عقل وضد عقل رويارويي مدرنيته
دكتر و شكرخواه يونس دكتر با گفتوگو
چالشهاي و ما
(آخر بخش)
فرقاني محمدمهدي
اطلاعاتي جامعه بينالمللي
عقل وضد عقل رويارويي مدرنيته
و ايدئولوژي" عنوان تحت خود كتاب در لارين جورج:اشاره
عقل ايدئولوژي ، مفهوم سه پيرامون مطالعه به "فرهنگي هويت
مقدمه يك بر مشتمل كتاب اين.است پرداخته فرهنگي هويت و
.است شده منتشر سال 1994 در بار آخرين كه است فصل شش و
:عنوان با اوست كتاب اول فصل از برگرفته حاضر مقاله
.ميخوانيم باهمديگرسازي و عقل ايدئولوژي ،
انديشه گروه
فئوداليسم با بورژوازي تنازعات زمينه در ايدئولوژي مفهوم
حدي تا تنازعات اين.شد متولد سنتي اشرافي جامعه و
بطور.ميدادند بازتاب هجدهم قرن در را روشنگري موقعيت
به قرن اين در فلسفي و فرهنگي محيط گفت ميتوان دقيقتر
پديد بار اولين براي آن در ايدئولوژي مفهوم كه بود حالتي
پيدايش دليل تا ميكند كمك ما به تاريخي زمينه اين.آمد
مستلزم كه ايدهها درباره علمي بهعنوان ايدئولوژي مفهوم
يك بهعنوان دوم مرتبه در و بود عقل به عميق اعتماد يك
استفاده مورد قديم رژيم مقابل جنگ در كه انتقادي سلاح
بهطور ابعاد اين دوي هر.كنيم درك را داشت قرار
اين دقيقتر بطور.بودند مربوط هم به تفكيكناپذيري
قابل علمي و عقلاني بطور حقيقت كه داشت وجود اعتقاد
ميتواند حقيقت اين با جامعه اينكه نيز و است دستيابي
روشنگري اينكه و شود بازسازي عقلاني بطور تا گردد تجهيز
در متافيزيكي و گريز عقل ايدههاي نقد به اطمينان با
يعني) معرفت اشكال اين تنها نه.ميگيرد قرار دسترس
تحريف معارفي بهعنوان ،(متافيزيكي و گريز عقل تفكرات
كردن سرايت با ميشد ادعا بلكه ميشدند تلقي خرافي و شده
منافع جهت در آنها تودهها ، ميان در اشتباه و ناداني
از.ميكنند تقويت را آن و مينمايند فعاليت اشرافي قدرت
با ارتباط بشردر ناكامي كه داشت وجود اعتقاد اين كه آنجا
بهعنوان عمومي و عقلاني آموزش است ، پيشداوري و ناداني
ترتيب ، بدينشد آورده حساب به نجاتدهنده و راهحل
و شده تجديد خوشبيني مستلزم علم يك بهعنوان ايدئولوژي
رهايي به ايدئولوژي ;بود آموزش و عقل پيشرفت به اعتقاد
.داشت اعتقاد بشر نوع
مفهوم با ابزاري ، عقل به اعتقاد بخصوص عقل ، به اعتقاد
كه چيزي هر.دارد نزديكي پيوند ايدئولوژي از انتقادآميز
به كه چيزي هر و شود ظاهر عقبافتاده يا سنتي صورت به
ايدئولوژي.است ايدئولوژي يا ضدعقل نشود ، منجر پيشرفت
استفاده مورد عقل برابر در دفاع براي كه است عقيدهاي
كه ايدههايي آن همه برابر در دفاع براي ميگيرد ، قرار
طبيعت بر كنترل تحقق به كه ايدههايي نيستند ، ترقيخواه
انسانمدار ابزاري عقل.نميكنند كمك انسانها نوع نفع به
عقل.چيزهاست همه كانون انسانسنجهو.ذهنگراست و
كنترل به تا ميدهد اجازه ما به كه است وسيلهاي ابزاري
سود و ارزش و اعتماد ميزان كه وسيلهاي بپردازيم ، سلطه و
به ابزاري عقل بدينترتيبميكند مشخص را مختلف امور
در انسان براي كه دارد تمايل اموري آن همه مرتبه تنزل
توليد كمكي ابزار يك عقل.مفيداند توليد قدرت افزايش جهت
.ميشود آن انتقادي ايدئولوژيسلاح و ميكند
تنها پيشرفت.شد آكنده ايدهها اين با مدرنيته روح
آنجا تامادي كالاهاي توليد در رشدي بود ، مادي پيشرفت
و طبيعت كنترل به نميتوانستند كه اسطوره و متافيزيك كه
ايدئولوژيكي انواع عنوان به نمايند كمك توليد افزايش به
نزديك رابطه يك ترتيب بدين.داشتهاند قرار حمله مورد
ايدئولوژي انتقادي مفهوم و ابزاري عقل به اعتقاد ميان
رشته بينش اين دردارد وجود ضدعقل يا ضدعلم بهعنوان
تا هجدهم قرن در فرانسوي روشنگري فلاسفه مشتركياز
به همگي آنها:دارند وجود امروزي نئوليبرال متفكران
.پرداختهاند عقل آنتيتز بهعنوان ايدئولوژي عليه مبارزه
.(ايدئولوژي معناي ضمني تعبير)
ضمني مرجع يك ايدئولوژي و عقل ميان نزديك تاريخي ارتباط
عقل حاملان و عاملان افراد يعني ميكند ، ايجاد عمل براي
براي (عقل)اول مرجع به متعلق عاملان.هستند ايدئولوژي و
(ايدئولوژي) دوم مرجع به متعلق عاملان و ميكوشند پيشرفت
در بورژوازي تنازعات آغاز در.ميكنند تلاش عكس جهت در
همچنين آنها اما بودند ، پيوسته هم به نظام همين
فئودال لردهاي -كشيش و دانشمند -معلم تقابل در ميتوانند
.شوند داده نشان
جدي ، مشكلات كاپيتاليسم ، گسترش و بورژوايي جامعه توسعه با
نشان رخ اجتنابناپذيري بطور تضادها و عقلگريزيها
آنها با مقابله براي تئوريك قابليت يا امكان دو دادند ،
بورژوازي نقد گرفتن نظر در با ديگر ، سوي از.شدند پديدار
مفهوم ماركس مدل ، يك بهعنوان دين و متافيزيك از
و سلطه جديد اشكال كردن برملا منظور به را خود ايدئولوژي
علم يك ديگر معنا اين در ايدئولوژي.داد گسترش استثمار
در را تضادها كه بود شده تحريف آگاهي نوعي بلكه نبود
.مينمود كمك نظام بازآفريني به لذا ميكرد ، مخفي جامعه
طبقه او براي اما بود معتقد عقل به قويا ماركس
را آن و بود عقل حامل بورژوازي از بيش جديد پرولتارياي
در ترتيب ، بدين.ميگرفت بكار بشر نوع رهاسازي جهت در
رهاسازي به اعتقاد اما كرد تغييري عقل كارگزار ماركس نزد
در را مهم جابجايي اولين ماركس بدينگونه.گرديد حفظ
ايدئولوژي معناي او واقع در.داد انجام ايدئولوژي معناي
داد تغيير شده تحريف آگاهي از خاص نوعي به علم يك از را
آن همه نقد به نياز و آزادسازي و عقل به اعتقاد اما
در موانعي جامعه واقعي مسائل كردن پنهان با كه ايدههايي
.كرد حفظ را ميكنند ايجاد آزاديبخش نيروهاي راه
از:است شده طراحي كردن عمل براي ايدئولوژي ماركسي مفهوم
و طبقاتي ستم زمينه در انتقادي سلاح يك بهعنوان يكسو
بهعنوان ديگر سوي از و كار و سرمايه ميان اصلي تضاد
جايي يعني ملتها -دولت مرزهاي محدوده در تحليلي ابزاري
بر بايد چه اگر من.ميدهد رخ معمولا طبقاتي سلطه كه
سرمايهداري نظام توليد باز فرايند در ايدئولوژي نقش
ماركسي مفهوم از گسترده بخش يك البته كه ميكردم تمركز
فرايندهاي به چندان من تمايل اما است ، ايدئولوژي
نبوده ميكنند تاييد را طبقاتي سلطه كه ملي ايدئولوژيكي
تاكيد گذرايي ايدئولوژيكي فرايندهاي بر بيشتر بلكه است ،
ميگذارند ، صحه سلطه و قدرت اشكال ديگر بر كه دارم
در سرمايهداري از دستاورد ، يك بهعنوان كه فرايندهايي
مفهوم جديد تعابير اين.ميكنند حفاظت آن جهاني صورت
ملياي زمينه و طبقه از فراتر را ايدئولوژي ماركسي
;برد بكار محدوده اين در را آن ابتدا ماركس كه ميبرند
كه را ايدئولوژي نهايي كاركرد تعابير ، اين دوي هر اما
ضمني معناي و سرمايهداري نظام نجات و حفظ از است عبارت
.ميدارند نگه را آن منفي
يك از دفاع براي را كوششها اولين از يكي تامسون.بي.جي
هم كه مفهومي است ، رسانده انجام به ايدئولوژي منفي مفهوم
تا است صدد در هم و است ماركس كار مديون اندازهاي تا
او ، برايدهد گسترش طبقاتي سلطه فراسوي به را خود محدوده
آنها طريق از كه است روشهايي مطالعه ايدئولوژي مطالعه
وظيفه انجام سلطه روابط تاييد جهت در مفهوم يا معني
ايدئولوژي گرديده ، بيان موجزتر بطور كه آنچنان يا ميكند
روابط كه جايي هر.است "بودن قدرت خدمت در" معني به
وجود سلطه وضعيت يك دارند ، وجود آنجا در قدرت نامتقارن
مدد طبقاتي سلطه دوام به تنها نه ايدئولوژي لذا و دارد
ميان قومي ، گروههاي ميان سلطه روابط انواع بلكه رساند
را نظير موارد ديگر ميان و جنسيتها ميان ملتها ، -دولت
.مينهد صحه نيز
ايدئولوژي انتقادي مفهوم يك از دفاع در تامسون نيت با من
سلطه از فراتر سلطه اشكال همه دادن پوشش به قادر كه
تعريف راستاي در من اما دارم ، همدلي كاملا است طبقاتي
ميپذيرم من چه اگر آنكه اول.دارم نيز ديگر نظر دو او
به تحويل غيرقابل نهايتا سلطه متفاوت موقعيتهاي كه
اين ميان ارتباطاتي به بخصوص من اما يكديگراند
اشكال كه است آن من فرضعلاقهمندم موقعيتها
طبقاتي ، سلطه از غير سلطه ، انواع تاييدكننده ايدئولوژيكي
رابطه نيز جهاني نظام يك عنوان به سرمايهداري بقاء با
در ضمني منفي معناي كه آنجايي تا آنكه ، دوم.دارند
ميكند فرض تامسون ميرسد نظر به است نظر مورد ايدئولوژي
سلطه ، و معنا ميان رابطه قالب در ايدئولوژي تحليل كه
است ، مفهوم اين به محدود و منفي ذاتا معنايي دادن
من.است ماركس كار مديون اندازهاي تا كه معنايي
ماركسي مفهوم با تقابل در كه كنم استدلال ميخواهم
يك مستلزم ضرورتا ايدئولوژي از تامسون تصور ايدئولوژي ،
خودش او كه همانگونه ترتيب بدين.نيست منفي ضمني معناي
قرار حمايت مورد را سلطه كه معناهايي ميدهد تشخيص
كاملا معرفتشناسي سطح در ذاتي بطور است ممكن ميدهند
مطالعه تامسون ، نظر طبق بر بهعلاوه.نباشند انحراف دچار
اگرچه نيست سلطه از نقدي مستلزم تنهايي به ايدئولوژي
شدن بسيج دادن نشان لذا.نمايد تسهيل را آن است ممكن
نميكند ايجاب ضرورتا سلطه ، از شكلي تاييد جهت در معاني
ترتيب ، بديناست نادرست يا ناروا سلطه مشكل اين كه
لحاظ به ميتوانند كه عناصري همه از را سلطه تامسون
درست اينميكند جدا باشند منفي اخلاقي و معرفتشناختي
در اشتباه يك فقط بهعنوان را ايدئولوژي ماركس كه است
اخلاقي ناشايسته كاملا امر يك بهعنوان يا حقيقت برابر
سلطه به كلي بطور را معاني او ترديد بدون اما نميپنداشت
-تحريف از خاصي نوع او.ساخت مرتبط آن كلي معناي در
واقعيت يك در ريشه كه كرد مشخص را -تضادها پوشاندن
وارونگي ، اين.ميكرد مخفي را واقعيت اين و داشت "وارونه"
اين در ميگرفت نظر در ابژه عنوان به را واقعي سوژههاي
منفي ازملاحظات را سلطه واقعيت كاملا ماركس مفهوم ،
تعبيري دو مجموع ، در.نميسازد جدا اخلاقي و شناختي معرفت
تفكر نوعي متضمن ايدئولوژي دارم ، ايدئولوژي از من كه
ميباشد ، بالفعل واقعيت پوشاندن درصدد كه است شده تحريف
بلكه مختلفش اشكال در را طبقاتي سلطه تنها نه آن اما
و جنسيت نژاد ، بر مبتني سلطه همچون سلطه انواع ديگر
.ميدارد پنهان نيز را استعماري تعديات
لارين جورج:نويسنده
افشاركهن جواد:ترجمه
دارد ادامه
دكتر و شكرخواه يونس دكتر با گفتوگو
چالشهاي و ما
(آخر بخش)
فرقاني محمدمهدي
اطلاعاتي جامعه بينالمللي
توجه با ميكنيد ارزيابي مثبت حد چه تا را سمينار اين *
و شدهاند طراحي كلي خيلي نظر ، مورد محورهاي اينكه به
سري يك سمينار ، اين در است ممكن صرفا كه ميشود احساس
.باشيم داشته كليگوييهايي
توقع سمينار اين از عليالقاعده ، :شكرخواه يونس دكتر -
سمينارها نوع اين در.كند حل را مشكلات تمام كه نميرود
همچنين.داد موجود شرايط از روز تصوير يك بتوان شايد
را مساله ادبيات يا تاريخي پيشينه يك بتوان است ممكن
و پيشرو راه مورد در هم گمانهزنيهايي يك و كرد مرور
ارائه بروند ، سمت آن به تحولات اين است ، محتمل كه مسيري
.است متصور سمينار اين براي كاركردي چنين من ، نظر به.كرد
به كه است موضوعي نيز ، اطلاعاتي جامعه موضوع اينكه براي
از ميليارد بينالمللي ، 4 اسناد برخي زاويه از تعبيري ،
نشدهاند كشيده عرصه اين در مشاركت به هنوز زمين ، جمعيت
فقط 5 كه شده اشاره بينالمللي متون از برخي در يا و
از و شده كشيده ارتباطي انقلاب به زمين جمعيت از درصد
كوفيعنان دكتر نكنم اشتباه اگر.برخوردارند آن مواهب
كامپيوترهاي تعداد كه گفت ملل سازمان هزاره اجلاس در نيز
و است جهان كامپيوترهاي همه از بيشتر آمريكا ، در موجود
.آمريكا قاره كل از بيشتر ژاپن در موجود تلفنهاي ميزان
از هم جهان ، از زيادي بخش طبيعي ، طور به اين ، بنابر
شريك آن منافع در هم و هستند بياطلاع ارتباطات انقلاب
آسيبهاي باشند ، نداشته درستي ارزيابي اگر شايد و نيستند
حتي بتواند اگر دست ، اين از سمينارهايي.ببينند هم شديدي
دگرگونيهاي همين از واقعگرايانه و نزديك تصوير يك
دست به اطلاعاتي جامعه به مربوط نظريههاي و تكنولوژيك
بر زدن پل اينكه مضافا.است بزرگي كمك من نظر به دهد ،
برنامههاست ، اين تمام هدف اصليترين كه "ديجيتالي شكاف"
عنوان به و گيرد قرار توجه مورد سمينار اين در ميتواند
يا شده شناسايي آسيا در موجود ديجيتالي شكافهاي اول ، گام
يك تدوين همچنين و شود داده آن شناسايي پيشنهاد كم دست
راهحلهاي بعد ، و منطقه اين براي آسيبشناسي برنامه
.گيرد قرار بررسي مورد آسيبها اين بومي
براي عمدتا من را سمينار:فرقاني مهدي محمد دكتر -
اينكه نه ميبينم ، مفيد زمينه اين دانش انتشار و توليد
چون.شود مطرح آنجا بخواهد روزمره كاربردي بحثهاي خيلي
.هستند عقب زمينه اين در خيلي توسعه حال در كشورهاي
به نگاهي موجود ، وضعيت از ارزيابي و تحليل اين ، بنابر
به شدن نزديك براي بايد كه راهي و مسير و مطلوب وضعيت
عبارتي ، بهباشد توجه مورد ميتواند شود ، طي مطلوب وضعيت
كه ميدهيم قرار بررسي مورد چارچوب اين در را سمينار ما
فضاي اين در را منطقه كشورهاي جايگاه و خودمان
ضعفهايمان بدانيم و كنيم ارزيابي بتوانيم "سايبرنتيك"
فراصنعتي ، دنياي بگويم ، بهتر يا صنعتي دنياي با و چيست
در سمينار ، اين دربكنيم بايد چه و داريم فاصله چقدر
.ميكنيم دنبال را مقوله اين دانش و ادبيات توليد واقع ،
عرصه اطلاعاتي ، جامعه و اطلاعات تكنولوژيهاي عرصه كه چرا
مهم اينميگذرد آن طرح از دهه دو حداكثر ، و است جواني
براي.نكردهايم مقرراتگذاري عرصه اين در ماهنوز كه است
فضاي در هنوز اطلاعات ، به همگاني دسترسي حق بحث مثال
استفاده و اطلاعاتي جرايم و اطلاعاتي جامعه ،"سايبرنتيك"
تدوين و روشن حداقل اطلاعاتي وفنآوريهاي تكنولوژيها از
به دسترسي تا گرفته كامپيوتري ويروسهاي از است نشده
نياز دنيا و خصوصي حريم بحث و افراد خصوصي زندگي اسرار
منطقهاي كنفرانسهاي و دارد آزاد عمومي مباحثه يك به
نيازها ، طرح با مباحثات اين شكلگيري به ميتوانند
مجامع به خود دستاوردهاي عرضه پيشنهادهاو مقتضيات ،
مجموعه از كه شناختي با مجامع اين تا كنند كمك جهاني ،
همه مشاركت با بتوانند ميكنند پيدا موقعيتها و نيازها
وسالمسازي كرده گذاري مقررات -تنهايي به نه و -كشورها
.تسهيلكنند را اطلاعرساني جريان
|