تمدن سرنوشت و تاريخ سرشت
آفرين فرهنگ هاي ترجمه ايرانو در ترجمه سير به نگاهي
بيسابقه ، و نوين آراي و نظريات با برخورد:اشاره
پايه و بنيه در جدي تحولات آمدن پديد موجب معمولا
مستعد ديرباز از كه ايراني فرهنگ خاصه.ميشود فرهنگها
و بوده خود عصر در زنده فرهنگهاي ديگر با تعامل
با متناسب تغيير و هضم برگزيدهوبا را ايشان آموزههاي
در.است ساخته بدل موثري و جدي عناصر به را آنها نيازها ،
ايفا مهمي نقش كلاسيك و بنيادي متون ترجمه عرصه ، اين
و وگو گفت هياهوي آن ، مدبرانه سكوت در كه نقشي.مينمايد
ديگري نمونه هر از بلندتر فرهنگها ، و تمدنها احسن جدل
.ميرسد بهگوش
و خيزش چنين نشانههاي نيز ايران فرهنگ در اخير دوران در
هيچ در درواقع ، .است دنبالگيري و قابلملاحظه تعاملي
و علوم و مفاهيم انتقال و درك به رويكردي چنين زماني
اينگونه را زنده فرهنگهاي در مندرج تفكرات و تجربهها
از كثيري جمع و خوانندگان استقبال خاصه.نداريم ياد به
و نميشوند مجاب سادگي به كه سختگير منتقدان و مخاطبان
.ميدهند خرج به ويژه دقتي مطالعه مورد آثار گزينش در
از تاريخي -تحليلي كتاب دو دست ، اين از جالبي و خوب مثال
"فرازان برج" و "نابخردي سير" نامهاي به بارباراتاكمن
پژوهش و نشر سوي از كامشاد حسن ترجمه به اولي كه است
ترجمه به اخيرا نيز دومي شدو بازار روانه روز فرزان
.گرديد منتشر علمي نشر توسط فولادوند عزتالله استاد
از كه كوتاهي مدت عليرغم "فرازان برج" يعني اخير ، كتاب
خود نوع در آثار اهميتترين با زمره در ميگذرد ، انتشارش
ترجمه اعتبار اثر ، ذاتي اهميت بر افزون و شده قلمداد
با و منظور همين به.است افزوده آن ارج بر نيز ارزشمندش
اين دانشور مترجم سوي از كه آثاري تاثير دايره به توجه
آراي سپس و ترجمه درباب كلي مطالبي ديدهايم ، تاكنون اثر
زير مقاله در كتابش اعتبار و كيفيت بالاخره و تاكمن خانم
.ميرسد خوانندگان گرامي نظر به كه شده مطرح
انديشه گروه
روبهرو تحولآفرين و مهم كتاب يك ترجمه با كه هنگامي
اثري آياميگيرد را ما گريبان جدي پرسش چند ميشويم ،
است شده آفريده متفاوتي فرهنگ و شرايط حوزه در كه
دربرداشته ما براي مهمي ارزشهاي و تجربهها ميتواند
مربوط كه متفاوت كاملا زباني در مندرج مفاهيم آيا باشد؟
قابل است ، متفاوتي بسيار فرهنگي و فكري ساختارهاي به
چه انتقالي ، انديشههاي و مفاهيم ماست؟ زبان به انتقال
در ما آنچه ميكند؟ ايجاد ما تفكر و فرهنگ در سنتزي نوع
تا و بومي حد چه تا ميكنيم ، درك ترجمه يك از مادري زبان
آيا است؟ مبدا زبان در اصلي منظورهاي به نزديك حد چه
بخشيد؟ استعلا فرهنگ دو ديالوگ سطح به ميتوان را ترجمه
تاليفها و خلاقيتها توازن خوردن برهم موجب ترجمهها
چالشهاي و تازه ايدههاي براي بستري برعكس ، يا هستند
چگونه اساسا ، آيا ، مترجمان ، ميشوند؟ قلمداد وسيع
يا ناقلند آنان فرهنگاند؟ و زبان شهرستان در مردماني
مقلد يكي؟ آن يا فرهنگ ، اين اهل و خدمتگزار انديشهور؟
پيشرو؟ و روشنفكر يا تاثيرپذير و آموزنده مبدع؟ يا پيرو و
بين رابط آن؟ آشفتهكننده يا فرهنگي ميراث افزايشدهنده
يا سنت حامي ديگري؟ بر يكي استيلاي موجب يا فرهنگ دو
از ميتوان فلسفي مكث كمي با بالاخره و آن؟ به متعرض
آن ، به نياز از روانكاوانه درنگ اندكي ترجمه ، با ماهيت
دغدغه مقداري با آن ، ضرورت از جامعهشناسي تهمايهاي با
لبخندي با بالاخره و ترجمه سلبي يا اثباتي تاثير از سنتي
و تازهها طرح در اجمالياش آشوب از شيطنت و طنز سر از
مفاهيم و موضوعات پسزدن و آشنا حريمهاي شكستنحصار
رونق و غريب مفهومهاي و موضوعات داشتن عزيز و عزيز
!گفت سخن كهن بازار ديگرگوني و ديگر بازاري
ملي فرهنگ بر دورانساز و ژرف تاثيرگذاري و فرهنگ انتقال
به مربوط كلاسيك و بزرگ آثار ترجمه طريق از بومي ، و
طولاني سوابقي به مسبوق كشورما در حداقل ديگر ، فرهنگهاي
ايرانيان ، ذوق و ذائقه البته مسير ، اين در.است بوده
و فرهنگها آنكه حال بوده ، ويژه جهاتي به معطوف همواره
و كردهاند طي متفاوت مسيري كه ميشناسيم را ديگري جوامع
ژاپنيها شك ، بدون زمينه ، اين در.بردهاند متفاوت نصيبي
غرب فرهنگي و تمدني آثار برگردان و اقتباس اعلاي مثل
بحث در البته ژاپنيها ، از زدن مثال.ميشوند محسوب
نمونههاي مثلا كه فوايدي.دارد زيادي فوايد ما كنوني
كه است آسيايي كشوري ژاپن زيرا آنند فاقد لاتين آمريكاي
برخوردار قاره اين كشورهاي ساير به نزديك سنتي و مذهب از
آسياي و دور شرق خاصه ايشان ، با مشتركي مباني و مبادي و
معطوف معاصر ، عصر در نيز آنها وسيع سعيدارد شرقي جنوب
شايد و بود غربيان تكنيكي اقتدار رازهاي اكتشاف به
دور عين در جهاني ، دوم و اول جنگ دو در مستقيم درگيري
با كه داد قرار موضعي در را آنان ژئوپولتيك ، افتادگي
.كنند مشخص را خود تكليف بيرحمانه دقتي و سرعت
يا ببندند بايد را درها يا.بود روشن آنها گزينههاي
بپذيرند نيز را آن تبعات ميبايد بگشايند ، اگر.بگشايند
را بالتبع نتايج اين صدمههاي و ضايعات ميتوان البته و
اجمالا آنچه.بود مصون نميتوان آن كل از ولي داد كاهش
از بسياري بعدها و -ژاپنيها كه است اين ميدانيم ما
الگوي براساس شرقي جنوب آسياي و دور شرق كوچكتر كشورهاي
با و داده اولويت را ترجمه و اقتباس مهم حوزه چند -ژاپني
ساختارهاي در مدرني كپيهاي خلق به قادر استمرار و جديت
.شدند سياسي حدودي تا و اجتماعي اقتصادي ، مديريتي ، زيستي ،
و آن تاريخي و فكري و فلسفي ساختهاي زير و فرهنگ اما
انقلاب اين در جهاني ، ارائه سطح در زيبايي و هنر نيز
آنها كه بود عديدهاي مشكلات درگير اقتباسي ، و انتقالي
علت شايد.بپردازند بدان نخواستهاند هيچگاه يا نتوانسته
دليل جوامع ، اين توسط شده طراحي انگارههاي در امر ، اين
در توسعه اولويتهاي اينكه جمله از باشد ، داشته موجهي
بازار ، جهاني هرم در مديريت ، و صنعتي اقتصاد عرصههاي
اما كند ، نابود كلي به يا دهد نجات را كشور يك ميتواند
تفكر و ندارد نقشي و فوريت چنين هنر و ادبيات و فلسفه
اين به توجه و سرمايهگذاري سوداگرانه ، و اكونوميستي
باليدن و رشد اينها ، بر علاوه.برنميتابد را عرصهها
حداقل نيازمند جهاني ، كلاسيكهاي سطح در پديدههايي ، چنين
بدون فراغت.آزادي دوم و فراغت اول:است عمده عامل دو
و فراغت بدون آزادي و ميشود فساد و انزوا موجب آزادي
فاقد و ميزند دامن انقلاب و آنارشي به رفاه
اما.بود خواهد پراكسيس يا عقلاني عمل استانداردهاي
نگرفته صورت خطايي زمينه اين در جوامع ، اين براي نهايتا
انباشت و مديريت اصلاح و اقتصادي توسعه زيرا بود ،
را راه صنعتي ، توليد و تكنولوژي به منعطف سرمايههاي
پيامد و ميگشايد زندگي كيفيت ارتقاي و رفاه براي
.ميسازد سنگين را دموكراسي وزنه شرايطي ، چنين در مطالبات
اعتلاي به حكومتي ، و سياسي ارج از بيش دموكراسي ، معجزه
كه شهرونداني.است مربوط شهروندان رواني امنيت و حقوقي
و عقلانيت رشد و موضوعه قوانين از مجموعهاي پرتو در
بهرهوري و برابر رقابت امكان حيات ، كيفي استانداردهاي
ادبيات فلسفه ، .داشت خواهند را ترقي و توسعه امكانات از
چنين در ميشوند محسوب فرهنگ استعلايي جنبههاي كه هنر و
چنانكه ميرسند ، جانبه همه و واقعي عروج و اوج به شرايطي
دليل به -منظم و پيگير و سختكوش اما -مقلد ژاپنيهاي
در و كوروساوا سينمايشان در بالاخره مسير ، اين در تداوم
به رو -قطعا - روند اين و دارند هم ميشيما ادبياتشان
.نهاد خواهد افزايش
در.است اهميت واجد تطبيقياش نتيجه جهت از مقدمه اين
اصيلترين با فرهنگي تعامل شاهد دوره يك حداقل ما ايران ،
تمدني برآمدن و موازي و كهن تمدنهاي در موجود جريانهاي
حتي و ششم تا سوم قرون طي در.بودهايم آن پي در عظيم
اسلامي ، بخش آزادي و رها فرهنگ ورود با قمري ، هجري هفتم
شد فراهم ملل ديگر تمدن و تفكر عناصر هضم و انتقال امكان
ابداعات و افزونهها آنها ، ساختن تناور و حفظ ضمن و
و شكوفاترين از يكي سرانجام و نمود بالغ را آن بيشماري
در ايراني فرهيختگان سوي از بشري تمدن ادوار مهمترين
و هنري و فرهنگي پرشكوه همايش و رهايش اين.شد ثبت تاريخ
بازخوانيهاي و ترجمهها محصول زيادي حد تا بيشك علمي ،
فرهنگها ساير مهم دستاوردهاي نتايج و عالمانه و انتقادي
بوده آن بخش ژرفترين آن ، كلامي و فلسفي وجه شايد كه بود
گوهرهاي و گستره و نبود شكوفا كم نيز ، هنرها اما باشد ،
ذوق حامل كه شعر خاصه ميكرد خيره را چشمها كه داشت ويژه
اندرزهاي و تخيلي تصاوير و آرماني طرحهاي و طبع موزوني و
اعجاز و اعجاب پايهاي به و بود ايراني روح حكمتزاي
و رفته سخن بسيار البته زمينه ، اين دركشيد پر انگيز
اكنون روزگار سراغ به لذا است ، باز نيز تازه مباحث جاي
.ميرويم
فرهنگ و ما ملت براي -ميلادي بيستم قرن خاصه -جديد عصر
محور بر نويني نهضت حامل ديگر ، ملل بسياري ماهمچون
سراسر ديار ، اين در فرهنگ اهالي بيگمان است ، بوده ترجمه
حقيقت در.كردند سپري تجدد و سنت چالش در را قرن اين
اصيل و استعلايي معناي به نيز جديد دوران در سنت به توجه
شناختي ، هستي تعليل و تحليل در اما بود ، تجدد همزاد آن ،
آمد حساب به متاخر تجدد و گرديد محسوب متقدم و خودي سنت ،
مدرن دستاوردهاي كه بود ايام اهمالهاي از هم اين.غريب و
و ميشد پنداشته غريب جهاني ، دستاوردهاي و مشاع ملك و
منسي موجودي چنين پيدايش در ما خود فرهنگ و ملت مهم نقش
.بود گرديده
سبك را خود بار ما ژاپن ، نظير مللي خلاف بر حال ، هر به
و بازخواني و بازبيني با را سنت ثقل بلكه نكرديم ،
به همزمان و نهاديم خود دوش بر آن بازخواهي و بازآفريني
.رفتيم جهان از متجددانه درك تجربه و تجدد تجربه درك سراغ
به فقط و داشت متعددي سويههاي ما ارتباط آنكه شگفت
و نظم و روش زمينه در.نميشد محدود فناوري و تجربي علوم
اولويتهاي كه هرچند نشديم ، قضيه اهميت متوجه مديريت ،
زود خيلي نيز مطبوعات و چاپ به توجه نيز و نظاميگري
كرد قبول را نكته اين بايد هرحال بهكرد جلب را ما توجه
سر از غرب ، با ما برخوردهاي سپسين حتي و نخستين كه
و صنعت ذوق و گرديد متحقق عكسالعملي چالشهاي و انفعال
تحتتاثير بسيار را ما مردم و حكمرانان از برخي ظواهرش ،
.كهنبايدمارابرنجاند مسئلهواقعيتياست قراردادواين
همان از ديگر ، جوامع بسياري خلاف بر اين ، بر افزون اما
و ادب و فرهنگ تجدد ، و غرب تمدن با مواجهه ابتداي
Since و تكنيك تنها و ميكرد مجذوب را ما نيز فلسفهاش
فروغي راذكاءالملك امري چنين اعلاي مثل.نبود مدنظر
ايرانيرا فرهنگ و پارسي ادب و زبان فروغي.ديد ميتوان
صورت در را اسلامي فلسفه و فرهنگ.ميدانست كمال به
درك نيز را غربيان فلسفه و سياست و ادب خواند مدرسي
و سنت مترجم همزمان او.بود يافته تسلط آن بر و كرده
در را خيام رباعيات و سعدي كليات هم.بود مدرن فرهنگ
فن هم كرد ، ترجمه را اسميت آدام ملل ثروت هم نهاد ، دسترس
و سقراط هم گرداند ، فارسي به را پورسينا طبيعي سماع
.نوشت را اروپا در حكمت سير هم و كرد معرفي را دكارت
دو تقسيمبندي ، يك در ما روزگار در جدي و بزرگ مترجمان
در.پنجدسته متفاوت بخشبندي يك در و بودهاند دسته
و داشتهايم موسس و مبدع مترجمان اول ، تقسيمبندي
علي محمد و اصفهاني حبيب ميرزامكمل و پيرو مترجمان
بومي فرهنگ بر هم.موسساناند و مبدعان جمله از فروغي
زبان بر هم ترجمه ، موضوع دانش بر هم دارند ، آگاهي و تسلط
به قادر و مكتباند صاحب نگارشهايشان در.مقصد و مبدا
اينها دركنار.فارسي زبان در اثر با متناسب سبكي خلق
نيز را ذلك امثال و مستعان حسينقلي و اعتصامي يوسف
و مبدع اما است مفيد و اعتنا خور در كارشان كه ميبينيم
در ايران مترجمان ثانوي ، بخشبندي در اما.نيستند موسس
را قدما آثار كه مترجماني -هستند10 بررسي قابل بخش پنج
يا گرداندهاند فارسي به بوده عربي تحرير عمدتا كه
فراهم را پارسي دشوار آثار مجدد فهم و بازخواني زمينه
پربار بسيار نيز اخير دهههاي زمينه اين درساختهاند
گردانده پارسي به را غربي آثار كه مترجماني -است20 بوده
موارد تمام در سنتي مقابلهاي از استفاده به اعتقاد و
لغات كه مترجماني -داشتهاند30 شده ترجمه متن براي
كار به بومي لهجه با و كرده وارد سخاوت با را فرنگي
كه مترجماني -ميكردهاند40 تجدد به تظاهر و ميبرده
و بدعتها چنين و بوده اصطلاح وضع و جعل به معتقد
مترجماني -ميگرفتهاند50 پي گسترده سطح در را ابداعاتي
ضمن و داده قرار نظر مد را مجموعه اين از تركيبي كه
تنهايي ، به و كاملا هيچيك ، به يك ، هر از استفاده
.نبودهاند پايبند
مورد.ندارد مقاله اين در بحث به نياز چندان يكم مورد
علامه استاد و حكمت مرحوم همچون مترجماني ميتوان دوم
ماركسيستهاي سوم ، مورد.برد نام را آشتياني اقبال عباس
نوآمدگان برخي و ديگران سرآمد ماركسيست مترجمان و مترجم
آن اعلاي مثل چهل و سي دهه در آوانگارد علوم و فلسفهها
ايرانگرايان به معتدلش شكل در چهارم مورد.بودهاند
قبل حتي و -ميگردد باز مشابه حلقههاي و زمانپورداود
نظير افرادي به نهايتا و -مشروطه متفكران برخي در آن از
و فرديد مرحوم و سلطاني اديب استادميرشمسالدين و اعلم
اين كل بست جمع آخر ، مورد اما.ميگردد ختم وي اقران
ظهور بار يك فروغي جالب آثار و چهره در كه تجربههاست
استاد مثلا.زمان اين تا داشت بارقههايي سپس و كرد
جنت مرحوم يا سياسي فلسفه و فلسفه در عنايت حميد فقيد
زندهياد مرحوم يا منطق و فلسفه در بزرگمهر منوچهر آشيان
نمونههاي جملگي نقد ، و ادب در زرينكوب عبدالحسين
با قياس به -كمابيش -را لازم صفات همه كه بودند ممتازي
و آنها دوران نه اما.داشتند گفتيم فروغي مورد در آنچه
آن خور در چنانكه مجالي آنها ، شرايط و نيازها نه
سطح حال ، هر به زيرا نمينهاد ، اختيار در بود فرزانگان
خوانندگان ، و مخاطبان اطلاعات وسعت و تفكر عمق و توقع
كيفيت سنجه مهمترين و شده عرضه آثار معيارهاي بزرگترين
گفت ميتوان جرات بهميشود محسوب مولفان و مترجمان كار
و اعتنا قابل ايران در اخير دهه دو در تنها امر ، اين كه
به پيوسته بزرگ دگرگونيهاي زيرا است ، بوده استحصال
ساخت فعال را شده آزاد پتانسيل نوعي مردمي 1357 ، انقلاب
ندارد خاطر به كسي.شد شكوفا فرهنگ عرصه در سرعت به كه
و كانت و دكارت يا ارسطو و افلاطون كتابهاي گذشته ، در كه
اين و شود ناياب..و پوپر و ويتگنشتاين و راسل و هگل
داشته وجود آنها كيفيات و عناوين و كميت در تنوع همه
ترجمه سطح كه آثار اين كميت مختص فقط نه اين و باشد
متعالي بسيار و توجه خور در نيز آنها نهادههاي وبرابر
بيش يا مجيد قرآن از تازه ترجمه چند و سي در بلكه است ،
مثلا -اسلامي مرجع متون يا ترجمهنهجالبلاغه بيست از
و الكامل و طبقات و الاصنام و وقعهالصفين و الفتوح
تواريخ و الاشراف و التنبيه و ابليس تلبيس و مغازي
رهگيري و مشاهده قابل نيز -...و طبري و مسعودي و يعقوبي
.است
رضوي مسعود
دارد ادامه
|