ايران در سوسياليستي اقتصاد ريشههاي
هفته كتاب
ايران در سوسياليستي اقتصاد ريشههاي
غنينژاد موسي دكتر با گفتوگو
و انقلاب از پس دولتهاي چالشهاي عمدهترين از يكي
نابسامانيهاي و مشكلات رفع جنگ پايان از پس خصوصا
اين در كه گوناگوني برونرفت راههاي است بوده اقتصادي
با ايران اقتصاد كه است آن از شدهحاكي تجربه دوره
استاد غنينژاد موسي روبهروست گوناگوني سردرگميهاي
اين دلايل و ريشهها ما پرسشهاي به پاسخ در دانشگاه
مشروطه دوران از تفكر و انديشه حوزه در را نابسامانيها
.است كرده جستجو كنون تا
غفارزاده سام
تمام در اسلامي 1357 انقلاب در چرا شما نظر به *
به شد داده آزادي شعار اجتماعي فرهنگي ، سياسي ، حوزههاي
اقتصادي؟ حوزه از غير
و آزادي استقلال ، اصلي شعارهاي از ميدانيد كه طور همان
دستگاه حوزه در استقلال منظور كه بود اسلامي جمهوري
ما كشور در سال صد كه است شعاري هم آزادي و بود سياسي
مفهوم گستره و است مبهم هنوز مردم براي ولي ميشود داده
يا است فردي آزادي منظور نيست معلوم و نيست روشن خيلي آن
اقتصادي آزادي بحث اما.بيگانه بند و قيد از آزادي
در اقتصادي بحثهاي اصولا بلكه نشد مطرح نهتنها
قرار نظر تبادل و كردن بحث براي اولويتها پايينترين
اقتصاد انقلاب ، از بعد و قبل سالهاي درميگرفت
مانند تعابيري و بود كردن بحث براي مسئله كماهميتترين
براي اهميت پس نيست زيربنا چون و "نيست زيربنا اقتصاد"
شكم برابر را اقتصاد روشنفكران ، برخي حتي.ندارد بحث
جدي طور به هم اساسي قانون در نتيجه در كه ميدادند قرار
زير در اقتصاد بيشتر و است نشده پرداخته آن به دقيق و
سالهاي در را آن نتايج و شده تعريف سياست و دولت مجموعه
.ميبينيم هم بعد
تلقي چندم دسته موضوع اقتصاد چرا كه است همين سوال *
؟ كجاست در اقتصاد از تلقي طرز اين ريشه و ميشود
آن در ما روشنفكري غالب انديشه از ناشي اول درجه در
حاكم چپگرايانه انديشههاي عمدتا كه است زماني برهه
سياست عملي حوزه در هم ما ديني انديشههاي حتي.بود
دكتر مانند افرادي به كنيد نگاه مثلا.هستند چپگرا
بهشتي شهيد انقلاب سالهاي در و جلالآلاحمد يا شريعتي
شهيد از غير به بودند ما ديني روشنفكران مهمترين كه
آن در گفت ميتوان و داشتند چپ ديدگاههاي اغلب مطهري
چپگرا روشنفكران عمده طيف دنيا نقاط تمام در سالها
دارند بدبينانهاي نگاه اقتصاد به نسبت چپها و.بودند
سياسي دستگاه و سياست مجموعه زير به را اقتصاد چپها
غيرديني چه و ديني چه انقلابي روشنفكران و ميكنند تبديل
اقتصاد بنابراين.ميكردند رد را آزاد اقتصاد كل طور به
و بودند منفي مفاهيمي سرمايهداري و خصوصي مالكيت آزاد ،
همكاري به متهم حتي ميشد شناخته استثمارگر سرمايه صاحب
دليل به اقتصادي بزرگ بنگاههاي و ميشد دشمن با سياسي
برخي حتي و بزرگ بنگاههاي.ميشدند مصادره بودن بزرگ
از بسياري و ميكنند پيدا مشكل اقتصادي متوسط بنگاههاي
قدرت مجموعه زير به آنها تمام و ميشود مصادره اموال
.ميشوند تبديل دولت يعني سياسي
انقلابي رهبران و روشنفكران دنبالهرو مردم چون هم مردم
هنگامي و نداشتند مخالفتي كار اين با طبيعتا خوب بودند
پيش رفتاري الگوي يك دانشگاهيان و وعاظ روشنفكران ، كه
برگزيدگان و نخبگان از تبعيت به هم مردم گرفتند ،
را عمومي رفتار و افكار برگزيدگان همين چون ميپردازند
.ميسازند
اقتصاد كردن تلقي بياهميت كه است اين ديگر نكته اما
كشور انقلاب زمان در داشت ، هم تاكتيكي و عملي جنبههاي
و ارزي درآمد مازاد و داشت مطلوبي وضع اقتصادي لحاظ از
طبيعي و نداشت مالي مشكل دولت و داشتيم زيادي ارزي ذخاير
كار اين تجربه كه انقلاب از بعد جديد دولتمردان كه بود
.است سادهاي كار كشور اداره كردند فكر نداشتند هم را
معنا دو اين و نيست مهم اقتصاد گفتند هم اقتصاد عرصه در
شكم به ما اينكه بيان هم دوم است ، ماديات نفي يكي دارد
.نيست ماديات و اقتصاد بند در انقلاب و نميدهيم اهميت
ايثار بالاترين و است ايثار نيازمند انقلابيگري چون
هم اقتصادي ديدگاههاي در.است مادي زندگي از گذشت
صاحب (جنگ آخر تا خصوص به) انقلاب از بعد دولتمردان
عبارت به ميشوند اقتصاد عرصه در سوسياليستي شبه نظرات
توليد باز چپگراهادوباره ديدگاههاي از برخي ديگر
اين و است مشخص كاملا هم اساسي قانون در كه ميشود
از بسياري شد آن دچار ايران اقتصاد كه بود پارادوكس
اين بيان از محافظهكار چه و اصلاحطلب چه تصميمگيران
خودداري آن درباره بحث از و نميشوند خشنود پارادوكس
.ميكنند
فضاي مشروطه انقلاب از بعد كه افتاد اتفاقي چه *
شد؟ سوسياليسم و چپ به متمايل اينقدر كشور روشنفكري
مشروطه انقلاب در اينكه يكي.دارد وجود علت دو
مشروطه انقلاب چون و بود حاكم آزاديخواهانه ديدگاههاي
حدود 15 از و داشت درپي را رضاخان ديكتاتوري و نشد موفق
و هرج كه ميبينيم هم مشروطه انقلاب از بعد سال تا 20
و ملي وحدت انديشه پيدايش به و شد حاكم فراوان مرج
آزاديخواهانه انديشههاي بر كه انجاميد ناسيوناليسم
آماده متمركز حكومت گرفتن قدرت براي را زمينه و كرد غلبه
ماركسيستي جديد انديشههاي كه است زمان همين در نمود ،
شاهد روسيه در اكتبر انقلاب پيروزي با و ميگيرد اوج
رژيمهاي آمدن وجود به و انقلابي انديشههاي اين شيوع
تفكرات اين رشد زماني مقطع.هستيم انقلابي و ماركسيستي
از خصوص به و رضاشاه دوره آخر ساله به 10 ايران در
و ميرود بين از رضاشاه ديكتاتوري كه بعد به شهريور 1320
به انديشهها و ندارد وجود انديشهها و افكار روي كنترلي
معماهاي از يكي اما.برميگردد ميشود ، طرح آزادانه طور
قدرت كه مقطعي در چرا كه است اين معاصر تاريخ بزرگ
بيشتر ميشود ، كم سال تا 12 مدت 10 به دولت سانسور
چون من نظر بهميكند پيدا چپرشد انديشههاي
و قرابت نظر يك از سوسياليستي گرايانه چپ انديشههاي
نوعي به دو هر يعني ;دارند سنتي انديشههاي با نزديكي
مخالف و دارند اعتقاد جمعي ارزشهاي به و هستند جمعگرا
صورت به را جامعه و هستند فردي حقوق و منافع و فردگرايي
از مجموعهاي اينكه تا ميدانند اجتماع يا قبيله كل ،
با سنتي انديشههاي اشتراك وجه اين كه) آزاد انسانهاي
اين دليل همين به (ميباشد سوسياليستي جديد انديشههاي
با تازه كه افرادي و روشنفكران و مردم ميان در افكار
.دارد بيشتري جذابيت ميشوند آشنا غربي انديشههاي
باشند داشته مدرنيته به گرايش بيشتر بايد كه روشنفكران *
سنتگرايي؟ تا
البته.ميافتد اتفاق مدرنيته در هم سوسياليسم خوب
در آزاديخواهي با كه دارد خود در چيزهايي سوسياليسم
كتاب اهل افراد و ميخورد شكست همين براي و است تضاد
آزاديخواهانه و ليبرالي انديشههاي با هم مطالعه هنگام
خاطر به و سوسياليستي انديشههاي با هم ميشوند مواجه
انتخاب آنرا سوسياليستي ، انديشههاي بيشتر جذابيت
بيشتري همگامي و خوانايي سنتي ارزشهاي با چونميكنند
روشنفكران غالب الان تا دهههاي 1320 از اينكه و دارد ،
دليل همين به شدهاند ، سوسياليستي انديشههاي مجذوب ما
.است
معني به روشنفكران) روشنفكران اغلب اينكه دوم علت و
اكثر در و بودند چپ اكثرا دنيا در (موجود وضع منتقدان
تند موضع راست انديشههاي طرفداران و راستگراها دنيا
اصلاحطلب نوعي به بيشتر و نداشتهاند انقلابي و انتقادي
داعيه كه روشنفكران و جوانها براي همين براي بودهاند ،
در.نيست جذاب خيلي ليبرالي انديشههاي دارند انقلابي
مطرح اصلا فردي آزاديخواهي انديشه هم انقلاب دوران
اين من نظر به البته و ميرود شمار به هم بد حتي و نيست
كشورهامانند اغلب در كه بوده فكري طبيعي سير يك
به داردو وجود الجزاير مصر ، خاورميانه ، عربي كشورهاي
.ميباشد انديشه درعرصه تاريخي مقتضيات از نوعي
و غيرآزاد و دولتي بسته اقتصاد وجود بين رابطهاي آيا *
اجتماعي و فرهنگي سياسي ، عرصههاي در آزادي تحقق عدم
سال 1357 اصيل انقلابيون همان چون.كرد تعريف ميتوان
شدهاند؟ آزاديخواهي و اصلاحات داعيهدار مجددا اكنون
انقلاب از سال از 19 بعد كه است مهمي سوال اين و بله
كه ميدهد مدني جامعه شعار خرداد 1376 دوم در خاتمي آقاي
فردي ، آزاديهاي بيان ، آزادي آزادي ، به است معطوف
دخالت مردم امور تمام در كه دولتي غيردولتي ، نهادهاي
سال از 20 پس و است انقلاب اول شعار طبيعتا كه نكند
شعارها اين گويي كه معناست بدان و ميشود مطرح دوباره
اين شعارها اين تحقق عدم من نظر به و بودند ، شده فراموش
در فردي آزادانه حوزه زيرا نداشتيم آزاد اقتصاد كه است
حوزه در عمدتا مسئله اين و نيامد وجود به ما جامعه
تحقق دولت از مردم اقتصادي و مالي استقلال و است اقتصاد
نان نوعي به مردم و نكند پيدا تحقق وقتي تا و نكرده پيدا
و مدني نهادهاي گرفتن شكل به اميدي باشند دولت خور
فردي آزادي چون يعني داشت نخواهد وجود جامعهمدني بالطبع
فردي مالكيت حقوق و نيست آزاد اقتصاد بنابراين نيست
دوباره مسئله و هستيم مرحله همان در هم باز و نيست محترم
اين هست هم مهم كه حاصل پيشرفت تنها و است تكرار حال در
رسيدهاند نتيجه اين به الان زمان ، آن انقلابيون كه است
و ميكنند قبول حرف در حداقل و شود نرخي تك بايد ارز كه
يك اين و است ناكارا دولت اقتصاد دارند قبول ديگر همه
اصلاحات مخالفين كه است اين در تاسف جاي.هست پيشرفت
اوايل در كه افرادي يعني كردهاند طي وارونه را مسير
پختهاي موضعگيريهاي مقدس دفاع دوران در حتي و انقلاب
طرف آن به امروز ميزدند درست حرفهاي و ميكردند
اصطلاح به اين كه است اين خاطر به اين و غلتيدهاند
آن و هستند دور خيلي روشنفكري حوزه از محافظهكاران
جامعه تحولات و ندارند را طالبان اصلاح تيزبيني و درايت
حساسيتهايي چه مردم الان نميدانند و نميكنند درك را
پايگاههاي شدت به و ميپسندند را شعاري چه و دارند
جاينگراني بسيار اين كه دادهاند دست از را خود مردمي
.نيست خوبي چيز اصلا و دارد
هفته كتاب
نافرجام آزاديخواهي
طبيبيان ، محمد نفت ، صنعت دانشگاه استاد غنينژاد ، موسي
و توسعه و برنامهريزي در پژوهش موسسه علمي هيات عضو
كردهاند كوشش كتاب اين در موسسه اين كارشناس عباسي حسين
دنياي خردورزي چرا كه شود داده پاسخ پرسشها اين به تا
تجربههاي چرا دواند؟ ريشه ما كشور در نتوانسته مدرن
در و مدرن نهادهاي ايجاد قانون ، حكومت استقرار جهت متعدد
است؟ شده مواجه شكست با اقتصادي و سياسي پيشرفت نتيجه
تحقق هنوز قانون حكومت مانند پيش سال يكصد آرمانهاي چرا
سياسي اصلاحات اصلي اهداف از يكي صورت به امروز و نيافته
در اجمالي مطالعه در پرسشها اين به پاسخ ميشود؟ مطرح
عنصر مهمترين كه است استوار اصلي فرضيه اين بر كتاب اين
يعني مدرن جامعه آن تبع به و مدرن انديشه تشكيلدهنده
هميشه (فردي حقوق آزاديهاي ارزشها ، ) فرد منزلت و مفهوم
نتيجه.است گرفته قرار ايراني انديشمندان اكثر غفلت مورد
دور در آمدن گرفتار و اصلي هدف از افتادن دور غفلت اين
بوده اقتصادي و اجتماعي سياسي ، بيحاصل چالشهاي باطل
شده نهاده پيش ديگري فرضيه غفلت اين علت درباره.است
سنتي جمعگرايانه ارزشهاي و تفكر تداوم از است عبارت كه
مانند مفاهيمي قالب در آنها طرح و كهن (قبيلهاي)
"عمومي مصلح" ،"اجتماعي عدالت" ،"سوسياليسم" ،"مليگرايي"
جامعه كه نيست معنا اين به سخن اين البته.آن نظاير و
كه است معنا اين به بلكه است مانده باقي سنتي صورت به ما
كور گره.است آمده پديد دو ، اين از نامرغوبي و قلب آلياژ
اين در ريشه واقع در ما جامعه در پيشرفت ناگشوده و
آن از ناشي ارزشي و فكري آشفتگي و ناهمگون درهمآميختگي
نزد مدرنيته ميخوانيم كتاب اين از قسمتهايي دردارد
امري بلكه نيست دروني فراگرد و تحول محصول ايرانيان ما
و زدهايم التقاط به دست اكتساب اين در ما.است اكتسابي
خود نصيب را مدرنيته نتايج و ظواهر بيشتر التقاط اين در
بر مبتني خردورزي يعني آن اصلي مولفه از و كردهايم
اين نتيجه در.شدهايم غافل انساني فرد كرامت و اصالت
جاي به مشروطيت آزاديخواهانه و استبدادي ضد نهضت غفلت
جامعه در را فردي حقوق و آزاديها بر ناظر نهادهاي آنكه
جريان يك به تدريج به عمل در كند تحكيم و تاسيس
.ميشود تبديل مليگرايانه و استقلالطلبانه
|