در شد اعلام كارنامه جايزه نهايي فهرست
شعر 79 كارنامه انتظار
خلاقيت تولد روز
كتاب بازار خارجي و ايراني ميهمانان
جمعه داستان
آشنا غريبه
هيچكس براي بليتهايي
جمعه صداي
گردون
سنجاقك و اسب سهراب ، سال از 24 پس
پاپ خواننده عصار عليرضا با گفتوگو
ذرهبين زير هاليوود
جمعه نگاه
قاب در سينما
در شد اعلام كارنامه جايزه نهايي فهرست
كارنامهشعر 79 انتظار
عنايت سپانلو ، محمدعلي باباچاهي ، علي آتشي ، منوچهر
موسوي ، حافظ و صالحي سيدعلي لنگرودي ، شمس محمد سميعي ،
آثار نهايي فهرست كارنامه شعر جايزه داوران هيات اعضاي
.كردند اعلام را خود برگزيده
هفتاد دهه سال واپسين در كه شعر مجموعه ميان 180 از
راه نهايي مرحله به كتاب مجموع 14 در شدهاند ، منتشر
و اميد مطلق ، بخش سه در كارنامه شعر جايزه كه يافتهاند
.ميشود اهدا جمع اين از برگزيده آثار صاحبان به پديده
سروده "سرد نور مشتي":هستند زير شرح به اثر چهارده اين
پابرهنه" جوركش ، شاپور سروده "دوزخ ديگر نام" موحد ، ضياء
سروده "عشق چندم خوانش" موسوي ، گراناز سروده "صبح تا
علي سروده "پيادهرو يك پنجشنبه ، يك" بابايي ، عليرضا
نيمي" جديري ، سپيده اثر "دوزيست دختر خواب" آموختهنژاد ،
"روبانزده كاكتوس" جافري ، نسرين اثر "كشتهاند مرا از
اثر "ميسوخت كه خانهاي در خنديدن" نسب ، صادقي عميد اثر
شمسي اثر "ارديبهشت سرانجام در سرخ" شيدايي ، شهرام
"هجراني" بهادري ، نازنين اثر "خط دو با فقط" پورمحمدي ،
حديث" و هلالي اميد اثر ،"نيهيل" نريماني ، كيوان اثر
.شاملو احمد ياد زنده سروده "ماهان بيقراري
چگونگي مورد در داوران هيات اعضاي از يكي "موسوي حافظ"
مختلف گرايشهاي دليل به":ميگويد اثر اين 14 انتخاب
و بحث جلسه چند نخست دارند ، داوران هيات اعضاي كه ادبي
بود لازم يكديگر به ديدگاهها كردن نزديك براي تبادلنظر
مطالعه به مشخص معيارهاي با كه بود جلسات اين از بعد و
هيات توسط كتاب عنوان اول 40 مرحله درپرداختيم آثار
قاطع نظر اشتراك آن توجه جالب نكته كه شد برگزيده داوران
".بود گزينشها در اعضا
امروز شعر فضاي به اثر تعلق خود ، سخنان ادامه در موسوي
در و شعر زبان و ساختار با شاعر برخورد نحوه ايران ،
هيات انتخاب معيارهاي جمله از را شعر عمق ميزان نهايت
.برشمرد داوران
شاملو ، احمد اثر "ماهان بيقراري حديث" شعر مجموعه حضور
جايزه دريافت اصلي بخت عنوان به اثر چهارده اين جمع در
پيش از اهداف با را تعارضاتي كه است مواردي جمله از
.است آورده وجود به كارنامه جايزه متوليان شده تعيين
جمعي تصميم طبق":ميدارد اظهار رابطه اين در موسوي
.نميگيرد تعلق جايزهاي كتاب اين به داوران ، هيات اعضاي
جوايز اهداي روز به را تصميمي چنين دلايل بيان وي "
.ميكند موكول
***
گردون ، جايزه شدن رانده محاق به از پس كارنامه جايزه
ديرپاي هنر اين به كه ميشود محسوب جايزهاي نخستين
مديريت همت به كه جايزه اين واقع در.ميشود اهدا ايراني
پا پرسابقه و معتبر شاعران از جمعي ياري و كارنامه نشريه
طول به سال هفت كه كند پر را خلايي ميتواند گرفته ،
.بود انجاميده
هنر شعر":ميگويد كارنامه جايزه متولي "اسكندرفر نگار"
حرفهاي بينالمللي عرصه در زمينه اين در و است ما ملي
درخشان شعر خاطر به هم داريم ، گفتن براي زيادي
چون جهاني چهرههاي و معاصر شعر خاطر به هم و كلاسيكمان
. "فروغ و شاملو نيما ،
را كارنامه جايزه اهداي از عمده هدف ادامه در اسكندرفر
:ميدارد اظهار و ميكند بيان استعدادها تشويق و شناسايي
دليل به جوانان شعر خاصه و شعر به مردم عامه توجه"
وجود شعر مجموعههاي پخش و چاپ زمينه در كه محدوديتهايي
مهجور براي شده عاملي خود اين كه يافته كاهش بسيار دارد ،
گلهمند وضعيت اين از نيز خود شاعران.استعدادها ماندن
نيز شعر حرفهاي و ادبي منتقد كمبود ديگر سويي از.هستند
نتيجه در.است شاعران آثار معرفي عدم براي عاملي
رفع باعث ميتواند ادبي جوايز اهداي همچون حركتهايي
".شود مشكلات از پارهاي
***
جايزه اهداي مراسم به ديگر روز پنج امروز ، تاريخ به
به دوباره رونقي ميتواند جايزه اين آيا.مانده كارنامه
آن به دادن پاسخ كه است سوالي اين ببخشد؟ فارسي شعر
ميان در جايزه اين بازتاب ارزيابي و زمان گذر مستلزم
.است ادبيات دوستداران
خلاقيت تولد روز
متولد دستغيب عبدالعلي به هفته اين ما تولد جشن ستون
اختصاص متولد 16آبان 1337 طاهري فرزانه و 16آبان 1310
.دارد
پنهان زواياي كاشف
امرايي اسدالله
از.ميشناسم آثارش با سالهاست را دستغيب عبدالعلي
ادبي فعاليت سالهاياست ايران در ادبي نقد پيشكسوتان
كسان اولين از او.است بيشتر من عمر سالهاي عدد از او
يك آثار نقد نقد ، حيطه در كه باشد كسي تنها شايد يا
.آشناست علمي نقد باگنجانده كتاب يك در را نويسنده
بازسازي حتي و كردن روشن نقد كه است گفته جايي در دستغيب
در.است آورده پديد خود آثار در نويسنده كه است دنيايي
داستان در كه ميبينيم را عرصههايي او ناقدانه نگاه
دستغيب.دارد قرار آن پنهان زواياي در هست اگر يا نيست
صادق جمالزاده ، شاملو ، ساعدي ، آذين ، به آثار بررسي در
عمل تفسير و نقد صورت به كسروي احمد چوبك ، صادق هدايت ،
.شناسانده كتاب يك با را آنها از كدام هر و است كرده
اين در.اوست آثار نقد نيست ، نويسنده شخصيت نقد نقدهايش
خود كار.نميكند مرعوب را او نويسنده شهرت و عظمت ميان
با كنند يادآوري اگر و ميبيند را عيبهايش و ميكند را
و نويسندگان زمره در دستغيب عبدالعلي. ميپذيرد تواضع
سر امروزمان و معاصر ادبيات با كه است منتقداني
هفتاد آستانه در كه دستغيب كارهاي.ندارد ناسازگاري
كه كساني.نبوده ارج و بياجر كاري است گذر در سالگي
آرام و صبور روح اين با و ميشناسند نزديك از را دستغيب
ادبيات كه زماني هر تا ميدانند زدهاند هم به انسي
نام بخواند فارسي ادبيات نفر يك و باشد پابرجا فارسي
.شنيد خواهد را دستغيب
خود معلمي پيمان پاي آخر تا كه است معلماني خصلت اين
بر افزون او مستمر فعاليت سالهاي حاصل.ايستادهاند
و مقاله صدها و ترجمه و نقد زمينههاي در كتاب سيوپنج
نور سالها عمرش چراغ كه اميد اين با.است تحقيقاتي كار
.هستم او قلم قدردان بيفشاند
صعودي سير در طاهري آثار
معصومبيگي علياكبر
دقيق معني به حرفهاي است ، حرفهاي مترجمي طاهري فرزانه
ترجمه كه مقالههايي و كتابها فهرست به است كافي.كلمه
تفنن ، سر از طاهري كه دريابيد تا كنيد نظر كرده
.نميكند ترجمه محفلي دغدغههاي يا روشنفكرانه كلنجارهاي
رمان بهمان از صفحهاي سه دو قطعه فلان ترجمه او كار
اما بزرگ شاعر فلان از شعري ترجمه يا خواننده كم مشهور
.نيست لاتين امريكاي يا فرانسه كوره ده بهمان در گمنام
مترجم كتابهاي طيف.نميداند خيانت را سفارش پذيرفتن
از كه سالهايي نسبت به طاهري:است متنوع و گسترده او
پشتكار با اصطلاح به و ترجمه پر كرده كار و گذشته عمرش
نخستين يعني ،(1364) رايت ريچارد "امريكايي عطش" از.است
مقادير و كتاب از 25 بيش امروز تا شدهاش منتشر كتاب
كرده چاپ مختلف نشريههاي در مقاله و كوتاه داستان زيادي
.است
پركاري اما است ، كار پر مترجمي طاهري فرزانه كه گفتيم
او كار سطح از فقط نه پركاري.است ديگر لوني از او
پرت و درهم و گنگ تمجمج به را او ترجمههاي و نكاسته
نخستين همان از بلكه است نكرده بدل ناهمگون كلمههاي
بر درآمدي") ديدهام او از كه ترجمهاي آخرين تا ترجمه
(آگه ، 1379 نشر اسكولز ، رابرت ،"ادبيات در ساختارگرايي
اثر بر:ميدهد نشان را چشمگيري صعودي منحني طاهري كار
در دقت فارسي ، جديد و قديم متون درخواندن پيگيري ممارست ،
و انتخاب ، در دقت و واژهها كردن سنگين سبك معادليابي ،
خامي كلام ، فصاحتي و بلاغي زاياي نيروي كشف سرانجام
روان ، پخته ، نثري به را خود جاي ترجمهها نخستين نسبي
از گوشه هر به است كافي.است داده خواندني و فهم همه
درباره درسهايي" شده خوانده كم اما اول درجه كتاب
خواندن خصوص به من) كنيد نظر ناباكوف اثر "روس ادبيات
تا (ميكنم راتوصيه تالستوي آناكارنين به مربوط فصل
يكي به يا.بيايد دستتان ترجمه زبان سلامت و صحت ميزان
يا كارور ريموند "جامع كليساي" كوتاه داستانهاي از
ببريد پي نكته اين به تا بنگريد كافكا "مسخ" محكم ترجمه
كه نيست روانشناسي و ادبي نقد در فقط طاهري فرزانه كه
و شوخ داستاني نثر بلكه برميآيد كار عهده از تمامي به
شيوه كه درميآورد صلابت و قوت همان به را ظريف و شنگ
ترجمههاي بيشتر.را عبوس و خشك (احيانا) نظري نثر
نظر از و ميديد بود زنده گلشيري هوشنگ تا را طاهري
و كنم جرات ميخواهم اما ميگذراند خود دقيق و ريزهبين
بازنگريها اين بدون طاهري ترجمههاي كه بگويم قاطعيت با
گلشيري از بارهاميايستد برپا استوار و قرص همچنان هم
ادبي صرفا ملاكهاي به پابندي و اعتقاد سر از كه شنيدم
.ميخواند برجسته بسيار ويراستاري را طاهري فرزانه
زباندان ، پشتكار ، با حرفهاي ، مترجمي طاهري فرزانه
روزها اين كه كيميايي است ، باسواد و فارسي زبان به متعهد
قدر آن نيز پس اين از كه كنيم آرزو.ميآيد دست به سخت
ادبي اثر دهها كه باشد داشته فرصت و حوصله و حال نيرو ،
.بيفزايد ايران فرهنگ گنجينه به ديگري نظري و
كتاب بازار خارجي و ايراني ميهمانان
از 20سال بعد نامهاي
كانون نامه" ديگر بار ساله ، بيست وقفهاي از بعد
از كه آن شرط به البته ميشود ، منتشر "ايران نويسندگان
نشر مجوز _ ديگري كتاب هر مثل _ ارشاد وزارت كتاب اداره
.كند دريافت
اعضاي آثار كه است جنگي عنوان "نويسندگان كانون نامه"
و _ ترجمه و داستان شعر ، از اعم _ نويسندگان كانون
اين.برميگيرد در را كانون عملكرد از گزارشاتي
انتشارش روند و شد منتشر سال 1358 به اولبار ويژهنامه
.يافت ادامه سال 1360 تا
نيز آن شماره هفتمين كه ،"...كانون نامه" جديد شماره
كانون اعضاي اكثريت آثار از گزيدهاي شامل ميشود ، محسوب
در شماره اين.است آن تاسيس بدو از ايران نويسندگان
.شد خواهد منتشر آگه نشر توسط صفحه پانصد
ايران به "پدس" بازگشت
روزنامهنگار و نويسنده ،"پدس آلبادسس" ديگر بار يك
بار اين و ميآيد خود ايراني مخاطبان ميان به ايتاليايي
.فرزانه بهمن توسط هم
مترجم عنوان به پدس از كتاب چندين انتشار با كه فرزانه
ديگر رمان يك ترجمه شده ، شناخته نويسنده اين آثار واحد
باز آنها از يك هيچ"رسانده پايان به را او از
سرگذشت نيز آن داستان و است رمان اين عنوان "نميگردد
رم شهر در شبانهروزي مدرسه يك در كه است جوان دختر چند
داخلي جنگهاي شروع به مربوط داستان زمان ;ميكنند تحصيل
از وحشت رو اين از و است دوم جهاني جنگ آغاز و اسپانيا
.شده داستان اصلي عنصر به بدل نازيها و فاشيسم و جنگ
ايران در كانادايي يك
مارگارت" آتي ، هفتههاي در كتاب بازار ميهمانان از يكي
دريافت به دوبار تاكنون كه اتوود.بود خواهد "اتوود
جهان معتبر نويسندگان جمله از شده ، نائل بوكر ادبي جايزه
اين از.نشده ترجمه فارسي زبان به آثارش هيچگاه كه است
را كشورمان در رمانهايش از يكي قريبالوقوع انتشار رو
نامداران از اثر مترجم اگر حتي ;ميگيريم نيك فال به
اثر "فريبكار عروس" رمان.نباشد ايران در ترجمه عرصه
به آسايش ، شهلا از ترجمهاي با كانادايي نويسنده اين
.ميشود منتشر زودي
ديگر ايراني رمان يك و بوكان جيمز
جيمز" بعد ، هفتههاي در كتاب بازار خارجي ميهمان ديگر
بوكان.است فارسي زبان استاد و انگليسي نويسنده "بوكان
پنجاه دهه اواخر _ ايران در سالهاش چند اقامت واسطه به
شاعران و نويسندگان با ارتباط و _ شصت دهه اوايل و
چهره سرزمين ، اين در ادبيات علاقهمندان نزد ايراني ،
ايران در نويسنده اين از كه هم رماني.نيست ناشناختهاي
رمان ;سفر همين تجربيات از است حاصلي شد ، خواهد منتشر
.ياسايي آزيتا از ترجمهاي با "ايراني عروس"
كه ميكند روايت را جواني سرگذشت ايراني عروس در بوكان
در و ميآيد شرق به زندگياش در معنايي پييافتن در
قابليت تمام با شرقي عشقميگزيند سكونت اصفهان
را زندان ادامه در.ميخواند خود به را او ويرانگرش
...و ميكند تجربه را عراق و ايران جنگ ميكند ، تجربه
روانيپور منيرو اثر آخرين
زن" داريم ، روي پيش كه هفتهاي طي كه آن ديگر خبر
"روانيپور منيرو" اثر جديدترين "فرانكفورت فرودگاه
داستان مجموعه 13 كتاب اين.شد خواهد كتاب بازار روانه
داستان مجموعههاي از بعد فرانكفورت فرودگاه زن.است
چهارمين "سيريا سيريا" و "شيطان سنگهاي" ،"كنيزو"
.ميشود محسوب جنوبي نويسنده اين داستان مجموعه
بازتاب آثارش غالب كه است نويسندگاني جمله از روانيپور
چنين ديد بايد حال و داشتهاند كشور ادبي محافل در مثبتي
قصه نشرخير يا شد خواهد او اثر آخرين مشمول بازتابي
.است كتاب اين انتشار عهدهدار روانيپور ، همسر مديريت به
روح پروين جديد طلسم
است مربوط ميخوانيد ، گزارش اين در كه خبري آخرين اما
شهلا" ;روزها اين در ايراني ، نويسنده زن ساكتترين به
."پروينروح
با قبل سال كه شيرازي نويسنده اين گفت ميتوان جرات به
نويسندگان و منتقدان جايزه "سوخته حناي" داستان مجموعه
زن ساكتترين به روزها اين كرد ، خود نصيب را مطبوعات
كسب او از تا داشت آن بر را ما همين و شده بدل نويسنده
.كنيم خبر
انتشار دست در را "طلسم" نام با بلندي داستان روح پروين
يك":ميدارد اظهار چنين آن مضمون مورد در خود كه دارد
".جمعي تقاص يك طبيعت قانون طبق و جمعي گناه
انتشارات توسط پاييز فصل آخر تا صفحه در 125 كتاب اين
.ميآيد بازار به آگه
جمعه داستان
مامسفورد آقاي
امرايي اسدالله ترجمه فرنچ لري نوشته
در.بود نكشته آدم قبلا مدرسه باباي پيشبند ، بابا
و ميكشت را يكي گاهي از هر و ميداشت نگه خرگوش جواني
.خلاص و گردن پس به محكم ضربه يك ميگذاشت ، بار شام براي
احساس بكند ميخواست كه كاري از و نداشت خاصي زيركي او
پيش سال هفت و بيست.نميداد دست او به فلسفي شك يا شرم
باباي عنوان به و بود آمده جنوبي كوچك مدرسه اين به
يك گذاشت مدرسه به پا كه روزي اولين.ميكرد كار مدرسه
يا بيبز لقب و بود كرده تن به سينهدار پيش كار لباس دست
بود آمده مدير سراغ به دليل همين به.گرفت پيشبند بابا
را او تا بود آمده.ميكرد كار دفترش توي ديروقت تا كه
چوب بزرگترين و رفت ورزشي وسايل اتاق به غروب دم.بكشد
ساعت.شد پنهان سبز كمدهاي رديف لاي.برداشت را بيسبال
را در و بيرون آمد دفترش از مدير كه بود خردهاي و ده
.شد سبز او جلوي بيبز.افتاد راه راهرو توي و كرد قفل
كار چه مدرسه توي شب وقت اين بيبز ببينم":گفت مدير
"ميكني؟
دو را بيسبال چوب.نشست پيشانياش روي عرق قطرههاي
سياهي از متر دو به نزديك قد با.بود گرفته محكم دستي
.زد خيمه مدير سر بالاي معلق اجل مثل ميزد برق
".بگيرم را جانت ميخواهم":گفت بيبز آقاي
"كردهام؟ تو حق در بدي چه من مگر چرا؟" _
توي كس هيچ.لعنتي اسم همين.گفتي كه همين":گفت بيبز
ياد مرا واقعي اسم نداده زحمت خودش به شده خراب اين
كه حسابدار زنك آن.ميداند را اسمم نفر يك فقط.بگيرد
برگه پاكت روي هم او تازه ميكند امضا را حقوقيام چك
چهار توي مدرسهايها بچه اين.بيبز مينويسد حقوقيام
اسم من !لامذهبها.باشند گرفته ياد مرا اسم بايد سال
امروز.كجاست خانهشان ميدانم و بلدم را بيشترشان نصف
واقعي فاميل و اسم پرسيدم و گرفتم را دوتاشان يكي جلو
انگار كه ميكردند نگاهم چنان.نه يا ميدانند مرا
".بكشمت ميخواهم همين براي.شدهام ديوانه
و افتاده فرو شانهاي با بود ، خپلي و كوتاه مرد مدير
خوب خوب ، ":گفت.ميرسيد نظر به آشفته و غمگين كرده ، قوز
"چيست؟ اسمت
".مامسفورد رالف":گفت بيبز
به.است عجيبي اسم سياهها براي مامسفورد":گفت مدير
".باشد انگليسي نظرم
"!ميدانم چه"
به بروكني پيدا را معنياش بگردي بايد":گفت مدير
بدهم قول اگر حالا ببينم.كن پيدا را معنياش و كتابخانه
مرا كنيم صدا را واقعيات اسم معلمها بقيه با خودم
"نميكشي؟
بد انگار":گفت و كرد سست پا و ماند مردد لحظهاي بيبز
خون از هم منبكنيد را كار اين خوب خيلي.نميگويي هم
".ميگذرم شما
.ميرسيد نظر به وامانده و خسته مدير
بايد مومن مسيحي يك.ميكنيد كار خيلي شما":گفت بيبز
".بخورد بچهاش و زن با را شام
آقاي دارم ايمان تو حرف به من":گفت و كشيد آهي مدير
".نميزني بيخودي حرف كه ميدانم.مامسفورد
سبز خروجي تابلوي سمت به تاريك راهروي از و برگشت بعد
.كرد حركت ميشد باز حياط به كه
آشنا غريبه
قريشي حنيف آثار و زندگي به نگاهي
نفرتانگيز قهرمانهاي خالق
سرشت محمدي مريم ترجمه
قريشي ، حنيف ستايش در "آتلانتيك" ادبي مجله منتقدان
عاقبت":ميگويند انگليسي ، _ پاكستاني دورگه نويسنده
را آنها نه نويسنده كه شد نوشته مهاجران درباره داستاني
آنها.سنتي خيلي خارجي تبعههاي نه ميدهد ، نشان قرباني
دنبال به كه مدرني آدمهاي اند ، دركي قابل آدمهاي
.ما از بدتر نه هستند ، ما از بهتر نهمناسباند فرصتهاي
عقيده به.دارند ديگري نظر پاكستاني سازمانهاي اما "
منفي چهره داده ، نشان آنها از قريشي كه چهرهاي آنها
به.مخدر مواد دلال و همجنسخواه افرادي چهره يعني ;است
پاكستان جامعه كل نماينده پاكستاني هر آنها عقيده
و بريتانيايي مخاطبان به خود از مثبتي كليشه بايد و است
.دهد نشان آمريكايياش
عنوان به شدن مطرح يعني ;است سياست اين مخالف قريشي اما
تبعيض خشن واقعيتهاي كه ميدهد ترجيح او.نماينده يك
.دهد نشان را طبقاتي اختلاف و نژادي
سكهاي لباسشويي" فيلمنامه خاطر به قريشي حنيف شهرت
محفل فيلمنامه بهترين جايزه برنده] "من زيباي
شد ساخته آن روي از كه فيلمي و نيويورك فيلم منتقدان
برنده] "حومهنشين بوداي" رمان و [اسكار 1986 نامزد
اولين در گرفتن قرار براي ويتبرد سال كتاب جايزه
و كبير بريتانياي فروشان كتاب كانون رمانهاي از طبقه
.است [ايرلند
بوداي" رمان:آمده بليز كلارك قلم به مقالهاي در
سياسي كنايهآميزي شكل به.دارد كمدي روحي "حومهنشين
متوجه كه آن بر علاوه آن ، منتقدانه بسيار نگاه و است
شكل به يا مسلمانان متوجه است ، بريتانيا نژادي تبعيض
به رمان اين.هنديهاست سركوبگرانه روحيه كليتر
داستاني به تبديل كوتاه رمان سه انگار كه است گونهاي
"اتوبيوگرافي نيمه" رمان اين از بخشهايي.است شده بلند
روايت نامنسجم و پراكنده صورت به و اتفاقي تكههايي ، مثل
كه شخصياند داستان يك از داستان شخصيتهاي.شدهاند
به يا _ كلي خيلي آن پيرنگهاي و سايهدار و مبهم بهطور
عقيده به _ پيرنگاند يك از اوليهاي شكل صرفا عبارتي
بخواهد كه است مشكل فيلمنامه نويسنده يك براي كلارك
رماني) سنتي "رومن بيلدانگز" نوشتن به شروع ناگهان
مخصوصا كند ، (اصلي شخصيت اخلاقي و رواني رشد درباره
پيرنگهاي آن در كه او نگارش شيوه و قريشي حنيف براي
و دهنده تكان ضربآهنگ ناگهاني كاتهاي و متناقض فرعي
.ميآورد بهوجود خاص
مخاطب به بريتانيا هنديهاي از كه تصويري خاطر به قريشي
را آنها.بوده بحثبرانگيزي نويسنده همواره ;ميدهد
جنسي مسايل لحاظ به اند ، ضعيف كه ميكند معرفي آدمهايي
.اند گيج و آشفته بريتانياييها مثل كلا و هستند سردرگم
نسل دو ميان تنش ;قريشي دغدغههاي
در چه و داستانها در چه قريشي كه موضوعاتي از يكي
دو بين اختلاف داده ، نشان آن به خاصي توجه خود فيلمهاي
فرزندان آن از پس و مهاجران نسل اولين يعني ;است نسل
اين":ميگويد نسل دو اين ميان تنش مورد در قريشي.آنها
ظاهر هم مختلفي اشكال به و است تغيير حال در دائما تنش
لندن.است آن ايدئولوژيكي شكل آن اشكال از يكي.ميشود
نظر به هم بنيادگرايي و بنيادگراست آسياييهاي بچه از پر
جالب خيلي من براي ايدئولوژي اين.است ايدئولوژي يك من
به نسبت محدودي و جزمي بينش شخص آن واسطه به چراكه ;است
را تنفرش و ميشود متنفر مردم از.ميكند پيدا دنيا
رغم به بنيادگرا بچههاي اين اما...ميكند نهادينه
دلايل اعتقادشان اين براي ولي خشنياند ، آدمهاي اينكه
تعلق احساس كه ميكنند زندگي كشوري در آنها دارند ، خوبي
ميآورند روي ايدئولوژي به بنابراين.ندارند آن به واقعي
به كنند حس و تاريخاند صاحب كنند حس آن واسطه به كه
تعلق خودشان ، شبيه آدمهايي به دنيا ، از ديگري گوشه
التقاطي نفرتشان ، انزوايشان ، كه است گونه اين.دارند
رها خدا امان به بيگانه كشوري در كه حس اين و بودنشان
ما براي خانوادهشان ، جز ندارند ، آن در هيچجايي و شدند
از ايدئولوژي اين كمك به واقع در.ميشود درك قابل
يا هروييني لزوما بنيادگرايي هر.ميگيرند فاصله مشكلات
گروه هر آن طريق از كه است راهي فقط اين نه ، .نيست دزد
شما نظر به اگر حتي ميدارد ، نگه راضي را خود اجتماعي يا
.باشد خشني راه
رماني.است "صميميت" رمان قريشي ، حنيف رمانهاي ديگر از
شدت به اما است خندهدار گزندهاي شكل به گاهي گرچه كه
موشكافانه تحليلي و تجزيه رمان اين.است غمانگيز و سياه
توانايي مديون رمان بودن درخشان.است "مدرن روابط" از
قهرمان به نسبت خواننده همدردي حس برانگيختن در قريشي
.دلسوزي و ترحم نه همدردي ، حس فقط اما است ، داستان
كاري.ميگيرد قرار تخيلي اتوبيوگرافي ژانر در "صميميت"
كه آنجا از است ، ستايش قابل ميكند رمان اين در قريشي كه
خود تخيلي پرسوناي از قدرت كسب و استفاده سوء مقابل در
خود اندازه به هيچكس رمان اين در.ميكند مقاومت
.نيست نفرتانگيز داستان قهرمان
هيچكس براي بليتهايي
ميكند بيداد تهران در موسيقي كنسرت بليت سياه بازار
پر روزنامه يك آخر صفحه در كادره دو آگهي يك از چيز همه
موسيقي پرطرفدار خواننده عصار عليرضا:شد شروع صبح تيراژ
در پاپ موسيقي پيشكسوت و برجسته چهره نوري محمد و پاپ
.كرد خواهند برپا كنسرت بينالمللي ، نمايشگاه ميلاد سالن
اين طرفداران و علاقهمندان تا بود كافي كوتاه خبر همين
به و بكشاند پايتخت به ايران سراسر از را خواننده دو
.كند روانه كنسرتها اين بليت فروش مراكز
پرطرفدار خوانندگان كنسرت ماجراي خوب بخش اين هميشه اما
و طولاني ايستادنهاي صف در و بليت تهيه و است ايران در
از كه است معضلي آزاد بازار در بليت تهيه هم آخر دست
دلالان زيرا ;است بوده علاقهمندان پاگير و دست ديرباز
.ميكنند عمل بالاتري سرعت با مواقع جور اين
:ميگويد كنسرت دو اين بليت فروش مراكز مسئولين از يكي
روبهرو خوبي استقبال با "عصار عليرضا" كنسرتهاي هميشه"
بليتهاي تمامي كوتاهي ، بسيار مدت در نيز پيش سال.بوده
قرار سال از 25 پس هم نوري محمد.رسيد فروش به كنسرت اين
فقط هم آن بخواند ، علاقهمندانش براي زنده طور به است
سرعت به خواننده اين صداي طرفداران بنابراين روز ، چهار
هستند نيز كساني البته.ميكنند مراجعه بليت خريد براي
را دلالان نه ما اما ميكنند خريداري بليت تا 30 كه 15
در.داريم بليت تعداد فروش براي محدوديتي نه و ميشناسيم
آنها به كمتري بليت اگر نميكند هم تفاوتي چندان واقع
".ميكنند مراجعه بيشتري افراد تعداد با بدهيم
و آمده مركز اين به خريد براي گيلان از كه هم دانشجويي
مراجعه آزاد بازار به دارد قصد بليت دريافت بدون نيز او
داغ بسيار موسيقي بازار روزها اين چند هر":ميگويد كند
شكل به سال ايام طول در رخدادهايي چنين وقوع اگر اما است
اجراي در سنگين ترافيك اين شاهد ديگر شود ، تقسيم منطقي
شود استقبال كنسرتي از اگر فرضا و بود نخواهيم كنسرتها
كنند تمديد را آن تا داشت خواهند فرصت كنسرت اين مديران
همه پرطرفدارش نوع از هم آن هم سر پشت كنسرت چندين اما
موسيقي كنسرت بليت خريد.ميدهد قرار تحتالشعاع را چيز
به ظلم واقعا تومان هزار تا 20 قيمت 15 با هم آن
".دانشجوست
او.ميكند مطرح را ديگري بحث صدابرداري متخصص يك اما
به كنسرتها اين از كه استقبالي به توجه با":ميگويد
را بزرگتري سالنهاي كه مجبورند مسئولين ميآيد عمل
اين متاسفانه اما باشد جمعيت اين پذيراي تا كنند آماده
كنسرت يك برگزاري براي لازم استاندارهاي مطابق سالنها
اين براي برنامهريزي و كردن جابهجا ديگر طرف از و نيست
اين اكثر بنابراين ميخواهد را زيادي زمان جمعيت
راه تنها.ميشود شروع ساعتي يك تاخيرهاي با كنسرتها
در تا شود داده فرصت مطرح خوانندگان به كه است اين چاره
كنسرت برگزاري زمان و بگذارند متعدد كنسرتهاي سال طول
كنسرت اجراي مخصوص سالنهاي تا باشد هفته يك حداقل نيز
داراي كه..و رودكي وحدت ، تالار مثل موسيقي
موسيقي علاقهمندان پذيراي هستند متوسط استانداردهاي
كنسرت يك موفقيت در اخلال باعث زياد جمعيت هميشه.باشند
و سياه بازار بگذريم كه آن كيفيت از حالا كه ميشود
".دارد دنبال به هم را غريب و عجيب دلاليهاي و واسطگري
جمعه صداي
است ممنوع نميگويم را اسمش
ميرعلينقي سيدعليرضا
خواننده _ فروغي فريدون غمانگيز مرگ از ماه يك از كمتر
خوش دهه 1350 اوايل در فروغي فريدون.ميگذرد _ پاپ
علت.كرد افول هم انقلاب از پيش سالهاي همان و درخشيد
بازنويسي به احتياجي و ميدانيم و ميدانند را آن عمده
او خواندن طرز و صدا به علاقهاي هم نگارنده.نيست
او.كنم نوستالژي ايجاد دروغ ، به نميخواهم و نداشتهام
ساحت از و بود خودش به منحصر خصوصيات با خوانندهاي
را او مظلوميت و نجابتبود دور آشكاري طرز به هم ابتذال
كه اين و دهند شرح ميتوانند بهتر آشنايانش و دوستان
و مهراد فرهاد و او.خودش جز نكرد ، بد هيچكس به فروغي
لسآنجلس مقيم ديگر خيليهاي مثل ميتوانستند هم مازيار
هركدام و نرفتند اما.كنند زندگي رفاه و راحتي به و شوند
حفظ نوعي دلايل ، اين مهمترين شايد ، كه خاص ، دلايلي به
.باشد خودشان براي اخلاقي _ هنري پرنسيپ از تصوري و اصول
دو مدت در افراد اين پايمردي و انگيزه اين غلط ، يا درست
ميداد ، آزار را آنان تحقيرها و محروميتها انواع كه دهه
.است ستايش قابل
خوانندگان اين از حدودي تا گذشته دهه در خوشبختانه
(روانشاد) مازيار و فرهاد.شد دلجويي ابتذال ، از گريخته
كه يغمايي كوروش و كردند منتشر كاست نوار چند كدام هر
پرفروشي و بديع آثار داشت ، را پرنسيپ و اخلاق نوع همين
و تنها فروغي فريدون بين ، اين در اماكرد عرضه را
جز ;نشد داده خواندن اجازه او به هرگز و ماند بيياور
مردانهاي و بم صداي.كيش جزيره در دورافتادهاي هتل در
زندگيش محيط تباهي و تلخي تمام دور ، نهچندان روزگاري كه
"ممنوع" نشد ، گفته هيچگاه كه دلايلي به ميكرد ، بيان را
درحالي !نواركاست و كنسرت صحنههاي براي البته.شد اعلام
جديد شخصيتي فروغي از كشيدن ، درد و انزوا سال بيست كه
آغاز خواندنش در را تازهاي دوره ميتوانست كه بود ساخته
ما زندگي در سياهي و تلخي از نشاني كه زماني تا و كند
.ماند نخواهد بيشنونده او صداي باشد ،
در معترض پاپ موسيقي محبوب خواننده فروغي ، فريدون
توابع از قرقرك روستاي در وصيت به بنا دهه 1350 ، اوايل
غربت عمر تمام در كه اوشد سپرده خاك به كرج ملارد
آوار كه باشد جماعتي از دور پيكرش داد ترجيح بود ، كشيده
هاي ضبط آخرين از.بودند انداخته او پيكر بر را غربت اين
وصف در اشعاري با سنگين ترانه چند اجراي او ، استوديويي
به كه بود (ع)علي اميرالمومنين محبوبش ، مولاي مدح و
دوست را او قديم از كه _ استوديوداران از يكي خواهش
هيچ بدون ترانهها اين اجراي و ساختشد انجام _ ميداشت
خواننده و گرفته صورت تكثير ، يا توليد براي اوليه طرح
آنها اجراي براي را خود انرژي آخرين بيماري ، از فرسوده
.بود كرده صرف
گردون
مردم و هنرمند ارتباطي پل مطبوعات
فرزانه سام
.دارد نياز مخاطب با ارتباط به ديگري هنر هر و تئاتر
اين.باشد ارتباط در خود مخاطب با بايستي نيز هنرمند
كمك هنرياش كار كيفي سطح بردن بالا در هنرمند به رابطه
بهتري ارتباط اثر آن با تا ميكند كمك مردم به و ميكند
.ميگيرد صورت مطبوعات طريق از ارتباط اين.كنند برقرار
عمل مردم و هنرمند بين ارتباطي پل عنوان به مطبوعات
بايستي لاجرم كنيم درك را پل اين حضور لزوم اگر.ميكنند
نويسندگان.كرد فكر نيز پل اين نگهداري و حفظ شرايط به
و ميكنند فكر خود خوانندگان خواسته به طرفي از مطبوعات
.ميانديشند ميخواهد ، او كه آنچه و هنرمند به طرفي از
دچار كه است وقتي چند طرفه دو ارتباط اين ايران تئاتر در
اين.ميكنند دوري مطبوعات از هنرمندان.است شده اخلال
.دارد همراه به نيز را مخاطبان از جدايي دوري ،
كرد جستوجو گوناگون مسائل در ميتوان را امر اين عليت
از اول.دارند معضل اين در عمدهاي سهم آنها دوتاي كه
عملكرد و مطبوعات به هنرمندان از برخي كه است ايرادي همه
آنها به مطبوعات در كه دارند اعتقاد آنها.ميگيرند آنها
به حاشيهاي مسائل و ميشود شكسته حرمتها.ميشود هتاكي
گلهمند اين از هنرمندانميشود كشيده مطبوعات متن
با كه ميشناسند مطبوعاتي طريق از را آنها مردم كه هستند
.دارند بيشتر مخاطب جذب در سعي جوسازي از استفاده
از را خود دوري علت هنرمندان از برخي ديگر جهتي از
آنها.ميكنند عنوان قدرت مراكز از وحشت و ترس مطبوعات
كه ميشود سبب مسائل برخي از كردن صحبت كه دارند اعتقاد
براي آنها متن اينكه ياباشند نداشته اجرا براي سالني
آنها حقالزحمه پرداخت يا و شود حذف جشنوارهها در شركت
اجراي قراردادهاي آخر قسط مثل يا.شود سپرده فراموشي به
كسي نه و داده كسي نه كه شود مهريه مثل پول تمام نمايش
خود بين دشمني ايجاد از هنرمندان اينها كنار در.گرفته
بربخورد ، كسي به و بزنند حرفي اگر كه ميدانند.ميترسند
بهمان داوري يا و جشنواره فلان بازبيني در فردا پس
كه آنچه و محترم داور و ميماند شونده مصاحبه يادواره ،
مطالب سطح اول وهله در ناميمون اتفاق اين.بشود نبايد
به بعدي مرحله در و ميدهد كاهش مطبوعات در را تخصصي
حيطه در.ميدهد سلطهگري سبز چراغ و مهلت قدرت مراكز
شدن تبديل است ، سوبسيد به وابسته كه تئاتر مانند هنري
به هنرمندان دادن سوق جهت ابزاري به مراكز از برخي قدرت
.است غلط اتفاقي و اشتباه كاري آنها دلخواه هنر سوي و سمت
سنجاقك و اسب سهراب ، سال از 24 پس
همراه به مفيد بيژن كه زماني از سال گذشت 24 از پس
اسب سهراب ، " تئاتر هنرملي ، گروه و نمايش كارگاه بچههاي
يك اكنون هم و گذرد مي برد صحنه روي را "سنجاقك و
شهر تئاتر قشقايي تالار در را نمايش اين جوان كارگردان
.كند مي اجرا
به گفتوگويي در نمايش اين كارگردان حسيني روزبه
مخالفت مفيد بهمن و هنگامه آنكه از پس:گفت ما خبرنگار
با ما كردند اعلام نمايشنامه اين اجراي با را خود
با واسطهاي توسط توانستيم داديم انجام كه پيگيريهايي
برقرار ارتباط پاريس در - نيما و مزدا - مفيد پسر دو
.كنيم دريافت را آنها موافقتنامه و كنيم
اين:ميگويد ادامه در "تئاتر پرونده" نشريه سردبير
بيژن توسط نمايشنامه صورت به كه است شاهنامه متن تنها
.است نقالي صورت به متنها ديگر و است شده نوشته مفيد
تلخ كمدي يك اصل در "سنجاقك و اسب سهراب ، " نمايشنامه
پسركشي اين اپيزود چند در كه است تاريخي پسركشي درباره
به لاتين آمريكاي فضاهاي و ويتنام ايران ، شاهنامه در را
فهيمه بازي با را نمايش اين مفيد بيژنميكشد تصوير
رويگري ، رضا رحمتي ، اكبر پورحسيني ، پرويز راستكار ،
روي سال 1356 در روز در 2 مفيد بهمن و زاهد صدرالدين
اين.كشيد تعطيلي به انقلاب حوادث با كه بود برده صحنه
.شود مي اجرا قشقايي تالار در حاضر حال در نمايش
پاپ خواننده عصار عليرضا با گفتوگو
نميبريم بهجايي راه
تاجيك محمد
تاكنون و است كشور پاپ موسيقي خوانندگان از عصار عليرضا
كرده منتشر را "بيتو من حال" و "عاشقانه كوچ" كاستهاي
ميلاد بينالمللي سالن در مهرماه تا 25 اواز 21.است
انجام گفتوگويي او با.ميپردازد كنسرت اجراي به
.ميخوانيد كه دادهايم
* * *
استفاده قطعاتي چه از كنسرت ، اين در عصار آقاي*
ميكنيد؟
من حال" آلبوم از هم و "كوچ" آلبوم از هم كنسرت اين در
"ميخور" نام به خود جديد آلبوم از قطعه هم 6 و "بيتو
با حجازي فواد آقاي هم قطعه چند و ميكنم استفاده
.ميكنند اجرا ساكسيفون
كنسرت؟ اين نوازندههاي و *
اركستر همان پاپ ، اركستر موسيقي ، اين نوازندههاي
گروه و كر گروه و زهي اركستر اضافه به است قبليمان
.كوبهاي سازهاي
سر به ركود حالت در پاپ موسيقي بازار اينكه به توجه با *
كنند؟ استقبال كنسرت اين از ميكنيد فكر ميبرد ،
است روز الي 4 شده 3 پيشفروش كنسرت اين هاي بليط الان
!است شده تمام كه
ميشود؟ بازار وارد كي "ميخور" جديدتان كاست *
عيدفطر انشاءالله كه است ضبط حال در كاست اين قطعات
انتخاب هنوز كه است قطعه شامل 8 كه ميشود بازار وارد
برگزار كنسرت همين در كاست اين از قطعه ولي 6 نكردهام
.ميشود
با ميكنيد ارزيابي چگونه را پاپ موسيقي وضعيت الان *
علت.نميشود موسيقي اين از خوبي استقبال اينكه به توجه
ميدانيد؟ چه در را استقبال عدم اين
اگر انشاءالله.است نشده ارائه چناني آن و خوب اثر چون
.ميكنند استقبال مردم شود ، ارائه مردم به خوبي كار
دارد؟ خصوصياتي چه خوب كار يك *
.باشد فكر آن پشت كه خوبي كار
شود؟ عوض پاپ موسيقي فعلي روند ميكنيد فكر *
موسيقيدانها.برود بهبود روبه كه ميكنم فكر من بله ،
هر به باري.ببرند لذت مردم تا دهند ارائه خوب كار بايد
.نميبرد جايي به راه كردن توليد كار جهت
تلويزيوني كانالهاي از يكي از شما صداي كه اين مثل*
تاثيري چه اقدامات ، اينگونه است شده پخش ايتاليا
باشد؟ داشته موسيقي آثار در ميتواند
بينالمللي صورت به را خود كار بتوانيم بيشتر ما هرچه
به بشوند آشنا ما كار با هم مرزها سوي آن و كنيم ارائه
.ميگذارد تاثير ما موسيقي كلي روند در هرحال
سروكارتان شد چه.نموديد اجرا كنسرتي نيز سيما جشن در *
شد؟ كشيده تلويزيون به
اين كه گفتند من به سازمان موسيقي واحد از كه اين اولا
واحد با كه روابطي به نظر هم من و كن اجرا را كنسرت
هم الان و دادم انجام را كار اين دارم سازمان موسيقي
متفاوتي كار چون دادم انجام را كار اين كه هستم خوشحال
بقيه با هرحال به و بود تصويري وجوه نظر از حداقل
.ميكرد فرق بود شده پخش تلويزيون از كه برنامههايي
ذرهبين زير هاليوود
مزرعه در پاچينو آل
اين.كرد تغيير "پاچينو آل" فيلم جديدترين كارگردان
ميآيد حساب به دلهرهآور اثري و دارد نام مزرعه كه فيلم
گري گلن" فيلم كارگردان "فولي جيمز" توسط بود قرار ابتدا
"فولي" نامعلوم دليلي به كه شود كارگرداني "راس گلن
راجر".آمد او جاي به "دانلدسن راجر" و شد بركنار
،"دانته قله" چون پرفروشي و مطرح فيلمهاي قبلا "دانلدسن
فيلم در.است كرده كارگرداني را "بنبست" و "انواع"
.ميكند بازي را دوجانبه جاسوس يك نقش پاچينو آل مزرعه
.شد خواهد آغاز دسامبر سوم روز "مزرعه" فيلمبرداري
كمپاني محصول "ميشناسم كه مردي" فيلم آينده سال پاچينو
.داشت خواهد پرده روي را ميراماكس
موسيقي هم سينما هم ;كجايي؟ برادر اي
كوئن برادران ساخته "كجايي؟ برادر اي" فيلم متن موسيقي
.شد كانتري موسيقي جشنواره پنجمين سيو از جايزه برنده
و قديمي آوازهاي از زيادي تعداد شامل فيلم اين موسيقي
به هم سال تكآهنگ بهترين جايزه.است كانتري سبك سنتي
اي" فيلم در كه رسيد "هستم پايدار اندوه مرد من" آهنگ
نوازندگي با ساخته خود پسران گروه توسط "كجايي؟ برادر
جايزه هم فيلم Sound track.شد اجرا "تايمينسكي دان"
مرد من" آهنگ تك.كرد خود آن از را سال آلبوم بهترين
هنرمند "استنلي رالف" توسط بار اولين "هستم پايدار اندوه
تاكنون كه است ذكر به لازم.شد ضبط و اجرا بلوگراس سبك
رفته فروش به فيلم Sound track از نسخه نيم و ميليون دو
.است
نوهام خاطر به فقط :هريس ريچارد
به علاقهاي چندان سينما كهنهكار بازيگر هريس ريچارد
پاتر هري در كه او.ندارد پاتر هري فيلمهاي سري در حضور
هاگوارتز مدرسه مدير دامبلدور ، آلبوس نقش در جادو سنگ و
پاتر هري بعدي فيلم شش در كه دارد اصرار است ، شده ظاهر
او.كرد نخواهد بازي رولينگ كي.جي داستانهاي اساس بر
هريس.ميكند عنوان تعهد از ترسش را امر اين دليل
به ;باشد كه نوعي هر از متنفرم ، تعهد از من" ميگويد
مرا مسئله اين.دارم مطلقه زن دو كه است دليل همين
من.ميكند نابود مرا فيلم هفت در حضور ايده ميترساند
تعهد پس از نميتوانم و دارم سرستيز جامعه طبيعت با
در اگر كه گفته نوهام مسائل اين تمام رغم به ولي برآيم
.زد نخواهد حرف من با ديگر نكنم بازي دامبلدور نقش
"!ندارم ديگري انتخاب حق من بنابراين
نميشود شبح سوار ;كيج نيكلاس
دست به سر بر "دپ جاني" و "كيج نيكلاس" رقابت گويا
نيكلاس" كشيدن كنار با "شبح سوار" فيلم اول نقش آوردن
را امر اين علت كيجيافت پايان "دپ جاني" نفع به "كيج
فيلم ايناست دانسته سينمايي ديگر پروژه يك به پيوستن
كميك از تصويري اقتباسهاي از ديگر يكي "سوارشبح" مانند
شدن ساخته البته.دارد نام "كنستانتين" و است استريپها
كارگردان امااست ابهام پرده در هنوز "شبح سوار" فيلم
را فيلم كه است مصمم همچنان نورينگتون ، استيون فيلم ،
برنامهريزي و مقدمات امكانات ، نبود است معتقد او.بسازد
افتاده تعويق به فيلمبرداري ، شده موجب فيلم اين مورد در
.شود جدا فيلمسازي گروه از "كيج نيكلاس" و
جمعه نگاه
آشتيطلبي جلوههاي و سيما جشنواره
همايوناسلامپور
سيما جشنواره سومين پاياني مراسم گذشته ، هفته پنجشنبه
دائمي محل ميلاد سالن در ساعته چهار مقطعي در
. شد برگزار بينالمللي نمايشگاههاي
دولت كار به آغاز زمان از كه جشنواره دوره اين اما
ميشد ، برگزار نخستينبار براي سال 76 ، در خاتمي سيدمحمد
اين از بخشي.داشت اساسي تفاوتهاي قبلي دوره دو با
از برخوردار داوران حضور مردم ، مشاركت لحاظ به تفاوتها
يك قالب در جشنواره برپايي و تلويزيوني فعاليت تجربه
مسئولان سوي از تلويزيون ، از زنده پخش با اختتاميه جشن
داده توضيح مختلف شكلهاي به و بارها دوره اين برگزاري
چشم به ديگرهم تفاوتهاي اينها ، از غير به اما.شد
و روسا از يك هيچ اختتاميه ، طولاني مراسم درميخورد
احترام به و نكرد سخنراني سيما و صدا سازمان معاونتهاي
مجموع از كوتاهي گزارش جشنواره دبير فقط حاضر ، هنرمندان
سعي كه كرد ارائه داوري و انتخاب هياتهاي فعاليتهاي
افرادي حضور.باشد نداشته آمرانه يا شعاري لحني بود شده
مرضيه پورصميمي ، سعيد حاتمي ، ليلا محمدي ، منوچهر همچون
كاملا برندهها ، بين در ديگر برخي و (دوبار) برومند
حاكم غيررسمي سليقههاي حتي يا رسمي نگاههاي با متفاوت
و حضور آن ، از فراتر و ميرسيد نظر به تلويزيون ارگان بر
كوششهاي از مراسم ، در مجيدي مجيد و داد سيفالله شركت
بين همدلي و مسالمت نوعي ايجاد براي دوستان پنهان و پيدا
.ميداد خبر ايران سينماي و سيما مطرح و شاخص افراد
نشان حركت اين به نسبت سينما اهالي كه پذيرشي و همراهي
حسن اين همه نميتوان اما.بود محسوس و عيني دادند ،
همه كه گرفت نيك فال به چنان را نيتها حسن يا تصادفها
به كه مطبوعاتي و روزنامهها.كرد تلقي شده حل را مشكلات
حتي يا بيمهري مورد تلويزيون نهاد سوي از معمول طور
بازتاب به دوره اين طول در ميگيرند ، قرار تحريم نوعي
سيما جشنواره اختتاميه و وقايع بيطرفانه و بيغرض
آن نهايي نگاه كه داد احتمال ميتوان آيا اما.پرداختند
ميتوان آيا بماند؟ باقي چنين و باشد چنين هم ماجرا سوي
فيلمهاي تيزر پخش بغرنج و غامض مسئله كه بود اميدوار
سابق ، حذفي برخورد و شود حل تدريج به تلويزيون ، از ايراني
مطمئن ميتوان آيا شود؟ اصلاح و برود بين از رفته رفته
مطبوعاتيشان همكاران به تلويزيوني دوستان تمايل كه بود
ادامه هم جشنواره اتمام از بعد روزهاي عادي ، روزهاي در
تبليغاتي و خبري نيازهاي زمان همان به فقط و باشد داشته
!نشود؟ محدود
قاب در سينما
مرگ كشتزارهاي
فرودگاهي مهدي
جافي رولند از اثري به سينما 4 برنامه امشب فيلم
.است يافته اختصاص مرگ كشتزارهاي نام با انگليسي فيلمساز
مرد دوم نقش بازيگر بهترين براي اسكار جايزه سه كسب
بهترين و (منجز كريس) فيلمبرداري بهترين (نور.هايگاس)
براي ديگر اسكار سه دريافت نامزدي و (كلارك جيم) تدوين
اول نقش بازيگر بهترين و فيلم بهترين كارگرداني ، بهترين
همين با جافي رولند نام ميدهد نشان (واترسون سام) مرد
سال دو.است درخشيده خوش سينمايي مجامع در فيلم نخستين
طلايي نخل نيز او دوم فيلم مذهبي ماموريت در 1986 بعد
به دادن تن آن از پس.ساخت خود آن از را كن جشنواره
كه را او نام گيشه صاحبان نيازهاي با مطابق آثاري توليد
درگير و اجتماعي سينمايي و واقعگرايانه ديدگاهي با
.كرد كمرنگ بود ، خورده پيوند انساني مضامين
عملكرد و كامبوج پريشان اوضاع حكايت مرگ كشتزارهاي
و رفتار كه گروهي.است سرخ خمرهاي فاجعهآميز و خونين
در را ويژگي اين غربي سياستمداران براي آنها سرخ رنگ
حاكميت با اينان تلويحي تشابه به تماشاگران كه برداشت
هنوز كه چرا پيببرند كرملين سردمداران منش و سرخ ارتش
پنومپن.نداشت ريختن فرو قصد برلين شده لرزان ديوار
مظهر ميتواند آن فلاكت و آوارگي كه است جنگزدهاي شهر
صفا و ساماندهي نيازمند كه باشد مكانهايي تمامي نماد و
حضور و آمريكا ارتش تعاريف و ضوابط با مطابق صلحي و
تاريخي اسناد به متكي فيلم.هستند كشور اين نظاميان
عام قتل و پنومپن در سرخ خمرهاي وسيع جنايتهاي درباره
فاجعه يك گفت بتوان شايد.است بيگناه انسان ميليون سه
به چشمداشت با انساني و رنجآور عميقا مضموني با بشري
.است شده كشيده تصوير به سياسي اغراض برخي
شنبرگ سيدني خاطرات از برگرفته فيلم داستان
سراسر گزارشي.است تايمز نيويورك برجسته روزنامهنگار
ارزشهاي تقليل بودن باورناپذير كه ددمنشي و كشتار
با داستانگويي منطق هرگونه نازلي ، سطح چنين به انساني
قرار تحتالشعاع را مخاطب براي اثر ساختن باورپذير هدف
از سبعيت اين از بخشهايي ترسيم براي جافي رولند.ميدهد
بودن تاثيرگذار و است گرفته بهره خود تئاتري تجارب تمامي
از منبعث اثري خلق در را او توفيق مرگ كشتزارهاي
.ميكشد رخ به تاريخي رويدادهاي
|