فلسفه ديدگاه از (عج)مهدي انقلاب و قيام
تاريخ
(عج)عصر امام ادعيه
فلسفه ديدگاه از (عج)مهدي انقلاب و قيام
تاريخ
مطهري مرتضي استادشهيد
و باطل نيروي بر عدالت و حق نيروي نهايي پيروزي انديشه
همه و كامل استقرار و اسلامي ايمان جهاني گسترش و ظلم
جامعه و فاضله مدينه تشكيل و انساني ارزشهاي جانبه
مقدس شخصيتي وسيله به ايده اين اجراي بالاخره و ايدهآل
"مهدي" به او از اسلامي متواتر روايات در كه عاليقدر و
و فرق همه بيش و كم كه است انديشههايي است ، شده تعبير
و مومن بدان -اختلافات و تفاوتها با -اسلامي مذاهب
.است قرآني ريشه ، و اصل حسب به انديشه ، اين زيرا.معتقدند
نهايي پيروزي تمام قاطعيت با كه است مجيد قرآن اين
دست شدن كوتاه و متقيان و صالحان قطعي غلبه و اسلامي
و درخشان آينده و مسلم هميشه براي جباران و ستمگران
از بيش انديشه اين.است داده نويد را بشريت سعادتمندانه
كلي جريان به نسبت خوشبيني عنصر بر است مشتمل چيز هر
نسبت بدبيني عنصر طرد و آينده به اطمينان و طبيعت نظام
فرضيهها و نظريهها از بسياري طبق بشر كار پايان به
.است ابتر و تاريك فوقالعاده
فرج انتظار
اسلامي روايات لسان در كلي ، نويد اين تحقق آرزوي و اميد
عبادات افضل بلكه عبادت ، و ميشود خوانده "فرج انتظار"
قرآني و اسلامي كلي اصل يك از فرج انتظار.است شده شمرده
. است "روحالله از ياس" حرمت اصل آن و ميشود استنتاج
و ياس شرايطي هيچ در و هرگز الهي عنايات به مومن افراد
انتظار اين هست كه چيزي.نميدهند راه خود به نااميدي
و كلي عنايت يك مورد در روحالله از ياس عدم واين فرج
خاص وعدههاي با است توام علاوه به و است بشري و عمومي
.است داده قطعيت بدان كه
انتظار گونه دو
سازنده است ، عبادت كه انتظاري:است گونه دو فرج انتظار
و ميبخشد حركت و نيرو است ، تعهدآور است ، بخش نجات است ،
است ، اسارتبخش است ، ويرانگر است ، كهگناه انتظاري
.ميشود محسوب "اباحيگري" نوعي و است فلجكننده
عظيم ظهور از برداشت نوع دو معلول انتظار ، نوع دو اين
نوع دو اين و است فرجه تعالي عجلالله موعود مهدي تكامل
و تحولات درباره بينش نوع دو از خود ، نوبه به برداشت
.ميشود ناشي تاريخي تكاملي انقلابات
اينكه به نظر ولي ميگيرد ، خود به فلسفي رنگ مطلب چند هر
دو ميان حيات ، و موت ميان است دائر امر است ، حساسي مساله
يكي كه زمينه اين در انديشه دو و ظهور انتظار از تلقي
يكي و است تخدير يكي كننده ، زنده ديگري و است ميراننده
لازم سازنده ، ديگري و است ويرانگر يكي آگاهي ، و بيداري
كه مختلفي بينشهاي درباره اندكي و بشكافيم را مطلب است
اين پايه و مبنا كه هست اجتماعي و تاريخي تحولات درباره
.كنيم بحث است انتظار گونه دو
و تاريخ تكامل و حركات چگونگي و آن حركت و تاريخ باب در
است اين سخنان آن از يكياست بسيار سخن تاريخ محركه قوه
.ميدهد رخ شكلي چه به و چگونه تاريخي تكامل كه
تاريخ تكاملي تحولات درباره بينش نوع دو
به اضداد انقلاب زاويه از را تاريخ تكاملي تحولات برخي
حركت را تاريخ حركت اصطلاح ، به و ميكنند توجه يكديگر
.ميدانند ديالكتيكي
است ، جريان يك تاريخ اولا تاريخ ، ديالكتيكي بينش در
يك معلول تاريخ جريان و حركت ثانياندارد توقف و ثبات
همين ناخواه خواه كه است تضادهايي و كشمكشها سلسله
كهنه و نو ميان مبارزه صورت به همواره كشمكشها و تضادها
از منبعث كه رشد حال در اجتماعي نيروهاي ميان يعني.است
اجتماعي تنفس فضاي و است جديد اقتصادي و توليدي مقتضيات
كه زوال حال در نيروهاي ميان و ميكند ايجاد جديدي
اجتماعي فضاي و است كهن اقتصادي و توليدي مقتضيات زائيده
حفظ ميخواهد و ميشمارد لازم خود تنفس براي را موجود
نيروهاي شكست به منتهي تاريخي قضاي حكم به جبرا و كند
از ديگري مرحله و ميشود جديد نيروهاي جانشيني و كهن
.ميگردد آغاز تاريخ
قبلي مرحله با مشابه سرنوشتي خود نوبه به نيز مرحله اين
تحقق ضرورت و توليد رشد دنباله به نيز او يعني دارد
او نفي و است او ضد كه جديدتري نيروهاي با توليدي روابط
ميان كشمكش ديگر بار و ميشود روبهرو ميكند ايجاب را
نهايتبا در و ميگيرد صورت (پيشين نوع همان) كهنه و نو
موجود حالت و مييابد پايان مبارزه جديد نيروي پيروزي
رجعت صورت به نه البته ولي ميدهد خود ضد به را خود جاي
دو تركيب نحوي به كه بالاتر سطحي در ، بلكه قبلي حالت به
.ميشود محسوب مرحله اين در پيشين حالت
در كه ميكند طي صورت اين به همواره را خود تكامل طبيعت
جنگ و ميپرورد خود درون در را خود ضد هست كه حالتي هر
كه جديد نيروهاي پيروزي با جنگ اين و درميگيرد اضداد
پايان است مرحله اين از قبل مرحله و مرحله اين وارث
از و ميكند حركت طبيعت ترتيب ، اين به و ميپذيرد
را خود تكامل راه و ميشود منتقل ديگر مرحله به مرحلهاي
.ميپيمايد
جستجو را خود كمال يعني نيست ، هدفدار خود تكامل در طبيعت
خواه و جبرا و قهرا طبيعت ، در اضداد جنگ بلكه نميكند ،
.ميشود منتهي تكامل به ناخواه
عبور اضداد ميان از همواره است طبيعت از جزئي كه تاريخ
مرحله ، هر كه سلسلهاي از است عبارت تاريخ حلقات ميكند ،
يكديگر به حلقات اين.ميكند نفي را خود از پيش مرحله
نتوان نهايي حلقه به وسط حلقات از عبور بدون است ، پيوسته
نرسد خود نهايت و كمال به مرحله يك تا رو اين از رسيد ،
.نميرسد بعدي مرحله به نوبت
را زمام و نميشود منهدم نكند طي را خود مرحله كهنه تا
خود كمال و نهايت به كهن مرحله چه هر نميسپارد ، نو به
كهنه و نو ميان جنگ و ميشود وسيعتر شكاف شود نزديكتر
مرحله در تشديد و كمك گونه هر.ميگردد داغتر و شديدتر
و بيشتر را شكاف زيرا است ، نهايي انقلاب به كمك قبلي
وصول در تسريع موجب و ميكند پيگيرتر و داغتر را مبارزه
.ميگردد بعدي مرحله به
اصلاحات
تكاملي تحولات درباره تفكر طرز اين و بينش نوع اين بنابر
جامعه ، موجود وضع در تدريجي و جزئي اصلاح گونه هر تاريخ ،
اطمينان دريچه نقش تدريجي اصلاحات زيرا نارواست ، و خيانت
كندتر را مبارزه و كمتر را شكاف و ميكند بازي را
طور به ولو موجود ، وضع انهدام و انفجار مانع مينمايد ،
به جبرا كه را جوان نيروهاي پيروزي و ميگردد موقت ،
بهتاخير دهد رخ بايد موجود وضع انفجار و انقلاب صورت
.ميشود اجتماع تكامل مانع نتيجه در و مياندازد
بستهتر منافذ چه هر است ، انفجار به محكوم كه ديگي براي
است ، قريبالوقوعتر انفجار باشد ، بيشتر حرارت و
اصلاحات پس است ، انفجار مانع شود باز كه منفذي كوچكترين
نيروهاي زوال و انهدام از كه جهت آن از تدريجي و جزئي
تازه نيروهاي پيروزي و ميكند جلوگيري موقتا نو و كهنه
.است محكوم مياندازد ، تاخير به را اجتماع تكامل و نفس
را شكاف كند ، تشديد را موجود وضع كه حالتي هر عكس
بر و بزند دامن كشمكش و تضاد به نمايد ، وسيعتر
مبارزه زيرا ;است روا بيافزايد موجود وضع نابسامانيهاي
قريبالوقوعتر را تكامل و سريعتر را انقلاب و شديدتر را
و تاريخ تكاملي تحولات در است بينش نوع يك اين.ميسازد
.دارد زيادي طرفداران ميدانيم چنانكه
ويرانگر انتظار
از امت قيام و مهدويت از مردم ، از قشري برداشت متاسفانه
مهدي مقدس قيام كه ميكنند فرض چنين يعني است ، اول نوع
دارد ، انفجاري ماهيت صرفا فرجه تعالي الله عجل موعود
فسادها و ظلمها رواج و اشاعه و گسترش از ناشي فقط و فقط
حق برسد ، صفر نقطه به صلاح كه آنگاه يعني است ، تباهيها و
نكند ، حكومت نيرويي باطل جز باشد ، نداشته طرفداري حقيقت و
-دين و حقيقت نجات براي غيب دست و ميدهد رخ انفجار اين
برداشت اين ، طبق ميآيد بيرون آستين از -امردين نجات نه
.است ظهور مانع صلاح عنصر زيرا است محكوم جزئي اصلاح هر
به پليدي هر و ستم و ظلم هر و فساد هر و گناه هر برعكس
مباح را وسيله هدف و است كلي صلاح مقدمه اينكه حكم
كه است اينجا.الوسايط تبرر الغايات زيرا رواست ، ميكند
هم و است كامجويي و لذت هم تماشا ، هم و است فال هم گناه
شعر اين كه است اينجا.الهي نهايي مقدس انقلاب به كمك
:مييابد را خود واقعي مصداق
كرد بايد رهي حيله هر به دوست دل در
كرد بايد گنهي نيايد دست از طاعت
و معروف به آمران و مجاهدان و مصلحان به طبعا گروه اين
آنان زيرا مينگرند ، عداوت و بغض نوعي با منكر از ناهيان
الله عجل موعود مهدي قيام و ظهور تاخيراندازان از را
گناه اهل هم خود اگر ، برعكس ، ميشمارند فرجه تعالي
عاملان به رضايت نوعي با انديشه و ضمير عمق در نباشند
فراهم را ظهور مقدمات اينان زيرا مينگرند فساد
.مينمايند
مخالف جزئي اصلاحات با كه جهت آن از برداشت از نوع اين
انفجار يك مقدمه عنوان به را تباهيها و فسادها و است
"ديالكتيكي شبه" بايد ميشمارد مطلوب و موجه مقدسي ،
با ديالكتيكي ، تفكر در كه تفاوت اين با.شود خوانده
تشديد و ميشود مخالفت جهت آن از جزئي اصلاحات
وسيعتر شكاف كه ميشود داده اجازه جهت ازآن نابسامانيها
تفكر اين ولي گردد ، داغتر و پيگيرتر مبارزه و شود
فتوا تباهي و فساد به فقط است ، مزيت اين فاقد عاميانه
.بشود مطلوب نتيجه به منجر خود به خود كه ميدهد
نوع اين و موعود مهدي قيام و ظهور از برداشت نوع اين
مقررات و حدود در تعطيل نوعي به منجر كه فرج انتظار
هيچ به شود بايدشمرده"اباحيگري" نوعي و ميشود اسلامي
برداشت پس.نميدهد وفق قرآني و اسلامي موازين با وجه
چيست؟ دهد وفق قرآن موازين به كه صحيح
سازنده انتظار
اين ريشه گفتيم همچنانكه كه -كريم قرآن ازآيات عده آن
است ، شده استناد بدانها اسلامي روايات در و -است انديشه
ميشود استفاده آيات اين از.است بالا برداشت عكس جهت در
حق اهل مبارزه حلقات از است حلقهاي مهديموعود ظهور كه
ميشود ، منتهي حق اهل نهايي پيروزي به كه باطل اهل و
اهل گروه در فرد كه است اين به موقوف سعادت در بودن سهيم
نشان است شده استناد روايات در بدانها كه آياتي باشد ، حق
اهل به كه است نويدي مظهر (عج)موعود مهدي كه ميدهد
اهل نهايي پيروزي مظهر است ، شده داده صالح عمل و ايمان
.است ايمان
ليستخلفنهم الصالحات وعملوا منكم آمنوا الذين وعدالله"
وليبدلنهم لهم ارتضي الذي دينهم لهم ليمكنن و الارض في
...بيشيئا لايشركون يعبدوني امنا خوفهم بعد من
آنان كه است داده وعده كاران شايسته و مومنان به خداوند
را آن آنها براي كه ديني دهد قرار زمين جانشينان را
به تبديل را آنان خوف دوران.سازد مستقر است پسنديده
بدون (سازد نابود را آنان دشمنان و) نمايد امنيت دوران
را خدا غير اطاعت و بپرستند را خويش خداي واهمه و ترس
.نسازند حق شريك طاعت يا عبادت در را چيزي و ننهند گردن
و خوارشمردهگان و مستضعفان بر است منتي موعود مهدي ظهور
مقدمهاي و آنان شدن مقتدا و پيشوا براي است وسيلهاي
ونريدان" زمين روي در الهي خلافت و آنها وراثت براي است
نجعلهم و ائمه نجعلهم و فيالارض استضعفوا الذين علي نمن
".الوارثين
متعال خداوند كه است وعدهاي بخش تحقق موعود ، مهدي ظهور
متقيان و صالحان به آسماني كتب در زمانها قديمترين از
متقيان به تنها پايان و است آنان آن از زمين كه است داده
الارض ان الذكر بعد الزبورمن في كتبنا ولقد" دارد تعلق
من يشاء من يورثها لله الارض ان -الصالحون عبادي يرثها
".للمتقين العاقبه و عباده
قسطا الارض به الله يملاء":ميفرمايد كه معروف حديث حتي
است ما مدعاي شاهد نيز "جورا و ظلما ملئت ما بعد عدلا و
ظلم روي بر تكيه نيز حديث اين در گروه ، آن مدعاي بر نه
گروه وجود مستلزم كه است ظالم گروه از سخن و است شده
مظلوماني حمايت براي مهدي قيام كه ميرساند و است مظلوم
شده گفته اگر كه است بديهي -دارند حمايت استحقاق كه است
بعد صلاحا و توحيدا و ايمانا الارض به الله يملاء بود
لزوما كه نبود اين مستلزم فسادا و شركا و كفرا ملئت ما
استنباط صورت آن در باشد ، داشته وجود حمايت مستحق گروهي
به و رفته دست از حق نجات براي موعود مهدي قيام كه ميشد
يك صورت به ولو -حق اهل گروه براي نه است رسيده صفر
.اقليت
ميكند نقل عليهالسلام صادق امام از روايتي صدوق شيخ
از يك هر اينكه مگر نميپذيرد تحقق امر اين براينكه مبني
.برسد خود كار نهايت به سعيد و شقي
ظهور محض به كه است ، زبده گروهي از سخن اسلامي روايات در
نه كه ميرساند خود اين.ميشوند ملحق حضرت آن به امام
اهل اگر فرضا بلكه است ، نرسيده صفر به حقيقت و حق تنها
كيفيت نظر از نباشند توجه قابل كميت نظر از حق
.سيدالشهداء ياران رديف در و ايمانند اهل ارزندهترين
يك امام ظهور و قيام مقدمه در اسلامي روايات نظر از
به آنچه ميگيرد ، صورت حق اهل طرف از ديگر قيامهاي سلسله
از نمونهاي است شده بيان ظهور از قبل يماني قيام نام
.است قيامها سلسله اين
با كه حق اهل از است دولتي از سخن اسلامي روايات برخي در
و ميكند پيدا ادامه فرجه تعالي عجلالله مهدي قيام
از برخي به كه "شيعه علماي"از بعضي ميدانيم چنانكه
احتمال و داشتهاند ظن حسن خود معاصر "شيعي دولتهاي"
خواهد ادامه موعود مهدي قيام تا كه حقي دولت كه دادهاند
.باشد دولت همان يافت
مهدي قيام كه ميشود استنباط روايات و آيات مجموع از
باطل و حق مبارزات حلقات مجموع از حلقه آخرين (عج)موعود
بخش تحقق موعود مهدي".است برپابوده جهان آغاز از كه است
".است حق راه مبارز مردان و اولياء و انبياء همه ايدهآل
(عج)عصر امام ادعيه
و (عج)زمان امام مقدس ساحت به مربوط زيارتهاي و دعاها
به را شيعه فرهنگ از مهمي بخش امكان ، عوالم اختيار صاحب
ندارد اين جز منشايي گستردگي اين.است داده اختصاص خود
كه امامتي با و امتهاست اميد و خاتماوصيا حضرت ، آن كه
و انبيا در نمونهاي ميگذرد ، آن از قرن تاكنوندوازده
و ادعيه تدوين و جمعآوري.است نداشته گذشته امامان
انجام تاكنون مختلفي صورتهاي به حضرت آن به مربوط زيارات
نمونه چند به نوشته اين در.دارد وسيعي دايره و شده
و موضوعي برداشتهاي با و اشارهميشود آنها مشهور
بيشتري آشنايي شده ، گرفته آنها مضامين از كه خلاصهگيري
.كرد خواهيم پيدا دعاها اين محتواي با
اول بخش
كه (عج)زمان امام به مربوط زيارات و ادعيه از برداشتي
و ميكنيم جاري زبان بر ما آنچه و آنهاست محتواي بيانگر
نوشتاراست اين نخست بخش كنيم ، توجه آن معناي به بايد
:ميشود تقديم فهرستوار و خلاصه طور به كه
است حضرت خود مورد در كه دعاهايي
حضرت ظهور و فرج تعجيل -1
آمده زيارات و ادعيه در ديگر مضامين از بيش مضمون اين
عجلالله زمان امام به مربوط زيارتهاي و دعاها در.است
دعا ميخورد چشم به همه از بيش آنچه فرجهالشريف تعالي
جانب از حضرت ظهور امر گشتن مقرر و فرج تعجيل براي
به گاهي فرج تعجيل براي دعا.است مختلف وعبارتهاي خداوند
و مومنين عزت مانند است كنايه صورت به گاهي و تصريح صورت
و ودشمنان معاندين و كفار و منافقين و جبارين ذلت
خاموش در سعي آنانكه و او ، دست به حضرت رقيبان و سلاطين
.دارند او ذكر بردن ياد از و حضرت نور نمودن
درخواست حضرت ، توسط دشمنان سركوب و مومنين ياري
از شيعيان ، نيز و آنها ذريه و معصومين براي چشمروشني
و سنت و دين احياي ;است فرج ظهورو به اشاره كه خداوند
تغيير احكام بازگرداندن و قرآن يافتههاي تغيير درستي
شدن برطرف و حضرت نور شدن ظاهر حضرت ، توسط شده داده
از پس حضرت دست به داد و عدل گسترش.وباطلها بدعتها
ظهور ، از پس حضرت براي سيطره و رعب ايجاد وجور ، ظلم شيوع
شدن برطرف حضرت ، توسط ضلالتها از جهان پاكسازي و علم نشر
امنيت استقرار حضرت ، توسط مومنين غمهاي و مشكلات تمامي
حضرت ، آن به بندگان تمامي هدايت حضرت ، توسط جا همه در
...و حضرت توسط مختلف فرقههاي و احزاب يگانگي و جمع
حضرت سلامتي براي دعا -2
تعالي عجلالله زمان امام سلامتي براي دعا در
و شده حضرت حفظ و سلامتي به تصريح گاهي نيز فرجهالشريف
دفع دعاها اين نمونه ازاست آمده ديگر صورتهاي به گاهي
.است حضرت از جباران و ظالمان و شرحيلهگران و حسر
همه و است زياد بسيار شده داده حضرت به كه سلامهايي
صفات و حضرت آن مورد در شيعه عقائد از بالا مضامين حاوي
منزله به همه سلامها ايناست او جوانب ديگر و خصائص و
ادب عرض و احترام اداي براي و بوده حضرت سلامتي براي دعا
.اوست خدمت
و انسان خود جانب از كهتحيتي شده اشاره سلامها اين در
مومنات و مومنين جميع سلام كه است خداوند از درخواست نيز
براي دعا حفظحضرت ، برساند ، او به را عالم غرب و شرق از
.مختلف عبارات به حضرت بقاء به زمين زينت و عمر طول
به آمده حضرت به نسبت زيارات و ادعيه در كه صلواتهايي
با همراه اكثرا و است مختلف عبارات و اقسام و انواع
آمده (عليهمالسلام)معصومين ديگر و (ص)پيامبر بر صلوات
.است
:است حضرت با غيرمستقيم ارتباط در كه دعاهايي
حضرت آن خدام و ياوران و دوستان براي دعا -1
و ادعيه در نيز حضرت زائران و ياوران و دوستان براي دعا
از خواستن كمك قبيل از مضاميني.ميخورد چشم به زيارات
اينكه براي دعا آنها ، براي تعالي ياريحق و خداوند
.بدارد دوست را آنها خداوند
دعا خود براي حضرت با رابطه در كه شخصي دعاهاي -2
مينمائيم
انسان خود براي دعا كه آمده مضاميني زيارات و ادعيه در
.است فرجهالشريف تعالي عجلالله زمان امام با رابطه در
:است زير موارد آن نمونههاي از
تابعين و محافظان و ملازمين و ياران و انصار و اعوان از
اوامر اداي در پيشروان و خالصين و خونخواران و دوستان و
منتظران از حضرت ، آن به نسبت بودن تسليم و راضي و حضرت
و حضرت آن زمره در گشتن محشور بودن ، حضرت فرج و ظهور
اداي توفيق بودن ، حضرت ياران از قيامت در حضرت ، زيرپرچم
بازگشت و حضرت ظهور از پس زمان و ظهور درك حضرت ، آن حقوق
.ظهور از قبل مرگ صورت در زندهشدن و
برساند ، ما به را حضرت خير دعاي و رحمت و رافت خداوند
او به را ما دعاي كند ، قبول او خاطر به را ما نماز
را او رضايت ببخشد ، او به را ما گناهان فرمايد ، مستجاب
باشيم ، داشته او طاعت در اجتهاد ما نهد ، منت ما بر
.كنيم او معصيت از اجتناب
آن انواع به حضرت زيارت توفيق او ، خاطر به حوائج برآوردن
زمان در يقين و حضرت متابعت در ثبات مختلف ، عبارات با و
از او ياد نشدن گرفته ظهور ، مسئله و حضرت آن بروجود غيب
دفع شبهه ، و شدنشك برطرف حضرت ، براي دعا توفيق ما ،
.حضرت آن خاطر به ما از بلا
حذر آن از دشمنانشان آنچه و خوشآيد را (ص)محمد آل آنچه
سازد ، منتفع او محبت به را ما خداوند ببينند ، ما از كنند
از دوري و خلوص داشتن و حضرت مورد در شبهه و شك از دوري
خضوع و نرمي الهي ، امتحان در سلامتي بيكاري ، و كسالت
عجله و غيبت زمان در صبر خداوند ، امر ولي براي باطني
.ظهور امر در نداشتن
دوم بخش
ذكر و (عج)عصر امام به مربوط زيارات و شمردندعاها بر
اين دوم بخش يك ، هر محتواي از وفشردهاي آنها منابع
.ميدهد تشكيل را نوشتار
ندبه دعاي -1
تعالي عجلالله زمان امام مقدس سرداب اعمال از ندبه دعاي
و جمعهاست روز و فطر عيد اعمال نيز و فرجهالشريف
مربوط گرچه دعا اين.است مناسب اوقات همه در آن خواندن
ولي است ، فرجهالشريف تعالي عجلالله زمان امام به
.است آمده آن در تشيع عقائد دور يك گفت ميتوان
(ص)پيامبر و انبياء نبوت سپس و توحيد ابتدا دعا اين در
از پس فتنههاي و (ع) اميرالمومنين وصايت مساله بعد و
امام موضوع(ع)ائمه به اشارهاي از پس و آمده (ص) پيامبر
درباره و شده آورده فرجهالشريف تعالي عجلالله زمان
دل شكواي قالب در حضرت آن به مربوط جوانب ديگر و غيبت
و مختصر بسيار دعاهايي هم آخر استدر آمده حضرت به خطاب
.ست ا آمده جامع
عهد دعاي -2
هنگام ، صبح روز چهل كس هر:فرمودند كه (ع)صادق امام از
قبل اگر و است (عج)ما قائم ياران از بخواند را عهد دعاي
ظهور زمان در را او خداوند برود دنيا از حضرت آن ظهور از
به خداوند.باشد حضرت خدمت در كه ميآورد بيرون قبر از
هزار و ميفرمايد عطا حسنه هزار دعا اين از كلمهاي هر
.مينمايد محو گناه
و ميخواند صفات و اسامي به را خداوند ابتدا عهد دعاي
.است فرجهالشريف تعالي عجلالله زمان امام بر صلوات بعد
در ما حضور نيز و او فرج و حضرت آن مورد در دعاهايي سپس
.دارد حضرت روي ديدار و حضرت زمان
ياسين آل زيارت -3
عصر امام مقدس ناحيه از كه است توقيعي زيارت اين
:ميفرمايند حضرت و گشته صادر الشريف فرجه تعالي عجلالله
كه همانگونه كنيد پيدا توجه ما به خواستيد هرگاه"
"...ياسين آل علي سلام":بگوييد فرموده خداوند
گفت ميتوان و است پرمحتوي و معتبر بسيار زيارت اين
يك آنچه و است غيبت زمان در شيعه هر عقيده از خلاصهاي
.است آمده آن در بداند غيبت زمان در بايد شيعه
خطاب بالا ، مضامين با متعددي سلامهاي ابتدا دعا اين در
سپس و آمده فرجهالشريف تعالي عجلالله امامزمان به
ديگر و (ع)ائمه به قرار از خود قلبي عقائد براي را حضرت
.ميگيرد شاهد تشيع عقايد
بر صلوات از پس هم ياسين آل زيارت از بعد دعاي در
بر صلوات بعد و دارد دعاكننده مورد در دعاهايي (ص)پيامبر
است مخصوص القاب با فرجهالشريف تعالي عجلالله حجت حضرت
و حضرت ظهور و تاييد و فرج و حفظ مورد در دعاهايي بعد و
.است آمده شيعيان درباره
سامرا حرم در حضرت زيارت -4
در مشهدي ابن نيز و خود مزار در شهيد كه است زيارتي
(ع)امام دو زيارت از كه هنگامي":آوردهاند المزارالكبير
تعالي عجلالله زمان امام حرم در بر شدي فارغ سامرا در
...و خليفهالله يا السلامعليك:بگو و بايست فرجهالشريف
"...كه حالي در بايست درب دو بين غيبت سرداب در بر سپس
سنگين بسيار مضاميني با متعددي سلامهاي ابتدا زيارت اين
اعتقادات از پارهاي و حضرت خصائص و فضائل حاوي كه دارد
در مطالبي و حضرت مختلف جوانب به شهادت بعد و است شيعه
آخر در و است حضرت آن به خطاب ظهور از بعد و ظهور مورد
فرج تعجيل براي دعا و حضرت آن آل و (ص)پيامبر بر صلوات
دين احياي و حضرت بوسيله خداوند ياري براي و شكل چند به
برطرف و عدل برپايي و حضرت توسط امنيت ايجاد و حضرت توسط
.ميشود ختم صلوات به و است حضرت توسط ظلم شدن
سرداب در فرجهالشريف تعالي عجلالله زمان امام زيارت -5
مقدس
در ابنالمشهدي و مزار در شهيد كه است زيارتي
سرداب در شدن داخل هنگام كه آوردهاند المزارالكبير
و دارد نماز ركعت دوازده زيارت از بعد و ميشود خوانده
.ميشود خوانده "...عظمالبلاء الهي" دعاي بعد
كه دارد كامل و جامع بسيار سلامهايي هم زيارت اين در
بيان را كلمات آن نميتواند ديگري (ع)معصوم از غير
ميگيرد شاهد خود قلبي عقايد بر را حضرت آخر در و فرمايد
با صلواتي و نماز از پس و دارد آخر در كوتاه دعايي و
.است آمده حضرت براي سنگين عباراتي
فرجهالشريف تعالي عجلالله زمان امام بر صلوات -6
به او ظهور براي دعا و حضرت آن بر درود شامل است صلواتي
است حضرت ظهور از بعد براي دعا همچنين و مختلف عبارتهاي
.است حضرت برنامههاي و كارها همان كه
صبح نماز از پس حضرت زيارت -7
.ميشود خوانده صبح نماز از پس روز هر كه است زيارتي
جميع سوي از حضرت بر صلوات طلب خدا از زيارت اين در
براي دعا و حضرت با بيعت تجديد همچنين و مينمايد مومنين
در شهيدان و نگهبانان و اطرافيان و حضرت ياران از كه خود
.باشيم حضرت ركاب
غيبت زمان در دعا -8
شهيد گفته به و ميشود خوانده غيبت زمان در كه است دعايي
بعد دعا اين و شده وارد حضرت خود ناحيه از مشهدي ابن و
.ميشود خوانده نيز سرداب اعمال از
و آمده غيبت زمان از خداوند به شكايت ابتدا دعا اين در
و (ص)پيامبر به استغاثه و فرج براي دعا صلوات از پس
عجلالله زمان امام به استغاثه بعد و (ع)اميرالمومنين
.است فرجهالشريف تعالي
فرجهالشريف تعالي عجلالله زمان امام نماز از بعد دعاي
.است اين شبيه نيز
روز در فرجهالشريف تعالي عجلالله زمان امام زيارت -9
جمعه
زمان امام ظهور روز كه) جمعه روز در كه است زيارتي
.است شده وارد (بود خواهد فرجهالشريف تعالي عجلالله
و صفات حاوي همه كه متعدد است سلامهايي ابتدا زيارت اين
ديگر و فرج براي دعاي حاوي گاهي و حضرت فضائل و خصائص
كه خود براي دعا و آمده صلوات ذكر سپس و است حضرت جوانب
بعد.باشيم حضرت دوستان و شهيدان و ياران و منتظرين از
.دارد شكوايي و درددل حضرت به خطاب آن از
نيمهشعبان شب در حضرت براي دعا -10
دعا اين در.ميشود خوانده شعبان نيمه درشب كه است دعايي
و القاب و دهد مي قسم شعبان نيمه مولود حق به را خداوند
حضور براي دعا و آمده حضرت بر صلوات بعد و فضائلحضرت
صلوات آخر در و بودن حضرت آن ياران از و حضرت ظهور در
.است شده ذكر ايشان دشمنان بر لعن و برايشان
در الشريف فرجه تعالي عجلالله زمان امام براي دعا -11
غيبت زمان
در زمان اربعه نواب از نائب اولين عمرو ابو كه دعايي
را او و شنيده همام محمدبن ابوعلي و خوانده صغري غيبت
طاووسنيز سيدبن و بخواند را دعا اين كه نموده امر
.ميدانيم خدا فضل از را دعا اين ما كه فرموده
و آمده "...نفسك اللهمعرفني" جمله دعا اين ابتداي در
براي دعا بعد و داده شهادت(ع)ائمه و (ص)پيامبر به سپس
به حضرت آن رويت براي دعا همچنين.دارد دين در اثبات
زمان امام برايسلامتي دعا و آمده مختلف لسانهاي
حضرت عمر طول براي دعا فرجهالشريفو تعالي عجلالله
آورده حضرت آن درباره بالايي معارف اينها همه در و است
.است
و انتظار حالت و يقين قبيل از خودمان براي دعا سپس
.آمدهاست بودن حضرت ياران از و حضرت مقابل تسليمدر
براي دعا و حضرت دشمنان بر لعن و فرج براي دعا آن از بعد
از شكايت سپس و (ع)ائمه بر صلوات و ظهورحضرت از بعد
يافتن تحقق نيز و حضرت دشمنان عليه بر دعا و است زمان
.است آمده حضرت توسط خوبيها تمام
غيبت ، عصر در كه دلهاييباشد انس مختصر استاين اميد
به باآنچه و ندارند خود برايدل مولايشان انيسيجز
الشريف فرجه تعالي عجلالله عصر ولي حضرت با خطاب عنوان
دعا را دلها محبوب آن وجود اعماق از ميآورند ، زبان بر
.فرستند درود او بر و نمايند سلامش نزديك و دور از و كنند
زنجاني انصاري محمد
|