نوجوان و كودك فيلم جشنواره نتايج
موجود نشيبهاي و فراز در ناشران اتحاديه
جمعه داستان
خلاقيت تولد روز
جمعه يادداشت
آشنا غريبه
ميانديشد صلح به وصبور ، آرام نوبل
گفتوگو
ذرهبين زير هاليوود
مخالفان و موافقان صفكشي ;لينچ ديويد
افتخار جنايت ;رادفورد مايكل
كوتاه برشهاي
گردون
جمعه نگاه
قاب در سينما
نوجوان و كودك فيلم جشنواره نتايج
گرفت اصفهان در را زرين پروانه طالبي
اكبري مينا گزارش به.كرد خود آن از را اصفهان جشنواره زرين پروانه طالبي محمدعلي
انساني نگاه خاطر به طالبي محمدعلي ساخته "آزادي تو" فيلم همشهري روزنامه خبرنگار
نوجوان و كودك فيلم جشنواره داوران هيات سوي از زيبا و جذاب لحظههايي خلق و
.شد زرين پروانه برنده و شناخته فيلم بهترين عنوان به اصفهان
شيرين مرباي فيلم شايسته را افتخار ديپلم جشنواره اين داوران هيات حال عين در
قهرمان تنبل افسانه و تارزن و تارزان فيلمهاي از و دانست برومند مرضيه ساخته
تشخيص افتخار ديپلم شايسته نيز حسيني رحيم سيد نوشته نوروز فيلمنامه.كرد تقدير
ساخته آزادي تو فيلم به افتخار ديپلم دو نوجوان بازيگران ميان از.شد داده
بازيگر نوروزي فيض رضا و گرفت تعلق لشكري سياوش و قاسمي احسان براي طالبي محمدعلي
.آورد دست به افتخار ديپلم يك توانست نيز شيرين مرباي و تارزن و تارزان فيلمهاي
مسلط و صميمي روان ، بازي به زرين پروانه اهداي با نيز داوران هيات ويژه انتخاب
.گرفت تعلق نصراللهي مظاهر به نوروز فيلم نوجوان بازيگر
يييمو ژانگ ساخته "كمتر نفر يك نه" فيلم نيز اصفهان جشنواره بينالملل بخش در
گريمبل جيمي" فيلم به كارگرداني بهترين جايزه و آورد دست به را زرين پروانه توانست
بخش در اصفهان نوجوان و كودك فيلم جشنواره داوران هياتگرفت تعلق "بيهمتاس
و ميركريمي رضا كرماني ، مرادي هوشنگ خليلي ، عموزاده فريدون شكيبايي ، خسرو ايران ،
.بودهاند ميرهادي ليلا
موجود نشيبهاي و فراز در ناشران اتحاديه
كتابفروشان و ناشران صنفي اتحاديه و ناشران ميان رابطه به نگاهي
و پرانرژي جوان نيروهاي به چيز هر از پيش كتابفروشان و ناشران صنفي اتحاديه
دارد نياز خلاق
آذر شكوفه
و رشد است ، مدنيت خواستار كه جامعهاي يا مدني جامعه مصاديق از يكي بيترديد
صنفي كوچكتر بخشهاي به جامعه توده شدن تقسيم يعني.است صنفي اتحاديههاي افزايش
زيرمجموعه نيازهاي كه است كوچك جامعهاي يا خانواده تداعيگر كدام هر كه صنعتي و
.ميشود محسوب نيز صنف آن بلندگوي ضمن در و ميدهد قرار تحتپوشش را خود صنفي
صنفي اتحاديه صد چند از يكي عنوان به نيز ، تهران كتابفروشان و ناشران اتحاديه
اتحاديه اينميدهند تشكيل ناشران خود را آن اعضاء كه است كوچك خانوادهاي تهران ،
معافيت قانون چندساله ، تلاشي از پس شد موفق گذشته سال است ، شده تشكيل سالهاست كه
اتحاديه اين همچنينبرساند مجلس تصويب به را تهران كتابفروشان و ناشران مالي
تازهكار ناشران براي كه است داده ترتيب كتاب نشر و چاپ حوزه در آموزشي كلاسهايي
اتحاديه اين فعاليتهاي از ديگر يكي نيز "كتاب گزارش" بولتن.باشد مفيد ميتواند
يك وظايف آيا كه است اين ناشران اغلب سوال اينها ، تمام با اما ميشود ، محسوب
را اتحاديه ناشران ، صنفي اتحاديه رئيس ميشود؟ محدود جا همين به صنفي اتحاديه
و ناشران ميان روابط بهبود جهت در را خود تلاش كه ميداند فعال اما نواقص ، داراي
است غيرفعالي متروك اداره اتحاديه كه معتقدند ناشران اماميدهد انجام اتحاديه ،
خود پوشش تحت صنف مشكلات و نيازها كردن برآورده و پاسخگويي پي در هيچوجه به كه
مشاركت و هماهنگي عدم اين آسيبشناسي به كه داريم تلاش كوتاه گزارش اين در.نيست
.بپردازيم
نميگنجد صنفي اتحاديه تعريف در آنچه
اتحاديهاي را ناشران صنفي تهران ، اتحاديه فعال ناشران از يكي عنوان به لاهيجي
عوامل در را اتحاديه اين ناكارآمدي و فعاليت عدم ريشه و مينامد خنثي و ناكارآمد
مورد در متعددي كتابهاي كار مهرانگيز همكاري با تاكنون كه او.ميداند متعددي
را معضلات اين اصلي ريشه است ، رسانده چاپ به..و جامعهشناسي زنان ، حقوق حقوق ،
:ميداند چيز دو در
ارگاني صنفي اتحاديههاي پيشرفته ، كشورهاي تمام برخلاف ما ، كشور در اينكه اول"
ارگان اين يعني ;باشد گرفته شكل صنفي يا مردمي موجود نيازمنديهاي براساس كه نيست
.است شده ايجاد دولت نياز و دستور براساس دولتي ، ادارات ديگر چون نيز ،
همدلي ، صنفي شاغلان و ارگان اين ميان كه ميشود اين تاسيسي شيوه چنين نتيجه
نيز مردم نيست ، مردمي نياز از برخاسته چون و.نميشود برقرار همراهي و هماهنگي
تعريف" اتحاديه ، تشكيل از پس اينكه دوم.نميشناسند خود نيازهاي راهگشاي را آنان
اتحاديه اين اينكه جاي به يعني ;شد گرفته ناديده اتحاديه خود سوي از "صنفي اتحاديه
و بپردازد خود زيرمجموعه خانواده نيازهاي به صرفا دارد كه مستدلي تعاريف مطابق
منافع مدافع و حافظ و نمايند اتخاذ راهكارهايي و كند آسيبشناسي را آنان مشكلات
لغو هدف با و ناشر يك عليه كه است شده ديده حتي برعكس ، باشد ، آنان معنوي و مادي
هر در صنفي اتحاديه تعريف خلاف عمل اين كه ميكند صادر اعلاميه ناشر ، آن امتياز
".است جهان كجاي
ضروري اطلاعات بدون گزارشي
اتحاديه اين عضو هنوز نشر ، حوزه در فعاليت سالها از پس كه مينا انتشارات مدير
من.ما با نيز صنفي اتحاديه و نداريم كاري صنفي اتحاديه با ما":ميگويد نيست ،
قدر آن را آن فعاليتهاي و نيستم اتحاديه اين عضو هنوز نشر ، فعاليت سالها از پس
منافعي چه اتحاديه اين در عضويت نميدانم اصلا كه ديدهام غيرمفيد و محدود
".باشد داشته برايم ميتواند
ميشود ، منتشر و چاپ صنفي اتحاديه سوي از كه را ، "كتاب گزارش" ادامه در او
باز ناشران كار از گرهي بولتن اين":گفت و خواند مفيد اطلاعات بدون مجلهاي
منعكسكننده حتي و نميدهد دست به مفيدي اطلاعات ندارد ، را روز آمارهاي نميكند ،
مجلهاي بايد شود چاپ ناشران براي ميخواهد بولتن اين اگر.نيست نيز ناشران نظرات
".شود ريشهيابي مشكلات و بنويسند آن در را خود ديدگاههاي ناشران همه تا باشد باز
تنها و دارند كمي بازدهي كلاسها":گفت نيز اتحاديه آموزشي كلاسهاي مورد در او
.ميرسند نظر به مفيد بيتجربه جوانان براي
و ندارد وجود اتحاديه و ناشران ميان متقابل مشاركت حس است ، كوچكي جاي اتحاديه
فلان چرا نميداند حتي كه است كشيده كنار نشر حوزه جدي مشكلات از را خودش آنقدر
".شده ورشكست حرفهاي ناشر
ناميد ، متقابل مشاركت حس نبود را اتحاديه اين كارآيي عدم دلايل از يكي كه پاشايي ،
به ندارند ، خود مشكلات حل براي حامياي كه ناشران برخي":گفت مطلب اين توضيح در
همين اماكنند حل را خود گروهي مشكلات محدود ، جمعهاي در كه رسيدهاند نتيجه اين
كه ميدهند ترجيح و دارند ابا بيفزايند ، را خود اعضاء تعداد اينكه از نيز ناشران
".بكشند بيرون آب از را خود گليم و كنند هدايت را كوچك جمع
همگاني نقطهضعف مشاركت عدم
اين رياست سپس و معاونت سال ده بر بالغ كه ناشران صنفي اتحاديه رئيس شيرازي ، اما
با كه ميداند فعال اتحاديهاي را ناشران صنفي اتحاديه است ، عهدهدار را اتحاديه
برقرار چنداني ارتباط آن با ناشران اگر و است روبهرو متعدد سختافزاري مشكلات
ناشران از برخي فردي اخلاقي خصوصيات و مشاركت فرهنگ نبود دليل به تنها نميكنند ،
.است
گامهاي مشاركت ، زمينه در ما كشور كه نكنيم فراموش":ميگويد زمينه اين در او
مشاركتي هرگونه به سوءتفاهم و بدبيني با هنوز مردم و برميدارد را خود نخست
تافته كتابفروشان ، و ناشران اتحاديه بايد چرا است چنين شرايط وقتي.مينگرند
"باشد؟ جدابافتهاي
خواستههايي و هستند پرتوقع ناشران كه ميداند اين از ناشي را مشكلات عمده شيرازي
و پخش مشكل كه معتقدند آنها مثلا.نيست ما تواناييهاي محدوده در كه دارند ما از
.نيست اتحاديه اين تواناييهاي حد در قاعدتا كه كنيم حل بايد ما را كتاب توزيع
مشكلات حل صنفي اتحاديه اگر كه معتقدند ديگر ناشران از بسياري كه است درحالي اين
فورماليته و خارجي وجود كه است بهتر نميبيند خود توان در را خود زيرمجموعه
.باشند روبهرو ارشاد وزارت با تنها آنها و باشد نداشته
& & &
به چيز هر از پيش كتابفروشان و ناشران صنفي اتحاديه كه ميرسد نظر به شايد
به و نبينند موجود شرايط تسليم را خود كه دارد نياز خلاق و پرانرژي جوان ، نيروهاي
اتحاديه خود و ناشران اغلب ميرسد نظر به كه آن بهخصوص.باشند راهكارهايي دنبال
اگر شايد.دارند كامل رضايت اخير وزير دو بيدريغ حمايتهاي و ارشاد وزارت از صنفي
وزارت حمايتهاي با همگام آيد ، جريان به كوچك خانواده اين رگهاي در تازهاي خون
.آمد فايق كتاب پخش حوزه جدي مشكلات بر بتوان ارشاد
جمعه داستان
نيست؟ طوري بكشم سيگار
يادعلي يعقوب
كاسه پشت پنهان اشك نم و نبازد را خودش نياورد ، ابرو به خم بود مصمم پيرمرد
:گفت بياورد صندلي برايش ميشد بلند داشت كه جوان به.ندهد بروز را چشمها
".صادقپور حميد ببرم ، را حميدم وسايل آمدهام"
ميآورديم خودمان.جان پدر آورديد تشريف چرا شما":كشيد ميز كنار را صندلي جوان
".بنشينيد بفرماييد خدمتتان ،
".راحتترم طور همين"
"ميگيرند؟ جا اين تو":جوان طرف گرفت را رفته رنگورو كوچك ساك.ننشست
سرپا كنيد ، استراحت بفرماييد شما.ميآورم برايتان الان نيستند ، زياد":گفت جوان
".نيست خوب كه
به برد دست پيرمرد ميز ، روي گذاشت را ساك جواننداد تكيه.صندلي نوك نشست پيرمرد
"نيست؟ طوري بكشم سيگار":بود جوان به نگاهش.جيب
برميگردم الساعه".در طرف رفت و ".داريد اختيار":زد لبخند متواضعانه جوان
".خدمتتان
سر از ميماند يادش بايد.نداشت بيشتر تا چهار كرد ، باز را سيگار قوطي پيرمرد
پيدرپي بار چند و زد آتش برداشت ، را آنها از يكي.بخرد سيگار برميگشت كه كار
.رفت فرو گونههايش.زد سيگار به عميقي پك.كرد سرفه
شايد كرد فكر.كرد باز نيمه را در رفت شد بلند.در به كرد نگاه.نداشت پنجره اتاق
روي شد خم.گشت سيگار خاكستر تكاندن براي جايي دنبال.كند اذيت را جوان سيگار دود
كنار گذاشت را كبريتش.ديد پرونده و خودكار و چسب و پرچم فقط.كرد نگاه را ميز
انگشتها.شد نزديك پايي صدايزد پك سيگار به تكاند ، را خاكستر روميزي ، تقويم
.در به كرد نگاه زد ، پس را چشمها كاسه پشت پنهان اشك نم فشرد ، محكمتر را سيگار
زانو تا كه پا جفت يك و سوخته قهوهاي رنگ با ديد را چوبي نيمكت يك از گوشهاي
و كفش و خاكستري شلوار آن با است خودش سال و سن هم حتما مرد كرد فكر.ميشد ديده
سياه پيرهن بشود مطمئن مرد ، به كند نگاه برود شد وسوسه.پوشيده كه سياهي جوراب
عميق.كرد تمام را كارش زود چه جوان كرد فكر.شد نزديكتر پا صداي.نه يا پوشيده
.گذشت و آمد در آستانه تا صدا.ديوار به چسباند را سر و بست را چشمها كشيد ، نفس
از گوشهاي.را نيمكت نه و ميديد را پاها نه حالا.كرد باز چشم و كشيد آه پيرمرد
پرچم يك با ميداد نشان را گرهكرده مشت چند كه ديد رنگ كرم ديوار روي را پوستر يك
.نميفهميد او كه بود شده نوشته آن روي كلمههايي سبز
و خودكار و چسب و پرچم به كند نگاه نكرد حوصله.ميز روي ساك به كرد نگاه
سيگار برگشت ، .شد پشيمان رفت ، در طرف به.زد پك سيگار به باز.شد بلند.پروندهها
را دستش دو هر فروبرد ، را نفسش نشست ، صندلي نوك كرد ، خاموش كبريتها خلال روي را
".الراحمين ارحم يا":گفت صورتش ، به كشيد
:گفت يكيآمد پا صداي چند.در به كرد نگاه.شد همهمه.شنيد را بلندي هقهق صداي
"!مرد كني ، افتخار بايد"
.شد كم صدا باشد ، شده گرفته صورت جلو دستهايي كه انگار بعد.شد بلندتر هقهق
چشمها تري تا زد پلك بار چند فشرد ، را چشمها كاسه پشت اشك نم دستمال با پيرمرد
:گفت كشيد ، نفس عميق و گرفت را بيني آبكند غافلگيرش جوان نميخواست برود ، بين از
".الراحمين ارحم يا"
خلاقيت تولد روز
اردبيل در ماه 1305 مهر متولد 22 سيدحسيني رضا به هفته اين ما تولد جشن ستون
.است يافته اختصاص
كمنظير مترجم يك ; سيدحسيني
پژمان عباس
اين جديت با هم دارد ، را ترجمه علاقه و ذوق هم كه است مترجميني از سيدحسيني رضا
ادبي ترجمه وضع از و علاقهمندند ترجمه كار به كه كساني.است داده ادامه را كار
مترجمها از قبيل اين تعداد است هنوز كه هم هنوز ميدانند دارند ، آگاهي ايران در
واقعا هست ايشان ترجمههاي در كه ويژگيهايي از بعضي واقع در.است كم خيلي
.است مثالزدني
.است مفهومي اشتباهات از عاري ترجمههايش كه است مترجمهايي معدود از سيدحسيني
.گرداند برمي فارسي به آن معناي و مفهوم دقيق درك با را اصلي متن كه است اين منظور
افراط بعضي از پرهيز و اصلي متن به وفاداري ايشان ترجمههاي ويژگيهاي از ديگر يكي
نويسنده به را خودش شخصي سليقههاي است نخواسته هيچگاه سيدحسيني.تفريطهاست و
زبان در ترجمهها سالمترين از كرده ترجمه ايشان كه آثاري شك ، بدون.كند تحميل
و خوب آثار كرده ، انتخاب ترجمه براي كه هم آثاري غالب اين از گذشته.است فارسي
اما.ميشناسند كتاب علاقهمندان از خيلي را مترجم سيدحسيني البتهاست معتبري
غفلت نيز تحقيق و مطالعه از هيچگاه سال شصت طول در ايشان كه ندانند همه شايد
دنيا مهم ادبي اتفاقات جريان در دائما ايشان طولاني ، مدت اين طول دراست نكرده
ما كشور در شك بدون دارد ، دنيا داستاني آثار از سيدحسيني كه شناختي.است بوده نيز
.است بينظير
هنوز كه هم هنوز و ميكند مطالعه دائما نيز را فارسي داستاني آثار براين ، علاوه
طول در ايشان كه يادداشتهاييدارد فعال حضور ادبي مجالس و محفلها در است
نقد است ، نوشته مختلف اشخاص درباره و ادبي مختلف اتفاقات باب در گذشته دهههاي
اين از قسمتهايي لااقل است اميد.است معاصر دوران ادبي وضع از ارزشمندي و جالب
.برسانند چاپ به را يادداشتها
)آكادميك پالم مدال سيدحسيني استاد به پيش ماه چند فرانسه فرهنگستان
دولت و بوده آن باني ناپلئون كه است مدالي همان اين.است داده PalmAcademique)
براي كه ميدهد كساني به يا ميدهد ، فرانسه ادبيات بزرگ مترجمين به را آن فرانسه
موفقيت اين كسب.كردهاند موثري كوشش ديگر كشورهاي در فرانسه ادب و فرهنگ شناساندن
.باد طولاني پرثمرشان عمر.ميگوييم تبريك سيدحسيني رضا استاد به را افتخار و
جمعه يادداشت
استراتژيك موضع يك ;ادبيات
غلامي احمد
خردمندانهاي بازگشت فرهنگ اهل و خوانندگان بين در فلسفه و ادبيات به مجدد رويكرد
فضاي اينك تا 78 سالهاي 76 ملتهب جو و تا 75 سالهاي 70 سترون روزهاي از پس.است
و جدي چنان فضا اين به دستيابي عطش.است شده باز انديشه و ادبيات براي شوري پر
اختلاف ما با ساعت يك فقط كه كشوري افغانستان ، به امريكا حمله حتي كه است عميق
شكوفايي بازدارنده نتوانست است ، خاورميانه در سياسي رويداد مهمترين و دارد ساعت
.باشد وادبي فكري جريانهاي اين
به سياست از سرخوردگياست برانگيز شوق رويكردي فرهنگ و فكر به سياست از رويكرد
و است آسيبزده نيز است برده سرشاري سود همواره سياست جذابيتهاي از كه هم سينما
را خود فيلم ناگزيرند اجتماعي و سياسي تند و تيز فيلمهاي با حتي سينماها از برخي
ثمره ميآورند دست به هم درفروش موفقيتي اگر و كنند آغاز تماشاگر حداقل با
ميكند ، فروكش بعد و كند ايجادمي پول توليد در موجي كه است حاشيهاي جنجالسازيهاي
در كه جلساتي حضور يمن به روزها اين ادبيات به رويكرد.هرگز مومن تماشاگر اما
معناي جستوجو در كه ميدهد ذائقههايي تغيير از خبر ميشود ، برگزار كنار و گوشه
نقد همايش.برميشمارم دارم حافظه در كه را جلساتي.هستند انساني موقعيت از ديگر
نشر در نقد نقد ، و داستان نقد كارنامه ، داستان نقد فلسفه ، و ادبيات ماه كتاب
زنان ، داستان نقد جلسات تاريخ ، نشر جلسات روز ، فرزان نشر كتاب بررسي دشتستان ،
كه ديگر جلسات از بسياري و مطبوعات نويسندگان و منتقدان جلسات و فرهنگي پاتوق
فقط هنر و ادبيات و رسيده نيز روزنامهها به حتي موج اين.ندارم حافظه در واقعا
.است استراتژيك موضوعي اينك موضوع اين.نيست چاشني
برابر در را فضا اين بايدكرد هزينه آن براي و حفظ بايد را فضا اين تقدير هر به
و انرژي تخليه براي فرساينده حرافيهاي روشنفكرزدگي ، شدن ، محفلي چون خصلتهايي
در جدي و عميق سرآغاز ميتوان را محافل اين.كرد واكسينه ناصواب عقدهگشاييهاي
خشكاندن و است گفتوگو و تامل مشق نشستها اين.آورد حساب به "مدنيت" كردن نهادينه
در حقيقت همه كه نكته اين به بردن پي و.ماست وجود عميق و ريشهدار ديكتاتوريهاي
در نتوانند اكنون محافل اين شايد.نيازمنديم آن به شدت به كه چيزي نيست ، ما دست
تداوم صورت در و درازمدت در يقينا اما كنند ايجاد بزرگ موجي مردمي بسترهاي
آيا است اين ميآزرد را همه ذهن كه سوالي و ميكنند ، متاثر را جامعه عميق لايههاي
دارد؟ تداوم فضا اين
آشنا غريبه
هرابال بوهوميل آثار و زندگي به نگاهي
بزرگ فكاهينويسي ;هرابال
محمديسرشت مريم
نويسنده ،(1914_ 1997) هرابال بوهوميل.است جادويي رئاليسم پيشگامان از هرابال
حرف از پر داستانهاي شيفته كه است معاصري نويسندگان از دسته آن شبيه ظاهرا چك ،
نويسندگاني.واقعيت از فرار و جناس و جوك و عجيب رنگآميزيهاي شيفته تصويرند ، و
."اسميت زادي" حتي و "والاس فاستر ديويد" رمانش ، تازهترين در "پينچون" ،"گراس" مثل
به احمقانه كه برميخوريم چيزهايي به نويسندگان از دسته اين رمانهاي در اخيرا
پنير يك ميزنند ، حرف باهم كه ساعت تا دو شده ، عوض ژنهايش كه موشي ميرسند ، نظر
اتفاقات چنين امروزه..و ميزند هوايي گيتار تختاش توي كه بچهاي و گنده
را خانه روشن چراغهاي كه همانطور.ميدانند بزرگ خلاق قدرتهاي گواه را جادويي
تا است "جنونآميز رئاليسم" بيشتر رئاليسمي چنين اما.ميدانند آدم سكونت گواه
.ميكند اقتباس واقعيت از واقعيت ، از فرار عين در كه رئاليسم نوعي:جادويي رئاليسم
چنين وقوع امكان كه دليل اين به نه:غيرانسانياند حد از بيش رمانها جور اين
انسان مورد در اصلا داستانها جور اين كه جهت اين از بلكه ندارد ، وجود ماجراهايي
داستانها اين _ انساني هم و دارند خنده هم هرابال جادويي داستانهاي برعكس ، .نيست
از بعضي مثل او رئاليسم اينكه عجيب و.يافتهاند تجسد كه هستند اميالي راستي به
حداكثر واقعيت ، از فرار عين در كه _ نيستند واقعيت انگل جادويي ، رئاليسمهاي
;آرمانياند قلمرويي ساكن هرابال داستانهاي.بكنند واقعيت از را بهرهبرداري
.اشك و خنده قلمرو
بزرگ فكاهينويسي هرابال ،
وقتي.ميافتد اتفاق موقعيتهايي چنين در او كمدي.است بزرگي فكاهينويس هرابال
ميدهند ، فريب را كسي وقتي ميشود ، جابهجا چيز دو وقتي ميشود ، گرفته احساسي جلوي
كمدي ميگويد ، هرابال كه نيست عجيب پس.ميشود لغو يا ميخورد هم به موضوعي وقتي
رسيد يك او جالب كشف اين.دارد زندگياش يافتههاي جالبترين از يكي در ريشه او
خود انداختن دور با فقط را لكهها بعضي":شده نوشته رويش كه است خشكشويي مغازه
هرابال كه نامههايي از منتخبي _ "ترسها كل" كتاب در".برد بين از ميشود پارچه
غيرمستقيم طور به هرابال _ است نوشته چك ادبيات رشته آمريكايي دانشجوي يك براي
اروپاي خاص ويژگي" را آن اسم و ميكند توصيه جوك و كمدي مورد در را فرويد نوشته
از را شوخي فرويد باشيد ، داشته ياد به اگر.ميگذارد "پراگ خاص" ويژه به و "مركزي
شوخي آن:است علاقهمند "اندوهبار شوخي" به خصوص به او.ميكند متمايز جوك و كمدي
وقتي خندهدار لذتهاي نوع اين ميگويد ، او.ميزند لبخند اشك قطرات ميان از كه
بيدار خواننده دل در همدردي حس وقتي:ميشود گرفته احساسي جلوي كه ميشوند ظاهر
موضوعي به تبديل را آن و ميگيرد را حس اين جلوي خندهدار اتفاق يك ناگهان ميشود ،
حس برانگيختن موجب كه موضوعي ميشود سبب عبارتي به يعني ;ميكند ثانوي اهميت با
شوخيهاي شوخيهايي ، چنين.بدهد دست از را اوليهاش اهميت شده ، خواننده همدردي
با هرابال كه است كاري همان اين و.هستند شده بلوكه آدمهاي مورد در شده بلوكه
هرابال شوخي ، مورد در فرويد ديدگاه به توجه با ترتيب ، اين به.ميكند شوخيهايش
.است بزرگي فكاهينويس
بشر نامحدود ميل داشتن نگه متعادلاست تناقض داراي پيچيدهاي طور به هرابال كمدي
و دارد بيقراري از نشان هم است ، جبري هم است ، سركشي نوعي به هم آن محدود ارضاي و
خواستههايشان تعداد از اما باشند ، چيز همه ميخواهند او قهرمانان.است عقلاني هم
داشته خبر هم خودشان بياينكه ميشوند ، راضي كم به طرفي از و بيخبرند تقريبا
.باشند
چك نثر نويسنده بزرگترين هرابال ،
و شاعرانه زبان خاطر به اما.كرد چك گفتاري زبان وارد را جديدي لغات هرابال
يكي _ "كليما ايوان" قول به.نيست چك از خارج در شدهاي شناخته چندان چهره دشوارش
از اما است ، چك نثر نويسنده بزرگترين هرابال ، ":_ چك معروف نويسندگان از ديگر
غيرممكن ، او سياسي اصطلاحات ترجمه و است مشكلي كار او نثر ترجمه كه آنجا
او نوشتههاي.است استثنايي هرابال تخيل قدرت.نيست غرب در معروفي چندان نويسنده
".است پوچي و پارادوكس شعر ، شوخي ، از پر
(سياسي لحاظ به) ناراضي نويسندگان نگرش او نگرش گرچه.بود غيرسياسي چهرهاي هرابال
آدمهاي دنياي همان كه كرد ، توصيف او كه دنيايي اما بود ، "هاول واتسلاو" همچون
.نگرفت قرار كشورش استبدادي نظام تحتتاثير چندان اوست ، كودكي دوران دنياي و ساده
;است پيچيدهاي تصوير ساخت كلي طور به انسان و چك جامعه از هرابال كه تصويري
و بررسي بهدقت آنها اجتماعي روابط مشكلات و دروني كشمكشهاي آن در كه تصويري
.است شده دوباره ارزيابي
ميانديشد صلح به وصبور ، آرام نوبل
برد خانه به "نايپل.اس.وي" را نوبل جايزه 2001
ادبي 2001 نوبل جايزه برنده را "نايپل.اسوي" رسمي مراسمي طي سوئد آكادمي
.كرد معرفي
|
|
اشبري جان |
سانتاگ سوزان |
تمدن هند ، ".است شدهاي شناخته نام ايران در ترينيداد اهل انگليسي نويسنده نايپل
اي خانه"و"ميگل خيابان"و"ميرعلايي احمد" توسط اين از پيش سالها او نوشته "مجروح
به پيش سال چند هم او خود و شد ترجمه فارسي به غبرايي مهدي توسط"بيسواس آقاي براي
فارسي به او از هم ديگري كتابهايكرد ديدار ايران نويسندگان با و آمد ايران
.است شده ترجمه
وقايع به خوانندگان ميشوند موجب كه آثاري سبب به نايپل كرد اعلام سوئد آكادمي
.شد معرفي ادبيات نوبل جايزه برنده عنوان به ببرند پي تاريخ شده فراموش
نوبل جوايز اهداي برنامه كه بود كرده اعلام سوئد آكادمي آسوشيتدپرس گزارش به
حملات وجود با.كند آغاز (اكتبر 2001 11) پنجشنبه روز را ادبيات 2001
ميان متقابل درك ارتقاي هدف با برنامه اين افغانستان در آمريكا تلافيجويانه
.شد خواهد آغاز ملل و فرهنگها
را برندگان انتخاب وظيفه كه سوئد ساله آكادمي 215 دائمي دبير آنگدال هوراس
پس و متحده ايالات در سپتامبر تروريستي 11 حملات از پس كه بود گفته دارد ، برعهده
لغو را نوبل جوايز اهداي برنامه كه آمد بهميان بحثي افغانستان ، بمباران آن از
.كرديم رد را بحث اين بيدرنگ ما اما كنند ،
|
|
بارگاسيوسا ماريو |
نايپل.اس.وي |
آن شود ، اهدا بايد جايزهاي اين مثل سالي در اگر":گفت آسوشيتدپرس به خطاب آنگدال
و آرام فرآيند اين كه دهيم نشان دنيا به تا.است صلح جايزه و ادبيات جايزه جايزه
".شود متوقف نبايد هرگز ملتها كردن نزديك صبور
فرانسوي نويسنده به دلار ارزش 9430000 به سال 1901 ، در بار اولين نوبل جايزه
چيني ، نمايشنامهنويس و رماننويس گذشته ، سال برنده.شد اهدا "پرادهوم سالي"
چين دولت.بود فرانسوي ، شهروندي و معروف نيمه و تبعيدي نويسنده "زينگجيان كائو"
آلماني ، "گونترگراس" و ايتاليايي "فو داريو".كرد محكوم سياسي لحاظ به را او جايزه
.سياسي محكم عقايد با هستند ديگري برندگان
آفريقاي نويسنده ،"كلاوس هاگو" بلژيكي نويسنده از بودند عبارت امسال نامزدهاي
نويسنده ،"اوز آموس" ،"يوسا بارگاس ماريو" پروئي نويسنده "كوئتس.ام.جي" جنوبي
نويسنده ،"فاراه نورودين" سوماليايي نويسنده ،"اوكري بن" و آچب چينوا نيجريايي
و "اشبري جان" ،"سانتاگ سوزان":آمريكايي نويسندههاي و "وود ات مارگارت" كانادايي
."راث فيليپ"
گفتوگو
"دارم سال ترانه 15 من" فيلم كارگردان صدرعاملي رسول با گفتوگو
هستند مردم ما دهنده سفارش
تاجيك محمد
دارم سال پانزده ترانه من فيلم از نمايي
خبرنگار عنوان به سال 1354 در.شد مطبوعاتي كار وارد سالگي سن 9 از صدرعاملي رسول
و بازگشت ايران به انقلاب جريان اوجگيري با همزمانشد آلمان عازم اطلاعات روزنامه
فعاليت.كرد فعاليت اطلاعات روزنامه پارلماني سرويس دبير عنوان به يكسال مدت به
وي.كرد آغاز خونبارش ، فيلم كننده تهيه و نويسنده عنوان به سال 59 از را سينمايي
و كتاني كفشهاي با دختري قرباني ، پائيزان ، داوودي ، گلهاي رهايي ، فيلمهاي تاكنون
مورد او اثر آخرين "كتاني كفشهاي با دختري".است ساخته را "دارم سال ترانه 15 من"
.است گرفته قرار منتقدان و تماشاگران چشمگير استقبال
در سمت اين كه بود كنندگان تهيه اتحاديه مركزي شوراي رئيس قبل هفته تا صدرعاملي
.ميخوانيد كه دادهايم انجام گفتوگو او با.رسيد شايسته مرتضي به هفته اين
چهخبر؟ "دارم سال ترانه 15 من" فيلم از صدرعاملي آقاي &
انتظامي مجيد و ميگذراند ، موئيني محمدرضا توسط را خود تدوين آخر مراحل فيلم اين
.است آن موسيقي كردن آماده حال در هم
ميشود؟ اكران كي فيلم اين &
جشنواره براي احتمالا ولي كنم پيشبيني نميتوانم فعلا را فيلم اين اكران زمان
خواهد اكران عيدفطر شود ، آماده زودتر فيلم اين اگر البته.شد خواهد آماده فجر فيلم
.گيرد صورت كار اين ميدانم بعيد ولي شد
كنند؟ استقبال فيلم اين از ميكنيد فكر &
قبول و است درست ميكنم فكر كه را چيزي آن ميسازم فيلم كه موقعي من نميدانم ،
.ميپردازم فيلمسازي به خود باور براساس و ميدهم انجام را دارم
نميدهيد؟ اهميت خود فيلم فروش به يعني &
از سفارش كه است سينمايي ما سينماي.است مهم من براي بسيار سرمايه بازگشت چرا ،
فيلمها فروش بنابراين.هستند مردم ما دهنده سفارش يعني.ميگيرد مردم و گيشه
.است مهم ما براي
چيست؟ مورد در "دارم سال ترانه 15 من" داستان &
ولي ميكند زندگي ناهنجاري شرايط در كه است سالهاي دختر 15 مورد در فيلم داستان
.است سخت "ماندن خوب" چقدر ميكند احساس و بماند باقي خوبي دختر كه ميكند تلاش
نيست؟ "كتاني كفشهاي با دختري" فيلم ادامه در فيلم اين آيا &
تصوير به را كشور نوجوان نسل معضلات از ديگري نوع ولي نيست فيلم آن ادامه در
.ميكشد
نشان هم را آن راهحل يا هستيد موضوع طرح درپي شما بيشتر فيلمها ، نوع اين در &
ميدهيد؟
حال هر به ولي هستند مفيد موضوع طرح و هشدار حد در من ، نظر به فيلمها ، گونه اين
معمولا ولي ميكند بيان خودش دل در را راهحلها اوقات از بسياري موضوع طرح خود
و دهد ارائه راهحل كه نميگيرد قرار جايگاهي در فيلمها ، گونه اين در فيلمساز
.ميكند بيان را واقعيتها فقط
بر مبني تهيهكنندگان اتحاديه اطلاعيه مورد در كننده تهيه يك عنوان به شما نظر &
است؟ چگونه ايران در فيلم وضعيتتوليد الان چيست؟ توليد دفاتر تعطيلي
سال به نسبت ما توليدات.است نامطلوب بسيار ايران سينماي در توليد وضعيت الان
شده ، مسئولان طرف از كه مثبتي برخوردهاي با ولي است يافته كاهش نصف ، به گذشته
دادند جمهور رئيس خاتمي آقاي كه صريحي دستور با و شود حل معضلات اين اميدواريم
.شد خواهد حل مشكلات اين انشاالله
حال به تا است شده گرفته نظر در توليد دفاتر براي كه سنگيني مالياتهاي مورد در &
شده؟ انجام اقداماتي چه
وزير معاون كرباسيان آقاي از نامهاي پيش روز چند ما نيز ، مالياتها زمينه در
بود شده دعوت تهيهكنندگان اتحاديه مركزي شوراي از و كرديم دريافت دارايي و اقتصاد
نيز ماجرا اين انشاالله و.كنند شركت ميشود برگزار زودي به كه مشتركي درجلسه تا
.ميرسد سرانجام به
ندارند؟ ديگري مشكلات كنندگان تهيه ماليات ، از غير &
فرهنگي كميسيون در آن پرونده كه است تهيهكنندگان مشكلات از نيز معوقه بدهيهاي
كنندگان تهيه اتحاديه از مشتركي كميسيون يعني.است بررسي دست در اسلامي شوراي مجلس
.ميپردازند موضوع اين بررسي به سليماني آقاي سرپرستي به مجلس فرهنگي كميسيون و
سطح گذشته يكسال طول در ما مخاطبان.است ايراد دچار نيز ما مخاطبشناسي البته
اين با را خودش ايران سينماي بدهند اجازه بايد و است كرده پيدا ارتقا سليقهشان
.كند هماهنگ دارد ، ايران سينماي از تماشاگر كه خوبي شناخت و سليقه
مخاطب براي جذابيتي الان فيلمنامههاي ميرسد نظر به چطور؟ فيلمنامه زمينه در &
ندارند؟
نظر از نيست چارهاي من نظر به ميزند فيلمنامه ايران سينماي در را اول حرف
خودم فيلمنامههاي روي هميشه من.برسد خودش داد به و دهد نجات را خودش فيلمنامه
.ميكنم كار بسيار
مشكلاتي چه با بوديد كنندگان تهيه اتحاديه رئيس كه مدتي اين ، در آخر سوال اما و &
كرديد؟ كسب را موفقيتهايي چه و بوديد؟ روبهرو
كه اين و بود صنفي هويت احراز ما موفقيت بزرگترين ولي داشتيم بسيار كه مشكلات
باشد داشته كشور سينمايي جامعه در بايد كه احترامي و شان از بخشي به كننده تهيه
.كرد خواهد كسب آينده در انشاالله را ديگر بخشي و است رسيده
ذرهبين زير هاليوود
ILM با همچنان لوكاس ، جورج
در خود سلطنت به كماكان لوكاس جورج به متعلق (ILM) مجيك اند لايت اينداستريال شركت
دو براي را ويژهاي استوديوي اخيرا شركت اينميدهد ادامه ويژه جلوههاي عرصه
.است گرفته نظر در وارنر برادران و يونيورسال كمپاني
حفره و پاتر هري" و (يونيورسال محصول) "هالك" فيلم دو ويژه جلوههاي است قرار
.شوند ساخته استوديو اين در (وارنر برادران محصول) "اسرارآميز
به كه صحنههايي شدن مشخص و فيلمها شدن ساخته تا قرارداد اين مالي جزئيات
قرارداد اين فراوان ، احتمال به اما افتاده تعويق به دارند نياز ويژه جلوههاي
.داشت خواهد دلار ميليون معادل 10 ارزشي
كمك به را فيلمها درصد بيست از بيش ميتواند دلاري يكصدميليون استوديوي اين
.فيلمهاست اين از نمونهاي "اسپيلبرگ استيون" ساخته "ژوراسيك پارك".بسازد رايانه
پرده روي سال 2002 در است قرار كه است فيلمهايي روي كار مشغول اكنون هم ILM شركت
"سياهپوش 2 مردان" ،"كلونها حمله:دوم اپيزود ;ستارهاي جنگهاي".بروند سينماها
نسخه و"علايم" ،"19k"،"زمان ماشين" ،"اسپيلبرگ استيون" ساخته "اقليت گزارش" ،
.هستند فيلمها اين جزو ،E.T از تازهاي
ژوراسيك پارك" ،"هاربر پرل" ،"ميمونها سياره" فيلمهاي امسال ILM شركت فنآوران
.بودند فرستاده سينماها پرده روي را "مصنوعي هوش:A.I" و "3
اول قسمت.بسازند هم را "پاتر هري" دوم قسمت ويژه جلوههاي است قرار همچنين ILM
لازم.ميشود اكران امريكا در نوامبر 16"جادو سنگ و پاتر هري" نام به فيلم اين
سيصد و هزار كه است ويژه جلوههاي ساخت استوديوي بزرگترين ILM كه است توضيح به
اپيزود روي كار سرگرم فنآوران اين يكچهارم.درآورده خود استخدام به را فنآور
روانه آينده تابستان است قرار "لوكاس" جديد فيلم.هستند "ستارهاي جنگهاي" دوم
.است نرسيده پايان به آن كار هنوز اما شود ، سينماها
مخالفان و موافقان صفكشي ;لينچ ديويد
به دوباره نگاهها تمام "مالهلند جاده" نام به "لينچ ديويد" فيلم آخرين اكران با
از يكي را فيلم اين لينچ طرفداراناست شده معطوف آمريكايي كارگردان اين سوي
پيچيده ساختار و تلخ و سياه فضاي دارند اعتقاد و دانستهاند او فيلمهاي بهترين
او قبلي فيلمهاي به كه هم كساني.ميرود شمار به فيلم برجسته نكات جزو آن
اول ساعت دو.كردهاند ارزيابي متظاهرانه را "مالهلند جاده" نداشتهاند علاقهاي
ميگذرد جنونآميز و وهمآلود فضايي در آن آخر سيدقيقه و است معمايي شدت به فيلم
.ندارد فيلم اول بخش به ربطي كه
اما ميبرد در به سالم جان خطرناك تصادف يك از كه است زني درباره فيلم داستان
.ميرود قدمزنان جاده در و ميافتد راه به منگ و گيج.ميكند فراموش را خود گذشته
را ديگري نام او.ميشود آن وارد و است باز ورودياش در كه ميرسد آپارتماني به
به شده ساكن آپارتمان آن در موقتا كه ديگري زن كمك به و ميكند انتخاب خود براي
يك كه شده گرفته بلندي جاده از فيلم نام.ميگردد گذشتهاش و واقعي هويت دنبال
همان در نيز فيلم اول صحنه.ميرود سنفرناندو به آن سر يك و لسآنجلس به آن سر
به را كارگرداني بهترين جايزه فيلم اين خاطر به "لينچ ديويد"ميگذرد جاده
اين نمايش.آورد بهدست امسال كن جشنواره در "كوئن ايتان" و "كوئن جوئل" اتفاق
ممنوع سال هفده زير اشخاص براي گفتوگوها نوع و آن حد از بيش خشونت خاطر به فيلم
.است
افتخار جنايت ;رادفورد مايكل
اين.ميشود "افتخار جنايت" كارگرداني آماده "پستچي" فيلم كارگردان رادفورد مايكل
را آن كارگرداني كه است فرانسه محصول 1957 "قتلگاه سوي به آسانسوري" بازسازي فيلم
.داشت عهده به "مال لويي"
داستان ميشد ، محسوب مال كارگرداني تجربه نخستين كه "قتلگاه سوي به آسانسوري"
.ميشود زنداني ساختمان در شب طول تمام و ميكشد را خود رئيس كه بود كارمندي
.دزديدهاند را شخصياش سواري ميفهمد ميكند پيدا نجات آنجا از وقتي بالاخره
.ميشود دستگير شده مرتكب سوارياش دزد كه جنايتي خاطر به قاتل كارمند
;رادفورد.شد جهاني چهرهاي صاحب فيلم اين طريق از فرانسه سينماي ستاره مورو ژان
محل.كند نظارت ميشود تهيه پيكچرز فونيكس توسط كه قصه اين بازنويسي بر است قرار
.است شده منتقل نيويورك به پاريس از هم حوادث وقوع
كوتاه برشهاي
بيعابر راه از امان
آزرم محسن
نام يك را او "مهرجويي داريوش" با گفتوگويش مقدمه در ناقدي وقتي پيش سال هفت
به را ما فيلمساز ، اخير آثار در تاملي و گاو فيلم در دقت كمترين دانست ، پرمعنا
شناخت براي خوبي مقدمه نپذيريم ، هم را مولف نگره اگر حتي كه ميرساند مشتركاتي
.پرمعناست نام اين
.نميزند هم لبخند كه است مصممي مرد ،"گاو" فيلم شخصيتهاي كليديترين از يكي
از يكي.ميپرسد او از دارد سئوالي اگر هركس و روستاست آن متفكر مغز "اسلام مش"
همين "شده؟ خبري اسلام مش":ميگويد و ميآورد بيرون پنجره از سر مدام كه ده اهالي
اينجاست.نيست بازكردناش به قادر كه ميخورد بر گرهي به پايان در اما دانا مرد
.حيوان يا ميگويد ، "گاو" او به حتي و ميدهد دشنام و ميزند را "حسن مش" هم او كه
طرح ديگر بهگونهاي را قضايا "پستچي" و "هالو آقاي" در "مهرجويي" بعد ، كمي
باري.ميخورد تهران تجدد از زيادي لطمههاي شهرستاني ، ساده جوان يكبار.ميكند
مغز يك تصويرمياندازد خطر به را ساده مردمي زندگي برگشته فرنگ از مهندسي ديگر
گوش كسي حرف به او نه كه ميشود بدل غرغرو و عصبي مردي به "مينا دايره" در متفكر
تصاويري مهمترين از يكي "هامون" روايتي ، به.دارند باور را او ديگران نه و ميدهد
ميگذارد قدم راهي به هم بار اين دانا مرد.است گذاشته تماشا به "مهرجويي" كه است
كاملترين سالها تا جنون ، و نبوغ و ايمان و عشق جدال.نيست آن در عابري كه
عشق كشمكش هم باز هرچند "گلابي درخت" اما.داد نشان ما به فيلمساز كه بود تصويري
خاطرات مرور آنكه بر علاوه گلابي درخت.بود ديگري قصه ميكرد ، مطرح را اعتقاد و
همه سخناش روي تذكر اين.بود هم تذكري رفتهاند ، دست از كه سالهايي و بود
كه رفت راهي از بايد ميكنند گمان الگوست ، برايشان دانا مرد كه هستند آنهايي
گاهي و عابر كم اما هم ميكند معرفي "گلابي درخت" كه راهي.نباشد آن در عابري
مقايسه هم با را "گلابي درخت" فيلم "نويسنده آقاي" و "اسلام مش".است بيعابر
درست نويسنده ، آقاي نهايي آرامشمتفاوتند اندازه چه تا راه دو اين ببينيد تا كنيد
را عابري كمتر كه ميروند راهي از دو هر.است "اسلام مش" استيصال مقابل نقطه
."بيعابر راه از امان":است مطمئنتر نويسنده آقاي راه اما ميبيند ، خود به
گردون
ميتواند؟ تنها مرد يك
پوريا امير
و نميكنند فعاليت سينما حيطه در مستقيم بهطور كه آنهايي حتي همه ، واقعا همه ،
سينما خانه خود در كه آنهايي حتي و نيستند سينما خانه گانه صنوف 27 از يكي عضو
آن خانوادهاش اعضاي براي خانه كه معترفاند و معترض و معتقد بهكارند ، مشغول
فعاليت ماههاي نخستين در سينما خانه حالا.است نكرده بايد ، كه را كارهايي
مدتي حالااست كرده معرفي و شناخته را خود جديد مديرعامل جديد ، سينمايي معاونت
سينما خانه بازرس عنوان به را كسي همان دقيقا اصناف ، همه نمايندگان كه است
و اصلي اهداف از خانه شدن دور از شديد انتقاد با پارسال كه كردهاند انتخاب
.بود داده استعفا واقعياش ،
نفوذ با گردانندگان !ايران سينماي محترم دستاندركاران !آقايان !خانمها
كه انتصابها و انتخابها اين !هياتمديره گرامي اعضاي !كانونها و اتحاديهها
به عينا و دقيقا بيتعارف ، بودهايم ، سهيم آن در شكلي به ما و شما از هركدام
و بنيادين و اساسي "تحولات" به خانه اين صدنفري چند و چندين اعضاي جدي اصرار معناي
.است "عملي" _ مهمتر _
عمومي مجمع جلسات در كاغذ ، روي بر تئوريك ، زمينههاي در كه شعارهايي با خيلي اين
خيلي بايد تحولات اين.دارد فرق شد ، داده رسمي گزارشهاي و اطلاعيهها در و
سردرگم كلاف در كه باشد مطنطني بحثهاي از بهنقدتر دست و اجراييتر و عينيتر
و شد غرق و شد گم تا خورد تاب و پيچ آنقدر و افتاد گير "تشكيلاتي ساختار اصلاح"
.رفت ياد از
ميتوانند هم بازرس ، عنوان به معلم علي و مديرعامل عنوان به محمدي منوچهر قاعدتا
بشود ، بايد كه كارهايي بر هم و بگيرند را غيرضروري و نمايشي و زائد فعاليتهاي جلوي
را معقول و متين برخورد و است آرام كه محمدي شخصي وجه اين قاعدتا.كنند تاكيد
با و است جدي كه حرفهاياش وجه اين ميكند ، حفظ هم نامعقول و حاد شرايط دل در حتي
را رابطهها معمولا دارد آدمها با كه نزديكي و دور حسي و دلي نسبتهاي همه وجود
باند حالا تا كه خوددارانهاش سخت وجه اين نميدهد ، ترجيح واقعي معيارهاي بر
دليل به يا بهانه به كه سوابقش وجه اين بالاخره...و نشده باند وارد و نساخته
همه بياورد ، طاقت و بماند باقي "نظارت" مقام در نتوانسته غيره ، و استراحت و بيماري
چه.ميشناسيم همه كه هم را معلم.ميكنند كمك تحول اين براي موجود عزم به همه و
كه ميدانند و ميدانيم مفتخرند ، دشمنياش به كه آنها چه و هستيم دوستانش كه ما
.ميخواهد را همين هم بازرسي.نيست مسامحه و مصالحه و آمدن كوتاه اهل
سعيمان همه كرد؟ كمك تحول وقوع به بايد بود؟ اميدوار تازه اوضاع به بايد يعني پس
!كانونها و اتحاديهها روساي و خانه هياتمديره جمله از همه ، و همه.ميكنيم را
جمعه نگاه
هفدهم جشنواره زندهباد
قوكاسيان زاون
خود ماباشد ديگران دوش بر بايد آن اجراي مشكل بررسي و جشنواره محتواي تحليل
يك با اما.كنيم داوري خودمان كار درباره كه نيست منصفانه و بوديم دستاندركار
در.است دلگرمكننده برايمان كه كنيم اشاره ويژگيهايي به ميتوانيم سريع نگاه
كه را جشنواره يك برگزاري كه است كسي كمتر دوات ، و قلم و هنر و مطبوعات اهل ميان
و كوچك كار است ، پرشمار بسيار و متنوع بسيار فعاليتهاي و اقدامها دربرگيرنده
هم و باشد همخواندني كه روزانهاي بولتن انتشار اينها كنار در.شمارد سادهاي
برخوردار حال ، عين در و (نقش چندين داراي يعني) كند برقرار رابطه هم و اطلاعدهنده
نوع صدها به پاسخگويي و انتشارات و چاپ كار در پذيرفتني كيفيت و كميت و فرم از
متاثر برايمان كافي اندازه به ميكنم تصور چون).همكاران و ميهمانان و مردم مراجعه
فيزيكي و ظاهري كارهاي رئوس از فهرستي اينها به (ميكنم ختم جا همين شدهايد
و شيفته و جوان نسل جسمي و روحي نيروي از گرفتن بهره با كوشيديم ما همه كه جشنواره
امر چنين در كه ميدانيم.ميكنيم اضافه دهيم انجام وجه بهترين به سينما عاشق
كم يقين به.است بزرگ موفقيتي هم مطلوب وضع به شدن نزديك حتي دامنهاي پر و پيچيده
و تماشاگران ديد گسترده افق و صدر سعه به اما.است بوده بسيار كارمان در كاستي و
اين از بسياري داريم يقين و داريم پشتگرمي اصفهان اهل بهخصوص و سينمادوستان
.ميدهند ياري ما تجربههاي تكميل به آن جبران براي و ميبخشند را كاستيها
و محتوا و شانزدهم جشنواره با هنوز مختلف ، دلايلي به كه كساني باشند شايد البته
.نيامدهاند مهر سر بر آن شكل
!كنند يادآوري را ما كار كموكاستيهاي كه ميخواهيم دوستانه نيز آنها از ما ولي
همه هدفشد نزديك كمال به ميتوان كه تجربههاست و حسها اين انتقال راه از تنها
و فرهنگ اهل و جوانان خصوص به قشرها همه ميان در آن گسترش و سينما هنر اعتلاي ما
برجسته نه باشد هرچه اين جز.است اهميت با و برجسته و مقدس هدف اين و است انديشه
هفت اين در كه شما به جوانم و صادق و صميمي همكاران همه اين با من.مهم نه و است
.ميگويم بدرود است ، بوده نزديك ما به دلتان و بودهايد ما با روز
.هستيم اصفهان در هفدهم جشنواره انتظار چشم همه
قاب در سينما
مار دندان
فرودگاهي مهدي
نمايش به كيميايي مسعود ساخته مار دندان سينمايي فيلم سينما 4 برنامه در امشب
محسوب آثار پذيرفتهترين از يكي سازندهاش كارنامه در فيلم اين.آمد درخواهد
بخشي بيان در است ، رسيده توليد به جنگ پايان از پس سال يك كه جايي آن از و ميشود
مضامين به پرداختن.ميدهد نشان خود از بيپروايي و صراحت آن ، ناگوار تبعات از
غالب مشترك رنگمايه شهر جنوب آدمهاي احوالات كردن روايت طريق از اجتماعي
او اخير دهه دو آثار بين در لااقل _ را دندانمار آنچه اما است كيميايي فيلمهاي
ديگر پرشمار فيلمهاي در كه است ماندگار لحظههاي بعضي و فضا خلق ميبخشد ، برتري _
.كمياباند او
به اثرش شخصيتهاي و حوادث آفرينش در كه داشت توقع كيميايي از نميتوان بيشك
بيرونيترين دهنده بازتاب همواره اوكند نظر مناسبات و روابط از عميقتري سطوح
از پرهيز براي تلاش شايد.است بوده اجتماعي كشمكشهاي و بحرانها منازعات ، لايه
تمامي در مشترك وجوه برخي حفظ به پايبندي عين در رويدادها به مستقيم پرداخت
دنبال به را پيامدي چنين او ، شخصي سينماي ويژگيهاي از بخشي عنوان به فيلمها
دارد ، نظر شش و هفتاد خرداد دوم از پس حوادث به كه اعتراض فيلم بررسي).است داشته
(.شود تلقي مدعا اين مويد ميتواند
ميپردازد انسان تنهايي به همه از بيش و آوارگي فقر ، به مار دندان كه است درست
است كيميايي فيلمهاي مكرر ترجيعبند كه - رفاقت بهانه به اميد و همراهي ردپاي اما
خاطر در معمولا كيميايي فيلمهاي در آدمها گفتوگوي.دارد پررنگ جلوهاي آن در -
خطي روايت علاوه ، به.برسند نظر به ايجاز از عاري و كشدار گاهي اگر حتي ميمانند
دوست كه تماشاگراني براي روايتگري پيچيدهتر روشهاي از فيلمساز پرهيز و داستان
را او آثار علاقهمندان شود ، واگذار خودشان به فيلم از ناگفتهاي بخش سهم ندارند
از بررسي قابل بخشي آثارش.است كيميايي كيميايي ، همه ، اين با.ميبخشد فزوني
و بحثانگيز هميشه تصوير قاب از بيرون و درون عملش و حرف و ايران سينماي پيكره
كرد آرزو ميتوان اما.نديد را فيلمهايش نميشود دليل همين بهجنجالآفرين گاه
سرايت بيشتر بعدياش آثار به مار دندان صحنههاي از بعضي جنس از دلنشيني لحظههاي
.كند
|