بازگشت يا ماندگاري داستان;مهاجرت
به مهاجرت بعد از مهاجرت به نگاه مقاله اين در:اشاره
اين گرديده سعي و است گرفته قرار مدنظر كشور از خارج
مصلحت بر مبتني و سودمندگرايانه ارتباط و جذب براي نگاه
.گردد منظور گسترده فراگرد اين در اجتماعي
روانشناختي ، ديدگاههاي از بهرهگيري با نويسنده
مهم پديده اين تحليل به سياسي و اقتصادي جامعهشناختي ،
مطلقنگري و ذهنيتگرايي رو اين از.است گماشته همت
كه است بوده آن بر تلاش و داشت نخواهد جايي تحليل دراين
براي و گيرد قرار توجه مورد اجتماعي مصلحت و واقعنگري
ارائه عيني و برونگرايانه پاسخي معاصر جامعه مسئله اين
.شود
انديشه و فرهنگ گروه
تكامل طول در كه است نوجو و ترقيخواه موجودي انسان
زندگي براي را شرايط بهترين نموده سعي هميشه خود تاريخي
جاهطلبانه حدودي تا نوگرايانهو روحيه اين و كند فراهم
.است كرده رهنمون متفاوت اجتماعي محيطهاي بهسوي را او
در را اجتماعي -جغرافيايي تغييرات و جابهجاييها اين
.ميگذارند نام مهاجرت اجتماعي علوم حيطه
يكي (آريايي) ايراني قوم تمدن ، تاريخ و تبارشناسي نظر از
از نژادقبل اين. بودهاند تاريخ اقوام مهاجرترين از
را كشاورزي تمدن اينكه يعني باشند ، زمين به وابسته آنكه
شدهاند شناخته كوچنده قبايل بهعنوان بيشتر باشند ، دارا
مشرق و آسيا مغرب و شمالي استپهاي و سرزمينها از كه
و اروپا غرب بهطرف شعبهاي.نهادند بيرون پا اروپا
شعبه از شاخهاي گشتند ، رهسپار آسيا جنوب بهطرف شعبهاي
آمده ايران فلات بهسمت شاخهاي و هندوستان بهسمت جنوبي
آنجا در را خويش تمدن و نموده مسخر را سرزمينها اين و
كوچنده روح قرنها طي در آن ايراني شاخه.آوردند بهوجود
سلسلههاي فراوان جهانگشاييهاي در را خويش ناآرام و
و دادهاند نشان بهوضوح ساسانيان و اشكانيان هخامنشيان ،
اسلامبه ورود بعداز تاريخي شواهد بر را فرض چنانچه
تصرف بعداز عرب مسلمانان از بسياري دهيم قرار نيز ايران
امتزاج با و شده ساكن برتر جايگاه اين در ايران سرزمين
سرزمين جمعيتي و اجتماعي بافت از قسمتي ايراني قوم با
در حاكم خلفاي با كه اعرابي بخصوص)دادند شكل را ايران
ميان در مهاجرت بنابراين ( شيعيان همچون بودند تعارض
و بودند زمانه برتر قدرت كه زمان آن چه (ايراني) قوم اين
ميباشند ، دارا را توسعهنيافتهاي ساختار كه اينك چه
.بود نخواهد ناآشنايي پروسه
در كنوني موجود واقعيتهاي و تاريخي سابقه اين لحاظ به
كه بود خواهد منطقي آن ابعاد و عوامل و پديده اين بررسي
پروسه اين به جامعهشناسي -روانشناسي نگرش يك زاويه از
و محيطي و فردي شخصيت لحاظ از را مهاجر و كنيم نگاه
.دهيم قرار مدنظر اجتماعي محيط با را مهاجر رابطه همچنين
را مهاجرت كه است لازم اينجا در:مهاجرت روانشناسي -الف
ببينيم و دهيم قرار بررسي مورد روانشناختي ديدگاه يك از
قرار رابطه اين در عواملي چه تحتتاثير مهاجر انسان كه
.دارد
مورد را او رفتار انگيزش يا رفتار پويايي بايد ابتدا در
عمل يك زنده ، موجود چرا" اينكه يعني دهيم ، قرار بررسي
به روانشناسان توجه مبحث اين در ".ميدهد انجام را خاص
شده موجب ميشود ، زنده موجود حركت باعث كه نيرويي شناخت
كه نيروهايي يا داخلي انرژيهاي بهوجود روانشناسان
پاسخگويي قابليت در و درميآورد حركت به را زنده موجود
.كنند توجه ميشوند واقع موثر خارجي محرك به نسبت او
به شد متولد كودك آنكه بعداز" كه نمود توجه بايد ضمنا
او در "من" نتيجه در و ميشود مشغول "واقعيت آزمايش"
ديگر افراد كه راههايي آدمي بهعلاوهميشود ايجاد
يا اخلاقي اصول نتيجه در و ميپذيرد كردهاند انتخاب
حيوانات عكس به.ميشود تشكيل "فرامن" و "اخلاقي وجدان"
(بيولوژيك احتياجات) "نهاد" بر "فرامن" و "من" آدمي در
".هستند مسلط
و انسان شخصيت پيچيدگي و مسائل اين به توجه با
در علمي شناخت لزوم اجتماعي و فردي متفاوت خواستههاي
موثر مقوله اين به سياسي نگاه از بيش مهاجرت پديده تبيين
.بود خواهد
بين جامعه وضعيت به توجه با كه است شايسته همچنين
"من" و طرف يك از افراد "فرامن" و "نهاد" سطح ناهمگوني
دگم و تكبعدي نگرش از و انداخته علمي نگاه ديگر طرف از
.شود پرهيز بهانسان نسبت
در كه خاص بهطور ايراني انسان و عام بهطور معاصر انسان
تعارضات دچار مدرنيسم به سنت مرحله از گذار شرايط
و "داعيه" به توجه با است شده شخصيتي و اجتماعي
وجود به و هويتش و ملي فرهنگ شدن مخدوش و نو خواستههاي
جديد شرايط اين با منطبق (فرامن) اخلاقي وجدان يك نيامدن
كه "داعيه" گرفتن اوج و "من" غيرمتعارف رشد مقابل در و
ما جامعه است ، آمده بهوجود ارتباطات انقلاب تحتتاثير
عوارض از يكي كه نموده اجتماعي گسيختگي هم از يك دچار را
و نگاه در.ميباشد مهاجرت پديده شكل غدهاي رشد آن
علمي غير و غيراقناعي مانع بخواهيم اگر پديده اين تحليل
در كه تعارض يك دچار را فرد ميتواند بياوريم بهوجود
حتي و نموده ، شود "عصبي پريشاني" به تبديل شرايطي
نيز زيستشناختي حوزه به را اجتماعي و فرهنگي اختلالات
كه آنجا داعيهها و خواستهها" روانشناسي در.دهد سرايت
اين كه شده تلقي "مثبت والانس" بهعنوان باشد هنجار به
نقش معمولا شودو واقع موثر فرد بالندگي در ميتواند
يعني باشد كننده دفع كه اموري اما دارد ، را جذبكننده
اجتناب و دوري آن از ميكند سعي فرد كه موقعيتهايي اينكه
ديگران توسط مانع و دوري اين كه آنجا در بخصوص كند
كه.خواهدشد "منفي والانس" يك به تبديل بيايد بهوجود
متفاوت انگيزههاي بين تعارض) داخلي تعارضهاي موجب اين
به و اجتماعي و فردي شخصيت در (آنها بيان يا "تظاهر" يا
".شد خواهد اجتماعي تعارضات آن تبع
مواجهيم يافته رشد "من" يك با امروزه ما ايران ، جامعه در
-اقتصادي) اجتماعي شرايط با ساختاري ناهمگوني يك در كه
توازن يك نتوانيم چنانچه.دارد قرار (فرهنگي -سياسي
خواسته با را قوانين بيابيم مسئله اين مورد در منطقي
درك به ميتواند اين كه دادهايم قرار تعارض يك در افراد
و غيرمنطقي تصميم به و طرف يك از اشتباه تحليل و نادرست
يك به را مهاجرت بزندو دامن ايران جامعه در غلط راهبرد
مقاطع تمامي در كه كند تبديل اجتماعي بزرگ مشكل
.باشيم جامعه در آن منفي تبعات تحتتاثير
پديده اين از است لازم همچنين:مهاجرت جامعهشناسي:ب
نيز جامعهشناسي دانش از تحليل و بررسي براي (مهاجرت)
و فرد شخصيت روانشناسي بعد از كه همانگونه.ببريم بهره
به بايد ميدهيم قرار بررسي مورد را او ذهني خواستههاي
واقعنگرانه نيز اجتماعي خاص شرايط و اجتماع و فرد روابط
.شود نگاه تحليل در
تضاد و تعارض دگرگوني ، آبستن هميشه گذار حال در جوامع
با تقابل در عرف و سنت بين طرف يك از جوامع اين هستند
از و دارند قرار (قوانين) اجتماعي قراردادهاي و مدرنيته
ذهنيت يك و دارد گذشته در ريشه كه عينيت يك بين ديگر طرف
در ريشه ارتباطات گسترش و گذار شرايط همين بهواسطه كه
دچار شكنندگي و نامتوازن تقابل يك به دارد ، مدرنيسم
بتوانند قوانين و جامعه چنانچه شرايط بهترين در كه هستند
بهوجود را نسبي توازن يك اجتماعي ناهمگوني اين بين
دوران اين اقتضاي هم باز كنند عمل بهدرستي و بياورند
در پروسه اين چنانچه حال.بود خواهد افتراق و تعارض
از) يافته رشد و (ساختاري نظر از) توسعهنيافته جامعهاي
درآمدهاي بهواسطه اقتصادي و سياسي فرهنگي ، ذهني ، نظر
واقع ايران همچون (ندارد ساختاري توسعه در ريشه كه نفتي
بود ، خواهيم حاد تعارضات و اجتماعي توازن عدم شاهد شود
از مختلف نسلهاي دوري و گرفتن فاصله در هماكنون چنانچه
مشاهده هم با متفاوت اجتماعي اقشار همچنين و همديگر
.ميكنيم
جامعه از لايههايي ايران در كه است گشته موجب شرايط اين
بهطور ديگر اجتماعي لايههاي و كنند دفاع سنت از شديدا
به توجه با دوران اين و كنند حمايت مدرنيته از افراطي
قوانين وجود عدم و گرايانه سنت اخلاق و فرهنگ شدن شكسته
را پروسهگذار اين بتوانند كه انتقالي نهادهاي و
دچار اجتماعي تشتت و پارادوكس يك به كنند هدايت بهدرستي
جامعه يافته رشد و حاد معضلات آن تبعات كه است شده
تعارضات اين از يكي مهاجرت پديده رشد كه است ايراني
.ميباشد اجتماعي
قانون ، با عرف تقابل به بايد جامعهشناختي بررسي در
عكس ، به يا اجتماع با فرد مدرن ، جامعه با سنتي جامعه
با ارتباط كم و بسته دوران عيني ، واقعيت با ذهني تفكر
نميباشد ، نيز كنترل قابل بعضا كه ارتباطات دوران
كه نكنيم فراموش هيچگاه و نمود توجه رئاليستي بهطور
زندگي در بالايي بسيار قدرت از بزرگ جوامع گذشته تمدن
بسيار تاثير اين كه برخوردارند بزرگ جوامع همان افراد
هر خاص واكنش يك يا خاص شرايط يك در كه آنست از پايدارتر
و شود گسيخته هم از (مهاجرت همچون) باشد نيز بزرگ چند
جامعههايي اعضايچنين".بدهد دست از را خويش تاثير
يكديگر با اقتصادي تبعيت بهدليل فقط نه (بزرگ جوامع)
محبت و مشترك احساسات محكمتر پيوندهاي با بلكه مربوطند ،
آنكه همه از بالاتر و شدهاند بسته هم به انس و عادت و
يك منبع از برندگان سهم بهعنوان جامعهاي چنين اعضاي
و حسي مسائل در و ميفهمند بهتر را يكديگر عمومي تمدن
و آسايش اين آنكه حال و ميآيند كنار هم با آسانتر روحي
صاحب كه اقوامي با نميتوانند وجه بههيچ را بزرگ امتياز
".باشند داشته هستند متفاوتي فكري و تاريخي زمينه و تمدن
كلاسيك مهاجرتهاي دوران كه كرد فراموش نبايد ضمنا
است ، شده سپري (بينالمللي مرزهاي تثبيت بواسطه)
مرزهاي از خارج به اقوام و ايلات كوچ دوران كه همانگونه
بتوان شايد چنانچه.است گشته سپري بينالمللي شده شناخته
وجودي واقعيت ديگر آن عام بهمعني مهاجرت كه كرد ادعا
تك بهطور مهاجرت هماكنون و است داده دست از را خويش
پايداري به توجه با كه دارد عينيت كوچك خانواده يا فردي
هيچگاه اوليه ، مكان در بزرگ خانواده و ايلي قومي ،
و بدهد دست از مبدا با را خويش بستگي و پيوند نميتواند
.بود خواهند اصلي جايگاه با متقابل ارتباط در هميشه
عاقلانه شد گفته كه عواملي و شرايط اين به توجه با
يك بهعنوان جامعه در مهاجرت پديده به كه بود نخواهد
در را مهاجران و كنيم نگاه امنيتي -سياسي تضاد و تعارض
زاويه اين از و دهيم قرار قوانين و جامعه با تقابل
اين در منظور همين به بزنيم دست آن بررسي به اشتباه
به پديده اين تحليل و تبيين در شد خواهد سعي نوشتار
شده واقعگرايانه و علمي نگاهي آن بر حاكم عوامل و ابعاد
.شود پرهيز دگماتيسم و ذهنگرايي از و
يا انساني جابهجايي يا معين مدار از خروج فراگرد اين
عوامل بر مبتني ميتواند ايران جامعه در عام بطور مهاجرت
نرخ و اقتصادي كمتواني و ركود -همچون1 باشد بسياري
بالا تخصصهاي كسب بخصوص و تحصيلي فرصتهاي بيكاري ، بالاي
پاسخگويي ناتواني و پيشرفته محيط در مدرن تكنولوژي و
بالنده و جوان نسل براي بخصوص اجتماعي مطالبات به فرهنگي
ماهيت و باشند سياسي آنكه از قبل دلايل اين كه
براي تامل قابل و منطقي نقش يك باشند ، داشته اپوزيسيوني
.ميباشد مهاجرين از دسته اين
صرفا مطالبات از گرفته نشات كه مهاجرت از ديگر نوعي -2
سرمايه غيرقانوني خروج) اقتصاد از منبعث مسائل و سياسي
حدودي تا كه ميباشد (تازه محيط به آن انتقال و كشور از
جامعه در متاسفانه كه نمود خواهد پيدا اپوزيسيوني ماهيت
مقوله كل به عامل اين تاثير تحت و منظر اين از نوعا ما
روند ابعاد تمام به نگرش اين و ميشود نگاه مهاجرت
به صحيح تصميمگيري اين ، عدم كه ميشود داده تعميم مهاجرت
.دارد همراه به را پروسه كل
شامل كه سوم جهان كشورهاي در بخصوص مهاجرت سوم نوع -3
امروزه كه است ، نخبگان مهاجرت ميشود ، نيز ايران جامعه
از نوع اين كه ميشود ياد "مغزها فرار" بهعنوان آن از
ميتواند كشورها براي ضدتوسعهاي ماهيت بهواسطه مهاجرت
.باشد پيشرفت و ترقي بازدارنده و ويرانگر
براي شد گفته بالا در كه ابعادي و عوامل به توجه با اينك
را گزينه سه اين مبسوط ، شرح و آن علميتر و بهتر تبيين
مهاجرت نابهنجار ، مهاجرت بهنجار ، مهاجرت ترتيب به
عوامل اين علمي بازكاوي به و گذاشته نام زيانبار
.ميپردازيم
راحت براي انسانها غريزي و طبيعي ميل:بهنجار مهاجرت
بهتر شرايط آوردن دست به براي تلاش و شوق و زيستن
اين است ، اجتماعي و فردي تكامل براي محرك نيرومندترين
اين از يكي كه دارد متفاوتي زواياي و ابعاد بشري كوشش
بهواسطه نيافته توسعه كشورهاي درميباشد مهاجرت ابعاد
مطلوب شرايط و تكنولوژي سرمايه ، نظر از) ضعيف زيرساختهاي
روند اين سنتي ، و بسته فرهنگ حدودي تا و (اشتغال براي
در اصولا و داشت خواهد توجيهي قابل و گسترده ابعاد
و منطقي كه آنجا روند اين از جلوگيري مواقع از بسياري
ادعا بتوان شايد و بود نخواهد جامعه بهصلاح باشد بهنجار
بحران تشديد و اجتماعي انفجارهاي از جلوگيري براي كه كرد
.بگيرد قرار تشويق حتي يا و پذيرش مورد بايد خاص شرايط در
از سرمايه صدور و مهاجرت مكمل نقطه ميتواند پروسه اين
و گردد تلقي سومي جهان كشورهاي به صنعتي كشورهاي
بحران از پيشرفته كشورهاي براي سرمايه انتقال همچنانكه
سودمندگرايانه نقش و ميكند جلوگيري جوامع اينگونه در
نيروهاي اشتغالو براي كار نيروي مهاجرت متقابلا دارد ،
كشورهاي از روز تكنولوژي به دستيابي براي علمي كمتوان
و سودمندي موجب ميتواند نيز شمال بهطرف نيافته توسعه
توسعه جوامع براي (درازمدت چه و كوتاهمدت چه) مصلحت
به بخواهيم اگر بهنجار فرآيند اين در.آيد بشمار نيافته
مهاجر كار نيروي مثبت تاثير از بايد كنيم استناد شواهدي
بسياري و مصر پاكستان ، هندوستان ، فيليپين ، كشورهاي از
مقادير دستيابي موجب سالانه كه كنيم ياد كشورها از ديگر
كه ميباشند ، كشورشان به آن انتقال و سرمايه معتنابهي
.است شده موجب را آنان ملي درآمد از توجهي قابل حجم
مذموم امري عام بطور مهاجرت واقعنگري منظر از بنابراين
اجتماعي مصلحت كه آنجا در بخصوص و نميباشد ناپسند و
بحران تشديد از اجتناب براي گزينه يك ميتواند كند ايجاب
جذب براي نيافته توسعه ساختارهاي ناتواني شرايط در.باشد
انفجارهاي از جستن دوري براي مهاجرت داوطلب نيروهاي
به دستيابي بودن معدود همچنين و بيكاري تشديد و اجتماعي
ميتواند (مهاجرت) پديده ، اين نوين تكنولوژي و علمي توان
پروسه اين تظاهر اگر.گردد قلمداد مثبت و منطقي ابزار يك
مهاجرت روند از بعد اين در كنيم نگاه ايران جامعه در را
پيدا دست جامعه بر آن مثبت تاثيرات به بهنوعي (بهنجار)
پاسخگويي عدم و كشور جوان جمعيت به توجه با.كرد خواهيم
چنانچه آنها كردن فعال و جذب براي اجتماعي ساختهاي زير
لحاظ با كنيم ، تجويز آنها براي را ايستايي نسخه بخواهيم
و ميبرد سر گذار و تحول دوران در ايراني جامعه اينكه
خواستههاي مطالبه و بلندپروازي دوران اين اقتضاي
اين به پاسخگويي قابليت ميباشد جامعه توان از بالاتر
.داشت نخواهيم را شرايط
قنواتي زارعي اردشير
دارد ادامه
|