آوريم شوق سر بر را دانشآموزان
زيبايي و زندگي محيطزيست شدن آلوده با
ميگريزند ما از
ترافيك مشكلات حل براي نخست شرط هماهنگي ،
است تهران
آوريم شوق سر بر را دانشآموزان
و اشتياق ;شده دوخته من به كنجكاو چشم جفت چهل از بيش
لبخند با نوجوان دانشآموز چهل.ميزند موج آنها در شور
انگار.بيتابند و انرژي پرميكنند نگاه من به مهر و
و آرام بدهم ، آنها به است قرار كه درسهايي شنيدن براي
مرا حرفهاي و ميكنند توجه من كلام هر به.ندارند قرار
منتظر و نو كتابهاي و دفتر.ميپذيرند مطلق حقيقتي مانند
آنها از چه هرآن انجام براي و ميآورند بيرون را خود
تا كه مطمئنم و هستند سراپاگوش.آمادهاند شود خواسته
بايد را آنچه و ميدانند بدانند ، بايد را آنچه بعد جلسه
.است ماه مهر اول هفتهمينويسند بنويسند ،
مرا حرفهاي حوصله اصلا.ميرسند نظر به كسل و خسته
نيست آن توجهيپشت كه بيروح چشمان با عدهاي.ندارند
رانگاه بيرون ازپنجره بعضيها.شدهاند خيره من به
چيزي دنبال ميزشان جا يا كيفها نفرتوي چند.ميكنند
نگاه ساعتهايشان به بار يك دقيقه چند هر ميگردند ،
را درس و ندادهاند انجام كامل را تكاليفشان.ميكنند
.است ماه آبان اول هفته.نكردهاند حفظ خوب
چه جذبه و اشتياق همه آن سر بر كه ميپرسم خودم از
شد؟ پنهان رخوت و دلزدگي پس در چرا چشمهايشان برق آمد؟
و شاد شاگردان همان مغموم و بيتوجه دختركان اين آيا
طور هر را سوالها اين جواب هستند؟ من مشتاق و پرانرژي
و بحث به دبيرهايشان و خودشان باكنم پيدا بايد هست
.مينشينم گفتوگو
يك تا سه":ميگويد است ، دبيرستان دوم كلاس كه...شيوا
يا بدهيم گوش و بنشينيم بايد فقط طولاني ساعتونيم
كمي كلاسها بين ميشد كاش.است سختي كار واقعا.بنويسيم
خود وكيلي خدا.باشيم داشته موسيقي كلاس يا كنيم ورزش
يك به ظهر تا صبح از روز هر هفته روز شش ميتوانيد شما
نيست آنها در جالبي مطلب هيچ كه كننده كسل سخنراني سري
"كنيد؟ توجه
آموزش در هيچوقت هيچكس ، چطور.ميكشم خجالت او از كمي
نوجوان يك نياز و خواست ابتداييترين فكر به ما وپرورش
ثابتي ساعتهاي گنجاندن آيا نبوده؟ است تحرك و تنوع كه
دو ، شنا ، مانند واقعي ورزش)ورزش يا موسيقي براي
و واليبال توپ يك با ورزش نام به زنگهايي نه ژيمناستيك
مشكل واقعا دبيرستانها هفتگي برنامه در (دانشآموز چهل
است؟ غيرممكن يا
انگار كه ميكند نگاه من به طوري ساله ، پانزده..صديقه
.كرده متعجب را او پرسيدنش كه است روشن آنقدر سوالم جواب
و ميل با كه نيست جالب آنقدر درسها از هيچكدام":ميگويد
آنهايي حتياست حفظي مطالب همه.بخوانيم را آنها علاقه
درس تئوري ما به داد ياد عملي طور به ميشود كه را
هم ظاهرشان كه است زياد آنقدر كتابها حجم تازه ، ميدهند
".ميترساند را آدم
مطالب ما بيشتر براي":ميگويد است قدريبازيگوش سمانه
آسانتر كمي درسها نميشد.است كننده گيج و سخت درسي
هيچ.معلماست از اشكال هم كمي ببخشيدها ، البته ، باشند؟
تا اول جلسه همان از.نيست كارشان در ابتكاري يا تنوع
سعي باشم ، معلم من اگر.ميدهند درس جور يك سال آخر
آنها كه ميكنم كاري.كنم غافلگير را بچهها گاهي ميكنم
ويژگيهاي تدريس براي مثلا باشند ، نكرده پيشبيني
"!!ميبرم كلاس سر زنده موش يك خونگرم جانوران
:ميپرسد من از.ميدهد جواب سوال يك با را سوالم...مينا
معلمها و هستم كلاس سر كه زنگ هر و روز هر ميدانيد"
خوب ، كه پرسم مي خودم از پرسم؟ چيمي خودم از ميدهند درس
به آيندهام زندگي كجاي در ميخورد؟ من درد چه به اين
پيدا احتياج محاسبه اين يا معادله اين يا فرمول ، اين
"ميكنم؟
ميكنم حس.نكنم صحبت ديگري دانشآموز با ميدهم ترجيح
:كردهاند بخشندهعمل بسيار بزرگترها ما برابر در آنها
با را ما اشتباهات و ندانمكاريها كاريها ، كم خطاها ، همه
.پوشيدهاند چشم آنها واز كردهاند تحمل بزرگواري
ميكنم ، صحبت كه دبيرستان ادبيات سابقه با بادبير
بسيار آموزشي فضاهاي":ميگويد و ميشود باز دلش سردرد
به ببينيد ، را خودمان دبيرستان همين.هستند كوچك و تنگ
مناسب نفر برايپانصد بيروح و كوچك حياط اين شما نظر
.مينشيند شاگرد تخته دم تا ديدهايد ، كه را كلاسها است؟
بسيار ساعات در را زيادي مطالب دارد وظيفه دبير يك تازه
و انرژي تمام او كه ميشود باعث اين و بدهد درس محدودي
هر به معلمين معمولا.كند موضوع اين صرف را خود كوشش
.كنند تمام كم وقت وجود با را كتاب تا ميزنند دست ترفندي
كيفيت درنتيجه و دبير يك انگيزه و ميل و كارآيي خوب ،
".ميآيد پايين شرايطي چنين در او كار
رغبتي دانشآموزان اكثر":است معتقد شيمي دبير خانم اما
آنها تدريس شيوه و درسها اين از.ندارند تحصيل به
پاره نفرت و خشم با را كتابهايشان سال هر آخر بيزارند ،
در آنها براي اختياري واحد تعدادي لااقل ميشود.ميكنند
كه بروند كلاسهايي سر را هفته در ساعاتي تا گرفت نظر
".دارند دوست واقعا
علت را كلاس هر زياد جمعيت انگليسي زبان دبير خانم
اعتقاد بهميداند مشكلات بيشتر غيرمستقيم يا مستقيم
ازدحام و سروصدا باعث كلاسها زياد جمعيت ايشان
اوضاع كنترل براي است ناچار معلم.ميشود دانشآموزان
به متوسل گاهي حتي و دهد نشان جدي و خشك برخوردهاي
و آزردگي باعث برخوردها نوع اين.شود لفظي خشونتهاي
قلبي پيوند ايجاد اصولا.ميشود دانشآموزان دلزدگي
مشكل شرايط اين در نظر مورد عاطفي رابطه و شاگردي و معلم
و شناخت فرصت شاگرد و معلم درواقع.است غيرممكن يا و
.ندارند را يكديگر داشتن دوست
با كه هستند گروههايي وسيعترين دانشآموزان و معلمين
ما فعلي آموزشي كيفيت اگر.دارند سروكار پرورش و آموزش
كننده نگران وضع بهبود خواهان اگر و نميكند راضي را
آموزشي نظام در تحول و تغيير نوع هر براي هستيم ، كنوني
سپس و بدانيم شويم ، جويا را آنها نظريات ابتدا است بهتر
يك هيچ مسئوليت كه باشيم داشته خاطر به و ببنديم كار به
.نيست ديگري از كمتر نسل اين دربرابر ما از
خرمي فريده
تهران منطقه 8 / انگليسي زبان دبير
زيبايي و زندگي محيطزيست شدن آلوده با
ميگريزند ما از
چندان نه زماني گوينددر مي ها بزرگ مادر و ها پدربزرگ
كه مازندران و گيلان بزرگ و كوچك رودخانههاي تمام دور
درياي سوي به البرز جبال سلسله از گرفتن سرچشمه از پس
بود ماهيها و آبزيان انواع از سرشار ميسپردند ، راه خزر
بچه انبوه مينهاديم ، پا رودخانه ساحل به كه هنگامي و
نرم ماسههاي روي گلهوار كه ميديديم را ماهيها
چندان دو را آن ساحل و رودخانه زيبايي و ميلغزيدند
تخمريزي براي آزاد ماهيهاي سال از ايامي در.ميكردند
ميكردند حركت رودخانه طرف به دريا از رود سرچشمههاي در
تمام رودخانه ، امواج و نشيب و فراز از عبور هنگام و
ياد به خوب و ميگذاشتند نمايش به را خود زيباييهاي
تنكابن كيله چشمه رودخانه آزاد ماهيهاي درباره كه دارم
به.ميشد نقل سينه به سينه مردم ميان در افسانههايي چه
آلوده را آب.ميداشتند پاس را محيطزيست مردم راستي
مهريه و روشنايي مظهر زندگي ، منشا آب كه چرا.نميكردند
.است "س"زهرا فاطمه حضرت
زيادي زمان ماهيگيري ، براي بومي ماهيگيران روزها ، آن در
واقع در.بود نعمت وفور رودخانه چون.نميكردند صرف را
ديگري عليه يكي اينكه نه بودند هم مكمل طبيعت و انسان
.ميكنند عمل يكديگر عليه دو اين امروزه ، اما.باشد
نابود را جنگلها گوناگون شركتهاي قالب در طماع آدمهاي
اين به ويرانگر سيل ساختن جاري با نيز طبيعت ميكنند ،
.ميدهد پاسخ ناسپاسي
در صنعتي يا و خانگي فاضلاب كردن جاري با ما يا
آبزيان و ماهيها ميكنيم ، آلوده را رودخانهها ، آبها
ميگريزد ما از آنچه حقيقت ، در و ميگريزند ما از نيز
از كه تواناست آفريدگار و هستي جهان وبركت زندگي از بخشي
از جمعي ، تلاش با و بياييم خود به.ميشود دور ما دسترس
اگر كنيم ، جلوگيري جنگلها نابودي و رودخانهها آلودگي
آينده در كند ، پيدا ادامه جنگلها نابودي و آب آلودگي
و برميبندد رخت ما سرزمين شمالي نواحي از بركت و زيبايي
مورد را آبزيان و ماهيان زندگي خزر درياي وسيع آلودگي
.دهد مي قرار جدي تهديد
سليميان سپيده
ترافيك مشكلات حل براي نخست شرط هماهنگي ،
است تهران
در رانندگي حوادث شمار كه بود شده نقل خبرها ، از يكي در
تعداد كه درحالي است انگليس كشور برابر ايران32
.است بيشتر ازايران بهمراتب كشور آن درخيابانهاي خودروها
به كمك و تهران ترافيك مشكلات ريشه شناخت براي نيست بد
كه لندن در.بپردازم لندن شهر مورد در مثالي ذكر به آن حل
بهنام دارد وجود خياباني است انگليس شهر بزرگترين
و بدقوارهترين ما نظر از ظاهرا خيابان اين.آكسفورد
و كم بسيار خيابان عرض زيرا است خيابان غيرفنيترين
و چهارراهها در فقط نه آنهم متعدد راهنمايي چراغهاي
نظر از و شده تعبيه هم پياده عابرين براي بلكه تقاطعها
خيابان اين زيرا است بدتر بسيار وضع پياده عابر تردد
هميشه بينالمللي مشهور متعدد فروشگاههاي وجود بهعلت
.است جمعيت از مملو
طرف دو در دوطبقه اتوبوسهاي شلوغ و تنگ خيابان اين در
تاكسيها و ميباشند تردد در زياد بسيار تعداد به خيابان
اشغال را خيابان سطح هميشه فراوان نقليه وسائط ساير و
مشاهده و خيابان سطح به نگاه اولين در و كردهاند
حال در لابد ترافيك كه ايناست تصور نقليه وسيله اينهمه
درايستگاههاي بدانيد كه است جالب بسيار اما است ، توقف
ديجيتالي صفحات هست هم متعدد كه خيابان اين اتوبوس
به دقيقهاي چه اتوبوس هر كه ميگويند شما به دقيقا
داريم ما كه صورت بهاين راهبنداني و ميرسد ايستگاه
ميافتد ، اتفاق اين چرا حالا.نميشود مشاهده مطلقا
تصميم باشند كه جناحي هر از دستاندركاران همه لابد
را مردم و حل را مشكل علمي ديد با گرفتهاند
براي هم حالا.وادارند مقررات رعايت به علاقهمندانه
اينكه آن و دارم پيشنهاد يك تهران خصوصا خودمان كشور
خيابان سطح از ما خيابانهاي همسطح كه را ترافيك مسئله
وسيله و كمتر ما پياده عابر هم و است پهنتر آكسفورد
بيمسئلهترين ترافيك مسئله حل اينكه نيز و كمتر نقليه
كه نميكند برخورد جناحي هيچ به كه لحاظ اين از است مشكل
نيست ما فرهنگي ارزشهاي با مغاير و باشد كار در مخالفتي
حل براي بنابراين.دارد فرهنگي بار مشكلات اين بگويم كه
با راهحلي و طرح هرگونه بايد نخست وهله در موجود مشكلات
شود ، سپرده بهاجرا موجود دستگاههاي ميان كامل هماهنگي
يك بهعنوان سيما و صدا بخصوص جمعي ، ارتباط وسايل بخصوص
چرا باشند ، فرهنگي كار به موظف دولتي و جمعي مهم رسانه
است ملي مسئله يك تهران پرجمعيت شهر در ترافيك مسئله كه
.دارد كشور و مردم براي پرخسارتي بسيار پيامدهاي كه
و برخوردارند كافي عرض از شهري معابر بيشتر كه درحالي
خودروهاي با شهر خيابانهاي در موجود خودروهاي تعداد
بايد چرا است ، كمتر مراتب به لندن آكسفورد خيابان مثلا
.باشيم شهري آمد رفتو در خسارت و مسئله اينهمه متحمل ما
و سرعت نميشود ، رعايت رانندگان توسط مقررات اينكه ، جز
رانندگي ، و راهنمايي علائم به توجه عدم بيجا ، سبقتهاي
.ميباشد تهران شهر در ترافيكي گرههاي ايجاد اصلي عامل
هماهنگ برنامهريزي موجود امكانات همين با اگر من نظر به
هر براي قاطعانه و آيد عمل به مرتبط سازمانهاي كليه با
و جدي بسيار ليكن كوتاهمدت برنامههاي مشكلات از يك
شاهد كوتاهي مدت در شود ، اجرا و تنظيم پيگير و علمي
خواهيم تهران خصوصا شهرها ترافيك وضع در محسوس تغييرات
رانندگي نحوه اكنون كه كنيم توجه نكته اين به بايد و بود
فرهنگ درباره قضاوت معيارهاي از يكي شهرها ، ترافيك و
بدي چشمانداز تهران ترافيك متاسفانه و است شده ملتها
.ميگذارد نمايش به را
شمسايي محمدرضا
|