زندگي در نشاط و شادي مستحكم ستونهاي
جريان در دستگيرشده افراد از 1000نفر
هستند سال زير 18 فوتبال ، بازيهاي
فردا امروز ، ديروز ، ;فوتبال
اصفهان اسلامي انقلاب دادگاه دوباره حكم
به قيراطي الماس 78 سنگ بازگرداندن براي
مالك
هفته "سياستروز" روزنامه مسئول مدير
ميشود
محاكمه آينده
زندگي در نشاط و شادي مستحكم ستونهاي
وفاق و نشاط همسوبا مستقيم شكل به ديگران وفاق و نشاط
ماست
:اشاره
از و بدانيم جامعه توسعه و زندگي اصل و ركن را انسان اگر
تعبير كننده ، تعيين منبع و بيجايگزين متغير بهعنوان آن
رواني سلامت اثرگذار ، انسان اين سلامت اصل و ركن شود ،
.است وي
فرد شخصيت تثبيت و روان سلامتي تامين مقدمات و ملزومات
در و وي دروني انفعالات و فعل انسجام و طراحي به منوط
با موافقت يا مخالفت.است خويشتن ، از بيرون با ارتباط
از دوگانهاي مواضع رودرروي را فرد موجود ، شرايط و وضعيت
را ياتحول كه ميدهد قرار تصميمسازي و تصميمگيري
بستر دو در صورت دو هر در.را رضايت يا و ميكند انتخاب
.شد خواهد موضعگيري به ملزم محيط و فرد دروني محيط
كه فرد پذيرفته باورهاي و ارزشي يافتههاي تحول و تغيير
راستاي در منطقي گامي ميبخشد ، شكل را آن پنداري نظام
بايستي پنداري نظام مراتب منتهي است ، رواني سلامت تحقق
سوي ديگر از و بخشد نتيجه را وي دروني نشاط سو يك از
و سازماندهي مرهون كه كرداري و گفتاري نظام بهواسطه
ديگر با را وي وفاق و سازگاري است ، نظامپنداري ساماندهي
.زند رقم انسانها
هم به مولفه سه مثبت ، كردار و گفتاري مثبت مثبتانديشي ،
آنها ، منطقي ارتباط قطع كه هستند پيوستهاي و تنيده
پاره را دگردوستي روحيه با توام و شادمانه زندگي زنجيره
و ثبات.كرد خواهد خدشهدار را انسان سلامتي اساس و كرده
كلي چارچوبهاي فوق ، مولفه سه هر پيوسته ساختار در پويايي
استعدادها شكوفايي و ديگران با گفتاري مهارتهاي زندگي ،
.ميرساند ظهور منصه به عملياتي فرآيند در را
كرداري نظام و گفتاري نظام پنداري ، نظام
تلقيها ، طرز ارزشها ، نگرشها ، عقايد ، باورها ، مجموعه
مورد در فرد ، يك اظهارنظرهاي و جهانبينيها برداشتها ،
موضوع همان مورد در را وي نظامپنداري مسئله يا موضوع يك
عقايد ، و باورها تمام فرضا.ميدهد تشكيل مسئله و
باب در جوان يك كه..و تلقيها طرز ارزشها ، نگرشها ،
نظام مثبت ، و منفي يا بد و نيك از اعم دارد ، ازدواج
است اين واقعيتميدهد شكل ازدواج باب در را وي پنداري
جهان در پديده صدها بلكه دهها با روزانه جوان اين كه
اين بين در.است ارتباط در خويشتن از خارج و خويشتن
ذهن آنها ، امواج و پديدهها و پندارها گسترده مجموعه
.است مثبت و مطلوب واكنش از ناتوان پراكندهاش
و پندارها قبال در مجبورند ناچار به اشاره افرادمورد
متناسب ، واكنش و كرده موضعگيري خود ، استراتژيك پديدههاي
و ذهن در كه ميشود باعث آنها اقدام اين و دهند نشان
و تصورات خود ، گزينشي هاي پديده قبال در خود پندار
هويتش و شخصيت ماهيت ، نوع بنابه و كنند خلق را توهماتي
و غلظت با و ميدهد سرايت گفتاريش روش به را پندارش نحوه
.داشت خواهد بازتاب كردارش و عملكرد نحوه در كمتري شدت
و پديدهها گزينش و انتخاب به دست چگونه و چرا فرد اينكه
و انتخاب اراده از ناشي نه ميزند موردنظرش پندارهاي
غالبا كه است متغيرهايي تابع بلكه است ، وي عملي استقلال
و اجتماعي محيط خانواده ، .است خويشتن جهان از خارج
و شخصيت نحوه و ماهيت و همسالان اقتضا ، و شرايط فرهنگي ،
به را فرد كه هستند متغيرهايي اين جمله از فرد هويت
دست كه ميسازند وادار اراده با نسبي حدودي تا و اكراه
و پندار چند يا دو يك ، به نسبت اساسا و زند انتخاب به
.شود وسواس و حساس پديده
و نادر پديدههاي و پندارها ما غرض و منظور اما
و حاد شكل به خود عمر از فصلي در هرفرد كه انگشتشماري
آنها با امكانات و انرژي زمان ، تخصيص در فراوان مقدار به
در نگارنده رسالت و غايت.نيست ميباشد ، گريبان به دست
در و دهيم نگرش را افراد يا فرد كه است اين مقاله اين
نفس به اعتماد و آرامش با كه كنيم راهبري و هدايت مسيري
در نحوي به بتوانند و شوند مواجه گزينشها محدود تعداد به
و كنند تصميمگيري نهايتا و دهند نشان واكنش آنها مقابل
و نشاط با خود دنياي در سو يك از كه زنند اقدام به دست
.باشند سازگار و موافق خود از خارج دنياي با و سرزنده
فرآيندهاي "رواني واكسيناسيون" اجزاء مهمترين از يكي
مثبتگرايي و مثبتانديشي و سالم نگرشهاي ايجاد شناختي
.است
"درماني مثبت" عنوان تحت روشهاي درماني موارد ازجمله"
آن طي در كه است شناختي فرآيندهاي مجموعه كه است
و مثبتانديشي و خوشبيني حالات و مثبت و سالم نگرشهاي
انسان بدن بالقوه تواناييهاي از آگاهي و نفس به اعتماد
يكي طريق دو از بدينوسيله و ميشود ايجاد فرد در
رفتارهاي افزايش ديگري و بدن ايمني سيستم فعالترسازي
موثري بسيار درماني كمك و درماني اقدامات ديگر بهداشتي
خاص بيماريهاي جمله از و بيماريها همه در تقريبا
از يكي "اثربخشي خود".ميگيرد انجام ايدز و سرطان همچون
با مقابله و رواني فشار با آمدن كنار در كليدي عوامل
با "اثربخشي خود".ميشود محسوب آن شناختي آسيب عوارض
ارتباط استرس و محيط به نسبت فرد احاطه و كنترل احساس
(1)".دارد
اصولي برچه موضعگيري و واكنش راهبري ، و هدايت جريان اين
و بقاء براي و ميشود آفريده چگونه اصولا و است؟ استوار
اتخاذ بايد تدابيري چه سازنده و فرحبخش روند اين دوام
رهانيد؟ ذهني پراكندگي از را جوان يك ميتوان چگونه شود؟
و قابليت روحيه از برخوردار را وي ميتوان چطور و
و درست تصميمگيري و موضعگيري به قادر كه نمود توانايي
شود؟ منطقي
يا مثبت از اعم خويش پندارهاي مجموعه به توجه با شخص هر
واكنش خود كردار و گفتار در مشخص پديده يك مورد در منفي
بودن منفي يا مثبت از صرفنظر پندارها هرچه و ميدهد نشان
محكمتري منطقي و عقلي اصول و استدلات و براهين از
و گفتارها در صلابت و استحكام اين باشد ، برخوردار
در انسجام پس.ميشود مشاهده عينه به شخص كردارهاي
و گفتار در ثبات آن نتيجه و دارد ضرورت پندارها مجموعه
انسجام را خود پندارهاي مجموعه فرد هرچه است ، كردار
صراحت از ميزان همان به بخشد ، بهتري هماهنگي و بيشتر
.شد خواهد برخوردار اقدام در تثبيت و بيان
.است لازم شخص هر براي نظامپنداري يك ايجاد و تاسيس
در تمرين با و بهتدريج بايد نظامپنداري اين نتيجه
شكل را او گفتاري نظام نهايتا و شود متجلي شخص گفتار
متوقف (پنداري نظام) اول مرحله همان در فرد اگر و دهد
نشود ، ديده و شنيده آن كردار و گفتار در آن بازتاب و شود
نظامپنداري از كه فردي با مردم برداشت و ديد از
ازاين خودش صرفا نميكند ، فرقي هيچ نيست ، برخوردار
.دارد آگاهي قابليت و توانايي
نظام تمرين ، با و تدريج به بايستي شخص گفتاري نظام
به بايد نظام سه اين بناي و اساس.دهد شكل را شخص كرداري
لازم اصلاحات بتوان و باشد تجديدنظر قابل كه باشد شكلي
.داد صورت سهگانه ، نظامهاي اين توسعه و تكميل براي
قابليت و قدرت افراد ضمير و ذهن در نهفته پيچيده دنياي
و نوين ديدي با را جهان ميتوان آن بواسطه و دارد فراوان
به مسرتبخش و كننده اميدوار چشماندازهاي با جديد نگرشي
.نشست مناظره
جهان به نوين نگرشي كنيم تلاش كه است آن آسانتر شايد"
به را آن و كنيم حلاجي را خود زندگي شرايط و بيندازيم
احساساتمان و شويم دردسر دچار كمتر كه دهيم سوق سمتي
و واسطهاي روشهاي برخي بالاخره و گردد خدشهدار كمتر
آنها به توسل با كه دارد وجود آرامبخش تكنيكهاي
خود با دهيم ، قرار آرامش در را روحمان و جسم ميتوانيم
را بدنمان عكسالعملهاي و پاسخها و باشيم صفا و صلح در
(2)".دهيم بهآنچهكهاحساسوتجربهميكنيمتغييرجهت نسبت
باعث سهگانه نظامهاي بين منطقي ارتباط و هماهنگي عدم
را آن رواني سلامتي و ميشود فرد هويت و شخصيت در اختلال
شديدتر ارتباط عدم و ناهماهنگي اين هرچه و ميكند تهديد
و بهداشت از و مختلتر فرد شخصيت ميزان همان به باشد
.است برخوردار كمتري رواني سلامتي
يك بايستي ابتدا هرفرد كه است اين توجه قابل مطلب
براي پديدهها و باورها اشياء ، همه مورد در نظامپنداري ،
نظام پنداري ، نظام كردن نهادي با سپس و كند وضع خود
بعد مرحله در و دهد شكل را خود كرداري نظام و گفتاري
انگيزه و رغبت تا دهد سهگانه نظامهاي به مثبت صبغه
سلامت و بردارد گام شخصيت تكامل جهت در بتواند بيشتري
.برساند درجه عاليترين به را خود فكري و جسمي رواني ،
يا.نيست خارج چهارحال از فعاليت و بيداري زمان در انسان
و مجموعه يا و ميكند عمل يا و ميگويد يا ميانديشد
.ميدهد انجام را آنها از تركيبي
كرداري و گفتاري پنداري ، نظام پيدايش در گوناگوني عوامل
است عبارت آنها عمدهترين كه دارند مدخليت و هستند موثر
ضمن.فرد وتجربيات فرد ويژه شرايط محيط ، خانواده ، :از
گفتاري نظام و گفتاري نظام پيدايش در نظامپنداري اينكه
.دارند تاثير كرداري نظام پيدايش در
عوامل دهنده ، تشكيل اجزاء يا عوامل در تغيير با
فرد كرداري نظام و گفتاري نظام پنداري ، نظام فوقالذكر
منفي از تغيير كيفيت به توجه با و ميكند پيدا تغيير نيز
.ميدهند شكل تغيير منفي به مثبت از يا مثبت به
صحبت چه از و بينديشد چه به و بينديشد چگونه انسان اينكه
را آنكار چطوري و كاري چه و كند صحبت چگونه و كند
فراگيري قابليت و دارند اكتسابي جنبه جملگي دهد ، انجام
.دارند
و آيينپنداري بهتدريج و زمان گذشت با كه همانطوري
شكل تجربه و آموزش مابرحسب كرداري روشهاي و گفتاري آداب
نيز زمان گذشت با و تدريج به ميشوند ، نهادي و ميگيرند
جديدي روشهاي و آداب آيين ، و داد تغيير را آنها ميتوان
.گرفت فرا را
از سرشار هفته يك ميتواند.است پيچيدهاي موجود انسان
هفته و باشد خود اطرافيان با سازگاري و سرزندگي نشاط ،
باشدو غوطهور ناسازگاري و افسردگي غم ، دنياي در بعد
نظام نظامپنداري ، بازتابهاي ماحصل بشريت اعجاز اين
.است وي كرداري نظام و گفتاري
و بود سرزنده ميشود بود ، غمگين ميشود !بود شاد ميشود
بدبين ميشود و بود خوشبين ميشود بود ، افسرده ميشود
يا بودن غمگين و بودن شاد بين از نميتوان اما.بود
و اراده به را بدبيني يا خوشبيني افسردگي ، و سرزندگي
نظام نظامپنداري ، قبلا ، اينكه مگر كرد انتخاب اختيار ،
انتخابي حالت و وضعيت اين با كرداري نظام و گفتاري
.كند حمايت ما انتخاب از و باشد مرتبط و همسنخ
زندگي به خوشبين و باشيم سرزنده و شاد بخواهيم ما اگر
شادي ما نظامپنداري تصورات و مفاهيم گنجينه بايد بنگريم
با مصاحبت و گفتار در كه واژههايي و باشد فرحزاد و بخش
عمل و كنند تزريق را سرزندگي روح ميبريم بهكار ديگران
و مقدمات از كه انسانهايي.باشد جديد انتخاب اين گواه ما
خوشبينانه و شاد كردار و گفتار پندار ، يك امكانات
اينكه مگر باشند غمگين نميتوانند ميباشند ، برخوردار
برخوردار منفي كرداري و گفتاري نظامپنداري ، از قبلا
.باشند
شادي نميتوان اما غمگين يا بود شاد ميشود حال زمان در
مقدمات مستلزم انتخاب اين زيراكرد انتخاب را غمگيني يا
نظامهاي در تحول و تغيير جمله از كه است شرايطي و
غم ، يا شادي آنها با ارتباط نحوه و فردي سهگانه
.ميباشد سازگاري يا ناسازگاري
نظامها ارتباط و هماهنگي
و گفتاري نظام به نسبت نظامپنداري نسبت منطقي لحاظ از
نظام نسبت و است مطلق خصوص و عموم نوع از نظامكرداري
.است مطلق خصوص و عموم نوع از هم كرداري نظام به گفتاري
.است فراگير و وسيع بسي نظامپنداري قلمروي و دامنه
است پنداري نظام از محدودتر نظامگفتاري قلمروي و دامنه
كوچكتر و محدودتر همه از نظامكرداري قلمروي و دامنه و
.است
زيرا.است محيط با تعارض و چالش محدوديت اين اساسي علت
با و نداريم محدوديتي هيچگونه خود پندار دنياي در ما
ميتوانيم پديدهاي هر باب در كامل اختيار و استقلال
زمان در حتي و آوريم بدست ديدگاهي و نگرش و بينديشيم
.داشت خواهيم متفاوتي ديدگاههاي و نگرشها واحد
بيحد و كامل اختيار و آزادي اين از ما گفتاري نظام اما
خود مذاكرات و گفتگوها در زيرا.دارد فاصله فرسخها حصر و
پاس را آنها حرمت و حريم كه است ضروري افرادي يا فرد با
و منافع به كه كنيم صحبت بهنحوي اصطلاح به و بداريم
تعارض كه آنجاستنشود وارد لطمهاي افراد ديگر مصالح
محسوسي شكل به را عمل اختيار و آزادي ديگران ، و ما منافع
ديگران منافع و حريم كامل احتياط با و ميكند سلب ما از
انتظاري چنين نيز ما خود همچنانكه.ميشماريم محترم را
.داريم
و باشد مبتني تجربه و انديشه بر ما نظامپنداري اگر
در ديگران با را آنها واژگان و قالبالفاظ در بخواهيم
قرار باتجربه ، و خردمند افرادي موافقت مورد بگذاريم ميان
زيرا دارند ، را ما مشابه دنيايپنداري كه ميگيرد
(اطلاعات) تجربه و (عقل)انديشه از ما هردو نظامپنداري
باشد ، تجربه و انديشه بر مبتني كه عملي با و ميشود ناشي
يعني ما نهايي غايت آن و ميشود واقع ديگران موافقت مورد
.ميسازد فراهم را محيط با سازگاري
كه را كالبد از رهايي احساس روان ، و پندار بيكران نيروي
:ميدهد نتيجه ميباشد ، انبساط و نشاط سببساز
شكلگيري براي ديگري مباني ميتواند رواني نيروي اين"
آن تاثير تحت فرد ، يك زندگي تمام كه آورد بوجود ارزشها
كه كند حس چنين فرد كه آيد پديد موقتي حالاتي گرفته قرار
دست عاليتري و برتر نيروي به و شده خارج جسم قالب از
بهرهمند ويژهاي رواني خاطر انبساط و نشاط از و يافته
(3)".است گرديده
و هستند بيان قابل ما پندارهاي تمام نه ترتيب هر به اما
.هستند عمل قابل ما لفظي شعارهاي و مكالمات تمام نه
نشاط كه است اين مثبت نظامپنداري ايدهآل و مطلوب خاصيت
و مطلوب خاصيت و آورد ارمغان به ما براي را شادماني و
و هديه هم مثبت كرداري نظام و گفتاري نظام ايدهآل
خويشتن از خارج دنياي با را ما كه است روحيهاي ارمغان
.گرداند سازگار و موافق
در افراد ذهني حالات باره در ما اطلاعات اعظم قسمت"
با كردن صحبت.ميآيد دست به ديگران با كردن صحبت هنگام
به و ميدانيم را مطلبي ما كه ميدهد ياد ما به ديگران
كه داريم اعتقاد چيزي
يا و ندارد اعتقاد آن به يا و نميداند را آن همصحبت
اقرارسازي نوع يك ديگران با كردن صحبت حقيقت در.بالعكس
ماست عقيده و اطلاعات در تغيير ايجاد چنان به جاري و
و فاضل شخص از خود ناداني و جهل از آگاهي براي مثلا
(4)".مينماييم اطلاعات كسب ديگري دانشمند
عبارتي به و نظريه قوالب و چارچوبها پنداري نظام
نظام.ميكند تعيين پديده يك مورد در را ما تئوريهاي
را تئوريها و چارچوبها اين معرفي و شناسايي عمل گفتاري
خود تئوريهاي ما كرداري نظام در نهايتا و.دارند عهده
فعليت و عمل مرحله به پديدهها يا پديده باب در را
.ميرسانيم
وسيله به و مييابند تغيير ميشوند ، پالايش كه محركهايي"
ميشوند ، دستكاري كنترل كاركردهاي و گوناگون فرآيندهاي
فرد ، رفتار.ميشود پيدا معني رفتار يا داد برون به
به آشكار رفتارنيست رواني و جسمي وقايع زنجيره پايان
ميگذارد اثر است آن در كه محيطي بر دارد كه طبيعتي سبب
عنوان به كه محيطي واكنش.ميدهد نشان واكنش نيز محيط و
ارزشيابي مورد فرد طريق از ميشود نگريسته آن به بازخورد
كند ، درك مطلوب امري عنوان به را آن فرد اگر ميگيرد قرار
را آن اگر و ميدهد نشان تمايل خود رفتار تكرار به
رفتاري زيادچنين احتمال به دهد تشخيص مضر يا نامطلوب
.كرد نخواهد تكرار را
كاركرد از ناشي رفتار وادامه محيط از منفي بازخورد
و تغيير غيرآگاهانه دادهاي درون طريق از فرد.است ادراك
و دهد تغيير تمجيد و تعريف به را تمسخر ميتواند پالايش
خارجي ناظر يك نظر از كه رفتاري تضعيف جاي به طريق بدين
(5)".كند تقويت را آن است ، بخش غيراثر
متقنتري براهين و مستندات از ما پنداري نظام هرچه
نظام و بيشتر صراحت از ما گفتاري نظام شود ، پشتيباني
عدم و پراكندگي.برخوردارند بيشتري استحكام از ما كرداري
گفتار در را تناقضگويي عمل پندارها ، نظام در سازماندهي
.دارد همراه به كردار در را سستكاري و ترديد و
و مستحكم ستونهاي در ضروري و لازم اصلاحات اينكه براي
دهد ، رخ انقلابي يا و شود انجام وفاق و نشاط زوالناپذير
و شود شروع پندارها از انقلاب يا و اصلاحات اين بايستي
كردارهاي و گفتارها به پيوسته اما تدريج به آنها نتيجه
و دهها فرد يك كه ميآيد پيش گاهي اما.كند سرايت هم فرد
دارد ، خود فردي زندگي توسعه براي برنامه و طرح صدها شايد
انتخاب قدرت و نيست تصميمگيري به قادر وي ذهن اما
را راهحل ترين صرفه به و كاملترين
مشخص كرداري نظام بخش رهايي اثر كه اينجاست ندارد ،
از پس يكي را راهحلها خطا و آزمايش روش با و ميشود
.ميدهد قرار بررسي و ارزيابي مورد ديگري
بايستي انقلاب و رفرم و اصلاح تحول ، و تغيير غالبا اما
گفتاري يا كرداري نظام از اگر زيرا شود شروع پندارها از
چارچوب پشتوانه از برخورداري عدم جهت به اولا شود ، شروع
آن منطقي لازمه كه جديد شرايط با منطبق و جديد تئوري و
اينكه دوم باشد ، داشته اقتدار و مشروعيت نميتواند است
.ميكند بينظمي و اختلال دچار را شخصيت
نتيجهگيري
روي.است گرفته شكل آنها شخصيت كه هستند افرادي ما مخاطب
تعالي و رشد از سطحي يك به كه است كساني با ما سخن
آگاهانه اقدام و شناخت توانايي كه رسيدند عقل و انديشه
و اشياء اشخاص ، مورد در عبارتي به و ميباشند دارا را
كلام يك در و تلقي طرز و نگرش جهانبيني ، پديدهها ،
.دارند مثبت يا منفي از اعم پنداري
شخصيت فاقد كه نوجواناني و كودكان تفسير ، و توضيح اين با
و نيستند ما مخاطب مورد هستند ، نظامپنداري و نهادي
.نميدانيم آنها موقعيت و وضعيت متناسب را اثر اين كاربرد
وضع و تدوين نه است پنداري تحول و وتغيير انقلاب ما هدف
موضوع خود اين.است نوجوانان و كودكان ويژه كه پنداري
خودش درجاي مقتضي صورت در كه است ناگشودني پژوهش و محوري
.شد خواهد تحليل و تجزيه
كاهش را مصاديق دايره طبعا و ميافزاييم مفاهيم بر
يك داراي بيش و كم كه افرادي بين از و ميدهيم
نهادي ، غير يا شده نهادي غيرمنسجم ، يا منسجم نظامپنداري
دنياي و زندگي به كه ميكنيم گلچين را كساني هستند ،
اصولا و مينگرند منفي ديده به خويشتن از خارج و خويشتن
.هستند بدبين و منفيانديش
و مشي دادن نشان حداقل يا انقلاب يك ايجاد اثر اين هدف
دور خود رااز منفي پندار افراد كه است پنداري انقلاب روش
بدبينانه كه كساني براي.سازند جايگزين را مثبت پندار و
نگاه اشياء ، و افراد ساير و طبيعت دنيا ، زندگي ، خود ، به
لازم آنها منفي دنياي در انقلابپنداري يك وقوع ميكنند ،
براي بايستي موجودند وضع مخالف كه كساني.است حتمي و
يك خرسندانه و مطلوب وضعيت به موجود نامطلوب وضعيت تغيير
ابتدا كنند سعي و بيندازند راه به دروني جنبش و خيزش
اصالت عدم و مشروعيت عدم.دهند ترتيب انقلابپنداري
با سپس كنند ، هويدا را بدبينانه و منفي سنتي ، پندارهاي
جايگزيني ، و كنترل ، پالايش ، فرآيندهاي بواسطه و مدد
نميشود متحقق مهم اين و كنند وضع را خود نظامپنداري
در نظامپنداري.پيوسته و تدريجي حركت اصل رعايت با الا
پالايش ، فرآيند از بعد و طولاني نسبتا زماني پروسه يك
و ابزارها از بهينه استفاده و جايگزيني و كنترل
برنامهريزي ، فرهنگسازي ، تبليغات ، آموزش ، چون متغيرهايي
كردن نهادي انگيزه ، و اراده راهبري ، و هدايت سازماندهي ،
و وضع از بعد.ميگردد تنظيم و تدوين قانونگذاري ، و
نوع با متناسب و آن راستاي در بايستي نظامپنداري تدوين
اول وهله در گفتاري نظام (مثبت نظامپنداري) آن محتواي و
.گردد وضع و تدوين دوم ، وهله در كرداري نظام و
بايستي رواني بهداشت از برخوردار و آزاده انسان يك
خود ذهن مخيله در خود سكوت و تنهايي گوشه در را هرآنچه
كردار و درگفتار دارد باور آن به و ميانديشد آن به
با متناسب بايد را خود گفتاري نظام.سازد متجلي خود
متناسب را خود كرداري نظام و كند تنظيم خود نظامپنداري
اين غير در و كند تنظيم خود پنداري و گفتاري نظام با
.ميشود تهديد وي رواني سلامتي صورت
آوردن در كنترل و قاعده نظم ، تحت براي كه راهكاري
ميشود ، پيشنهاد خارجي و داخلي مزاحم و بازدارنده محركهاي
تحت مغز از بخش يك در بايستي ابتدا آنها كه است اين
اصلاحات شوند ، ارزيابي مغزي نظارت و كنترل مركز عنوان
مثبت و لازم پالايش از سپس و گيرد صورت آنها روي لازم
.شوند فرستاده نظامپنداري به شدن
و كنترل (خارجي و داخلي) محركها منفي پيامدهاي خصوص در
تبديل نهايتا و آنها پردازش همينطور و آنها پالايش
با همسو و خوشبينانه مثبت ، گفتار يا رفتار يك به آنها
از بهينه بهرهبرداري و مطالعه شرايط با سازگار و محيط
براي و شود سفارش انساناكيدا رفتار بر سيستمي رويكرد
نظام نظامپنداري ، سازماندهي از ميتوانيد بيشتر استفاده
.شويد بهرهمند كرداري نظام و گفتاري
نظامپنداري ، اعتبار و كارآمدي معيار اينكه آخر نكته
هر.است وفاق تامين و نشاط تضمين مثبت ، كرداري و گفتاري
منظور و مقاله غايت شوند ، برآورده اهداف اين كه زمان
ذهني قالب و فكري سيستم كه فردي.است شده حاصل نگارنده ،
و نشاط زوالناپذير و مستحكم ستونهاي خصوص در را نگارنده
يك از كه شد خواهد زيستي فضاي صاحب كند ، درك خوب وفاق ،
و سرزندگي و است شادمان و نشاط با خويشتن ، دنياي در سو
گامهايش نافذ ، چشمانش ميشود ، هويدا چهرهاش در انبساط
لحظهلحظه و منظم و منسجم ذهنش قوت ، با قلبش استوار ،
خواهد اميدواري و سختكوشي سرزندگي ، صفات به متصف زندگيش
و سازگار خويشتن از خارج جهان با ديگر سوي از و شد ،
خود ، حقوق احقاق جهت در فداكاري و تلاش ضمن.است موافق
فرا خوب را ديگردوستي فن.است قايل ارزش ديگران حقوق به
مواقع در و ميآموزد را ديگران با ارتباط مهارت ميگيرد ،
قدرت و قابليت محيط هجوم برابر در و زندگي شرايط بحراني
تجربه نيكي به داراست ، را محيط با سازگاري و خود از دفاع
تعارض هنگامه خويشتن از خارج جهان قلمروي در كه ميكند
ديگران حريم و قانون به و كرد وضع مقرراتي بايستي منافع ،
.گذاشت احترام
از خرسندي و بدبينانه نگرشهاي منفي ، تصورات كمبيني ، خود
خود و هستند نشاط اصلي دشمنان نامطلوب ، وضعيت و شرايط
قانون ، و مقررات ضوابط ، به پايبندي عدم خودخواهي ، و محوري
تبعيض و خشونتطلبي و غرور ديگران ، حدود رعايت عدم
.هستند وفاق و سازگاري اصلي موانع
لازمه و ارزشمند بزرگ ، سرمايه دو كه را وفاق و نشاط
خواهانيم تندرست و سالم انسانهاي تمام براي هستند زندگي
و نشاط همسوبا مستقيم شكل به ديگران وفاق و نشاط زيرا
.ماست وفاق
حسينپور سعيد
:ماخذ و منابع
علمي ، اطلاعات سلامت ، روانشناسي سيدمهدي ، .گلستان - 1
.فروردين 1378 شماره 6 ،
(مترجم) كامران.شهباز روح روح ، و جسم ديويد ، .جنكينز - 2
نشر مركز:تهران سوم ، شماره نهم ، سال جهان ، بهداشت ،
دانشگاهي
فاطمه حيات ، رواني ابعاد ،(John Orley) جان.اورلي - 3
سوم ، شماره نهم ، سال جهان ، بهداشت ،(مترجم) خواجويفر
دانشگاهي نشر مركز تهران ،
چه كودكان در شادي و غم ،(مترجم) ابوالقاسم.آوند - 4
شماره 6 ، سيزدهم ، سال علمي ، اطلاعات ،!دارد؟ فرقي
فروردين 1378
انسان ، رفتار بر سيستمي رويكرد داريل ، دبليوفريد ، - 5
و آموزش در مديريت فصلنامه (مترجم) ميركمالي سيدمحمد
بهار1374 چهارم ، سال شماره 13 ، پرورش ،
جريان در دستگيرشده افراد از 1000نفر
هستند سال زير 18
فوتبال ، بازيهاي
يك حدود:گفت اطفال مجتمعقضائي رئيس:اجتماعي گروه
چهاربازي با درارتباط شده دستگير افراد از هزارنفر
.هستند سال زير 18 فوتبال ، ملي تيم
از:افزود باخبرنگاران گفتوگو در ديروز جعفري رضا
در ديگر عدهاي و تبرئه تعدادي دستگيرشده افراد
.هستند محاكمه درانتظار وتربيت اصلاح كانون
درسطح فوتبال مسابقات از بعد عدهاي:افزود وي
شهروندان و شهر براي را مشكلاتي تهران ، خصوصا و شهرها
.آوردند بوجود
افراد بيشترين:گفت اطفال مجتمعقضائي رئيس
:افزود ويشدند محكوم نقدي جريمه به دستگيرشده
دختر دستگيرشده ، افراد از درصد تاچهار سه حدود
نداشتن و حرام فعل ارتكاب آنها اتهام كه بودهاند
.است حجاب
دردادگاه بايد سال زير 18 افراد جرائم:گفت جعفري
انقلاب ، دادگاه اساس وبرهمين شود رسيدگي اطفال
.داد مجتمعقرار دراختياراين را سال زير18 متهمان
تعداد همين تقريبا:گفت اطفال مجتمعقضائي رئيس
بهپرونده كه شدهاند دستگير نيز سال بالاي 18 افراد
.ميشود رسيدگي انقلاب دادگاه در آنها اتهامي
گونه هيچ جوانان وشعف شادي اينكهمابا بابيان وي
بهانه را اين عدهاي متاسفانه:گفت نداريم مخالفتي
ومسلمان ايراني يك شان در كه رفتاري و ميدهند قرار
خارج شادي ، مراسم حدمتعارف واز شده مرتكب نيست
.ميشوند
حق كس هيچ كه اسلامي قاعده اين به اشاره با وي
در:گفت ندارد را ديگران به وخسارت ضرر واردكردن
پيش فوتبال اخير مسابقات از پس كه مسائلي جريان
خصوصا نقليه وسائط بانكها ، ساختمانها ، آمده ،
همگاني تلفنهاي وباجههاي واحد شركت اتوبوسهاي
.ديدهاند خسارت
ندهند اجازه خواست ، والدين و خانوادهها از وي
اينگونه در تماشاچي صورت به حتي فرزندانشان
.كنند شركت فعاليتها
اتخاذ تصميمات به بااشاره اطفال مجتمعقضائي رئيس
حوادث اينگونه تكرار از جلوگيري براي شده
و مجتمع قضات شركت با جلسهاي روزپيش دو:اظهارداشت
كه شد قرار جلسه دراين و شد تشكيل اطفال شعب
ماده 22 موضوع مجازات تخفيف به مربوط ازمقررات
.نشود استفاده اسلامي مجازات قانون
اجازه دادگاه به اسلامي مجازات قانون ماده 22 در
.بدهد تخفيف پرونده ، كيفيت به باتوجه شده داده
يا دانشگاه مدرسه ، به شده محكوم فرد معرفي جعفري ،
اطلاع براي محكومان اسامي انتشار وي تحصيل محل
ديدار چند ديدن از شده محكوم فرد محروميت مردم ،
جمله از را وارده خسارت پرداخت و فوتبال
ميشوند ، محكوم اين از بعد كه افرادي مجازاتهاي
.كرد ذكر
اطلاعيهاي در چهارشنبه روز نيز تهران استان كل دادگستري
عوامل با دادگاه ، ويژه شعبه چند اختصاص با كرد اعلام
.شد خواهد برخورد شدت با تهران شهر سطح در اغتشاش
مورد در نگراني ابراز دنبال به:است آمده اطلاعيه اين در
حقوق به فرصتطلب عدهاي تعدي و خشونتآميز رفتار
سلب و مزاحمت ايجاد خصوصي ، و عمومي اموال تخريب اجتماعي ،
مامور كه تعيين ويژهاي شعب تهراني ، شهروندان آسايش
توسط فوق اتهامات به كه است افرادي تخلفات به رسيدگي
.ميشوند دستگير دادگستري ضابطين
اين حساب موظفند دادگستري ضابطين:ميافزايد اطلاعيه اين
جدا طبيعي شادماني و احساسات ابراز از را طلب آشوب افراد
جديت با كنندگان سوءاستفاده غيرقانوني رفتار با و نموده
.نمايند برخورد قاطعيت و
فردا امروز ، ديروز ، ;فوتبال
شعارها اينگونه چرا
فوتبال بازيهاي پايان با پس اين از ميكنند ، آرزو گروهي
.غلط هم و است محال هم آرزو اين.نيايد خيابانها به كسي
:چون است محال
...و اجتماعي فرهنگي ، عوامل مجموعه محصول پديده ، اين -1
هيچ نميتوان و گرفته شكل ساليانمتمادي طي كه است
بسيار حادثهاي آنكه مگر كرد حذف شبه يك را پديدهاي
مثل حادثهاي.بكشاند تعطيل به را آن موقت صورت به بزرگ
.ريشتري زلزله 7 يك وقوع
بين در گمشدن انبوه ، ميان در حضور شيريني جمعيت ، -2
كشف را ظاهرسازي و مصلحتانديشي بدون خود بروز و ديگران
هيچ كه است وسوسهانگيز آنقدر حلاوت اين و كرده پيدا و
آرزو اين و.بود نخواهد كارگر خانه در ماندن براي ترفندي
(است محال چند هر) آن تحقق صورت در كه دليل بدان است غلط
و زمان كه شكلي.كرد خواهد بروز شكلديگري در پديده اين
.نيست پيشبيني قابل آن وقوع محل
حركت اين هدايت و اصلاح نگرانيها ، رفع براي راه تنها
اين اصلاح و هدايت از كه تعريفي هر با كس هر اما.است
چيزي -باشد10 داشته توجه نكته چند به بايد دارد حركت
پيامبر ايوب همچون -نخواهد20 آنها آرزوي و فطرت خلاف
نبايد را راهحل اصلاح ، اين براي -باشد30 بردبار و صبور
از يكي مثلا.كرد جستجو فوتبال به مربوط مسائل در
شعارهاي بيان و طرح اخير ، بهماجراهاي مربوط انتقادات
.است ناپسند
ابراز اصلي مظاهر از يكي شعار متمادي ، سالهاي طي در
اكثريت سالها اين در.است بوده ايران در نظر و عقيده
دستهها ، گروهها ، سوي مطرحشدهاز بيانات و شعارها مطلق
چند داراي خاص شرايط لحاظ به مختلف گرايشهاي و شخصيتها
:است بوده اصلي ويژگي
زنده يا بر مرگ -است 4 سياسي -است 3 مطلق -است 2 صريح -1
.است باد
است ، كرده زندگي گفتمان نوع اين با سالها كه جامعهاي
هيجان تخليه و بروز به هنگامنياز ناآگاهانه يا آگاهانه
بر و -سياست به نزديك مطلق ، صريح ، نوع از شعارهايش خود ،
خواهد باد ، زنده يا بر مرگ - خود روز آن هواي و حال حسب
.بود
ميان در شعارها اينگونه اصلاح براي راهحلها از يكي پس
است آن ميآيد ، خيابانها به فوتبال بهانه به كه جمعيتي
.شود اصلاح سخنوران شعارهاي و بيان لحن ، كه
كدخدازاده علي
اصفهان اسلامي انقلاب دادگاه دوباره حكم
به قيراطي الماس 78 سنگ بازگرداندن براي
مالك
دومين براي اصفهان اسلامي انقلاب دادگاه:اجتماعي گروه
سنگ خواست اصفهان استان فرهنگي ميراث از حكمي طي بار
(بابك افراسياب) سنگ اين اصلي صاحب به را قيراطي الماس 78
.گرداند باز
سنگ صاحب بابك افراسياب حقوقي وكيل صالحي بهروز دكتر
:گفت اصفهان اسلامي انقلاب دادگاه تازه حكم پيرامون الماس
از الماس سنگ گرفتن پس باز از بابك افراسياب امتناع
سنگ بود معتقد وي كه دليل اين به اصفهان فرهنگي ميراث
موجب ما حقوقي پيگيري و است شده قبلي سنگ جايگزين ديگري
راي صدور به مبادرت اصفهان اسلامي انقلاب دادگاه شد
به الماس سنگ قطعه يك عين گرداندن باز بر مبني تازهاي
.كند آن صاحب
سال به مربوط الماس سنگ پرونده ماجراي ميشود يادآور
استان از اسفراين شهر در صاعقهاي سال آن در كه است 1372
شخصي ملك در صاعقه ادامه و پيوست وقوع به خراسان
ملك اين صاحب كنجكاوي كرد ، برخورد زمين به بابك افراسياب
كارشناسان مدتي از پس كه رساند الماس سنگ قطعه به را او
از گروهي سپس زدند ، تخمين تومان ميليارد را 200 آن قيمت
قضايي نيابت با قطعه اين ضبط براي اصفهان استان دادگستري
فرهنگي ميراث تحويل الماس سنگ قطعه و شده اسفراين عازم
در شد موجب بابك افراسياب پيگيري و شكايت شد ، اصفهان
دادگاه و شود داده سنگ بودن عتيقه غير به حكم نهايت
را قطعه اين گرداندن باز حكم سال 1378 شهريور در انقلاب
جايگزين ديگري سنگ اينكه ادعاي با آن صاحب اما كند صادر
قانوني مجاري از سپس و كرد امتناع آن گرفتن از است ، شده
دادگاه دوم حكم نهايت در كه كرد دنبال را ماجرا حقوقي و
.شد صادر آبان اول انقلاب
هفته "سياستروز" روزنامه مسئول مدير
ميشود
محاكمه آينده
مسئول مدير پور يوسف علي اتهامي پرونده:اجتماعي گروه
جاري ماه آبان هفتم دوشنبه روز روز سياست روزنامه
.ميشود رسيدگي تهران عمومي دادگاه شعبه 1410 در
اين تهران ، استان دادگستري عمومي روابط بهگزارش
مطبوعات منصفه هيات اعضاي حضور با و علني دادگاه
نفت ، و اطلاعات كشور ، وزارتخانههايميشود تشكيل
سازمان بلوچستان ، و سيستان و لرستان استانداران
دبيركل و زندانها سازمان اسلامي ، انقلاب مجاهدين
روزنامه مسئول مدير شاكيان جمله از مشاركت جبهه
.هستند
|