مي‌آيند مدارس به تانكرها
تماشا براي رايگان فقر ، تراژدي
مي‌آيند مدارس به تانكرها
حيات تداوم عامل مهم‌ترين و الهي عطيه ارزشمندترين آب
يا فقدان.است پايدار توسعه اصلي ركن و زنده موجودات
و شهروندان زندگي در اختلال موجب حياتبخش مايع اين كمبود
جوي ، وضعيت به توجه با.مي‌گردد فراوان نابساماني بروز
كشور از مختلفي مناطق آب بي‌رويه مصرف و اخير خشكساليهاي
به نهايت در امر اين كه شدند مواجه آب كمبود مشكل با
پرجمعيتي مناطق در آب جيره‌بندي.شد منتهي آب جيره‌بندي
شهر.است شده فراواني مشكلات بروز باعث تهران همچون
بود ، كم‌تحرك و كوچك شهري قبل ، قرن نيم حدود تا تهران
توسعه سبب به جمعيت فزاينده رشد با امروزه ليكن
بزرگترين از يكي به سياسي و فرهنگي -اجتماعي فعاليتهاي
را ايران جمعيت از عمده‌اي بخش و شده تبديل دنيا شهرهاي
بين موجود ناهماهنگي به توجه با.است داده جاي خود در
اين آب ، توزيع و انتقال تامين ، برنامه‌هاي و جمعيت رشد
لحاظ از مشكل بيشترين كشور شهرستان‌هاي تمام ميان شهر
راستا همين در.دارد را خود شهروندان نياز مورد آب تامين
نگران مدارس بازگشايي با خانواده‌ها از بسياري
بدون را مدرسه طولاني ساعات چگونه كه هستند فرزندانشان
احتمالي بهداشتي مشكلات پاسخگوي كسي چه و بگذرانند آب
ميان در به‌ويژه نگراني اين بود؟ خواهد آنها
مراتب به دارند دبستاني دانش‌آموزان كه خانواده‌هايي
.است بيشتر
در هست آب كه زماني در:مي‌گويد خانه‌دار بختياري پروين
دستشويي‌ها.نمي‌شود رعايت بهداشتي مسائل چندان مدرسه‌ها
از پر اتاقها و سالن‌ها كف و آشغال از پر آبخوريها كثيف ،
ديگر نباشد آب است قرار كه حالا.هستند لكه و گردوخاك
جديد وضعيت با.است مشخص كاملا مدرسه احوال و اوضاع
بهداشتي مسايل رعايت كنند تلاش كه هم چقدر هر خانواده‌ها
انتظار آنها از نمي‌توانند دهند ، آموزش فرزندانشان به را
مسئولان از بايد فقط مورد اين در و باشند داشته زيادي
.كرد رسيدگي تقاضاي پرورش و آموزش
برخلاف:است معتقد روان‌شناسي رشته دانشجوي جليلي مرضيه
كه جهان بزرگ كشورهاي در جمعيت اصلي كانونهاي از بسياري
در تهران شهر در جمعيت شده‌اند ، بنا رودخانه كنار در
از بايد جهت همين به و است نگرفته قرار رودخانه كنار
نياز مورد آب آن ، اطراف رودخانه‌هاي و دست دور نقاط
آن بهداشتي مصارف و آب كه است طبيعي.شود تامين شهروندان
را مهمي بسيار نقش دانش‌آموزان رواني -جسمي سلامت در
.مي‌كند بازي
:مي‌گويد سعادت‌آباد در واقع پويا مدرسه معاون غفوري آقاي
آب بحران به توجه با دانش‌آموزان بهداشت و نظافت مسئله
بازگشايي زمان در.بيفتيم تانكر تهيه فكر به شد باعث
ليتري هزار مخزن‌سه از ما بي‌آبي روزهاي در و مدارس
.نمي‌آيد پيش مشكلي بخواهد خدا اگر و كرد خواهيم استفاده
موقت آب قطعي كه صورتي در مخازن طرح كه بگويم بايد البته
مدت شدن طولاني صورت در ولي شود واقع موثر مي‌تواند باشد
بيماريهاي بروز باعث مي‌توانند هم مخازن همين آب قطع
.شوند انگلي و روده‌اي
:مي‌گويد فاضلاب و آب شركت عمومي روابط مديركل رفيعي خسرو
هنوز اما ناراضي‌اند آب قطعي از مردم كه اين وجود با
هم آب جيره‌بندي مسئله.ندارند را لازم همكاري برخي
مي‌رسد نظر به طور اين و است نكرده حل را مشكلي تاكنون
در آب قطعي خصوص دركردهاند عادت آب قطعي به مردم كه
مدارس براي تانكر تهيه با بگويم بايد نيز مدارس
با فاضلاب و آب شركت مديران.مي‌يابد ادامه آب جيره‌بندي
كه رسيده‌اند نتيجه اين به پرورش و آموزش دست‌اندركاران
و آموزشي برنامه‌هاي ساعت و شيفت تغيير مدارس ، تعطيلي
در اقتصادي كلان بار زمينه اين در ديگري طرح هر اجراي
كه اقدامي صرفه‌ترين به و كار ايمن‌ترين لذا.پي‌دارد
به آب مخازن اتصال و منبع تهيه دهيم انجام مي‌توانستيم
طرح اين جزئيات البته كه است بوده مدارس آبرساني خط
مشكل حل براي:مي‌دهد ادامه وي.است بررسي حال در همچنان
و شركت يك نيازمنديم عمومي بسيج يك به كشور در آب كمبود
از ماكند حل را مشكلي نمي‌تواند تنهايي به موسسه
بارها و بارها مردم و بيمارستانها و هتلها مجتمع‌ها ،
اين در.كنند صرفه‌جويي آب مصرف در كه كرديم درخواست
سپاسگزاريم بسيار كشاورزي و ملت ملي ، بانك سه از راستا
.كردند جدا غيرشرب آب از را شرب آب كه
رفت خواهد فرو همه چشم به دودش شود بپا آتشي وقتي
را آب كمبود خسارات و ضروري غير مصارف مي‌توان چگونه
داد؟ كاهش
خرابي و نشت استفاده ، زمان طي آب شيرهاي مستمر بازگذاشتن
ساختمان لوله‌كشي سيستم در اشكال وجود اتصالات ، و شيرها
آبياري سرمايشي ، سيستم‌هاي در آب تلفات موتورخانه‌ها ، و
گازي وصل و قطع شيرهاي از استفاده سبز ، فضاي نابهنگام
فلاش لازم غير و مكرر كاربرد و توالتها در سيفون بجاي
افزايش باعث...و آنها حجم بودن استاندارد غير و تانكها
در آب انشعاب اصلي شيرفلكه بستن با لذا مي‌شود ، آب مصرف
كنترل شيرهاي نمودن بسته نيمه ضروري ، غير مواقع
شيرآلات از استفاده آب ، شيرهاي واشر تعويض زيرروشويي‌ها ،
اساسي ، تعميرات يا ساز و ساخت هنگام به استاندارد
مدارس همانند عمومي مراكز در شكن فشار شيرهاي از استفاده
نظير فشار تعديل ابزارهاي از استفاده آموزشگاهها ، و
دوزمانه ، يا كم حجم با فشاري تانكهاي فلاش و اورفيس‌ها
مختلف قسمت‌هاي در دهنده هشدار پوسترهاي و تابلو نصب
شست‌وشوي براي شرب كيفيت با آب از استفاده عدم سازمانها ،
ابزارهاي از استفاده مقابل در اثاثيه و لوازم خودرو ،
و غرقابي شيوه به ازآبياري پرهيز مشابه ، كننده تميز
ضروري غير مصارف از مي‌توان...و باغچه در شيلنگ رهاسازي
.كرد جلوگيري آب تلفات و
از بايد ما:است معتقد ابتدايي مقطع آموزگار حجار مينو
ما بكنيم ، فرهنگ‌سازي مدارس به دانش‌آموزان ورود لحظه
در بلكه ، آب از استفاده در تنها نه را صرفه‌جويي بايد
تبليغات و آموزشدهيم آموزش دانش‌آموزان به موارد تمامي
انگيزه بردن دربالا مهمي بسيار نقش تلويزيوني
.دارد دانش‌آموزان
مصرف كم صرفه‌جويي كه بياموزيم فرزندانمان به بايد ما
بايد هم خانواده‌ها.است كردن مصرف درست بلكه نيست ، كردن
شيوه به را خودشان دانش‌هاي و تجربيات و بينند آموزش
دانش‌آموزان كه است آموزشها همين در.دهند انتقال صحيح
.مي‌گيرند ياد را همدردي همياري ، همكاري ، همچون تمايلاتي
موظفند فراش تا مدير از مدارس مسئولين تمامي حال عين در
نظر در را دانش‌آموزان رواني خصوصا و جسمي سلامت كه
يا كم‌آبي بهانه به نبايد مدارس در نظافتباشند داشته
مسئولين دانش‌آموزان ، بايدشود گرفته ناديده بي‌آبي
خاصي مشكل تا شوند بسيج و متحد هم با خانواده‌ها و مدرسه
سال درطي آب قطع كه شد متذكر بايد اما.نيايد وجود به
.داشت خواهد پي در را تحصيلي افت تحصيلي
نيست آب نبارد يا ببارد باران
در كمي آب كه است كشوري ايران:مي‌گويد ساله اميدي 54.م
از اي عمده بخش نادرست مديريت دليل به اما ندارد اختيار
مسئولين نبارد چه و ببارد باران چه.مي‌رود برباد آن
در جامعه متوسط و درآمد كم قشر هميشه.نيست آب مي‌گويند
دارند بالايي درآمد كه آنهايي.مي‌بيند آسيب بحرانها
و انگلي بيماريهاي كردن ، پر سطل آبي ، كم نگراني هيچ‌گاه
.مي‌بينيم ضرر هميشه كه هستيم ما اين ندارند ، را وبا
در مدارس بهداشت كارشناس عربي محمود السادات مينو دكتر
:مي‌گويد (مركزي ستاد) مدارس و دندان و دهان بهداشت واحد
بيماريهاي به ازابتلاء دانش‌آموزان پيشگيري ما اصلي هدف
به هم تانكرها طرح.است آب قطع زمان در انگلي و عفوني
و بود فكر به بايد اما.است مناسبي راهكار موقتي طور
بعدي مرحله و داد ارائه نيز را بهتري و مناسب راهكارهاي
بهداشت كه اين براي.است فردي مهارتهاي و آموزشها مرحله
بايد آنها نيفتد خطر به دانش‌آموزان جسماني و رواني
.ببينند را لازم آموزش‌هاي
جلوگيري با كه است جمعي ارتباط وسايل و رسانه‌ها برعهده
و آلوده آبهاي از ناشي موردبيماريهاي در شايعه پخش از
بالا را مردم آگاهي سطح تبليغات ، صحيح و برنامه‌ها
بهداشتي نكات و مسائل اخير سالهاي در خوشبختانه.ببرند
بالا باعث اين كه شده داده جاي دانش‌آموزان درسي كتب در
و كنترل.مي‌شود دانش‌آموزان ارتقاء و آگاهي سطح بردن
بدون آب قطعي زمان در بهداشتي مسائل با مقابله
از يكي با بايد مدارس تمامي.نيست ممكن دقيق برنامه‌ريزي
پيش مشكلي اگر تا باشند تماس در درمان و بهداشت مراكز
از استفاده.شود حل بهداشت وزارت و مدارس همكاري با آمد
به دانش‌آموزان براي را مشكلي نوع هيچ مخازن در موجود آب
قمقمه‌هاي مي‌توانند افراد اين وجود با نمي‌آورد وجود
يك بايد صورت هر در.باشند داشته همراه به نيز را آبي
مردم و ارگانها ، سازمانها همه بين همه‌جانبه مشاركت
.باشد داشته وجود
. برسد پايان به آب بحران كه روزي اميد به
ان‌شاءالله
موسي‌وند معصومه
تماشا براي رايگان فقر ، تراژدي
شهر اين ازدحام در بزني بيرون خانه از زود صبح اگر
...و خرابه‌ها و پارك‌ها پياده‌روها ، كنار در گاه درندشت
مي‌بيني مانده بي‌سرپناه و رانده جا همه از آدمهاي
مي‌شنوي را تهران من شهر ترانه وقتي نمي‌دانم كه آدمهايي
خود با بارها حال به تا.مي‌آوريشان ياد به چقدر
. باشد زيباتر مي‌توانست ما شهر چهره گفته‌ايم
بشويم رد كوچه‌ها پس كوچه از خيابانها از مي‌توانستيم
ميدان از مي‌توانستيم.بدهد آزارمان فقر زشتي بي‌آنكه
زن گدايان بي‌آنكه بگذريم...و شوش مولوي ، ميدان انقلاب ،
به نيست معلوم كه كودكاني با باشند مسيرمان در مردي و
و انداختم بالا شانه تو مثل نه؟بارها يا متعلقند آنها
اغلبمامهم براي نبودشان و بود كه آدمها اين كنار از
وجدانم صداي كردن خاموش براي بارها گذشتم ، بي‌اعتنا نيست
هم امروز.ايستاده‌ام سكه يك بخشش براي ترحم روي از يا
ساعت 13 دوشنبه ، است ، زندگي روزهاي زيباترين از يكي
. انقلاب ميدان
گرما و نشسته پاره هاي كارتن روي عابران ، مسير در زني
باد نخ‌نمايش چادر با را خودش مدام كه است كرده بي‌طاقتش
روي پهلو به كه است كودكي بي‌طاقت‌تر زن از اما.مي‌زند
تنها انگار زن.مي‌غلتد و مي‌كند گريه و آسفالت‌افتاده
بكند دعايشان و التماس اگر كه است دستهايي به نگاهش
بي‌اختيار.هيچ ديگر و مي‌روند و مي‌اندازند سكه‌اي
بي‌خودم خود از برهنه نيمه كودك تن لمس.نشستم روبرويش
مي‌آيد سياه چاهي ته از مي‌كردم حس كه را صدايم.كرد
گناه گرگرفته طفلكي:گفتم.شنيدند هم زن و خيابان انگار
و كرد دراز را دستش كه بود نشنيده زن انگار نه داره؟
...كن كمكم ببيني خير.خانم باخدا عوضت:كرد التماسم
آرامم لحظه‌اي حتي كهنه اسكناس يك بخشش.بودم مستاصل
پوشش تحت:گفتم.نداد جوابي زن آمدي؟ كجا از گفتمنكرد
بچه:گفتم.نشنيدم جوابي نيستي؟ بهزيستي يا امداد كميته
و بچه روي انداخت را چادرش گوشه زن..:گفتم ؟...خودته
بي‌اعتنا چشمهايي هم بازپوشاند هم را خودش صورت
نگاهمان كنجكاوي با كه چشمهايي يا ترحم با چشمهايي
پيش روز دو ياد به.شدم بلند.مي‌رفتند و مي‌كردند
فروشي شيريني بزرگ مغازه يك كنار شريعتي خيابان.افتادم
نشسته ژنده و كثيف وضعي و سر با ساله دختر 1312 دو
سپيد بزرگ لكه‌هاي بي‌حسش تن كوچكي‌كه بچه با بودند
مي‌كردي كه نگاهش.آفتاب از سوخته صورتي با داشت
يكي آن بود دريا دخترها از يكي.مي‌لرزيد قلبت بي‌اختيار
.مي‌داد رنج بوي هوا.مي‌باريد نگاهشان از رويا ، بي‌پناهي
را او مادرش و پدر كه طفلي با مي‌كردند گدايي
.گفت دريا را اينها. آنها دست بودند داده و نمي‌خواستند
در دارتر پا و دست دريا اما بود غمزده و مغموم رويا
شوش ميدان جوابم آمديد؟ كجا از پرسيدم.پرحرف و گدايي
را اين -نه رفتيد؟ مدرسه پرسيدم.غربت آخر شايد و بود
.مي‌كرد گريه رويا -گرفت سمت‌ديگري را رويش و گفت رويا
مرواريد كه مي‌رفت ور بچه‌اي همان با بي‌خيال اما دريا
و مي‌انداخت پايين و بالا بي‌هوا را بچه. مي‌زد صدايش
افتادن مانع مي‌خواستم خودم خيال به نگران دستهايي با من
پليس گشتلمس بود ، لمس نداشت ، حس بدنش كه شوم بچه‌اي
از زود.بلندشين پاشين:گفت بلندگو گوشخراش صداي.ايستاد
دخترها.شد تكرار تحكم با جمله‌ها اين و برين اينجا
. صدا صاحب نگاه در خورد گره نگاهم..رفتند و شدند بلند
لحن با صدا بود قانون صداي صدايش كه چشمهايي به زدم زل
قرمز چراغ.افتادم راه ؟...نشستيد چرا شما:گفت ديگري
سر بودند آمده غربت آخر از كه فقيري دختران -بود
ابد تا انگار كوچكشان دست‌هاي اتومبيل‌ها ، داخل مي‌بردند
توانش آخرين با شايد بي‌رمق كوچك ، مرواريد.بود دراز
در باز كردم كه‌مرور را روز آن خاطره..مي‌كرد گريه
.مي‌زدم پايين و جمعيت‌بالا ازدحام
اتوبوس در وقتي زدم لبخند خريدم كه را نظرم مورد كتاب
باز را كتاب كه زماني ديگر و شد نصيبم راحتي و خوب جاي
چشمهايم را چهره‌هايشان و خيابان آدمهاي هرگز ، گويي كردم
و روز هر كه وسيعند سن‌هايي ما شهر خيابانهاي.بود نديده
رايگان.مي‌آيد صحنه روي بر فقر تراژدي آنها در شب هر
.تماشا براي
آهويي كريمي آزاده
|
