جهاني
(پاياني بخش ) شدن جهاني نقد در
كراسي دمو و آزادي با دررويارويي شدن
،"شدن جهاني نقد در" گذشتهمقاله شماره در: اشاره
در كه "نقمت يا نعمت شدن ، جهاني" مقاله نقد به نويسنده
اين در پرداخت ، بود ، رسيده چاپ به و 1380/4/20 همشهري 19
، نويسنده زعم به كه شدن جهاني پديده تبيين جهت شماره
در ميشود روند اين پذيرش در اجبار و آزادي استقلال ، نقض
نقض شدن جهاني سرمايه ، بودن جهاني چون موضوعاتي چارچوب
دموكراسي و آزادي با درتضاد شدن جهاني و ملي ، استقلال
.است شده گذاشته بحث به
انديشه گروه
است جهاني سرمايه -الف
از بعد بيستم قرن اوايل بخصوص و نوزدهم قرن اواخر از
و رسيد اشباع مرحله به متروپل كشورهاي در سرمايه اينكه
و شد آن شدن متورم موجب جوامع اينگونه در سرمايه انباشت
اين بزرگ ركودهاي طي در بخصوص را ترقي و مانور قدرت ديگر
صدور به دست كه شد مجبور خود حفظ براي داد ، دست از ايام
جوياي و جديد بازارهاي به طريق اين از تا بزند سرمايه
نظام ذات در نهفته بحرانهاي اينكه هم و يابد دست سرمايه
كرده دور مادر و اصلي ازكانونهاي بتواند را سرمايهداري
.كند منتقل نيافته توسعه جوامع به را بحران و
و شد سرمايهداري نظام دوباره رونق موجب فرايند اين
اين و داده ادامه همچنان خود ترقي به راه اين از توانست
است امپرياليسم به ليبرال سرمايه تبديل نظريه مبناي همان
اين.شد تبيين بيستم قرن اوايل سوسياليستهاي توسط كه
و سرمايه حركت غالب وجه اخير دهه دو از قبل تا روند
دهه بخصوص اخير سالهاي در اما.است بوده آن عيني فرايند
سوسياليسم اردوگاه فروپاشي به توجه با بيستم قرن پاياني
اقتصادهاي بالاي رشد همچنين و جهاني نظام شدن قطبي تك و
از بسياري كه چين اقتصاد غولآساي رشد مخصوصا ملي ،
آينده دهههاي در آن برتري به اعتقاد اقتصادي تحليلگران
رساند باور اين به را غرب نظر مورد نوين نظم دارند ، جهان
بين دوجانبه روابط قالب از را آن مانور و سرمايه صدور كه
از و بسته نظم يك در انحصاري و عام فرايند يك به كشورها ،
قدرتهاي طريق اين از تا دهند سوق شده تعيين پيش
ساختار يك قالب در را سرمايه متمركز غير
بتوانند بيشتري قدرت با راه اين از تا آورند گرد منسجم
بايد همچنان.يابند دست همگرا غير اقتصادهاي مهار به
بلند اهداف اقتصاد منظر از فرايند اين كرد اذعان
مدنظر نيز را فرهنگي -سياسي اقتدارگرايانه و پروازانه
و سياسي نظم بتواند سلطهگرايانه قدرت اين از تا دارد
و كند منتقل نيز جوامع ديگر به را خويش نظر مورد فرهنگي
.كند جلوگيري بتواند سادگي به روند اين در اخلال از
يك اتوبان يك به شبيه بيشتر شدن جهاني نگرش اكنون هم
مهيا جنوب بهطرف شمال از عبور امكان فقط كه است طرفه
حركت شمال بهطرف بخواهند نيز جنوبيها چنانچه و ميباشد
و ناهموار قسمت در اتوبان اين كناره از بايد كنند
اقدام احتياط با بالا هزينه و وقت صرف با عبور غيرقابل
قابل حداقل تئوري لحاظ از تقريبا كه كنند عبور به
جهاني ايده اين كه گرفت نتيجه ميتوان پسنيست ملاحظه
مدنظر را شمال منافع كه است شمالي ديدگاه يك بلكه نيست
و است پوشيده چشم جنوب منافع به عادلانه نگاه از و دارد
باشند داشته انتظار اوليها جهان كه بود نخواهد منطقي
.كنند تمكين بدان همينگونه نيز جنوبيها
ملي استقلال نقض شدن جهاني -ب
حركت طي در اولي جهان و صنعتي كشورهاي اخير قرون در
خويش مدني ساختارهاي و حاكميت توانستهاند خويش اقتصادي
و آسيبناپذيري مرز به نهادها اين و كنند تثبيت را
مسئله ديگر واقعيت اين به توجه با و رسيدهاند خوداتكايي
ندارد همراه به آنها براي را دغدغهاي چندان ملي حاكميت
منتقل صنعتي مالي ، موسسات به حاكميت از را قدرت اينك و
صنعتي مالي ، موسسات دراين كشورها اينگونه سهم و كردهاند
كه ميباشد آنان حقوق و ظرفيت برابر چندين و بيشتر بسيار
به آنها براي فرايند اين در را سودآوري و امن حريم اين
.ميآورد ارمغان
جهان و نيافته توسعه كشورهاي در روند اين عكس به اما
كم اقتصاد و ضعيف ساختارهاي به توجه با فرايند اين سومي
كشورها اينگونه سهم پائين بسيار درصد و آسيبپذير و توان
به را آنها ملي استقلال ميتواند جهاني اقتصاد كل در
و اقتصادي فراگير بحرانهاي موجبات و افكنده مخاطره
.باشد داشته همراه به جوامع اينگونه در را اجتماعي
موسسات و صنايع برابر شرايط يك در اقتصادي اصول برطبق
رقباي به نسبت ضعيفتر سرمايه و تكنولوژي از ماليكه
و شكست به محكوم رقابت شرايط در باشند برخوردار خود
بدون ضعيف اقتصادي ساختارهاي اينگونه و هستند نابودي
ادامه اقتصادي رقابت به بود نخواهند قادر ملي حمايتهاي
شرطهاي پيش به توجه با.كنند تضمين را خود بقاي و داده
كه سازمان اين به كشورها پيوستن براي جهاني تجارت سازمان
ديگر و گمركي تعرفههاي حذف و انرژي يارانه حذف شامل
صنايع شكست است ، داخلي كشاورزي و صنايع از ملي حمايتهاي
ملي صنايع كه چرا نيست تصور غيرقابل ملي كشاورزي بخش و
داشتن عدم و پائينتر تكنولوژي از توسعه حال در كشورهاي
و برخوردارند پيشرفت و توسعه براي توانمند سرمايه
موجود بالاي تكنولوژي با قدرتمند صنايع با رقابت توانايي
.داشت نخواهند را جهاني
سادهانگارانه را فرضيه اين موجود واقعيات اصولا
ميتواند -اقتصاد شدن جهاني يعني -فرايند اين كه ميداند
شايد.برساند شكوفايي به را افتاده عقب كشورهاي اقتصاد
با اما كند ، كمك داخلي ناخالص درآمد رشد به پروسه اين
موسسات به متعلق درآمد اين از عمدهاي سهم اينكه به توجه
بود ، خواهد ملي اقتصاد ساخت در حاضر خارجي صنايع صاحبان و
يك بلكه بود نخواهد ملي داخلي ، ناخالص درآمد رشد اين
شرايط اين.است فرامليتي ساختار يك چارچوب در عام رشد
از بحران انتقال و شد خواهد ملي ساختار شكنندگي موجب
خواهد انجام بهسادگي كشورها اينگونه به پيشرفته كشورهاي
ساختار خاص بحرانهاي از جدا ميتواند شرايطي در كه گرفت
مستقل كشورهاي تنبيه براي نيز تصنعي بهصورت سرمايه
ارزش انتقال كه شدن جهاني فرايند عكس به.شود ايجاد
موجب را صنعتي كشورهاي به سوم جهان كشورهاي از افزوده
.ميشود
دمكراسي و آزادي با تضاد در شدن جهاني -پ
ميبيند آزادي در را ارزش مهمترين دمكراسي و مدني جامعه
حق اين كه است "اختيار داشتن" معني يك به نيز آزادي و
تا آن اشكال تمامي در حاكميتها و احزاب شهروندان ، براي
پذيرش و احترام قابل نكند نقض را ديگران حقوق كه آنجا
سلب را اختيار اين بخواهد كه نهادي هر و كس هر و بوده
قوانيني.گرفت خواهد قرار دمكراسي و آزادي مقابل در كند
و غيردمكراتيك ماهيت كند محدود يا سلب را اختيار اين كه
دمكراسي ليبرال تئوريهاي برخلاف و دارند اقتدارگرايانه
.ميباشد غرب تمدن ادعاي مورد
براي جهاني تجارت سازمان شرطهاي پيش به توجه با اكنون
براي سازمان اين كه محدوديتهايي و حمايتي اقتصاد
اين مشخصا ميكند توصيه اقتصادي ساختارهاي اينگونه
يك بهنوعي اين كه كرده سلب آنها از را ملي اختيار
.است انحصارطلبي
انرژي مثبت پتانسيل ميتواند ما كشور در بخصوص مسئله اين
و نفت عظيم ذخاير و منابع به توجه با ما كشور در و باشد
بهره ملي اقتصاد از حمايت براي ظرفيت اين از گازبايد
غيرمجاز مصرف و سرمايه اتلاف معني به اصلا اين كه برد
.نيست انرژي
در بخصوص جهاني تجارت سازمان پيششرطهاي به توجه با اما
محروم امتياز اين از را ما انرژي ، سوبسيد حذف مورد
به ملي اقتصاد در انرژي اهرم شود تاكيد بايد باز.ميكند
انرژي نه است مدنظر كشاورزي و صنعت بخش از حمايت منظور
.خانگي مصارف بخش در آن اسراف حتي يا ترافيكي فرايند در
و آزادي با آن مغايرت اثبات و شدن جهاني فرايند تحليل در
مدني جامعه يك در زندگي براي ما كه گفت بايد دموكراسي
تائيد به كه دارند مشروعيت موقعي قوانين كه پذيرفتهايم
قوانين كه است اين سوال حال.باشد رسيده شهروندان اكثريت
مورد نهادهايي چه توسط جهاني تجارت سازمان نظر مورد
در جهاني جامعه اكثريت آيا گرفته ، قرار پذيرش و تدوين
هفت گروه كشورهاي فقط يا داشتهاند نقش آن پذيرش و تدوين
رنسانس در ريشه كه امروز دموكراسي اولي؟چگونه جهان و
دهكده براي را قوانين و تفكر تحميل اين دارد اروپا همان
.ميكند تجويز جهاني
از آمده بهوجود جامعه در بود معتقد "روسو ژاك ژان"
نقش" در كه دارد وجود "عمومي شخص" يك اجتماعي ، قرارداد
حكمران بهنام "فعال نقش" در و دولت بهنام "انفعالي
عمومي شخص اين تشكيلدهنده اجزاي مردم ، .ميشود شناخته
:دارند دوگانه نقش نيز
بهكار عمومي سياستهاي تعيين راه از را خود حاكميت وقتي
.تبعهاند ميكنند اطاعت فقط وقتي هستند ، شهروند ميبرند
وجود مشتركي منافع اجتماعي ، منافع درون در:گفت روسو
باشد ، قوانين همه پايه بايد و شود كشف بايد كه دارد
.(3)است عمومي خير به عمومي آگاهي عمومي ، اراده
سازمان دمكراتيك غير و بسته قوانين به توجه با اصولا
تصميمگيريهاي در شهروندان حاكميت نقض و جهاني تجارت
ديگر اقتدارگرايانه ، قوانين تحميل و خود كلان اقتصاد
فقط و شده خارج شهروندي كسوت از سومي جهان مردمكشورهاي
.باشند جهاني فرايند و سيستم اين تبعه ميتوانند
پذيرش اجبار شدن جهاني -ت
آنجا چه و باشد اختياري آن پذيرش كه آنجا چه پروسه اين
تمكين و بودن فراگير به توجه با باشد تحميلي و جبر به كه
به را بقا حتي يا موفقيت اجازه آن به نسبت جهاني
سيستمي چنانچه و داد نخواهد چارچوب از خارج ساختارهاي
تحت و شد خواهد منزوي دارد نگاه دور آن از را خود بخواهد
كه گرفت خواهد قرار جهاني بايكوت و مستقيم غير تحريم يك
اينگونه براي "اساسي ركود" يا "عدم" موجب ميتواند اين
.بود نخواهد عقلاني اين كه ساختارهاشود
براي خارجي سرمايه جذب لزوم به توجه با ديگر منظري از و
سرمايه ديگر اينكه و عقبافتاده و ناتوان اقتصادهاي
به حاضر جهاني سيستم اين از خارج و گذشته بهطريق خارجي
ديدگاهي با بايد بود نخواهد ساختارها اينگونه در حضور
نفي از كردهو نگاه روند اين به نسبت مصلحتگرايانه
.شود پرهيز آرمانگرايانه
ارتباط بدون نيز علمي مديريت و تكنولوژي جذب اصولا
براي هرگز اوليها جهان با مشترك سرمايه و كار نيروي
بايد اجبارا و بود نخواهد ميسر سومي جهان اقتصادهاي
.پذيرفت اقتصادي و اجتماعي ملاحظات در را واقعيتها اين
همراه ملي منافع لحاظ و باز چشمان با بايد پذيرش اين ولي
.باشد بهدور بيهويت تفكر يك شيدائي از و باشد
سعي جهاني تجارت سازمان مقررات و قوانين تدوينكنندگان
از و بياورند بهوجود را بستهاي دايره كه نمودهاند
وجود و جهاني عيني شرايط اما كنند جلوگيري ديگران مانور
سوميها جهان دوسوم مصرف بازار همچنين و مستقل ساختارهاي
مصرف بازار اين به جهاني مسلط سرمايه مبرم احتياج و
همراه به آنها براي را چانهزني و مانور قدرت ميتواند
امتيازگيري براي مساعد شرايط اين از بايد كه باشد داشته
كشورهاي همچنين.برد را استفاده نهايت اوليها جهان از
درك را همديگر با اتحاد لزوم ايده اين تحقق براي صنعتي
تبلور امروزه كه است اتحاد اين ثمره روند اين و كرده
خود بقاي براي هم سوميها جهان حال.است كرده پيدا عيني
به دست بايد خود موجود پارامترهاي از حداكثر استفاده و
پرهيز جدا سياستگذاري در تشتت از و زده نسبي اتحاد يك
سمت به سرمايه صاحبان صنعتي جامعه در كه همانگونه.كنند
آنها مقابل در آوردند روي كارتلها و تراستها تشكيل
سنديكاهاي و اتحاديهها تشكيل به دست نيز كار نيروي
خويش حقوق از مقداري توانست اقدام اين با و زد قدرتمند
.آورد بهدست را
بايد سوميها جهان ما ساختهاند ، را "تزي" اوليها جهان
منطقي فرايند در تا دهيم قرار آن مقابل در را "آنتيتزي"
پذيرش قابل نسبتا همه براي كه بيايد بهوجود "سنتزي" آن
.باشد جوابگو بتواند حدودي تا را گروه دو هر منافع و باشد
در كشورها از جهانيبسياري تجارت به پيوستن پروسه در
توانستهاند چانهزني و سياستگذاري با سالها اين
كه بگيرند خويش ساختارهاي براي بزرگي ملي امتيازهاي
بعداز12 چين پيوستن براي توافق آن مورد آخرين و بهترين
كه است بوده جهاني تجارت سازمان به چانهزني سال
راهبردي ميتواند كه داشته همراه به را بزرگي دستاوردهاي
بخصوص و متفاوت سيستمهاي و مستقل كشورهاي ديگر براي
عيني تجارب اين از بايد كه باشد ، ايران ما جامعه ساختار
اين به نپيوستن يا پيوستن كه نكنيم فراموش.كرد استفاده
تعيينكنندهاي و بزرگ دگرگونيهاي ميتواند كدام هر روند
اساس كه كرد ادعا بتوان شايد و باشد داشته همراه به را
دگرگون اساسي طور به گزينهها اين از يك هر با جامعه
كه همانگونه پروسه اين پذيرش اجبار شايد و شد خواهد
منفي تبعات و انگلستان كشاورزي انقلاب تبيين در ترولين
(4).باشد "شرضروري" يك است آورده آن
سالهاي در ما كشور مسئله مهمترين شك بدون موضوع اين
.بود خواهد آينده
آزادي بخواهند پيشرفته كشورهاي چنانچه فرايند اين در
موجب بپذيرند بينالمللي روابط در را كار نيروي جابجايي
اولي جهان كشورهاي اينگونه در اجتماعي بيثباتي يك
مهاجر كار نيروي طرف از بومي كار نيروي تهديد بهواسطه
.شد خواهد
گروه اجلاس آخرين در كه است نگراني همان دقيقا اين
از بيش قاطع اعتراض موجب (هشت گروه تعبيري به يا)هفت
برگزاري محل ايتاليا جنواي در كننده تظاهر هزار دويست
فرايند اين به نسبت جهاني عمومي افكار نگاه.گرديد اجلاس
در مردم از بيشماري گروههاي واعتراض نيست خوشبينانه
و منطقي پس است داشته همراه به را گوناگون جوامع
اين در را تازهاي نگاه كه بود خواهد آن واقعگرايانه
به متعهدانه نيز جهاني مسئول وسازمانهاي بپذيريم فرايند
گفت بايد پايان در.بزنند دست فرايند اين در بازنگري يك
پيمانهاي رعايت در جهاناوليها كه شرايطي در آيا" كه
داروهاي انبوه توليد و "كيوتو پيمان"همچون زيستي محيط
اختيار ودر (قرن بيماري خطرناكترين عنوان به)ايدز درمان
شديد انتقاد مورد جديدا چنانچه)داروها اين ارزان گذاشتن
به جهانيان به (گرفتند قرار رابطه اين در ماندلا نلسون
خرج خستبه و هستند ممسك قدر اين فقير كشورهاي خصوص
ترجيح جهانيان برمنافع را شركتها منافع و ميدهند
حاميان ادعاهاي و شدن جهاني فرايند به اعتماد ميدهند ،
"بود؟ خواهد عاقلانه آن
قنواتي زارعي اردشير
:پانوشتها
و 352 ص 353 عالم عبدالرحمن -غرب فلسفه تاريخ -3
ص 52 نهم ، جلد -دورانت ويل -تمدن تاريخ -4
|