2001فرانكفورت كتاب نمايشگاه به نگاهي
كتاب عنوان با و كتاب
بهانه به جشني
خلاقيت تولد روز
آمد ايران به دوباره تنتن
جمعه داستان
كتاب يك پيشنهاد
ميخرد كتاب رئيسجمهور
مشخصميكند؟ كسي چه را سينمايي تيزرهاي تكليف
نميرسند بهتوافق سينما وقتيسيماو
كوتاه برشهاي
گردون
قندهار سفر تماشاي براي جهاني عطش
مداوم معجون يك و پينكفلويد
بلاژويچ بار اين ;چهرهها
ذرهبين زير هاليوود
جمعه نگاه
قاب در سينما
فرانكفورت2001 كتاب نمايشگاه به نگاهي
كتاب عنوان با و بهانهكتاب به جشني
|
|
پنجاهوسومين(يونان)پوستربخشمهمان
فرانكفورت كتاب جشنواره |
نمايشگاه دوره سومين و پوسترپنجاه
كتابفرانكفورت بينالمللي |
عابدي احسان
جشن يك آغاز براي معكوس شمارش شد ، آغاز معكوس شمارش
را مختلف فرهنگهاي تبادل امكان ميتواند كه جشنيجهاني
با و كتاب بهانه به جشني ;كند فراهم ممكن شكل بهترين به
در كجاست؟ آن برگزاري مكان !سادگي همين بهكتاب عنوان
در خوب ، ميخواهيد؟ دقيقتر آدرس.اروپا شهرهاي از يكي
حالا ، .فرانكفورت در بگويم؟ دقيقتر.آلمان شهرهاي از يكي
محسوب جهان سراسر در كتاب جشن بزرگترين جشن ، اين چرا
ميتواند جشن اين از سودي چه ما كشور اينكه و ميشود؟
بيش و كم را پاسخشان كه هستند سوالاتي اينها كند؟ حاصل
.مييابيد سطور اين در
.ميگذاريم شهر اين كتاب نمايشگاه و فرانكفورت به قدم پس
***
نمايشگاه سومين و پنجاه افتتاح زمان به بيشتر روز چند
دوره؟ چندمين.نمانده فرانكفورت كتاب بينالمللي
تجربهاي.تجربه قرن نيم از بيش يعني ;دوره پنجاهوسومين
كتاب عادي نمايشگاه يك ميتواند آن از صحيح استفاده كه
كند جهان كتاب نمايشگاه معتبرترين و بزرگترين به بدل را
.شده چنين هم خاص مورد اين در و
افتتاحيه مراسم سخنران شرودر ، گرهارد
اين افتتاح به بيشتر پنجروز (مهرماه 13) امروز تاريخ به
آلمان ، صدراعظم "شرودر گرهارد" سخنراني با نمايشگاه
اعتباري كتاب نمايشگاه يك به كه آنچه مسلما اما.نمانده
سياستمداران يا "شرودر گرهارد" سخنراني ميبخشد ، جهاني
خود فرهنگي قواي تمام با مختلف ملل حضور بلكه ;نيست ديگر
پنجاهوسومين در.است نمايشگاه آن جانبي برنامههاي و
دورههاي همانند - فرانكفورت كتاب بينالمللي نمايشگاه
كه ديد جهان سراسر از را ناشراني غرفههاي ميتوان - قبل
شعاعي گفته به بنا - كشورمان سهم ميان اين از البته
بيست حدود چيزي - فرهنگي فعاليتهاي و مجامع دفتر مديركل
.است غرفه سي تا
صلح جايزه برنده هابرماس ، يورگن
صلح جايزه اهداي !بشنويد نمايشگاه جانبي برنامههاي از
جهان ، انديشمندان برجستهترين از يكي ،"هابرماس يورگن" به
تاسيس سال _ سال 1950 از صلح جايزه.آنهاست جمله از
اين موسسان هيات توسط _ فرانكفورت كتاب نمايشگاه
علمي يا فرهنگي چهره يك به هرسال و شده نهادينه نمايشگاه
بدون كرده ، فعاليت "بشريت ميان تفاهم و صلح" جهت در كه
و ناشران اتحاديه سوي از او ، نژاد و مليت به توجه
.ميشود اهدا آلمان ، فدرال جمهوري كتابفروشان
يهودي" ،"شوايتزر آلبرت" چون كساني به پيشتر جايزه اين
...و "يوسا بارگاس ماريو" ،"واتسلاوهاول" ،"منوهين
.است گرفته تعلق
نمايشگاه افتخاري مهمان يونان ،
نيز نمايشگاه اين دوره سومين و پنجاه افتخاري مهمان
گئوركيس" نامهاي به نوبليست دو كه كشوري است ، يونان
سايت در.دارد (1979) "اليتيس اوريسيس" و (1963)"سفريس
:آمده مورد اين در فرانكفورت كتاب نمايشگاه اينترنتي
نيكوس چون شاعراني و نويسندگان خاطر به يونان"
تحسين مورد شدت به كاوافي كنستانتين و كازانتراكيس
ادبيات كه نكته اين گرفتن نظر در با و...است جهانيان
امروز جهان در يوناني ، زبان بودن مهجور دليل به يونان
يوناني شاعر و نويسنده صد از بيش نيست ، شده شناخته چندان
دعوت آلمان به آثارشان ، ارائه و سخنراني منظور به
"...و شدهاند
كتاب جهاني تجارت سمينار
در "كتاب جهاني تجارت" عنوان با سميناري برگزاري
شيوه مدرنترين از كه شهري در و فرانكفورت كتاب نمايشگاه
آن جانبي برنامههاي ديگر از است ، بهرهمند كتاب توزيع
بر را ما كشور فرهنگي مسئولان يكي اين كه ميشود محسوب
آلمان روانه را كتاب امور كارشناسان از تيمي تا داشته آن
برگزار رسانههايي حضور با و همت به سمينارها اينكنند
.ميكنند فعاليت كتاب توزيع و انتشار امر در كه ميشود
آلمان ، به ايراني كارشناسان اعزام مسئول شعاعي ،
از كتاب توزيع و نشر مدرن شيوه با آشنايي":ميگويد
از جمعي گرفتهايم تصميم آن تحقق براي كه است اهدافي
را خبرنگاران و فرهنگي مراكز مديران سياسي ، شخصيتهاي
".كنيم فرانكفورت عازم
كتاب توزيع سيستم ميدانيد ، كه همانطور":ميافزايد وي
اين از و شده شناخته مادر سيستم يك عنوان به آلمان ، در
اجتنابناپذير امري تكنولوژي ، اين به ما دستيابي رو
كارگاههاي و سمينارها در گروه اين حضور پس.مينمايد
زمينه ، اين در تجربياتي اندوختن بالطبع و موردنظر آموزشي
توزيع و نشر سيستم كيفي سطح بردن بالا جهت در بزرگي كمك
".ميشود محسوب ايران ، در كتاب
نمايشگاه دوره سومين و پنجاه بينالملل واحد
جمله از فرانكفورت 2001 كتاب نمايشگاه بينالملل واحد
در بينالملل سطح در ويژهاي برنامههاي كه است مراكزي
جهان در سانسور مسئله بررسي جمله از.ميشود برگزار آن
جهاني تفاوتهاي بررسي زبانه ، چند انتشارات عرب ،
از ناشران و نويسندگان...و كودك كتابهاي تصويرگري
كه ميشوند جمع گردهم واحد اين در جهان سراسر
ديگر جمله از.ميانجامد طول به روز پنج برنامههايش
ادبيات جهاني تجارت مسئله بررسي واحد اين برنامههاي
.است كشور اين ادبيات جوان چهرههاي معرفي و فرانسه
اختصاص پليسي و وحشت ادبيات جهان به واحد اين آخر روزهاي
.جهان سراسر از نويسندگان باحضور نشستي.دارد
ديگر برنامه دهها به ميتوان برنامهها ، اين كنار در
كرد اشاره شده نمايشگاهي چنين اعتبار افزايش به منجر كه
.نيست آن امكان اندك فرصت اين در مسلما كه
***
نمايشگاه سومين و پنجاه در ايران حضور به بپردازيم اما
كه ميبريم سر به شرايطي در ;فرانكفورت كتاب بينالمللي
مقابل در زمين ايران ادبيات و فرهنگ از مبهمي تصوير جهان
كمتر ايران معاصر ادبيات از جهانياندارد خود ديدگان
ايراني شاعران و نويسندگان از شناختي كمتر شنيدهاند ،
كتابها اينها ، چرايي به پاسخ در ميتوان...و دارند
نكتهاي به لاجرم پسكرد سخنراني ساعتها و نوشت
در ;نكند دور گزارش اصلي خط از را ما كه ميپردازيم
آن ، حلقه هر كه زنجيري.ميگذاريم زنجير يك مقابلتان
از يكي.ايران معاصر ادبيات نشدن جهاني براي است عاملي
ناصحيح يا ناكافي تبليغات ;دارد نام تبليغات حلقهها اين
.بينالمللي مجامع در
ما نظر مورد زنجير در حلقه اين دليلي هر به و هرحال به
راههاي چگونه؟.بشود جدا بايد هم روزي اما ;گرفته جاي
را ما هم باز آنها ، تمام به پرداختن كه دارد وجود بسياري
بسنده حل راه يك ذكر به پس ميكند ، دور گزارش اصلي خط از
در ايراني نمايندگان مستمر فعاليت و حضور ;ميكنيم
فرا روز اين آيا.فرانكفورت كتاب چون نمايشگاههايي
در ما حضور دوره سومين اين":ميدهد پاسخ شعاعي رسيده؟
از بيشتر بسيار ما تجربه و است فرانكفورت كتاب نمايشگاه
نمايشگاه اين در ما فعاليتهاي عمده محور.شده قبل
كشورهاست ساير ناشران به ايراني آثار نشر امتياز واگذاري
جهان به ايران ، ادبيات معرفي در ميتواند امر اين كه
براي امكاناتي رو همين از.باشد داشته بهسزايي تاثير
;كرديم فراهم آلمان به ايراني ناشران بيشتر هرچه اعزام
ناشران خارجي ، ناشران كميته ناشران ، اتحاديه كه بهطوري
هركدام...و فرهنگي فعاليتهاي و مجامع دفتر مستقل ،
جاي اين و داشت خواهند فرانكفورت نمايشگاه در غرفه چندين
".دارد خوشبختي
ايراني آثار نشر حقوق امتياز واگذاري چگونگي به شعاعي
دارند آن قصد ايراني ناشران":ميگويد و ميكند اشاره
گذشته سال در كه را علمي و هنري ادبي ، آثار مطرحترين
منظور همين به و كنند عرضه آلمان در شدهاند ، منتشر
به را كتاب كل موارد برخي در يا آثار اين از چكيدهاي
واگذاري اين امكان تا كردهاند ترجمه خارجي زبانهاي
".بشود سهلتر
كتاب نمايشگاه در بولتن يك انتشار از پايان در او
با ارشاد وزارت":ميدارد اظهار و ميدهد خبر فرانكفورت
بولتن انتشار قصد فرهنگي فعاليتهاي و مجامع دفتر همكاري
زندگي از چكيدهاي كه دارد را ايران ادبيات معرفي جهت در
و نقد باب در مقالاتي ديار ، اين شاخص چهرههاي آثار و
".ميشود شامل را...و ايران ادبيات
***
جشن يك آغاز براي معكوس شمارششده آغاز معكوس شمارش
را مختلف فرهنگهاي تبادل امكان ميتواند كه جشنيجهاني
با و كتاب بهانه به جشني ;كنند فراهم ممكن شكل بهترين به
.كتاب عنوان
خلاقيت تولد روز
پانزده متولد سپهري سهراب به هفته اين ما ، تولد جشن ستون
مهرماه دهم متولد رادي اكبر كاشان ، مهرماه 1307در
مهرماه نهم متولد غفارزادگان داود و رشت شهرستان 1310در
.است يافته اختصاص اردبيل شهرستان در 1338
كن عبرت آينه را سپهري سهراب
صلاحي عمران
بسيار خود اشعار روي كه را شاعر دو بخواهند من از اگر
و است "معيري رهي" آنها از يكي ببرم ، نام كردهاند كار
."سپهري سهراب" ديگري
شستهرفتهترين از "كتاب هشت" و "عمر سايه" شك بدون
سهراب من اعتقاد به.ميشوند محسوب ايراني شعر كتابهاي
اين اثبات براي.كرده كار بسيار خود شعر هر روي سپهري
با دوران آن.سال 1356 ;ميزنم گذشته به نقبي هم حرف
و راديو در نادرپور ، سرپرستي به و "امروز ادب" گروه
تا داشت ادامه زندگي.ميكرديم اجرا برنامه تلويزيون
نقدي خواست من از نادرپور و شد منتشر "كتاب هشت" اينكه
تفاوت متوجه ميخواندم را كتاب وقتي.بنويسم كتاب اين بر
در آنها شده چاپ سابق نسخههاي با اشعار اين بسيار
شده سروده فروغ سوگ در كه شعري مثلا.شدم ادبي نشريات
"كوچاند ما سوي به را مهرباني":دارد محتوا اين با سطري
ديگر گونهاي به ابتدا در سطر اين كه بدانيد است جالب كه
كه دارم حتم من"داد هول ما سوي به را مهرباني" ;بوده
دست اشعارش در هم باز مييافت ، بيشتري عمر سپهري اگر
صيقل فكر به مدام شاعري هر كه است خوب چقدر و ميبرد
.باشد خود اشعار دادن
!هان كن نظر ديده از عبرتبين دل اي هان:بيت
.كن عبرت آيينه را سپهري سهراب
رادي باشكوه لبخند
حسيني روزبه
فقط "چخوف" از عكسي ديوار روي بروي ، كه كوچك اتاق آن توي
كه ترتيب آنهمه و نظم آنهمه ميان سرگرداني ديگر و
ديگري واژه هر از پيش كه است ، "انساني" آمدن از حكايت
را ، مهرباني را ، انسانيت تاريخ ، مرده روزهاي كشاكش در
را آسماني دلي و فروتن سري را ، ادبيات و ادب را ، صميميت
به داري ، لازمش واژه آن كلمه ، آن باور براي آنچه هر و
از كه بيشترند روزها اين حاسدانش.ميدارد ارزاني پايت
صفحهها و ميريزند دخمهها در را كتابش كينهورزي سر
گم براي صفحهها ;ميكنند سياه قلمش ، و نامش رنجش براي
ضربهها و ميگذارند سوزن زير صداقتش پر صداي كردن
همه را ، همه او.مينوازند افتادهاش برشانههاي
كه سالهاست و ميبيند را پوشالي مدعيان آن درشتيهاي
لب از لب دستنوشتههايش ، پارهكردن پاره از حتي
روي ميروي ، كه اتاقش توي را مظلوميت اما.نميگشايد
تو باشكوهي لبخند با كه "اكبررادي" چهره ;ميبيني ديوار
.ميكشد درآغوش را
دوباره تولد يك
غلامي احمد
ديده نيز آثارش در گاه صراحت اين.بيرياست و صريح داود
پرخاشگرانه گاه كه است لحني با همراه صراحتشميشود
.تركي لهجه از آميزهاي با تندخو لحني ;ميرسد بهنظر
دعوا قصد داود ميكند فكر نباشد ، آشنا او با آدم اگر
و است مهربان بسيار اونيست اينطور نه ، امادارد
ميزند زنگ تو به نميكني را فكرش اصلا كه وقتي و دلسوز
غفارزادگان داود آثار اگر.ميرسد دادت به مشكلات در و
او شخصي تجربههاي و زندگي جاي جاي ميتواني بخواني را
اين از يكي به ميكنم دعوت شما از.كني پيدا آنها در را
چاپ او داستانهاي مجموعه بهترين از يكي در كه تجربهها
."هستيم نفر سه ما" نام به كوتاهي داستان بزنيد ، سري شده
.است نويسنده شخصي تجربه داستان اين
درون ديگري چيز هر از بهتر كه غريب و عجيب حالي و حس با
تولد معتقدم من.ميدهد نشان را غفارزادگان داود متلاطم
مينويسد كه اثري هر با بارها و بارها نويسندهاي هر
غفارزادگان داود دوباره تولد منتظر من.ميشود تكرار
.هستم
آمد ايران به دوباره تنتن
نشر" همت به ديگر بار بلژيكي جوان خبرنگار "تنتن"
ايراني علاقهمندان و دوستداران ميان به "فرهنگ و تاريخ
.كرد سفر خود
اجازه بود مدتها كه را ، تنتن ماجراهاي مصور كتابهاي
به اقدام فرهنگ و تاريخ نشر بهتازگي نداشت ، مجدد چاپ
.است كرده چاپ
و يونيورسال انتشارات را تنتن كتابهاي انقلاب از قبل
نامي كتاب اين مترجمان از ولي بودند رسانده چاپ به ونوس
نشر آمادهسازي و ترجمه گروه بار اين.بود نشده برده
انگليسي زبان از كتاب ترجمه به اقدام فرهنگ و تاريخ
.كردهاند
جزيره نامهاي با را مجموعه اين از جلد انتشارات 6 اين
طلايي ، چنگال خرچنگ سرخ ، درياي كوسههاي پرواز 714 ، سياه ،
بازار روانه خورشيد معبد زندانيهاي و سياه طلاي سرزمين
.است كرده نشر
تفاوتي اندك اما است رحلي خود قديمي قطع همان كتاب قطع
ماجرا درگير افراد اسامي و ميشود مشاهده آن ترجمه در
باگذشته چنداني تفاوت تصاوير ولي.است كرده تفاوت نيز
"هرژه" را بلژيكي جوان خبرنگار تنتن ماجراهايندارد
.است كشيده تصوير به و تاليف بلژيكي نويسنده
جمعه داستان
قنات تا قالي از
وليزاده رضا
هي و ميزد گره آبي پلنگ ، و آهو ميان را رود مادرم
چروكخورده دستهاي و ميگذشت روزها.ميرفت بالاتر
به و ميآمد بالا پلنگ و آهو گلوگاه از مادرم
.ميرسيد چشمهايشان
تاروپودهاي و لرزان دستهاي با را آهو چشمهاي مادرم
چشمهاي به.ميبافت و ميزد گره مضطرب سفيد ، و سياه
را خودش چشمهاي و ميكرد حبس را نفسش ميرسيد كه پلنگ
به نگاهي بعد.ميدوخت پلنگ درنده و وحشي چشمهاي به هم
كه آن از پيش و ميزد پلك ميانداخت ، آهو چشمهاي
با برسانند ، گونههايش به را خودشان اشك قطرههاي
اشكها.ميآورد بند را آنها راه زخمياش و زبر دستهاي
صداي نه هيچكس و ميشدند گم دستش زبر پوست لاي
.ميديد را شانههايش لرزش نه و ميشنيد را هقهقاش
شده خشك قنات دالانهاي از و ميگرفت دستش فانوس پدرم
كنار شبها.بود شده كور قنات سرچشمه انگار.ميگذشت
كه ميكرد نگاه رودخانهاي به و مينشست دودزده چراغ
ديگر وقت چند تا و ميكشيد قد پلنگ و آهو ميان آبي ، آبي
.ميرسيد سرچشمه به
مينشست ، داربست روي كه مادرم ، دامن از پايينتر رودخانه
به لابد و ميشد آبشار قالي پايين حاشيههاي به نرسيده
.ميريخت نميشد ، جايش قالي توي كه دريايي
قنات چاه اولين تا را دهكده خشكيده رود طول روز هر پدرم
توي كه آن از پيش را عرق درشت دانههاي و ميپيمود
روي از خورده ترك و زبر دستهاي با بريزد ، چشمهايش
.ميكشيد بيرون خاك چاه به چاه و ميكرد پاك پيشاني
قالي ، روبه و داربست روي نشسته مادرم شبها
به مضطرب و نگران شانهاش ، روي از و سربرميگرداند
تاريكي به چشمهايش كه پدرم.ميكرد نگاه پدرم چشمهاي
وقزده و وحشي بود ، كرده عادت قنات دالانهاي و چاه
.درنميآمد صدايش و ميكرد نگاه را مادرم
را طناب پدرمميرفت بالا و ميزد گره را رود مادرم
اثري هيچ و ميآورد بالا خاك ميرفت ، پايين و ميزد گره
.نميكرد پيدا آب از
سرگيجه رود ، سرچشمه به نرسيده مادرم پاييزي ، سرد صبح يك
آب ، به نرسيده كه را پدر.افتاد پايين قالي دار از و گرفت
.كشيدند بالا طناب با بودش گرفته چاه گاز
و آهو چشمهاي هي و بودم ايستاده پلنگ و آهو ميان من
نرسيده كه ميكردم نگاه را رود هي ميكردم ، نگاه را پلنگ
.بود شده قطع سرچشمه به
و ميكردم نگاه را كور قنات تاريك چاه و خشكيده رود
...را آهو پلنگ را ، آهوپلنگ
كتاب يك پيشنهاد
تصميمگيري دوزخ در
نشر ميرعلايي احمد دوكاستروترجمه فرايرا راهباننوشته دير
1380_ اول فرداچاپ
ديده چاپ زمان در كتابها بعضي كه ميشود باعث چيزي چه
سوال اين باشد بهتر شايد شوند؟ زمان مرور مشمول و نشوند
رمان يا) بلند داستان چرا.كنيم طرح ديگري گونه به را
پيش سال يك يعني خودش چاپ زمان در "راهبان دير" (كوتاه
است طبيعي نزد؟ حرفي دربارهاش هم كسي و نشد ديده اصلا
اما نميشوند ديده بازار ميانه در كتابها بعضي كه
خاطر به كم دست "راهبان دير" مانند كتابي گرفتن ناديده
ناشر نبود و كتاب قطع.است نامفهوم كمي مترجماش نام
دلايل اينها اما باشد ، دلايل جزو ميتواند تهران ساكن
اين كه است انگيزهاي چنين با بنابراين.نيستند كافي
ناشر يك كه كتابي.ميشود "راهبان دير" ما پيشنهادي كتاب
.است رسانده چاپ به را آن (فردا نشر) اصفهاني
.ميدانند عالي را آن خوانندهها از بعضي كه است كتابي
آلمانها.ميافتد اتفاق دوم جهاني جنگ زمان در داستان
جنگ صداي و جنگ بوي.هستند پيشروي حال در شهر به شهر
.ميشود نزديك فرانسه روستاهاي از يكي به لحظه به لحظه
و سير به آن در راهبان كه دارد وجود ديري روستا اين در
در براي ميگيرند تصميم راهبان از گروهي.مشغولند سلوك
بالاي را ميسيون كلمه دشمن هوايي حملات از ماندن امان
در.نشود بمباران مكان اين تا بنويسند بزرگ دير بام
بافت نظر از كه دارد وجود نيز كارخانهاي دير ، نزديكي
مافوق اسقف پيش راهبان از يكي.است دير شبيه ساختماني
در كه را عادي مردم زندگي آنها كار ميگويد و ميرود
نوعي و مياندازد خطر به هستند كار مشغول كارخانه
و ميكند بحث او با مافوق اسقف.است دشمن به گرادادن
گروهي.كنند تكليف كسب مركز در اعظم اسقف از ميشود قرار
هستند خداوند برگزيده گروه دارند اعتقاد نيز راهبان از
كلمه حك بر و باشند مبرا خونريزي و جنگ از بايد كه
ترسيم مثلثي گيرودار اين در.دارند اصرار بام بر ميسيون
در بايد دارد اعتقاد و است منزوي كه راهبي از ميشود
;ميبرد سر به ترديد در كه مافوق اسقف و ماند مردم كنار
اسقف او ، طبقه و خانوادگي تربيت سو يك از.جانكاه ترديدي
سوي از و ميدهد قرار مردم موقعيت نظير موقعيتي در را
وجهه و مافوقي كسوت بايد و است مافوق اسقف او ديگر
.كند حفظ قائلند او براي راهبان اكثريت كه را خود روحاني
و ميدانند خداوند برگزيده را خود كه راهباني سوم گروه و
در.ميدانند برتر عادي آدميهاي زندگي از را خود زندگي
ميسيون واژه اينكه بر مبني اعظم اسقف نامه گيرودار اين
او اما.ميرسد مافوق اسقف بدست شود حكم بام روي بر بايد
سر به خود ترديدهاي در و نميدهد نشان كسي به را نامه
و ميشود نزديكتر و نزديك آلمان گيرودار اين در.ميبرد
آلمانيها بيتصميمي يك در عاقبت.بحرانيتر موقعيت اين
نهايي ضربه كه است بعد به اين از و ميكنند تصرف را دير
.ميشود وارد خواننده به
كه موقعيتي.است موقعيت داستان راهبان دير داستان
در نيز برخي و ميدهند بروز را خود واقعي شخصيت انسانها
سرپوشهاي خود غيرانساني اميال بر ميكوشند موقعيت آن
.كنند توجيه را خود رفتار و بگذارند ديني
هر از مافوق اسقف دغدغههاي و ترديدها موقعيت ، اين در
عدم دوزخ در گويا كه است فردي او.است عميقتر ديگر كس
.است مانده خود تصميمگيري
كوتاه رمان يا داستان اين درباره نميشود اين از بيشتر
و برود لو داستان كه ميرود آن بيم چون داد ، توضيح
.نباشد جذاب خواننده براي ديگر آن خواندن
آن خواندن از كه است خواندني و كوتاه رماني راهبان دير
.برد خواهيد لذت بسيار
غلامي احمد
ميخرد كتاب رئيسجمهور
اعتبار ريال ميليارد اسلامي 35 ارشاد وزارت اقتصاد شوراي
.داد اختصاص كتاب خريد براي
تاكنون كه اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت كتاب ، خريد هيات
اقتصاد شوراي مصوبه با ميكرد بررسي را سال 79 كتابهاي
خريد و بررسي مشغول سال 80 در ناشران از كتاب خريد براي
.است سال 80 كتابهاي
رديف شد مقرر رئيسجمهور دستور به نيز پس اين از
از كتاب خريد براي سال 81 بودجه لايحه در خاص بودجهاي
.شود پيشبيني ناشران
مشخص كسي چه را سينمايي تيزرهاي تكليف
نميرسند بهتوافق سينما ميكند؟وقتيسيماو
اكبري مينا
همچنان اگرچه تلويزيون ، از سينمايي تيزرهاي نمايش بحران
باقي خود قوت به سيما و صدا و ايراني سينماگران ضرر به
فارسيزبان شبكههاي براي را سود بيشترين اما مانده ،
.است آورده ارمغان به خارجي
صدا با ارشاد مسئولان رايزنيهاي رسيدن بنبست به پي در
اين خارجي ، شبكههاي از سينمايي تيزرهاي پخش و سيما و
ابتدا در كه مسئلهاي و يافت گستردهتري ابعاد بحران
گود وارد و زمان مرور به ميرسيد نظر به حل قابل و ساده
شبكههايي ;شد تبديل اساسي بحران به خارجي شبكههاي شدن
از نوعي به ايراني فيلمهاي تيزر پخش با دارند ادعا كه
ميان فرهنگي پيوند قصد و ميكنند حمايت ايراني سينماگران
.دارند را كشور از خارج و داخل ايرانيان
چرا كيست؟ بحران اصلي عامل ميان اين در واقع به اما
كمبود از داخلي سينماي كه حالي در ما ، تهيهكنندگان
و كنند خارج كشور از دلار هزاران بايد ميبرد ، رنج بودجه
چرا بريزند؟ خارجي شبكههاي سرمايهگذاران جيب به
در كه فيلمهايي نمايش از اطلاع براي ايراني سينماروهاي
شبكههاي به مجبورند درميآيد نمايش به كشورشان داخل
كنند؟ مراجعه خارجي
حال در كه ايراني ، تهيهكننده سه صحبتهاي ميان اين در
ميشود ، پخش خارجي شبكههاي از فيلمهايشان تيزر حاضر
.است خواندني
فيلم اين از پيش كه ،"قو آواز" تهيهكننده فرحبخش حسين
در تلويزيوني ، بالاي تبليغ واسطه به او "تهران شبهاي"
:ميگويد گرفت قرار تابستان 80 فيلمهاي پرفروشترين صدر
.بزنيم چانه چقدر بياييم ، كوتاه چقدر كنيم ، گفتوگو چقدر"
به سينما تهيهكنندگان تا ميشود باعث سيما و صدا
.بياورند روي خارجي ماهوارهاي شبكههاي
كه كرديم صحبتهايي تلويزيون بازرگاني بخش با اوايل
تيزر ثانيهاي نوبت 8 در 18 و محدود صورت به كردند قبول
و ميليون پخش 1 بار هر براي و بدهند نمايش را فيلم اين
قرار هم ما موافقت مورد كه كنيم پرداخت تومان هزار 400
تلويزيون و بود اكران همچنان فيلم كه جا آن از اما.گرفت
طرف از و كند پخش را فيلم اين تيزر مجددا نميشد حاضر
را فيلم اين آگهي خواست ما از كانادايي دلال يك ديگر
بنابراين بدهيم ، خارجي فارسيزبان شبكههاي به پخش براي
اين هرحال به.داد آنها به را آگهي اين فيلم پخشكننده
هموطنان هم و ميشود اكران كانادا در ديگر ماه يك فيلم
تيزر ميتوانند دارند ارتباط شبكهها اين با كه ايراني
يك فيلم كه كشور از خارج مقيم ايرانيان هم و ببينند را
".ميرود پرده روي آنجا در ديگر ماه
در نيز ،"پرواز پر" فيلم تهيهكننده ،"قزلاياغ جلال"
انداخته راه نابرابر جنگ يك تلويزيون":ميگويد باره اين
را فرهنگي كالاي يك ميخواهيم ما كه نيست متوجه و است
.كنيم تبليغ
به و ساختيم مختلف تيزر چند "پرواز پر" فيلم براي ما
درحالي كنند ، پخش خواستند كه را كدام هر كه گفتيم آنها
گفتند آنها اما.كند انتخاب را تيزر بايد آگهيدهنده كه
از كدام هيچ بنابراين نيست ، ما قبول مورد فيلم اين
آنها مذاكره و صحبت كلي از پس.نميشود پخش هم تيزرها
حداقل كه بروند فيلم براي زيرنويس فقط كه شدند راضي
فيلم اين براي هم را كار اين اما شود ، اطلاعرساني
اين به پخش براي را تيزرمان شديم مجبور ما.نكردند
به 20 ايران در تيزر دقيقه يك پخش وگرنه بدهيم شبكهها
.ميارزد خارجي شبكههاي از دقيقه هزار
يك تبليغ بابت تلويزيون كه هزينههايي به بايد البته
مريم" تيزر پخش هزينه مثلا كرد ، توجه هم ميگيرد فيلم
ميليارد يك حدود سيماست ، خود توليدات از يكي كه "مقدس
به كه دارد را پول اين تلويزيون البته.است شده تومان
قادر هرگز نوعي تهيهكننده من اما بدهد بازرگانياش بخش
".بكنم تبليغي چنين فيلمم براي نيستم
درباره شود ذكر نامش نشد حاضر كه ديگري تهيهكننده اما
ايران سينماي اقتصادي مشكل مهمترين":ميگويد معضل اين
جذب راههاي از يكي و است مخاطب جذب در بودن ناموفق
امروزه.است فرهنگي كالاي يك عنوان به فيلم تبليغ مخاطب
فيلم ساخت از قبل كه پيشرفته ، كشورهاي عكس به ايران در
دو كه ژوراسيك پارك مثال براي) ميكنند شروع را آن تبليغ
دايناسورها درباره متعددي كتابهاي آن نمايش از پيش سال
از را تلويزيوني تبليغ فكر اصلا تهيهكننده ،(شد منتشر
يكديگر به دوستان توصيه قديمي روش به و ميكند بهدر سر
ايران در تبليغ ناتواني به اين كه است كرده رجوع
مسائل دليل به رفتن سينما فرهنگ كه درحالي و.برميگردد
تيزر پخش عدم خورده لطمه بسيار اجتماعي شرايط و اقتصادي
".است افزوده معضل اين به نيز تلويزيوني
شبكه يك وقتي":ميگويد ادامه در تهيهكننده اين
بهترين با و پايين بسيار هزينه با خارجي فارسيزبان
ضمن در و ميكند پخش را فيلم يك تيزر زماني كيفيت
بنابراين است ، سرمايهاش بازگشت فكر به هم تهيهكننده
".كند همكاري خارجي شبكههاي با كه اين جز ندارد چارهاي
ساخته "تو آن از بهشت" فيلمهاي تيزر حاضر حال در
آواز" و معصومي خسرو ساخته "پرواز پر" داودنژاد ، عليرضا
.ميشود پخش خارجي شبكههاي از اسدي سعيد ساخته "قو
كوتاه برشهاي
ديديم كم تو و من
آزرم محسن
فيلمسازان با اساسي تفاوت يك "داودنژاد عليرضا"
روز به هميشه ميكوشد كه است اين مسئله.دارد همنسلاش
و ميافتد اتفاقهايي چه دوروبرش كه ميبيند.باشد
او.است چگونه رفتارشان و ميزنند حرف چگونه آدمها
وابسته همنسلاش فيلمسازان بعضي مانند نميخواهد
امروز "داودنژاد" برايكند سير گذشته در و باشد گذشته
سالهايي در (1371) "نياز" تجربه.است ديروز از مهمتر
فيلمهايشان ميكوشيدند بسياري كه افتاد اتفاق
جدا آنها از را فيلم اين كه چيزي اما باشد ، جشنوارهپسند
ولي بعد سالهاي در.بود قصه دراماتيك روند ميكرد
تجربهگري.گذاشت كنار را دراماتيك روند اين "داودنژاد"
و صبر كمي.بود كرده تغيير نوعاش اما بود ، خودش جاي سر
از يكي.شود ساخته "شيرين مصائب" تا شد باعث دقت
ميزانسنها آنجا.اخير سال چند اين فيلمهاي پرشگردترين
ديگر سوي از و ميكرد روشن را آدمها رابطه و موقعيت
قياس در "مونا" و "رضا" به مربوط نماهاي بودن روشن مثلا
اما "بد بچههاي".ميشد محسوب شگرد يك والدينشان با
سرراست قصهاي ابتدا در گويا فيلم.بود متفاوت يكسره
"ته و بيسر قصه" ديدن از پس و تدوين زمان در اما داشته
كردن پيش و پس.ميدهد شكل تغيير (تارانتينو كويينتين)
اما.بود جالبي تجربه ما سينماي در آن با بازي و زمان
فيلم جذاب موضوع داشتند دوست تماشاگران ميرسيد نظر به
"داودنژاد" براي.كنند تماشا سرراست روايت يك كمك به را
جذابتر و مهمتر تازه كارهاي به دستزدن و تجربهگري ولي
.است
قصه نيست قرار اينجا.است ديگري تجربه "تو آن از بهشت"
.باشند مهم اشيا و آدمها است قرار باشد ، داشته كليدي نقش
در تازه تجربه يك بر متكي "تو آن از بهشت" ساختمان
تعيين موسيقي را آدمها رابطه نوع اينجا.ماست سينماي
كه ترانههايي و عجيب آوازهاي گوناگون ، سازهاي.ميكند
با "تو آن از بهشت".تاملبرانگيزند فيلم خود عينا
.كند پر را حرفها خالي فاصله ميكوشد تازهاش تجربه
كمكشان به موسيقي بزنند ، حرف نميتوانند آدمها كه جايي
بقيه اندازه به آواز سازيا يك هويت بنابراين.ميآيد
سينماي در فرخندهاي اتفاق ميتواند اين و آدمهاست
تجربههايي "داودنژاد" آخر فيلم سه.باشد ما كسلكننده
بايد كه بدهند تذكر.بدهند تذكر است قرار كه هستند
من نيست ، كم ديدنيها":كنيم نگاه دقيقتر را دوروبرمان
".ديديم كم تو و
گردون
خلاقيت تا سانسور از
پوريا امير
حتي.ندارند بدي نتيجه هميشه بد ، اتفاقات كنيد باور
كه نكند هم را تصورش هيچوقت آدم است ممكن كه اتفاقاتي
در گاهي بياورد ، طاقت و بگذارد پشتسر را آنها ميتواند
.ميشوند تمام آدم نفع به جهاتي از و عمل
و بالا تيراژ و فروش ماجرا ، اين فرهنگي _ سياسي نمونه
نبوي ابراهيم سيد بزرگ و كوچك كتابهاي متعدد چاپهاي
و باشد چه درباره نميكند فرقي هيچ ظاهرا كه است
نوشته چندماهه يا روزه چند و باشد چهطور و باشد چهقدر
و دهد شرح را جاودانه واترز راجر و The Wall.باشد شده
مسائل درباره واقعيت ، و توهم ميان فضايي در يا كند تحليل
نيكآهنگكوثر ، اتفاق به يا بزند جامعهحرف روز
نوشتاري و بصري طنز زبان به را سال مهم رويدادهاي
پيشزمينههاي و پسزمينهها با نويسنده نام.بازگويد
شدن دادگاهي و شدن سانسور و شدن ممنوع درباره مردم ذهني
به نسبت را عمومي كنجكاوي كه است كافي او شدن زنداني و
.كند تحريك كارهايش
.است ميلاني تهمينه قضيه ، اين اخير سينمايي نمونه
نيمه" فيلم فروش او ، آزادي و دستگيري از بعد ظاهرا
داشت ، ادامه پيش مدتي تا كه محدودي نمايشهاي در "پنهان
سانس در فيلم اين قبل ، هفته چند تابود يافته افزايش
سالن دو از يكي و سپيده جمله از) سينما دو يكي شب آخر
در و كامل بهطور ارم سينما و ميرفت پرده روي (بهمن
بدون شهريور ، اواخر اما.ميداد نمايشش سانسها تمام
يا شوند مطلع ماجرا اين از چندان مطبوعات اصحاب اينكه
همه و شد توقيف عملا "پنهان نيمه" باشند ، آن پيگير
البته و ;رسيد پايان به غيرعمومياش يا عمومي اكرانهاي
سالنهاي كم تعداد ميتوانست فروشش افزايش علت
.باشد هم نمايشدهنده
خيابان" نامه فيلم همچنين و فيلم اين فيلمنامه اما
توسط دومي كه (ميلاني تهمينه قلم به دو هر) "ممنوع عشق
قرار "تهران شبهاي" فيلم اوليه مبناي فرهنگ ، داريوش
روي و موجود سينمايي كتابهاي بازار در اكنون گرفته ،
درخشاني چندان اقبال و فروش كه درحالي است ، پيشخوان
.نميرود فراتر متوسط حد از آن ، از استقبال و ندارد
اينكه بدون مردم ، اوليه كنجكاوي كه ميرسد نظر به اينجا
فراهم را رضايتشان كنجكاوي ، سر از انتخابهاي نتيجه
ممنوع هنرمند همهجانبه محبوبيت براي تنهايي به كند ،
اوليه انگيزه ميتواند صرف ، ممنوعيت.نيست كافي شده ،
مطالعه زمان مثل انگيزه اين وقتي وليباشد مناسبي
نهايي جواب نشود ، منجر مخاطب رضايت به نبوي ، كتابهاي
.شد نخواهد هنرمند سود به چندان
خوبي كاملا نتيجه هم هميشه بد ، اتفاقات بنابراين
خلاقيت به ماجرا اصلي بخش همچنان كه باشيد مطمئن.ندارند
.محدوديت از ناشي شهرت به نه برميگردد ، هنرمند
قندهار سفر تماشاي براي جهاني عطش
گفتوگوهايش و مصاحبهها از بسياري در كه مخملباف محسن
افغانستان مردم به كمك را "قندهار سفر" فيلم ساخت از هدف
ژورناليستي تيزبيني كه نميكرد فكر هيچ بود ، كرده اعلام
افغاني ستمديده مردم به كمك جاي به فيلم اين ساخت در او
پخشكننده "وايلدبانچ" شركت براي فراوان سوددهي به منجر
به آمريكا حمله تهديد از پس.شود قندهار سفر فيلم
قندهار سفر فيلم خواهان كشورها از بسياري افغانستان ،
از است قرار فيلم اين.شدند مخملباف محسن ساخته آخرين
ايتاليا بلژيك ، كشورهاي در (اكتبر 24) ماه آبان دوم روز
.درآيد نمايش به فرانسه و
اين نمايش براي را خود سينماي ده فرانسه كشور است گفتني
در فيلم اين تبليغات هماكنون از و است كرده آماده فيلم
.ميخورد چشم به كشور اين كنار و گوشه
روز از "اومانيته" فرانسه روزنامه تيراژترين پر همچنين
شرم از نشد ، تخريب افغانستان در بودا" مقاله مهرماه 5
كه "افغان زنان عكسهاي" و ميرساند چاپ به را "ريخت فرو
به ويژهنامه يك در كرده ، تهيه را آن مخملباف سميرا
.ميكند منتشر افغانستان مسائل بررسي مناسبت
مداوم معجون يك و پينكفلويد
روانه را جديدي آلبوم اخيرا پينكفلويد افسانهاي گروه
دربرگيرنده كه "مداوم معجون" نام به كردهاند بازار
آهنگ شامل 27 آلبوم اين.است گروه تاريخ آهنگهاي بهترين
واحد قعطه يك صورت به كه است پينكفلويد گروه كلاسيك
اين گروه ، قديمي تهيهكننده گاتري جيمز.شدهاند تنظيم
و صفحه صورت به كه است كرده تنظيم ديسك دو براي را آلبوم
آهنگ همچنين مجموعه اين در.است دسترسي قابل نيز كاست
راجر" كه ميشود ديده نيز "ميشوند رها ببرها كه وقتي"
آلن ساخته 1981) ديوار فيلم براي اختصاصا را آن "واترز
وجود ديوار آلبوم هايCD در آهنگ اين.بود ساخته (پاركر
دوم جنگ طي را (واترز) پينك پدر مرگ ماجراي و ندارد
از راك موسيقي تاريخ گروه بهترينميكند تعريف جهاني
را جدايي ناقوس فوقالعاده و پرفروش آلبوم كه سال 1994
خود قبلي آثار دوبارهنوازي به تنها كردند ، بازار روانه
توليد را تازهاي اريژينال آلبوم هنوز و نمودهاند اكتفا
خود حيات دوران طي در پينكفلويد گروه.نكردهاند
و سيدبارت جنون:است گذرانده سر از را فراواني ماجراهاي
فضايي ، راك نوين سبك ابداع گيلمور ، ديويد جايگزيني
متلاشي و گيلمور و واترز بين شديد اختلافنظر و درگيري
باقيمانده اعضاي مجدد شدن جمع هم دور بعد گروه ، شدن
.جديد آلبومهاي توليد و گروه
بلاژويچ بار اين ;چهرهها
را "بلاژويچ ميروسلاو" از عكسهايي نمايشگاه زندي مريم
.ميكند برگزار
نويسندگان نقاشان ، سينماگران ، پرتره اين از پيش كه زندي
يك سراغ به بار اين بود ، كرده عكاسي را ايران مترجمان و
نام با بيشتر را او كه بلاژويچ.است رفته فوتبال سرمربي
كه سرمربيهايياست محبوبترين از يكي چيروميشناسند ،
.است فوتبالداشته ملي تيم
چه او صورت و بلاژويچ در زندي كه ديد و ماند منتظر بايد
چرخانده او سمت به را دوربينش بار اين كه ديده را چيزي
هم بار اين چهرهها ، سهگانه كتابهاي عكاس كار.است
.بود خواهد متفاوت حتما
ذرهبين زير هاليوود
جكسون ال با ديگر بار تراولتا ، جان
فيلم در قبلا كه جكسون ال ساموئل و تراولتا جان
بازي هم با تارانتينو كوئينتين ساخته عامهپسند داستان
.بگيرند قرار هم روبهروي دوباره است قرار بودند ، كرده
معروف حادثهساز "تيرنان مك جان" و است "اوليه" فيلم نام
اكتبر شكار" ،"سخت جان" چون فيلمهايي قبلا كه هاليووود
را فيلم ساخته را...و "اكشن قهرمان آخرين" ،"سرخ
.ميكند كارگرداني
و است "واندربيلت جيمز" نوشته فيلم اين فيلمنامه
قرار ابتدا.دارد عهده بر را آن توليد "پيكچرز فونيكس"
كه بگيرد برعهده را فيلم كارگرداني "تاماهوري لي" بود
يك درباره فيلم داستان.داد "تيرنان مك" به را خود جاي
كه است (تراولتا) مخدر مواد با مبارزه سازمان افسر
(جكسون) آمريكا ارتش رنجر يك اسرارآميز شدن مفقود درباره
.ميكند تحقيق
ببرد را هاليوود شور مرده:ورهوون پل
غريزه آهني ، پليس) ورهوون پل هاليوود ، معروف كارگردان
نام به آلماني روزنامه يك با گفتوگو آخرين در (اصلي
و آمده سر به ديگر هاليوود دوران" كه داشت اظهار تلگراف ،
اروپايي داستان يك روي حاضر حال در او خاطر همين به
بعدياش ، فيلم كه كرد اعلام همچنين او ".است شده متمركز
.است كرده متوقف را رسمي مهاجمان
و آمريكا اطلاعاتي سرويسهاي درباره او فيلم داستان
حاضر حال در "ورهوون"و بود سرد جنگ دوران در شوروي
.نميداند مناسب فيلمي چنين شدن ساخته براي را زمان
كه روسي رمان يك از بعدياش فيلم در دارد قصد ورهوون
.كند استفاده است ، داده پيشنهاد او به دخترش
هيتلر آدولف بار اين ;كيوزاك جان
كرده بازي را متفاوتي نقشهاي حال به تا كه كيوزاك جان
آدولف جوان ، نقاش نقش در بعدياش فيلم در است قرار است ،
جواني روزهاي و است "مكس" فيلم نام.شود ظاهر هيتلر ،
ديگر.ميكشد تصوير به را نازي رهبر هيتلر آدولف
مولي و (مشهور تقريبا درخشش ، ) نوايتلر فيلم بازيگران
فيلم و است اكتبر ماه در فيلمبرداري شروعهستند پاركر
.ميشود فيلمبرداري مجارستان در
جمعه نگاه
شرافتمندانه سختگيري يك
صحت اكبري جليل
خوشم نيايد ، بدم اگر نوشتن جوابيه و دادن جوابيه از من
تو بگويي كسي به كه ميماند اين مثلنميآيد _ هم _
يكجور ميتواند هركسي نگفتي ، را راستش يا ميگويي دروغ
...كند نگاه ماجراها به
كرده مكث آن روي شما قلم يا است رنجانده را شما كه چيزي
.است خوبي بسيار فكر اين.تجربههاست دادن دست از است ،
عوض را جمهوري رئيس هيچ تجربهها حفظ براي نميتوان اما
پديد تازه فرصتهاي از جديد تجربههاي هميشه نكرد ،
براي شيرواني اصلا) بزنيم حرف روپوشيده چرا.ميآيند
(!نيست مناسب ايران خانههاي
خاطره يك به را گذشته سالهاي _ تلاشش همه با قندي
.همشهريهايش براي بعد كرده تبديل خودش براي اول خوب ،
اول جشنواره مخاطب كه آنهايي حالا كه اصفهان بچههاي
آنان ، كودكي شادي اندازه به قندي.شدهاند بزرگ بودهاند ،
شجاع مثل ديگر ، خيليهايقندي فقط چرا.است خوشبخت
قندي كه هم حالا..مثل پاكدل ، مثل اقدامي ، مثل نوري ،
.برجاست كه اصفهان جشنواره شيريني نيست ،
هم نيويورك حادثه خاطر به نرسيدنش و فيلمها كپي درباره
را ريسك از درصدي جهان در جشنوارهاي هر كه كنم عرض بايد
با كه ميداند جشنوارهاي هر يعني دارد ، همراه خود با
اين مهم بيفتد ، اتفاق فلان است ممكن برنامهريزي ، تمام
مشخص هم الان همين تا كه هرچند.باشد جشنواره كل كه است
شده برنامهريزي دستهجمعي حركت يك در جشنواره كل كه شده
...رسيد خواهد سرانجام به
شرافتمندانه سختگيري نوع يك را شما سختگيري من
جشنواره برگزاري به اعتقاد آن در كه سختگيري.ميگذارم
خوبي فكر اين واقعا.است مدنظر استاندارد بالاترين با
فقط دليلش نميشود ، اگر اما است همين هم تلاش و است
و دارد فرهنگي ريشه هم من نظر به نيست مديريتها تعويض
نظر بهاست مهم خيلي كه اقتصادي ريشه اقتصادي ، ريشه هم
ساماندهي كمي نيروهاي تعداد با كه جشنواره همين شما
!خيلي است ، معلوم خوب دارد شدن بزرگ ظرفيت چقدر ميشود ،
باشد ، داشته طويل و عريض منظم سازمان ميتواند خودش براي
دبيرخانه و سينمايي مجامع و جشنوارهها دفتر در چند هر
دليل به اما ، ميشود انجام كارها اصفهان در آن دايمي
نظام حتما و است آن گرفتار ما اداري نظام كه مشكلاتي
جدا آن از هم _ اصفهان شهرداري حتي _ و سينمايي اداري
.نيست
قاب در سينما
مالت شاهين با جمعه
فرودگاهي مهدي
شاهين سينماي تحليل و نمايش به سينما 4 هفته اين برنامه
اين پرونده.است يافته اختصاص هيوستون جان ساخته مالت
بسته مردگان با و آغاز مالت شاهين با آمريكايي سينماگر
را نخست گام چنين اين او مانند فيلمسازي كمتر.ميشود
در هيوستون تواناييهاي.است برداشته ماندگار و قدرتمند
قرار او اختيار در را امكان اين فيلمنامهنويسي زمينه
نمايشي اثر يك بود ، نوشته دشيلهمت كه داستاني از تا داد
شيوههاي او طريق اين به.بيافريند خلاقه تصويري وجوه با
درباره نويسنده توصيفات جايگزين را خود بصري روايت موجز
.كرد شخصيتها و فضا
ديگر دروغي با و ميشود شروع دروغ يك با مالت شاهين
ميخورد چشم به ميان اين در آنچه و ميپذيرد پايان
افراد بين روابط كه واقعيتهاست و دروغها از آميزهاي
الگوي يك فيلم اصلي شخصيت بوگارت همفري.ميدهد شكل را
ترسيم را خصوصي كارآگاه يك از برجسته نمونهاي و بينقص
عمدهاي بخش آورنده وجود به را او منتقدان برخي.ميكند
كارآگاهان داستانهاي به پرداختن ضوابط و سنتها از
بودن مزاحم مثل سنتهايي.ميكنند محسوب سينما در خصوصي
او بودن تنها همچنين و پليس نيروهاي براي كارآگاه عملكرد
يك او ميرسد بهنظر كه گونهاي به ماجراها و حوادث در
مالت شاهين مختلف جنبههاي از.است همه برعليه نفر
در را فيلم اين.ميآيد بهشمار تامل قابل و مهم فيلمي
فيلم يا سياه فيلم پيدايش آغازگر آمريكا سينماي تاريخ
سينماي خوشبينانه نگاه كه فيلمهايي.ميدانند نوآر
شكست و بيهودگي تلخكامي ، از و گرفتند ناديده را هاليوود
هيوستون و دارد گزنده پاياني مالت شاهين.گفتند سخن
پس او.ميرساند انتها به تلختر مراتب به را همت داستان
پوچ بر شخصيتها ، سوي از فراوان ماجراهاي كردن طي از
تاثيرگذار پايان.ميكند تاكيد فيلمش آدمهاي تلاش بودن
حسابگر شخصيت آنكه بر علاوه فيلم ماندني ياد به و
تماشاگر به حال عين در ميكشد ، رخ به موجزانه را كارآگاه
مبارزه تا و نيست ماجرا پايان شكست اين كه ميشود يادآور
را شكست و بيهودگي طعمناگوار او قهرمانان هست ، حركتي و
.چشيد خواهند
|