|
( دوم بخش ) هست و بايد معماي
فلسفي فلسفهاخلاقاخلاق
فلسفي دايرهالمعارف در "اخلاق تاريخ" مقاله نويسندگان
:ميآغازند چنين را خود سخن ادواردز پل ويراسته
متفاوت معني سه به غربي تفكر در (Ethics) اخلاق علم واژه
:ميرود بكار يكديگر با متناسب اما
.زيستن طريق يا عام روش -1
.اخلاقي قوانين يا رفتار درباره قواعدي مجموع -2
.رفتار قواعد و زيستن طرق مورد در تحقيق -3
در.ميگوييم سخن مسيحي يا بودايي اخلاق از اول بخش در
و ماثور و (Propessional) مالوف اخلاق از دوم بخش
اخلاق سوم ، بخش در و ميگوئيم سخن غيراخلاقي رفتارهاي
"اخلاق وراي" عنوان به اغلب كه است فلسفه از بخشي
.ميشود ناميده (Meta-Ethics)
:از است عبارت اخلاق فلسفه مركزي و اصلي پرسشهاي
چيست؟ خيروشر يا (Bad) بد و (Good) خوب از ما مقصود
احكام چيست؟ امور و اشياء بدي و خوبي تعيين درست معيار
به مربوط احكام يا (ارزشي احكام) بدي و خوبي به مربوط
چه (واقع امور يا واقعيتها يعني) خنثي ارزش داراي امور
قسم بر ميتوانند چگونه اول قسم و دارند اختلافي و تفاوت
(و 7 ص 6 ص 1368/بيدي دره صانعي) باشند؟ متكي دوم
يا اخلاق فلسفه كه ميكند مشخص شده نقل عبارات در تامل
كلي بنيادي يافتن درصدد نويسندگان نظر مورد فلسفي اخلاق
آنچه مثل است ، اخلاقي جزئي تكاليف و احكام براي فراگير و
ارائه اخلاقي تكليف براي كلي فرمولي عنوان به كانت كه
يا (Hedonists) لذتگرايان نظير ديگران همچنين و ميدهد
.(Utilitarianists) گرايان منفعت
را آن است بهتر كه اول درجه معرفت عنوان به اخلاق فلسفه
دارد ، ديرينه و كهن ريشهاي بناميم ، اخلاق مابعدالطبيعه
اخلاقي پژوهش منطق را آن ميتوان كه اخلاق علم فلسفه ولي
فلسفي فكر تحولات محصول ناميد نيز اخلاق روششناسي يا
بطور و است بيستم قرن اوايل و نوزدهم قرن اواخر در جديد
را اخلاق به نسبت دوم درجه معرفت از شاخه اين گسترش مشخص
فلسفههاي تاثير تحت ميتوان ديگر شاخههاي بسياري مثل
.دانست (Linguistic Analysis Philosophy) زباني تحليل
يكي در اخلاق فلسفه معاصر پژوهشگر سروش عبدالكريم دكتر
:مينويسد خويش تاليفات نخستين از
قرن اوايل از مشخص ، و متمايز دانشي بصورت اخلاق فلسفه"
ميتوان را آن تولد تاريخ و نهاد ظهور عرصه به پاي بيستم
مور ادوارد جرج نوشته اخلاق مباني كتاب نشر با
فيلسوفانگليسيدرسال(GeorgeEdwardMoor,PrincipiaEthica)
مكتب توسعه با خصوصا و او از پس.دانست مقارن 1903
منطقي پوزيتويسم مكتب نيز و زبان تحليل فلسفي
نحو به اخلاقي فلسفيدرقضاياي كاوشهاي(LogicalPositivism)
...گرديد آغاز نويني
پايه برچه را اخلاق كه است اين سر بر سخن اخلاق فلسفه در
كجا در ريشه رذيلت و فضيلت بد ، و خوب.كرد بايد بنا
چه از ارزشها.است كدام و چيست آنها سنجش معيار و دارند
به وابسته آنها تغيير و ثبات و برميخيزند چشمههايي سر
اخلاق و علم رابطه چيست ، حقيقت و است كدام اعتبار.چيست
براخلاق رواني ساختمانهاي و اجتماعي مناسبات است ، چگونه
چگونه منطقي نظر از اخلاقي قضاياي دارند ، تاثيري چه
و تفاوت چه نيست و هست با نبايد ، و بايد و هستند قضايايي
معناي به جز اخلاق فلسفه ديگر ، گفته به دارند؟ تمايزي
-و 7 ص 6 ص 1359/سروش عبدالكريم) ".نيست شناسي اخلاق
فلسفه درسهاي در بعدها سروش دكتر كه است توضيح به لازم
تهران دانشگاه اسلامي معارف و الهيات دانشكده در اخلاق
كليت و كرده بيان بيشتر وضوح با را تمايز و تفكيك اين
معرفت مثابه به اخلاق فلسفه دوم نوع بر نيز را خود تدريس
.(ساخت متمركز دوم درجه
فلسفه":يعني است پاياني جمله همان فوق عبارات ماحصل
مراد البته و "نيست اخلاقشناسي معناي به جز اخلاق
در.است شناسي "اخلاق علم" ،"شناسي اخلاق" از نويسنده
رابطه بررسي مساله مهمترين دوم ، درجه معرفت از رشته اين
و است "نيست و هست" با "نبايد و بايد" تمايز و تفاوت و
علم فلسفه كنيم نظر پرسش اين به ديگر منظرهاي از اگر
و بايدها) است كدام اعتبار اينكه از ميكند بحث اخلاق
رابطه يا و (نيستها و هستها) چيست؟ حقيقت و (نبايدها
با هستدار توصيفي قضاياي رابطه) است چگونه اخلاق و علم
كه اساسي پرسش اين خلاصه و (بايددار تكليفي قضاياي
يعني هستند؟ قضايايي چگونه منطقي نظر از اخلاقي قضاياي
.است اخلاقي گزارههاي منطق اعتبار يك به اخلاق فلسفه
طور به "بايددار" جملات و "استدار" جملات رابطه بحث
اسكاتلنديقرن فيلسوف هيوم ديويد سوي از بار نخستين جدي
پيدايش موجب وي سوي بحثاز همين طرح.شد مطرح هيجدهم
با مغاير.شد اخلاقي مسائل باب نوينيدر فلسفي سنت
.بودهايم شاهد آن از پس حتي و اروپاپيش قاره در آنچه
تمامابه و كلي بهطور سروش ، دكتر "ارزش و دانش" كتاب
از گذار منطقي امتناع بر داير هيوم ديويد نظريه از دفاع
اختصاص "بايددار" گزارههاي به "استدار" هاي گزاره
اين با مساله طرح نيز"عملي عقل كاوشهاي" داردودركتاب
پايان مسالهتا اين و آغازميشود هيوم اساسي پرسش
براي عقلاني بنيادي تاسيس براي نويسنده اصلي دغدغه
هيوم اخلاقي نظريه باب در).ميماند باقي اخلاقي ارزشهاي
عصر در اخلاق بنام فلاسفه از يكي كتاب به ميتوان ازجمله
نمونه پنج" عنوان تحت كرد مراجعه Broad.DC يعني حاضر
اين در (Five types of ethical theory) "اخلاقي نظريه
كانت ، هيوم باتلر ، اسپينوزا ، اخلاقي نظريات نويسنده كتاب
شرح بدين كتاب مشخصات.است كرده تقرير را سيچويك وهنري
:است
C.D.Broad,Five Types...,Routledge & KeganPaul
London,11.impression,1979
عقل كاوشهاي" كتاب آغازين درصفحات يزدي استادحائري مرحوم
:كه ميكند تاكيد درستي به نكته اين بر "عملي
اخلاقي مباحث به ورود از پيش است انديشمنديناگزير هر"
گروه اختلاطدو از و نموده مشخص را پژوهشگرانهخود روش
همان /يزدي حائري)".جويد يكديگردوري با اخلاقي انديشه
(سيزده ص 1361
علم ميان تميز و گذشتتفكيك كه همچنان ايشان مراد و
روشمختار ميكند تصريح ايشان.است اخلاق فلسفه و اخلاق
علم نه است ، فلسفهاخلاق شده ياد پژوهشدركتاب
مراد كه نميدارد معلوم ايشان همه اين با.(همانجا)اخلاق
معرفت عنوان به اخلاق بعدالطبيعه ما فلسفهاخلاق ، از
معرفتدرجه عنوان به علماخلاق فلسفه يا است اول درجه
.دوم
كتاب در فرانكنا ويليام پروفسور از ايشان كه آنچه
كه دارد اين به اشاره كردهاند نقل وي (Ethics)"اخلاق"
اخلاقي پژوهش منطق حائري استاد موردنظر "اخلاق فلسفه"
:است اخلاق علم فلسفه همان يا اخلاق ومعرفتشناسي
و تحليلي تفكر گونه اخلاقي ، يك انديشههاي ديگر گروه"
با كلي به كه است فلسفه برترين بحثهاي و نقاديهايمنطقي
پيرامون تنها گروه اين.ميكند پيدا تفاوت گروهاول
پرسشهاي ويا پرسشهاياپيستمولوژي يا منطقي ، پرسشهاي
عمل وكاوشبه وگو گفت سمنتيكمصطلحاتاخلاقي فلسفه
معناي بايد كه است تحليلي روش اين در مثلاميآورد
مشخص بايد كه جاست همين در و نمود تبيين و تعريف را خوبي
را ارزشي گزارههاي و دستوري سازيمچگونهقضاياي
ثبوت به و استنتاجكرده قياساتمنطقي طرق از ميتوانيم
اخلاقي حقيقيمفاهيم معناي كه كنيم روشن يا و برسانيم
است ، قرار چه غيراخلاقياز مفاهيم با آنها فرق و چيست
".معناست چه ومسئوليتبه چه يعني آزادي
(Frankena ,Ethics,p,از 4 نقل به همانجا)
رادستهبندي فوق اصليجستار گزارههاي بخواهيم اگر
:شد خواهد چنين كنيم
تفكر گونه يك (دستوري اخلاق خلاف به) اخلاق فلسفه -1
(استعلايي) برترين بحثهاي و منطقي تحليليونقاديهاي
.است فلسفه
يا برترين بحثهاي و منطقي نقادي تحليلي ، تفكر يعني
اصطلاح كانتي معني به استعلاييرا اگر) استعلاييفلسفه
ويژگي(.است شناسانه معرفت بار حامل كه بگيريم نظر در
.فرانكناست موردنظر فلسفهاخلاق اصلي
پرسشهاي يا منطقي ، پرسشهاي پيرامون تنها اخلاق فلسفه -2
(معناشناسانه)سمنتيك پرسشهايفلسفه يا و اپيستمولوژي
.ميآورد عمل به كاوش گفتوگوو اخلاقي مصطلحات
بررسيهاي اخلاقيمورد مفاهيم اخلاق ، فلسفه در يعني
اخلاقي گزارههاي نيز و ومعناشناسانه شناسانه معرفت
اينكه مثلميگيرند قرار منطقي بررسيهاي مورد
گزارههاي با رابطهاي يا تفاوت چه "استدار" گزارههاي
دارد؟آيا معني چه مفهومخوبي يا دارند؟ "بايددار"
وصفيمابعدالطبيعي است؟آيا اشياء طبيعيبراي وصفي
آيا است؟ غيرعيني و ذهني آيا است؟ اشياء براي
برنده كار وبه گوينده انفعالاتوعواطف از صرفاحكايت
معني به آيا ميدهد؟ آمدن خوش صرفامعناي و دارد آن
را معنا اين.. و است؟ طبع با بودن ملايم يا بودن مفيد
:ميكند تاييد فرانكنا بعدي جمله
و تعريف را "خوبي" معناي تحليليبايد روش اين در -3
.تبييننمود
عنوان به "خوبي" مفهوم تبيين و تعريف كه است واضح
و آن توصيف از غير اخلاقي مصطلح و مفهوم كليديترين
از آن مفهوممترادف تعيين حتي يا و مصاديقجزيي تعيين
سخن به.است آن مساوق مفهوم ديگر عبارت به يا مصاديق حيث
جزيي اخلاقي گزارههاي در نه وتبيينخوبي تعريف ديگر
... و"است خوب درماندگان به كمك" ،"است خوب صدق" نظير
تشكيلميدهند را دستوري اخلاق مجموعا كه مييابد تحقق
خوب عدل" مابعدالطبيعهنظير و فراگير گزارههاي در نه و
كه...و"است خوب منفعت" يا"است خوب لذت" يا"است
خوبي ميدهندومفهوم تشكيل را اخلاق مجموعامابعدالطبيعه
ديگر مفهوم يك مساوقبا و مترادف مصاديق حيث از را
خوبي اخلاق ، مفهوم از فلسفي تحليل در بلكه ميگيرند ،
شناسانه منطقي ، معرفت حيث اولااز يعني.تعريفميشود
و بررسيميگردد و تحليل اجزايآن معناشناسانه ، و
و ميگردد بيان آن ريشهحدوث يعني.ميشود ثانياتبيين
به يا و خارجي شناختامور به مختلف ، يا مسلكهاي به بنا
.ميشود داده ارجاع عواطف و احساسات
دستوري قضاياي چگونه سازيم مشخص بايد اخلاق فلسفه در -4
قياساتمنطقي طرق از ميتوانيم را ارزشي هاي گزاره و
علم فلسفه در يعني.برسانيم ثبوت به و كرده استنتاج
با"دار است" قضاياي درخصوصنسبت بررسيمنطقي اخلاق ،
قضاياي استنتاج ونحوه ميگيرد صورت "بايددار" قضاياي
قرار ارزيابي مورد اول قضاياينوع از دوم نوع
از "بايددار" قضاياي استنتاج براي كه آن نه)ميگيرد
نظام ابتناييك براي و شود كوشش"استدار"قضاياي
شناسانه هستي و فلسفي مباني بر اخلاقي مابعدالطبيعي
:وبالاخره(.آيد عمل به تلاش
و اخلاقي مفاهيم بررسيمعناي به اخلاق فلسفه در -5
شناسانه ، هستي علمي ، ) مفاهيمغيراخلاقي با آنها تفاوت
.ميپردازيم (...و هنري
فلسفه از فرانكنا مراد ميشود معلوم آمد آنچه به باتوجه
ظاهري شباهت عليرغم كه است اخلاق علم فلسفه همان اخلاق
شايد. دارد آن با جدي تفاوتهاي اخلاق مابعدالطبيعه با
اخلاق فلسفه از سخن مطلقا فرانكنا امثال كه اين
فلسفه از معنا دو تمايز به ارجاع و بياشاره و ميگويند
ناشي نميبرند ، كار به را اخلاق علم فلسفه واژه اخلاق ،
.باشد فلسفه حقيقت به تحليلي فلسفه اصحاب انگاره از
از يادشده عبارات ذكر از پس "عملي عقل كاوشهاي" مولف اما
متعارف معناي به را اخلاق به مضاف فلسفه كه فرانكنا
معناي به ناگاه به است برده كار به تحليلي فلسفه درحوزه
اسلامي فلسفه سنت در (كلي علم و هستيشناسي) فلسفه خاص
علم يا اولي فلسفه تفكيك براساس ميكوشد و نموده بازگشت
را اخلاق فلسفه از دستوري اخلاق تمايز جزئي ، علوم از كلي
:نهد بنياد
خود گفتارهاي و نوشتهها از بسياري در نگارنده..."
و فلسفه انديشههاي روش ميان اسلامي ، متدولوژي براساس
تا نمودم ارائه منطقي جدايي و تمايز يك علوم روشهاي
فنون گوناگونيهاي و انساني دانشهاي تمام در بتوانيم
و بمانيم آسيبناپذير گفتار و پندار نابسامانيهاي از
ايمن علم و فلسفه ميان مغالطه و آميختگي خطر از پيوسته
".باشيم
علم مطلق معناي به فلسفه مسلمان ، حكماي متقدمان ميان در
آن تعريف در جهت ، همين به بود شده طبقهبندي معرفت و
و ميآوردند را "كماهي الاشياء اعيان حوال با العلم"
گاهي و ميافزودند نيز را "البشريه الطاقه بقدر" بعضا
"العيني للعالم مضاهيا عقليا عالما الانسان صيروره" نيز
جاي به را "نفس استكمال" يا و آورده فلسفه تعريف در را
و فلسفه اعتبار همين بهميدادند قرار انسان صيرورت
ميشد سياست و اخلاق حتي و رياضيات طبيعيات ، شامل حكمت
يا حديث و فقه نظير منقول علوم از تنها تمايز مقام در و
.ميگشت متمايز و ممتاز لغت و ادبيات و منطق از
فقيه رضوي سعيد دكتر
دارد ادامه
|
|