بخش)نميشود؟ رعايت شهروندان حقوق چرا
قدرت و شهروندي حقوق
(پاياني
اجرا علني را اسلامي حدود تهران دادگستري
ميكند
شد تبرئه محلوجي
بخش)نميشود؟ رعايت شهروندان حقوق چرا
قدرت و شهروندي حقوق
(پاياني
:اشاره
صادقيان آرش و نوروزي كامبيز با گفتوگو نخست بخش در
با شهروندي حقوق رعايت عدم دلايل مورد در (حقوقدان)
كنترل قابل وغير نامحدود وقدرت متروك قوانين چون مسائلي
بقيه به بحث اين ادامه در.شديم سازمانهاآشنا برخي
.ميپردازيم شهروندي حقوق رعايت عدم دلايل
اجراي عدم عنوان به شما آنچه رسد مي نطر به: همشهري
زيادمجريان قدرت دليل به تواند مي كرديد ذكر قوانين
دلشان كاري هر گاهي باشدكه مسئول وسازمانهاي ودستگاهها
مي شهروندان حقوق تضييح موجب امر واين.كنند مي بخواهد
خودش حقوق تضييع برعليه دهد نمي اجازه خود به وكسي شود
كرد؟ راتعديل قدرت اين توان مي چگونه.كند وشكايت اعتراض
به مكلف قانون مجريان آيا كه بحث اين:نوروزي كامبيز
ميتوانند خواست دلشان كاري هر يا و هستند قانون اجراي
ندهيم را اين پاسخ تا ما استو اساسي خيلي سوال بكنند
ما سازمانهاي اينكهميماند بيجواب ما سوالهاي از خيلي
.است سوالها اين به عملي پاسخ يك است زياد قدرتشان
نظريههاي و قديم فطري حقوق نظريههاي برخلاف درواقع
محض قدرت مصدر را دولت كه متاخرتر قرون پوزيتيويستي
را اين ما اساسي قانون مشروعيتها ، تمام مصدر و ميدانند
حاليكه در ما اساسي قانون باشيد كرده دقت حتي.نميگويد
دانسته صالح موضوعات تمام قانونگذاري براي را مقننه قوه
و نداده قانونگذاري حق هم مجلس به جا چند در اما است ،
دارد مشروعيت زماني ميدهد انجام حكومت كه كارهايي تمام
به اساسي قانون وقتي.باشد داشته وجود برايش قانون كه
نميدهد ، را زمينهها بعضي در قانونگذاري اجازه مجلس
صلاحيت و اجازه ذاتا زمينهها بعضي در دولت كل يعني
دولت از فراتر كه هستند مستقلي اصول آنها.ندارد ورود
از يكي.ندارد را آنها به حقورود هم دولت و وجوددارند
بر دارد تاكيد كه است اساسي قانون چهارم اصل اينها
قانون نهم اصل ديگر يكي موازين ، با قانونگذاري مطابقت
حفظ بهنام ندارد حق مقامي يا فرد هيچ كه است اساسي
سلب را مردم مشروع آزاديهاي كشور ارضي تماميت و استقلال
.فلسفياست ، كهدرقانوناساسيماوجوددارد مبناي اينكند
كه است اين كنم اشاره آن به بايد راكه مهمي نكته اما
مردم خود بخشي يك كه سنتي ساخت در متداول فرهنگ نوع
زيرا دارد ، فاصله مقدار يك فلسفي اينمبناي با هستند
.است ديگري چيز دارد ، وجود ما عمومي فرهنگ در كه نگاهي
كه قانوننيست اين كه دارد وجود اينذهنيت يعني
. كند مي بتواند كاري هر هركسي كندبلكه نمي ايجادحق
را او حق كارمندي و ميشود ادارهاي وارد فردي كنيد فرض
.كند شكايت كه نميكند جرات او وجود اين با ميكند ، ضايع
دستگاه همان در كه است اين علت يك ;دارد علت قطع بهطور
كه است اين ديگر علت.ميشود ترويج مدام فرهنگ اين اداري
دولت براي قانون از مستقل مشروعيت يك انقلاب پديده خود
بقيه به برميگردد آن ديگر علت.ميكند ايجاد انقلاب
را فرد اين جواب ميكشد طول مدت چه اولا ;ما اداري نظام
حراست ، بازرسيها ، مانند هست جاهايي مسلما ;بدهند
رسيدگي هياتهاي و نظارتها انواع و آنها بالاتر مقامات
منطقي پرسش اولين دادگاهها ، به برسد تا اداري تخلفات به
هزينه واقع در برسد؟ نتيجه به ميكشد طول چقدر:است اين
هزينههاي برايش مقدار چه مدت اين و است؟ چقدر فرصتش
از كه ادارهاي آن با فرد اينكه دوم ميكند؟ ايجاد منفي
پيش سوال اين اينجا.دارد سروكار هم باز كرده شكايت آن
ايجاد ما اداري نظام آيا ولي كرد را اقدامش او ميآيد ،
خير؟ يا ميكند درافتاده آن با كه كسي براي خاطر امنيت
و رساند اثبات به هم را حقانيتش كرد ، هم شكايت رفت فرد
وجود همواره نگراني اين فرد براي ولي.رسيد هم نتيجه به
پس.داد خواهند اورا جواب ديگري جور و ديگر جاي داردكه
اين.است منطقي هم نكندوكاملا شكايت ميدهد ترجيح
انتخاب را شيوهاي او زيرا است منطقي فرد طرف از انتخاب
بايد صورت اين درغير.برود پيش راحتتر كارش كه ميكند
اول هدف پس.بدهد را كارش شدن طولاني و افتادن عقب تاوان
انجام بيخطر و بيدغدغه را كارش كه است اين فرد براي
برابر اشخاص با موقعيتبرابر يك در اينكه دوم هدف و دهد
.نماند جا اجتماعي روزمره فعاليتهاي از و نيافتد عقب
و فرعي راههاي از بلكه نميكند ، شكايت اونهتنها
قدرت كه مطلب اين.ميكند دنبال را كارش غيرقانوني
است اندازه چه به رسيدگي امكان و است زياد خيلي سازمانها
آن بر حاكم سياسي فرهنگ و حقوقي فرهنگ همان به برميگردد
.گرديدهاند طراحي اينگونه به كه اداري سازمانهاي
در.بدهند نظر ميتوانند بهتر مديريت علم متخصصان البته
پيدا بلااستقلال وجود يك ما اداري سازمانهاي حاضر حال
بزرگي آفت اين و خودشان براي ميكنند كار يعني.كردهاند
.است جامعه براي
شدند تبديل مستقل موجودي به ادارات وقتي صورت بدين
حكومتي سازمان و شهروند بين فاصله و تمايز كه است طبيعي
حقوق ميشود قرباني اول وهله در كه آنچه و بيايد پيش
قانون طبق گزينشها ، همين مثال بهطور.است مردم اساسي
در آنها جرم آنكه مگر هستند بيگناه همه (اصل37) اساسي
گزينشهاگاهي در درحاليكه.شود ثابت صالح دادگاه
دادگاهي اينكه بدون ميشوند محروم اوليه حقوق از افراد
چه.است دادگاه راي مستلزم حق از محروميت.باشند رفته
اداري دستگاه يك و است اساسي حق اين كيفري چه مدني
برق مثلا يا.كند محروم حقشان از را افراد نميتواند
بالا ولتاژ يك با ميشود وصل وقتي.ميشود قطع خانهها
كسي چه.ميسوزد مردم زندگي برقي وسايل ميآيد سيستم توي
ادارات آن براساس كه داريم قوانيني ما باشد؟ پاسخگو بايد
مخالفت بهقدري ما اداري نظام ولي باشند ، پاسخگو بايد
همه.نميكند شكايت و نميرود آن دنبال كسي كه ميكند
مثل دولت تصدي اعمال و هستند دولت تصدي اعمال جزو اينها
افراد كه جور همان بنابراين.كند عمل بايد عادي شخصيت يك
دولت كنند ، عمل تكليفشان به حقي هر برابر در بايد عادي
كه تبليغ فرهنگ اين اما.كند عمل تكليفش به بايد هم
.مطرحميگردد مختلف بهاشكال هم هيچ ، حتيخلافآن نميشود
يك و داريم سازمانها خود با رابطه بحثدر يك ما:همشهري
تحت كه افراد از مستقل كليتهاي.مجريان با رابطه در بحث
موضع يك در مواقع بيشتر در ميشود تشكيل سازمانها عنوان
اين به كه آدمهايي طبيعتا.ميگيرند وقرار برتر
سازمان صفات و جايگاه فراخور به ميشوند متصل سازمانها
.ميكنند پيدا وسيعي عمل حيطه و ميگيرند را جايگاه آن
نقض ميبينيم كنيم ، نگاه حوادث اخبار به امروز ما اگر
و سازمانها برخي كه بهطوري.است زياد شهروندي حقوق
جرمهاي -دارند كه حدي از بيش قدرت با -مجريان
روزنامه در اخباررا وقتي.ميدهند انجام سازمانيافته
با قلابي مامور گرفتن با رابطه در خبرهايي كنيم دنبال
اين شايد.ميخوانيم نهاد و سازمان دستگاه ، فلان آرم
.نيست اينطور ولي بيايد نظر به ساده و عادي خيلي پديده
.كرد نگاه انتزاعي رانبايد حقوقي مسائل:صادقيان آرش
به و قضاييه قوه و مجريه قوه يعني دولت حاضر حال در
اقتصادي نابسامان وضعيت دارند اصرار مقننه قوه آن دنبال
و شروع ازكجا نميدانند اما كنند ، درمان را ايران
كشور اقتصاد بد وضعيت دارند اصرار لذا.كنند درمان چگونه
چند هركنند حل چك مادهاي يا 22 قانون 23 طريق از را
را اقتصاد مشكل اگر ميشود گفته فن متخصصان توسط مرتب
ولي.نزنيد چك قانون تركيب به دست كنيد حل نميتوانيد
الان بهطوريكه درآمده همه صداي و سر و ندارد قبول كسي
دليل همين به.است آمده پيش آن جرمزدايي ديگربحث
حقوقي مساله يك.كرد نگاه انتزاعي را حقوقي مسايل نبايد
گره قضايي يا اقتصادي سياسي ، اجتماعي ، مساله يك با قطعا
در از صبح مردم وقتي است ، مردم مال حقوق زيرا است ، خورده
.ميشود آغاز هم حقوقيشان زندگي ميآيند بيرون خانهشان
به ايران در قانون مجري و دولتي سازمانهاي كه آنجايي از
انقلاب از قبل به جريان اين البته -شدهاند تقويت شدت
-كرد پيدا ادامه اسلامي انقلاب از بعد و برميگردد اسلامي
قوه يا دولت دست شد عاملي كه جنگ شروع با بهخصوص و
خارجي ، دشمنان مقابل در كشور حراست و حفظ براي مجريه
دنيا حاليكه در.شد مجريه قوه در قدرت تمركز باعث همين
در قدرت تمركز همين تبع به ميرود پيش تمركززدايي سوي به
هم آنها و گرديد سازمانها شدن پرقدرت موجب مجريه قوه
حالي در اين.ميزنند كاري هر به دست خودشان بقاي براي
قواي بين در قدرت مدرن و پيشرفته كشورهاي در كه است
مخالفت مجريه قوه در قدرت تمركز با و ميشود پخش سهگانه
.ميكنند
سپيدها يقه جرائم
كاركنان كه است جرائمي يكسري حاضر حال در:نوروزي كامبيز
كاركنان بعضي.ميدهند انجام واقعا سازمانها و ادارات
آنجا در كه قدرتي از سوءاستفاده با اداري سازمانهاي در
يك.است رشوه آن رايجترين كه ميشوند جرم مرتكب دارند
جرم مرتكب عنوان جعل با افراد كه است مواردي هم دسته
و نظامي عناوين جعل با بيشتر جرائم قبيل اين.ميشوند
را پليس لباس نيست ، ولي پليس فرد.ميگيرد صورت انتظامي
ارتكاب شكل دو اين.ميكند جعل را آن كارت يا ميپوشدو
يك وجود از حاكي جعلي يا واقعي عناوين پوشش تحت جرم
اول شكل در.است مردم با دولت رابطه سوي دو در فرهنگ
ميشوند ، جرم مرتكب دولتي عنوان از سوءاستفاده با افراد
خودش.بالاييدارد قدرت دولت كه است اين دهنده نشان اين
مختلف اشكال به لذا دارد ، را قدرت اين كه است متوهم هم
كارمندي گاهي مثلا.ميافتد اتفاق سوءاستفادهها اين
تا بده اينقدر":ميگويد كند ، امضاء را نامهاي يك بايد
ريالي ارزش امضاء اين ظاهرا كه است آن نكته ".كنم امضاء
وظيفهاش كه دارد قرار جايگاهي در او كه حالي در.دارد
اين وقتي.نميدهد انجام اضافهاي كار پس.كند امضاء است
دستگاه براي تصوراتي اينكه بر علاوه دارد وجود قدرت
قدرت از قانونياش حد از بيشتر كه -ميكند ايجاد سياسي
نظارتي دستگاههاي پايين كارايي به توجه با -است برخوردار
در كه را اداري جرائم ، طبقاتي فاصله و اقتصادي مشكلات و
موجب ميگويند يقهسپيدها جرائم آن به شناسي جامعه
است دولتي عناوين پوشش تحت جرائم دوم نوع اما.ميشود
اولي نوع در واقع در.ميگيرد صورت دولتي عنوان جعل كه
بنابر.ميگردد تلقي عمومي اراده از مستقل موجود يك دولت
هم استنطاق قابل ديگر گرفت قرار شرايطي چنين در وقتي اين
ميشود ، اگر مسئوليت از مبرا هم عمل در پسنيست
نه داد انباشته زيان دولتي كارخانه يا شركت يك مديرعامل
آنجا از را او راحت خيلي بلكه نميشود ، گذاشته كنار تنها
از چون ميكنند ، عاملش ديگرمدير جايي در و برميدارند
.نميشود خواسته مسئوليت او
مشاركت درآمد ، شكل اين به وقتي و است اين غالب فرهنگ
مشاركت كسي با افراد زيرا.ميكند پيدا كاهش هم عمومي
مشاركت واقع در.باشند قائل برايشان قدرتي كه ميكنند
اختياري و قدرت يك كه ميافتد اتفاق زماني مردم با دولت
بوجود مشاركتي اينصورت غير در و باشد قائل مردم براي
نظارت.ميشوند خارج صحنه از مردم آن دنبال به و نميآيد
فساد به اينها همه نهايت در و ميرود بين از هم عمومي
اساسي حقوق نفي بر است مبتني اين.ميشود منتهي دولت
آيا" كه حقوقي و فرهنگي ديدگاه به برميگردد كه شهروندان
حقوق از بخشي كهيك هستند مردم حقوق دارندگان اصل در
دولت به (اساسي قانون) منشور اين چارچوب در را خودشان
اينكه يا "بدهد؟ انجام را كارها اين تا ، دادهاند
چنينشرايطي در كه ميباشد ، دولت اصلي حقوق دارنده
.ميشود تضعيف ناخواه خواه نظارت
رسمي نظارت يكي:داريم نظارت نوع دو ما واقع در
اداري ، عدالت ديوان دادگاهها ، مانند نظارتي دستگاههاي
اطلاعات ، وزارت كشور ، كل بازرسي سازمان محاسبات ، ديوان
و حكومتي تعزيرات سازمان حسابرسي ، سازمان انتظامي ، نيروي
عموميشان مجامع و شركتها آن بازرسان دولتي شركتهاي در
.ميدهند انجام را نظارتي كار كه
به رسيدگي هياتهاي و حراستها دولتي دستگاههاي در همچنين
انواع و مالياتي اختلافات حل كميسيونهاي اداري ، تخلفات
انبوه حجم وجود ، با هستند مختلف ادارات در كه بازرسيها
مقداري آن حداقل -تخلفات آمار ميبينيم نظارتي سازمانهاي
است ، زياد بسيار -ميشود ثبت قضايي دستگاه در كه
پرونده هزار پانصد چهارميليونو سال 78 در بهطوريكه
هر 12 مقابل در يعني.ميشود اعلام مختومه دادگستري در
ناكارآمد علت چيست؟ اينها علت.پرونده يك ايراني نفر
خود نظارت ديگر بخش.ميباشد ما نظارتي دستگاههاي بودن
و مطبوعات آزادي و مدني نهادهاي طريق از كه هستند مردم
داشته سازمانها و دستگاهها بر نظارت ميتوانند بيان
به نميتواند پليس جامعهاي هيچ در مطمئناباشند
و مردمضروري نظارت پس بگيرد ، را جرم وقوع جلوي تنهايي
موجب كه دارد وجود ترس دو هميشه.ميرسد نظر به لازم
است قاضي و پليس از ترس يك.ميشود جرم وقوع از جلوگيري
فلان و روزنامه فلان اگر كه حيثيتي ، ترس هم يكي و
از بخش اين متاسفانه !كنم؟ چه درآورد را حرف اين خبرنگار
.ندارد وجود ما جامعه در نظارت
تشكيل فلسفه اساسا.گردد ثابت خلافش مگر است ممنوع دولت
ما حقوقي فرهنگ و سياسي فرهنگ در منتهي است ، اين دولت
آنكه حالنيست حاكم "است ممنوع دولت" كه تفكر نحوه اين
براي شد تشكيل قضايي دستگاه.است همين عمومي نظم فلسفه
قضايي دستگاه آيا كه ميآيد پيش سوال اين حالا قضاوت ،
كجا خير ، :ميگويد بسازد؟ هم هواپيما برود است مجاز
اين به.ندارد را حق اين قضايي قوه پس.است شده نوشته
اختيارات بايد دولت مورد در كه است ممنوع ميگويم دليل
ميتواند اسلامي ارشاد وزارت ، يا منع موارد نه شود ذكر
نشده نوشته هم وجايي خير مسلما كند؟ ايجاد پاسگاه برود
باتمام حكومت)است ممنوع دولت كه اساسي اصل همان.است
آنجا مگر (سطحاش پايينترين تا سطح بالاترين از اجزايش
چه تا ميبينيد ترتيب بدين.باشند داده اجازه آن به كه
تصور اين و ميگردد آزاد ما ملي انرژيهاي اندازه
خود كه آنجا.نيست ممنوع كجا دولت اينكه به برميگردد
قانون تا اساسي قانون از -قوانين قالب در عمومي اراده
نداده ، اجازه كه آنجاهايي.ميدهد اجازه دولت به -عادي
تمام":ميگويد ملت.است كرده حفظ خودش براي را حق اجراي
ميدهم را آن از مقداري تعداد اين ، از دارم را حقوق اين
وزارتخانه اين و دهد تشكيل خارجهاي وزارت تا حكومت به
هم آن البته ".كند دفاع خارجه ممالك در ملت كيان از
نام به دارم حقي من":ميگويد اما.نيست مطلق است ، محدود
هر به ".كنم استفاده آن از هستم بلد خودم بيان ، آزادي
كه است اين اساسي حقوق يا شهروندي حقوق در بحث مبناي حال
هم و حقوقي فلسفه سطح در راهم مردم و دولت بين نسبت ما
پرسشها ، خيلي صورت بدين.كنيم مشخص حقوقي فرهنگ سطح در
ريزترين براي بايد دولت خود كه است پاسخگويي قابل
.باشد جوابگو اقداماتش
بين در جرم و تخلف بروز و ظهور ديدگاه يك براساس:همشهري
.است آن اجراي ضمانت و قانون از نااميدي علت به افراد
و بگيرند ناديده را قانون ميدهند حق خودشان به هم مردم
خويش امور و مشكلات و مسائل غيرقانوني و فرعي راههاي از
كرد؟ بايد چه اينجا در.كنند پيگيري را
تمام در و ما كشور در كه تفكري طرز يك:صادقيان
.و فرهنگي و حقوقي چه و سياسي اقتصادي ، مسائل چه زمينهها
اين به من.است دادن شعار و زدن حرف ، صرف افتاده جا..
شكسته بنبست اين نميخواهند هم مردم":رسيدهام نتيجه
به گرايش تنپروري ، و راحتطلبي تفكر طرز يك مردم "شود
بكنيم ، كار نميخواهيم.است افتاده جا درشان كارنكردن
را بينظمي يك مردم واقع در.ميخواهيم آماده لقمه هميشه
بوجود نسبي نظم يك بينظمي اين در و كردند ايجاد خودشان
مردم نگويم اگر.بگذرد امورشان حال هر به تا آوردند ،
هم به كه نيستند هم هستند ، مخالف بينظمي اين موافق
جاي باشد لازم مردم جا هر ميبينيم كنيم توجه اگر.بخورد
طور بهميكنند برقرار را نظم و مينشينند عمومي قدرت
چند تريلي يك ميدهند فرمان ميبندند ، را خيابان مثال
.كند ايجاد شلوغي و ترافيك و بزند دور را خيابان يك متري
ميكنيد؟ را كار اين چرا ميگوييم آنها به هم وقتي
صورت بدين ؟!شود تلف وقتمان باشيم منتظر ميگويند
نظم به اعتقادي مردم كه رسيد نتيجه اين به ميتوان
زيرا نيست ، مقصر تنهايي به هم دولت پس.ندارند قانوني
مرتبا را قانون اجراي عدم و بينظمي اين خودشان مردم
از بعضي به كردن دلخوش واقع در.استمرارميبخشند
به را عبارتها يكسري گروهي رسانههاي اينكه مثل حرفها ،
چه انداختهاند جا مردم دهان توي تك ، كلمات صورت
.ميباشد "فرهنگي كار" عبارت آن نمونه دارد؟ فايدهاي
فرهنگي كار ما" ميگويند مرتب مخدر مواد مورد در مثلا
از مرتب كه است چيزي اين چه؟ يعني فرهنگي كار ".نكرديم
مراقب ميگويند مردم به.ميشود القاء مردم به صداوسيما
به و كسب پروانه به.نخوريد را كلاهبردارها فريب باشيد
پروانه به من آخر كنيد ، توجه بهرهبرداري پروانه
نوشته آوردند را جنسي اگر كنم؟ توجه چگونه بهرهبرداري
بايد من آيا است رقمي بهرهبرداري 4 پروانه شماره بودند
باشد؟ رقمي بايد 6 و است رقمي چرا 4 كه كنم شك آن به
زياد آزمايشهاي با و سختي به بهداشت كارشناسان وقتي
مردم چگونه و چطور ميشوند افراد تخلف و قلابي جنس متوجه
هر دولت هم و مردم هم اينجا در پيببرند؟ مساله اين به
اين رفع در ميتوانند كه هم ابزارهايي و هستند مقصر دو
آنها از يكي كه مدني نهادهاي مانند كنند كمك معضلات
موثري كار هيچ حال به تا متاسفانه ميباشد مطبوعات
وضعيت و اهداف دنبال گروهي رسانههاي كه چرا.نكردهاند
كار دنبال به تبع به هم مردم و ميباشند خودشان مالي
يا قانوني خواه باشد كه هم قيمتي هر به و هستند خودشان
البته.ميكنند پيگيري را خود خواستههاي غيرقانوني
از مردم.است دوطرفه جريان اين گفتم كه همانطور
امر اين.داشتند بيقانوني و بينظمي به ميل قديمالايام
عدالت رعايت عدم و قانون صحيح و درست اجراي عدم علت به
بياعتقادي و بياعتمادي كه بوده حكومتي مجريان جانب از
بهطوريكه.كردهاند حاكم مردم ذهن بر را قانون به نسبت
يا و ميگويد دولت كه را عملي يا حرفي هر موارد برخي در
به.ميدهند انجام را آن برعكس مردم درست ميدهد انجام
شبانه مردم به بايد خطرناك معضل اين رفع براي دليل همين
به توسل و ارتكاب از خواست آنها از و داد آموزش روز
نبايد نميكنند پرهيز اگر و كنند پرهيز غيرقانوني راههاي
كار دولتي دستگاه يا و دولت بر فشار با كه باشند متوقع
.شود حل يكطرفه
هم نميشوداز را دولت و مردم من نظر به:نوروزي كامبيز
چقدر حقوقي قانونگذاري ايران در ديد بايدكرد تفكيك
پيش چندي تا ميدانيد كه همانطور.است كرده عمل درست
كه بود سفيدي ريش صورت به ما داوريهاي فصل و حل سازوكار
آئيندادرسي عظيم پيچيده نظام يك يكباره و ميگرفت صورت
فاصله همين دليل به.شد ما قضايي دستگاه وارد فرانسوي
بجاي قانون امروز كه است سنتي ساختار و مدرن ساخت بين
عمومي بينظمي به گاهيمنتهي شود نظم به منتهي اينكه
ما روز موضوع كه را ترافيك مساله:مثال طور به.است شده
آئيننامه رانندگان ، اكثر اينكه با.هستيم شاهد است ،
را آن كسي كمتر اما هستند بلد را رانندگي و راهنمايي
ساخت يك به برميگردد اصلي مساله پس.ميكند رعايت
پيدا معنايي چه آن در مقررات و قوانين كه اين و اجتماعي
ايجاب را آنها رعايت به نياز اندازه چه وتا ميكند
تهران شهر ترافيك در ما اگر بهطوريكهمينمايد
بايد كنيم ، رعايت را رانندگي و راهنمايي قوانين بخواهيم
از.نمائيم طي بيشتر يا دقيقه را 40 دقيقهاي مسير 20 يك
به منجر آئيننامه ، رعايت شرايط اين در جامعهشناسي منظر
اينها همه و است بسيار موارد اين ازشد خواهد بينظمي
ايران در حقوقي متعدد قواعد پيدايش مباني به برميگردد
احكام انواع و آغاز قانونگذاري دوره سال 1285شمسي از كه
گرديد ، ابلاغ پائين به اجرا براي و شد وضع بالا از قانوني
با و باشد گرفته شكل مناسبات اين پائين اينكهاز بدون
از بسياري.باشد كرده خو موجود اجتماعي نظام فرهنگ
ما بهطوريكه.شد جامعه وارد صورت همين به مدرن نهادهاي
تكاملي سطح به اجتماعي مناسبات و اساسي حقوق مفاهيم در
از خيلي به مردم كه دارم قبول من البته.نرسيدهايم آن
همان 4 طرفين واقع در.نيستند پايبند مقررات و قوانين
.هستند مردم ميليون حدود 9 هم پرونده هزار پانصد و ميليون
زيرا دارند دعوا دادگستري با كه بازار و كوچه مردم
ساخت اين خود كه است اين بحثگرفتهاند ناديده را قانون
در اتومبيلتان با شماميكند ايجاد را موقعيتي چه
قرار آن در كه لحظه همان ترافيكي ساخت هستيد ، خيابان
را ساختي مسلما ميكند؟ وادار كاري چه به را شما داريد
فلان كه ميكند ايجاد را آنهستيدموقعيتي در شما كه
فاصلهاي همان علت به اينها همه واقع در.بكنيد را تخلف
جاي به.دارد وجود ما سنتي ساخت و مدرن ساخت بين كه است
بينظمي منجر شود اجتماعي نظم به منجر قانون اينكه
.ميشود اجتماعي
و است مدني نهادهاي ترويج مشكل ، اين رفع براي من پيشنهاد
يك هم آن.نيست سياسي نهادهاي مدني ، نهادهاي از منظور
مستقل سازمانهاي انواع منظور.است مدني نهادهاي از بخش
مختلف ، اجتماعي گروههاي و مختلف صنوف مانند است داوطلبانه
كه غيره و بازرگانان و تجار فرهنگي ، صنوف نويسندگان ،
مقررات حاضر حال در كه چرا.نباشند دولت فشار و سلطه زير
قانون صنفي ، نظام قانون شامل داريم ما كه مدني نهادهاي
مقررات جمعيتها ، و گروهها احزاب ، تشكيل قانون كار ،
.است آنها سر بالاي مقتدر دولت هميشه كه است سختگيرانهاي
طبق.ندارند جمعي اختيار هيچ خودشان از اينها واقع در
را دولتي اوامر اجراي كه هستند كساني اينها صنفي نظام
هستند سهيم صنفي مقررات توليد در نهميكنند تسريع فقط
اينها پسدارند مقررات اجراي براي قوي اجرايي قوه نه
آنها دولت خود نيستند كلمه دقيق مفهوم به مدني نهادهاي
هر درسيطرهدارد آنها روي هم خودش و كرده ايجاد را
شهروندي حقوق تثبيت و ترويج داريم ، كه راهي تنها ما حال
و توزيع راهها ، موثرترين از يكي حال هر به اما.است
يكي زيرا.ميباشد داوطلبانه و مستقل مدني نهادهاي تكثير
ترويج و فرهنگسازي ميكنند مدني نهادهاي كه كارهايي از
.است فرهنگ
را بحث نوروزي صادقيانو آقايان از تشكر ضمن:همشهري
براي فتحبابي ميزگرد اين اميدواريم و ميدهيم خاتمه
كارشناسان ساير مشاركت با شهروندي حقوق مبحث بيشتر بررسي
.باشد حقوقي و اجتماعي صاحبنظر و
طلايي منيژه:تنظيم
اجرا علني را اسلامي حدود تهران دادگستري
ميكند
اطلاعيهاي صدور با تهران استان دادگستري:اجتماعي گروه
اين در.ميكند اجرا عام ملا در را اسلامي حدود كرد اعلام
انجام راستاي در تهران استان دادگستري:است آمده اطلاعيه
به مصمم الهي ، حدود اجراي لزوم مورد در خود قانوني رسالت
اعمال انجام با كه است كساني حق در عدالت اجراي
.ميكنند جريحهدار را عمومي وعفت امنيت خود تبهكارانه
با خود اطلاعيه در تهران استان كل دادگستري عمومي روابط
الهي احكام علني اجراي خصوص در شبهات برخي طرح به اشاره
نظر به كه عدهاي متاسفانه:است آورده جامعه سطح در
به خود شخصي سلايق و افكار القاي در سعي بيشتر ميرسد
استناد تا دارند جامعه در را اسلامي و فقهي مسائل عنوان
خارجي جريانات برخي با همصدا سنجيده ، و محكم دلايل به
با را اسلام امالقراي در خدا احكام اجراي دارند سعي
سياسي اهداف با و مغرضاند يا عده اين.كنند مواجه شبهه
اظهارنظرهاي چنين اسلام نوراني احكام بردن سئوال زير و
خوشبين اگر يا ميكنند حقيقت از دور به و واقعي غير
فليشهد" كريم قرآن صريح نص طبق زيرا ناآگاهند باشيم
اسلامي عالم تقليد ، مرجع هيچ "منالمومنين طائف عذابهما
.شود قصاص و حدود اجراي منكر نميتواند فردي يا و
شد تبرئه محلوجي
در محلوجي حسين محكوميت حكم تهران استان تجديدنظر دادگاه
حكم وي براي و لغو را تهران پرسپوليس باشگاه سهام پرونده
.كرد صادر برائت
شعبه 303 حكم از محلوجي حسين تجديدنظر درخواست پي در
مالكيت جنجالي پرونده در را وي كه تهران عمومي دادگاه
بود ، شناخته محكوم پرسپوليس فرهنگيورزشي موسسه سهام
و لغو را مذكور حكم تهران استان تجديدنظر دادگاه شعبه 14
امانت در خيانت بر مبني وارده اتهامات از را محلوجي حسين
فوقالعاده عمومي مجمع صورتجلسه ارائه از خودداري و
.كرد تبرئه پيروزي ، موسسه
كه 70 محلوجي حسين از سوره فرهنگيهنري بنياد پيش چندي
كرد شكايت داشت اختيار در را پرسپوليس موسسه سهام درصد
بنياد آن به سهامش انتقال از قبلي تعهد عليرغم كه
.است كرده خودداري
در پيروزي موسسه عمومي مجمع سوره بنياد ادعاي براساس
حسين آن در كه است داشته فوقالعاده جلسهاي مرداد 79
به را خود سهام درصد كه55 است شده متعهد محلوجي
جهت صورتجلسه تحويل از بعدا اما كند ، منتقل سوره بنياد
كرده خودداري نظر مورد سهام انتقال و اسناد ثبت به ارائه
.است
ماده 674 موضوع جرم كه است آمده تجديدنظر دادگاه حكم در
مطروحه تجديدنظرخواهي پذيرش با نتيجتا و نيست واقع اصلا
برائت برائت ، اصل به مستندا و نقض را كيفري محكوميت حكم
محكوميت با رابطه در.ميدارد اعلام را محلوجي حسين
صورتجلسه اصل نسخه دو موجوديت اينكه از صرفنظر حقوقي
اصولا نميباشد ، معين خواسته و نيست محرز و ثابت ادعايي
مجازات قانون ماده 10 محدوده در امر اين مرجع اين نظر از
و امانت در خيانت بزه موضوع مال رد عنوان تحت و اسلامي
كه دارد تصميم اتخاذ قابليت كيفري محكوميت به متصل
لذا و است منتفي موضوع اين برائت ، حكم صدور به باتوجه
.ندارد استماع قابليت مطروحه كيفيت به حقوقي دعوي طرح
در را خود راي تهران استان تجديدنظر دادگاه شعبه 14
و عمومي دادگاههاي دادرسي آيين ماده 572قانون اجراي
دادرسي آيين قانون ماده 358 و كيفري امور در انقلاب
.است دانسته قطعي مدني ، امور در انقلاب و عمومي دادگاههاي
|