در روشنگري پروژه و فلسفي پرسش طرح
;بودن ايراني
(پاياني بخش)
امروز ايران
گفتوگو و دگرپذيري
انديشه تازههاي
در روشنگري پروژه و فلسفي پرسش طرح
;بودن ايراني
(پاياني بخش)
امروز ايران
گفتوگو و دگرپذيري
به جهانبگلو رامين دكتر گفتوگو ، بخش نخستين در:اشاره
گفتوگو و تفاوت با آن ارتباط و فلسفي پرسش طرح ويژگيهاي
پرسش طرح ضرورت به بحث ، دنباله در آنگاه.داشت اشاره
و قومي تكثرهاي و تفاوتها به توجه با ايران در فلسفي
پرسش طرح ديگر بيان به.ميپردازد تمدنساز سهلايه
امر كه شد خواهد ميسر هنگامي امروزه "چيست؟ بودن ايراني"
اقوام و سو يك از ايران تمدني لايه سه ميان در گفتوگو
بخش واپسين.يابد گسترش ديگر سويي از ايران ساكن گوناگون
.ميخوانيم را گفتوگو
به توجه با البته ايران در فلسفي پرسش شما نظر به*
است؟ طرح قابل چگونه تمدني لايه سه و شدن جهاني
ما كه است اين خصوص ، اين در اول درجه در فلسفي پرسش طرح
پرسش به پاسخ چيست؟ امروز جهان در ما نقش و هستيم؟ كه
به وابسته ما بودن ايراني كه باشد ميتواند اين اول ،
لايه سه آن به شما كه هنگامياست تمدني لايه سه همان
شده ، فهميده بد مدرنيته كه ميبينيد ميكنيد ، توجه تمدني
بد مدرنيته.است كشانده بحران به را ما هويتي مسئله
يا وايلد اسكار قول به ايرانيان كه شده سبب و شده فهميده
كنند فكر كه اين يا هستند مدرن زيادي كه كنند فكر
به.كنند پيدا دست مدرن پيشرفتهاي به اصلانميتوانند
فرهنگ باستاني ، ايران لايه شده ، موجب كه چيزي حال هر
بهبخش مربوط شود ، پرسشگرفته وشيعيمانبه اسلامي
جهاني فرآيند با ديگر ملت هر مثل ما كه چرا مدرناست ،
ميتوانند روشنگرانما كه وظيفهاي.هستيم درگير شدن
بد و فهميده مفاهيمبد تمام كه است اين باشند ، داشته
ميان وتعادلرا توازن و كنند انديشي روشن را شده طرح
ميتوان چگونه.كنند خردانتقاديايجاد خردابزاريو
يك فلسفيبدون تعادل اين بود؟ نيزمتوازن و بود مدرن
.امكانپذيرنيست فلسفي نوينپرسش طرح روشنگريو پروژه
چگونه ايران تمدني لايه سه اين شما نظر به حال *
چرا بنشينند وگو گفت به خشونت و درگيري بدون ميتوانند
را ما كنوني هويت لايه سه اين كه اين از غير ميدانيد كه
نهادهايي يا نمايندگان تنهايي به كدام هر ميدهند ، شكل
پروراندهاند؟ خودشان جانبدارياز در را
از اگر بنابراين كثرتگراست ، امر يك وگو اساساگفت
ديدگاه از و بگذريم لايه سه اين ايدئولوژيكبه ديدگاه
ميان وگو گفت ايجاد سبب فرهنگينگاهكنيم ، و روشنگرانه
.است آميخته مدنيت با مسئلهتمدن كه چرا.ميشود آنها
مدنيت آيا !خير مدنيتامكانپذيراست؟ بدون تمدن آيا
مدنيت كه برايآن !خير باشد؟ وگو گفت امر بدون ميتواند
شرط پساست جامعه يك شهروندان ميان وگو اصليگفت محرك
فضايي ايران ، ايجاد تمدني لايههاي وگوميان گفت اول
مدني اخلاق فضاكه اين بيشكدروگوست گفت انجام براي
ديگري اين حال است مطرح وديگري فرديت مسئله است ، حاكم
از.باشد قوميمتعدد وهويتهاي مسئلهاقوام ميتواند
با واقع در ميكنيد ، فلسفي پرسش كهطرح هنگامي رو اين
يكسان هرگونهشيوه مقابل در شيوهانتقادي از استفاده
تمدني لايه يك مثال براي كهميخواهد ايدئولوژيك كردن
پي در و كند تحكيم ديگر تمدني لايههاي ديگر برابر در را
وضعيتي بتوانيم اگر بنابراينميايستيد است ، آن تسلط
كنيم ، چنانكه ايجاد پرسشفلسفي آن در كه باشيم داشته
مدني جامعه يعني مدرن دستاوردهاي از استفاده با بتوانيم
بين پرهيزدر وضعيتيخشونت با ببريم ، پيش را پروژه اين
.هستيم تمدنيروبهرو لايه سه اين
بد جمله هويتاز بحران عوامل در كه مسالهاي از غير *
كه فكرنميكنيد كرديد ، آيا مدرنيتهعنوان شدن فهميده
در نمونه براي.باشد سياسي مسائل شده ياد بحران از بخشي
وتمدن فرهنگ شدن ايدئولوژيك با ودوم اول پهلوي زمان
ايرانيبودن از كه تعريفي رو اين از.بوديم روبهرو
اسطورهسازيهاي به و بوده بسيارمحدود ميگرديد ، ارائه
و عميق گرايشي نميتواند شيوهاي چنينزد دامن قومي
باشد؟ سازنده
حاصل چه از سياسي بحران ولي است ، طور همين دقيقا
ملتي كه ميآيد مسئلهپديد اين از من نظر به ميشود؟
كه تفاهمي يعني ميدهند دست از را زيستن هم با توانايي
هر وضعيتي ، چنين درباشند داشته چيزهايي روي ميتوانند
شده تشكيل من قبيله يا من از جامعه كه بگويد است ممكن كس
بر مدنيت ، اساس ميشود ، گفته كه هنگامي ما ، از نه
من مقابل در ما مسئله طرح به است ، شده استوار كثرتگرايي
.است متقابل پذيرش اصلي ، پارادايم اينجا در.دارد اشاره
ايران در.عمودي نه افقي است امري اخلاقي ، مدنيت واقع در
كه صورتي در گذاشتهاند سياست حساب به را بحرانها همه
شده ايجاد مردم ميان افقي بهشكل بحرانها اين از بخشي
خودخواهانهنگاه من مسئله به ميخواهند كه مردمي.است
ديگر ، چيزهايي تا گرفته تهران شهر در رانندگي از كنند ،
چگونه بنابراين.نيستند پذيرا را اجتماعي مسئوليت آن
مطرح را تمدني لايه سه اين ارتباطميان كه است ممكن
نپذيريد؟ را مدني مسئوليت بيآنكه سازيد
ميسازيد ، مطرح فرهنگ عنوان به را مدني اخلاق كه هنگامي
يعني متقابل پذيرش.است متقابل پذيرش آن اصلي پيامد
گونهاي اينجا در يعني ديگري ، انساني تماميت پذيرش
دوستي بر ارسطواست مطرح شهروند دو ميان متقابل احترام
تنها ما مسئله اما دارد ، تاكيد شهر دولت يك ايجاد در
ميتواند كه است مدني اخلاق اصلي مسئله بلكه نيست دوستي
را مدني جامعه شعار ميتوان چگونه.باشد مدني جامعه پايه
بتوانيم آنكه براي باشد؟ شده مطرح مدنيت آنكه بدون داد ،
مطرح را مدني اخلاق بايد بدهيم ، نويي حيات شهروندي به
.سازيم
است فرهنگي مسئله يك اول درجه در شهروندي ، واقع در پس *
.دارد نيز را خودش سياسي پيامد آن كنار ودر
ميتواند ملتي چگونه كه است اين مهمتر مسئله يك !بله
دسته يك سر بر ولي باشد مخالف ايدههايي با خودش درون
تفاهم آن به ريكور پل كه چيزي باشد؟ داشته توافقاتي اصول
.است شهروندي و مدني اخلاق همين پيامد ميگويد ، تعارضي
هم را تفاهم ولي داريد را تفاوتها جايي در شما يعني
سر بر ولي متفاوتند هم با تمدني لايه سه اين.داريد
.دارند توافق هم با چيزهايي
دارند؟ توافق چيزهايي چه برسر *
هنگامي بودن ايرانيامروز جهان در بودن ايراني برسر
براي كه برسيم تفاهم اين به بتوانيم كه ميشود مطرح
لايهها اين سه هر به ماندن ايراني و بودن ايراني
متفاوت لايههاي به هنديها كه همانگونه.نيازمنديم
را لايهها اين از كدام هيچ و داشتهاند توجه تمدنيشان
-ايراني تمدن يك ما.ندانستهاند لايهها ديگر از برتر
داشته امروز جهان در مهمي نقش ميخواهد كه داريم اسلامي
مدرن تمدني لايه بر ميتوانيم چگونه ما بنابراين باشد ،
بيتوجه ديگر سوي از باستان تمدني لايه و سو يك از آن در
ميتوانند فيلسوفان بويژه ما روشنگران واقع در باشيم؟
.سازند فراهم را لايهها اين ميان گفتوگو
به كه گوناگوني اقوام ديرباز از ايران در كه ميدانيم*
.ميكنند زندگي داشتهاند ، متفاوتي هويتهاي قومي لحاظ
دگرپذيريو منظر از فلسفي پرسش طرح و گفتوگو مسئله
قومي تفاوتهاي همين به توجه با ميتواند ديگري به احترام
متفاوت و پيچيده تركيب اين با ميكنيد فكرگيرد صورت
با كه باشيم داشته فراگيري چتر ميتوانيم چگونه قومي
ميان اين در توافقي به فرهنگي ، و قومي تفاوتهاي به توجه
هويتهاي آن همه تفاوتها ، آن پذيرش و حفظ عين در كه برسيم
باشد؟ دربرداشته را قومي
.گيرد صورت بالا از زور به خواسته ايران در هميشه توافق
انجام گفتوگو طريق از هم آن و افقي صورت به بايد تفاهم
پيامد گفتوگو.نيست كردني تحميل هيچگاه گفتوگو.پذيرد
ايران جامعه يعني ميرسد آن به جامعه كه است ضرورتي
گفتوگو راهحل كه ميرسد نتيجه اين به هند جامعه مانند
به لذا و ميكند دور خشونت از را ما كه است مسيري كردن ،
براي ميتوانيم گفتوگو در ما.ميرسيم مدنيتر وضعيتي
توافق يك به ايران ساكن اقوام و ازفرهنگها كدام هر بقاي
كمك ما به چيستيم؟ ما و كيستيم ما فلسفي پرسش طرح.برسيم
.بگيريم فاصله ايدئولوژيك نگاههاي از تا ميكند
چه چيست ، "بودن ايراني" فلسفي پرسش طرح شما نظر به پس *
باشد؟ داشته ميتواند ويژگي
فلسفي پرسش يك ميتواند همانقدر بودن ، ايراني من نظر به
خود از ژاپنيها و هنديها چون ديگر ملتهاي مثلا كه باشد
و كندوكاو با فقط بودن ايراني پرسش طرح اين.پرسيدهاند
صورت ميتواند تمدني لايه سه اين مورد در مستمر تفحص
يا تمدني متفاوت لايههاي سه اين نمايندگان يعني بگيرد ،
داشته تمدني درون گفتوگوي هم با بتوانند مختلف اقوام
مانند تمدني برون گفتوگوهاي از بيشتر ما امروزه.باشند
در ميكنيم ، صحبت ديگر تمدنهاي و ايران تمدن گفتوگوي
شود انجام ميتواند هنگامي تمدني برون گفتوگوي كه صورتي
چنين شرايط بايد.باشيم داشته هم تمدني درون گفتوگوي كه
موقعي گفتوگو اين شرايط.كنيم ايجاد را گفتوگويي
اخلاق ضرورت به و گفتوگو ضرورت به كه آيد پديد ميتواند
.ببريم پي مدني
نوع نظر از تمدني درون گفتوگوي پيامد ميكنيد فكر *
بود؟ خواهد چه آگاهي
نوع يك قبول دروني ، گفتوگوي اين آگاهي پيامد فكرميكنم
مدنيت ، كه است امر اين پذيرش و فردي فرديتهاي مدني ، فرهنگ
امر يك مدنيت نيز و شهروندان ميان گفتوگو اصلي محرك
تمدني درون گفتوگوي نميتوانيم اينكه و كثرتگراست
در و بينديشيم كثرتگرايي به آنكه بدون باشيم ، داشته
گفتمان به احترام نوع يك كه است امر اين پذيرش نهايت
و دو معناي به dia بخش دو از ديالوگ واژه.بگذاريم ديگري
.لوگوس و انديشه دو برخورد يعني است ، شده ساخته لوگوس
نگذاريد ، احترام ديگري گفتمان و انديشه لوگوس به شما اگر
كه مسئلهاي پس.داشت نخواهيد گفتوگويي و ديالوگ هيچ
لوگوس به كه است اين آورد ، پديد آگاهي اين ميتواند
لايههاي آن تمام ميتواند او چون بگذاريم احترام ديگري
به احترام بدون.گرداند كامل يا كند متصل هم به را تمدني
.بود نخواهند كامل تمدني لايههاي اين ديگري ، فرديت
.است نشده تشكيل باستان ايران از فقط كه امروز ايران
لايههاي و نمايندگان از است آميزهاي امروز ، ايران
و فلسفه كه وظايفي از يكي كه ميكنم فكر من.تمدني مختلف
مختلف نمايندگان با كه است اين دارد ، ايران در فلسفي فكر
نتيجه و شود گفتوگو وارد بتواند تمدني و قومي و فكري
هم به را تمدني لايه سه اين ميتواند كه گفتوگوست اين
مطرح حاضر عصر در را "بودن ايراني"پرسش و سازد مرتبط
.سازد
ارشاد محمدرضا:از گفتوگو
انديشه تازههاي
اعتقاد و علم
/باقري عباس:مترجم /لاكارير ژاك آلبرژاكار ، :نويسنده
:قيمت /رقعي قطع /تابستان 1380 اول چاپ ني ، نشر:ناشر
.صفحه تومان ، 187 1000
عالمانه گفتوگويي به فرانسوي سرشناس دانشمند دو
يك هر سپس.ميگويند سخني علم باب هر از و مينشينند
يكي رسالهها اين و ميافزايند گفتوشنود براي رسالهاي
سريع سيري با همراه و ژنتيك زيستشناسيو زمينه در
از كمنظير بحثي ديگري و حيات پيدايش و جهان درتاريخ
.است اسطورهشناسي و اساطير قلمرو در اما ديدگاه ، همان
در نيز و خود گفتوشنودهاي در يك هر اين بر افزون
زمانهها ، اجتماعي مسايل از پيوستهاند بدان كه رسالاتي
و آزادي از دولتها ، با و يكديگر با انسانها روابط از
روابط از طبقات ، و گروهها منافع تضاد از انسانها ، رفاه
بشر ، آينده از انسانها ، بينوايي و فقر از بينالمللي ،
ديد همان با و نيستند فارغ محيطزيست آسيبهاي از
بياني با را امروزي انسان مهمات اين دانشمندانهتمامي
.ميكاوند لطيف نكاتي و شيرين
آزادي و حقيقتها
ني ، نشر:ناشر /باقري عباس:مترجم /پولن رمون:نويسنده
.قيمت800تومان ، 120صفحه /قطعرقعي/تابستان1380 چاپاول
اين كه جا هر.است آزادي شكل اساسيترين بيان ، آزادي
روابط بر شود روبهرو باطل و حق يا خطا و حقيقت با آزادي
جايگاه.ميگذارد اثر آنها ، مشترك زندگاني و انسانها
تعيين خطا و حقيقت با آن ارتباط در بايد را بيان آزادي
ندارد ، وجود يگانه حقيقت كه برد ياد از نبايد اما.كرد
وجود حقيقتها انواع انديشه ، متعدد قلمروهاي شمار به بلكه
ضرورت و كليت قيد از بيان آزادي ديدگاه اين از.دارند
لازمه كه تساهل ، ميرود ، كنار تعصبها مييابد ، رهايي
و حقوق كه آن ضمن ميكند ، پيدا مشروعيت است ، بيان آزادي
.ميشود موجه زمينهاي هر در آن حدود
جهان سازي غربي
/قصيده نشر:ناشر /اميررضايي:ترجمه /سرژلاتوش:نويسنده
قيمت1100 /نسخه شمارگان2000 /اول 1379:چاپ نوبت
.تومان
مطالعات موسسه در و پاريس حقوق دانشكده در سرژلاتوش
جهان متخصص وي.ميكند تدريس اجتماعي و اقتصادي توسعه
اين در نويسنده.است اجتماعي علوم معرفتشناسي و سوم
كه است فرهنگي يگانه متناقضي طور به غرب:است آورده كتاب
جهاني نميشد ، پيشبيني هرگز كه سرعتي و عمق قدرت ، با
جذب از كه است مسلط "فرهنگ" يگانه حال ، همان در است ، شده
جامعه اعضاي حتي كه بوميان ، فقط نه واقعي سازي همانند و
.است روشن ما براي تناقض اين دليل اينك.است ناكام خودش
در آن معجزهآساي موفقيت.است منفي غرب فرهنگ شدن همگاني
فقدان غربزداست فرهنگ اعمال و مدها از افراطي تقليد
.ميكند همگاني را تهي جامعه و معنا
اسلامي جمهوري خارجي سياست بررسي براي تحليلي چارچوبي
ايران
/طيب عليرضا:مترجم /رمضاني روحالله پروفسور:نويسنده
:قيمت /رقعي قطع /تابستان 1380 اول ، چاپ ني ، نشر:ناشر
.صفحه تومان ، 215 1250
برانگيزترين مناقشه از جا ، همه در و همواره خارجي ، سياست
ايران ، در ومتاسفانه است بوده سياستگذاري حوزههاي
و ملت و كشور سرنوشت خوردن رقم در آن نقش و واقعي اهميت
چرايش بيچونو ارزش نيز و نشيبها و فراز سازي زمينه
ارضي ، يكپارچگي تامين ابزارهاي بزرگترين از يكي بهعنوان
اهداف پيشبرد بينالمللي ، اعتبار و وجهه سرزميني ، امنيت
فرهنگي اقتصادي ، سياسي ، زمينههاي در ملي برنامههاي و
بازشناخته علمي شيوهاي به و شايد و بايد كه چنان...و
.است نشده
نخستين از يكي بهعنوان "...براي تحليلي چارچوبي" كتاب
مقالات از است مجموعهاي كاستي اين ساختن برطرف در گامها
ايراني علمي شخصيتهاي نامدارترين از يكي نوشتههاي و
موضوع است قرن بهنيم نزديك كه متحده ، ايالات مقيم
خويش تحقيقاتي كار دستور در را ايران خارجي سياست بررسي
درخصوص نظري بحثي كنار در مجموعه ، اين در.است داده قرار
تحول كلي سير نوسازي ، درحال جوامع خارجي سياست بررسي
شده ترسيم اخير دوران تا انقلاب از پس ايران خارجي سياست
سوم هزاره در ايران نقش مورد در نيز پيشبينيهايي و
.است گرديده مطرح ميلادي
|