خانيكي هادي دكتر با گو گفتو
و هويت بحران
نسلها ، انقطاع:درباره
آينده چالشهاي
ميكند حمايت كودكان حقوق از مجلس
اقتصادي مفاسد شكنجه ضرب و بستن گرفتن ،
نميكند حل را
دريافت اشتغال وام آزادشده زندانيان
ميكنند
خانيكي هادي دكتر با گو گفتو
و هويت نسلها ، بحران انقطاع:درباره
آينده چالشهاي
چون كه دليل اين به است ، فرصت و تهديد از تركيبي بحران*
به منتهي ميتواند وجوددارد ، اجبار تصميمگيري براي
برايتصميمگيري چون ديگر ، طرف واز شود مثبت تحولات
نگيرد ، صورت اقدامي سنجيده و خوب اگر داريم ، محدوديت
شد خواهد تهديد به تبديل
:اشاره
فعالبا جمعيت و است جوان بسيار ما كشور جمعيت ساختار
جمعيت جواني اين.است افزايش حال در زيادي سرعت
روبهرو چالشهايجديدي و مسائل با را ناخودآگاهكشور
هويتاز بحران و انقطاعنسلها ميان اين دركرد خواهد
عدم.ميشود محسوب انقلاب سوم چالشهايدهه مهمترين
جوان ، نسل اصولاساسيانقلاببه مفاهيمو صحيح انتقال
جوان نسل براي فرهنگي وهدفدار برنامههايمنسجم نبود
مشكلات حل سختافزاريبراي نگاه وجود سالهايگذشته ، طي
نسل و حكومت ميان مشترك ارزشهاي شديد كاهش و اجتماعي
است كرده وسيعتر را بحران اين دامنه جوان ،
و فراگير رسانههاي گسترش شده ، ذكر موارد كنار در
فرهنگ با متغير گاه و گوناگون فرهنگهاي خرده جمعآوري
مهمترين از يكي را هويت بحران كه است شده موجب ما جامعه
براي و منظور همين بهبدانيم جامعه چالشهايكنوني
جوان و جامعه هويت و فرهنگ آينده و حال تبيينوضعيت
تحقيقات علوم ، وزارت معاون خانيكي ، هادي دكتر با ايراني
جامعهشناسي ازصاحبنظران و جمهور رئيس مشاور فناوري ، و
.است وگوشده ارتباطاتگفت علوم و
بحث موضوع داريد اطلاع كه همانطور خانيكي ، دكتر آقاي*
براي.ميباشد "آينده نسلهاي بر آن تاثير و هويت بحران"
تصويريارائه بحراني شرايط و بحران از لطفكنيد شروع
- آن مجموعههاي زير فرهنگيو مسائل به بفرماييد و دهيد
خير؟ يا كرد اطلاق بحرانرا لفظ ميتوان -هويت مثل
اشتراك يك بايد ميكنم فكر و است مهم بسيار بحث اين-
آن موقعيت به وبعد كنيم تعاريفپيدا وفاقبين و نظر
.بپردازيم امروز ايران در
خاطر بهاست نسبي واژه يك من اعتقاد به بحران مفهوم
شناخت متكيبر و مبتني كه آن از بيشتر بحران خود اينكه
ميچرخد ، تعريفها باز و تعاريف محدوده در باشد پديده يك
نظاره نزد بيشتردر را بحران ديگربايد عبارت به
از بحران واژه خود دليل همين به.كرد جستجو كنندگان
و"بحرانزا" مفهوم ، يك يعني ميكند ، تبعيت بحراني وضعيت
پديده ، يك به بحران اطلاق گاه.ميشود هم "بحرانزي"
بحران طبعا.ميگردد بحراني شرايط يك ايجاد باعث خودش
و ميآورند بوجود را آن كه مختلفي علل و اعتبار به را
آن به نسبت كه اهدافي يا و ميگيرد شكل وسيعيكه دامنه
وعوامل علل نظر از تعريفميكنندو واقعميشود ، هجوم
واقتصادي شناختيسياسي جامعه روانشناختي ، عوامل نيز ،
و شكافها همچنين.شد قائل آن براي ميتوان را
باعث ميآيد بوجود تقاضاهاوامكانات بين كه فاصلههايي
چالشهايغيرقاعدهمند يا و جنبشهايمختلف ايجاد
.ميآورند بوجود را بحراني شرايط همه اينها ميگردد ،
فرضا شد ، قائل بحث براي بايد هم نظري حوزه معمولايك
يا اجتماعي نظام تركيب و بافت ساختاري ، علل ازنظر
سياسي عوامل مجموعهاز يك يا و قومي و جمعيتي ساختار
نظر از يا و سياست درحوزه تبعيضآميز نهادهاي وجود مانند
نظر از جامعهو مدرنشدن شتاب و شدت اجتماعي -اقتصادي
زمينههاي وادراكاتفرهنگي ، فرهنگي روندهاي نوع فرهنگي ،
علل و عوامل از همه ديگر ، فرهنگهاي با مواجهه و تاريخي
.است بحران ايجاد
را بحران ميتوان نيز سطح و دامنه نظر از همچنين
نظام يك لايههاي درونيترين كه بحرانهايي.كرد سطحبندي
رفتارنخبگان و ذهن در يعني برميگيرند ، در را اجتماعي
مجموعه زير كه بحرانهايي يا و ميگذارند تاثير نيز سياسي
برميگيرند در را ذهنيتعمومي و هستند اجتماعي نظام يك
و ميرسد فرهنگ و انديشه حوزه به كه بحرانهايي يا و
به.منتقلميكند جامعه بيرون به ذهن از مجازي چهرهاي
ويژگيهاي بايد تفكيكها نوع اين به توجه با حال هر
.ميگوييم ، گونهشناسيكرد بحراني شرايط راكهبهآن شرايطي
در چرخش يك كه ميدهد رخ زماني بحران من اعتقاد به
وجود تصميمگيري براي محدودي زمان و شود ايجاد رويدادها
ديگر عبارت به.كند طلب را فوري واكنش يك و باشد داشته
التزام ضعف و عدم وقتي مبحثهويت و فرهنگي مباحث در
بوجود جامعه در مشترك هنجارهاي يا نهايي ارزشهاي به نسبت
مفهوم:ميكنم تاكيد البته.است بحراني شرايط آن آيد ،
در است ممكن.برنميگردد ثابتي و خاص مصداق يك به بحران
در كه شود تلقي بحراني جامعهاي شرايط تفكر و تصور يك
نهايتااينكه و نشود تلقي ديگربحران تفكر و تصور
.بگيريم نظر در بايد دورانگذار مشخصه عنوان به را بحران
دليل اين به.نامساعد و مساعد تحول بين عطفي نقطه يعني
فرصت يك را بحران كه هستم موافق بيشتر تعريف اين با من
بنابراين.گرفت نظر در بايد تصميمگيري براي محدود
.است فرصت و تهديد از تركيبي
اگر.كنيم تطبيقي بحثرا كمي اجازهبدهيد ، اگر *
تاكنون انقلاب پيروزي بدو از را ايران در داده رخ تحولات
پايان تا انقلاب ابتداي از يعني كنيم تقسيم قسمت سه به
دوم از و خرداد دوم تا جنگ از پس دوران تحميلي ، جنگ
يك ما دوران اين تمام در ميشويم متوجه امروز تا خرداد
شاهد جنگ از بعد.نكردهايم ارائه انقلاب از واحد ادبيات
تبديل اجتماعي عدالت هستيم ، انقلاب ابتداي ادبيات تغيير
و ميناميم آسيبپذير را مستضعف.ميشود اقتصادي رفاه به
گونه يك هم خرداد دوم از بعد همچنين.ديگر مشابه موارد
باعث امر اين ميرسد نظر به.ميگيرد شكل ادبيات از ديگر
به كه شوند فهم عدم نوع يك دچار آينده نسلهاي كه ميشود
نوسانات گونه اين وجود است ، بوده چه انقلاب ادبيات راستي
چه انقلاب ادبيات به نسبت آينده نسلهاي فهم عدم و
كند؟ ايجاد ميتواند را مشكلاتي
يك با بلكه گفتيد ، شما كه قاطعيتي و صراحت آن با نه -
در را جامعه در غالب گفتمانهاي بخواهيم اگر پيوستگي
تحولات با را نسبتش بايد حتما كنيم بررسي مختلف مراحل
مراحل وارد اينكه براي.گرفت نظر در جامعه ، در ساختاري
به بايدنگاهي بشويم جامعه در ارزشي تحولات از مختلفي
به آن از كه چيزي و باشيم داشته اجتماعي و جمعيتي تحولات
كشور فعال جمعيت وقتي.ميشود ياد جمعيتي انقلاب عنوان
تغيير ، اين خود به خود ميكند ، تغيير زيادي شتاب با
من.ميگذارد جامعه در موجود گفتمانهاي بر را خود تاثير
ميخواهم نشود محض تجربي يا نظري خيلي بحث اينكه براي هم
بين گسست سمت به را آن شما خود كه كنم اشاره نكتهاي به
.كشانديد نسلها
جديد و قديم نسل بين فرهنگ خرده و فرهنگ نوع دو قطعا
جديد نسل به قديم نسل تبديل شتاب چقدر هر و دارد وجود
اين كه شد خواهد بيشتر نسل دو اين بين فاصله شود ، بيشتر
آن به اگر كه است هويتيابي كارهاي سازو در تفاوت همان
وقتي.شود منجر نسلي ستيز به است ممكن نشود توجه درست
تحولات جمعيت ، رشد نرخ يعني بالاست ، اجتماعي تحولات سرعت
مشاركت و شهرنشيني آموزش اجتماعي ، و جمعيتي شاخصهاي سريع
و رسانهها از استفاده بالاي نرخ آنها به و باشد بالا
نسلي بين شكاف طبعا كنيم ، اضافه را ارتباطات گسترش
.ميشود كمتر نسلي بين تجربههاي انتقال امكان و عميقتر
نسل يك ارزشهاي و هنجارها حتي است ممكن شرايطي چنين در
نوعي دچار جامعه و نباشد فهم قابل ديگر نسل براي
خوب مهم اين كه صورتي در و شود آنومي و ناهنجاري
منجر نيز اجتماعي ستيز به ميتواند نشود ، سياستگذاري
است ، تغيير حال در جامعه ظرف كه شرايطي چنين در.شود
يك اساسا يعني.ميشوند متحول نيز جامعهپذيري مراجع
مراجع كه است جامعهاي پرتحرك ، و پرشتاب جامعه
قديم نسل و بكند متنوعتر جديد نسل براي را جامعهپذيري
جديد نسل براي جامعهپذيري مراجع از يكي به تبديل را
و همسال گروههاي ارتباطات ، چون مراجعي يعني.بكند
.ميشوند مطرح جامعهپذيري مراجع عنوان به آموزشي نهادهاي
الزاما و دارد را خود خاص سياسي و فرهنگي تجربه نسل هر
ديگر گسستهاي و شكافها اگر.نيست يكسان تجربهها اين
را آنها و بيندازند سايه نسلي بين شكاف روي بر
حاد مساله نسلها شكاف خود به خود دهند ، قرار تحتالشعاع
يك عنوان به مساله اين اگر اما.بود نخواهد بحرانزا و
آن تاثيرگذاري ميزان خود به خود گردد ، تلقي غالب شكاف
.ميكند ايجاد بحران و ميشود بيشتر
به محض نظري صورت به نه و تجربي صورت به نه ميگويم وقتي
اصلا نسلي بين تفاوت كه است اين براي كنيد نگاه قضيه
ابتدا در كه نيست جامعهاي هم ما جامعه و نيست جديدي بحث
ادبيات در را بحث ريشه.باشد شده مساله اين گرفتار
ابنخلدون مباحث.كنيم مشاهده ميتوانيم وفور به اجتماعي
موسس نسل چون را قديم نسل كه اين و "عصبه" درباره
در.هستند برخوردار بيشتري عصبيت از است معتقد ميداند
زيرا ميرسند ، "تعيش" به آينده و جديد نسلهاي كه حالي
مشاهده پس.هستند برخوردار كمتري تعصب و وابستگي از
بحث مورد امروز تا ابنخلدون زمان از نسلها شكاف ميكنيم
جدي مساله اين كه معتقديم علت اين به امروز و است بوده
جمعيت.است شده جوان درصد هفتاد ما كشور جمعيت كه است
خود وسهم رفته پيش بالايي سرعت و شتاب يك با جوانكشور
.است كرده بيشتر كشور جمعيتي هرم در را
تكانههايي چنين وقتي.بگيريد نظر در زيرين لايههاي از
او ارزشي و هنجاري نظام است طبيعي داده ، رخ ما جامعه در
گفتمانهاي چقدر هر البته.بشود تفاوت و دگرگوني دچار هم
داشته پوشش چتر متفاوت ارزشي دنياي بر سامانبخش و مشترك
.ميكند كمتر را فاصلهها باشد ،
انقلابي شرايط شما.شما سوال به برگرديم توضيحات اين با
در.داديد گسترش جنگ پايان تا انقلاب تكوين دوران از را
است ارزشهايي غالب هنجارهاي و ارزشها خود به خود فضا اين
به و دارند اعتقادي و ايدئولوژيك مضامين بيشتر كه
به ارزشها اين.هستند بخش بسيج و كننده اقناع گونهاي
خود به خود وقتي.ميبخشد تحرك مرحله اين در جوان نسل
تحرك با همراه شرايط تغيير اين و -كند تغيير جامعه شرايط
بين گسست از دارد ضرورت گاه آن -باشد اجتماعي و جمعيتي
دو معمولا اينجا در.شود كاسته قديم و جديد هنجاري نظام
اين ما كه است اين برخورد يك:ميگيرد صورت برخورد نوع
كنيم فكر و نكنيم درك را شرايط تغييرات و دگرگوني
نگه گونه همان به و دوباره را اجتماعي شرايط آن ميتوان
.كرد نخواهيم درك را زيرين تغييرهاي اين نتيجه در.داشت
يك عنوان به را شرايط دگرگوني كه است اين ديگر گونه
سامانبخشي و مشترك هنجارهاي و ارزشها و بپذيريم واقعيت
.بكنيم تعريف باز است داشته وجود گذشته مرحله در كه را
الگوي يك عنوان به آن در كه دارد وجود هم سومي شكل البته
را تفاوت اين اساسا كه است اين آن و نكردم تامل رفتاري
است متفاوت چيز همه چون بگوييم و بپذيريم گونهاي به
مرحله دو اين بين مشتركي هنجار و ارزش هيچ نيست هم لازم
اول شقوق از يكي ما بحث مورد الگوي چون.باشد داشته وجود
و آسيب يك عنوان به وگرنه پرداختم آنها به بود دوم و
.دارد وجود هم سوم شق اين اجتماعي واقعيت
يعني شويم ، متصور جامعهاي هر براي ارزش نوع سه اگر *
انطباق از و حكومتي ميان ارزشهاي مردمي ، ميان ارزشهاي
تحول به توجه با ميرسد بهنظر; مشترك ارزشهاي دو اين
كاهش به مشتركرو ارزشهاي زمان ، گذشت با و جمعيتي
صحيح هدايت عدم و سردرگمي نوع يك حال عين در.ميروند
عظيم تحول اين به توجه با.ميكنيم مشاهده نيز را ارزشها
فكر آيا نخبگان سوي از ارزشها صحيح هدايت عدم و جمعيتي
مشترك ارزشهاي بحرانكاستهشدن دچار آينده در نميكنيد
بهفراواني سياسي نظام يك دوام و بقا كه حالي دربشويم
.است مشترك قوتارزشهاي و
بستگي جامعه در جديد نسل سهم.است درست شما حدس بله ، -
يعني.كردم اشاره آن به كه دارد عوامل از خيلي به
كندي با كه جامعه يك با ميشود جوان سرعت به كه جامعهاي
بالاي حضور همين دليل به امروز.است متفاوت ميشود جوان
.كردهاند پيدا ايران تحولات در بسياري سهم جوانان فيزيكي
ميشود بيشتر جديد قشرهاي و گروهها نقش جديد جامعه در
يكي قديم نسل جامعه ، جديد بخش اين براي كه اينجاست در
توجه با اما.است مرجع گروههاي و جامعهپذيري مراجع از
تنها قديم نسل تحميلي ديد آن در اگر شما گفتههاي به
نسل كه بشود تربيت گونهاي به جديد نسل و باشد مرجع گروه
.ميگيرد صورت واكنش قطعا اينجا در است يافته تربيت قديم
سختافزاري بصورت را مساله اين ميكنم تاكيد من
ميكنيم ، صحبت جديد نسل از وقتي يعني.كرد حل نميتوان
و جوانان جنبشهاي.بشناسيم را جديد جنبشهاي بايد حتما
مدنظر بايد اجتماعي نوين تحولات اساسا و دانشجويان
.شود گرفته
تعريف جوان نقشهاي ايران ، مثل جامعهاي در است كافي حالا
نگرفته همشكل اجتماعي صورتبندي آن براي يا باشد نشده
است اين ما آسيبپذيري نقاط از يكي معتقدند برخي.باشد
و كودكي بين اجتماعي تحولات فرآيند در اساسا كه
هم رسميت نكردهايم ، به تعريف را جواني نقش ميانسالي
است آتشين گذار دوران يك جواني گويا يعني.نشناختهايم
است ، انقياد تحت كه كودك براي.بگذرد زودتر هرچه بايد كه
هم بزرگسال و ميانسال براي كردهايم ، تعريف را نقشهايي
را جواني و نوجواني دوران اما داريم شدهاي تعريف نقشهاي
ويژگيهاي از خيلي خود به خود نشناختهايم رسميت به چون
آرمانخواهي ، تحرك ، نشاط ، ميگيريم ناديده هم را او
و روانشناسانه ويژگيهاي همه مقاومت ، نقد ، اعتراض ،
جوان باشد ، نداشته اعتراض جوان اگر.است جوان اجتماعي
چشماندازهاي نتيجه در.ميانسال يا و است كودك يا.نيست
بوجود خلاء دوران همين در هويتي گسستهاي يا بحراني
.ميآيد
نسلهاي يا مردمي ميان ارزش به رسيدن در مشاركت جوان آيا
مسائل اين در اگر دارد؟ حكومتي ميان حتي يا و قبلي
جوان.است تعريف قابل امور اين همه باشد ، داشته مشاركت
بخشهاي با خود همسال گروههاي با خود ، قديم نسل با بايد
مشاركتي رابطه كند ، هدايت را او ميخواهد كه مديريتي
بهعهده نقش و سهم مشاركتي رابطه اين در و سازد برقرار
اين در جوان قطعا.دهد اختصاص بهخود را سهمي و بگيرد
يك بههرحال اما ميكند ، برقرار انتقادي رابطه مسائل
كه مشكلي من بهنظر ميگيرد ، صورت گفتوگو و رابطه
آن كرد ، ياد تهديد يا فرصت يك عنوان به آن از ميتوان
به جوان نسل با ارتباط و گفتوگو ميزان چه به كه است
و سياستگذاري در آن براساس تا ميشود شناخته رسميت
داشته شركت خودش هدايت در كليتر تعبير به و برنامهريزي
.باشد
محمدگلزاري:وگو گفت
دارد ادامه
ميكند حمايت كودكان حقوق از مجلس
در كودكان حقوق از حمايت طرح تصويب با:اجتماعي گروه
عرصههاي در جامعه از قشر اين حقوق از ميتوان مجلس
.كرد حمايت مختلف
اين مجلس درمان و بهداشت كميسيون مخبر مرعشي ، سليم دكتر
كرد بيان ايسنا پارلماني خبرنگار با گفتوگو در را مطلب
و بهداشت كميسيون در كودكان حقوق از حمايت طرح:افزود و
نمايندگان از تن چند ديگر ، سوي از.است شده مطرح درمان
لئون دكتر و خاتمي فاطمه دكتر جمله از كميسيون اين
مسئله تا شدهاند انتخاب طرح اين بررسي براي داويديان
.شود مطرح مجلس علني صحن در طرح شكل به كودكان از حمايت
ابتدا در:داد ادامه ششم ، مجلس در رودبار مردم نماينده
كميسيون در تقاضايي اينباره در كودكان از حمايت انجمن
كميسيون اعضاي و رئيس قبول مورد كه كرد مطرح بهداشت
انجمن اعضاي اين بر علاوه.گرفت قرار درمان و بهداشت
استمرار با و داشتند نشستي كميسيون با كودكان از حمايت
.داد شكل را جامعي طرح ميتوان نشستها اين
به طرح اين:داد توضيح طرح اين ماهيت پيرامون همچنين وي
و قبول غيرقابل شرايط در كه است كودكاني از حمايت دنبال
گرفته كار به كم سنين در و هستند غيراخلاقي و غيراصولي
در كودكان اين با كه رفتاري موارد از برخي درميشوند
تصور و قبول غيرقابل ميشود ، انجام خانوادهها و اجتماع
.است
موارد از برخي در كودكان حقوق اينكه به اشاره با وي
برخي از اكنون كه همانگونه:كرد اضافه نميشود ، رعايت
تعامل ضمن حمايتي مجموعهاي شود ، مي حمايت نيازمند اقشار
.است كودكان از حمايت دنبال به درمان و بهداشت كميسيون با
و انديشمندان صاحبنظران ، كه كرد درخواست ادامه در مرعشي
ميكنند ، وظيفه احساس كودكان حقوق به نسبت كه افرادي
كنند ارائه درمان و بهداشت كميسيون به را خود پيشنهادهاي
لذا.كرد ايجاد همكاري براي زمينهاي و تعامل بتوان تا
صحن در طرح اين كه صورتي در مجلس به طرح ارائه از پس
.شد خواهد اجرا قانون بهعنوان آورد ، راي مجلس علني
اقتصادي مفاسد شكنجه ضرب و بستن گرفتن ،
نميكند حل را
با مبارزه كمتوفيقي و ناكارآمدي علت:اجتماعي گروه
مبارزه روند مقابل در عدهاي كه است اين اقتصادي مفاسد
بيشتر.گرفتهاند قرار امن دايرهاي در اقتصادي مفاسد با
توجه علتها به و ميگيرد صورت معلولها با مبارزهها
.نميشود
گفتگو در دادگستري وزارت مجلس امور و حقوقي معاون واحدي
بسيار ابعاد اقتصادي مفاسد با مبارزه:گفت ايسنا با
و قضايي حركتهاي با تنها و دارد وسيعي و پيچيده و گسترده
كنيم ، ريشهكن را اقتصادي مفاسد نميشويم موفق انتظامي
مختلف دستگاههاي بين همهجانبه هماهنگي و عوامل مجموعه
تا شود اجرا بايد فرهنگي و اقتصادي قضايي ، تقنيني ،
.برسد توفيق و سامان به مفاسد با مبارزه
مديريت اطلاعات سيستم در موجود ضعف به اشاره با واحدي
كشورها دراست مهمي مساله اطلاعات موضوع:گفت كشور
و شده كاناليزه خود به خود كه است نحوي به اطلاعات
كه نيست مشكلي اين.ميگيرد قرار خاصي افراد دراختيار
اين در نيز ديگر دستگاههاي كند ، حل را آن قضائيه قوه
با برخورد:كرد تاكيد پايان در وي.هستند مسئول زمينه
و قضايي تا باشد اقتصادي است بهتر اقتصادي معضلات
به منجر حقوق كمبود و بيكاري فقر ، وجود زيرا انتظامي ،
داشته كمي حقوق كارمندي وقتي.ميشود اقتصادي فساد ايجاد
كوچك كار برابر در درشتي پول پيشنهاد با خود به خود باشد
را مساله اين.ميرود بالا لغزش احتمال و ميپذيرد را آن
گرفتن با كرد ، حل كارمند معيشت و زندگي تامين با ميتوان
.نميشود حل مشكلي شكنجه ضرب و بستن و
دريافت اشتغال وام آزادشده زندانيان
ميكنند
زندانيان به:گفت زندانها سازمان رئيس:اجتماعي گروه
پرداخت اشتغال وام ريال ميليون شرايط 15 واجد آزادشده
.ميشود
شهرستان زندان از ديدار در جمعه روز بختياري مرتضي سيد
يا و بوده حرفه داراي كه افرادي به وام اين:افزود خلخال
و كسب ايجاد براي آموختهاند ، حرفهاي خود حبس مدت در
رضايت با نظر مورد تسهيلات:گفت وي.ميگيرد تعلق كار
پرداخت كشاورزي بانك به زندانيان معرفي و زندان نامه
و فني سازمان با گرفته صورت هماهنگي با:افزود وي.ميشود
آموزش براي زندانها در حرفهاي و فني كارگاههاي حرفهاي ،
تمامي به تسهيلات اين آينده در تا ميشود ايجاد زندانيان
به اشاره با بختياري.گيرد تعلق آزادشده زندانيان
ساختمان احداث مجوز:گفت خلخال زندان فضاي نامناسببودن
.آنهاست از يكي نيز خلخال زندان كه شده اخذ زندان باب 39
واقع اردبيل استان جنوب كيلومتري در 140 خلخال شهرستان
.است
|