متكثر؟ يا واحد فرهنگي ;شدن جهاني
فرهنگي ، سياسي ، ابعاد بر بيشتر كه شدن جهاني:اشاره
ملي دولتهاي وابستگي هم به فرآيند اقتصادي و اجتماعي
از پس كه ميرود شمار به سومي گام ميگذارد ، تاثير
تكنولوژي در تحولي به منجر كه هجدهم قرن صنعتي انقلاب
قرن دوم نيمه در الكترونيك انقلاب همچنين و شد توليد
همچنين و شد تكنولوژيتوليد در تحولي به منجر كه نوزدهم
به منجر كه نوزدهم قرن دوم نيمه در الكترونيك انقلاب
اينك.گرديد ارتباط و توزيع تكنولوژي در تحول ايجاد
عرصه بر و آورده پديد اطلاعات كميت و كيفيت در انقلاب
ميشود مطرح سوال اين شرايط اين دراست گشته چيره فرهنگ
معني به مرحله اين در فرهنگ شدن جهاني پديده آيا كه
يا نه ، يا است جهاني يكپارچه و واحد فرهنگ شكلگيري
غرب فرهنگ حتي آن در كه است فرهنگها پيوستگي به معطوف
است؟ شده مختلط و نسبي و داده دست از را خويش سلطه نيز
.ميپردازد موضوع اين به حاضر مقاله
انديشه و فرهنگ گروه
پديد و فرهنگ شدن جهاني عصر در آيا كه است اين مساله
به غرب شيوههاي و اعتقادات ايدهها ، جهاني ، فرهنگ آمدن
سمت به جهان آيا عبارتي ، به دارد؟ تسلط غالب روايت عنوان
ميشود ، هدايت جهاني يكپارچه و واحد فرهنگ يك شكلگيري
شده محسوب مطلق غربي تفاسير و ارزشها آن در كه طوري به
نابرابر شرايط يك در جوامع ديگر نگرشهاي و تجربهها و
اين خلاف بر يا نمييابد؟ خودنمايي فرصت و گرديده سركوب
برخورد برآيند كه است فرهنگي جهاني ، فرهنگ از منظور نظر ،
و گسترده مهاجرتهاي اثر بر كه بوده متفاوتي فرهنگهاي
به نه و هستند غربي نه كه) "سوم نوع فرهنگهاي" ظهور
همچنين و آمده پديد (دارند زيادي خاطر تعلق خود مبدا
و ارتباطات توسعه اثر در كه گسترده علمي مبادلات
علمي مراكز نزديكي اثر در همينطور و اطلاعاتي بزرگراههاي
مختلف افكار و ميگيرد صورت دانشگاهي بين همكاريهاي و
است ، گذاشته نمايش به يكديگر مقابل در اطلاعات عصر در را
داده تلفيقي و شده نسبي مختلط ، پارهپاره ، شكلي آن به
منتقدان نظر برخلاف كه پذيرفت بايد آيا عبارتي به.است
وجود غربي خالص فرهنگ عنوان به چيزي ديگر شدن جهاني
واحد ارزشهاي جستجوي در فرهنگ اين در نميتوان و ندارد
.بود جهاني يكسان و
"رايزمن" ديدگاههاي با معتبر اما قديمي نظريههاي مرور در
سه در را بشر تكامل مراحل ميكند سعي كه ميكنيم برخورد
كه جامعهاي) توليدي جامعه ،(باستاني) سنتي جامعه دوره
جامعهاي) مصرفي جامعه و (ميشوند هدايت درون از انسانها
.كند تقسيمبندي (ميشوند هدايت برون از انسانها كه
ميداند انقلابي از ناشي را سوم مرحله شكلگيري رايزمن
آغاز مصرف عصر و رسيده پايان به توليد عصر آن در كه
و فراواني از مردم جامعه اين در":ميگويد او.ميگردد
با را پيشرفت اين قيمت ولي ميشوند برخوردار فراغت اوقات
ميپردازند ، بوروكراتيزه و متمركز جامعه در زندگي قبول
روز به روز هم شدن صنعتي كه -شده كوچك شدت به جهاني يعني
تمدنها و ملتها نژادها ، ميان روابط -ميكند كوچكتر را آن
(1)".ميريزد هم در را
داراي و مستقل افراد ديگربه جامعه اين:است معتقد او
ديگر سايرين ، با افراد و نميباشد نيازمند مشخص شخصيت
قطبنما مانند توليدگر ، و شده هدايت درون از انسان نظير
رايزمن.ميكنند عمل گردشنما شبيه بلكه نميكنند ، عمل
شده هدايت برون از جهت اين از جديد جامعه":ميكند بيان
قشرها و گروهها تمامي ميان ارتباط برپايه را خود كه است
از كه است نيازمند افرادي به نتيجه در و ميدهد سازمان
بسيار خصايص افراد در جامعه اين يعني.شوند هدايت برون
پذيرش با بتوانند طريق آن از كه ميدهد پرورش اجتماعي
(2)".شوند همرنگ خود همنوعان با سايرين آرزوهاي و آمال
نياز احساس دليل به شده هدايت برون از انسان:ميگويد او
ديگر و مياندازد توده دامن به را خود ديگران تاييد به
فرزندانشان خصوصيات پرورش در چنداني تاثير خانوادهها
ارتباط وسايل به را آنها تا ميشود باعث اين كه ندارند
آنچه جز به هنجاري هيچ دوره اين در اما.بسپارند جمعي
كه "تنها توده" انسان و ندارد وجود ميكنند تاييد ديگران
ارتباط وسايل تاثير تحت و بوده منفعل است دوره اين محصول
.دارد قرار جمعي
از فرد تربيت كه سنتي عصر برخلاف كه است معتقد رايزمن
و ميگيرد شكل اسطورهها و افسانهها حماسهها ، طريق
انتقال كه شده هدايت درون از انسان عصر برخلاف همچنين
مرحله در ميگيرد ، انجام كتابت طريق از فرهنگي ميراث
را افراد جمعي ارتباط وسايل شده ، هدايت برون از انسان
را متحدالشكل و كليشهاي افراد اين دائما و ميسازند
(3).ميكنند هدايت
را فناوري عامل"تكنوپولي" كتاب در نيز پستمن نيل
فناوري ، ":است معتقد و ميداند آينده جهان ساز يكپارچه
و ميكند تبيين طبيعت با را انسان ارتباط و رفتار نوع
.است (4) "يكديگر با انسانها رابطه كيفيت تعيينكننده نيز
را مصرف شيوههاي رسانهها در غربي نوآوريهاي تبليغ
تضعيف.ميكشاند چالش به را سنتي ارزشهاي و كرده ترويج
ناتواني باعث جهاني ، فرهنگ در محلي قدرتهاي كنترل
سويي از و شده وارداتي انديشههاي بر نظارت در دولتها
حاشيهنشين را سنتي و محلي عقايد غرب ، نمادهاي تبليغ
.است ساخته
را ارتباطي تكنولوژيهاي كه پستمن نيل چون افرادي برخلاف
جهان يك را آينده جهان و دانسته فرهنگي همگونسازي عامل
دنياي "خاتمي" چون افرادي ميكنند ، پيشبيني يكپارچه
در كه ميدانند خودآگاه متكثر اجتماعات دنياي را آينده
پيدا بازتوليد و شكوفايي فرصت مختلف انديشههاي آن
كندي پل و هانتينگتون مانند دانشمنداني سويي از.ميكنند
خود متكثر اجتماعات جهان را آينده جهان اينكه عين در
به موزاييكي متكثر وضعيت اين معتقدند اما ميدانند ، آگاه
(5)".شد خواهد منجر ستيزآلود بنيادگرايي به زياد احتمال
تعريف گيدنز آنتوني كه آنطور را هويت اگر سويي از
جايي آن از هويت" باشيم داشته اعتقاد و بپذيريم ميكند ،
فرد ، هر و است فرهنگي كالاي تامينكننده كه ميشود كسب
پس(6)،"ميكند كسب جا آن از را فرهنگياش كالاي
جامعه شكلگيري و اطلاعات عصر در كه ميآيد پيش سوال اين
و شده گرفته ناديده ملت -دولت مرزهاي كه اطلاعاتي
مرزهاميشود ، هويت وارد كنترل بدون غرب كالاهايفرهنگي
.نمود جهانسومراچگونهميتوانمشخصكردوتعريف ملتهاي
به فراگير پديدهاي ظهور از جهانيسازي منتقدان طرفي از
صحت براي استدلال در و داده خبر "جهاني نژادپرستي" نام
بين اجتماعي و فرهنگي برخوردهاي در كه ميگويند ادعا اين
و كليشه صورت به موضوع اين ميشود سعي مختلف جوامع افراد
تنها آمريكايي سفيدپوست مردان اگر" كه درآيد فكري قالب
ميكنند توليد آنها آنچه تنها پس هستند ناب انسان مصاديق
(7)".است انساني فرهنگ بهترين كامل طور به
فرهنگ از دفاع در جهانيسازي موافقان مقابل ، در اما
شيوههايي همان به درست ميگويند ، پاسخ مقام در و جهاني
شده غربنسبي بوسيله درازمدت در مستعمره جوامع فرهنگ كه
براي كه انسانهايي ورود اثر در غرب فرهنگ اكنون است ،
اقتصاد به كمك براي و سياسي و اقتصادي مشكلات از رهايي
كردهاند مهاجرت جهان شهري بزرگ مراكز به خانوادهشان
كه طوري به ميشود ، هدايت سمت اين به يا است شده نسبي
ديگر كند پيدا ادامه غرب فني و اقتصادي تسلط اگر حتي
(8).است شده محلي و نسبي غربي ارزشهاي
علت كه است ضعف داراي جهت اين از استدلال اين اما
اين كه عواقبي به و نكرده تشريح خوبي به را مهاجرتها
ميآورد بوجود مهاجران براي اجتماعي زندگي در علتها
را مهاجران موقعيت اينكه مهمتر سويي از و نميكند توجه
يكسان شرق در غربي استعمارگر نيروهاي موقعيت با غرب در
نابرابر مبادله اثر بر كه داد توضيح بايد.ميكند فرض
تمامي بعد ، به هجدهم قرن از حداقل شرق و غرب اقتصادي
طوري به شده وابستگي دچار شرق كشورهاي ملي زيرساختهاي
استقلال به و استعمارزدايي قيامهاي ظهور از بعد حتي كه
حدودي تا سياسي لحاظ از تنها كشورها اين آنها ، رسيدن
آنها فرهنگي و آموزشي اقتصادي ، زيرساختهاي و شدند مستقل
سوي از دوران اين طول در ملتها اين.ماند باقي وابسته
علت و شده سرزنش عقبماندگي اين دليل به غرب رسانههاي
و ميشد معرفي آنها كافي مشاركت عدم نيافتگيشان توسعه
راحتطلب ، تنپرور ، تنبل ، انسانهايي عنوان به آنها از
.ميشد ياد..و خوشگذران غير ، به متكي
توسط كردهاند كوچ غرب به كه مهاجراني فرهنگ بنابراين
و شده معرفي پست فرهنگ عنوان به مسلط انگارههاي اين
در.نيست پذيرفتني اجتماع اين سوي از آنها ارزشهاي
استعماري نيروهاي با يكساني موقعيت از مهاجران اين نتيجه
عنوان به فرهنگشان و داشتند "سلطه" مستعمره جوامع بر كه
.نيستند ميشد ، برخوردار معرفي برتر فرهنگ
تبعيض نوعي نيز غرب هنري و فرهنگي محيطهاي در امروز
فيلمها در كه نقشهايي دارد ، وجود شرق هنرمندان به نسبت
نقشهاي معمولا ميشود داده رنگينپوستان يا شرقيها به
موقعيت با فعاليتهايي نشاندهنده و حقارتآميز خشن ،
خيلي آنها در دستمزد ميزان همچنين.است اجتماعي پايين
.است سفيدپوست و غربي هنرمندان از كمتر
مقصر نيز را شرقي هنرمندان خود مورد اين در بايد چه اگر
در افراد اين "خاموش گروه تئوري" بنابر زيرا.دانست
منفعل ميدهند نشان خود از مسلط گروههاي كه تلاشي برابر
(9).نميدهند نشان را لازم واكنش و بوده
وجود شدن جهاني موافقان كه است حالي در همه اينها
آن فرهنگ شدن نسبي نشانه را غرب در جديد هويتهاي
نظير جديدي هويتهاي وجود" معتقدند آنها.ميدانند
تريب همين به و "بريتانيايي سياه" ،"آمريكايي -آسيايي"
اكنون غرب فرهنگ خود كه است معني بدين "بريتانيايي سفيد"
اگر استدلال اين (10)".است شده متكثر بيسابقهاي حد به
بايد اما ميرسد نظر به صحيح حدودي تا اول نگاه در چه
وجود نشانه ميتواند خود هويتها تعيين اين كه گفت
بر گروههايي كه باشد غرب اجتماعي نظام در قطببندي
شيوهها ارزشها ، سويي از و كرده پيدا تسلط ديگر گروههاي
ديگر سوي از و نموده غالب آنها بر را خود ايدههاي و
سركوب را سلطهشان تحت گروه تفاسير و ارزشها و تجربهها
.ميكنند
مالكيت در كه فرهنگي و رسانهاي نهادهاي وجود بنابراين
گروههاي فرهنگ ترويج و شدن مطرح از دارد قرار مسلط گروه
فرهنگ ترويج طريق از حتي و كرده جلوگيري جامعه در اقليت
.ميكند هضم خود در و نموده سركوب را انكار مسلط ، گروه
از راشكلي سفيد فرهنگي اصالت گفتمان "باركر"
مراتب سلسله انكار به كه ميكند معرفي "جديد نژادپرستي"
كه ميكند استدلال و پرداخته نژادها مورد در بيولوژيك
فرهنگي تفاوتهاي" است معتقد او اما.هستند برابر همه
ناسازگار را آنها كه دارد وجود قومي گروههاي بين مطلقي
موثر گونهاي به فرهنگ "جديد نژادپرستي" در.ميسازد
كه چرا ;ميگردد نيز مطلق ليكن ميشود ، متكثر و نسبي
فرهنگهاي بين در تغييرناپذير و سخت شكافهاي وجود
در جديد نژادپرستي.ميشود گرفته مفروض مختلف
بازگرداندن درخواست منجربه خود حالت افراطيترين
كه اقليتهايي يعني ;ميگردد خود ميهن به قومي اقليتهاي
نه ذاتيشان فرهنگي تفاوت بهدليل جديد نژادپرستي نظر از
نهادهاي در نه و گردند جذب اكثريت در ميتوانند
(11)".شوند سهيم اجتماعيشان
گسسته فرآيندهاي صورت به را شدن جهاني پديده نبايد البته
جنبههاي پديده اين در بلكه كرد بررسي ارتباط بدون و
و تنگاتنگ رابطهاي هم با فرهنگي و سياسي اقتصادي ،
عصر اين در كه متحده ايالات بويژه غرب.دارند متعامل
در انحصاري طور به را اقتصادي امكانات و مادي ابزارهاي
سازمانهاي در مشاركت با ميكند سعي دارد ، اختيار
سياستهاي...و جهاني تجارت سازمان مانند بينالمللي
به روز جنوب كشورهاي حال اين در اما.كند هدايت را آنها
خارج رقابت گردونه از و شده حاشيهايتر روند اين در روز
از جهاني ، نظام اين سياسي حوزه در سويي از.ميشوند
پايان دموكراسي قولي به و شده حمايت دموكراسي سيستم
هماكنون كه است حالي در اين.است گرديده معرفي تاريخ
اداره در دموكراتيك مباني از كه نميشود يافت كشوري هيچ
در گفت بايد اما نكند ، دفاع بيان در حداقل جامعه امور
توسعه را خود سلطه غرب روزافزوني طور به كه شرايطي
در كشورهاي در اقتصادي بيساماني و فقر سويي از و ميدهد
به جز مدني آزاديهاي از صحبت ميگيرد شدت توسعه حال
آزادي مفهوم تفسير و جوامع اين فرهنگ شدن كشيده ابتذال
وقتي زيرا.داشت نخواهد پي در چيزي باري و بيبند به
سويي از و ندارند اختيار در را زندگي اوليه امكانات مردم
دولت و نميگيرد صورت قانونمند صورت به اجتماعي رفتارهاي
ندارد ، دموكراسي كردن حاكم براي را لازم توانايي نيز
منجربه ميگيرد صورت دموكراسي و آزادي از كه برداشتي
فروپاشي اجتماعي ، آسيبهاي همچون پديدههايي بروز
اجتماع فرهنگ نهايت در كه ميشود...و بيهدفي خانواده ،
دگرگون را جامعه سنتهاي و ارزشها و كشانده ابتذال به را
.ميسازد
و فرهنگها يكپارچهسازي از نيز ماركوزه چون متفكراني
در موجود اشكال اما.ميگويند سخن همهگير استبداد
كه است آن انتقادنگر انديشمندان ديگر و ماركوزه ديدگاه
پيشرفتهاي حاصل را اجتماعي نظام موجود فرودستي و فرادستي
انقلاب از بعد جامعه قواعد شدن كليشهاي و تكنولوژيك
اين بشري خاندان تاريخ سراسر حاليكه در ميدانند ، صنعتي
.دارد خاطر به را قطببندي
است حدي به مساله اين بر ماركوزه چون انديشمنداني اصرار
و پايبندي به نسبت آنها ، عقايد مطالعه با گاهي كه
شده ترديد دچار اجتماعي عدالت به آنها ديدگاههاي وفاداري
:ميگويد او مثال طور به.ميبينيم تناقض در آن با و
لذت واحدي تلويزيوني برنامه از اربابش و كارگر اگر"
اگر كنند ، ديدن واحدي تفريحگاههاي از و ببرند
كارش صاحب دختر فريبايي همان به را خودش ماشيننويس
اگر باشند ، داشته كاديلاك اتومبيل سياهان اگر بيارايد ،
نه همساني اين آنگاه بخوانند ، را روزنامه يك آنان همه
توده كه است آن نشانه بلكه طبقات رفتن ميان از نشانه
بقاي مايه كه خرسنديهايي و نيازها در اندازه چه تا محكوم
(12)".شريكند ميشود دستگاه"
به صحيح ماركوزه ديدگاههاي درباره قضاوت اينگونه البته
به چوناوست آثار تمام به دقت عدم از ناشي و نرسيده نظر
بين او كه است تكنيكي تاثير تحت او عقيده اين ميرسد نظر
او.است قائل "دروغين نيازهاي" و "راستين نيازهاي"
گروههاي سوي از كه ميداند نيازهايي را دروغين نيازهاي
تحميل او بر است فرد سركوبي در نفعشان كه خاصي اجتماعي
.ميشود
كه است اين "ساحتي تك انسان" كتاب در او صريح اعتقاد
را توانايي اين آنها به پيشرفته صنعتي جوامع تكنولوژي"
اجتماعي نظام پيشين صور در كه را كساني همه تا بخشيده
خود در ميآوردند فراهم را مخالفت نيروي يا بيان وسيله
فراواني آوردن پديد با اندازهاي تا تكنولوژي.كند جذب
نيازهاي برآوردن با[...].ميرسد مقصود اين به نعمت ،
ميرود ميان از اعتراض و مخالفت براي آنان دلايل افراد ،
(13)".ميشوند مبدل حاكم كنشپذير افزارهاي به افراد و
تامي نظام صورت به چون فني ، پيشرفت" كه ميكند تاكيد او
(قدرت و) زندگي از صوري درآيد ، هماهنگسازي و تسلط از
خود با[را نظام مخالف نيروهاي ظاهرا كه ميآورد پديد
نام به كه را اعتراضي هرگونه و ميكند سازگار ]نظام
شكست گيرد صورت تسلط و رنج از آزادي تاريخي اميدهاي
حكومت بند در نيز انديشه حتي.ميكند باطل يا ميدهد
از انتقاد براي سرچشمهاي هيچگونه تا ميشود گرفتار
(14)".نكند فراهم اجتماعي زندگي
پايان" كتاب در "بل دانيل" ادعاي همانند نيز ماركوزه
اظهار ،"سياسي مرد" كتاب در "ليسپت.م.سي" و "ايدئولوژي
فروكش باعث اجتماعي طبقات بين ستيزه تعديل كه ميدارد
نتيجه او است ، شده ايدئولوژيك ستيزه پايان و كردن
كار نيروي مصرف ، ساختار در گرفته صورت تحولات كه ميگيرد
طبقه گرفتن قرار سلطه تحت باعث غرب در دولت نهادهاي و
ماركس ادعاي اين بنابراين و شده كارگري جنبش و كارگر
نظر به صحيح غرب امروزين جامعه در طبقاتي ستيزه بر مبني
.نميرسد
نظام و ميگويد سخن "همهگير استبداد" از خود آثار در او
استبدادي چنين مظهر را پيشرفته جوامع بر حاكم اجتماعي
متحده ايالات و هيتلري آلمان كه ميگيرد نتيجه و دانسته
در او عقيده به.برابرند همه نيكسون و جانسون و كندي
جهات از كه دارد وجود نيرومندي گرايشهاي متحده ايالات
ديگر كه تفاوت اين با.است نازيسم همانند عمدهاي
سياسي خودكامگي صورت به امروزي همهگير استبداد نمودهاي
حاوي كه فرهنگي امحاء صورت به همه از بيش بلكه نيست
يك در او.ميشود آشكار است موجود وضع مخرب آرمانهايي
سرآغاز ليبرال ، نهادهاي ميگويد بحث اين از نتيجهگيري
.هستند توتاليتر نظام نهادهاي
مثال ذكر با كلاينبرگ اتو كه است حالي در همه اينها
با برابر را پيشرفته فناوري از ناشي دگرگونيهاي ژاپن ،
وجود با" ميگيرد نتيجه و نميداند سنتي فرهنگ نابودسازي
جوامع ارزشهاي و رفتار زمينه در كه محدودي همگرايي
قابل آيندهاي در فرهنگي تنوع داد ، خواهد رخ گوناگون
و ماند خواهد پايدار جهان سراسر در كماكان پيشبيني
پذيرش و درك با كه داشت خواهند را آن توانايي ملتها
فشار وجود با گوناگون ، هويتهاي و فرهنگي ارزشهاي
غرب فرهنگسازي توانايي بر[...] رسانهها روزافزون
نايل خود فرهنگي حقوق و هويت نگاهداري به و گشته چيره
(15)".شوند
و اطلاعات عصر در شدن جهاني موافقان اعتقاد به بنابراين
به و شده قلمداد كثير موجود ديدگاههاي فرهنگ ، شدن جهاني
.دارد "موزائيك" محتواي چندگانگي به شباهت لوهان مك قول
رضايي منيره -آزادي خليل
:پانوشتها
انتشارات اسدي ، علي ترجمه تلويزيون ، قدرت كازنو ، ژان -1
.ص 28 ،(1364) اميركبير
.ص 29 منبع ، همان -2
صص 3424 فوق رايزمنبهمنبع بيشتربانظريات آگاهي براي -3
.نمائيد مراجعه
انتشارات طباطبائي ، صادق ترجمه تكنوپولي ، پستمن ، نيل -4
.ص 3 ،(1372) اطلاعات
يا برخورد عرصه:شدن جهاني سيفزاده ، سيدحسن دكتر -5
تابستان 1379 ، خارجي ، سياست فصلنامه ،...تمدنها گفتوگوي
.ص 472
فرهنگي ، حقوق و شدن جهاني پديده اردلان ، اسعد دكتر -6
.ص 486 تابستان 1379 ، خارجي ، سياست فصلنامه
سياست ، شدن ، جهاني ;معاصر سياسي جامعهشناسي نش ، كيت -7
.ص 100 ،(1380)كوير انتشارات دلفروز ، محمدتقي ترجمه قدرت ،
.ص 101 منبع ، همان -8
ترجمه ارتباطات ، انتقادي تئوريهاي وود ، جولياتي -9
.مرداد 1380 همشهري 21 روزنامه احراري ، ابراهيم
.ص 97...معاصر سياسي جامعهشناسي نش ، كيت -10
.ص 107 منبع ، همان -11
عنايت ، حميد ترجمه ماركوزه ، اينتاير ، مك السدر -12
.ص 108 خوارزمي ، انتشارات
.ص 106 منبع ، همان -13
.منبع ، 104 همان -14
فرهنگي ، حقوق و شدن جهاني پديده اردلان ، اسعد دكتر -15
.ص 492 تابستان 1379 ، خارجي ، سياست فصلنامه
|