نخبگان و قدرت
كه افرادي يا گروهها يا گروه اوليه هستههاي اساسا*
هستند اقليتي ميشود ، متراكم آنها در قدرت مفهوم
اجتماع هر در.نهاد آنها بر نامنخبگان ميتوان كه
از زودرسي درك به كه دارد وجود اقليتي
و ميرسند سياسي و علمي مسائل فهم يا اجتماعي وقايع
اقتصادي ، علمي ، سياسي ، حوزههاي در تحولي هر پيشاهنگ
اين اغلب كه است علت همين به ميشوند ، فرهنگي و اجتماعي
و علم حوزه در چه حال دارند رهبري داعيه نخبگان از گروه
اقتصاد و جامعه سياست ، حوزه در چه
سه بايد نوين جوامع در نخبگان قدرت فهم و تبيين براي
و كارآمدي مشروعيت ، .داد قرار توجه مورد را موضوع
اجتماعي ، امور روند اصلاح و تحول تغيير ، در تاثيرگذاري
.ميشوند تلقي نخبگان قدرت اصلي منشا سه سياسي ، و اقتصادي
نخبگان قدرت درك اصلي مقولههاي شخصيت ، و ثروت سازمان ،
وي.ميداند نخبگان قدرت منشا را سازمان "موسكا".است
اقتصادي ، با و اداري سياسي ، سازمانهاي كه است معتقد
تبيين در تاثيرگذار نقش و سازماني مراتب سلسله پشتوانه
قدرت و توانمندي بستر و زمينه -سياسي -اجتماعي روندهاي
.ميگيرد شكل سازمان حوش و حول در ثروت و شخصيت.هستند
هستند مهمي ظرفيت سه تودهها ، بيحسي و كار تقسيم تخصص ،
.ميدهند قرار قدرت هرم راس در را نخبگان آرامي به كه
عنوان به تودهها بيحسي اجتماعي دلايل بيان در موسكا
متشكل سازمانهاي طريق از را نخبگان كه ظرفيتي اصليترين
ديدگاههاي از ميدهد قرار قدرت هرم راس در سياسي و اداري
تاثير فرانسه شانزدهم سده انديشمند دولابوئتي اتين
در خود گوياي و كوتاه رساله در دولابوئتي.است پذيرفته
:است معتقد مردم عادي توده پذيري استبداد علل مورد
شرايط در و ميآيند دنيا به ظلم يوغ زير كه انسانهايي"
و هستند قانع و راضي مييابند وپرورش ميشوند بزرگ بردگي
شرايط اينان.ميپذيرند دربست را استبداد تلاشي بيهيچ
از تصوري كمترين و ميدانند طبيعي كاملا را خود زيستي
تودههاي سنت و عادت عامل دو.ندارند خويش انساني حقوق
(1)".ميسازد استبداد پذيراي نسل در نسل را مردم
از مردم درك فقدان از ناشي را نخبگان دولابوئتي ، قدرت
مردم اگر:است معتقد و ميداند خود بالقوه تواناييهاي
قدرت نخبگان ببرند ، پي خود قدرت به عادي تودههاي بخصوص
.ندارند آنان خواستههاي اجراي جز مانوري امكان هيچ سياسي
و دارد تكيه عمومي رضايت بر قدرت دولابوئتي اعتقاد به
قدرت اعاده موجب عمومي رضايت الغاي با نخبگان قدرت القاي
.شد خواهد ديگر گروه به گروهي از يا ديگر فرد به فردي از
آزاد بيدرنگ نباشند بنده كه بگيرند تصميم مردم وقتي"
زورگو قدرت يك از حمايت به مردم است كافي فقط ميشوند ،
لرزه به استبداد عظيم پيكره پيستون وقت آن دهند ، پايان
و قدرت از دولابوئتي درك (2)".ميكند سقوط و ميافتد
حتي و ، 19 قرون 18 سياسي ادبيات در مردم ، يعني آن منشا
را قدرت منشا وي.است گذاشته جا به زيادي آثار بيستم
:است معتقد و ميداند آنان رويكردهاي و رضايت مردم ،
ناآگاهي از ناشي قدرت ، جبارانه اعمال شيوههاي و استبداد
همين.است قدرت اصلي صاحبان عنوان به توانشان از مردم
عنوان تحت آن از كه دارد وجود نيز موسكا تفكر در درك
از بيش موسكا ، البته.است شده برده نام تودهها بيحسي
اصلي منشا عنوان به مردم آگاهي و درك و موضوع به آنكه
تودهها بيحسي اجتماعي دلايل به بدهد اهميت نخبگان قدرت
زمينههاي تودهها ، موسكا ، بيحسي اعتقاد به.دارد توجه
بستري آورنده وجود به كه ميآورد پديد موثري اجتماعي
اشاره.است گوناگون اشكال در قدرت نخبگان سازماندهي براي
است سياسي و اداري تشكلهاي و سازمان نقش به موسكا اصلي
قدرت به را آنان دستيابي و نخبگان به فعاليت امكان كه
مردم موضوع جز قدرتنخبگان درمقوله اما.ميآورد فراهم
.دارد اهميت سياسي انديشههاي در نيز ثروت نقش سازمان ، و
بودن دارا دليل به كه است اقتصادي نخبگان قدرت منشا ثروت
اين آنها به فراوان ، مالي امكانات و توليد ابزار سرمايه ،
و داده شكل را تودهها جمعي رفتارهاي كه ميدهد را توان
از كه دقيقي تبيين با هوركهايمر.يابند دست قدرت هرم به
قدرت توليد اصلي منابع از يكي عنوان به سرمايهداري نقش
سود كسب سرمايهداري منطق كه است معتقد است ، كرده ارائه
سازماندهي فنشناسي ، كالاها ، انبوه توزيع و توليد سپس و
.است حكومتي فرهنگ و توليد شدن تخصصي كار ، تقسيم مديريت و
نخبگان جايگاه امروزه ، نخبگان ، قدرت منشا بحث در اما
منشا شخصيت ، .دربرميگيرد را مهمي وجوه و ابعاد فرهنگي ،
منزلت و فردي شخصيت ارتباط است ، فرهنگي نخبگان قدرت
به دستيابي امكان كه ميزد رقم را آنان ، شرايطي اجتماعي
نخبگان جوامعي چه در.ميسازد ممكن را قدرت هرم راس
ابعادي چه در و طريق چه از مييابند؟ دست قدرت به فرهنگي
دارد؟ تاثيرگذاري و ماندگاري امكان قدرت اين
است شدهاي پذيرفته اصل تحول ، و تغيير كه جوامعي در
اجتماعي منزلت و قدرت از انديشه سازندگان و فكر نيروي
تغيير موجب جوامع اين در انديشه و فكربرخوردارند
.ميگيرند شكل آن در رفتارها كه ميشود ساختارهايي
هويتهاي اجتماعي ، قراردادهاي مبناي كه هستند انديشهها
نخبگان تاثير جوامع اين در.رفتارياند الگوي و جمعي
روش.است گسترده و ژرف ديرپا ، اما تدريجي و كند فرهنگي
درمتقاعدكردن توانايي و رضايت ترغيب ، آنها ، كار
و صنعت.است خاص -سياسي -اجتماعي رفتارهاي به تودهها
فرهنگي نخبگان.است فرهنگي نخبگان دست در اجتماع هندسه
آن به حركت ايجاد با و آشكار را اجتماع نهفته استعدادهاي
اجتماعي همبستگي و انسجام اقدام ، اين با.ميدهند جهت
و تاسيس مبناي كه ميآورد وجود به مطلوبي ظرفيت و هويت
تاثير.ميشود سياسي قدرت سپس و اجتماعي قدرت تاليف
و ارزشي آرماني ، مشخص ، كاملا گونهاي به فرهنگي ، نخبگان
.است ايدئولوژيك
نخبگان.است مشروعيت و قدرت دولتها ، حاكميت مولفه
مشروعيت حكومت ، قدرت و سياسي نظامهاي به فرهنگي
.ميبخشند
از غالبا كنترل و حاكميت ":است معتقد آپل.دبليوميچل
مباني كه ميگيرد ريشه تفكراتي و روزمره اعمال
(3)".ميدهند تشكيل را ما روزانه فعاليتهاي
كه افرادي يا گروهها يا گروه اوليه هستههاي اساسا
كه هستند اقليتي ميشود ، متراكم آنها در قدرت مفهوم
اقليتي اجتماع هر در.نهاد آنها بر نخبگان نام ميتوان
فهم يا اجتماعي وقايع از زودرسي درك به كه دارد وجود
در تحولي هر پيشاهنگ و ميرسند سياسي و علمي مسائل
فرهنگي و اجتماعي اقتصادي ، علمي ، سياسي ، حوزههاي
نخبگان از گروه اين اغلب كه است علت همين به ميشوند ،
حوزه در چه و علم حوزه در چه حال دارند رهبري داعيه
.اقتصاد و جامعه سياست ،
كه جامعهميداند هر در ضرورت يك را نخبگان ميشل ، رابرت
شكل خود به خود گروهي چنين نيز تشكلها و سازمانها در
در متنفذ گروه يك تشكيل".ميكنند هدايت را آن و گرفته
(4)".است اجتنابناپذير تشكلي و سازمان هر
و دارد اعتقاد كاملا مفهومي چنين به نيز هارولدلاسول
گروه يك نام به چه و نفر يك نام به چه حكومت" است معتقد
به هميشه (اكثريت) مردم از كثيري گروه بهنام حتي و كوچك
(5)".است اندك گروه يك توسط حكومت مفهوم
از دركي چنين صحت به نيز آلماني متفكر نهايم ما كارل
شكلگيري":ميگويد و است معتقد نخبگان و قدرت مفهوم
نقش نهايم ما (6)".است نخبگان دست در (قدرت)سياست علمي
ابراز براي امكان و توانايي صرفا را مردم اكثريت
آحاد كه است كافي دموكراسي براي".ميداند خويش آرزوهاي
بازداشته حكومت در مستقيم شركت از هميشه گرچه شهروندان
زماني فواصل در را خويش آرزوي ابراز امكان لااقل شدهاند
".باشند داشته معيني
سياسي ، و اجتماعي نظامهاي در قدرت و نخبگان بين رابطه
و فكري نخبگان يا متفكرين جوامع از برخي در.است متفاوت
و دارند قدرت پديده شكلگيري در تاثيرگذاري نقش فرهنگي
و اجتماعي قدرت كه ميشوند تبديل نخبه به تدريج به خود
به نخبگان اين.مييابد تمركز آنها در سياسي و اقتصادي
نيروي و انديشه آورندگان بوجود و سازندگان اينكه دليل
فراهم را ساختارها تغيير بستر و زمينه هستند ، فكر
و رفتارها در دگرگوني امكان طريق اين از و ميسازند
.ميآورند بوجود را اخلاقي و اجتماعي هاي ناهنجاري
قرار جمعي هويت و اجتماعي قراردادهاي مبناي انديشهها
مبناي را خود درك معيارهاي انديشه سازندگان.ميگيرد
امكان كه الگويي ;ميدهند قرار اخلاقي الگوهاي نخبگان
جوامع اين در.ميسازد ممكن را اجتماعي كنترل و نظارت
اما است ، تدريجي و كند گرچه فرهنگي و فكري نخبگان تاثير
نخبگان اين كه روشهايي.است گسترده و ژرف ديرپا ، بسيار
در توانايي و ارضاء رضايت ، ترغيب ميگيرند ، كار به
اجتماع نهفته استعدادهاي فرهنگي نخبگان.است كردن متقاعد
و ميدهند جهت آن به حركت ايجاد با و ميكنند آشكار را
قدرت آرامي به كه ميآورند بوجود خاصي همبستگي و انسجام
تاثير.ميكند تبديل اقتصادي و سياسي قدرت به را اجتماع
آن ، ايدئولوژيك و ارزشي آرماني ، ويژگي علت به نخبگان اين
امكانپذير آن تغيير و نقض و مييابد مردمي عام گستره
فكري زايش به دروني اصلاح يك حالتي ، چنين در.نيست
از برخي در فرهنگي نخبگان البته.دارد نياز قدرتمندي
به.ميكنند عمل نيز ابزاري فرآيند يك صورت به جوامع
مولفه توجيه آرماني ابراز را آنها ميتوان كه گونهاي
اين عمل دانست ، مشروعيت و قدرت يعني دولتها حاكميت
.ميبخشد مقبوليت و مشروعيت سياسي نظام و سيستم به نخبگان
و كهن دوران سياسي نظامهاي در وضعيتي چنين از الگوهايي
.دارد وجود نيز اكنون و داشته وجود گوناگون جوامع در
ايران در هخامنشيان دولت پادشاهي نظام در مثال بهطور
داشت تودهها رضايت به اتكا نه پادشاه سياسي قدرت باستان
آن پايداري امكان دولت اقتصادي و نظامي سياسي ، توان نه و
حاكم سياسي قدرت تضمينكننده آنچه.مينمود فراهم را
قدرت به مشروعيتبخشي در فرهنگي نخبگان توان ميشد ، تلقي
گروه دو در هخامنشي جامعه در فرهنگي نخبگان.بود سياسي
كه بودند موبدان يا ديني نخبگان اول گروه ميشدند ، خلاصه
و بوده برخوردار مردم با عميقي ارتباطي توان از
اجتماعي ، حيات آرماني نماد مقبولترين كه را فرهايزدي
خاص اشخاص يا فرد در يافته تبلور ميتوانستند بود سياسي
قدرت تمام دارنده بهعنوان پادشاه شخص نمايند ، قلمداد
.نداشت صلاحيتي و موجوديتي هيچ ايزدي فره اين بدون سياسي
نخبگان بهعنوان موبدان تبيين توجيهو از ايزدي فره
دوم گروه اما.ميگرديد فراهم فرد يك در آن عينيت و ديني
اداره براي كه بودند دانشمندان و متفكران فرهنگي ، نخبگان
به مردم ، بر نظارت و كنترل در سياسي نظام موفقيت و جامعه
از گروه دو اين.ميپرداختند علم و انديشه فكر ، توليد
علت همين به و داشتند قرار سياسي قدرت كنار در نخبگان
تلقي آن حفظ و استمرار و سياسي قدرت به دستيابي ابزار
خود فكري و فرهنگي نخبگان ديگري جوامع در اما.ميشدند
نظامها اين در.مييافتند دست سياسي قدرت قله اوج به
نخبگان و دارد وجود سياسي و فرهنگي نخبگان بين ادغام
در فرهنگي نخبگان كه ميكنند بازي را نقشي همان اقتصادي
جوامع برخي در اماداشتند هخامنشي نظام همانند الگوهايي
در.دارند همطراز نقش اقتصادي و فرهنگي سياسي ، نخبگان
به بخشيدن مشروعيت براي تودهها و مردم نقش جوامع اين
اصلي بخشهاي اين بين تعادل حفظ براي ابزاري سياسي قدرت
.است اشاره مورد جوامع در قدرت
بيستم قرن اواسط تا كه قدرت از سنتي تلقي امروز جهان در
تعامل و تاثيرگذاري.است تغيير حال در ميشد تلقي جزمي
حيات ضرورتهاي و قدرت منشا مشروعيت ، عوامل بين سويه چند
و ظرفيتها و بسترها قدرت ، مفهوم و معنا انسانها ، نوين
سوالات اين با اكنون بشر است داده تغيير را آن منابع
:آيا كه روبهرواست
قدرتهاست؟ ديگر بر قاهر سياسي قدرت -1
جوامع سياسي قدرت نقد در متفكران و فرهنگي نخبگان آيا -2
آن؟ به دستيابي يا و آن آوردن بوجود در يا موثرند
نظارت فرهنگي و سياسي نخبگان به اقتصادي ، نخبگان آيا -3
دارند؟ كنترل و
وجود فرهنگي و اقتصادي سياسي ، قدرت ادغام امكان آيا -4
پيوند هم به اقتصادي و سياسي فرهنگي ، نخبگان گروه و دارد
ميخورند؟
نخبگان؟ عمل ابزار يا قدرتاند منشا مردم آيا -5
شكلگيري در اطلاعات توليد نظامهاي و سازمانها آيا -6
دارند؟ نقش آنها به دادن جهت و نخبگان
توليد نهادهاي كنترل اطلاعات ، چون جديدي منابع آيا -7
موثرند؟ قدرت شكلگيري فرآيند در علم ،
يونسيان مجيد
:ها پانوشت
بردگي در رسالهاي اطاعت ، سياست -دولابوئتي اتين -1
ص 27 ني ، نشرمعنوي علي ترجمه -اختياري
ص 25.......همان -2
ص 43 -فرهنگ كنترل -الياسي حميد -برمن ادوارد -3
ص99-پويان ، چاپخش 1368 حسن -سياسي احزاب-ميشل رابرت -4
محسن -كوزر لوئيس -جامعهشناسي بزرگان انديشه و زندگي -5
ص 559 -علمي 1370 انتشارات ثلاثي ،
دانشگاه -طيب عليرضا -باتومور بي تي جامعه ، و نخبگان -6
ص 85 1369-تهران
ص15 منبع همان -7
|