را ايران يكپارچگي و انسجام كه بود بزرگترينضربهاي
بايد يك به ميتوانست كه حالي ساختدر روبهرو مشكل
گونه هر با مقابله براي را داخلي استحكام و شده تبديل
حزب روش به مربوط هم ديگر شكاف.آورد بوجود خارجي عامل
.زد ضربه كشور به هم مساله اين بودو توده
كه است اين كرد مطرح ميتوان دوره اين براي كه بايدهايي
سنت ميان شكاف كه ندهيم اجازه كشور اعتلاي خاطر به همگي
و حكام ميان شكاف و دولت و دين ميان شكاف مدرنيته ، و
گروهها واسط ، نهادهاي تقويت با بايد ما.شود ايجاد مردم
مستقر نظم چارچوب در كه سياسي احزاب و صنفي انجمنهاي و
منافع كردن دنبال همان كه عالي هدف يك به كنند ، فعاليت
دو اين بين هم را مشترك نكته يكبرسيم است ، كشور ملي
ايران براي دورهگذاري دوره ، آن كه همچنانكنم عرض جنبش
همهجانبه دموكراسي سمت به گذار دوران يك هم الان بود ،
دولت سقوط باعث كه شكنندگي آن و گرفت درس ميتوان و است
خاطرات يادآور تا كرد جبران طريق همين از را شد مصدق
.نباشد گذشته
آموخت؟ ميتوان درسهايي چه ملي جنبش از *
ملي جنبش سرنوشت از گرفتن پند با امروزه:نادرپور دكتر
شكست به را نهضت نهايت در آنچه كه نماييم اذعان بايستي
.بود نهضت مذهبي و سياسي رهبري ميان اختلاف و تفرقه كشاند
آنها تا ميشود باعث امور اولياي ميان شكاف اين بنابر
و غافلشوند مردم اصلي مطالبات و خواستهها به توجه از
خود مقابل جناح راندن عقب صرف را خود توان و انرژي همه
براي زمينه انقلاب ، از مردم سرخوردگي بر علاوه كه نمايند
كرد فراموش نبايدگردد هموار نقطه يك در قدرت تمركز
انقلاب اصلي اهداف از يكي قدرت انحصار و تمركز با مبارزه
بخشهاي ساير ساختن محروم و نقطه يك در قدرت تمركزبود
يقينابه نقش ايفاي و تصميمگيري قدرت از جامعه
.نمينمايد كمكي جامعه افكار بالندگي
پارلماني اكثريت يك تامين كه ميدهد نشان ملي جنبش تجربه
تشكيل مستلزم مردمي حمايت بسيج براي مكانيسمي تهيه و
سياسي نظام و مردم ميان واسط نيروي عنوان به سياسي احزاب
براي را لازم سياسي و شخصيتي خصوصيات مصدق مرحوم.است
باعث او اندازه از بيش تسامح و تساهلنداشت كار اين
و داخل در مخالفين نهان و آشكار قانونشكنيهاي تشديد
در سياسي سازمان يك فقدان تلخ ثمره.ميشد مجلس از خارج
شكلگيري امروزه.نماياند را خود وضوح به كودتا روز
مجلس ميتواند انتخابات به بخشيدن مفهوم ضمن سياسي احزاب
ثابت و شناسنامهدار اقليت و اكثريت يك از برخوردار را
مردم اكثريت اراده تجلي عنوان به دولت از اولي كه نمايد
راهنماي سازنده انتقادهاي با دومي و ميكند پشتيباني
مساله و پديده هر با جناحي برخورد و نگاه.باشد دولت
به مصدق.ميدهد نويد را ناخوشايندي دورنماي جزيي
پيشرفتهاي از بيشتر بسيار سياسي توسعه و كشور استقلال
حل به موفق عديده دلايل به و ميداد بها ظاهري و مادي
به را او دولت اقتصادي فشار سرانجام و نگرديد نفت مساله
اقتصادي مشكل نيز امروز ميآيد نظر به.درآورد زانو
.آيد شمار به دولت آشيل پاشنه ميتواند
اكرمي الميرا:گو و گفت
|