اجتماعي همبستگي سندان و چكش رسانهها
:اشاره
آن اعمال جهانيو جنگ دوران در تبليغات كننده تعيين نقش
از يكي شده طراحي اهداف به توجه با رسانهها طريق از
آن بر ديدگاهي دوره ، اين در.است مقاله اين اصلي محورهاي
به - موجود جمعي ارتباط وسايل توسط بايد شهروندان كه بود
پذيرش به متعهد-مردم به بخشي جهت اصلي ابزار عنوان
وجه هيچ به آن از قبل كه كاري.بشوند خاصي رفتار و افكار
شكل به شده طراحي تبليغاتي پيامهاي.نداشت سابقه
، پوستر كتاب ، سخنراني ، فيلم ، تصاوير ، خبري ، گزارشهاي
.ميشد القا مردم به ديگري صورتهاي و بازرگاني پيام
به جمعي ارتباطات كلاسيك نظريه يك بر مبتني ديدگاه اين
ابزاري رسانهها كه مضمون اين با بود سحرآميز گلوله نام
به مخاطبان تمام توسط رسانهاي پيامهاي و هستند قدرتمند
به توجه با نيز "لاسول".ميگردد دريافت يكسان شيوهاي
اجتماعي همبستگي سندان و چكش را رسانهها تعابير ، همين
قرار بررسي و نقد مورد زير مطلب در نظريه ، اين.ناميد
.است گرفته
انديشه گروه
به و اروپا كه بود نيافته پايان هنوز بيستم قرن اول دهه
همان.شدند بزرگ جنگ درگير آمريكا متحده ايالات آن دنبال
صنعتي جوامع تشكيل كه حاصله فرديت و ناهمگني و كار تقسيم
مشكل يك صورت به خود اكنون ساخت ، امكانپذير را جديد
مبارزات نخستين واقع ، در اول جهاني جنگبود درآمده
و فعال نقشهاي جوامع ، تمامي آن در كه بود جهاني
.نمودند ايفا خويش دشمنان عليه مبارزه در هماهنگي
نيروهاي بود ، داده رخ آن از قبل كه جنگهايي اكثر در
به را همديگر عليه خود مبارزات متخاصم ، طرفهاي نظامي
به.ميدادند انجام نظامي غير جماعات از مستقل گونهاي
ميداد ، رخ زندگيشان محل در درست جنگ ، كه كساني از غير
بهويژه امر اين.نداشتند مداخلهاي جنگها در مردم بقيه
"نورمن" هجوم زمان از كه ميكند پيدا مصداق انگلستان در
ايالات خصوص در.بود درنيامده دشمني هيچ اشغال به ها ،
بيگانهاي سرباز هيچ آن انقلاب دوران از كه نيز ، متحده
چند هر ;ميكند صدق امر اين بود ، نگذارده آن خاك به قدم
بار به عمدهاي مشكلات مناطق برخي در آمريكا داخلي جنگ
.بود آورده
قدرت آزمايش از بود عبارت واقع در جنگها تازه شكل ولي
نظاميان و ديگر كشور توليد قدرت برابر در كشور يك توليد
قرار داخلي صنعتي عظيم مجتمعهاي حمايت تحت جنگ جبهه در
تلاشهاي اين.بودند وابسته آنها به كاملا و داشته
اشتياق و شور و صميمانه همكاري مستلزم عظيم صنعتي
كامل ، جنگ.ميكردند وظيفه انجام آنها در كه بود مردماني
بايد مادي امكانات.بود ملت آحاد تمام كامل تعهد مستلزم
بايستي مردم ;ميگرديد حفظ بايد افراد روحيه ;ميشد فدا
ترغيب رزمندگان صفوف به پيوستن و خانواده از كندن دل به
گونهاي به و شدت با بايد كارخانهها در كار ميشدند ،
براي كه اين همه از مهمتر و مييافت تداوم ناپذير وقفه
.ميآمد دست به بايد پول جنگ ، هزينههاي تامين
Gemeinschaft جوامع به نياز و تبليغات
واسطه به صنعتي جوامع متنوع و ناهمگن مختلف ، جماعات ولي
بشر افراد كه متقابلي و دهنده پيوند عواطف و احساسات آن
هم با ميسازد ، مرتبط هم به جماعت يك اعضاي عنوان به را
جوامع) Gemeinschaft جوامع آنهانه.نخوردهاند پيوند
شبيه چيزي واقع در بلكه (خويشاوندي و خوني روابط داراي
دهنده پيوند رشتههاي قبيل اين فاقد و تودهاي جوامع به
پيوند رشتههاي نوع همين صرفا وجود ، اين با.بودند
در مردم سازي يكپارچه و متحد براي وجودشان كه بود دهنده
.داشت ضرورت مربوطه جنگي اقدامات از آنان پشتيباني
متعهد جنگ قبال در سياسي لحاظ از كشور يك كه هنگامي
روابط ايجاد به نياز مبرمترين و ميشد ، شديدترين
.ميآمد پديد جامعه و افراد تكتك ميان مستحكمتر
دشمن از نفرت و ترس ايجاد ;علايق و احساسات برانگيختن
و شدايد و سختيها در آنان روحيه حفظ ;درشهروندان
نفع به وجه موثرترين به آنان توان و انرژي از استفاده
اين به دستيابي شيوههاي.ميكرد پيدا تام ضرورت كشور ،
تبليغاتي پيامهاي بود ، تبليغات همانا اضطراري اهداف
فيلم ، تصاوير ، خبري ، گزارشهاي صورت به شده طراحي دقيقا
شايعه ، بيسيم ، علايم پوستر ، موعظه ، كتاب ، سخنراني ، نوار ،
.ميگرديد القا مردم به نبشته دست متون و بازرگاني پيام
هدفشان كه ميداشتند اعلام پايه بلند سياستگذاران
را آن تحقق كه بود مهم آنقدر كار نتيجه و والا آنچنان
شهروندان.ميكرد توجيه ممكن ، وسيله هر به تقريبا
و بورزند عشق خويش كشور به داشته ، كينه دشمن از ميبايد
آنان.ميرساندند حداكثر به را جنگ قبال در خود تعهد
اينرو ، از دهند ، انجام خود سر را كار اين نميتوانستند
واداشتن اصلي ابزار صورت به وقت موجود جمعي ارتباط وسايل
.درآمدند تعهدات اين به مردم
دستاندركار شديدا كه كساني از تعدادي جنگ ، دنبال به
فريبكاريهاي و خدعهها مورد در بودند تبليغات طراحي
طرف هر.شدند شناخته مجرم بودند ، داده انجام كه بزرگي
عنوان شرمآوري و ظالمانه دروغهاي ديگر طرف درباره
رسانههاي طريق از كه هنگامي دروغها اين و ميساخت
باورشان مورد ميگرفت ، قرار عموم اختيار در وقت همگاني
و افكار القاي و مردم سازي متقاعد.ميشد واقع
چنين در همگاني رسانههاي طريق از آنان به انديشههايي
امر اين.بود نداشته سابقه وجه هيچ به آن از قبل سطحي ،
.ميگرفت انجام هماهنگ بسيار و ماهرانه گونهاي به
دورهها پاكترين و سادهترين ظاهرا ايام آن همچنين ،
درك نيز را تبليغات واژه حتي عادي شهروندان.بود
سابق ، تبليغاتچيان كه هنگامي جنگ ، از بعد.نميكردند
خويش تبليغاتي فعاليتهاي درباره برانگيزي جنجال مطالب
اما.شدند آگاهتر مردم توده دادند ، انتشار جنگ زمان در
مورد تبليغاتچيان كه مطالبي اجمالي دادن نشان منظور به
كه پاسخهايي دادن نشان نيز و ميدادند قرار استفاده
يكي از كه زير متن مطالعه داشتند ، را دريافتشان انتظار
است ، گرديده انتخاب جنگ اسرار درباره شده منتشر آثار از
عمده عوامل از بيرحميها ، گزارش:نيست فايده از خالي
طرز به آنها اكثر.ميرفت شمار به انگليسيها تبليغات
آنان.ميشد بلعيده مظنون ، غير توده يك توسط حريصانهاي
مربوط گزارشهاي دردناكترين و غمانگيزترين انتشار اگر
در بهار 1917 در گرفته انجام سبعيتهاي و بيرحميها به
ميبودند شاهد را انگليس امنيت سازمان فرماندهي مراكز
بودن مخوف به مربوط گزارشهاي قبول به حاضر كمتر
گرفته تصوير دو چارتريز وي.ج سرلشكر.ميشدند آلمانيها
دو ، آن از يكي.ميكرد مقايسه هم با را آلمانيها از شده
شدن كشيده كه بود وحشتناكي صحنه روشن و شده بزرگ تصوير
را جنگ خطوط پشت در تدفين براي آلماني سربازان اجساد
ميكشيد تصوير به را اسبهايي اجساد ديگري.ميداد نشان
انتقال روغنكشي و صابونپزي كارخانههاي طرف به كه
زير نوشتههاي جابهجايي يا تغيير انديشهمييافتند
.عكسهاچيزيبودكهمثلبرقبهذهنسرلشكرچارتريزخطوركرد
دو زير نوشتههاي جاي ماهرانه شيوهاي به ژنرال اين...
آلماني سربازان اجساد به مربوط عكس زير و كرد عوض را عكس
".مييابند انتقال صابونپزي كارخانه به كه اجسادي":نوشت
به ارسال براي مزبور تصوير ساعت ، چهار و بيست ظرف
.بود پست اداره در شانگهاي
فرستاد چين به جهت بدان را شده ياد تصوير چارتريز سرلشكر
.برانگيزد آلمانيها عليه را كشور آن عمومي افكار تا
بيحرمتي.بودند قائل بسيار احترام مردگان براي چينيها
بود شده داده نسبت آلمانيها به كه شدگان كشته اجساد به
جنگ اعلان به را چينيها كه عمدهايبود جملهعوامل از
.مركزيواداشت عليهقدرتهاي
از ارزيابيخويش در تبليغاتچيخاص اين آيا كه اين
به خير ، يا كرد عمل درست ساختگي ، خبري تصوير اين تاثير
گفته تاثيريكه و مثال اين.مربوطنميشود ما بحث
نمونهايكلاسيكاز است گذارده جاي بر خود از ميشود
آن براساس كه ميدهد ارائه ارتباطاتجمعي نظريه نوع
نظريهنسبتا يك اين.شد نهاده بنيان تبليغاتي تلاشهاي
ميراث كه تودهاي جامعه از تصور اين با و بود ساده
بود اين بر فرض.داشت بود ، سازگاري نوزدهم قرن فرهنگي
طريق از ميتواند شده طراحي دقت به انگيزههاي كه
برسد جامعهتودهاي اعضاي فرد فرد به همگاني رسانههاي
آن كلي حالت همان با را آن است ممكن اعضا اين از يك هر و
بيش و كم پاسخ احتمالاميتواند امر اين و كند درك
.دارد دريافت همگان يكسانياز
سحرآميز گلولههاي منزله به رسانهاي پيامهاي
عظيم قدرت به كلي بسيار باور يك جنگ ، از بعد دوره در
رفترسانهها مي تصور.گشت پديدار جمعي ارتباط وسايل
مردم توده دادن سوق و عمومي افكار ساختن بهدگرگون قادر
دستاندركار نظر مورد كه ديدگاهي تقريباهر طرف به
سياسي علوم كارشناسآمريكايي يك.هستند تبليغاتاست ،
در رسانهها ونقش جنگ تبليغاتزمان تاثير كه آن از پس
تحليل و تجزيه مورد عيني گونهاي به را تودهاي جامعه
همه بررسي پساز ما:يافت دست زير نتايج به داد ، قرار
از تبليغاتيكي كه ميرسيم واقعيت اين به امر جوانب
تبليغاتدر.است امروز جهان قدرتمندترينابزارهاي
جامعه ماهيت يافتهايكه تغيير شرايط مجموعه به واكنش
بدوي قبايل.كرد پيدا اهميتي چنين ساختهاند ، دگرگون را
با طبل نواختن با را خود ناهمگن اعضاي ميتوانند كوچك
و مجالسعيش در.فراخوانند جنگ در شركت به خاص ، آهنگي
جنگ جوش نقطه به جوان مردان كه گسارياست باده و نوش
جذب زن و مرد و جوان و پير از همگان و ميشوند كشانده
ديگر بزرگ ، درجامعه اما.ميگردند قبيله نظر هدفمورد
بوته در را سركشيافراد و تمرد كه ندارد وجود آن امكان
ودقيقتري تازهتر ابزار.دهند قرار جنگ رقص آزمايش
در را بشر فرد ميليونها وحتي هزاران بتوان تا است لازم
شعله.آميخت هم در واميد واراده نفرت از ملغمهاي
و سوزانده هم در را اختلافنظر و نارضايتي بايد تازهاي
.سازد نرم جنگرا براي آمادگي و اشتياق و شور فولاد
جز نيست چيزي اجتماعي همبستگي نوين سندان و چكش اين نام
چنين در كه جمعي اصليارتباطات نظريه.تبليغات
كه طور آن ميگيرد ، قرار استفاده نتيجهگيريهاييمورد
نسبتاساده نظريه اين البته.نيست ساده ميرسد ، بهنظر
مجموعه كه هست نيز اين نظريه اما است ، پاسخ -محرك روشن و
كه ميپندارد مسلم را نشده بيان پيشانگارهها از خاصي
ساختار به بلكه اجتماعيجامعه سازمان به تنها نه
شدهاند برانگيخته كه مرتبطميگردد افرادي روانشناختي
درك.ميدهند نشان واكنش جمعي ، شده مخابره پيام به و
بسيار ضمني ، حائزاهميت پيشانگارههاي اين كامل دامنه
جايگزينيروشمند شكليا تغيير اين طريق از زيرا است ،
ارتباطاتجمعي زمينه در تازهتر نظريههاي كه است بوده
ماهيت به مربوط تازه مفاهيم كه حالي در.است گرفته شكل
اين مشخصگرديد ، جامعه ماهيت و فرد يك عنوان به بشر
از و جمعي اساسيارتباطات نظريه شكل تغيير جهت مفاهيم
تنيده متغيرهايدرهم از مختلفي مجموعههاي ارائه طريق
مورد "پاسخ -محرك" معادله واكنش و انگيزه طرف دو بين شده
.است گرفته قرار استفاده
ارتباط وسايل قدرت و ماهيت به باورهايمربوط مجموعه اين
پژوهشگر يك سوي از زمان آن در هيچگاه واقع جمعي ، در
با ولي.نگرديد ابراز روشمند بيانيه يك طي ارتباطات
نظريه" عنوان به آن از كه ميبينيم گذشته ، به نگاهي
اسامي اخيرتر ، دورههاي در.است شده ياد"سحرآميز گلوله
نظريه" و"زيرجلدي نظريهسوزن" قبيل از ديگري رنگارنگ
.است شده برده كار به آن مورد در "نقاله تسمه
كه است اين اساميمزبور پشت در موجود اصلي انديشههاي
يكسان شيوهاي به مخاطبان تمام توسط رسانهاي پيامهاي
به مستقيم و عاجل واكنشهاي كه اين و ميگردد دريافت
به توجه با.ميگيرد صورت انگيزهها قبيل اين واسطه
ارتباطاتجمعي ، روند به چشماندازهايدقيقترامروز
.برسد نظر به وناپخته ساده است ممكن سحرآميز گلوله نظريه
از بيش مطالبي پيشانگارهها دربارهاين وجود ، اين با
بيان "لازارسفلد" و "كتس" چون نويسندگاني آنچه
:گفتهاند نويسندگان اين.است گرديده عنوان داشتهاند ،
پيام طرف يك از مطلقبرخوردارند ، قدرت از رسانههاكه"
در پراكنده تودههاي ديگر طرف از و ارسالمينمايند را
آن چيزيبين هيچ و ميبرند سر به پيام آن دريافت انتظار
مشخصيدرباره بسيار پيشانگارههاي ".نميگيرد قرار دو
اين.است گرديده عنوان ميگذرد ، دو آن بين در آنچه
بهگونهاي زمان آن در احتمالا چه اگر پيشانگارهها
دقيق بسيار نظريههاي از اما تنظيمنشدهاند صريح
اجتماعي نظم ماهيت طبيعتيا ونيز انسان طبيعت درباره
را كساني تفكر كه بود هميننظريهها.شدهاند گرفته
.ميدانستند قدرتمند را رسانهها كه كرد هدايت
اصولي ادعاهاي به پيشدرآمدي ; گلولهسحرآميز نظريه
هستند ، نظريهگلولهسحرآميز سرمنشا كه پيشانگارههايي
از آميزهاي مزبوراز پيشانگارههاي واقع در كدامند؟
با.آمدهاند دست به نوروبيولوژيك و تطبيقي نمونههاي
آنچه مقايسهبا در شده ياد پيشانگارههاي اينها ، همه
مثال ، بهطورپيشرفتهنبود چندان هستيم ، آن شاهد امروز
بود ، خود اوج در روانشناسيغريزه اول ، جنگجهاني طول در
واقعيتهاي شد معلوم كه بود دهه 1920 اواخر در
از استفاده با ميتوان را بشر تغييرپذيريفردي
.داد نشان پژوهشي شيوههاي وديگر جديد فكري آزمونهاي
نوشتههاي در كه "هموساپينس" تصورانسان نتيجه در
گرديد ارائه وي همعصر نويسندگان دوگالو مك ويليام
بود اين بر آن ، فرض از پيشواقعشد ترديدبسيار مورد
واسطه به ملاحظهاي قابل حد تا معين ، شخص يك رفتار كه
هدايت پيچيدگيهايي از برخي ارثي بيولوژيكي هاي مكانيسم
تنيده هم در واكنشها و انگيزهها ميان كه ميگردد
در انسان اصلي طبيعت ميرفت گمان جهت ، بدين.شدهاند
مردم نظريهها ، اين طبق.است يكنواخت بشر افراد تمامي
مكانيسمهاي از واحدي مجموعه از بيش و كم را آنها
و انرژي كه بردند ارث به نهاده درون بيولوژيكي
شيوههاي به تا ميداد قرار اختيارشان در انگيزههايي
احساسي ماهيت از.دهند نشان واكنش خاص انگيزههاي به خاص
ميان در بويژه مكانيسمها ، اين غيرعقلاني يا
بسيار استفادههاي روانكاوي ، گرايش داراي نظريهپردازان
تحليلهاي در نيز مكانيسمها اين حتي ولي آمد ، عمل به
در فردي هر كه بودند (جنسي مثل) موروثي عوامل نهايي ،
.ميدارد دريافت يكسان بيش و كم قدر به تولد هنگام
كه است نرفته پيش آنجا تا فردي تفاوتهاي روانشناسي
از شيوهاي عنوان به فراگيري و آموختن به شديدي علاقه
روانشناسان ميان در تفاوتها اين خاطر به پاسخگويي
.نمايد بروز آكادميك
بشر ، اصلي ماهيت بودن يكنواخت به مربوط ديدگاه به توجه با
نظم ديدگاه اضافه به غيرعقلاني ، فرايندهاي بر تاكيد با
سحرآميز گلوله نظريه انبوه ، جامعه عنوان به اجتماعي
كه باور اين و "پاسخ - محرك" غريزي مكانيسمهاي براساس
نظر به معتبر كاملا هستند ، قدرتمند ابزاري رسانهها
همسان بهطور قومي انگيزههاي نظريه ، اين طبق:ميرسيد
اين.ميگرفت قرار توده يك اعضاي فرد فرد توجه مورد
را يافرايندهايي دروني ، احساسات اشتياقهاي انگيزهها
.نداشت چنداني ارادي كنترل آن مورد در فرد كه گشت باعث
گونهاي به شخصي هر مكانيسمها ، اين موروثي ماهيت علت به
معدودي تنها علاوه به.ميداد نشان واكنش مشابه ، وبيش كم
اين تاثير ميتوانست كه داشت وجود قوي اجتماعي مناسبات
روانشناختي لحاظ از فرد زيرا سازد ، مختل را مكانيسمها
دور به غيررسمي اجتماعي كنترل و قوي اجتماعي مناسبات از
كمك به ميشد را توده يك اعضاي كه بود اين نتيجه.بود
عاطفي ، جاذبههاي از استفاده با بويژه رسانهها ، صاحبان
.ساخت متمايل سويي هر به
و جامعهشناسي به مربوط كلي نظريه با نظريه اين
انطباق كاملا بود ، يافته تكوين زمان آن تا كه روانشناسي
شديد ازتاثير نمونهاي آن ، بر علاوه.داشت سازگاري و
ظاهرا امر اين.داشت وجود نيز جهاني جنگ زمان تبليغات
در رسانهها كه اين بر داير ميداد ارائه محكمي دليل
.هستند قدرتمند بسيار مينمود ، توصيف "لاسول" كه مواردي
نتيجه اين به كه داد ارائه را توصيف اين هنگامي لاسول
.هستند اجتماعي همبستگي نوين سندان و چكش رسانهها رسيد
به و بازرگاني پيامهاي بحث غيرقابل واقعيتهاي همچنين
آن و بود بين در نيز زمان آن تجارتي آگهيهاي ديگر بيان
را مردم كالاها ، برخي تبليغ با قادرند رسانهها كه اين
و سنديت به امر اين.نمايند ترغيب و تشويق آنها خريد به
گلوله نظريه ظاهري اعتبار و افزود بزرگ قدرت قطعيت
.كرد تقويت را سحرآميز
شد ، واقع كارساز اول جهاني جنگ تبليغات كه نيست ترديدي
كه است نظريه يك تنها كه نيست معني بدان اين ولي
و محققان اگر.نمايد توجيه را اثرات اين ميتواند
مورد در انديشه و پژوهش نتايج از روزگار آن پژوهشگران
است ، شده انباشت بعد به زمان آن از كه جمعي ارتباطات
كه واقعيت اين توجيه در احتمالا ميبودند ، برخوردار
يك داشتن با و اشتياق و شور با آمريكا متحده ايالات مردم
آن ، امثال و دشمن مورد در بينانه غيرواقع باورهاي رشته
كه نكته اين توجيه در نيز و نهادند جنگ ميدان به قدم
داشتند ، نقش باورها و رفتارها به بخشيدن شكل در رسانهها
.برميگزيدند ديگري شيوههاي
لحاظ از هم انسان ، طبيعت و ماهيت به مربوط نظريههاي اما
باقي ثابت فردي ، سازمان لحاظ از هم و اجتماعي نظم
هم و جامعهشناسي هم متحده ، ايالات در.نماندند
از بيشتر هرچه و درآمده برجاتر پا صورتي به روانشناسي
سرچشمههاي به مربوط انديشههاي و افكار سلطه زير
روانشناسان و جامعهشناسان.ميگرديدند خارج اروپاييشان
نتيجه ، دركردند پيدا گرايش تجربي پژوهشهاي به شديدا
و كنترل مورد واقعيت ، برابر در ناگزير آنان نظريههاي
از بسياري آن ، دنبال به.ميگرفت قرار بيشتر نظارت
انديشههاي و شد گذارده كنار متقدمتر انديشههاي
بر نظري جهتهاي اين ناچار ، به.يافتند رشد تازهتر
نمايند ، درك را ارتباطات اثرات ميكوشيدند كه كساني
.گذاشت تاثير
شده نهاده بنيان مفروضاتي برپايه سحرآميز گلوله نظريه
و معقول عمومي ، پردازان نظريه ازسوي ديگر كه بود
پژوهشگران رو ، اين از و نميآمدند حساب به پذيرفتني
را آن خود ميل برخلاف بودند ناگزير همگاني رسانههاي
جاي بتواند كه چنداني نظريات حال ، عين در.بگذارند كنار
.نداشت وجود بگيرد را آن
جهت جديدتر كلي نمونههاي كه حالي در حتي اين ، وجود با
اجتماعي نظم ماهيت و انسان طبيعت مناسبتر هرچه توصيف
خود جمعي ارتباطات زمينه ميگرفت ، قرار استفاده مورد
دهه اواخر در.ميآورد دست به تجربي پايگاهي رفته رفته
به رسانهها به پژوهشگران توجه دهه 1930 ، اوايل و 1920
صدد در رفته رفته آنان.گرديد جلب تحقيق ، اهداف عنوان
به رسانهها ، اثرات پيرامون صرف گمانهزني از برميآمدند
انواع بر ارتباط خاص محتواي تاثير درباره روشمند مطالعات
گونههاي كه حالي درآورند روي مردم ، از خاصي
ميگرفت ، قرار دردسترس پژوهشي ابزار از فزايندهاي
به ميشد را جمعي ارتباطات درباره آنان انديشههاي
و كنترل مورد يافتهها ، برابر در مناسبتر گونهاي
رفته جمعي ارتباطات زمينه رو ، اين از.داد قرار بازبيني
ميشد كه پرداخت دادههايي مجموعه انباشت به رفته
استقرايي گونهاي به و آن مطابق را طرحها و ايدهها
مربوط معاصرتر ديدگاههاي كه كرد اضافه بايد.كرد تنظيم
و كهكاربرد فرهنگياي و اجتماعي عوامل بر رسانهها ، به
.ميگذارد بيشتري تاكيد مينمايد ، محدود را آنها قدرت
بيدخت نورائي حسن:ترجمه/ديفلور ملويل:نوشته
|