و كنترل را تعارض تفاهم ، به رسيدن براي
!سركوب يا كردن اداره كنيد اداره
معرفي حضور تئاتر جشنواره برترينهاي
شدند
باختند جان تصادف حادثه در جوان زوج يك
روزنامهنگاراندانشكده صنفي انجمن
ميكند تاسيس روزنامهنگاري
اصلاحات روند در ايراني اقوام
يادداشت
شد تعيين سينما خانه مديرعامل
و كنترل را تعارض تفاهم ، به رسيدن براي
!سركوب يا كردن اداره
كنيد اداره
سازمان و مديريت بخشي اثر در مهمي نقش ارتباطات شك بدون
به معمولا ارتباطات اينكه ، سكه ديگر روي.ميكند ايفا
نزاعهاي زيرا است ، جهان مشكلات همه واقعي ريشههاي عنوان
نسلها ، شكاف ملتها ، بين جنگ اخلاقي ، تعصبهاي خانوادگي ،
سوء از توصيفي سازماني تعارض و صنعتي مباحثههاي
مشكلات از نمونههايي فقط اينها.ميباشد ارتباطات
تفكر اين واضح طور به.است غيرموثر ارتباطات بيشمار
افراد بين تعارضهاي كه طوري به رود فراتر خيلي ميتواند
عصبي ، فشار انگيزش ، بلكه نيست اطلاعات ريختگي درهم از
باشند سهيم مشكلات اين در ميتوانند غيره و تصميمگيري
مشكل يك ارتباطات فرآيند كه است حقيقتي اين هنوز اما
.است سازماني و بشري فعاليتهاي اغلب در اصلي
زندگي و كار سريع ، بسيار دگرگوني از دورهاي در ما
كنيم مقابله منفي تعارضات با تا داريد قصد اگر ميكنيم ،
فكر و ذهن در آنها دادن سازمان با را كار بايد يقينا
كوچكي احساس نكردهايم چنين كه مادامي تا كنيم آغاز خود
قرباني را خود و ميكنيم تفاهم و درك عدم و ناتواني و
قدرت از خارج را آنها كه ميدانيم رويدادهايي و حوادث
به خود درك و فهم ظرفيت از فراتر حتي يا و خود كنترل
و تماما ما زمان (منفي) تعارضات چه اگر.ميآوريم حساب
و قاعده تحت ميتوانند لااقل ولي نيستند حل قابل يكجا
خوب كاركنان و كند بيان خوب مدير اگردرآيند مديريت
تعارض و شده برقرار نحو بهترين به ارتباطات دهند ، گوش
.بود خواهد كم يا و نميآيد بوجود يا
منتهي دارد وجود تعارضات ميان از راههائي همواره واقع در
و ميافتد اتفاق دارد چيزي چه بفهميم بتوانيم كه شرطي به
متفاوت ، واكنشهاي و عكسالعملها دادن نشان براي را خود
ميتوانيم چگونه كه بدانيم و سازيم آماده خور در و مناسب
تحميل ما به كنوني دنياي كه را كاملتري مسئوليتهاي
انجام به نحو بهترين به را آنها و بپذيريم ميكند
و جهت" و "ارتباط" ،"پيوستگي" سهگانه مفاهيم و برسانيم
و حرفهاي و فردي تعهدات و كنيم حفظ را خودمان "سير خط
.نگهداريم متعادل و متوازن را خود سازماني
و سنتي مديريتهاي در مطرح مسائل بحثانگيزترين جمله از
.هست و بوده تفاهم و تعارض بحث نوين
و هم با گروهها گروه ، يك افراد جاري روابط نتيجه تعارض
همچنين تعارض.دارند توافق عدم كه ميباشد سازمانهايي يا
و اهداف محروميت از ناشي كه باشد فردي درون ميتواند
فشار و عصبي فشار با نزديكي ارتباط و است فردي نقشهاي
.دارد شغلي
و افراد تعامل از كه شرايطي عنوان به شغلي فشار
تغييراتي وسيله به آن مشخصههاي و ميشود حاصل شغلهايشان
از انحراف به وادار را آنها و ميشود ايجاد افراد در كه
گرفتن نظر در بااست شده تعريف ميكند عاديشان وظايف
وضعيت به حسي واكنش يك عنوان به عصبي فشار تعريف ، اين
رفتاري و رواني وضعجسمي ، تغيير آن نتيجه كه خارجي
.ميشود توصيف است كاركنان
عصبي فشار ميشود ، خوانده عصبي فشار پدر كه "سليه هانس"
تحليل و مقاومت خطر ، اعلام:ميداند مرحله سه داراي را
سيستم خارجي ، تنشزاي محرك خطر اعلام مرحله در.رفتن
نتيجه در ميكند رااحساس بدن داخلي عصبي فشار
دفعات افزايش مانند شيميايي و فيزيولوژيكي عكسالعملهاي
بالا و فشارخون قلب ، ضربان افزايش آدرنالين ، ترشح تنش ،
خارجي تحريككننده اگر.ميگردد موجب را ذهني تمركز رفتن
مقاومت يعني دوم مرحله صورت اين در دهد ، ادامه تحريك به
نياز مورد اعضاي انسان جسم مرحله اين در.ميگردد آغاز
ميخواند فرا خارجي تحريككنندههاي با مقابله براي را
تنشزاي تحريككنندههاي با مقابله مشغول كه حالي در
هستند ارتباطتر كم كه تنشزا عوامل ساير از است خارجي
درگير افراد چرا كه ميدهد نشان نكته اين و ميشود غافل
در.ميشوند صدمهپذيرتر بيماريها مقابل در احساسي ، فشار
مكانيزم ذخيرههاي خارجي تحريككننده پافشاري صورت
.ميشود آغاز رفتگي تحليل و يافته كاهش دوم مرحله سازگاري
صورت خطر اعلام مرحله به برگشتي است ممكن مرحله اين در
مرگ صورت اين غير در.يابد جريان مجددا فوق دور و گيرد
مراحل فرآيند گذران ميكند اعلام را چيز همه پايان
بر را خود عوارض و بوده سخت بسيار شخص براي فوق پيدرپي
.ميگذارد باقي انسان جسم
تحقيق حياتي بعد كه فشار فيزيولوژيكبه نگرش بر علاوه
رواني بعد به توجه فشار مديريت و است مدرن عصبي فشار
احساس و منفي احساسات حالت ، تغيير مثال ، براي) فشار
عوامل با رويارويي مثال براي) آن رفتاري بعد و (ناتواني
جلب هم (عوامل اين درباره اطلاعات كسب در كوشش يا تنشزا
روانشناختي فيزيولوژيكي ، از اعم ابعاد اين كليه است شده
در آن بر غلبه استراتژيهاي و شغلي فشار درك در رفتاري و
.ميباشند مهم نوين مديريتهاي و مدرن سازمانهاي
شغلي فشار از ناشي جسمي مشكلات
اثرات وقف دراز ساليان طي اساسي تحقيقات و توجه بيشتر
بالا سطح شغلي فشار.است بوده جسماني سلامت بر شغلي فشار
قلبي ، امراض حتي و بالا كلسترول ميزان و بالا خون فشار با
رابطه احتمال حتي.است همراه مفاصل درد و معده زخمهاي
است بديهي.نميرسد نظر به بعيد سرطان و عصبي فشار بين
و دارند افراد بر شديدي اثرات جسماني جدي بيماريهاي
پيامدها ولي نيستند آشكار و واضح قلبي امراض مانند هميشه
وارد آن عملكرد و سازمان بر توجهي قابل فيزيكي مشكلات و
.ميآورند
شغلي فشار از ناشي شناختي روان مشكلات
سلامت و شغلي فشار بين روابط به بسيار توجه اينكه با
اثر به ليكن است شده پزشكي جامعه طرف از خاصه جسماني ،
.است نشده كافي توجه فرد رواني سلامت بر شغلي فشار
مستقيم ، نگوييم اگر شغلي فشار از ناشي روانشناختي مشكلات
اثر فرد روزانه عملكرد بر غيرمستقيم صورت به حداقل
نباشند جسماني مشكلات از مهمتر اگر اين بنابرميگذارند
شغلي فشار بالاي سطوح.برخوردارند اهميت درجه همان از
و تنش عصبانيت ، افسردگي ، دلواپسي ، خشم ، با است ممكن
موجب كاركنان بر حالتها اين تاثيرباشد همراه بيحوصلگي
با ارتباط در خصوص به آنها احساسي وضعيت در تغييراتي
ايجاد در قابليت عدم نفس ، به اعتماد كاهش شغلي ، عملكرد
فشار نتايج و ميگردد شغلي رضايت و تصميم و فكري تمركز
.آورد وارد سازمان به مستقيمي زيان ميتواند شغلي
شغلي فشار از ناشي رفتاري مشكلات
فشار بالاي سطوح همراه احتمالا كه مستقيمي رفتارهاي
زياد مصرف كمخوابي ، پرخوري ، و كمخوري شامل هستند شغلي
نشام شده انجام تحقيقات.ميباشد مخدر مواد و سيگار
خدمت ترك و غيبت خصوص به و شغلي فشار بين ميدهد
مانند فشار ، از پر شغل يك كردن رها.دارد وجود رابطهاي
داشتن نگه از سالمتر شايد پرواز اين و است قفس از پرواز
.باشد آن شاغل براي تنش از پر شغل يك در فرد
چيست؟ تعارض
سازمان و گروه يا عضو چند يا دو بين توافق عدم به اصل در
در اختلاف را تعارض ديگر عبارتي به.گويند تعارض
در.كردهاند تعريف نبودنها زبان يك و دل يك و ديدگاهها
بلكه است ، بد يا خوب لزوما تعارض گفت نميتوان واقع
و فردي عملكردهاي و وظايف انجام نحوه با رابطه در بايد
زور با است ممكن تعارض كلي طور به.شود ارزيابي سازماني
كهنه تعارض و است ظاهري امر اين ولي يابد كاهش فشار و
تدبير و سياست با مديران كه حالي در.ميشود ماندگار
.كنند استفاده آن از زيركانه ميتوانند
بد تنها نه تعارض كه است شده ثابت شد گفته كه طور همان
عملكرد براي آن انواع از بعضي اوقات ، از گاهي بلكه نيست
توسعه و سنتي جوامع در ولي.ميباشد هم مفيد گروهي
تحمل آنكه ضمن.ميشود تلقي ناپسند هنوز تعارض نيافته ،
دشوار نيز صنعتي كشورهاي پيشرفتهترين فرهنگ در هم تعارض
تعارض.مثبت و منفي:ميگردد ظاهر صورت دو به تعارض.است
وقتي تعارض ليكن ميسازد ، رقابت مثبت تعارض و حسادت منفي
بايد پساست دشوار آن تقليل و مشكل آن تحمل شد ، ايجاد
مدرسهو خانه ، .كرد جلوگيري منفي تعارض شكلگيري از
و هستند افراد كردار و رفتار دهنده شكل نهادي دانشگاه
ضد ارزشهاي تقويت در سازمانها نفوذترين با معمولا
.ميباشند فرمانبرداري و ديگران با مماشات تشويق و تعارضي
مادر يا پدر خانواده در اقتدار مظهر تاريخ طول در
فرمانبرداري آنها از بايد لاجرم فرزندان ، كه بودهاند
والدين و فرزندان بين يا و فرزندان بين تعارض.كنند
دانشگاه و مدرسه نظامهاي در.است ميشده سركوب معمولا
استاد و معلم فقط را فرد به منحصر و صحيح پاسخهاي هم
حساب به منفي سطوح همه در توافق عدم و ميدانستهاند
طوري را پاسخها دانشآموزان نتيجه در.است ميآمده
معلمان شده تعيين صحيح پاسخهاي با كه ميكردند انتخاب
نمره حداقل گرفتن براي نيز دانشجويان.باشد داشته توافق
فرا دارند حساسيت استادان ميكردند تصور را آنچه قبولي
اين ورود با.ميشد شمرده مردود عقيده اظهار و ميگرفتند
ضد ارزشهاي حمايتكننده و نفوذ با موسسه آخرين به افراد
به نسبت سنتي برخورد.ميشود كامل آنها شخصيت تعارضي ،
سنتي جوامع در واقع در بود ، ساده بسيار سازماني تعارض
آن رفع صدد در ميبايست و ميشد محسوب عيب يك تعارض
مشكل ناراحت افراد بودند معتقد آنها زيرا برآيند
اگر و كرد خاموش را آنان نحوي به بايد و ميآفرينند
در.نميآيد پيش مخالفتي كند وظيفه انجام درست سازمان
ناراضي كارمندان كه سازماني معتقدند امروزه كه حالي
.است سكون برابر سكوت و نميكند رشد هرگز باشد نداشته
به اخير ساله در 40 سازمانها در تعارض به نسبت برداشتها
در ديدگاه دو واقع دراست كرده تغيير توجهي قابل نحو
ديدگاه ديگر و سنتي ديدگاه يكيدارد وجود تعارض مورد
و لازم غير تعارض سنتي ، ديدگاه در.امروزي و نوين
سازمان در اشكال وجود بارز نشانه را آن و بود زيانبار
ظاهر صورتي در فقط تعارض كه بودند معتقد و ميدانستهاند
ندهند ، انجام موفقيت با را خود وظايف مديران كه ميشود
كه مشتركي علائق مورد در كاركنان با ارتباط ايجاد در يا
اين اگر بخورند ، شكست ميدارد ، نگه هم كنار در را آنها
خوبي ، به سازمان سنتي ديدگاه اساس بر شود تصحيح اشتباهات
.ميكند وظيفه انجام نگهدارد ، يكپارچه را كل كه گونه آن
عيب يك تنها نه تعارض سازمانها در كنوني ديدگاه در ليكن
حتي و اجتنابناپذير و لازم را آن بلكه نميشود محسوب
هميشه تعارض معتقدند و ميدانند سازمان در رشد زمينهساز
نقطه اين البته.ميكند روشنگري گاهي و نيست بازدارنده
موجب حقيقت در حد از بيش تعارض كه است معتبر هنوز نظر
مانع و است زيانبار افراد براي و ميشود عملكرد سوء
عملي ميتواند تعارض كمي اما.ميشود سازمان اهداف تحصيل
كشف به ميتواند و ميكند اثربخشتر را سازمان زيرا باشد
جهت ابزاري و شده رشد و حركت موجب كرده ، كمك راهحلها
ميشود ، حاصل تحول از تعارض كه چرا.باشد خلاقيت و ابتكار
ديدگاه اين از.بود خواهد هم تعارض هست ، حركتي وقتي
بلكه نيست ، تعارضها تمام حل يا نشاندن فرو مديران وظيفه
جنبههاي بايد مدير كه معنا بدين.آنهاست كردن اداره
آن مفيد و مثبت جنبههاي و تقليل را آن زيانآور و منفي
براي تحريك شامل است ممكن مديريتي چنين.دهد افزايش را
آن فرونشاندن يا غيبت كه باشد موقعيتهايي در تعارض ايجاد
مختل را سازمان اثربخشي و خلاقيت ابتكار ، احتمالا
.ميكند
تعارض انواع
سازمانها بين و افراد بين فردي ، درون تعارضات شامل تعارض
.ميباشد
در خود با فرد كه ميافتد اتفاق زماني فردي درون تعارض
به رساندن آزار قصد او عبارتي به.باشد كشمكش و تعارض
اين ميزند سر او از كه رفتاري با ليكن ندارد را ديگران
محروميت از ناشي تعارض نوع اين.ميدهد انجام را عمل
و اهداف دوگانگي سرخوردگي ، با كه است فرد نقشهاي و اهداف
.ميشود تحليل نقشها
انگيزه يك است سرخوردگي از ناشي كه فردي درون تعارض در
هدف به فرد اينكه از قبل اما ميشود برانگيخته فرد در
تشنهاي شخص مثال عنوان به.ميشود مسدود برسد خود مطلوب
خالي منبع ولي ميرود آب منبع طرف به آب نوشيدن براي كه
در فرد و ميشود ايجاد سرخوردگي حالت اين در است ، آب از
بروز خود از متفاوتي عكسالعملهاي وضعيت اين با مواجهه
صورت به بايد سرخورده شخص ميرفت تصور كه حالي در ميدهد
با و باشد منبع به حمله عكسالعملش سمبوليك يا فيزيكي
دهد ، بروز را حالت اين خالي منبع به گفتن ناسزا و لگدزدن
سرخورده شخص واكنشهاي از يكي فقط پرخاش تهاجمو ليكن
مكانيزمهاي از يك هر به را انسان ميتواند سرخوردگي.است
.بكشاند سازش و پافشاري عقبنشيني ، پرخاشگري ، دفاعي
كل ، طور به رفتار تحليل در تنها نه ميتواند سرخوردگي
گاهي.باشد مفيد كار حين رفتار خصوص به جنبههاي در بلكه
و ميگذارد سازمان و فرد عملكرد بر منفي اثرات سرخوردگي
در واقعي هزينههاي موجب و داده شكل تغيير است ممكن يا
درسازمان ، افراد وقتكشي مثال عنوان به شوند سازمان
محل ترك و غيبت مكرر ، مرخصيهاي ناهار ، وقت كردن طولاني
ديگر طرف از.باشد سرخوردگي نتيجه ميتواند خدمت
فرد عملكرد نتيجه بر مثبتي اثر واقعا است ممكن سرخوردگي
مديري يا كارگر مثال براي.باشد داشته سازماني هدفهاي و
ضمن در دارد بالايي بسيار پيشرفت و رقابت نيازهاي كه
به را كار است وقادر ميباشد هم نفس به اعتماد داراي
خود شغل در اگر افراد اينگونه دهد ، انجام احسن نحو
داشته تدافعي سنتي عكسالعمل است ممكن شوند سرخورده
هم عملكرد پيشرفت باعث است ممكن سرخوردگي اما.باشند
بر تا كنند تلاش سختتر است ممكن افراد اينگونه و بشود
جبران به اندازه از بيش حتي يا آيند ، فايق موانع
ضمن در كه شوند جلب ديگري هدف و جهت به يا و بپردازند
به بنابراين.باشند داشته سازمان هدفهاي با بيشتري تطابق
خيالي ، ) موانع حذف بايد مديريت عمده اهداف از يكي كلي طور
.ميشود كاركنان سرخوردگي موجب كه باشد (بالقوه يا واقعي
هم كه است ، فردي اهداف فردي درون تعارض ايجاد منبع دومين
حال در كه هدف چند يا دو يا و دارد منفي وهم مثبت شماي
يك سرخوردگي ، بروز هنگام كه آنجا از.ميباشند رقابت
در ميشود ، روبهرو بامانع هدف به رسيدن از قبل انگيزه
.ميكنند محصور را يكديگر انگيزه چند يا دو هدف ، تعارض
:شامل هدف تعارض انواع
دلخواه و مطلوب هدف چند فرد يعني خواست -خواست تعارض
تمامي حال عين در نيست ، آسان ازهيچكدام گذشتن كه دارد
بين كه فردي مانند.ببخشد تحقق نميتواند هم با را آنها
كدام نميداند كه گرفته قرار علاقه مورد و خوب شغل دو
.كند انتخاب را
ميخواهد فرد كه ميدهد رخ هنگامي:ناخواست -خواست تعارض
هدف آن از ميخواهد حال همان در و يابد دست هدفي به
نمونهاي آن حد از بيش مسئوليت و خوب شغل مثلا.بگريزد
است خواهان را خوب شغل كه درحالي فرد كه است تعارض ازاين
.ميگريزد آن از و ندارد دوست را زياد زحمت و مسئوليت اما
قابل اثر تعارض نوع اين:ناخواست -ناخواست تعارض
پيش زماني و ندارد فرد سازماني رفتار بر ملاحظهاي
امكان اما كند ، اجتناب هدف ، دو از بخواهد فرد كه ميآيد
كارگري مثال عنوان به.ندارد وجود آنها دوي هر از احتراز
سرپرست و كارش از حال عين در دارد هراس شدن بيكار از كه
.است متنفر هم واسطهاش بلا
.باشد داشته سازمان براي فايدههايي است ممكن تعارض هرنوع
پريشان را فرد آرامي به ميتواند خواست -خواست تعارض
منتج سازماني هدفهاي از كه ناخواست -خواست تعارض.كند
نتايج پيشبيني و دقيق برنامهريزي سبب است ممكن ميشود
است ممكن ناخواست -ناخواست تعارض حتي.گردد منفي و مثبت
مشكلات و مسائل رفع درصدد كه طوري به برانگيزد را فرد
خواست ، -خواست تعارض جز به.برآيد تعارض كننده ايجاد
نمايد ، برطرف را هدف تعارضهاي كند كوشش بايد مديريت
اهداف تطابق و سازگاري متوجه بايستي مديريت كوشش خصوصا
.شود سازماني و فردي
افراد.بود نقش ابهام فردي بين تعارض ايجاد دليل سومين
در نقشها اين هستند متعددي نقشهاي داراي معاصر جوامع در
فرزند حال عين در)پدر نقش ميتوانند سازماني فرد يك
و (خود دست بالا كارمند حال همين در) رئيس (خويش والدين
همه شخص باشد ، ..و ادبي انجمن عضو فوتبال ، تيم داور يا
رفتارش بر و ميآورد سازمان به خود با را نقشها اين
تعارض حال در انتظارات و تقاضاها اغلب و ميگذارد تاثير
به نزديك شده انجام پژوهشهاي بنابر.دارند همراه به را
انبوهي با ميكنند كار مختلف سازمانهاي در كه افرادي %50
تعارض از ناشي آنها بيشتر كه مواجهند نقش ازتعارضهاي
فرد تعريف كه معني اين به است ، فرماندهي مراتب سلسله با
صادر رئيس طرف از كه آنچه با دهد انجام بايد كه كاري از
ميشود گفته رئيس به سازمان مديرارشد طرف از يا و ميشود
.دارد تفاوت
دهد ، انجام بايد شخص كه كاري حجم به است ممكن نقش تعارض
مربوط سازماني محدوديتهاي و موانع همچنين و خلاقيت به
نارضايتي باشد بيشتر نقش تعارض قدر هر مجموع در.باشد
پزشك به او مراجعه بيشتر ، او فيزيكي امراض عمدهتر ، شخص
.ميشود كمتر سازمان به نسبت فرد اعتماد و زيادتر
روي زماني بيشتر (سازمان با فرد بين) افراد بين تعارض
مثلا.دارند متفاوتي ارزشهاي و رفتارها طرفين كه ميدهد
كه حالي در است كارمند و سرپرست فاصله حفظ به معتقد يكي
طرف دو از يكي يا.دارد اعتقاد مسئله اين عكس به ديگري
دارد ، اعتقاد شود انجام بايد كه كاري روشن و دقيق بيان به
هم گاهي.نميكند احساس را ضرورتي چنين ديگري كه آن حال
به يكي كه ميآيد وجود به دليل اين به افراد بين تعارض
وابستگي به اعتقاد ديگري و است معتقد افراد استقلال
را عامل مهمترين و دارد فعاليتها بيشتر هماهنگي و دروني
.ميداند اشخاص بين خوب روابط وجود
طرفين از يكي كه بحرانيترميشود هنگامي افراد بين تعارض
را چيز همه برخورداربوده ، سادهلوحانه ادراك از دو هر يا
سادهانگارانه يا و كليشهاي صورت به تعصب دريچه از
تعارض است ، پيچيدهتر افراد درك وقتي كلي طور به.ببينند
شخصيتهاي در تعارضها از بعضي منشا.بروزميكند كمتري
كاهش باشد ، زياد افراد قدرت اختلاف هرگاه.است ناسازگار
كامل طور به كسي اگر زيرا شد خواهد دشوارتر بسيار تعارض
برسد نتيجه اين به دست زير است ممكن باشد مسلط ديگران بر
نخواهد دست از را چيزي روابط ، خوردن برهم صورت در حتي كه
ميزان از باشد متوازن قدرت توزيع اگر كه صورتي در.داد
روشن كاملا علاوه به.شد خواهد كاسته افراد بين تعارض
ساختن عادي باشند داشته تعارض سابقه نفر دو اگر كه است
عادي براي راه يكخواهدشد دشوارتر آينده در آنها روابط
در نفر دو دادن قرار افراد ، بين خصمانه روابط كردن
دو هر علاقه مورد كه هدفي يعني است ، "برتر هدف" موقعيت
.آورد چنگ به را آن نتواند ديگري ياري بدون يك هيچ و باشد
براي فرصت ايجاد منفي تعارض كاهش راههاي ديگر از
و حرفهاي مشاوران از گرفتن ياري ارتباط ، برقراري
.است سازمان بازسازي
سازمان يا دسته دو گروه ، دو بين تعارض ، از ديگري نوع
رفتار شبيه افراد بين رفتار مفهوم نظر ازميشود ايجاد
تداخل و بخش تداوم عنوان به سازمانها.است گروه بين
رفتار درك در ميتواند نقش مفهوم و ميباشند نقشها كننده
با سازمان اعضاي كليه خصوص به رود كار به گروهها بين
خود و ديگران از انتظاراتي خود نقشهاي با درگيري به توجه
نقشها اين از مجموعهاي عنوان به ميتواند سازمان.دارند
قرار يكديگر با درتعامل نقشها اين كه آنگاه و شود تصور
كننده تداخل سيستم يك عنوان به واقع در سازمان ميگيرند
.ميشود منجر تعارض به اغلب كه ميشود ترسيم نقشها
:از عبارتند گروهها بين تعارض آورنده وجود به اوليه شرايط
علت به سازمان در گروهها معمولا:منابع براي رقابت -
نيروي تجهيزات ، و امكانات بودجه ، جمله از منابع محدوديت
.برميخيزند رقابت به...و فضا انساني ،
گروههاي در واولويتها اهداف تنوع:هم به وابسته وظايف -
عبارت به دارد دنبال به را بيشتري تعارض وابسته ، هم به
به گروه يك يا متقابلا سازمان در گروه دو چنانچه ديگر
.ميآيد وجود به آنها بين بيشتري تعارض باشد وابسته ديگري
انجام براي ميكوشد گروهي وقتي:قانوني اختيار ابهام -
به بيشتري اعتبار و كنترل خود علاقه مورد فعاليتهاي
براي را مسئوليتي هرگونه يا و خود شركت يا آورد دست
ميدهد رخ تعارض احتمالا كند رها غيردلخواه فعاليتهاي
همپوشي يا ريشهدار مشكلات درگير است ممكن مسئله اين
.باشد مسئوليتها
دارد سعي سازمان در گروه يك كه زماني:مقام كشمكشهاي -
عنوان به را آن ديگر گروه و ببخشد ارتقاء را خود مقام
ميبيند اداري مراتب سلسله در خود جايگاه براي تهديدي
.ميافتد اتفاق تعارض
و هدفها گاهي:گروهها خواستههاي و هدفها نبودن يكسان -
خود و يكديگرند با تضاد در سازمان در گروه دو هاي خواسته
.ميگردد تعارض ايجاد باعث
كه را پنداري و ذهنيت گروه يك كه زماني:پندارگرايي -
و داده نسبت ديگر گروه به است خود ذهن پرداخته و ساخته
اين ميدهد وانتشار كرده نتيجهگيري پندار آن براساس
باعث شايعه و واقعيت بين بسيار فاصله ايجاد با مسئله
.ميشود تعارض وقوع
بين اختلاف وجود:نگرشها و ديدگاهها در اختلاف -
است تعارض ايجاد زمينه گروهي وديدگاههاي انديشهها
اختلاف كاهش باعث برسند همدلي و وفاق به گروه دو چنانچه
.ميشود تعارضات و نگرشها
ممكن مثال عنوان به:ستاد و صف گروه بين موجود عوامل -
نوع دليل به صف نيروهاي دريافتيهاي ميزان است
ايجاد باعث خود واين باشد ستاد از بيشتر فعاليتهايشان
.گردد گروه دو اين بين تعارض
سازمان مختلف قسمتهاي بين است ممكن تعارض -عملي تعارض -
.دهد رخ توليد قسمت با فروش و بازاريابي قسمت بين مثلا
سازمانهاي بين است ممكن همچنين:غيررسمي -رسمي تعارض -
.آيد بوجود تعارض غيررسمي و رسمي
به دادن اولويت:گروهها بين در سطحي نيازهاي قويبودن -
تعارض ايجاد باعث اصلي اهداف ندادن اهميت و سطحي نيازهاي
.ميشود گروه دو بين
جامعه يا سازمان در گروه يك كه زماني:محروميت و فقر -
باشد برخوردار ديگر گروه به نسبت بيشتري مالي تمكن از
.ميدهد رخ تعارض گروه دو بين
تفاهم افزايش و تعارض كاهش روشهاي
و مثبت گروه دو به تعارض شد اشاره قبلا كه همانگونه
زيانبار و مخرب تنها نه مثبت تعارض.شود مي تقسيم منفي
را آن و شده سازمان حركت و رشد باعث و سازنده بلكه نيست
سازمان هر مديريت و ميكند خارج سكوت و سكون حالت از
و شده ايجاد منفي تعارضهاي كاهش يا و رفع درصدد
مهمترين از بعضي.ميباشد تفاهم افزايش و ايجاد متقابلا
:از عبارتند منفي تعارض راههايكاهش
از و مقابل طرف به توجه بدون روش اين در:تحميلي روش -
.داد كاهش را تعارض بتوان است ممكن خود نيازهاي رفع طريق
بنابراين ميكنند نظر اعمال ديگران تحميلي روش در
خواهد موقتي باشد هم موفقيتي اگر و نميشود حاصل موفقيتي
نكرده طرد را است طرفتعارض كه فردي شود مي توصيهبود
قدرت و فرصت يافتن محض به كه چرا نكنيد دور خود از و
.آمد برخواهد تلافي درصدد
موفقيت با قبل روش مانند نيز شيوه اين:انطباق روش -
هر انطباق روش در.است موقتي وموفقيت نيست مواجه چنداني
رفع ظاهر به تعارض و شود مي پذيرفته بگويد تعارض طرف چه
.بود خواهد زودگذر و اماموقتي شود مي
را تعارض زمينهساز موضوع تعارض ، طرف:اجتناب روش -
به را آن زمان مرور به و (نگاري هيچ)گرفته ناديده
روش اينكند حل را مشكل زمان شايد تا ميسپارد فراموشي
دور تعارض از موقتا نداردو بازنده و برنده تعارض كاهش
.شود مي
موضوع به نسبت طرفين از يك هر روش اين در:مصالحه روش -
با واقع در.ميآيند كوتاه و آمده كنار يكديگر با تعارض
شدت از كاستن و تفاهم ايجاد در سعي جانبه دو بس آتش يك
ميكنند بازندگي احساس طرفين روش اين در.دارند تعارض
.نرسيدهاند خود اهداف به يك هيچ چون
براي راه اصليترين روش اين:مشاركتي و همياري روش -
يك از بيش چونبه است شده ايجاد منفي تعارضهاي تقليل
حلي راه دنبال به طرفين روش اين در.انديشيدهاند روش
طرف دو نتيجه در و قرارگيرد قبولشان مورد كه هستند
بيشترين روش اين در بنابراين.دارند شدن برنده احساس
.شد خواهد ايجاد تعارض طرفين بين تفاهم
كه آنجا از:اخلاق قانونمداركردن و قانونمند روش -
ميگيرند تاثير جامعه اخلاق از تفكرات و نگرشها
قانونمدار و اخلاق آوردن در قانون محوريت تحت بنابراين
تعارضات كاهش باعث ميتواند جامعه در اخلاق اصول كردن
.گردد همدلي و تفاهم ايجاد و (ياسازمان و)جامعه در منفي
لازم توانايي از مديريت سيستم ، يك در كه زماني مجموع در
كاركنان و نظرات نقطه ارائه و سازمان اهداف بيان براي
برخوردار دادن گوش خوب و ايدهها دريافت توانايي از نيز
مي فراهم وموثر سويه دو ارتباط يك ايجاد شرايط باشند ،
بدون و صاف ارتباطي راديويي امواج همانند كه طوري به شود
شود ، مي ايجاد پيام وگيرنده فرستنده بين پارازيت و اخلال
يا و شد نخواهد ايجاد منفي تعارضهاي كه است حالت اين در
رسيدن براي مديريت صورت اين در كه رسيد خواهد حداقل به
و برآيد تعارض كردن اداره درصدد بايد پايدار تفاهمي به
.كتمانآن و پوشاندن نه
بهجت جلالي معصومه
:منابع
مخابرات شركت آموزش مركز -انساني منابع توسعه و مديريت -
همدانلو اسماعيل مهندس -ايران
زهرا دكتر -نور پيام دانشگاه -سازماني رفتار مديريت -
برومند
و آموزشي موسسه مطالعات دفتر -ناپذير مديريت بر مديريت -
.سي.اچ و جين.كي.آر مولفان -دفاعي صنايع تحقيقاتي
ترايانديس
طلوع محمود:مترجم -بيهندي چارلز -تناقض و تضاد عصر -
معرفي حضور تئاتر جشنواره برترينهاي
شدند
از حضور تئاتر جشنواره نخستين پاياني مراسم:اجتماعي گروه
امير باسعادت ولادت با همزمان پايداري فرهنگسراي سوي
تالار در هنرمندان از جمعي حضور با (ع)علي حضرت مومنان
.شد برگزار (بهمن) ورزش فرهنگسراي مبارك
كاسبي پايداري ، محمد فرهنگسراي عمومي روابط گزارش به
پي در خياباني تئاتر:گفت مراسم اين در جشنواره اين دبير
به تماشاگر كشاندن جاي به و است مردم ميان به هنر بردن
اين با و ميبرد مردم ميان به را تئاتر نمايش ، سالنهاي
تعميم مردم ميان در را مقدس دفاع ارزشهاي ميتوان هنر
.داد
فرهنگسراي رئيس هشترودي سيدياسر گزارش اين برپايه
دفاع هنر بحث به جدي توجه لزوم از سخناني طي پايداري
حضور جبهه در كه هنرمندي قهرمانان نبردن ياد از و مقدس
هم هنوز اگر جوان هنرمندان:افزود و گفت سخن داشتند
صحنههاي و وقايع از را درستي و واقعي تصاوير بخواهند
شيميايي بلندقامت عكاس است كافي فقط آورند ، دست به جنگ
حضور از مانده برجاي آثار و بشناسند بيشتر را ما شده
نگاه با را جبههها در او اقبال و او پرتلاش و هوشمندانه
پل ميتوانند آثار دسته اينبنشينند تماشا به دقيقتري
و نسل اين هنرمندان و نويسندگان ميان باشند خوبي ارتباطي
.بزرگ جنگ آن شگفتانگيز واقعيتهاي
از سرهنگي مرتضي سخنراني از بعد مراسم اين ادامه در
از تكه دو اجراي و جشنواره اين داوران هيات اعضاي
جشنواره تنديس و افتخار ديپلم خياباني ، جوايز ، تئاترهاي
.شد اهدا برگزيدگان به
به اول رتبه ايدهها و طرحها بخش در گزارش ، اين براساس
.گرفت تعلق "بياد اون وقتي" نمايش نويسنده طاهريان يوسف
علي كارگرداني به يادرفته از خياباني نمايشهاي بخش در
بازيگران عسگري محمد و مهديون مهدي.شد برگزيده وطندوست
عنوان به مشترك طور به چله شب و جنگ عروس نمايشهاي
مخاطب جذب در نمايش بهترين.شدند شناخته بازيگر بهترين
خود به آبان امين از كاري كيلومتر 17 نمايش نيز را
.داد اختصاص
خواهد ادامه مهر تا 20 حضور تئاتر خياباني نمايشهاي
.داشت
باختند جان تصادف حادثه در جوان زوج يك
يك و ولوو تريلي دستگاه يك برخورد براثر:اجتماعي گروه
زوج يك فيروزكوه ، محور در چهارشنبه روز رنو خودرو دستگاه
ساعت 30/11 حادثه اين.دادند دست از را خود جان جوان
پليس.افتاد اتفاق دماوند شهر غرب كيلومتري پنج در دقيقه
خودرو چپ به انحراف را حادثه اين وقوع علت دماوند ، راه
.سپردند جان دم در رنو خودرو سرنشينان.كرد اعلام رنو
روزنامهنگاراندانشكده صنفي انجمن
ميكند تاسيس
روزنامهنگاري
مجوز ايران روزنامهنگاران صنفي انجمن:اجتماعي گروه
را روزنامهنگاري كاربردي - علمي دانشكده تاسيس
.است كرده دريافت
در روزنامهنگاران صنفي انجمن رئيس مزروعي رجبعلي
اين اعلام با انجمن ، بازرسان انتخاب غيررسمي جلسه
تامين دانشكده اين اوليه امكانات اگر:افزود مطلب
وجود آينده سال از دانشجو پذيرش براي آمادگي شود ،
.دارد
از درصد آمده ، 50 عمل به موافقت اساس بر:گفت وي
و 50 كنكور طريق از روزنامهنگاري دانشكده دانشجويان
روزنامهنگاران صنفي انجمن اعضاي از ديگر درصد
اوليه دورههاي مزروعي ، گفته بهشد خواهند انتخاب
آن از بعد و است كارداني سطح در دانشكده اين تحصيلي
.ميشود گنجانده آن در بالاتر و ليسانس دورههاي
مشكلاتي به اشاره با سخنانش از ديگري بخش در مزروعي
آمده پيش روزنامهنگاران براي گذشته سال در كه
گذشته سال در شده زنداني روزنامهنگار از 15:گفت
همچنان ديگر نفر هشت و شدهاند آزاد تاكنون نفر هفت
صنفي انجمن رئيس.ميبرند بهسر حبس در
قضايي دستگاه مسئولان از ايران روزنامهنگاران
داشته روزنامهنگاران به مهربانانهتري نگاه خواست
.باشند
برگزار روزنامهنگاران صنفي انجمن بازرسان انتخابات
نشد
ايران روزنامهنگاران صنفي انجمن بازرسان انتخابات
.نشد برگزار مجمععمومي ، نرسيدن حدنصاب به بهدليل
جلسه در انجمن عليالبدل و اصلي بازرس پنج بود قرار
وزارت شهريور سالن 17 در عمومي ، مجمع چهارشنبه روز
.شوند انتخاب اجتماعي امور و كار
صنفي انجمن اعضاي از نفر جلسه 135 اين در
اساس بر كه حالي در.داشتند حضور روزنامهنگاران
مديره هيات انتخابات برگزاري براي انجمن ، اين اساسنامه
داشته حضور اعضا يك علاوه به نصف بايد بازرسان و
.باشند
صنفي انجمن بازرسان انتخابات بعدي جلسه برگزاري
است گفتني.شد موكول ديگر هفته دو به روزنامهنگاران
عنوان به ايران روزنامهنگاران صنفي انجمن
دو از بيش كشور ، روزنامهنگاران صنفي تشكل بزرگترين
.دارد عضو هزار
اصلاحات روند در ايراني اقوام
يادداشت
موجد كردستان جديد استاندار انتصاب از پس پيشآمده مسايل
سنت اهل به نسبت را خاتمي آقاي دولت رويكرد تا شد فرصتي
از و گذشته سال روشن 4 نقاط از اتفاقا كه كرد هموطنان و
ارزيابي مورد است ، اصلاحات دولت عملكرد درخشان فرازهاي
متضمن سياسي توسعه خرداد 76 ، دوم آستانه دردهيم قرار
حقوق تضمين و تامين و اقليتها و اقوام همه مشاركت گسترش
جمهور رئيس برنامههاي اصليترين از شهروندان قانوني
با خاتمي آقاي.گرديد اعلام داخلي سياست زمينه در منتخب
ايران" ايده اسلامي -ايراني هويت و ملي همبستگي بر تاكيد
كه بود باور اين بر و كرد عرضه را "ايرانيان همه براي
امور در و داشته شركت خويش سرنوشت در بايد شهروندان همه
را مساله اين كردستان در دليل همين به.كنند مشاركت كشور
را خود ميتواند كردها از بيشتر كسي چه كه كرد مطرح
جمهوري كشور وزارت جديد ، دولت استقرار با.بخواند ايراني
كارگزار و داخلي سياست متولي عنوان به ايران اسلامي
نوري آقاي وزارت زمان همان در سياسي توسعه برنامه پيشبرد
شهروندان همه قانوني حقوق تامين به معطوف را خود اهتمام
در مذهبي اقليتهاي و اقوام مشاركت جلب براي تلاش و
ثقل با متناسب محلي و ملي امور مديريت و تصميمگيريها
آقاي وزارت زمان در مشي اين.نمود آنان اجتماعي و جمعيتي
راهبردهاي از يكي به تبديل و يافت تداوم نيز لاري موسوي
.شد كشور وزارت تغييرناپذير و اصولي
آن از ويژه به سنت اهل و اقوام به خاص توجه اين بر علاوه
جهان امالقراي" را خود اسلامي ايران كه بود ضروري جهت
و "اسلامي ملل اتحاد" راهبردي شعار پرچمدار و "اسلام
گفتگوي" ايده طرح با و ميدانست "اسلام جهان وحدت" مدافع
جهانيان توجه ،"جهاني دمكراسي و مدني جامعه" و "تمدنها
به منوط نخست وهله در همه اين.بود كرده جلب خود به را
.كشوربود داخل در اقليتها و اقوام قانوني حقوق تامين
شوراهاي عظيم انتخابات برگزاري با راهبرد اين چارچوب در
اين كشور تاريخ در بار اولين براي كشور سراسر در اسلامي
جمعيتي ثقل با متناسب مذاهب و اقوام كه شد فراهم امكان
.كنند مشاركت روستا و شهر مديريت و اجرايي امور اداره در
و شهرك شهر ، اسلامي شوراهاي اعضاي نفر مجموع 164022 از
مردم منتخبين از درصد يعني 76/13 نفر جمعا 22574 روستا
استانهاي در هم قومي لحاظ به.بودند سنت اهل شهروندان از
قزوين ، تهران ، اردبيل ، آذربايجانغربي ، آذربايجانشرقي ،
درصد ، 5/51و 53 ، 34 ، 100 ترتيب 100 ، 75 به همدان
.بودند آذري اسلامي شوراهاي منتخب اعضاي
كرمانشاه و كردستان غربي ، ايلام ، آذربايجان استانهاي در
شوراهاي منتخب اعضاي درصد و 92 ، 83 ، 4/84 ترتيب 25 به
و چهارمحال ايلام ، استانهاي دربودند كرد اسلامي
به نيز بويراحمد و كهكيلويه لرستان ، خوزستان ، بختياري ،
منتخب اعضاي و 82درصد ، 100 ، 33 ، 15/5 ترتيب 3/14
.بودند لر اسلامي شوراهاي
خوزستان استان در اسلامي شوراهاي منتخبين كل حدود 82درصد
از هم بوشهر در اسلامي شوراهاي منتخبين كل از و 5درصد
در اسلامي شوراهاي منتخب كل از و 83درصد عرب شهروندان
شوراهاي منتخبين كل درصد و 4/4 بلوچستان و سيستان استان
نيز گلستان استان در.بودند بلوچ نيز هرمزگان در اسلامي
برگزيده تركمنها ميان از شهري شوراهاي اعضاي 36درصد
منتخبين مذهبي ، زباني ، قومي ، تركيب ترتيب اين بهشدند
و اقوام جمعيت ميزان با معناداري نسبت اسلامي شوراهاي
ترك ، شهروندان كه بهگونهاي داشت ، كشور در گوناگون مذاهب
اهل خواهران و برادران نيز و عرب و تركمن بلوچ ، كرد ،
از نمايندگاني توانستند پيروانشان و جمعيت نسبت به سنت
ترتيب اين به و برگزينند شوراها عضويت به خود ميان
عهدهدار را روستا شهرو اداره و اجرايي امور مستقيما
عضاي تمامي شهرها ، از بسياري در كه اين جالب.شوند
.بودند سنت اهل خواهران و برادران از اسلامي شوراهاي
و مريوان سقز ، ديواندره ، سنندج ، شهرهاي اسلامي شوراهاي
از آنها اعضاي تمامي كه هستند شوراهايي جمله از بانه
.ميباشند سنت اهل و كرد عزيزان
استفاده به معطوف زمينه اين در عموميدولت مشي ديگر وجه
سياسي مديريت پستهاي در سنت اهل برادران و خواهران از
معاونت سطح در گوناگون مديريتهاي از جداي.بود كشور
در صف و ستاد مديريت و (گلستان و كردستان) استانداريها
انتصاب به معطوف را خود اهتمام كشور وزارت تازه جهتگيري
فرماندار سمت به سنت اهل متعهد و شايسته مديران از برخي
عزيزان اين از تن اولينبار 6 براي ترتيب اين به و نمود
و غربي آذربايجان كردستان ، شهرستانهاي فرمانداري به
دو بين از اينكه جالب.شدند منصوب بلوچستان و سيستان
شدهاند ، منصوب بخشداري سمت به نخستينبار براي كه زني
بخشداري به كه است سنت اهل كرد خواهران از آنها از يكي
.است گرديده منصوب سقز مركزي
من منظر از مذكور ، جهتگيريهاي و دستاوردها وجود با
.است شهروندان همه اسلامي ايراني هويت دارد ، اصالت آنچه
هر كه شود فراهم گونهاي به بايد شرايط اسلامي ايران در
شيعه مرد ، يا باشد زن كه اين از اعم است شايستگي واجد كس
لر تركمن ، يا باشد بلوچ ترك ، يا باشد كرد سني ، يا باشد
و شهروندي حقوق از بهرهمندي با بتواند...و عرب يا باشد
به خدمت مشغول مديريتي مختلف سطوح در مانعي هيچ بدون
كرد شريف هموطنان اتفاقا كه است پيامي اين و شود مردم
دختر آن سخن.دريافتهاند را آن ديگران از بيش ما
كردستان به اينجانب سفر حين در كه كامياراني دانشآموز
من":گفت من به جمهوري رياست انتخابات تبليغات جريان در
كه كرد ثابت من به او كه چرا ميدهم ، راي خاتمي آقاي به
در من مشاركت از مانع من سنيبودن و بودن كرد بودن ، زن
باورم و نيست سرنوشتمان تعيين در ما حاكميت و انتخابات
;"يك با است مساوي يك و برابرند هم با شهروندان همه كه شد
نشان را اصلاحات دولت مهم دستاورد و خرداد دوم پيام عمق
.ميدهد
تاجزاده سيدمصطفي
شد تعيين سينما خانه مديرعامل
محمدي سينمامنوچهر خانه مديره هيات:اجتماعي گروه
به.كرد معرفي سينما خانه جديد مديرعامل بهعنوان را
اصناف مديره هيات سينما ، خانه عمومي روابط گزارش
ضمن ديروز جلسه در (سينما خانه) ايران سينماي
مديرعامل صمدي تلاشهاييدالله و زحمات از قدرداني
محمديرا منوچهر آرا اتفاق به سينما ، خانه پيشين
.برگزيد جديد مديرعامل بهعنوان
|