كودك شخصيت رشد در عزتنفس تاثير
كودكان براي انضباطي اصل سه
و كودك نويسندگان انجمن جديد بازرسان
نوجوان
خصوص شعبه 1410در دادگاه رئيس توضيحات
حقيقتجو فاطمه محكوميت
كودك شخصيت رشد در عزتنفس تاثير
اولين كه را دختر اين آنها.بود والدينش چشم نور "سالي"
به را علاقه اين و داشتند دوست عاشقانه بود فرزندشان
توجه و گرفتن آغوش در آوردن ، زبان به با گوناگون ، راههاي
در محكم كه حالي در مادر ، .ميكردند ابراز خواستهايش به
چقدر هستي ، نازنيني دختر چه":ميگفت ميگرفت ، آغوشش
سركار از كه همين پدر "عاشقته مامان ملوسي ، و شيرين
"چطوره؟ بابا عزيز دختر حال امروز":ميگفت برميگشت
به تازهاي كلمههاي ميكردند ، بازي او با روز هر آنها
طور به و ميكردند توجه كنجكاويهايش به ميدادند ، ياد او
.ميساختند فراهم برايش شادي از سرشار محيطي كلي
برداشت نخستين
دستهايش كه كردند مشاهده حالي در را وي سالي والدين روزي
-ز-نا دختر سالي":ميگفت و بود كرده حلقه خود دور به را
"نين-ز-نا دختر نين ،
.بود مثبت و استوار خويش ، به نسبت سالي برداشت اولين
شكل خود ، ارزش مورد در را كودك احساس برداشت ، نخستين اين
به نسبت او احساس باشد ، مثبت نظر اين هرگاه ميدهد ،
رفاه احساس او.بود خواهد مطمئن و استوار احساس خويشتن ،
والدين مثبت پاسخهاي و عشق و تاييد از ناشي كه را خوشي و
.كرد خواهد تجربه است ،
.شد خواهد استوار بنياد اين بر مطمئن نحوي به او بعدي رشد
عدم و بيتوجهي منفي ، پسخوراند صرفا كودك ، اگر ولي
احساس با را زندگي خود به خود كند ، تجربه را پذيرش
او فكري مهارتهاي سن اين در.ميكند آغاز بودن بيارزش
واكنشهاي با بتواند كه است نيافته رشد آنقدر هنوز
.كند مقابله خويش ، به نسبت عصبي و نامعقول غيرمنصفانهو
اگر حتي را خود به نزديك بسيار افراد پاسخهاي كودك ،
.ميپذيرد حقيقت عنوان به نباشد ، واقعيت براساس
شدهاند ، واقع سرزنش و بيتوجهي مورد كه كودكاني حال شرح
سادهتر ، بيان به يا و آنان خودپنداريهاي كه ميدهد نشان
بيارزش احساس از است عبارت دارند ، خويشتن از كه تصوري
اين ناآگاهانه ارزيابي نتيجه.شرارت حس حتي و بودن
كه است متنفر من از قدر آن مادر ، اگر":است چنين كودكان
لابد پس ميگويد ناسزا من به فرياد با يا ميزند ، كتكم
رفتن فراتر و شدن بزرگتر با كودك "وحشتناكم و بد خيلي من
پيدا تماس خويش خانواده افرادغيراز با نوباوگي ، از
.ميشود وارد تجربه از وسيعتري دنياي به و ميكند
هم و معلمها سرانجام و همسايگان بستگان ، همبازيها ،
.ميگذارند تاثير او بر مدرسهايهايش
به نسبت كودك كه ديدگاههايي پيچيدگي بر آنان واكنشهاي
ادراكي مهارتهاي مدت اين طي درميافزايد دارد ، خويشتن
كمكم است ممكن و ميشود عميقتر و پيچيدهتر فكرياش و
را آن بپذيرد ، بهسادگي را واكنشي كه اين از قبل بتواند
.كند ارزيابي خود پيش
است؟ مهم فرد زندگي در چرا و چيست نفس به اعتماد
از شخص مفهوم موثر و ارزشي ابعاد از است عبارت نفس عزت
بايد را عزتنفس ديگر تعبير به.پنداري خود يا خود
از شخص كه تصويري يا دانستن ارزشمند خود خود ، به احترام
.كرد تعريف دارد ، خودش
نه "خوب شاگرد" عنوان به خودش از كودك تلقي ترتيب اين به
منزله به خودش از ديگري تصور مدرسه ، فلان شاگرد صرفا
عزتنفس بر ،"بازيكن" جاي به ورزشي تيم يك خوب بازيكن
خوب نمرههاي از نخست كودك واقع ، در.دارد دلالت آنها
ميكند غرور احساس خود ، تيم شدن برنده از دوم كودك و خود
.ميگذارد مثبت تاثير او در احساس اين و
داشتن خوب احساس شامل را نفس عزت بركلر و والد گرين
خوب رفتار و شدن داشته دوست خود ، داشتن دوست خود ، درباره
و راحتي و توانايي احساس و موفقيت احساس او ، با ديگران
از صرفنظر افراد ، همه.ميدانند ديگران بر گذاشتن تاثير
زندگي در كه كاري نوع و جهت فرهنگي ، زمينه جنسيت ، سن ،
بر واقعا نفس عزت هستند ، بهنفس اعتماد نيازمند دارند ،
گوناگون بررسيهاي حقيقت در ميگذارد ، اثر زندگي سطوح همه
عزتنفس به نياز چنانچه كه است آن از حاكي روانشناسي
آفريدن ، به نياز نظير گستردهتر نيازهاي نشود ، ارضاء
خاطر بهميماند محدود بالقوه استعداد درك يا و پيشرفت
وقتي يا ميكند تحسين را كارتان كسي كه هنگامي بياوريد ،
رساندهايد ، پايان به نحو بهترين به را ترمي ميدانيد كه
خوبي احساس كه افرادي.ميدهد دست شما به خوشي احساس چه
زندگي به نيز خوبي احساس معمولا دارند ، خود به نسبت
و مشكلات با اطمينان ، با ميتوانند آنها.دارند
البته.برآيند آن عهده از و شوند مواجه زندگي مسئوليتهاي
.ميشود ايجاد كمال شرايط در نفس عزت كه داريم توجه
آفريده خدا روح از خداست ، بنده او اينكه به فرد اعتماد
اگر.است زمين روي خدا خليفه دارد ، نيك سرشتي.است شده
بازگشت عاقبت ميرسد ، ابدي سعادت به كند طي را راست راه
دست وپايدار عالي عزتنفس به...و خداست سوي به او
.ميكند پيدا
طول در تدريج به نفس عزت حس و خويشتن به نسبت فرد نظر
و ميشود آغاز كودكي از حس اين.ميكند پيدا تكامل زندگي
.ميكند پيشرفت ميشود ، پيچيدهتر بهتدريج كه مراحلي طي
افكار بالاخره و احساسها عقايد ، مراحل از يك هر در فرد
اينها همه مجموع و دارد خويشتن به نسبت جديدي پيچيده
ارزشمنديا موجودي را خويش كلي طور به وي كه ميشود موجب
وي.ندارد خويشتن مورد در نظري هيچ كودكبداند بيكفايت
و جسماني احساسهاي و عواطف داراي او.ميآزمايد صرفا
.احساسهاست همان براساس مبهم ، و پراكنده آگاهي نوعي
آغوشش در مادر و پدر يا ميشود ، مراقبت او از كه هنگامي
است سير شكمش و گرم جايش ميزنند ، لبخند او به ميگيرند ،
نيازهاي به كه هنگامي ليكن.ميكند راحتي و خوشي احساس
غذا براي شد مجبور مثلا ;نشود توجهي اساسياش جسماني
زمين هنگام باشد ، خيس يا سرد جايش كند ، گريه زيادي مدت
از كلي طور به يا شود ، روبهرو والدين بيتوجهي با خوردن
ناراحتي و درد احساس نبيند ، كافي توجه عاطفي يا جسمي نظر
.ميكند
ميكند ، آغاز را زبان يادگيري ميشود ، بزرگتر كودك وقتي
بويژه ديگران واكنش.ميآزمايد مختلف شرايط در را خود
حسي بهتدريج و ميكند درك خودش به نسبت را مادر و پدر
.مييابد رشد او در خودش به نسبت
پدر وجود از پارهاي را خود كه آن از بيش ماهگي دو در او
را خود و ميكند وجود استقلال احساس بداند ، مادر و
.ميداند مادر و پدر از جدا موجودي
به نسبت نظر نخستين كه است زندگي اوليه مراحل همين طي
طريق از فقط تقريبا نظر اين.ميگيرد شكل فرد در خويشتن
.ميآيد وجود به كودك به نسبت ديگران واكنشهاي
خوبي دختر چه تو":ميگويد كودك به مادري يا پدر وقتي
كسب را بودن "خوب دختر" از حاكي برداشتي كودك "هستي
و صريح چندان برداشتي چنين است ممكن كه چند هر ;ميكند
ميبرد ، خويش درون به را واژهها اين كودك.نباشد روشن
.ميكند دروني ديگر عبارت به يا
باهوش ، داشتني ، دوست قشنگ ، تو ميگويند والدين كه هنگامي
واژههاي اين بهتدريج كودك هستي ، اينها نظير و شيرين
احساسات ، همراه به تا ميكند جمع خويش درون در را مثبت
سر تاييدي حركات صداها ، لحن گرمي و شور دريافتي ، تبسمهاي
گرفتن گرفتن ، آغوش در نظير جسماني احساسات ابراز و چشم و
به نسبت نظر نخستين ديدن آسيب هنگام به نوازش و ناز دست ،
.دهد شكل را خويشتن
ميكند ، پيدا خويشتن به نسبت كودك كه احساسي و نظر نخستين
مهم افراد ساير واكنشهاي از كه است پيچيدهاي برداشت
باشد داشته حضور مادر اگر هنگام اين در.است شده ناشي
او از پس.دارد كودك زندگي در را نقش مهمترين معمولا
دارند ، كودك بر كه تاثيري ميزان برحسب بستگان ساير و پدر
.سهيماند برداشت اين در
كودك نفس عزت روي بر والدين تاثير
تحقيقات نفس ، عزت و خانواده زندگي سبك رابطه تعيين براي
نفس عزت با را زير نكات مورد ، اين در كه شده انجام چندي
:ميدانند ارتباط در كودكان بالاي
محبت اظهار -
مشكلاتكودكان به توجه دادن نشان -
خانگي امور هماهنگي -
خانوادگي فعاليتهاي در مشاركت -
لزوم هنگام در كودكان به كمك براي والدين آمادگي -
خانه در رفتاري عادلانه و روشن ضوابط وجود -
معقول حد در كودكان گذاشتن آزاد -
رشد در كه -خانه از خارج و داخل -مختلف محيطهاي نفوذ-
.است موثر كودك نفس عزت و خودپنداري
بيولوژيك بلوغ و رشد -
كودكي اندام و هيكل -
خانواده اعضاي نگرش -
والدين انتظارات -
همسالان به نگرش -
والدين شخصي مسايل -
خانواده اقتصادي مسايل -
همسالان نظر و عقيده -
مذهبي همبستگيهاي -
آموزشگاه و مدرسه تقاضاهاي -
مدرسهاي فرصتهاي -
...غيره و تلويزيون راديو ، با تماس اثرات -
اوجاني بيتا:تنظيم و تهيه
پويش توانبخشي مركز روانشناس و مشاور
احمدي خدابخش تاليف /روانشناسي در خودشناسي -1
پروين ترجمه/ نوجوانان در نفس عزت تقويت روشهاي -2
عليپور
ستوده هدايتالله:تاليف اجتماعي رونشناسي بر درآمدي -3
كودكان براي انضباطي اصل سه
در كه زماني خود كودكي دوران به.برگرديد گذشته به كمي
ميتوانيد آيا ببينيد و بينديشيد.بوديد رشد حال
با مطابق انضباطي اصول از را نويسنده دستهبنديهاي
از شده ارائه تعاريف بيابيد؟ خود كودكي دوران تجربيات
در عملكردمان فهم در را ما ميتواند انضباطي اصول انواع
.كند ياري زندگي
انضباطي اصول تعريف
اصول از مختلف نوع سه با است ممكن رشد هنگام به كودك
زندگي در الگو عنوان به آنها از و شود مواجه انضباطي
طبيعي انضباطي اصول آنها مهمترين و نخستين.كند استفاده
شخصا را كاري است تلاش در وقتي كودك.است واقعي يا
خطايي مرتكب يا و دهد انجام غلط را چنانچهآن دهد انجام
.شد نخواهد مواجه مطلوبي نتيجه با شود
ندهد ، قرار ديگر آجر روي درست را آجري اگر مثال عنوان به
ميخ نكوبد ميخ روي مستقيما اگر يا ريخت فروخواهد او برج
با آن كشيدن بيرون از پس بود خواهد ناچار او ميشودو خم
نكند اندازهگيري درست اگر.دهد ادامه را كارش ديگري ميخ
نخواهد است نظرش مد و دارد ساختنش در سعي كه آنچه به
و عملي طور به كارها انجام هنگام كودك بنابراين.رسيد
در كه بود خواهد مواجه موثر و بزرگ معلم يك با عيني ،
به كسي حرفهاي به صرف دادن گوش يا و خواندن با مقايسه
چنين در.است برخوردار بيشتري نقش و اهميت از مراتب
سرعت با بلكه بماند پاسخي منتظر نيست مجبور كودك شرايطي
عملكردش نتيجه يا باعكسالعمل صريح و ملموس طور به و
انجام را آنچه بفهمد ميتواند آن نتيجه واز ميشود مواجه
چه عوض در و چرا بوده غلط اگر و غلط يا بوده درست داده
دهد؟ انجام بايد
فرهنگي انضباط
از ناشي نظمي.ناميد فرهنگي انضباط راميتوان بعدي اصل
.است فرهنگي و اجتماعي موجودي بشر.مردم عملكردواقعي
مقررات قوانينو و عادات رسوم ، و آداب فرهنگ ، كودكان
بزرگسالان و جامعه با پيوند براي و كرده حس را اجتماعي
در كه كودكاني.كنند عمل آنها به درك ، ضمن ميخواهند
هم به نسبت عادت طبق كه ميكنند زندگي بزرگسالاني ميان
ميگيرند ياد زود خيلي هستند فروتن كودكان به نسبت و
زندگي انسانهايي ميان در كه كودكاني و باشند فروتن
همان به ميگويند سخن اطمينان با و بيترديد ميكنندكه
اطرافشان در آنچه به دقت به آنها گفت ، خواهند سخن شكل
انجام را كارها همان و ميكنند توجه ميشود انجام
.ميدهند
مافوق نيروي
براي افراد كردن مجبور عنوان تحت انضباطي اصل سومين
تعريفي همان اين كه است مافوق نيروي بوسيله امور انجام
ارائه آن از انضباط از صحبت هنگام مردم اكثر كه است
ميكنم وادارت كه آنچه يا بكن ميگويم چه هر:ميكنند
...يا و بده انجام
كه كرد اذعان واقعيت اين به بايد مطلب اين درك براي
كه است آسيبزايي اجتناب غيرقابل شرايط محصول زندگي ،
به جبراني غيرقابل كودكانلطمات براي ويژه به ميتواند
كودكان به نميتوانيم مثال عنوان به باشد داشته همراه
دست يا شلوغ خيابان يك در كردن خطربازي كه دهيم اجازه
را دارو خوردن يا اجاق روي جوشيدن حال در قابلمه به زدن
خيابان در:ميگوييم او به همين براي كنند ، تجربه
قفسه سراغ به يا نزن دست اجاق روي چيزي به بازينكن ،
كودك مواقعي چنين در.شد خواهي تنبيه وگرنه نرو دارو
سوختگي احساس با يا ناتوان باماشين تصادف تصور از شايد
ميكشيد داد سرش چطور كند تجسم ميتواند اما باشد غريبه
به موارد اين از او...و دارد احساسي چه بدني تنبيه يا
استفاده بزرگتر خطرات از برايپرهيز جايگزيني عنوان
كه است اين كرد فراموش نبايد و است مهم آنچه اما.ميكند
زندگي ، مسئله و است لازم كه زماني تنها انضباطي چنين از
.شود استفاده است ميان در زنده موجود يك امنيت و سلامت
براي نه مافوق نيروي مقابل در شدن تسليم و تهديد اجبار ،
آوردن فرود گردن.نيست خوب ديگر هيچكس نه و كودك شخصيت
نابود را ما مقاومت و شهامت قدرت ، مافوق نيروي مقابل در
كودكي.ميشود آن جايگزين ناتواني و عجز واحساس ميكند
همان در باشد تنبيه از ترس و تهديد سراسرزندگيش كه
يادگرفتن براي و ميشود محبوس كودكي دوران از مرحله
عدم.نميشود زندگيآماده مراحل ساير در مسئوليت وپذيرش
مافوق نيروي اجبار انضباطي اصل از پرهيز و بهرهجويي
آن از كمتر چه هر بايد نباشد ميسر كامل طور به چنانچه
.شود استفاده
:منبع/عزيززاده ميترا:ترجمه
پترن
و كودك نويسندگان انجمن جديد بازرسان
نوجوان
نوجوان ، و كودك نويسندگان انجمن عمومي مجمع چهارمين در
.شدند انتخاب انجمن جديد بازرسان
با كه نشست اين در:كرد اعلام انجمن اين عمومي روابط
مكان در ماه شهريور تاريخ 4 در اعضا از تن يكصد حضور
جواد راي ، با 67 (الوند) ابراهيمي حسين شد ، برگزار انجمن
جايگزين راي با 40 برآبادي محمود و راي با 54 جزيني
محمدرضا و نباتي فريبا همچنين.شدند انجمن قبلي بازرسان
گذشته سال طي يحييپور مناف اتفاق به كه پاشاك محمدي
راي و 30 كسب 36 با ترتيب به بودند ، انجمن اصلي بازرسان
.شدند برگزيده عليالبدل بازرسان عنوان به
خصوص شعبه 1410در دادگاه رئيس توضيحات
حقيقتجو
فاطمه محكوميت
به پاسخ در اسلامي شوراي مجلس رئيس به خطاب مرتضوي قاضي
حكم به واكنش خصوص در مجلس نمايندگان از تعدادي اظهارات
درج ذيلا كه نموده ارسال نامهاي حقيقتجو خانم محكوميت
:ميشود
مطالب اخير ابهامآفرينيهاي با رابطه در ميدانم لازم
محترم نمايندگان عرض به قضيه بيشتر ايضاح جهت را ذيل
:برسانم
اسلامي شوراي مجلس محترم نمايندگان از تعدادي تفسير -1
به آن تعميم و اساسي قانون اصل 86 در مقرر آزادي از
ارتكاب صورت در تعقيب ممنوعيت و جرم ارتكاب در مصونيت
افرادي كه است اين مانند افترا و توهين مانند جرائمي
قانون اصل 43 به صرفا قانوني مواد ديگر به توجه بدون
و شغل انتخاب در آزادي رعايت صريحا آن بند 4 در كه اساسي
و استناد نموده احصاء را معين كاري به افراد اجبار عدم
در آزادي اساسي قانون اصل اين در چون نمايند اعلام
و تعقيب حق دادگستري شده بيان مطلق بهصورت شغل انتخاب
مشاغل ساير يا اسناد جعل را خود شغل كه افرادي مجازات
يا تعقيب مذكور افراد اگر و ندارد ميدهند قرار مجرمانه
قانون بند اين در مقرر شغل انتخاب آزادي شدند توقيف
اين بودن مردود.است شده عمل آن برخلاف و نقض اساسي
.است "منالشمس اظهر" استدلال
اصل بند 4 در مقرر شغل انتخاب آزادي كه همچنان بنابراين
ممنوعه مشاغل به اشتغال توجيه نميتواند اساسي قانون 43
آزادي از باشد اسلام مقدس شرع و اسلامي مجازات قانون در
مقام در نمايندگان براي اساسي قانون اصل 86 در مقرر
توهين و جرم ارتكاب در آزادي هرگز نمايندگي وظايف ايفاي
قانون در صريحا اعمال اين زيرا.نميگردد مستفاد افترا و
تصريح و شده تلقي جرم شرعي موازين و اسلامي مجازات
به.است مجازات مستحق شود جرائم اين مرتكب "هركس" گرديده
استثناي عدم بهمنزله حقوقي معناي در هركس لفظ بردن كار
اينكه لحاظ با و ميباشد نمايندگان جمله از جامعه آحاد
در ديگري عليه نمايندهاي است ممكن نيست محال محال ، فرض
باشد "قذف حد" مستحق كه دهد نسبت مطلبي اظهارنظر مقام
يا تعطيل را الهي حدود ميتواند ادعا مورد مصونيت آيا
عادي قوانين و اساسي قانون در است بديهي دهد؟ تغيير
و هرج قانونگذار منظور شده اشاره "آزادي" واژه به هركجا
حيثيت هتك و ديگران حقوق به تجاوز در مطلق آزادي و مرج
موازين رعايت به مقيد آزادي بلكه نيست جرم ارتكاب و آنها
قانون اصل 86 در مقرر آزادي الزاما و بوده قانوني و شرعي
كلي قاعده اين از نيز نمايندگي وظايف ايفاي در اساسي
.نيست مستثني
داخلي آئيننامه ماده 75 و اساسي قانون اصل 86 مطابق -2
وظايف ايفاي در محترم نمايندگان اسلامي شوراي مجلس
الي صفحات 9 در كه همانگونه بنابراين.آزادند نمايندگي
به باتوجه گرديد استدلال حقيقتجو خانم دادنامه 11
جرائم مرتكب قزوين در خود سخنراني در نامبرده اينكه
.است اسلامي مجازات قانون مواد با منطبق كه گرديده آشكاري
ايفاي از مقطع اين در نامبرده دادگاه نظر به درواقع
و توهين و افترا ايراد طبعا و نموده عدول نمايندگي وظايف
قرار نمايندگي وظايف ايفاي چارچوب در نميتواند اهانت
عليه محمديفر براتعلي آقاي شكايت دادنامه همين درگيرد
اينكه به باتوجه و ندانسته وارد را حقيقتجو خانم
مجلس نماينده چنانچه ايشان توسط شده انجام اقدامات
دليل احراز عدم لحاظ به را شكايت ميشد محسوب جرم نبودند
.نموديم اعلام مردود نمايندگي وظايف از عدول بر كافي
دادگاه طبعا كه نموده اعتراض دادگاه راي به نيز شاكي
اين در كشور عالي ديوان متعاقبا و استان تجديدنظر محترم
و مينمايند نظر اظهار قانوني مقررات اعمال با خصوص
طي در بدوي دادگاه تشخيص و استدلال و برداشت صحت نهايتا
.شد خواهد روشن تجديدنظرخواهي مراحل
و شرح) داشته مقرر چنين اساسي قانون سوم و هفتاد اصل -3
است ، اسلامي شوراي مجلس صلاحيت در عادي قوانين تفسير
تمييز مقام در دادرسان ، كه تفسيري از مانع اصل اين مفاد
.(نيست ميكنند قوانين از حق
مجلس محترم نمايندگان اكثريت تفسير حتي چنانچه بنابراين
نمايندگان مطلق مصونيت مجلس داخلي آييننامه ماده 75 از
باشد ، اهانت و افترا ايراد ، خصوصا جرايم ارتكاب قبال در
از مانع اساسي قانون سوم و هفتاد اصل مطابق تفسير اين
.نيست قضات توسط مغاير تفسير
زماني گرديده استدلال صادره راي در كه همانگونه بنابراين
افترا و توهين جمله از مشهود جرايم مرتكب نمايندهاي كه
مصون و نموده عدول نمايندگي وظايف ايفاي از درواقع گردد
استدلال به عليها محكوم چنانچه لذا.نيست قضايي تعقيب از
قانوني مجاري قانونگذار باشد معترض دادگاه قاضي تفسير و
و صحت مجدد رسيدگي با تجديدنظر مراجع و نموده مشخص آنرا
خواهد اعلام را بدوي دادگاه قاضي تفسير و استدلال سقم
در دادگاه قضايي راي قبال در جنجالآفريني لذا نمود
اينكه فرض علي دادگاه عملكرد و نداشته جايگاهي قانون
داشته دادگاه حكم با مغاير تفسيري نيز اسلامي شوراي مجلس
.است بوده اساسي قانون اصل 73 با منطبق دقيقا باشد
اين در ايران اسلامي جمهوري اساسي قانون چهارم اصل -4
جزائي ، مدني ، مقررات و قوانين كليه) كه دارد تصريح رابطه
اينها غير و سياسي نظامي ، فرهنگي ، اداري ، اقتصادي ، مالي ،
يا اطلاق بر اصل اين.(باشد اسلامي موازين براساس بايد
حاكم ديگر مقررات و قوانين و اساسي قانون اصول همه عموم
بنا.است نگهبان شوراي فقهاي برعهده امر اين تشخيص و است
نبايد اصل اين طبق اساسي قانون اصل عموم و اطلاق اين بر
كه افرادي به اهانت.باشد اسلام مبين دين احكام با مغاير
جمله از ديگري جرم هر ارتكاب و دارند قانوني و شرعي حرمت
و اسلام مبين دين احكام با مسلما فحاشي ، قذف ، افترا ،
.دارد مغايرت علوي شريعت
اين شامل اساسي قانون اصل 86 عموم و اطلاق بنابراين
دارد ، مغايرت اسلام احكام با و بوده جرم كه موارد
همه عموم و اطلاق بر اساسي قانون چهارم اصل زيرا نميشود
و دارد حكومت اصل 86 جمله از عادي و اساسي قانون اصول
آورد وارد افترا و توهين فرد به نمايندهاي چنانچه لاجرم
نبوده وي نمايندگي وظايف ايفاي راستاي در عمل اين درواقع
چنانچه.نميشود او شامل اصل 86 در مذكور مصونيت و
دارند رابطه اين در ابهامي مجلس محترم نمايندگان
رسمي مرجع) نگهبان محترم شوراي به را موضوع ميتوانند
محترم مرجع آن تفسير تا نمايند ارجاع (اساسي قانون تفسير
.گردد اعلام است لازمالاتباع همگان براي كه
آراي واسطه به را خود مصونيت كه محترمي نمايندگان -5
نمايندگان از غير به مستحضرند ميدانند انتخابات در مردم
تعداد كه روستا و شهر شوراهاي در مردم نمايندگان مجلس ،
محترم رياست همچنين و ميشوند شامل كشور در را كثيري
مستقيم راي با خبرگان مجلس محترم نمايندگان و جمهوري
قانون سوم اصل به عنايت با لذا ميشوند انتخاب مردم
ميداند ، مساوي قانون برابر در را ملت آحاد كه اساسي
به شهر يك در مجلس نماينده اگر كه است توجيه قابل چگونه
با كه منطقه همان در خبرگان مجلس يا شهر شوراي نماينده
نمايد ، اهانت و توهين شدهاند ، انتخاب شهروندان همان آراء
متقابلا اهانتي چنانچه ولي باشد رسيدگي و تعقيب از مصون
توقيف و تعقيب مستحق آنها شد وي به نامبردگان طرف از
كه شهرونداني و مردم كه است قابلقبول آيا اساسا و باشند
عليه توهيني مرتكب چنانچه نمودهاند انتخاب را نماينده
به نماينده اگر متقابلا ولي باشند تعقيب قابل شوند او
!باشد؟ تعقيب از مصون كرد اهانت مردم همان
ماده 188 تبصره 1 در مقرر ممنوعيت لحاظ به است ذكر شايان
اينجانب انقلاب ، و عمومي دادگاههاي دادرسي آئين قانون
عليه را متهمه الفاظ و اتهامات ريز صورت تا هستم معذور
.نمايم منتشر شكات
اظهارات ميدارم اعلام يقين و قطع بهطور وليكن
ماهيت به رابطه در روزها اين در كه محترمي نمايندگان
پرونده با منطبق هيچيك شده منتشر حقيقتجو خانم اتهامات
به رسيدگي پيرامون و نيست دادگاه اين در موجود قضائي
كه ، ميرساند استحضار به نامبرده عليه وارده شكايات
اقدام بلكه نكرده عمل اساسي قانون خلاف دادگاه نهتنها
، ، 36 ، 34 ، 22 ، 4 اصول 3 با منطبق دقيقا مرجع اين
وظايف ايفاي راستاي در نيز و اساسي قانون و 159 156
.است بوده محوله قضائي
:تهران عمومي دادگاه شعبه 1410 اعلام به بنا ضمنا
متهمه براي اسلامي جمهوري بنيانگذار به اهانت اتهام -1
اتهامي چنين نامبرده و بوده محض كذب (حقيقتجو فاطمه)
.است نداشته
در كه است 2روز ماهو حقيقتجو 20 فاطمه محكوميت مدت -2
.ميشود اصلاح بدينوسيله كه بود شده قيد روزنامه 22ماه
به بنا) خميني سيدحسن حجتالاسلام قول از كه مطلبي -3
سوي از نامه ارسال مبنيبر (حقيقتجو فاطمه خانم از نقل
و نداشته حقيقت آمدهبود دادگاه رئيس به خطاب ايشان
نه و كردهاند ارسال دادگاه به خطاب نامهاي نه ايشان
خانم اين بر علاوه است ، داشته خارجي وجود شده درج مضمون
سوي از نامهاي ارسال موضوع تاريخ 3/6/80 در حقيقتجو
.است كرده تكذيب بهدادگاه را خميني سيدحسن آقاي
|