سرانجام
جدي كاملا ادبي جايزه يك ;بوكر
رسيد استراليا به بوكر 2001
زندگي يك جمعه داستان
ادبيات متن در مردي خلاقيت تولد روز
ها آثار و زندگي به نگاهي آشنا غريبه
آمريكا در چيني يك
جين
مديران تغيير كند روند
مه در چشماندازي
دوم كابينه در سينمايي جديد
فيلمش ديگران گفتم را داستاني هر:جليلي
كردند
يار نبودي ما با هم تو كوتاه برشهاي
است اين مسئله گردون
داوري در خلاقيت و سوره تئاتر جمعه نگاه
عقابنشان انگشتر قاب در سينما
ذرهبين زير هاليوود
كيش در جهان و ايران نويسندگان
سرانجام
جدي كاملا ادبي جايزه يك ;بوكر
رسيد استراليا به بوكر 2001
بوكر 2001 برنده استراليايي نويسنده كري پيتر
نويسنده ، شيفر راشل _ انگليسي نويسنده ايوان ، مك يان
ميلر ، اندرو _انگليسي نويسنده ميچل ، ديويد _ آلماني
جمله از انگليسي نويسنده اسميت ، آلي و انگليسي نويسنده
بوكر 2001راه نهايي بخش به آثارشان كه بودند نويسندگاني
.يافت
،(داوران هيئت رئيس) بيكر كنت:بوكر 2001 داوران هيات
رابرتز ميشله ،(منتقد و نويس رمان) هنشر فيليپ
ديلي ادبي بخش دبير) سامرسكيل كيت ،(شاعر و رماننويس)
.(نويسنده و دانشگاه استاد) واتسون روري و (تلگراف
بهنام عليرضا
و ناشران اتحاديه امسال ماه شهريور اوايل وقتي
گرفت تصميم غيرمترقبه اقدامي در انگليس كتابفروشان
جمعي رسانههاي طريق از را خود اوليه نامزدهاي فهرست
قصد كه كرد ترديد مسئله اين در كسي كمتر كند منتشر
.كنند گرمتر را رقابت تنور كه است آن جايزه اين داوران
از.داشت وجود نامي جور همه نفره فهرست 24 اين ميان در
بار دو يا يك اين از پيش كه كساني تا نوبل سابق برندگان
.بودند برده خانه به خود با را بوكر جايزه
جريان در و اتحاديه اين توسط ساله همه كه بوكر جايزه
از يكي به زبان انگليسي نويسندگان مابين فشرده رقابتي
رقمي ;داشت ارزش دلار هزار امسال 31 ميشود اهدا آنها
اما است هيچ نوبل مانند جايزهاي ارزش برابر در البته كه
تصاحبش براي نويسندهاي كه دارد را آن ارزش هرحال به
بر علاوه حقيقت در.كند تحمل را اضطراب نيم و يكماه
مهمترين آن مالي ارزش و جايزه اين تبليغاتي هياهوهاي
كه است اعتباري ميكند وسوسهبرانگيز را تصاحبش كه چيزي
اعتباري ;است كرده پا و دست خود براي قرن يك طول در بوكر
و جهاني فروش در برنده ادبي اثر موفقيت ضامن بيترديد كه
.شد خواهد آن تيراژ رفتن بالا
انتظار در نوبليها
وقتي انگليس ، ساكن ترينيدادي نويسنده نايپل ، اس.وي
در را (Half a Life) "زندگي نيمه" كتابش جديدترين نام
هم حدس حتي ديد بوكر جايزه نامزدان اوليه فهرست
جالبي اتفاق چه بعد ماه يك از كمتر كه بزند نميتوانست
برنده ديگر بار يك اين از پيش كه او.ميكشد را انتظارش
را خودش اضطراب و دلهره با احتمالا بود شده جايزه اين
به و ميكرد آماده فشرده و سنگين رقابت اين در شركت براي
.ميداد پاسخ جهاني و محلي نشريات خبرنگاران سوالات
با وقتي بود ، بدي روز نايپل براي شهريورماه يكم و سي
جايزه اين نامزدان نهايي فهرست در كه كرد مشاهده نااميدي
;نكشيد طول زياد نااميدي اين البته.نيست او نام از اثري
در را خودش ناگهان نويسنده اين بعد هفته دو تنها كه چرا
از بعد كه بود پاداشي نوبل جايزه.يافت ثروت و شهرت قله
كنار تلخي و ميكشيد را انتظارش ناكامي تحمل هفته دو
.ميكرد پاك ذهنش از كلي به را بوكر رقابت از شدن گذاشته
بوكر اوليه فهرست در امسال نوبل ، پيشين برندگان ميان از
"گورديمر نادين".ميآمد چشم به نيز ديگري آشناي نام
پيش دهه دو كه كسي جنوبي ، آفريقاي اهل سفيدپوست نويسنده
بار اين بود كرده دريافت سوئد آكادمي از را نوبل جايزه
.شد بوكر دريافت نامزد (The Pickup) "سواري" كتاب خاطر به
فهرست اعلام روز در هم نويسنده اين براي كه اين جالب
به.نداشت وجود جالبي خبر امسال بوكر نامزدان نهايي
خوبي ميانه نوبليها با بوكر داوران امسال انگار هرحال
به ديگري داوري هر مثل چيز هر از بيش كه امري ;نداشتند
.ميشد مربوط مزبور داوران شخصي سلايق
!كن استفاده فرصت از
بيست اعضاي بوكر نامزدان اوليه فهرست اعلام كه حالي در
يك بود ، انداخته تكاپو و تقلا به را فهرست نفره چهار و
جايزه تصاحب براي كمتري اميد كه نيوزيلند بومي نويسنده
حداكثر اثرش تبليغ براي فرصت اين از گرفت تصميم داشت
و بود "گريس پاتريشيا" نويسنده اين نام.ببرد را استفاده
.دارد نام( Dogside story) "كنار و گوشه داستان" اثرش
درباره كه خبري در فرانسه خبرگزاري ماه شهريور پنجم روز
نويسنده اين كتاب فرستاد جهاني تلكسهاي روي بوكر جايزه
مائوريهاي زندگي از دروني تصوير بهترين" را ساله شصت
با خبرگزاري اين.كرد توصيف "جديد قرن در نيوزيلند
نهايي اسامي اعلام از قبل داشت سعي خبر اين مخابره
براي شده ، شناخته و بزرگ نامهايي وجود با كه نامزدها ،
اين تبليغ براي فضايي نداشت ، وجود آنجا در شانسي گريس
مشخص بعد روز پنج و بيست تنها كه كاري.كند پا و دست اثر
.است بوده واقعيتها بر مبتني و شده حساب اندازه چه تا شد
ميشود سختتر رقابت
ابتدا در كه نفري از 24 نفر شهريورماه ، 18 يكم و سي روز
كنار دور از بودند شده اعلام بوكر نامزدان عنوان به
يعني ماند باقي نفر شش جديد فهرست اين اعلام با.رفتند
ايوان مك يان ،(كلي دارودسته حقيقي تاريخ) كري پيتر
روياي) ميچل ديويد ،(اكسيژن) ميلر اندرو ،(اشتباه جبران)
(جهان هتل) اسميت آلي و (تاريك اتاق) شيفر راشل ،(شماره 9
مثل كه رقابتي ;شدند دعوت يكديگر با فشرده رقابتي به
اسبدواني مسابقه يك به بيشباهت "بوكر" كلمه خود معناي
بپردازيم كلمه اين تسميه وجه به اينجا در بدنيست.نبود
بوكر.دارد ادبي جايزه يك با نسبتي چه كه شود معلوم تا
شخصي به اصطلاحا انگليسي زبان در "كتابفروش" بر علاوه
روي شرطبندي مسئول اسبدواني مسابقه در كه ميشود اطلاق
كه است لغوي ايهام همين دليل به درست.است برنده اسبهاي
جايزه گذشته سال كه كانادايي ، نويسنده اتوود مارگارت
:گفت خبرنگاران با كوتاه گفتوگويي در بود ، برده را بوكر
و دشوار اسبدواني مسابقه يك مثل جايزه اين سر بر رقابت"
كتاب قشر سه كه ميشود معلوم زماني نتيجه و است پرهياهو
دست مشترك نظري به بتوانند كتابنويس و خوان كتاب فروش ،
".كنند پيدا
از يكي و كتابفروشان سخنگوي هيل ويليام زمان همين در
:ساخت خاطرنشان اظهارنظري در جايزه اين انگليسي داوران
كه يافت درخواهد شود داخل رقابت اين به كند جرات هركس"
روي فقط ما و است سرعت دوي شبيه جايزه اين واقعا
انتها در آنچه ميكنم تصور.ميبنديم شرط برندهها
كه باشد داشته را ارزشش ميكشد را نويسندگان اين انتظار
".بگذرانند اضطراب در خاطرش به را وقتي چند
فهرست در مانده باقي نامزد شش اسامي اعلام با همزمان
مورد در حدسهايي انتشار به شروع جمعي رسانههاي نهايي ،
شعلهورتر علاقهمندان اشتياق آتش تا كردند اصلي برنده
ميآمد زبان به حدسها اين اكثر در كه نامهايي.شود
."كري پيتر" و "ايوان مك يان":بود نفر دو آن از تنها
زمان سههفته امسال بوكر برنده نام نهايي اعلام تا تنها
.بود مانده باقي
كيست؟ مال دلار هزار يك و سي
دريافت نامزد شش انتظار مهرماه چهارشنبه 25 روز سرانجام
از.رسيد سر به لندن گيلدهال سالن در بوكر امسال جايزه
ديگر بار يك هركدام كه جايزه ، دريافت اصلي نامزد دو ميان
روز اين در كري پيتر بودند ، كرده تصاحب را جايزه اين
True) "كلي دارودسته حقيقي تاريخ" كتاب با توانست
.سازد خود آن از را جايزه (History of the Kelly gang
;اين از پيش سال چهارده نويسنده همين كه بود درحالي اين
جايزه اين "اسكارولوسيندا" كتاب با نيز سال 1988 در يعني
اهالي از كه كري پيتربود داده اختصاص خود به را
ديگر بار يك كه باشد شده خوشحال بسيار بايد استرالياست
كرده دور بريتانيا از را ارزشمند جايزه اين است توانسته
اتمام به سرانجام رقابت.ببرد اقيانوسيه به خود با و
.بود رسيده
دارد؟ اهميت بوكر جايزه چرا
.ميشود متبادر ذهن به ادبي جوايز اكثر درباره سوال اين
را ادبي جايزه يك اهداي تا ميشود سبب عاملي چه راستي به
كه است آن واقعيت كنيم؟ ارزيابي مهم اندازه اين تا
انتخاب براي كتابخوان جامعه به نوعي به ادبي جايزههاي
.ميكند كمك سال يك در شده منتشر آثار انبوه ميان از اثري
نظر در كه ميكند پيدا مضاعفي اهميت زماني نكته اين
كه زبان انگليسي رسانههاي گسترده تبليغات باشيم داشته
نقشي بوكر جايزه موفقيت در است تاثيرگذار كشورها اكثر در
كه جايزه اين نامزدان نام فهرست.ميكنند ايفا عمده
داراي دنيا تمام در گاهي و خود سكونت محل كشور در هركدام
ديگر نكته و دارد جايزه اعتبار از نشان هستند شهرت حسن
حدود تا كه است داده نشان خود تاريخ طول در بوكر كه آن
عمدهتري جوايز كه استراتژيكي و سياسي ملاحظات از زيادي
امر همين و است مانده بركنار كرده احاطه را نوبل مانند
شايد.ميافزايد ادبيات جهان در جايزه اين اهميت به
پوشش را جهان در وسيعي فرهنگي حوزه كه انگليسي زبان
آثار ، كيفيت اما نباشد بيتاثير بوكر موفقيت در ميدهد
در ادبيات دوستداران علاقه مهمتر همه از و داوري كيفيت
جايزه اين شدن گرفته جدي در نبايد نيز را مبدا كشور
.گرفت دستكم
زندگي يك
جمعه داستان
پيرزاد زويا
.ميكند نگاه را حياط پنجره از زن.است زود خيلي صبح
پيشاني از را سفيد طره چند زن.است كرده شكوفه درخت
را درخت كردن شكوفه كه است بار يكمين و چهل.ميزند پس
.ميبيند
كلفتش و سفيد خواب پيراهن.ميايستد پنجره روبهروي
.است سردش كمي حال اين با بسته ، يقه و است بلند آستين
وقت هيچ انگار شكوفهها.ميدهد تكان را شكوفهها باد
يادش ديد را شكوفهها كه باري اولين زننميشود سردشان
.ميآيد
درخت !ببين بيا !پاشو":شد بيدار خواب از شوهرش صداي با
..[كردند تماشا و ايستادند پنجره كنار هم با "!كرده شكوفه
.].
بار.كردند تماشا هم با را شكوفهها اولين بار ده
آمد ، دورها از سردي باد كرد ، باز را پنجره كه زن يازدهم ،
آورده خود با شكوفهايخزيد اتاق توي و زد چرخ درخت دور
مرد كرد ، نگاهش زن.افتاد زن سينه روي سفيد شكوفه.بود
مرد.بود خوابيده آرام زن ، آغوش در نوزادكرد نگاهش
و داشت زردرنگي كرك كه كشيد نوزاد صورت روي را انگشتش
شكوفههاي.خنديد زن ".هلو مثل درست":گفت مرد.بود نرم
.خنديدند درخت روي
خواب از زن داد ، شكوفه يكم و بيست بار براي كه درخت
:بود گفته كسي انگار بود ، كرده صدايش كسي انگار.پريد
تنها اتاق در بچه و زن "...درخت !ببين بيا !پاشو"
را حياط پنجره از و شد بلند پا پنجه روي دخترك.بودند
اتاق توي شكوفههاي و ميچرخيد درخت دور باد.كرد نگاه
.ميگشتند كسي دنبال انگار.ميكشيدند سرك
سرش خستگي درخت.ميداد شكوفه كه بود بار يك و سي درخت
.چيد شكوفه و كرد دراز دست.كرد باز را پنجره زن.نميشد
از.شدند بلند يك به يك شكوفهها.شد شكوفه از پر دامنش
چرخ و شدند رديف هم سر پشت گذشتند ، دراز نخ و نازك سوزن
دختر.كرد نگاه را گل تاج زن.كردند درست دايره و زدند
.كرد نگاه آيينه به و گذاشت سرش روي را گل تاج جوان
يقهاش دور و آستينها سر.سفيد و بود بلند لباسشخنديد
زن.كرد روشن را آيينه شمعها نور.داشت مرواريد و تور
"...خودمان شكوفه !ببين بيا !پاشو":گفت خودش با
شكوفهها بادتنها.است ايستاده پنجره كناره هنوز زن
شكوفهها.ندارند خنديدن حال شكوفهها.ميدهد قلقلك را
.خستهاند
ادبيات متن در مردي
خلاقيت تولد روز
متولد 25مهر بهارلو محمد به هفته اين ما تولد جشن ستون
كامران و متولد 2آبان 1329 محمد استاد محمود 1334 ،
.دارد اختصاص متولد 5آبان 1331 جمالي
محمودي حسن
تولد "ليل بانوي" انتشارات با امسال بهارلو محمد
روزهايي در تولد اين گفتن تبريك و.است يافته دوبارهاي
از است ، تو با تامل قابل رمان اين خواندن لذت هنوز كه
كارنامه با كه كسي براي خوشي اين.است ديگري سرخوشي
آن از بهارلو.داشت خواهد ديگري لذت دارد ، آشنايي بهارلو
زندگياي خود از كه آن از قبل كه است نويسندگاني دست
از باشد ، گرفته توشهاي قصههايش آدمهاي پرداخت براي
قصه اول نسل نويسندگان آثار و زندگي در تحقيق و پژوهش
كمتر كه سالهايي در بهارلواست برده بهره معاصر ايراني
محمدعلي هدايت ، صادق چون نويسندگاني شناخت براي منبعي
با داشت ، قرار جديد نسل اختيار در علوي بزرگ و جمالزاده
فراهم را جديدي امكان نوشت ، آنان آثار بر كه مقدمههايي
زمينههايي آثار اين بر بهارلو مقدمههاي واقع در.آورد
را نويسندگان اين آثار زمينه در بعدي پژوهشهاي براي
رونقي كم سالهاي در بهارلو ، سو ، ديگر ازآورد فراهم
سرو تا كرد تلاش و داد نشان خود از فعالي چهره مطبوعاتي ،
كارنامه.بدهد سالها آن در نويسندگان جماعت به ساماني
و نقد زمينه در چه و داستاننويسي عرصه در چه بهارلو
وقف را خودش كه ميدهد انساني از نشان همچنان پژوهش ،
قبل كه است آدمهايي دست آن از بهارلو.است كرده ادبيات
مسايل ديگر و دارد اهميت برايشان ادبيات خود چيز هر از
.ميداند حاشيه در را
استاد هميشه آن
حسيني روزبه
اشك ، قطرات با و ميكنم گريه مرد ، آن براي نگارش هنگام
كه مرد آن براي ميكنم ، كاغذ پژمرده طراوت را ، جوهر خيسي
به اعدام ميدان سوي آن چولههاي از يكي "چالهسيلابي" در
دردار ، كوچه زير دولاب ، دروازه محله در".ميآيد جهان
بقاياي از رختشويخانه يك متروكه خرابات ، به نرسيده
در خراباتيان شبها كه بود جا پابر هنوز بوذرجمهري بلديه
مفيد ، خان بيژن كنار استاد و "..ميكردند بيتوته آن
بنا "تئاتر آتليه" افقهاي در را قصه شهر ديوارهاي
گره درهم ابروهاي ميشنوي ، كه را استاد نامميساختند
سالهاي روزگار ، زخم از گرفته صدايي و پايين سري و كرده
زخمه انديشهات تارهاي بر را چهل دهه در درخشش و جواني
.ميزند
بر جگرگوشههاي و ميدهد عباس و نصرت و آستيم بوي نامش
آنقدر ميايستي ، كه كنارش.مياندازد خاطر به را سردار
تا را تو كه هست بزرگ آنقدر و نبيني را خود كه هست بزرگ
و ريحان بويخوش و قناري بدون خانهاش.دهد صيقل جان پاي
از سرشار سكوت ، از دلش و ندارد رونق شمعداني سبزي
و تئاتر بازيگران و كسان از خيلي اگر.ناگفتههاست
يافته را ، خود و يافتند سايبان دستانش ، زير ما سينماي
حال در نگاهش ، تلخي در آنچه عوض در كردند ، حراج را خود
خاطر به را همارهاي توان ميكني ، پيدا شوريدهاش
استاد آن نام.ساخت توان كوهي راهش گرد با كه ميآورد
در كه بود صحنه خاك سال سيوپنج تاوان بود ، طالبنسيان
و كشيد دوش بر افتخار پر غربت ، در و ميلهها پشت
ابدي نيسان در خود آن از پيشتر كه چرا بفهمند ، نخواستند
آخرين اين":گفتم روزي ;است زنده هميشه استاد رفتهاند ،
را هميشهترين آن ميگويم امروز و "!نيست استاد بازي
.محمد استاد محمود:ميكند تعريف واژه يك تنها
حقيقت و آدم و اعتماد جستوجوي در
فرجي محسن
!عزيز كامران
دمدستيترين و سادهترين اين.مبارك تولدت اينكه اول
واقعا اينكه ديگر و ببرم كار به ميتوانم كه بود عبارتي
بگويم؟ بايد چه نميدانم
عكسي قاب تو خانه در: بزنم حرف چيزي از بگذار اما
خود در را زيبا و اندوهگين و سياه چشمهايي كه هست قديمي
قاب همان ميگويم؟ را كدام كه ميداني.است كرده محصور
در چشمها ، آن با درست ما جوانيهاي كه رنگ اخرايي چوبي
سال نه و چهل كه گمانم اين بر من.است نشسته آن ميان
درد ، و اشك از نمي با چشمها آن وقتي روزها ، همين در پيش ،
و زيبايي آن بگشايي ، دنيا به چشم تو تا ميشدند بسته
.گذاشتند وديعه به وجودت در را اندوه
با تا شدهاي چشمها آن ميراثدار تو كه است گونه اين
از تهي جهان اين در و بسرايي اميد و زيبايي از اندوه ،
چه پس باشي ، حقيقت و آدم و اعتماد جوي و جست به معنا ،
بسته هميشه براي غمگين و محجوب چشمهاي آن اگر باك
را ما انتظار لحظه هر گودال ، آن اگر باك چه و شدهاند
!مبارك تولدت هم باز عزيزم ، كامران:ميكشد
ها آثار و زندگي به نگاهي آشنا غريبه
آمريكا در چيني يك جين
محمديسرشت مريم
نابغه همان بابل و است چين ارتش بابل آيساك جين ها
روسيه داخلي جنگهاي درباره داستانهايش كه است استثنايي
متشنج را انقلاب از پس روسيه اوضاع كه جنگهايي ;است
كه را ، ظالمانهاي خشونتهاي پيچيدگيهاي بابلكرده
كه داد نشان روشن و واضح چنان بود ، مجاز روسيه در رسما
پرچم زير" داستان مجموعه در.هستند بينظير لحاظ اين از
همچون "جين ها" [اوكانر 1997 فلانري جايزه برنده] "قرمز
را غيرنظامي زندگي و ارتش به مربوط جزييات تمام بابل
كند ثابت اينكه براي و ميكند تعريف و مشاهده
داراي هستند ، ساده غلطاندازي شكل به كه داستانهايش ،
تاريخي انساني ، جنبههاي جمله از هستند ، مختلفي جنبههاي
در دقيق طور به را نياز مورد اطلاعات تمام سياسي ، و
.ميدهد قرار خواننده اختيار
"كتاب 1999 ملي جايزه" برنده ،"انتظار" رمان در جين ها
با و مينيماليستي نثر با - فاكنر 2000/پن جايزه" و
نقطهاي هر در را ، انسانها تمامي مشترك احساسات ظرافتش
.ميدهد شرح ناشناخته جامعهاي در دنيا ، از
شگفتآورش ، و دقيق پراكنده ، جزييات از استفاده با جين
براي مهيجي شكل به را داستان اصلي شخصيت "كنگ لين" دنياي
است گونهاي به "انتظار" رمان اول جمله.ميكند زنده ما
سوم جمله بعد بخوانيم ، هم را دوم جمله ميشويم وادار كه
ميشويم متوجه ناگهان اينكه تا بعدي و بعدي طور همين و
پيرنگ اينكه جز ندارد دليلي اين و شدهايم رمان غرق كه
يا نمايشي جنبه اينكه با دارد ، زيادي بسيار تعليق داستان
آن روايي ساختار اما است زياد تقريبا داستان تصنعي
مشغول و مجذوب ميكند ، خود مجذوب بيدرنگ را خواننده
;تكاندهنده دگرگونيهاي مجذوب و كنايهدار شوخيهاي
طور به موقعيتهايشان و شخصيتها به نسبت را ما درك يعني
در":ميگويد جين.ميكند دگرگون زيركانه و ناگهاني
نزديك خيلي رويدادها و مسائل به راوي "انتظار" داستان
سعي.كنند تعريف و ببينند بايد خوب نويسندههاي.است
كنند تعريف و كنند آشكار را ظرافتها و پيچيدگيها كنند
هوش براي.باشد مزاحم نبايد راوي.افتاده اتفاقي چه كه
خودش برداشت هميشه خواننده شد ، قايل احترام بايد خواننده
".دارد را
است سرنوشت شخصيت
از شخصيتها از يكي "انتظار" گفتوگوهاي از يكي در
اين و "است سرنوشت شخصيت" كه ميكند قول نقل بتهوون
در خصوص به و است رمان برازنده بسيار كه است حقيقتي
فلج عاطفي لحاظ به كه فردي ;ميكند صدق "كنگ لين" مورد
ها موفقيت.است خويش سرنوشت تغيير و تعالي از عاجز و شده
چه از و چطور شخصيتها ميدهد نشان كه است اين در جين
براي اتفاقي چه اينكه.ميكنند تباني جامعه با راههايي
دارد اين به زيادي بستگي ميافتد ، داستان اصلي شخصيتهاي
رمان.ميكنند زندگي زماني چه در و هستند كه آنها كه
كه است بيستم قرن كمونيست جين مورد در قدر همان "انتظار"
نوزدهم قرن يالتاي مورد در چخوف "ملوس سگ با بانويي"
.است
هنر مرتبه بالاترين ;كمدي
كاري "استخر در".است متفاوتي كار جين ها رمان اولين
.دارند فعالي نقش آن در هم هنر و سياست گرچه است ، كمدي
طنز قالبي در را چيني كارگران زندگي رمان اين در هاجين
مورد در است كوچكي داستان "استخر در".ميكشد تصوير به
.است لذتبخش آن شخصيتهاي حماقت و كوچك آدمهاي
كمدي من نظر به ":ميگويد كتاب اين مورد در جين
.است كمنظير و نادر موضوعي.است هنر مرتبه بالاترين
بدون را كمدي ميشود چطور اما است ، تراژدي از پر زندگي
بسياري برخلاف جين ها."است بزرگي نقص اين نوشت؟ هرزگي
به را خود بينش و ديد آمريكايي - چيني نويسندگان از
آمريكايي خوانندگان براي فقط كه نميدهد شكل گونهاي
چين مورد در و است چيني نويسندهاي او.باشد فهم قابل
اما.ميكند زندگي متحده ايالات در تصادفا و مينويسد
زبان او كه است اين ميكند پيچيدهتر را موضوع كه چيزي
خارجي نويسنده كمتر.كرده انتخاب نوشتن براي را انگليسي
بزرگسالي ، در را انگليسي زبان باشد توانسته كه دارد وجود
از سربلندي با كه كساني و بگيرد ياد مسلط ، كاملا هم آن
و كنراد مثل نويسندههايي آمدند ، بيرون ميدان اين
نثر جين ها نثر اماهستند سبك صاحبان بهترين ناباكوف ،
را او نوشتههاي وقتي:محدود واژگان با است سادهاي
آنها انگار كه ميافتيم فكر اين به خود به خود ميخوانيم
زبان كرده ، ترجمهشان خودش بعد و نوشته چيني زبان به را
پيچيده و انعطافپذير بسيار بالقوه شكل به كه انگليسي
نيست ، ديگري چيز پاگير و دست ابزاري جز جين ها براي است ،
وجود با برساند ، هدفش به را او ميتواند كه ابزاري البته
داستانگويي در او عالي مهارت و جزييات به او نگاه اين
نويسنده اين موفقيت براي كه جهانشمولياند استعدادهاي
خواندن از كه اصيلي لذت درواقع ميكنند ، كفايت چيني
.مهارتهاست همين معلول ميشود ، نصيبمان او داستانهاي
زمان فراسوي به رفتن ; ادبيات
ادبيات از قطعهاي هر غايي هدف من نظر به":ميگويد جين
كردن رها معناي به نه اين و.است زمان فراسوي به رفتن
زمان فراسوي به.است آن كردن تجربه معناي به كه زمان
".است ضروري شخصيتها براي چيزهايي چه بفهميم تا بنگريم
مديران تغيير كند روند
مه در چشماندازي
دوم كابينه در سينمايي جديد
مينااكبري
سينماي در حساسيتزدايي دوران بايد را هشتاد دهه آغاز
قصد كه دانست باسابقهاي و اجرايي مديران توسط ايران
.دارند را صنعت اين به آرامش بازگرداندن
سيفالله جانشين عنوان به پزشك حسن محمد معرفي از پس
اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت سينمايي معاونت پست در داد
كه بودند معتقد صاحبنظران اغلب مسجدجامعي احمد سوي از
كار مسند بر كابينه دو بين گذار دوره در تنها پزشك
و جديد كابينه ازفعاليت ماه چند گذشت با ولي بود ، خواهد
را سينما اهالي همه تقريبا پست ، اين در پزشك حضور ادامه
سيد دوم كابينه سينمايي معاونت كه انداخت فكر اين به
اول كابينه دوران در فارابي بنياد مدير خاتمي ، محمد
.بود خواهد
محمدحسن هنوز ميشود شنيده محافل برخي در كه حالي در
و مديران چهره است ، نكرده دريافت را خود رسمي حكم پزشك
و است مانده باقي ابهام پرده در او مشاوران و معاونان
سردرگمي و بلاتكليفي شرايط آمدن وجود به باعث وضعيت اين
به) ساخت پروانه ارائه عدم و شده ايران سينماي بدنه در
شرايط اين شدن حادتر به (محدود مورد چند از غير
.ميافزايد
كه معتقدند ايران سينماي اهالي و سينماگران از گروهي
و ماموريت براساس ايران سينماي فعلي بلاتكليفي وضعيت
.است گرفته شكل سينمايي معاونت در پزشك رويكرد
سينماي براي پزشك وظيفه مهمترين كه معتقدند گروه اين
و سياسي حساسيتهاي كردن كم التهاب ، آوردن پايين ايران
اين با.است جناحي مناقشههاي از سينما حذف و اجتماعي
ميزان كردن كم با ابتدا در كه دارد قصد پزشك ماموريت
ميان در خود حضور كردن كم همچنين و سو يك از توليد
سينماي به را آرامش آهسته آهسته گروهي ، و صنفي برخوردهاي
.برگرداند ايران
سينمايي پستهاي جديد مديران درباره اخباري ديگر سوي از
ميرسد گوش به سينمايي محافل در گذشته هفته چند طي كشور
كنترل و حساسيتزدايي سياست بر آنها مديريتي سابقه كه
صحه بيرون چه و درون در چه سينما هيجان و التهاب
.ميگذارد
ارزشيابي و نظارت اداره در پرابهام حضوري
مدير عنوان به جوان سينماي انجمن مدير مقدم صانعي جعفر
مديري صانعيمقدم.شد معرفي ارزشيابي و نظارت اداره كل
بخش در سينما اهالي با تاكنون كه است اجرايي باسابقه
سينماي از بودن دور همين و داشته كمي برخورد حرفهاي
به را صانعي سينما ، نوع اين خشن برخوردهاي و حرفهاي
اهالي به مهربان اما ناشناخته چهره با مديري عنوان
اداره در مديري چنين حضور.ميكند معرفي حرفهاي سينماي
سينمايي تنشهاي و برخوردها بيشترين كه ارزشيابي و نظارت
بين در آرامشي نويدبخش ميشود ، آغاز آن راهروهاي از
اداره در صانعيمقدم حضور خبر.بود خواهد سينماگران
بازتابهاي تاكنون سينمايي ، محافل در ارزشيابي و نظارت
.است داشته همراه به مثبتي گاه و ابهام از پر
كرد خواهد آغاز خوب خاطرات با فارابي
معاونت بازوي عنوان به فارابي سينمايي بنياد اما
سياست از نيز ايران سينماي پشتيباني مركز و سينمايي
بنياد مدير محبي حميد.است نمانده بيرون حساسيتزدايي
حرفهاي از را فارابي نام توانسته گرچه فارابي سينمايي
از بيشتر موقعيت اين ولي كند خارج سينماگران انتقادآميز
بودند روبهرو حادتري بحرانهاي با آنها كه است رو آن
شنيده ديگر سوي از.توليد وسايل و وامها گرفتن وضعيت تا
سابقه با معاونان از يكي عسگرپور مهدي محمد ميشود
در فارابي مديريت پست در حضور اول فرد عنوان به فارابي
ميان در آشنا نامي اگرچه عسگرپور.است شده گرفته نظر
فيلمسازان اغلب ولي نيست ايراني فيلمهاي تماشاگران
.دارند ياد به او از خوبي خاطرات هميشه ايراني فيلمهاي
باور اين به فيلمسازان كه ميشود باعث خوب خاطرات اين
بنياد مديريت در عسگرپور حضور رهآورد اولين كه برسند
.است جديد مدير و آنها بين نزديكي احساس فارابي
سينما خانه
حساسيتها مرز از عبور و
در فعاليت سابقه جديد ، مديرعامل عنوان به محمدي منوچهر
و سيما در او.دارد همراه به را خصوصي و دولتي بخش دو
اداره مديريت و سياسي گروه مدير چون حساسي وظايف سينما
درباره ديگر سوي از و داشته برعهده را ارزشيابي و نظارت
با.دارد وجود مثبت نظرات كشور سياسي جناحهاي در او
اوج كه سياسي _ سينمايي اخير مناقشات در كه اين به توجه
ميانه مدير يك حضور بود ، سينما خانه جشن به مربوط آن
منوچهر انتخاب شد ، خواهد التهابات آوردن پايين باعث
صنوف همسويي از نشان سينما پستخانه بالاترين در محمدي
جديد سينمايي معاونت سياستهاي با كلان سطح در سينمايي
عنوان به خود حضور نخستين در محمدي منوچهر.بود خواهد
بحران را ايران سينماي بحران مهمترين سينما خانه مدير
اين او خود بار اولين كه مشروعيت ، بحران.دانست مشروعيت
مناقشههاي و بحثها عمق از خبر برد ، كار به را اصطلاح
به دست آن با ايران سينماي كه ميدهد سياسي و اجتماعي
فعاليت بر است ديگري تاكيد اظهارنظر اين.است گريبان
سينماي فضاي كردن جور و جمع با دارند قصد كه جديد مديران
نظم دوم وهله در و بيروني آرامش اول وهله در ايران
آن آينده براي تا برگردانند سينما به را بوروكراتيك
.بگيرند جديدتري تصميمهاي
فيلمش ديگران گفتم را داستاني هر:جليلي
كردند
تاجيك محمد
آنها از يكي كه دنيا مشهور فيلمساز شديم 20 اطلاع با
در عاشقانه داستان يك ميخواهند است "جليلي ابوالفضل"
انجام گفتوگويي جليلي با.بكشند تصوير به را پاريس
.ميخوانيد كه دادهايم
مشهور فيلمساز شركت 20 با فيلمي ساخت از جليلي آقاي &
خبر؟ چه پاريس در
آن اصلي اسم و دارد نام "عاشقانه داستانهاي" فيلم اين
سخت ، آن توليد چون فيلم اين.است "پاريس عاشقتم"
كار خودش فكر با كارگرداني هر و است گران و طاقتفرسا
كار انفرادي صورت به كارگرداني هر همين خاطر به ميكند
كارگرداني براي "آلن وودي" الان و ميدهد انجام را خود
اسمش كه فرانسه از خانمي بعد.است شده آماده خود ، فيلم
من نوبت خردادماه ، در و "گدار لوك ژاك" بعد و نيست يادم
.است "نووم" شركت هم آن كننده تهيه.ميرسد
است؟ چگونه فيلم اين ساخت شكل &
حد 6 در عاشقانه داستان يك خودش ، براي كارگرداني هر
.ميسازد پاريس از منطقه يك در دقيقه
چيست؟ درباره شما موضوعداستان &
.است داستان اين نوشتن من عمر كار سختترين كنيد باور
مسلمانها ، عليه بر چون ندارد وجود خوبي شرايط الان
را كاري دارم علاقه من و است گرفته انجام سوئي تبليغات
به باشد سرفراز خيلي هم و باشد اسلامي هم كه دهم انجام
داستانهاي من.هستم مسلمان كارگرداني من اينكه خاطر
من ، داستان كه است اين من تلاش تمام و نوشتهام مختلفي
.است اسلام و ايران سمبل چون باشد ، بهترين
دارد؟ هدفي چه آن ساخت از فيلم اين كننده تهيه &
كشورمان براي ميتوانيم هم ما كه كاري هزار و هدف هزار
از هدف.نميكنيم را كار اين متاسفانه كه دهيم انجام
يك لطيف ، شهر يك عنوان به پاريس معرفي فيلم ، اين ساخت
نقطه از 20 را كارگردان و 20 است هنر شهر يك و عشق شهر
به تقديم را خود داستانهاي بهترين و ميكنند جمع دنيا
.دارد ديگر جنبه هزار و توريستي جنبه و ميكنند پاريس
ديگري فيلم نداريد قصد "عاشقانه داستانهاي" از غير &
بسازيد؟
نوشتن حال در كه بسازم "ابجد" نام به فيلمي دارم قصد
هر چون بگويم نميتوانم را داستانش.هستم آن فيلمنامه
.ساختند فيلم آن روي از و رفتند بعضيها گفتم ، را داستاني
؟"عاشقكشي رسم" يا است قشنگتر ابجد شما نظر به
!هستند قشنگ اسم دو هر &
.ميدهم انجام كاري چنين كه كردم اعلام هم خارج به چون
ابجد ميگفتند همه.كردند پيشنهاد را ابجد اسم هم آنجا
در كلي ابجد.است قرآني الفباي حروف گفتم چه؟ يعني
بگوييد تهيهكنندهها بين در الان.است شده معروف فرانسه
.ميدانند همه ابجد
در آن مردم عكسالعمل بوديد فرانسه در وقتي شما راستي &
بود؟ چه افغانها عليه بر آمريكا جنگ برابر
و بنلادن مسئله كه بودم (فرانسه) خارج در زمان آن من
يكي به دست بنلادن و آمريكا من نظر بهآمد پيش آمريكا
تا كنند درست اسلام جهان براي دروغين رهبريت تا كردهاند
اتفاقي ايران جانب از اميدوارم و كنند خراب را آن وجهه
با منشود داده نشان جهان به واقعي اسلام تا گيرد صورت
گفتم و ميكردم بحث بسيار فرانسه در خود خبرنگار دوستان
.نيست طالبان اسلام ما اسلام
افغانستان مردم مظلوميت زمينه در ايران مطبوعات
خوبي جو ايران ، به راجع فرانسه ، در.كنند اطلاعرساني
.داشت وجود
مردم مظلوميت از تصاويري انعكاس با خارجي خبرنگارهاي
حمله محكوميت تظاهرات فرانسه در كه شدند باعث افغانستان
.شد برگزار افغانستان به آمريكا
يار نبودي ما با هم كوتاهتو برشهاي
آزرم محسن
سينماي سي ، دهه در ميگويند ايران سينماي تاريخنويسان
همان در اما است بوده ضعيفي سينماي تكنيكي لحاظ به ما
دكوپاژ خودش كه بودهايم كارگرداني صاحب سالها ،
او تابع بردارها فيلم و ميداده انجام را فيلمهايش
با تا ميكوشيد سالها آن در "خاچيكيان ساموئل".بودند
سينماي.است ديگري چيز نياز مورد سينماي دهد نشان رفتارش
.بود آشفتهاي سينماي چهل دهه آن تبع به و سي دهه
و ميشد سينما وارد سطحي گونهاي به اجتماعي اتفاقات
روي ممكن شكل بدترين به وقت حكومت عملكرد به اعتراضها
او دقت و "خاچيكيان" كار كه است گونه اين.ميرفت پرده
اما.باشد داشته زيادي اهميت ميتواند تكنيكي مسايل روي
دقت اگرنميشود محدود مسايل اين به فقط خاچيكيان اهميت
و جايگاه چه خودش روزگار در "حوادث راه چهار" كه كنيم
مثلا آن نورپردازي و دوربين زاويههاي و داشته مرتبهاي
.ميشود معلوم ما سينماي در "خاچيكيان" سهم بوده ، چگونه
معدود از يكي او كه داشت توجه بايد اينها از جدا
فيلمهايش ميكوشيد كه بود ما سينماي كارگردانهاي
فيلم در ويژهاي نقش "تعليق" ميخواست و باشند معمايي
نه ، يا رسيد خواستههايش به او كه اين.باشد داشته هايش
مدنظر را نكته اين بايد ديگر سوي از.است بعدي مساله
و داشتهاند زيادي مخاطبان او فيلمهاي معمولا كه داشت
سه دو.دادند نشان او آثار به زيادي اقبال مردم عامه
"عقابها" ميداد نشان كه شد منتشر آماري پيش سال
بوده انقلاب اول سال بيست در ايراني فيلم پرمخاطبترين
.است
همان از كرديم؟ چه "خاچيكيان ساموئل" براي ما اما
.شد شروع بحثها رفته ، او سراغ آلزايمر گفتند كه روزهايي
.شد برگزار (سينما خانه) در او براي بزرگداشتي برنامه
از پس وقتي او ، سابق دستيار "كيميايي مسعود" هم پيش مدتي
او از و شد بيمارستان راهي بازگشت ، ايران به سال يك
بود قرار كه مواقعي جز آخر سالهاي اين در.كرد عيادت
.پرداختند او به كمتر شود ، كار او درباره رسمي خبري
در بعضي و شد گرفته ناديده ما سينماي در او بيكاري
از غفلت شايد.نداشتند پاس را او سپيد موي نوشتههايشان
دوباره او نام ندارد ضرورتي ميبرديم گمان كه بود ما
.هست و بوده ما سينمايي حافظه از بخشي او اما شود تكرار
را هايمان نامه ويژه و سوگنامهها رفته او كه حالا نكند
ما بود او وقتي بخوريم؟ را نبودنش افسوس و كنيم نثارش
"!يار نبودي ما با هم تو" بوديم؟ كاري چه گرم
است اين مسئله
گردون
بهار اميد
ترجمه با) "سينما استعلايي سبك" كتاب در "شريدر پل"
مقدس امر ارائه براي كه مينويسد (گذرآبادي محمد فارسي
مقدس هنر با سبكي هر اما هست ، بسياري روشهاي هنر در
"مقدس امر" بيان براي سبكي هيچ اما سينما در.ندارد تناسب
.نيست استعلايي سبك از مناسبتر
غيرقدسي رسانهاي آغاز همان از را سينما رسانه
را قدسي امر ميخواستند كه سينماگراني اما ميدانستند ،
به را رسانه آن كه بود اين قصدشان كنند ، منتقل سينما به
.دهند سوق قدسي نتايج سوي
ديني.ندارد مشخصي و خاص تعريف ديني يا قدسي سينماي
آن روزگار و رسانه اين تحول با همگام بايد سينما بودن
.برود پيش
تعريفي ديني ، سينماي از تعريف بهترين كه است گونه اين
و انسان رابطه تا باشد بايد بودن سيال اين و است سيال
در تنها پيش سالها كه مفاهيمي آن.دهد نشان را مقدس امر
و "دراير كارل" ،"برسون روبر" ،"جيروازو ياسو" فيلمهاي
از سالها اين ميشد ، جستوجو "برگمن اينگمار" يا
.درميآورد سر دستقيچي ادوارد مثل "برتون تيم" فيلمهاي
لايه يكي.دارد دولايه ما زندگي "فرليتا ارنست" قول به
دينپژوهان روزها اين كه اين.باطني لايه يكي و ظاهري
ميكنند ، جستوجو "برتون" فيلمهاي در را "مسيحاشناسي"
وجود سابق تصور آن ديگر امروزدارد هم ديگري دلايل
ديني سينماي و گرفتهاند خود به ديگري شكل بحثها.ندارد
.كردهاند پيدا ديگري تعاريف
فيلم يك اصول دين ، ظاهري جنبههاي نيست قرار ديگر امروز
"ژاندارك مصائب" يا برسون ساخته "ژاندارك".دهند تشكيل را
ساخته "پيغامآور" فيلم به ما روزگار در دراير ساخته
به را ديگري معناي تغييرات اين آيا.ميشود بدل بسون لوك
ميكنند؟ متبادر ذهن
در گذشته هفته كه "امروز دين" سينمايي جشنواره
است قرار دارد ادامه روز نه تا و شد برپا ايتاليا
گوناگون اديان ميان گفتوگو و شناخت براي آسان وسيلهاي
.باشد
كرده شركت جشنواره اين در كه است كشورهايي جزو هم ايران
شركت ايراني فيلمهاي كدام كه اين از خبري هنوز اما
كنيم گمان اگر نيست غيرطبيعي بنابراين.نرسيده دارند ،
نمايش به جا آن ديني به معروف فيلمهاي همان هم باز
دين" همايش در پيش سال چند كه است درحالي اين.درميآيند
(كرد برپا را آن هنري حوزه كه همايشي) "سينما چشم از
آن از يكي "طعمگيلاس".شدند مطرح هم ديگري فيلمهاي
ميكشيم انتظار و ميكنيم صبر همه اين با.بود فيلمها
ما تعريفهاي شايد.برسد جشنواره اين تكميلي خبرهاي تا
.كنند تغيير هم
داوري در خلاقيت و سوره تئاتر
جمعه نگاه
فرزانه سام
كاري انجام به زيادي زمان مدت كه آدمها بيشتر
تصميم و ميزند سرشان به تحول و تغيير هوس ميپردازند
ميان در.گيرند پيش در را كار از ديگري نوع تا ميگيرند
است همين براي.دارد بيشتري شيوع تنوعطلبي اين هنرمندان
ميروند ، فيلمسازي سمت به تئاتر كارگردانهاي كه
.بازيگري وطراحان ميكنند كارگرداني نويسندهها ،
چشم به نيز برخي كردن داوري رويه در نوآوريها اينگونه
.ميخورد
هر در و هستند نيز سابقهداري داوران قضا از كه هنرمندي
و بازبين يا هستند ، متون بازخوان يا درشتي و ريز جشنواره
اين به را آنها گاهي ايشان داوري زياد تجارب.داور يا
به خود كردن داوري نحوه در است بهتر كه ميرساند نتيجه
از يكي.دهند انجام نوآوري و برسند خلاقيت نوعي
داوران هيات به است مربوط نوآوريها اين جالبترين
نتيجه اين به ايشان.سوره تئاتر سراسري جشنواره يازدهمين
را "ميرباقري داوود" و "رادي اكبر" است بهتر كه رسيدند
نويسندگي دوم و اول جايزه و بسنجند دانشجويان همراه نيز
جشنواره كه كردند فراموش گويا.بدهند نفر دو اين به را
قرار و است آماتور و دانشجويي جشنواره يك سوره تئاتر
نگاهي.آورد دست به را استاد و پيشكسوت كهدل نيست
مرحله در شده پذيرفته نامههاي نمايش سياهه به گذرا
كمتر كه ميدهد نشان امسال فجر تئاتر جشنواره بازخواني
زمينه در خصوصا نشاني و بينام كارگردان يا و نويسنده
عرصه اين در سالها كه هستند نويسندههايي بيشتر كه متن
را كساني نام ميتوانيم كارگرداني بخش در.دارند حضور
مشهوري نويسنده از متني اما ندارند آوازهاي كه ببينيم
احوال و اوضاع اين با.دادهاند ارائه جشنواره به
ادبيات تازهكاران و دانشجويان از چندتايي احتمالا
و كنند كسب تجربهاي رشته اين در ميتوانند چگونه نمايشي
مملكت تئاتر ويترين عنوان به فجر اگر.شود ديده كارشان
حداقل نيست؟ چنين كه دانشجويي جشنواره ;است شده شناخته
را خود تا داد جوانها به را فرصت اين آنجا در ميشد
خالي نيز نكتهاي يادآوري قضيه اين كنار در.بيازمايند
سال ما نام صاحب هنرمندان از زيادي عده كه نيست لطف از
و نشدند مسابقه قسمتهاي وارد تئاتر عرصه در كه هاست
هم اگرداشتند نگه مصون شدن قضاوت از را خود ترجيحا
به ما و است جوانها مال مسابقه":ميگويند چرا بپرسيد
دوستان كه است اين بر غالب تصور "نداريم اعتقادي مسابقه
لقاي و عطا تا ميدهند ترجيح و دارند واهمه خوردن محك از
باور همگان هرچندكنند جوانانواگذار به را مسابقه
خانواده اعضاي از كدام هر ايران هنر تاريخ كه دارند
بد شايد نشاند ، خواهد خود واقعي جايگاه سر بر را تئاتر
اين نيز فجر تئاتر جشنواره داوران و برگزاركنندگان نباشد
.بزنند محك هم همراه را همه كه بدهند خود به را اجازه
عقابنشان انگشتر
قاب در سينما
فرودگاهي مهدي
عقاب انگشتر" سينمايي فيلم نمايش به سينما 4 امشب برنامه
تماشاگر براي.است يافته اختصاص وايدا آندره ساخته "نشان
فيلمهاي از تصاويري همه ، از بيش فيلمساز اين نام ايراني
و (1981) آهنين مرد ،(1976) مرمرين مرد ،(1957) كانال
عقاب انگشتر.ميكند متبادر ذهن به را (1983) دانتون
نام عنوان به وايدا كه ميدهد نشان محصول 1992 نشان
اصلي مايههاي بن به همچنان لهستاني كارگردان آشناترين
سه از بيش روزها آن از هرچند است وفادار اوليهاش آثار
.است گذشته بيست از او فيلمهاي شمار و ميگذرد دهه
نخستيناولويت اجتماعي مضامين طرح وايدا آندره براي
روزهاي آغازين به پرداختن اينرو از هم.ميشود محسوب
به نازي نيروهاي دست به كشورش اشغال و دوم جهاني جنگ
وقايع ناگوارترين البته و گذارترين تاثير از يكي عنوان
روابط بررسي.است بوده او آثار از تعدادي ساخت دستمايه
و تاريخي تحولات از واقعگرايانه بستري در آدمها متقابل
پر.ميرود شمار به آثارش اغلب در وايدا دلمشغولي سياسي
نوجواني در كه فيلمسازي براي اجتماعي جنبههاي بودن رنگ
بار سالها كشورش و پيوسته نازي ضد مقاومت نهضتهاي به
است ، كشيده دوش بر شرقياش بلوك تعابير با را كمونيسم
مبارزه مقاومت ، هواي در او.ميرسد نظر به طبيعي كاملا
نقش و حاكمان نقد بنابراين ، و كشيده قد و نفس محدوديت و
كمونيسم تفكر طرفداران خصوص به سياسي عرصههاي آفرينان
.ميكند پيگيري شيفتهوار فيلمهايش در را
اهداف و مبارزان كوشيهاي سخت پس در نشان عقاب انگشتر
ترديدهاي و ترسها به مقاومت نهضتهاي رويايي و شعارگونه
نبرد صف يك در اگرچه فيلم آدمهاي.ميپردازد انساني
فيلمساز.دارد فاصله هم با آنها دل و ذهن اما ميكنند
در كه ميكند تصوير مسلخي در را اثرش شخصيتهاي همه
محتوم سرنوشت در آنها همهنداشتهاند نقشي آن ايجاد
انگيزههاي و اميدها دلهرهها ، ولي مشتركاند هم با خويش
از برآمده عملكردهاي و عواطف يك هر ميشود سبب گوناگون
در وايدا آندره هنر.سازند جلوهگر را خود ويژه درونيات
در معنا از صريحي دلالت به دادن حكم جاي به كه است اين
و ترديد نشان عقاب انگشتر شخصيتهاي از بعضي همچون فيلم ،
تماشاگر به را نهايي داوري و ميدهد بروز را خود دودلي
چهار شبكه از ساعت 21 نشان عقاب انگشتر.واميگذارد
.ميآيد در نمايش به سيما
ذرهبين زير هاليوود
داگلاس مايكل سقوط
نمايشنامههاي از يكي اساس بر فيلمي در داگلاس مايكل
.ميكند بازي "ميلر آرتور"
كه بيمه كارمند يك نقش است فيلم تهيهكننده كه داگلاس
يك اثر در اوميكند بازي را است اخلاقي فساد دچار
زنش دو هر با آمدن هوش به از بعد و ميرود كما به تصادف
نميآورد ياد به گذشتهاش از چيزي چون و ميشود روبهرو
مدير.ميشود جديد بحراني موقعيت با آمدن كنار به مجبور
اين":است گفته نقش اين درباره داگلاس مايكل برنامههاي
".است شده نوشته او براي انگار نقش
بسيار اجراهاي "مورگان مانت سقوط" ميلر نمايشنامه از
.است رفته صحنه روي به برادوي در موفقي
است لاكهارت همان برانا كنت
و نويسنده بازيگر ، برانا ، كنت معاصر ، بزرگ شكسپيرين
با "پاتر هري" فيلم تست در است قرار انگليسي كارگردان
قسمت.كند نقش ايفاي "اسرارآميز حفره و پاتر هري" نام
روز 16 "جادو سنگ و پاتر هري" نام با فيلم اين اول
اكران با همزمان نيز دوم قسمت و ميشود اكران نوامبر
مبناي بر پاتر هري فيلمهاي.خورد خواهد كليد اول قسمت
در برانا كنت.ميشود ساخته "رولينگ كي.جي" نوشتههاي
گيلدوري" نام به موطلايي لافزن جادوگر يك نقش فيلم اين
برابر در دفاع درس استاد كه ميكند ايفا را "لاكارت
.است سياه جادوي
ميسازد را اسكندركبير اسكورسيزي
حماسي فيلم در كاپريو دي لئوناردو و اسكورسيزي مارتين
.كرد خواهند همكاري هم با دوباره اسكندركبير
به كه نوشته "كواري مك كريستوفر" را فيلم اين فيلمنامه
اسكار جايزه برنده "هميشگي مظنونين" فيلم فيلمنامه خاطر
شركت با را فيلم همين داشت قصد زماني كواري مك.شد
قصد كه اسكندرمقدوني زندگي فيلم ، داستانبسازد "جادلا"
ميبرد ، گور به را آرزو اين نهايت در و دارد را دنيا فتح
.ميكشد تصوير به
و دار در بار نخستين براي "كاپريو دي" و "اسكورسيزي"
بود قرار فيلم اين.كردند همكاري هم با نيويوركيها دسته
شانس از اسكار جايزه براي تا شود اكران دسامبر روز 21
اكران ميراماكس كمپاني اخيرا ولي باشد برخوردار بيشتري
.است كرده لغو را فيلم
موناليزا لبخند و رابرتز
ساخته آخرين "اوشن دسته" فيلم با كه رابرتز جوليا
سينماهاي پرده بر دوباره ديگر ماه دو تا سودربرگ استيون
به فيلمي در بازي براي را قراردادي ميشود ، ظاهر آمريكا
.است كرده امضا "موناليزا لبخند" نام
(قدرتمند يانگ جو) رزنتال مارك توسط فيلم اين فيلمنامه
در كه است سرحال و شاداب دانشجوي يك درباره و شده نوشته
براي و شده فارغالتحصيل بركلي دانشگاه از سال 1953
.ميرود ولسلي دانشگاه به تدريس
عهده به نيز را فيلم اين تهيهكنندگي خودش كه رابرتز
"براكوويچ ارين" فيلم در بازي براي امسال است گرفته
.كند خود نصيب را زن بازيگر بهترين اسكار جايزه توانست
كيش در جهان و ايران نويسندگان
دبيرعلمي عنوان به پژوهشگر ، و مترجم "حسيني سيد رضا"
.شد انتخاب "تمدنها گفتوگوي و داستاني ادبيات" همايش
نويسنده حضور 100 با جاري سال اسفندماه در همايش اين
.ميشود برگزار كيش جزيره در جهان و ايران از بزرگ
"بخارا" نشريه سردبير و مسئول مدير "دهباشي علي" همچنين
.ميكند شركت همايش اين در دبير مشاور عنوان به نيز
كيش عمران سازمان و تمدنها گفتوگوي مركز
.هستند سمينار اين برگزاركنندگان
توضيح و تصحيح
پنجم پايتخت تهران" عنوان با مطلبي ماه آبان روز 28
گفتوگويي در رحمتي جمال آقاي كه رسيد چاپ به "كاريكاتور
داوران هيات انتخاب براي رايگيري روز در بود كرده ذكر
داوران هيات از استعفا اشتباها كه است كشيده كنار اوليه
.بود شده عنوان
|